به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

 

 مشرق ، بانو «بمانی رحمانی» می گوید: «این عکس روزی گرفته شد که پسرم، برای اولین بار عازم جبهه بود و من در حال خداحافظی با او بودم. جواد از ته دل می خندید. از دلم گذشت که پدرصلواتی، با این خنده هایش انگار دارد به حجله ی دامادی می رود . بد جوری بد حال و قلباً ناراحت و گرفته بودم  اما دلم نمی آمد شادی و خنده های او را با گریه هام خراب کنم.
 وقتی اتوبوس حرکت کرد و پسرم لحظه به لحظه از من دور می شد، دیگر توانم را از دست دادم و بغضم ترکید. گریه امانم را برید. جوادم دور می شد و  اشک جاری از چشمانم بدرقه اش می کرد.
 اولین اعزام جواد 3 ماه طول کشید، یعنی 3 سال، یعنی 30 سال، اما وقتی از جبهه برگشت زمین تا آسمان فرق کرده بود و دیگر از آن جوانکی که من می شناختم ، خبری نبود. پسرم از تمام جهات متحول شده بود. نحوه ی رفتارش با خواهران و برادرانش ، رعایت اخلاقیات و اقامه نمازها، آن هم به وقت آن.  حتی نماز شب هم می خواند. از طرفی رفتارش طوری بود که انگار خانه و شهر برایش زندان است. به هر دری زد تا این که بعد از 5 ماه مجدداً به سردشت اعزام شد. این دفعه چندین بار تصمیم گرفتم که نگذارم برود، اما مقابله با اعزام و خواسته ی او هیچ توجیه منطقی نداشت و جوادم رفت که رفت.»

جواد رحمانی نیکونژاد به تاریخ 20 شهریور 1343 در تهران متولد شد. او 19 سال بعد، در حالی که تنها  یازده روز با سالگرد تولدش فاصله داشت، در «سردشت»، بال در بال فرشتگان گشود.
روحمان با یادش شاد

ادامه مطلب
چهارشنبه 1 آذر 1391  - 5:11 PM

 

گريه بر حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السّلام) باعث راحتي در قبر، فرحناک و شادان شدن مرده، شادان و پوشيده بودن او در هنگام خروج از قبر است در حالي که او مسرور است فرشتگان الهي به او بشارت بهشت و ثواب الهي را مي‌دهند. 
اجر و مزد هر قطره آن اين است که شخص هميشه در بهشت منزل کند.1
 
امام سجّاد(ع) می‌فرمایند: "هر مؤمنی که چشمانش برای کشته شدن حسین(ع) گریان شود به طوری که اشک بر گونه‏‌هایش سرازیر گردد، خداوند به سبب آن، او را در غرفه‏‌های بهشتی جای دهد که روزگاران درازی را در آن‌ها به سر برد."2
 
در روايت آمده است هيچ روزي نبود که اسم امام حسين عليه السّلام در نزد امام صادق عليه السّلام برده شود و آن امام در آن روز تبسمي بر لب بياورند. آن حضرت در تمام روز گريان و محزون بودند و مي‌فرمودند: امام حسين عليه السّلام سبب گريه هر مؤمن است. 
امام صادق علیه‌السّلام به مسمع بن عبدالملک فرمودند: "آیا مصائب آن جناب (امام حسین علیه‌السّلام) را یاد می‎کنی؟ عرض کرد: بلی والله مصائب ایشان را یاد کرده و گریه می‎کنم. حضرت فرمودند: آگاه باش که خواهی دید در وقت مردن پدران مرا که به ملک‌الموت وصیت تو را می‎کنند که سبب روشنی چشم تو باشد. همچنین فرمودند: ای مسمع گریه بر احوالات حسین (ع) سبب می‎شود که ملک الموت بر تو مهربان‎تر از مادر گردد.
 
امام رضا(ع): "بر کسی چون حسین باید که گریندگان بگریند؛ زیرا که گریستن بر او گناهان بزرگ را می‏‌زداید. حضرت سپس فرمود: چون ماه محرّم می‏‌رسید کسی پدرم را خندان نمی‏‌دید. غم و اندوه بر او چیره بود تا آن‌که 10 روز می‏‌گذشت. روز دهم روز سوگواری و اندوه و گریه او بود و می‏‌فرمود: این روزی است که حسین علیه‏‌السلام در آن کشته شد."3
 
منبع:
1) ثواب الأعمال،ص108-منتخب میزان‌الحکمة ص380
2) بحارالانوار،ج44،ص289 - کامل الزیارات باب32، ص101
3) وسائل‌الشیعه ص394 - منتخب میزان‌الحکمة ص382
ادامه مطلب
چهارشنبه 1 آذر 1391  - 4:55 PM

 

شهید مطهری عروسی حضرت قاسم(ع) در کربلا را مردود می‏داند. متأسفانه برپایی مجالسی به نام «حنابندان قاسم» بدعتی است که ملاحسین کاشفی در مقتل ضعیف و متأخر «روضة الشهدا» پایه‌گذاری کرده است.



 روز ششم ماه محرم، روز حضرت قاسم بن‌الحسن نوجوان شهید دشت نینواست. در برخی از هیئت‌ها و تکیه‌ها بر اساس یک باور غلط که اعتقاد دارند حضرت در کربلا ازدواج کرده است، به برگزاری مراسم حنابندان و یا عروسی در قالب عزاداری می‌پردازند!

برای بررسی درستی یا نادرستی این مطلب به کتاب‌های روایی و مقتل‌های مختلف رجوع شده است که ماحصل تحقیق در ادامه می‌آید:

 

 

قاسم بن حسن(ع) در واقعه کربلا سنش از 10سال بیشتر بود، ولی به 15سال نرسیده بود، طبری می‏گوید: قاسم 10سال داشت و در مقتل «ابی‏مخنف» آمده که قاسم در کربلا 14 ساله بود.(1) علامه مجلسی می‏گوید: نقل ماجرای عروسی قاسم به مدارک معتبر متکی نبوده است، منشأ این حکایت دو کتاب است یکی «منتخب المراثی» که بهترین تألیفات به زبان عربی هست و نویسنده آن شیخ فخرالدین طریحی صاحب «مجمع البحرین» است و دیگری «روضة‌الشهدا» نوشته ملاحسین کاشفی صاحب انوار سهیلی است، این کتاب اولین مَقتلی است که به فارسی نوشته شده است(2) و فاقد اعتبار لازم است.

در این رابطه نقل می‏کنند که وقتی امام حسین(ع) مسیر مدینه تا کربلا را طی می‏کرد، حسن بن حسن(3) از عموی خویش امام حسین(ع) یکی از دو دختر او سکینه و فاطمه را خواستگاری کرد، حسین(ع) فرمود: هر یک را که بیشتر دوست داری اختیار کن، حسن خجالت کشید و جوابی نداد حسین(ع) فرمود: من برای تو فاطمه را اختیار کردم که به مادرم فاطمه بنت رسول(ص) شبیه‏ تر است، به این ترتیب وجود فاطمه نو عروس در کربلا امری مسلّم است.

 

 

اگر فرض کنیم ازدواج قاسم درست باشد، باید گفت امام حسین(ع) دو دختر به نام فاطمه داشتند که یکی را به حسن تزویج کرده و دیگری را برای قاسم عقد کرده‌اند. (4) یا اینکه بگوییم دختری که به عقد قاسم در آمده اسمش فاطمه نبوده و در تاریخ اشتباه نقل شده و اگر این داستان را صحیح ندانیم باید بگوییم راویان نام حسن را از روی اشتباه، قاسم نقل کرده‏اند.

با این وجود بیشتر تحلیل‏گران واقعه عاشورا عروسی قاسم را نادرست می‏دانند، محدث قمی در «منتهی الآمال»(5) و در کتاب «نفس‏المهموم»(6) دامادی قاسم را رد می‏کند و می‏گوید نویسندگان نام حسن را با قاسم اشتباه کرده‏اند.

علامه شهید مرتضی مطهری عروسی قاسم را مردود می‏داند و مستند می‏کند به اینکه در هیچ کتاب معتبری وجود ندارد و حاج نوری هم گفته ملاحسین کاشفی اولین کسی است که این مطلب را در کتاب «روضةالشهدا» آورده و اصل قضیه صددرصد دروغ است.(7)

 

 

مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم نیز در تحلیلی بیان می‌دارد که به طور کلی آنچه از اشارات صاحب نظران و مشاهدات بر می‏آید نقل ماجرای عروسی قاسم که بیانی از شدت قساوت و بی‏رحمی لشکریان یزید است،(8) اگر به همان اندازه‏ای که تاریخ به آن اهمیت داده مورد توجه قرار بگیرد و بُغض محبین اهل‏بیت را نسبت به دشمنان برانگیزد، امری پسندیده است.

اما طبق اشاره‏ای که استاد مطهری دارد اگر بنا باشد که آن را با بزرگنمایی مطرح کنند و تعزیه از آن بسازند(9) و یا چنان‌که دیده شده حجله‏ای بیارایند و حنایی تدارک ببینند، در این صورت اهانتی به ساحت قدس عاشورا و فرهنگ عاشوراییان انجام داده‏اند.

چون برخی از صاحب نظران داستان عروسی قاسم در کربلا را غیر واقعی می‌دانند، لذا نمی‌توان به طور قطعی آن را قبول کرد، لازم است گفته شود که عروسی در میان اهل‌بیت(ع) با عروسی که در حال حاضر مرسوم است (و بیش‌تر به بدعت و معاصی شبیه است)، بسیار متفاوت است.

 

*معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

1. حماسه حسینی، شهید مطهری

2. ترجمه ارشاد، شیخ مفید

3. تحقیقی پیرامون نهضت عاشورا از مرکز مطالعات و پژوهش‎های فرهنگی حوزه علمیه (جمعی از محققین)

4. دانشنامه 14 جلدی امام حسین (ع)

 

 

*پی‌نوشت‌ها:

1- حاج محمد هاشم بن محمدعلی خراسانی، منتخب التواریخ، انتشارات علمیه اسلامیه، صفحه 266.

2- صدرالدین، واعظ قزوینی، ریاض، مقدس، المسمی بحدائق الاش، جلد دوم، کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1374 هجری قمری، صفحه 42.

3- حسن بن حسن که به «حسن مُثنَّی» معروف است، در جنگ نابرابر با دشمن در روز عاشورا به شدّت مجروح شد و به یاری خداوند متعال از دست سربازان عمر بن سعد نجات یافت و به عنوان روایتگر وقایع و حوادث عاشورا بر مسئولیت حساس خود عمل کرد، نسل امام حسن مجتبی(ع) توسط دو فرزندش زید و حسن مثنّی تداوم یافته است و همه «سادات حسنی» بـه ایـن دو بـزرگـوار نـسب مـی‏رسانند.

4- شیخ عباس قمی، دمع السجوم ترجمه نفس المهموم، ترجمه و تحقیق علامه ابوالحسن،شعرانی، بهار 78، ناشر ذویالقربی، صفحه 342؛ سیدهاشم رسولی محلاتی،‌ زندگانی امام حسین، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374، صفحه 478.

5- شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، محدث قمی، انتشارات هجرت، تابستان 74، چاپ هشتم،جلد 1، صفحه 700.

6- ابوالحسن، شعرانی (پیشین)، صفحه 342.

7- مرتضی، مطهری، حماسه حسینی، انتشارات صدرا، خرداد 1364، جلد اول، صفحه 28.

8- عمادالدین حسین، اصفهانی، (عمادزاده)،‌ برداشتی از تاریخ زندگی امام حسین، انتشارات اسوه، 1373، جلد دوم، صفحه 137.

9- مرتضی، مطهری، حماسه حسینی، جلد اول، صفحه 28

 

فارس

 

 

ادامه مطلب
چهارشنبه 1 آذر 1391  - 4:42 PM

 

مشرق، شهید مهدی خندان به سال 1341 در روستاي «سبوبزرگ» از توابع لواسان كوچك به دنیا آمد. مهدی دوره راهنمايي را در سال 1353 به اتمام رساند و پس از آن به هنرستان دكتر احمد ناصري در تهران رفت. شهید خندان سال 1357 همزمان با پیروزی انقلاب توانست ديپلمش را در رشتة مكانيك بگیرد.

بقیه در ادامه

ادامه مطلب
سه شنبه 30 آبان 1391  - 9:45 AM

 رسا، حجت الاسلام مرتضی آقا تهرانی در جمع عزاداران حسینی در مسجد ملاصادق قم با تاکید بر کاربرد سبک زندگی دینی، از شهدا به عنوان الگوهای عینی در این زمینه یاد کرد و گفت: شهید ردانی پور از دوستان خوب من بود. یک روز دیدم بسیار ناراحت است. علت را جویا شدم، گفت: من مجردم و خوش ندارم وقتی شهید و با پیامبر (ص) رو به رو می شوم بگویند او مجرد است.

وی افزود: پس از چندی شهید ردانی پور ازدواج کرد، من شب عروسی ایشان مبلغی پول به عنوان هدیه ازدواج از بین طلاب جمع کردم و صبح زود به خانه ایشان رفتم تا این هدیه را تحویل دهم. درب منزلشان را که زدم مادرش در را باز کرد، گفتم با مصطفی کار دارم. گفت: مصطفی پس از نماز صبح عازم جبهه شد. همانجا یاد داستان حنظله غسیل الملائکه افتادم و اشک در چشمانم حدقه زد.

حجت الاسلام آقاتهرانی افزود: مصطفی یک کارت عروسی هم برای حضرت معصومه فرستاده بود و در آن از ایشان دعوت کرده بود تا در عروسی اش شرکت کند، خودش می گفت چند وقت بعد از عروسی به حرم کریمه اهل بیت(س) مشرف شدم و از آن حضرت گلایه کردم که چرا در عروسی من شرکت نکردید. همان شب آن حضرت را در خواب دیدم که به من گفت چرا گلایه می کنی؟ از کجا می دانی به عروسسی ات نیامدم. من آمدم.

ادامه مطلب
سه شنبه 30 آبان 1391  - 9:44 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 146

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6181160
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی