سكولاريسم علمي در غرب محصول ديدگاهي بود كه به رويكرد تعارض ميان علم و دين اعتقاد داشت. رويكرد تعارض، به علم سكولار و نوين، كه سرشتي غير ديني و بلكه ضد ديني دارد، منجر شد. و متعاقب آن، فكر و فرهنگ آدمي دستخوش تغيير اساسي شد. علم نوين به جاي خدا نشست، و با ايجاد رفاه اينجهاني براي بشر، استغنا پنداري از غايات آنجهاني و مقاصد آسماني را به ارمغان آورد.

چكيده
خاستگاه سكولاريسم، غرب و حوادثي است كه در جريان عصر نوزايي (رنسانس) و پس از آن در مغرب زمين رخ داده است. سكولاريسم داراي ابعاد گوناگوني است و يكي از آن ابعاد جدايي ميان علم و دين است. با ورود افكار سكولاريستي به دنياي اسلام، دينزدايي از حوزه علم نيز آغاز شد و بين دانش و ارزش جدايي افتاد. اين تحقيق به روش توصيفي و تحليلي در پي يافتن علل جدايي علم و دين در غرب ميباشد و هدف آن اين است تا فرايند فراق بين علم و دين در غرب را روايت كند و با اشاره به دلايل پيدايي و پايايي سكولاريسم علمي در غرب، خاطرنشان سازد كه اين پديده در غرب محصول يك اتفاق تاريخي بوده، و به هيچروي از يك قاعده منطقي گريزناپذير ناشي نشده است، چنانكه در اسلام و نيز نگاه جمعي از انديشمندان غربي، تعارضي ميان علم و دين ديده نميشود.
بقيه در ادامه