به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

هنگامى که عباس علیه‌السلام شهید شد امام حسین علیه‌السلام فرمود: «الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری وَقَلَّتْ حِیلَتی»؛ اینک کمرم شکست و راه چاره بر من محدود شد.

خبرگزاری فارس: نحوه شهادت علمدار کربلا + متن روضه شهید مطهری

 

  روز نهم محرم (تاسوعا)، عزاداران و مداحان اهل بیت(ع) علاوه بر مصیبت‌های گوناگون کربلا، از حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام یاد می‌کنند و برای علمدار کربلا، نوحه می‌خوانند. در این یادداشت، کیفیت شهادت ایشان بیان می‌شود.

بقیه در ادامه

ادامه مطلب
شنبه 4 آذر 1391  - 5:28 PM

 

پيدايش عزاداري رسمي و علني بر امام حسين ـ عليه السّلام ـ از زمان آل بويه شكل گرفته است. آل بويه شيعه اثني عشري بودند و خلفاي عباسي كه بغداد مقر آنان بود، سني مذهب بودند. اوج قدرت آل بويه در زمان معزالدوله بود در حالي كه در اين زمان خلفاي عباسي در ضعف كامل به سر مي بردند.



  كلمه «هيات» در لغت به معناي «صورت، شكل، حالت هر چيز» آمده است.[1] و منظور از هيات هاي عزاداري، نوعي تشكل مذهبي، بر محور عزاداري براي سيد الشهداء و ائمه ـ عليهم السّلام ـ است. «مجموعه هايي از مردم هر محله، در شهرها يا روستاها، كه براي سوگواري و روضه خواني نسبت به امام حسين ـ عليه السّلام ـ بويژه در ايام عاشورا تشكيل مي يابد.»[2]
 مهمترين گروهها و فعاليت هاي گروهي هر محله كه هنوز هم پابرجا مانده است، همين هيات هاي عزاداري مي باشد. اين هيات ها داراي تمام خصوصيات يك گروه اجتماعي كامل هستند. يعني داراي نظام تقسيم كار و تفكيك نقش هاي دقيق و دروني شده هستند. پس «گروه اجتماعي از يك عده افرادي تشكيل شده است كه داراي يك وجه اشتراك مهم، فعاليت مشترك و كنش متقابل و احساس تعلق خاطر يا احساس «ما» باشند.»[3]
البته اين نظم و تفكيك كار در هيات ها از همان بدو پيدايش نبوده است بلكه به تدريج و به مرور زمان به صورت منسجم درآمده است كه ما شاهد عيني آن به صورت هيات هاي عزاداري امروزي مي باشيم.
پيدايش عزاداري رسمي و علني بر امام حسين ـ عليه السّلام ـ از زمان آل بويه شكل گرفته است. آل بويه شيعه اثني عشري بودند و خلفاي عباسي كه بغداد مقر آنان بود، سني مذهب بودند. اوج قدرت آل بويه در زمان معزالدوله بود در حالي كه در اين زمان خلفاي عباسي در ضعف كامل به سر مي بردند. «معزالدوله در سال 352 هـ . ق دستور داد كه مردم در روز عاشورا گرد يكديگر برآيند و اظهار حزن (و عزاداري نسبت به امام حسين ـ عليه السّلام ـ ) كنند. در اين روز بازارها بسته شد، خريد و فروش موقوف گرديد، قصابان گوسفند ذبح نكردند، هريسه پزها، هريسه (حليم يا آبگوشت) نپختند، مردم آب ننوشيدند، در بازارها خيمه برپا كردند و بر آنها پلاس آويختند، زنان بر سر و روي خود مي زدند و بر حسين ـ عليه السّلام ـ ندبه مي كردند، در اين روز نوحه گري و ماتم به پا گرديد.... »[4]
 اين مراسم و عزاداري در زمان آل بويه فقط روز عاشورا بوده و تا انقراض اين سلسله هر سال، تكرار مي شده است. در زمان صفويان نيز از آنجايي كه مذهب رسمي، شيعه دوازده امامي بوده است، مراسم عزاداري در ماه محرم و روز عاشورا انجام مي گرفته و همراه با قمه زني بوده است.
تاورنير، سياح و سفرنامه نويس اروپايي در حضور شاه سليمان ناظر مراسم سوگواري ماه محرم بوده و مي نويسد: «شاه سليمان در ساعت 7 صبح در وسط تالار جلوس كرده و بزرگان همه بر پا ايستاده بودند. مسئوليت برپايي نظم به بيگلر بيگي سپرده شده بود... بعد از آن بيگلر بيگي شروع به داخل كردن دسته ها كرد. هر دسته عماري داشت كه هشت تا ده نفر آن را حمل مي كردند و در هر عماري تابوتي گذارده و روي آنرا با پارچه زري پوشانده بودند... »[5
اولئاريوس هم شاهد عزاداري مردم در شهر اردبيل بوده است، وي مي نويسد: «مراسم در ميدان بزرگ شهر انجام مي گرفت... اردبيل پنج خيابان اصلي بزرگ دارد و هر يك از آنها مختص به صنف معيني است. اين اصناف هر كدام دسته ويژه جداگانه اي تشكيل داده اند و براي خود مداحان جداگانه اي دارند. صنفي كه بهترين سروده و نوحه را ارائه دهد، مشهور مي شود. اين گروه ها به مدت دو ساعت يكي پس از ديگري به نوبت عزاداري مي كنند... »[6]
در زمان حاكميت ايل زند نيز (چون پيرو آيين تشيع بودند و از آنجايي كه كريم خان مرد متدين و مقيد به آداب و مراسم مذهبي بود) به تقليد از پادشاهان صفوي، در ايام محرم به برگزاري مراسم عزاداري مي پرداختند.[7]
امّا در زمان قاجاريه به خصوص در عهد ناصر الدين شاه ما شاهد برپايي عزاداري چشمگير هستيم. به نحوي كه مراسم ديگر منحصر به روز عاشورا نبوده بلكه به دهة اول محرم و به ايام سوگواري هاي ائمه ـ عليهم السّلام ـ مانند19 تا 23 رمضان و 28 صفر نيز گسترش يافته بود. خود ناصر الدين شاه در دهة‌ اول محرم در تكيه دولت حضور پيدا مي كرد و سالانه مبلغ پنجاه هزار تومان براي برگزاري مراسم سوگواري امام حسين ـ عليه السّلام ـ خرج مي شد.
گزارش هاي نظمية‌ تهران از محلات مختلف در سال هاي 1303 تا 1305 خبر از برپايي مراسم عزاداري مي دهد. از بررسي گزارش هاي مربوطه به روز هفتم محرم 1304 بر مي آيد كه 48 مجلس روضه و در روز تاسوعاي همان سال 53 مجلس برگزار شده است. گذشته از دو ماهِ محرم و صفر، چنان كه گزارش هاي نظميه گواهي مي دهند مجالس روضه خواني در ديگر ماه هاي سال نيز برگزار مي شد. شنيده شده است كه رسم روضه هاي هفتگي و ماهانه را ملا آقا دربندي بنياد نهاده.[8]
در دورة‌ پهلوي ابتدا رضا شاه براي تثبيت حكومت خود و جلب توجه مردم، به برگزاري مجلس روضه خواني اقدام مي كرد و حتي هنگام عزاداري گِل بر سر خود مي ماليد.[9]
امّا بعد از گذشت چند سال، او از برگزاري مجالس و مراسم عزاداري به كلي جلوگيري كرد و به شدت با برگزاري آنها مخالفت و مبارزه نمود. او روضه خوانها را زنداني و اذيت و اهانت مي كرد و صاحب خانه را به جرم روضه خواني دستگير و زنداني مي نمود. در اين اوضاع و احوال بود كه روضه خواني و عزاداري مخفيانه در خانه ها برگزار شد، هر چند منع عزاداري با مخالفت شديد و مبارزة‌ مردم روبرو شد، ولي كم كم روضه خواني و عزاداري بطور پنهاني به خانه ها كشيده و پايه و بنيان هيئت ها بناگذاري شد.

در زمان محمد رضا شاه، عزاداري آزاد ولي بسيار محدود شده و خروج دسته جات را منحصر به سه روز تاسوعا و عاشورا و يازدهم محرم نمودند و آن هم به خاطر استفاده از اين فرصت براي تبليغات سوء عليه عزاداري امام حسين ـ عليه السّلام ـ بود تا مراسم مذهبي و سنت هاي موروثي آباء و اجدادي ما را از بين ببرد و يا به شكل ديگري تغيير بدهد.
منع عزاداري توسط رضا و محمد رضا شاه باعث ايجاد تشكل هاي مردمي و دسته جمعي به صورت هيئت هاي مذهبي گرديد. تا اينكه در دوران انقلاب اسلامي به اوج خود رسيد. به موجب آماري كه از سازمان تبليغات اسلامي تهران و غيره بدست آمده، تعداد دسته جات و هيئت هاي حسيني تهران تا سال 1376 شمسي به چهار هزار و پانصد هئيت رسيده و با دسته جات اطراف تهران كه مجموع دسته جات استان بود به حدود هشت هزار هيئت مي رسيد.[10]
در اين هيئت ها علاوه بر مجالس روضه خواني هفتگي و ماهيانه و دهگي، مجالس دعاي كميل و ندبه و سمات و زيارت عاشورا برگزار مي گردد. نكته قابل ملاحظه دربارة اسماء هيئت ها اين است كه هر هيئتي نام خاص و پرچم و علامت ويژه انتخاب مي كند. هيئت هاي عزاداري، گاهي متوسلين به يكي از ائمه ـ عليهم السلام ـ و يا گاهي به شهداي كربلا هستند. مانند هئيت علي اصغر، علي اكبر، امام سجاد ـ عليه السّلام ـ و... . نويسندة توانا و اهل قلم، حجة‌الاسلام جواد محدثي در كتاب خود راجع به تاريخ اين گونه هيئت ها مي نويسد:
«هيئت كه نوعي سوگواري گروهي است، در قديم هم رايج بوده و شيعيان به صورت جمعي نوحه خوان و با تشكيلات به زيارت قبر حسين ـ عليه السّلام ـ مي رفتند. امام صادق ـ عليه السّلام ـ به فائد حنّاط كه خبر اين گونه زيارت هاي جمعي را باز مي گفت، فرمود: هر كس قبر حسين ـ عليه السّلام ـ را زيارت كند، در حالي كه به حق او آشنا باشد خداوند گناهان گذشته و آينده او را مي آمرزد.»[11]
از قديم ترين هيات هاي موجود در تهران مي توان به موارد ذيل اشاره كرد:

1. هيئت محبان حسين كه در سال 1363 هـ . ق تاسيس شد. از علماي شركت كننده در اين هيئت مي توان از آيت الله حاج ميرزا ابوالقاسم تنكابني و محمد رضا تنكابني، آيت الله خوانساري، واعظ محترم سلطان الواعظين شيرازي و... نام برد.
2. هيئت احمدي كه در سال 1365 هـ . ق تاسيس شد.
3. هيئت كربلائيهاي تهران كه در 1348 هـ . ش تاسيس گرديد. اين هيئت بسيار گسترده و وسيع بوده و شعبه هاي متعددي در نقاط مختلف تهران پيدا كرد.
4. هيئت كربلائيهاي مقيم قزوين در تهران به سال 1352 هـ . ش تاسيس گرديد.[12]
پس هيات هاي عزاداري كه ما امروزه شاهد آن هستيم، ابتدا در مفهوم و معنا گسترده و عام بود و به تدريج اين تشكل خاص و منظم به صورت «هيئت» شكل گرفت. در زمان آل بويه عزاداري به صورت علني براي اولين بار صورت گرفت و در زمان صفويه نيز ادامه يافت و در دورة‌ قاجاريه به اوج و گستردگي خود رسيد به طوري كه علاوه بر روز عاشورا، دهة محرم و ماه صفر و حتي تشكيل مجالس روضة هفتگي و ماهيانه شكل پيدا كرد. در دورة‌ پهلوي با ممانعت حكومت، عزاداري هاي به صورت منظم و هيئت هايي در خانه ها به صورت مخفيانه تشكيل يافت تا اينكه در دورة‌ انقلاب اسلامي اين هيئت هاي خانگي، رسمي و آشكارا به ارائة‌ برنامه هاي مختلف پرداختند و هر هيئتي بنام يكي از شهداي كربلا و ائمه ـ عليهم السّلام ـ شروع به فعاليت كرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ايران و تشيع، نوشتة دكتر دادخواه.
2. تاريخچة عزاداري حسيني، تاليف شهرستاني.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . دهخدا، علي اكبر، لغت نامة‌ دهخدا، دانشگاه تهران، 1258، 1334 ش، ج 49، ص 351.
[2] . محدثي، جواد، فرهنگ عاشورا، قم، نشر معروف، چاپ سوم، چ دانش، 76، ص 472.
[3] . رفيع پور، فرامرز، آناتومي جامعه، تهران، شركت سهامي انتشار، چاپ اول،
78، چ هنر، 77، ص 109.

[4] . فقيهي، علي اصغر، آل بويه، چاپخانة ديبا، چاپ سوم، 67، ص 459.
[5] . نوايي، عبدالحسين و غفاري فرد، عباسقلي، تاريخ تحولات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي ايران در دوران صفويه، تهران، سمت، چ اول، 81، ص383.
[6] . نوايي، عبدالحسين، و... همان، ص 384.
[7] . شعباني، رضا، تاريخ تحولات سياسي، اجتماعي ايران در دوره هاي افشاريه و زنديه، تهران، سمت، چاپ چهارم، 81، ص 155.
[8] . منظور الاجداد، سيد محمد حسين، بزرگداشت حماسة‌حسيني در تهران، عصر ناصري، فصلنامة تاريخ اسلام، سال دوم. شمارة يكم، بهار 80، قم، موسسة باقر العلوم، ص 168.
[9] . جمعي از نويسندگان. انقلاب اسلامي و چرايي و چگونگي رخ داد آن، دفتر نشر معارف، نهاد رهبري در دانشگاه ها، 81، چاپ 23. ص 53.
[10] . كاشاني، سيد حسين معتمدي، عزاداري سنتي شيعيان در بيوت علما و حوزه هاي علميه و كشورهاي جهان، قم، ناشر مولف، چاپ اعتمادي ، چاپ اول، 79، ج2، ص229.
[11] . محدثي، جواد، همان.
[12] . كاشاني. سيد حسين معتمدي، همان، ج دوم، ص 234.

 

مشرق

 

 

ادامه مطلب
جمعه 3 آذر 1391  - 5:41 PM

 

 یکی از مواردی که اطلاعات درست و صحیحی را از زندگانی و نحوه شهادت امام حسین علیه‌السلام در اختیار ما قرار می‌دهد دسترسی به منابع مطمئن و متقن است. کتاب مقتل «لهوف» سید بن طاووس از جمله آثار مکتوب مستندی است که وقایع و جریاناتی را که شهادت حسین بن علی علیه‌السلام و هفتاد و دو تن از یارای باوفای ایشان رقم زد را به طور واقعی و به دور از هر گونه تحریف و خرافاتی بیان کرده است.

 

 

از این رو همزمان با فرارسیدن ایام شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام، بر آن شدیم تا با ذکر مطالبی از کتاب «لهوف» سید بن طاووس را برای عاشقان و علاقه‌مندان حسینی بازگو کنیم. بخش سوم این نوشتار در پی می‌آید:

* ملاقات فرشتگان با حسین(ع)

«شیخ مفید محمدبن محمد نعمان» (که خدایش از او خشنود باد) در کتاب «مولد النبی و مولد الاوصیاء» با اسناد خویش از امام صادق (ع) روایت کرده است که آن حضرت فرمودند: «هنگامی که امام حسین (ع) قصد خروج از مکه را کرد، دسته‌های بسیاری از ملائکه در حالی که در صفوف آراسته و همگی مسلح و سوار بر اسبان بهشتی بودند، خدمت امام حسین (ع) رسیدند، پس از عرض سلام، گفتند: «ای کسی که پس از جدّ و پدرت، حجت خدا بر خلقی! همانا که خداوند جد بزرگوارت پیامبر (ص) را در بسیاری از جنگ‌هایش به وسیله ما کمک و یاری داد و حال نیز ما را به کمک و یاری تو فرستاده است.»

امام حسین (ع)‌ فرمودند: «میعادگاه من با شما در گودالی است که سرانجام در آن به شهادت خواهم رسید و آن، همان سرزمین کربلا است، هنگامی که به آن سرزمین رسیدم، شما نزد من بیایید.»

آنها گفتند: «خداوند به ما امر فرموده که فرمانبر تو باشیم پس اگر از دشمنانت می‌ترسی تو را همراهی می‌کنیم.»

امام (ع) فرمودند: «تا هنگامی که من به آن سرزمین نرسیده‌ام، کسی نمی‌تواند آسیبی به من بزند.»

* کربلا مأمن شیعیان من است!

سپس گروه‌ها و دسته‌هایی از اجنه مؤمن خدمت امام حسین (ع) آمده و گفتند: «ای سید و مولای ما! ما از شیعیان و یاران تو هستیم، هر فرمانی که می‌خواهی صادر کن. اگر اکنون فرمان دهی که تمامی دشمنانت را از بین ببریم، بدون آن که حرکتی نمایی، این کار را انجام خواهیم داد.»

حضرت در حق ایشان دعا کرده و فرمودند: «خداوند به شما جزای خیر دهد! آیا نخوانده‌اید در قرآنی که بر جدم رسول خدا(ص) نازل شد، خداوند می‌فرماید:‌ «قُل لَّوْ کُنتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ؛ ای پیامبر! به آنان بگو که اگر در خانه‌های خود نیز بمانید، کسانی که مرگ آنها مقدر شده است (با پای خود) به سوی قتلگاه‌های خویش می‌روند.»

پس اگر من نیز در شهر و وطن خود بمانم، پس این مردم شقی و بدبخت با چه چیز امتحان شوند؟ و چه کسی در قبر من جای گیرد؟

خداوند آن روز که بساط زمین را می‌گستراند، کربلا را برای من انتخاب کرد و آن جا را مأمن و پناهگاه شیعیان و محبان من قرار داد. اعمال و نمازشان در آن‌جا مقبول و دعایشان قرین استجابت قرار می‌‌گیرد و کربلا مسکن شیعیان من است تا در دنیا و آخرت ایمن باشند. اما شما روز شنبه که مصادف روز عاشورا است در آن‌جا حاضر شوید.»

در روایتی دیگر این گونه آمده است: «در روز جمعه نزد من بیایید که آن روز، روز عاشورا است و روزی است که من در عصر آن روز کشته می‌شوم و پس از کشته شدنم، دیگر دشمنانم به دنبال قتل کسی از خانواده و برادران و خاندان من نخواهند بود و سر بریده مرا نزد یزید بن معاویه می‌فرستند.»

جِنّیان گفتند: «ای دوست خدا! و ای پسر دوست خدا! اطاعت تو لازم است و ما نمی‌توانیم مخالفت اوامر تو را انجام دهیم، در این مورد مخالفت نموده و تمامی دشمنانت را قبل از آن که به تو دسترسی پیدا کنند از میان می‌بریم.»

امام(ع) فرمودند: «به خدا سوگند، من خودم بر انجام این کار از شما تواناترم؛ اما این آزمایشی است تا حجت تمام شود، «تا آنانی که هلاک می‌شوند با دلیلی روشن هلاک شوند و آنهایی که زنده می‌مانند نیز با بیّنه و دلیل واضح و روشن زنده بمانند.»

* مصادره اموال قافله حکومتی

حضرت امام حسین(ع) پس از این سخنان به راه خود ادامه داد تا این که به منزلگاه «تنعیم»‌ رسید، در این منزلگاه بود که امام به قافله‌ای برخورد که حامل هدیه والی یمن «بحیر بن ریسان» بود و آن هدیه را برای «یزید بن معاویه» می‌بردند، حضرت اموال آن قافله را مصادره کرد! زیرا حکومت و حاکمیت بر مسلمانان حق مسلم آن حضرت بود، سپس به شترداران فرمودند: «هرکس که تمایل داشته باشد که همراه من بیاید، کرایه را کامل می‌پردازیم و با او همراهی نیکویی می‌کنیم و هر که بخواهد از ما جدا شود، کرایه او را به حدی که راه را طی کرده، می‌پردازیم.»

عده‌ای همراه حضرت رفتند و عده‌ای از رفتن خودداری کرده، بازگشتند.

* ملاقات با «بشر بن غالب»

امام حسین (ع)‌ همچنان به راه خویش ادامه می‌داد تا آن که به منزلگاه «ذات العرق» رسید، در این منزلگاه امام (ع) با «بشر بن غالب» که از سمت عراق می‌آمد مواجه شد، از او درباره اوضاع عراق سؤال فرموده و پرسیدند: «وضعیت عراقیان چگونه است؟» بشر گفت: (یا حسین!) من آنها را در حالی ترک کردم که دل‌هایشان با تو بود و شمشیرهایشان علیه تو!

امام (ع)‌ فرمودند: «ای برادر بنی اسد! راست گفتی. خداوند هرچه را که بخواهد انجام می‌دهد و به آنچه اراده کند فرمان می‌دهد.»

* دعای حسین(ع) در حق فرزند

راوی گفت: امام حسین (ع) همچنان به راه خویش ادامه می‌داد تا هنگام ظهر به منزلگاه «ثعلبیه» رسید، در این جا بود که (آن امام مظلوم را) اندکی خواب فرا گرفت، هنگامی که برخاست فرمود: «در خواب دیدم هاتفی ندا در داد که: «شما به سرعت در حال حرکتید، در حالی که مرگ شما را سریع‌تر به سوی بهشت می‌برد!»

حضرت علی اکبر (ع) فرمود: «پدر جان! آیا ما بر حق نیستیم!؟» امام (ع) فرمودند:‌«آری، پسرم! سوگند به آن خدایی که بازگشت همه به سوی اوست.»

حضرت علی اکبر (ع) فرمود: «پدرجان! پس اگر ما بر حق هستیم، پس هیچ ترسی از مرگ وجود ندارد!»

امام حسین (ع) فرمودند: «پسرم! خداوند به تو، بهترین پاداشی که از ناحیه پدر به پسرش می‌رسد را، ‌عطا فرماید.»

* خبر غیبی حسین (ع) از آینده کوفیان

آن شب را امام (ع) در منزلگاه «ثعلبیه» سپری کرد، صبحگاه مردی که با کنیه او «ابا هره ازدی» بود از سمت کوفه آمده، و خدمت امام (ع) رسید، سلام کرده و سپس گفت: ای پسر پیامبر! چرا از حرم خدا و از حرم جدّت رسول خدا (ص) بیرون آمدی؟

امام حسین (ع) فرمودند: «ای اباهره! بنی امیه اموالم را گرفتند، صبر کردم، مرا دشنام داده و آبرویم را ریختند، باز هم صبر نمودم و تحمل کردم، تا این که خواستند خونم را بریزند، من فرار کردم.

به خدا سوگند که این مردم مرا خواهند کشت؛ اما خداوند نیز (در عوض) لباس ذلتی را بر تن آنها می‌کند و شمشیر برانی را بر آنها مسلط می‌کند و خداوند اختیار حکومت ایشان را به کسی خواهد داد که آنان را از قوم سباء که زنی برایشان حکومت می‌کرد، پست‌تر و ذلیل‌تر کند.»

ادامه مطلب
جمعه 3 آذر 1391  - 5:40 PM

 

تحقق تمدن تاریخی اسلام نیازمند حفظ تمایل فطری خداپرستی انسان ها است و لذا حادثه عاشورا، نه تنها حافظ دین اسلام می‌گردد بلکه پس از این حادثه است که معارف ناب اسلامی و شیعی به جامعه عرضه می‏ شود.

خبرگزاری فارس: عاشورا کانون جوشش عاطفه شیعه

 

حادثه عاشورا پس از حادثه رسالت نبی خاتم (ص) بزرگترین حادثه تاریخ بشری است که نه تنها عالم دنیا بلکه تمامی عوالم هستی را تحت الشعاع خود قرار داده است و همة بهره‌مند از این حادثه گردیده اند.بررسی تمام ابعاد و لایه های باطنی این بزرگترین بلاء و ابتلاء تاریخی بشر و تأثیر آن بر سلوک و تکامل تمامی عوالم واز جمله عالم دنیا برای انسان غیر معصوم(ع) جز از طریق پیوند و توسل به جریان ولایت ائمه نور ـ که همانا جریان ولایت الهیه است ـ و کلام نورانی آنان امکان‌پذیر نمی‏ باشد و لذا تحقق فقاهتی کارآمد در این حوزه ضرورتی اجتناب ناپذیر است.

اما آنچه این حادثه را از دیگر حوادث متمایز کرده است، ماهیت این حادثه و نوع سلوکی است که از طریق پیوند با همه عوالم با آن حاصل می‏ شود. عاشورا ضیافت بزرگترین بلاء الهی است که در اثر پیوند با این مصیبت عظمی است که تهذیب کل عالم و تاریخ بشری صورت گرفته است.عاشورا بزرگترین صحنه درگیری جبهه حق و باطل است، تمامی مکارم اخلاقی در مقابل تمامی مکاید شیطانی روبروی هم صف آرایی کرده‌اند، در دوره غربت اسلام و در شرایطی که جبهه باطل احساس پیروزی می‏کرد و در کنار سر بریدة سید الشهداء(ع) ندا برمی‌داشت: «لعبت هاشم بالمُلک فلا خبر جاء و لا وحیّ نزل» انسان غریب و مظلوم کار را  تمام کرد و تاریخ بشری را نجات داد.

در جریان کربلا جبهه باطل با نقشه‌ای عظیم آمده بود تا به اسلام تاریخی و خط همه انبیاءالهی از آدم تا خاتم (ص) تیر خلاص بزند، ولی نبی اکرم(ص) برای چنین روزی سید الشهداء(ع) را تربیت کرده بودند و با تحقق عظیم‌ترین مصیبت عالم، تمامی تلاش جبهه باطل و مکاید شیطان نه تنها برای آن مقطع از تاریخ بلکه برای تمام تاریخ،نقش برآب شد و به تعبیر امام راحل (ره) عاشورا اسلام را بیمه کرد.

اما اینکه چگونه عاشورا توانست در طول تاریخ، حادثه‏ ساز شود و موجب تقویت مدام جبهه حق و تضعیف جبهه باطل شود؟ سر این مطلب در درایت و بصیرت بالای نبی اکرم(ص) و سید الشهدا(ع) است که با شکل دهی بزرگترین بلاء و ابتلاء، بزرگترین مصیبت و حادثه جانسوز، عاطفه جامعه شیعه را هدف قرار داده و حرارتی در آن جامعه (و حتی تمامی انسانهای آزاده) ایجاد کردند که با این حرارت دائمی عاطفه وتمایلات جامعه شیعه مدام در غلیان و جوشش است. «ان للحسین حراره فی قلوب لا تبرد ابدا» (مستدرک، ج10، ص 318)

در توضیح این مطلب باید توجه داشت که ساختِ هر تمدنی وحکومتی و ادامه حیات آن بر پایه سه عنصر اساسی «نظام تمایلات و گرایش ها، نظام بینش‌ها و دانش‌ها و نظام محصولات و صنایع» است که تغییر تمایلات و گرایش ها سهم تأثیر اساسی در شکل‌دهی یک تمدن و حکومت را دارد. شکل‏ گیری تجدد و تمدن مادی امروز مغرب زمین بر پایه تغییر تمایلات انسانهای آن دیار صورت گرفته است و باتوسعه تمایلات مادی و با هدف حرص به دنیا و توسعه تمتَّعِ متنوّع ومتلَّون از بهره‌های دنیوی، حرکت آغاز می‏ شود و تمامی علوم و دانش‌ها و تولید محصولات وتکنولوژی و صنعت در این راستا تولید می‏ گردند.

همچنین در باب انقلاب اسلامی ایران می‏ بینیم که امام راحل ابتدا با تغییر تمایلات و عاطفه های جامعه و انقلاب سیاسی، حرکت خود را آغاز می‏ کند و سپس در سایه آن به ساخت ابعاد مختلف انقلاب فرهنگی و انقلاب اقتصادی می‌پردازند.با این توجه تحقق تمدن تاریخی اسلام که معمار اصلی آن نبی اکرم (ص) است نیازمند حفظ تمایل فطری خداپرستی انسان ها و توسعه و تشدید آن است چرا که تنها در سایه جوشش این عاطفه های الهی است که بستر فرهنگ سازی در جامعه ایجاد می‏ گردد و لذا می‏ بینیم حادثه عاشورا نه تنها حافظ دین اسلام می‌گردد (حسین منی و انا من حسین) بلکه پس از این حادثه است که زمینه فرهنگ سازی توسط حضرت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) ایجاد می‏گردد و معارف ناب اسلامی و شیعی به جامعه عرضه می‏ شود.

با توجه به همین مطلب اساسی است که راز تأکید بر دو نکته در حادثه عاشورا مشخص می‏ گردد از یک طرف حسین(ع) خود را «قتیل العبره» می‌نامید (کامل الزیارات) و از طرف دیگر. حکمت ثواب عظیم گریه بر مصیبات حضرت سید الشهدا(ع) مشخص می‏ شود که در این راستا نه گریه بلکه تباکی (حالت گریه) بر مصیبات هم نردبان سلوک می‏ گردد. «فبکی او تباکی علی الحسین فله الجنه) (کامل الزیارات، ص 342 ـ 1417 ق) اینکه می‏ بینیم همه انبیا الهی (علیهم السلام) و همه مخلوقات، اعمّ از ملائک و اجنه حتی حیوانات آسمان و زمین و جماد و نبادات بر مصیبات حضرت سید الشهدا(ع) گریان هستند. ریشه در همین نکته اساسی دارد که گریه معبر پیوند با جریان ولایت الهیه است.

پی نوشت:

حجت الاسلام والمسلمین جمالی

 منبع:فرهنگستان علوم اسلامی قم

ادامه مطلب
جمعه 3 آذر 1391  - 5:27 PM

 

امام باقر(ع) در خلال امامت پدر بزرگوارش حضرت زین العابدین(ع)، از شاخسار رسالت و امامت و علوم نبوی(ص) بهره ها برد و در دامن پاک خاندان وحی و امامت پرورش یافت تا در آینده، مسئولیت رهبری و هدایت جامعه اسلامی و بشری را به عهده گیرد.

خبرگزاری فارس: امام محمّد باقر(ع) و تبیین معارف الهی

 

مقدمه

پنجمین امام شیعیان اثنی عشری، حضرت امام محمّد باقر(ع) است که از سوی جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم(ص) به «باقر العلوم»[شکافنده علوم و دانش‏ها] ملقّب گردید. ولادت حضرت را، نخسین روز ماه رجب سال 57 هجری ذکر کرده اند و عده ای از مورّخین در سوّم ماه صفر سال 58 هجری ذکر کرده اند.

 

ولادت امام باقر "علیه السلام"

پنجمین امام شیعیان اثنی عشری، حضرت امام محمّد باقر(ع) است که از سوی جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم(ص) به «باقر العلوم»[شکافنده علوم و دانش‏ها] ملقّب گردید. ولادت حضرت را، نخسین روز ماه رجب سال 57 هجری ذکر کرده اند و عده ای از مورّخین در سوّم ماه صفر سال 58 هجری گفته اند.پدر بزرگوارش «امام علیّ بن الحسین بن علیّ بن ابی‏طالب علیهم السلام» معروف به سجّاد(ع) و مادرش «فاطمه» معروف به امّ عبدالله(دختر امام حسن مجتبی علیه السلام) است که امام صادق(ع) در باره ایشان فرمود: “فاطمه، صدّیقه ای است که در میان فرزندان حسن بن علیّ (ع) بی نظیر است”.

شاهد حادثه کربلا و شکافنده علوم

امام باقر(ع) بیش از سه سال از عمر خویش را در حالی که کودکی خردسال بود در عصر جدّش امام حسین(ع) گذراند و در آغاز زندگی خویش از نزدیک، حادثه خونین، اسفناک و تاریخی کربلا را شاهد بود. یعقوبی نقل می کند که حضرت باقر(ع) فرمود: “هنگامی که جدّم حسین بن علیّ(ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و شهادت آن حضرت و آنچه که در آن روز بر ما گذشت را به یاد دارم… “.امام باقر(ع) در خلال امامت پدر بزرگوارش حضرت زین العابدین(ع)، از شاخسار رسالت و امامت و علوم نبوی(ص) بهره ها برد و در دامن پاک خاندان وحی و امامت پرورش یافت تا در آینده، مسئولیت رهبری و هدایت جامعه اسلامی و  بشری را به عهده گیرد.

جابر بن عبّدالله انصاری، صحابی گران قدر رسول خدا(ص) می گوید:” پیامبر اسلام(ص) به من فرمود: تو آن قدر عمر می کنی تا یکی از فرزندان مرا از نسل حسین(ع) ملاقات خواهی کرد. او را « محمّد » می نامند، وی علم دین را کاملا مو شکافی می کند، هنگامی که او را دیدی سلام مرا به او برسان”.

جابر بن عبّدالله انصاری، صحابی گران قدر رسول خدا(ص) می گوید:” پیامبر اسلام(ص) به من فرمود: تو آن قدر عمر می کنی تا یکی از فرزندان مرا از نسل حسین(ع) ملاقات خواهی کرد. او را « محمّد » می نامند، وی علم دین را کاملا مو شکافی می کند، هنگامی که او را دیدی سلام مرا به او برسان”. دانشمندان هم عصر آن حضرت، سخنان شگفت انگیزی از علوم و دانش های امام(ع) را نقل کرده اند که در کتاب های حدیثی و تاریخی ضبط شده است.

اوضاع اجتماعی و سیاسی دوران امام باقر "علیه السلام"

دوران امامت آن حضرت، مصادف با ادامه فشارهای خلفای ستم گر بنی امیه مانند: ولید بن عبد الملک، سلیمان بن عبد الملک، عمر بن عبد العزیز،، یزید بن عبد الملک و هشام بن عبد الملک بود که تاریخ، برخورد جنایت کارانه آن ها را با اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیان ضبط نموده است!. در آن دوران، عراق به عنوان مرکز اصلی شیعیان بود و همین مسئله باعث وحشت دستگاه اموی شده بود و لذا حاکمان اموی سعی می کردند از نزدیک شدن مردم عراق با حضرت باقر(ع) جلوگیری کنند. به زعم آن ها، مردم عراق شیفته محمّد بن علیّ(علیهما السلام) بودند و او را "امام" می دانستند و از تماس ها ممانعت می کردند.

لکن در مراحل مختلف از جمله مراسم حج و غیره، مردم مسلمان و به خصوص شیعیان عراق با حضرت باقر(علیه السلام) تماس برقرار نموده و یا سوال ها و شبهات فقهی و غیره را با ایشان در میان می گذاشتند و پاسخ و راهنمائی می شنیدند.روایت مفصّل و جالبی در تحلیل اوضاع سیاسی شیعه و فشار خلفای نالایق و  فاسد، از آغاز دعوت پیامبر(ص)تا زمان امام باقر(ع) از ایشان نقل شده است که به جهت روشن شدن نظرات حضرت خلاصه ای از آن را نقل می کنیم:

” ما اهل بیت[ع] از ستم قریش و صف بندی آنان در برابرمان چه ها کشیدیم و دوستان و شیعیان ما نیز از دست مردم چه ها دیدند. رسول خدا[ص] به هنگام ارتحال از دار فانی دنیا، اعلان کردند، که ما[ائمه] نسبت به مردم از خودشان اولی تریم، ولی قریش پشت به پشت کردند تا این امر را از معدن و محور آن خارج ساختند و حق ما را تصاحب کردند. حکومت در میان قریش دست به دست گردید تا اینکه دو باره به ما اهل بیت(ع) بر گردانده شد، ولی مردم بیعت ما را شکستند و بر علیه ما تدارک جنگ دیدند، به طوری که امیرالمومنین علیّ بن ابی طالب[ع]، تا هنگامی که به شهادت رسید در فراز و نشیب حوادث قرار گرفته بود. سپس با فرزندش، حسن بن علیّ[ع] بیعت کردند ولی به او خیانت کردند … پس از آن با حسین بن علیِّ[ع] با بیست هزار نفر بیعت نمودند ولی به او نیز خیانت ورزیدند… و پس از آن نیر دائما مورد تحقیر و ستم قرار گرفتیم و مورد قتل و تهدید واقع شدیم، منکران حق دروغ گویان در سراسر کشور اسلامی به جعل حدیث پرداختند و می خواستند ما را در میان مردم منفور سازند که این سیاست پس از شهادت حسن[ع] دنبال شد. چقدر دست و پای شیعیان را با اندک بهانه ای قطع کردند و کسانی که به دوستی ما معروف بودند راهی زندان ها شدند و اموالشان به غارت رفت تا حجّاج بن یوسف روی کار آمد. او با انواع شکنجه ها عرصه را بر پیروان ما تنگ کرد تا جائی که اگر کسی را زندیق و کافر می نامیدند بهتر از آن بود که او را شیعه علیّ امیر المومنین(ع) بنامند!؟ … .”

امام باقر "علیه السلام" و تربیت شاگردان

اوضاع سیاسی در دوران حضرت امام محمد باقر(ع) نیز بهتر از آنچه که در زمان آباء و اجداد طاهرینش(ع) و شیعیان آنها پیش آمد نبود. برخی از مسائل دوران امامت آن حضرت، مقارن با حکومت ظالمانه هشام بی عبدالملک اموی بود . او مانند دیکر خلفای اموی شدیدا به مقام و منزلت حضرت باقر(ع) در بین مسلمانان رشک برده، در راه تصرف حکومت و کنار زدن امام(ع)، از هیچ جنایتی خود داری نمی کرد.

عظمت علمی و معنوی امام باقر(ع)، چنان گیرا و جذّاب بود که حتی خلفای اموی و دشمنان را به کرنش و تعظیم وا می داشت. البته به غیر از عراق، در مکه و مدینه نیز شیعیان اندکی وجود داشتند که تعداد آنها نسبت به شیعیان عراق کمتر بود و در میان اصحاب و یاران حضرت تعداد 497 نفر از آن ها در رجال طوسی نام برده شده اند که رابطه شان با امام(ع) قوی بوده و در کتب اهل سنت، اشخاص بسیار زیادی نام برده می شوند که از حضرت حدیت نقل کرده اند ولی جزو اصحاب ایشان به حساب نمی آیند.

تعداد شیعیان اگر چه زیاد بود ولی چنانچه گذشت ، به منظور جنبش و قیام عمومی( که بتوان به پیروزی رسید و بر اساس اسلام و مسلمین ضربه ای وارد نشود) نمی شد به آنان اکتفا کرد و اوضاع سیاسی و مصلحت اسلام هم(که تشخیص آن با امام معصوم و حجت خدا در روی زمین است)، اجازه چنین حرکتی را نمی داد.

اوضاع سیاسی در دوران حضرت امام محمد باقر(ع) نیز بهتر از آنچه که در زمان آباء و اجداد طاهرینش(ع) و شیعیان آنها پیش آمد نبود. برخی از مسائل دوران امامت آن حضرت، مقارن با حکومت ظالمانه هشام بی عبدالملک اموی بود . او مانند دیکر خلفای اموی شدیدا به مقام و منزلت حضرت باقر(ع) در بین مسلمانان رشک برده، در راه تصرف حکومت و کنار زدن امام(ع)، از هیچ جنایتی خود داری نمی کرد.

از میان اصحاب خاص ایشان چند نفر بیش از دیگران شهرت دارند و مقدار زیادی از احادیث شیعه در جوامع حدیث از طریق آن ها نقل شده است که می توان از زاره بن اعین ، برید بن معاویه ، ابان بن تغلب، ابو بصیر، هشام بن سالم، محمّد بن مسلم، کمیت اسدی،جابر بن یزید نام برد و بعضی از این افراد تا زمان امام صادق(ع) نیز زنده بودند و از آن حضرت نیز احادیث زیادی روایت کرده‏اند و وظایف مهمی را در عصر امام صادق(ع) انجام داده اند .مثلا محمّد بن مسلم می گوید: از امام باقر(ع) سی هزار حدیث و از امام صادق(ع) شانزده هزار حدیث سوال کردم و جواب آنها را برای من فرمودند.

امام صادق(ع) فرمود:” احادیث پدرم را کسی جز زراره و ابو بصیر مرادی و محمّد بن مسلم و برید حفظ نکردند، اینها حافظان دین هستند و در دنیا و آخرت به سوی ما سبقت گرفته ‏اند”.

امام باقر "علیه السلام" و بر خورد با غلات

مشکل مهم در آن زمان، مسئله غلات بود که تعداد آنها رو به فزونی گذاشته بود. آنان با سوء استفاده از روایات امام باقر(ع) و نسبت دادن احادیث جعلی به حضرت می کوشیدند از حیثیت شیعی برخوردار شوند و با کشاندن شیعیان به جمع خود به اغراض سیاسی شان جامه عمل بپوشانند. به خصوص زمانی که امام باقر(ع) در مدینه تشریف داشتند. اما حضرت آنها را طرد می کردند و دستور می دادند که اصحاب و دوست داران ایشان نیز آنها را طرد نمایند.

مثلا یفره بن سعید و بیان بن سمعان را که از رهبران غلات بودند توسط اصحاب امام باقر(ع) تکفیر شدند. غلات سعی می کردند با وانمود کردن اطاعت ظاهری از امام باقر(ع)، خود را از عمل به وظائف اسلامی معاف دانسته ولی امام(ع) مکرر به لزوم عمل صالح تاکید می فرمودند و سعی در خنثی نمودن اندیشه انحرافی غلات می کردند. حضرت می فرمودند: “شیعیان ما اطاعت کنندگان خدا هستند”. همچنین می فرمودند” شیعیان ما اهل زهد و عبادت هستند، افرادی که شبانه روزی پنجاه و یک رکعت نماز بجای می آورند، شبها در حال عبادت و روزها، روزه دار و زکات اموال خود را می پردازند و به زیارت خانه خدا رفته و از محرّمات الهی اجتناب می کنند”.

مسئله دیگر این است که امام باقر علیه السلام نسبت به مردم عراق و میزان پایداری و اطاعت آن ها در راه و اهداف عالیه اسلامی اعتماد نداشتند، گر چه آن ها بشدت اظهار علاقه می کردند اما به دلائلی که بعضی از آن ها به سوابق تاریخی مردم کوفه و رفتار آنها با امام علیّ ، امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) بر می گردد، امّا امام باقر(ع) اعتماد نداشتند و در جواب یکی از شیعیان که گفت:اصحاب و یاران ما(شما) در کوفه جمعیتی زیاد هستند و شما را اطاعت می کنند، فرمودند: ” آن ها به خونهای خود بخیل تر هستند”.

مشکل مهم در  زمان امام محمد باقر(ع)، مسئله غلات بود که تعداد آنها رو به فزونی گذاشته بود. آنان با سوء استفاده از روایات امام باقر(ع) و نسبت دادن احادیث جعلی به حضرت می کوشیدند از حیثیت شیعی برخوردار شوند و با کشاندن شیعیان به جمع خود به اغراض سیاسی شان جامه عمل بپوشانند. به خصوص زمانی که امام باقر(ع) در مدینه تشریف داشتند. اما حضرت آنها را طرد می کردند و دستور می دادند که اصحاب و دوست داران ایشان نیز آنها را طرد نمایند.

با توجه به این مسائل(کمی یاران و انصار واقعی و خالص) حضرت امام باقر "علیه السلام"، مصلحت اسلام و حفظ آن را در رعایت تقیّه می دانستند و علی رغم فشاری که مردم عراق از حاکمان ستمگر و ظالم اموی متحمل می شدند قیام نفرمودند و این مسئله باعث شد که تعداد زیادی در امامت ایشان تردید کردند و لذا انشعاباتی در میان آنها رخ داد و عده ای به امامت برادرش زید معتقد شدند. ولی امام باقر(ع) همواره شیعیان را به صبر و بردباری در برابر مشکلات و مقاومت و خویشتن داری توصیه می فرمودند.

امام باقر "علیه السلام" و تبیین معارف الهی

در دوره امام باقر(ع) زمینه های انقراض امویان و روی کار آمدن عباسیان و پدیدار شدن مشاجرات سیاسی و بر سر حکومت مسلمین و نزاع های قومی هموار شده، به خصوص بعد از حادثه خونین کربلا که چهره ننگین بنی امیه را سیاه کرد و نفرت مردم از اعمال و کردار آنان زیاد شد و عده ای زیاد بسوی اهل بیت هدایت شدند و حقانیت آل علیّ(ع) بر آن ها آشکار گردید.

لکن مردم به جهات متعددی از جنگ و درگیری نظامی با حاکمان رو گردان شده و به تدریج به طرف معارف و علوم الهی گرایش پیدا کردند و توسط امام سجاد و امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) به بهترین نحو هدایت شدند و هزاران حدیث از زبان آن بزرگوار در توضیح و تبیین معارف اسلامی و قرآنی و فقهی و تفسیری در دسترس مردم و دانشمندان قرار گرفت.

پیروان اهل بیت(ع) و مکتب شیعه اثی عشری معتقدند، ائمه معصومین(ع) پیشوایان راستین و حجت های خدا در زمین هستند و هر کدام از آن بزرگواران، در زمان خود، طبق شرایط و اوضاع و امکانات و مصلحت اسلام و مسلمین و امر خداوند، کاری را که به صلاح اسلام و حفظ آن باشد انجام دادند و اثر همه آنها این بود که دین اسلام و زحمات چندین ساله پیامبر گرامی اسلام(ص) حفظ شده است و در آینده نیز خفظ خواهد شد.

و لذا قیام با شمشیر در این زمان به علت شکست های سابق و خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان ممکن نبود و نهایت تلاش امام باقر(ع)، صرف مبازره فرهنگی و تبیین و تدوین سنّت نبوی و اسلام ناب محمّدی[صلّی الله علیه و آله]شد و از آنجا که وجود امام باقر(ع) با آن هدایت ها و معنویات وجودی به ضرر حکومت بود.

و همواره بنی امیه از آل علیّ و اهل بیت پیامبر(ص) خوف داشتند، درصدد اذیت و آزار حضرت بر می آمدند ولکن ائمه معصومین(ع) هیچگاه از اهمیت تکلیف شورش و انقلاب بر علیه ظلم و ستم اموی غافل نبودند و بطور غیر مستقیم قیام های حق طلبانه شیعه را رهبری می کردند، برای نمونه می توان از حرکت زید بن علیّ(برادر حضرت) نام برد. از امام باقر(ع) در روایاتی نقل شده است که قیام ایشان را تایید می کرده و فرمود:” خداوندا پشت مرا به زید محکم کن”..

جناب زید(رض) پس از قیام خونین در سال 120 یا 122هجری(بنا به اختلاف نظر مورخین)، در زمان امامت امام جعفر صادق(ع) به شهادت رسید. پیروان اهل بیت(ع) و مکتب شیعه اثی عشری معتقدند، ائمه معصومین(ع) پیشوایان راستین و حجت های خدا در زمین هستند و هر کدام از آن بزرگواران، در زمان خود، طبق شرایط و اوضاع و امکانات و مصلحت اسلام و مسلمین و امر خداوند، کاری را که به صلاح اسلام و حفظ آن باشد انجام دادند و اثر همه آنها این بود که دین اسلام و زحمات چندین ساله پیامبر گرامی اسلام(ص) حفظ شده است و در آینده نیز خفظ خواهد شد.

در زمان امام محمد باقر (ع)تعداد شیعیان اگر چه زیاد بود ولی به منظور جنبش و قیام عمومی( که بتوان به پیروزی رسید و بر اساس اسلام و مسلمین ضربه ای وارد نشود) نمی شد به آنان اکتفا کرد و اوضاع سیاسی و مصلحت اسلام هم(که تشخیص آن با امام معصوم و حجت خدا در روی زمین است)، اجازه چنین حرکتی را نمی داد.

امروز پس از هزار و چندی سال اسلام در بین مردم مسلمان به عنوان دین جهانی، الگو و سرمشق انسانهاست و روز به روز بر پیروان آن افزوده خواهد شد تا روزی که به امر خدا مهدی موعود، حضرت بقیت الله الاعظم(عج) ظهور فرماید و انتقام تمام ظلم هایی که در حق ائمه معصومین(ع) و شیعیان و دوست دارانشان، شده بگیرد و حکومت جهانی اسلامی را در سراسر گیتی به اجرا در آورد.

باشد که همه ما با شناخت و توسل به مقامات ائمه معصومین(ع) ، در پرتو عنایات و توجّهات منجی جهان بشریت، حضرت ولی عصر(عج) بتوانیم شیعیانی خالص برای آنان بوده و در اجرای دستورات الهی و ترک محرّمات و اطاعت از رهبری ولیّ فقیه عادل و دوراندیش زمان، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای موفق باشیم؛ ان شاء الله.

شهادت امام باقر "علیه السلام"

حضرت امام محمد باقر(ع)، 19 سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین(ع) زندگى کرد و در تمام این مدت به انجام دادن وظایف خطیر امامت, نشر و تبلیغ فرهنگ اسلامى, تعلیم شاگردان, رهبرى اصحاب و مردم, اجرا کردن سنت هاى جد بزرگوارش در میان خلق, متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحیح رهبرى و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعى و امام معصوم ـ که تنها خلیفه راستین خدا و رسول(ص) در زمین است ـ پرداخت و لحظه اى از این وظیفه غفلت نفرمود.

امام پنجم ما شیعیان، سر انجام در هفتم ذو الحجه سال 114 هجرى ـ در سن 57 سالگى ـ در شهر پیامبر(ص)، مدینه منّوره به وسیله «هشام بن عبد الملک» مسموم و به شهادت رسید. پیکر مقدس ایشان را در قبرستان بقیع – کنار پدر بزرگوارش - به خاک سپردند.   "سلام علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیا".

حجت الاسلام عبّاس جعفری /کارشناس ارشد تاریخ معاصر

ادامه مطلب
جمعه 3 آذر 1391  - 5:24 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 146

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6178604
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی