به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

ندا لهردی - این روزها درآمد و میزان حقوق دریافتی هر کارمند می‌تواند ملاکی برای ارزیابی درجه شغلی، سابقه کاری و تبحر او در زمینه کاری‌اش باشد.


درست به همین دلیل هم هست که یکی از شاخص‌های ارزیابی بهترین شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی در سطح جهان، میزان حقوق پرداختی آنها به مدیران و کارمندانشان است. با این اوصاف است که تحقیق و بررسی درباره میزان درآمد مدیرعامل شرکت‌ها در جهان اهمیت پیدا می‌کند. مجله معتبر فوربس به تازگی فهرستی از پردرآمدترین مدیران دنیا در سال 2011 را منتشر کرده است که در میان آنها نام‌های آشنای صنعت تکنولوژی هم به چشم می‌خورند. این در حالی است که اولین رتبه در این فهرست به «استفان جی همسلی» مدیرعامل شرکت UnitedHealth Group یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های فعال در زمینه خدمات بهداشتی و درمانی اختصاص دارد. به این ترتیب در این گزارش می‌توانید پردرآمدترین مدیران تکنولوژی جهان را بشناسید.

 

بقيه در ادامه

 

ادامه مطلب
یک شنبه 18 اردیبهشت 1390  - 12:55 PM

سایت بی بی سی فارسی که طی روزهای گذشته تلاش ویژه ای داشت که به القای حاکمیت دوگانه در ایران بپردازد،در جدید ترین تلاش خود دراین زمینه گاف داد.
به گزارش«جوان آنلاین»،در حالی که امروز اکثر سایت های خبری گفتگوی آیت الله سید احمد خاتمی عضو مجلس خبرگان رهبری را با هفته نامه شما را انعکاس دادند،سایت بی بی سی فارسی نیز ضمن پرداختن به این گفتگو تلاش کرد تا انتقادات اصولگرایان به رفتارهای احمدی نژاد را نشانه شکل گیری حاکمیت دوگانه در ایران تفسیر کند.
دراین میان گرچه این عمل بی بی سی با توجه به سابقه آن چندان دور از انتظار نمی باشد اما آنچه که در این میان اتفاق افتاد گافی بود که این رسانه انگلیسی در سناریوی خود آن را به سطح آورد.
این رسانه انگلیسی در گزارش خود از آیت الله سید احمد خاتمی به عنوان عضو شورای نگهبان نام برد درحالی که وی عضو مجلس خبرگان رهبری می باشد.
گفتنی است براساس سناریوهایی که رسانه های غربی دنبال می کردند،شورای نگهبان به عنوان حامی اصلی احمدی نژاد محسوب شده و انعکاس مصاحبه آیت الله خاتمی تلاشی برای نشان دادن افتراق میان نهادهای ارزشی با وی بوده است.

http://www.javanonline.ir/Images/News/Larg_Pic/17-2-1390%5CIMAGE634403672549763750.jpg


ادامه مطلب
یک شنبه 18 اردیبهشت 1390  - 12:53 PM

نشريه آمريكايي فارين پالسي در گزارشي به چالش‌هاي پيش روي لئون پانتا در پنتاگون پرداخته است.


  "تامس مانكن " در گزارشي درباره چالش‌هاي پانتا در پنتاگون كه در مجله فارين پالسي منتشر شده مي‌نويسد: من با "دوو زاخيم " موافقم كه اوباما در انتخاب "لئون پانتا " به عنوان جانشين "رابرت گيتس " در وزارت دفاع آمريكا جانب احتياط را رعايت كرده است. قطع نظر از نياز براي پيروزي در سه جنگ، پانتا با سه چالش اصلي زير روبرو خواهد شد:

* اول، پانتا "باب گيتس " نيست

گيتس بيشتر از آنچه كه لايقش بود از "دونالد رامسفلد " نبودن بهره برد. تفاوت بين اين دو معمولا با اغراق روبرو بوده است و در خيلي از موارد اين تفاوت در شيوه كاري آنها بود تا ماهيت كاري شان. همچنين در ماه‌هاي اخير درخواست گيتس براي اصلاحات در پنتاگون و تغيير شكل شاخه‌هاي نظامي در آمريكا را بايد رويكردي رامسفلدي خواند.
در مقابل پانتا از اينكه شبيه رابرت گيتس نيست بيشتر از آنچه كه بايد صدمه خواهد ديد. پر كردن خلا رابرت گيتس كاري است كه هرجانشيني با سختي مي‌تواند آن را به انجام برساند.

* دوم، بودجه

زمان خروج گيتس از وزارت دفاع بي‌ربط به اين واقعيت نيست كه كاخ سفيد درخواست كاهش 400 ميليارد دلار مبلغ اضافي از بودجه وزارت دفاع را 24 ساعت قبل از اينكه رئيس جمهور آن را اعلام كند، لغو كرد. در همين راستا رئيس جمهور سخنان گيتس را كه گفته بود وزارت دفاع در حالي كه در سه جنگ درگير است نمي‌تواند از پس كاهش بودجه‌هاي بعدي بر بيايد، كم اهميت جلوه داد. پانتا احتمالا از اين جهت كه تجربه خوبي در كاهش بودجه دارد انتخاب خوبي براي وزارت دفاع است و مي‌توان گفت حداقل يكي از دلايلي كه وي به پنتاگون فرستاده مي‌شود اين است كه بودجه آن را تنظيم كند. وي احتمالا بر كاهش سازمان يگان‌ها نظارت مي‌كند. تنها 15 ماه پيش نيز وزارت دفاع در گزارش 4 ساله خود اعلام كرد كاهش سازمان يگان‌ها براي پيروزي در جنگ‌هاي امروز و آمادگي براي فردا امري ضروري است.

* سوم، مديريت اختلاف‌ها بين بخش نظامي و غيرنظامي در كشور

كاهش بودجه احتمالا باعث افزايش تنش‌ها بين رهبران اداري و نظامي كشور مي‌شود اما مسائل ديگري نيز مي‌تواند به اين امر دامن بزند. پانتا مسئول اين خواهد بود تا سياست، اجازه به فعاليت همجنس بازان در ارتش را اجرا كند. امري كه خيلي از فرماندهان نظامي آمريكا با آن مخالفت كردند. اين تغيير سياست ممكن است به آرامي عملي شود و ممكن هم هست اين اتفاق نيافتد. شكست در ميدان‌هاي جنگ در افغانستان و ترديد و عدم توانايي تصميم گيري در ليبي مي‌تواند تنش‌ها و اختلافات را افزايش دهد. همچنين پانتا با تعدادي ديگر از رهبران نظامي بايد رئيس جديد ستاد مشترك ارتش آمريكا را انتخاب كند.

روي هم رفته، پانتا وزير دفاع آمريكا خواهد شد. ما بايد همگي براي وي آرزوي موفقيت كنيم.
ادامه مطلب
چهارشنبه 14 اردیبهشت 1390  - 7:19 PM

جوانان آندلسي به جاي انديشيدن به آينده و بناي تمدن ديني مورد نظرشان راه عيش و نوش را آغاز نمودند . براي مردان مخمرات و براي زنان حجاب اولين روزنه نابودي بنايي بود كه بر پايه يك مقاومت و ايمان بي نظير بنا شده بود و...


بحث حجاب يكي از معضلات كم پرداخته شده در زندگي ماست . شايد علت اين كم محلي را بايستي در بديهي شدن برخي امور در سنت ايرانيان دانست . برخي امور هنگاميكه وارد حوزه سنت ها ميشوند نه به سبب تقدس بلكه به سبب عادت ، مورد سوال قرار نمي گيرند . به عبارتي عادت در جاي عبادت مي نشيند و آن هنگام است كه ديگر پرسشي براي چرايي آن مطرح نميشود . عادت ها هويت را كه در پاسخ به چرايي پديده ها مورد صحبت قرار ميگرد ، مي پوشاند . به عبارت بهتر زمانيكه حجاب عادت خانواده هاي ايراني شد ، مادران نسل قبل ما ، در پاسخ اين سوال دخترانشان كه چرا بايد خودمان را از نامحرم بپوشانيم بي استدلال بودند و آنرا تنها به عبدانيت مربوط مي دانستند . در واقع نسلي از دختران ما بزرگ شد كه نمي دانست چرا لباس هر روزه اش بايد پوششي از جنس متفاوت با مردان در پوشيدگي باشد و هميشه در پاسخ سوالات ذهن خود يا همان جواب هميشگي را مي داد و يا تصميم مي گرفت كه با اپيدمي مد جامعه همراه شود بدون آنكه قصد سو ، اپوزيسيوني و يا ضد ديني داشته باشد . او تنها نمي دانست چرا بايد پوشيده باشد و حالا هم نمي داند كه چرا نبايد از مد پيروي كند . اين نتيجه منطقي پديده بسيار مهمي است كه سالهاست پاسخ لايه هاي عميق آنرا نمي دانيم . براي مو شكافي اين قضيه از سه زاويه مي توان به بررسي مسئله حجاب و يا حواشي آن پرداخت .
اول : بد حجابي ، يك موضوع مستقل و خاص نيست . بد حجابي در ادامه فرآيند پازلي است كه در درون انسانها نسبت به عالم قدس شكل ميگيرد و آن ، انسان مداري به جاي خدا محوري است . مطمئنا همه ي ما در اطراف خودمان اشخاص فراواني را ديده ايم كه حتي به اندازه يك تار مو ، حجاب، خواست الهي را ، هتك ميكنند ، اما بسياريشان به تمام قوانين شريعت به سفتي و سختي پايبندند . نماز اول وقت ، روزه ، اعمال شب هاي قدر ، سفرهاي زيارتي و ... اين پديده يعني اينكه پوسته اسلام در رفتار هر روزه ما تكرار ميشود و گاهي كه احساس ميكنيم اين پوسته ، اين شريعت ، اين فقه با مقتضيات طبع ما سازگار نيست ، كنارش ميگذاريم . در تاريخ نمونه هاي فراواني داريم از آنان كه دل را ، روان دينداري را از فقه آن جدا مي كردند . في الواقع آنان عنادي با دين نداشتند بلكه ظنشان نسبت به خدا اين بود كه اسلام دين دل است ، خدا هم مانند خداي مسيحي ها اهل تساهل و تسامح و كساني هم كه بر سر اصول ديني مقيد هستند آدم هاي خشك مغزي هستند كه اصل دين را درك نكرده اند . هيچ گاه و هيچ گاه ، اين تفكر پاسخي در قبال اين سوال ندارد كه چرا پيامبر كه از همه مردم عمق شريعت را بيشتر درك كرده بود ، به اندازه شما به تساهل خدا در ساده گذشتن از كنار هتك شريعت معتقد نمي باشد ؟ چرا پيامبر خود را مقيد به انجام اعمال و همين پوسته ظاهري مي نمود . براي آسيب شناسي اين داستان تنها ميتوان به يك نكته كلي اشاره كرد و آن است كه در جامعه ما اين مطلب فهم نشده است كه دين براي عبدانيت يا عدم سركشي در برابر عالم قدس است . بله درست است كه دين يك بعد اجتماعي ، اقتصادي و سياسي دارد ، اما همه ي اين ابعاد بر اين مدار دايرند كه اي انسان ، انا ربك اعلي . همه ي اين مسائل و ابواب فقهي و حقوقي استخراج شده بر اين بنا استوارند كه ملك از آن خداست و ما مستاجران اين خانه هستيم كه حتي مالك بدن خودمان هم نيستيم . پس گوش به خواست صاحبمان هستيم . اين نگاه ديني هميشه توسط ساده انديشان يا زاهدان از دين جدا شده است . دو خط تحجر و تفريط ديني دو سوي اين نگاه اشتباهند . چه بسا زاهداني كه دين را فقط پوسته ديدند و خدا را دربان جهنم و بهشت و در آنجا كه دين جهاد بود ، آنجا كه دين صلح بود ، زهدشان به فريادشان نرسيد مانند ابوموسي اشعري، زاهد خشك مغز در زمان امام حي و چه بسا سوفسطاييان عالم مدرن كه گفتند دين صراط هاي مستقيمي است كه در نهايت راهي جويبار حقيقت ميشود و اين ميان هم نعوذبالله پيامبر بيهوده رنج ميكشيد تا اسلام را در جزيره العرب بر پا كند ، امام حسين هم خون خويش را لابد در راه هيچ ريخته است . چرا كه اگر اسلام صراط هاي مستقيم بود يزيد هم صراطي داشت ، حسين هم صراطي مي داشت . اين فهم گل و گشاد از دين هم در نهايت به باطنيان مي رسد كه ميگفتند دين ظاهر است نمازهاي ما را علي خوانده ... در اين زاويه حجاب ميشود يك پوسته ، يك عادت ، كه كسي احساس نميكند كه هر لحظه كه حجاب را برقرار داشته ، در آن لحظه يك عبد است در برابر خدا و هر لحظه كه آنرا هتك نموده ، به دامان عالم قدس جسارت كرده است .
دوم : مي توان مسئله حجاب را خارج از مسئله اجتماعي امروز و از بعد يك آنتي تز ، يا راه مقابله نگاه كرد . در تاريخ نقل است زمانيكه مسلمانان براي فتح آندلس پا به جنوب اروپا گذاشتند ، كشتي هاي خويش را در لب ساحل به آتش كشيدند تا بگويند يا كشته ميشويم و يا پيروز . همين مسلمانان كه هيچ راه بازگشت به خانه اي را در راه هدف اسلاميشان متصور نبودند در چند سده آنچنان شكست را پذيرفتند كه امروزه به اقليتي در جنوب اسپانيا تبديل شدند . اين شكست از كجا آغاز شد . طراحي انجام شده براي فتح آندلس آنگونه بود كه جوانان آندلسي به جاي انديشيدن به آينده و بناي تمدن ديني مورد نظرشان راه عيش و نوش را آغاز نمودند . براي مردان مخمرات و براي زنان حجاب اولين روزنه نابودي بنايي بود كه بر پايه يك مقاومت و ايمان بي نظير بنا شده بود . نيازي به راه دور رفتن نيست . همين ژاپن آسياي جنوب شرقي خودمان كه روزگاري ترس غرب از رويارويي با تمدن ژاپني به عنوان آنتي تز تمدنشان ، آنها را به دام جنگ هاي خانمان سوز كشاند ، امروزه به راحتي در حال افول است . نسل اول و دوم در ژاپن كه سخت كوشيدند تا بناي تمدن قدرتمند پس از عصر ميجي را بگذارند به راحتي با وا دادن نسل سوم و فرو رفتن در دام عيش و نوش از هم پاشيد . بد حجابي پديده اي است كه نتيجه منطقي آن بازتر شدن درِ مفاسد اجتماعي است . مفسده هم ابتدايي ترين كاري كه ميكند آرمان كشي ، نابودي اتوپيا و فرجام نگري است و اين يعني افول يك تمدن و راه هاي آغاز يك شكست وسيع . هر جاي تاريخ ايران كه نگاه كنيد هر دربار و حكومتي كه سقوط كرده نتيجه دربار حرمسرا پرور بوده است . آيا اگر سطح اجتماع ما وجلوه هاي آن به يك حرمسراي بزرگ بدل شود كه خيابان ها ، دانشگاه ها ، مدارس جلوه ي آن فضاست ما با سقوط اجتماعي مواجه نخواهيم بود . سقوط اجتماعي يعني ذلت يك قوم و اسارت آنان . سقوط اجتماعي يعني پايان روحيه ي جنگندگي و رشادت كه نتيجه ي آن ذلت و خواري است . جامعه حرمسرا شده ، مردان و زناني بار مي آورد كه دغدغه هاي ذهنيشان آنقدر كاسته ميگردد تا محتاج گردند .
سوم : ميتوان به مسئله حجاب از بعد قانوني نيز نگريست . قانون يعني قوه اي كه مشروعيت سياسي قانون گذاري او بواسطه خواست اكثر مردم پذيرفته شده است ، براي حفظ نظم اجتماعي مقرراتي را معين ميكند . در نظام ما پس از انقلاب بر طبق خواست اكثريت مردم در رفراندوم قانون اساسي اصل اساسي در قانونگذاري بنا شد و آن گرفتن قانون از فقه اسلامي مي باشد . بر طبق اصل 4 قانون اساسي كه به تصويب اكثريت مردم ايران رسيده است ، كليه قوانين مدني و اجتماعي مصوب مي بايست برگرفته از فقه اسلامي باشد . يكي از اصول اسلامي در حوزه مسائل مدني و اجتماعي اين اصل كلي است كه هرگز نمي بايد كه در ملا عام خلاف شرع الهي رخ دهد و عقل حكم ميكند كه حكومت مسئوليت جلوگيري از خلاف شرع در ملا عام را بپذيرد . يكي از مصاديق خلاف شرع ، پوشش شرعي است كه كليات آن در آيات و روايات ذكر شده است و آن عبارت است از پوشيدگي مو و دست و پا . بر طبق همين اصل ، تبصره 638 قانون مجازات هاي اسلامي عنوان مي دارد كه بد حجابي در ملا عام يك جرم محسوب شده و مجازات مشخص دارد . اين قانون مصوب هم به تاييد اكثريت مردم است و هم از شرع اسلام اقتباس شده ، نتيجه آن است كه بد حجابي رخ داده يعني دهن كجي به خواست الهي در درجه اول و در درجه دوم بي اعتنايي به راي اكثريت و فرآيند قانوني طي شده براي نظم عمومي است .
همه اين مسائل طرح موضوعاتي بود كه مسائل گوناگون ديگري نيز مي توان بر آن افزود . هر يك جاي بحث و دقت نظر بيشتري دارد كه جايگاهي بيش از يك مقاله مي طلبد .

منبع: سايت حجاب نيوز
ادامه مطلب
چهارشنبه 14 اردیبهشت 1390  - 6:53 PM

همه‌ي نگاه‌ها به خاورميانه بود،‌ به اين كه در «درعا» و «منامه» چه‌ مي‌گذرد؛ اين كه قذافي اين بار كدام شهر ليبي را بازپس‌ مي‌گيرد و واگذار مي‌كند. اما ناگهان تيتر يك اغلب رسانه‌هاي جهان، چهره‌ي متلاشي شده‌ي مردي شد كه مي‌گفتند حملات يازدهم سپتامبر در ايالات متحده را رقم زده است.


مرگ «اسامه بن‏لادن» رهبر القاعده بيش از آن‏كه يك اتفاق مهم باشد، به عنوان يك «خبر»، اهميت دارد، به ويژه براي آمريكايي‏ها كه در مشكلات گوناگون اسير شده‏اند و راه نجاتي مي‏جويند. خبر مرگ بن‏لادن اما تازگي ندارد چرا كه تاكنون چند بار اعلام شده است.
هرچند اين‏بار به نظر مي‏رسد، سناريويي براي آن نوشته شده كه به كمك رسانه‏ها مو به مو در حال اجراست. «باراك اوباما» رييس جمهور آمريكا مانند يك قهرمان بر صحنه بر صفحه تلويزيون ظاهر مي‏شود و خبر مرگ اسامه بن‏لادن را مي‏دهد تا اين بار همه به قطعيت برسند كه متهم رديف اول حادثه 11 سپتامبر، به دست نيروهاي امنيتي آمريكا كشته شده و در اين عمليات ارتش پاكستان نيز همكاري كرده. بلافاصله چهره‏اي گلوله خورده‏اي از بن لادن در رسانه‏ها منتشر مي‏شود كه واكنش رسانه‏هايي چون «ديلي تلگراف» و خبرگزاري فرانسه نسبت به جعلي بودن عكس را برمي‏انگيزد. آنان با تطبيق دادن عكس بن‏لادن گلوله خورده با عكس‏هاي ديگر او، ضمن اثبات جعلي بودن تصوير، نسبت به صحت خبر تشكيك مي‌كنند. به‏ويژه اين‏كه اعلام مي‏شود جسد او پس از مرگ در شمال اسلام آباد به دريا انداخته شده (احتمالا درياي عرب در جنوب پاكستان) و اين عمل بر اساس موازين اسلامي انجام گرفته اما برخي از رسانه ها نوشتند كه براساس دين اسلام، فردي كه در خشكي مي‏ميرد را در دريا دفن نمي‏كنند. اما اوباما گفته بود كه جسد بن‏لادن در اختيار آمريكا و در افغانستان است و تلويزيون «جيو» پاكستان نيز اعلام كرد جسد وي در پايگاه بگرام افغانستان ( 30 كيلومتري كابل) قرار دارد.

اما هدف از به راه انداختن اين جنگ رواني چيست؟ آن‏هم در حالي كه برخي رسانه‏ها مرگ او را بر اثر بيماري دانسته‏اند و برخي زمان مرگ وي را از يك‏سال قبل تا يك هفته قبل اعلام كرده‏اند. آمريكايي‏ها چند روز قبل اعلام كرده بودند كه تحركات بن‏لادن را زير نظر دارند و اوباما در هنگام اعلام خبر كشته شدن وي گفت كه :«بن لادن در يك عمليات كوچك آمريكا كه هفته‌ي قبل دستورش صادر شده بود،‌كشته شده است.»

اين در حالي است كه «زرداري»، رييس جمهور پاكستان، سال قبل گفته بود كه بن لادن مرده است. اكنون سؤال اينجاست كه اگر تحركات او را زير نظر داشته‏اند چرا او را دستگير و محاكمه نكرده‏اند تا داد قربانيان 11 سپتامبر و نظاميان كشته شده آمريكايي را از او بازستانند؟! حتي از سخنان اوباما درباره عمليات كشتن بن‏لادن چنين برمي‏آيد كه آن‏ها يكسال است محل اختفاي بن‏لادن را در زمين‏هاي هموار اطراف اسلام آباد و نه در كوهستان‏هاي صعب العبور شناسايي كرده بودند اما نسبت به دستگيري او هيچ اقدامي نكرده‏اند. عمليات عليه بن‏لادن با استفاده از چهار بالگرد كه يكي از آن‏ها توسط ارتش پاكستان ساقط شده، در ساعت يك و 30 دقيقه بامداد دوشنبه آغاز شده و پس از 40 دقيقه درگيري اسامه بن‏لادن به همراه يك زن و سه فرزند او كشته مي‏شوند. آيا اين داستان، شبيه فيلم‏ها و بازي‏هاي رايانه‏اي توليد هاليوود نيست؟! گفته شده كه سازمان سيا به كمك سازمان امنيتي ارتش پاكستان (ISI) اين عمليات را برعهده داشته‏اند اما ژنرال «حميد گل» رييس سابق سازمان اطلاعات پاكستان چنين چيزي را با وجود روابط تيره و تار اين دو سازمان بعيد دانسته و گفته است عكس‏هايي كه از جنازه بن‏لادن منتشر شده فربه‏تر از وضعيت فعلي اوست چرا كه گفته مي‏شد او به شدت مريض است و تحت درمان بسر مي‏برد. با اين حال عربستان سعودي كه خاستگاه بن لادن است و القاعده يمن، مرگ وي را تأييد كرده‏اند هرچند طالبان پاكستان اين خبر را رد مي‏كند. براي پاسخ به اين سؤالات به‏ويژه اينكه فوايد اعلام خبرمرگ بن لادن براي آمريكا چيست بايد از دو منظر كاركردهاي داخلي و خارجي آن براي واشنگتن، به بررسي مسأله پرداخت.


كاركرد داخلي براي اوباما
----------------------------
عملكرد دموكرات‏ها به دليل وخامت اوضاع اقتصادي و افزايش نظاميان كشته شده آمريكايي در داخل آمريكا به شدت زير سؤال رفته است. اوباما كه با شعار تغيير روي كارآمده بود با راهبرد كذايي خود نتوانست، پيروز ميدان افغانستان باشد بنابراين نياز به پيروزي يا به عبارت بهتر نياز به اعلام پيروزي، براي او و هم‌حزبي‌هايش حياتي بود و حتي براي حاكميت آمريكا. اين نياز در ژانويه 2010 سرباز كرد و آمريكا به كمك نيروهاي افغان و چند هزار نيروي متحدان اروپايي به استان هلمند در جنوب افغانستان حمله كرد و دو شهرك «مرچاه» و «نادعلي» را تسخير نمود. با اين حال رسانه‏هاي آمريكايي، اعلام كردند نظاميان ايالات متحده در نبردي سنگين، تروريست‏هاي طالبان را شكست داده و بر مواضع آنها مسلط شدند. اين در حالي است كه فرماندهان ارشد طالبان به وسيله انگليسي‏ها از حمله آمريكا مطلع شده و در كوه‏ها مخفي شده بودند و اين عده‏اي پياده نظام و شبه نظامي محلي بودند كه در برابر ارتش تا به دندان مسلح آمريكايي قرار گرفته بودند. نتيجه اين اعلام پيروزي، رقم خوردن خونين‏ترين سال نظاميان آمريكا در افغانستان از سال 2001 تا كنون بود چرا كه با فرار رسيدن فصل گرما در افغانستان و بازگشت نيروهاي اصلي طالبان، 530 نظامي آمريكا كشته شدند. وقتي راهبرد اوباما اين چنين با شكست مواجه شده و از ابتداي سال 2011 انقلاب‏هاي كشورهاي عربي آغاز شد، نياز به يك پيروزي بزرگ خود را بيشتر نشان داد. سقوط مبارك و بن علي در دوره اوباما يادآور سقوط محمدرضا پهلوي در دوره كارتر بود و اين هزينه‏اي سنگين براي دموكرات محسوب مي‏شد. به اين دليل بود كه اوباما خبر يك پيروزي بزرگ را داد و عده‏اي در واشنگتن بي‏آن‏كه متوجه شود انتخاباتي رييس جمهورشان بشوند در مقابل كاخ سفيد به پايكوبي پرداختند. به اين ترتيب خبر كشته شدن اسامه بن لادن و شكسته شدن ركورد كمك تسليحاتي آمريكا به اسراييل كه هر دو در زمان اوباما رخ داده، به عنوان دوكارت مهم پيروزي در انتخابات رياست جمهوري 2012 به حساب مي‏آيد، بويژه آنكه خبر كشته شدن رهبر القاعده پس از قرار گرفتن ديويد پترائوس در رأس سازمان سيا انجام شد تا اين پروژه تماما به نام دموكرات‏ها ثبت شود و هيچ سهمي به جمهوري‏خواهان داده نشود. اوباما به اين ترتيب تمام شكست‌هاي اطلاعاتي سالهاي اخير را به گردن جمهوري‌خواهان انداخت و گريخت.

در بعد داخلي اوباما مي‏تواند به آمريكايي‏ها بگويد با كشته شدن بن‏لادن، آمريكا در جنگ عليه تروريسم پيروز شده و وقت بازگشت سربازان به خانه است. اين خيلي بهتر از آن است كه سربازان دست خالي برگردند. اكنون زمينه براي بازگشت ظفرمندانه دو سوم نيروهاي آمريكا از افغانستان فرار رسيده، هرچند در بعد خارجي، اهداف ديگري در سر آمريكايي‏هاست.

كاركرد خارجي براي آمريكا
-----------------------------
ساعاتي پس از اعلام خبر مرگ بن‏لادن، هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا صراحتا اعلام كرد امريكا قصد ترك افغانستان را ندارد. اين سخن به معناي ماندن همه نظاميان آمريكا نيست بلكه منظور او، ايجاد پايگاه‏هاي دائمي آمريكا در افغانستان و گسترش عمليات امنيتي به جاي فعاليتهاي نظامي در اين كشور و پاكستان است. اين اولين كاركرد خارجي اعلام خبر كشته شدن بن‏لادن براي آمريكايي‏هاست. آن‏ها كه از مدت‏ها قبل به دنبال دائمي كردن حضور خود در افغانستان بودند اكنون به گروه‏هاي مخالف خود پيغام مي‏دهند كه يا با آمريكا بر سر ميز مذاكره نشسته و ايجاد پايگاه‏هاي آمريكا در مقابل دريافت حكومت خودمختار در هلمند و قندهار را بپذيرند يا اينكه كشته خواهند شد. چند روز قبل يك مقام افغان فاش كرد آمريكا در مذاكره با سركردگان طالبان به آن‏ها پيشنهاد كرده در جنوب افغانستان يك حكومت خودمختار تشكيل دهند و در مقابل، با ايجاد پايگاه‏هاي دائمي آمريكا در نيمه شمالي افغانستان مخالفت نكنند. آمريكا براي نشان دادن حسن نيت خود، پايگاه «شمسي» در بلوچستان پاكستان كه نزديكي جنوب افغانستان بود را تخليه كرد. اين پيشنهاد را اولين بار انگليسي‏ها ارائه كردند و اكنون آمريكا نيز به آن تن داده است.

بنابراين اعلام خبر كشته شدن بن لادن و ارائه پيشنهاد مذكور، بكارگيري سياسي معروف «چماق و هويج» عليه شبه‏نظاميان طالبان و القاعده در افغانستان و پاكستان است به ويژه اين كه پترائوس برسركوب گروه حقاني كه همچنان با حضور آمريكا در منطقه مخالف است تاكيد مي‏كند.

دومين كاركرد اين خبر، بازشدن دست آمريكا براي حمله به شمال پاكستان است. آمريكايي‏ها كه تاكنون مناطق غربي و شمال غربي اين كشور را هدف قرار مي‏دادند اكنون به بهانه تعقيب بقاياي القاعده، حملات خود در شمال پاكستان را گسترش خواهند داد. چرا كه به گفته خودشان، بن‏لادن در شهرك «آميت آباد» در 60 كيلومتري شمال اسلام آباد كشته شده است. به اين ترتيب آمريكا به خود اجازه خواهد داد نسبت به ايجاد پايگاه‏هايي در نزديكي مرزهاي پاكستان با چين (تبت و سين كيانگ) و پاكستان با هند در ناحيه كشمير اقدام كند. همچنين تلاش خواهد كرد به بهانه مبارزه با القاعده مستقر در منطقه «چتيرال» كه به زعم روس‏ها، شبه نظاميان چچني و قفقازي را آموزش داده و تجهيز مي‏كند، شمال غربي پاكستان و شمال شرقي افغانستان را بيش از پيش مورد تهاجم قرار دهد.

در حالي كه عبدالله گل رييس جمهور تركيه، رامين مهمانپرست سخنگوي وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران و جنبش اخوان المسلمين مصر، انتشار خبر مرگ بن‏لادن را به منزله پايان حضور آمريكا در منطقه دانسته‏اند و از واشنگتن خواسته‏اند منطقه را ترك كند اما ساركوزي رييس جمهور فرانسه كه تمايل دارد مديريت نبردهاي بين‏المللي را برعهده بگيرد و از اين نمد، كلاهي براي خود در انتخابات رياست جمهوري 2012 دست و پاكندن صراحتا گفت مرگ بن‏لادن به معناي پايان كار القاعده نيست. همچنين وزير خارجه انگليس و وزير دفاع ژاپن به پايگاه‏هاي نظامي و سفارتخانه‏هاي خود آماده باش دادند تا نسبت به واكنش گروه القاعده در امان باشند. وزارت امور خارجه آمريكا نيز به اتباع خود در همه جهان و حتي دخالت ايالات متحده هشدار داده است. نخست وزير استراليا نيز سخن ساركوزي را تكرار كرده و افزود: «عمليات در افغانستان ادامه مي‏يابد.» حامدكرزاي رييس جمهور افغانستان نيز از همگان خواست توجه خود را به سوي پاكستان معطوف كنند. به اين ترتيب همه چيز براي دست اندازي آمريكا در پاكستان و آغاز موج جديد اسلام هراسي فراهم است اگرچه وزارت خارجه اين كشور نقش اسلام آباد در كشتن بن لادن را پذيرفته اما غربي‏ها اين مسأله را آغازي بر مداخلات خود در پاكستان قرار خواهند داد.

چهارمين كاركرد خارجي خبركشته شدن بن لادن، از بين رفتن فرماندهي واحد القاعده و سو استفاده امريكا از اين وضعيت براي منافع خودش است. اگرچه بن لادن مدت‏هاست كه نقش محوري خود را در القاعده از دست داده، اما اعلام مرگ وي علاوه بر بالا بردن روحيه نظاميان آمريكايي، مي‏تواند القاعده را به گروه‏هاي متعدد تقسيم كند و برخي از آن‏ها را بيشتر در خدمت آمريكا قرار دهد. آمريكا اكنون براي ادامه حضور در عراق و افغانستان و دست‏اندازي در ليبي، يمن، مصر و حتي كشورهاي حاشيه خليج فارسي به وجود يك «دشمن» نياز دارد و چه گروهي بهتر از القاعده براي اين كارها. دقيقا به همين دليل است كه «بها الاعرجي» از رهبران جريان صدر نسبت به آغاز دور جديد حملات القاعده در عراق هشدار داده و گفته كه هدف آن پايگاه‏هاي آمريكايي است. البته آمريكايي‏ها هم بدشان نمي‏آيد به بهانه وجود خطر القاعده در عراق، حضور خود در اين كشور را تحميل كنند.

و بالاخره مهم‌ترين دستاورد خبركشته شدن بن‏لادن، انحراف افكار عمومي منطقه از خيزش‏هاي مردمي در كشورهاي عربي است. به ويژه آنكه آمريكا و هم پيمانش نقشه‏هاي شومي براي ليبي ،‌ يمن و بحرين در سرمي‏پرورانند. همچنين رژيم صهيونيستي در سكوت رسانه‏اي اقدام به برگزاري مانور نظامي كرده و درست در روز اعلام خبر بن‏لادن، نتانياهو نماينده خود را به قاهره فرستاد تا در جريان اخبار آشتي فتح و حماس، روابط ايران و مصر، رفع محاصره غزه قرارگيرد و پيام خود را به مقامات قاهره برساند. همچنين روز چهارشنبه قرار است توافق نهايي بين حماس و فتح براي آشتي ملي فلسطيني صورت گيرد و روز 15 مي (25 ارديبهشت) نيز فلسطيني‏هاي ساكن اردن تصميم گرفته اند به سوي سرزمين‏شان حركت كنند و به اين ترتيب اسراييل، با يك سونامي مواجه خواهد شد.

رسانه‏هاي غربي و عربي كه طي روزهاي اخير، جهانيان را با مراسم ازدواج وليعهد انگلستان مشغول كرده بودند روز دوشنبه نيز تماما به انعكاس اخبار مربوط به كشته شدن بن‏لادن پرداختند تا اذهان ملت‏ها از حوادث خاورميانه دور شود بنابراين كشته شدن بن لادن يك سوپر خبر براي آمريكايي‌ها به ويژه دموكرات‌هاست.

«اسامه بن محمد بن عواد بن لادن» كوچكترين پسر از جمع 17 فرزند مذكور محمد بن لادن است كه در سال 1957 از پدري يمني و مادري سوري متولد شد. او در سال‏هاي ابتدايي دهه 1990 به دستگاه اطلاعاتي عربستان پيوست و در سال 1998 رسما القاعده را بنيان نهاد. بن لادن در سال 1982 با تجهيزاتي كه دولت رياض در اختيارش نهاده بود وارد افغانستان شد و با ساخت راه، تونل، سنگرد بيمارستان صحرايي خود را به عنوان يك عنصر جهادي عليه شوروري سابق نشان داد هرچند هيچ‏گاه در جنگ عليه ارتش سرخ وارد نشد. او بعدها زمينه به راه انداختن يك گروه افراطي در افغانستان را ايجاد كرد اما در طي سال‏هاي اخير گروه او زير نظر بندر بن سلطان اداره مي‏شود و او نقشي نداشت. به اين ترتيب خبر كشته شدن او، براي اوباما بسيار مهم است اما از فعاليت القاعده نخواهد كاست، به ويژه اينكه آمريكا به تحركات اين گروه در يمن و ليبي براي دست اندازي نظامي خود در اين كشورها نياز دارد! تاريخ مصرف بن لادن تمام شد و اين است سرنوشت ياران آمريكا.


نويسنده: قاسم رحماني؛ كارشناس مسائل بين‌الملل

منبع: برهان
ادامه مطلب
چهارشنبه 14 اردیبهشت 1390  - 4:47 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 156

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6271562
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی