به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

  ژنرال 4 ستاره آمریکایی که زمانی از وی به عنوان یکی از موفق‌ترین فرماندهان نظامی آمریکا یاد می‌شد، به همراه یک رسوایی اخلاقی با ریاست سازمان جاسوسی آمریکا وداع کرد.

خبرگزاری فارس: ماجرای مرد اخلاق سیا+اینفوگرافی

 

 «دیوید هاول پترائوس» از 6 سپتامبر 2011 تا 9 نوامبر 2012 یعنی زمانی که به خاطر رابطه نامشروع، مجبور به استعفا شد، به عنوان رئیس سازمان سیا خدمت کرد. پیش از در اختیار گرفتن تصدی ریاست سیا، او ژنرال چهار ستاره‌ای بود که درجه‌اش بالاترین درجه نظامی در ارتش آمریکا قلمداد می‌شد.

ژوئن 2011 ریاست سازمان سیا با اجماع آراء در مجلس سنا به او اعطاء شد که پترائوس در زمان تصدی این پست نیز نتوانست خاطره خوبی از خود بر جای گذارد چراکه 9 نوامبر 2012 مجبور شد، به خاطر رابطه نامشروع با زنی که نویسنده شرح حال او بود، از سمت خود کناره‌گیری کند.

 

برای مشاهده اینفوگرافی بر روی تصویر کلیک کنید

ادامه مطلب
یک شنبه 21 آبان 1391  - 5:38 PM

 

 رئیس سازمان سیا به دلیل داشتن رابطه نامشروع با زنی که به بهانه نوشتن شرح حال او، به پترائوس نزدیک شده بود، وادار به استعفا شد.

خبرگزاری فارس: زنی که باعث استعفای پترائوس شد، کیست؟

 

 «دیوید پترائوس» در بیانیه روز جمعه خود آورده « بعد از 37 سال زندگی مشترک، من در قضاوت‌های خود بسیار ضعیف عمل کردم و با فرد دیگری رابطه برقرار کردم. چنین رفتاری کاملا غیرقابل قبول است، چه به عنوان همسر و چه به عنوان رئیس سازمانی همچون سیا. رئیس‌جمهوری، استعفای من را از سر لطف پذیرفت».

هر چند با توجه به بیانیه «دیوید هاول پترائوس»، رئیس سازمان سیا، در نگاه اول به نظر می‌رسید او شخصا و با اختیار، به داشتن رابطه نامشروع اعتراف کرده است، اما انتشار برخی جزئیات پراکنده و در کنار هم قرار گرفتن آنها نشان داد، پس از کشف رابطه او با یک زن توسط اف‌بی‌آی، پترائوس مجبور به اعتراف و استعفا شده است. اما این زن کیست؟

 

پائولا پرادول در کنار دیوید پترائوس

 

«پائولا برادول»، متولد 1972،  نویسنده و محقق آمریکایی است که همسر «اسکات برادول»، متخصص رادیولوژی در شهر شارلوت ایالت کارولینای شمالی آمریکا و مادر دو فرزند پسر است. 

پائولا برادول که فارغ التحصیل آکادمی نظامی آمریکا در وست پوینت در سال 1995 است، در روزنامه‌های «نیویورک تایمز» و «بوستون گلوب» نیز قلم می‌زند. او مدیر مرکز «جبسن» در مطالعات ضد ترور بوده و بعدها در دپارتمان مطالعات جنگ مدرک دکتری خود را کسب کرده است. نکته اینکه او در ارتش آمریکا نیز خدمت کرده و اکنون در نیروهای ذخیره ارتش آمریکا درجه سرگردی دارد.

برادول چندی پیش به بهانه نوشتن شرح‌ حال دیوید پترائوس به او نزدیک شد و در نهایت او با کمک «ورنون لوب» بیوگرافی او تحت عنوان «همه چیز درباره تحصیلات ژنرال دیوید پترائوس» را در ژانویه 2012 منتشر کرد.

 

پائولا برادول

11 ماه پس از انتشار این کتاب، مقامات پلیس فدرال، به نزدیکی بیش از حد برادول با پترائوس به او مشکوک شدند و او را تحت نظر گرفتند. بعد از مدتی اف‌بی‌آی، این زن را به خاطر تلاش برای دسترسی به ایمیل‌های پترائوس تحت بازجویی قرار داد. ظاهرا پس از این بازجویی‌ها بود که رابطه پنهانی پترائوس با برادول افشاء شد و در نتیجه رئیس سازمان سیا وادار به استعفا از سمت خود شد.

اما نکته قابل تامل درباره این رسوایی آن بود که این بار بر خلاف سایر موارد، متهم مجبور شد، بحث استعفای خود را امری از سر اختیار جلوه دهد در حالی که او وادار به کناره‌گیری از سمت خود شده بود!

ادامه مطلب
شنبه 20 آبان 1391  - 6:33 PM

 

  علامه طباطبایی اعتقاد دارد که فقط دین اسلام دارای حقانیت است، اما دربارة سایر ادیان،ایشان با استناد به آیات قرآن به این نتیجه می‌رسند که پیروان سایر ادیان، در صورتی که جهل و ناآگاهی آنها از روی قصور باشد نه از روی تقصیر، اهل نجات‌اند.

خبرگزاری فارس: آیا همه ادیان برحق اند؟

 

یکی از مسائلی که دربارة تعدد ادیان مطرح است نجات و رستگاری پیروان آنهاست. در این باره سه دیدگاه انحصارگرایی، شمول‌گرایی، و پلورالیسم یا تکثر‌گرایی ادیان مطرح شده است. براساس دیدگاه نخست، فقط یک دین بر حق وجود دارد و پیروان همان دین نیز اهل نجات و رستگاری‌اند، براساس دیدگاه دوم نیز فقط یک دین بر حق وجود دارد، اما پیروان سایر ادیان نیز اگر رفتار و کردارشان متناسب با آن دین بر حق باشد نیز اهل نجات‌اند، اما خاستگاه دیدگاه سوم در جهان مسیحیت به نیمة اول قرن بیستم باز می‌گردد؛ زیرا در آن زمان تحولاتی در جهان مسیحیت رخ داد که زمینه‌ساز به وجود آمدن این چنین نظریه‌ایی شد.

از جملة این تحولات عبارت‌اند از: رشد الهیات طبیعی و عقلانی، ظهور الهیات اعتدالی، هرمنوتیک شلایرماخر، تأکید بر تجربه‌های دینی و گسترش آموزه‌های لیبرال. این دیدگاه نخستین بار در جهان مسیحیت در دهه‌های اخیر توسط «جان هیک» مطرح گردید. او با بسیاری از غیر مسیحیان از جمله مسلمانان، هندوها و یهودیان همکاری داشت. این ارتباط سبب شد تا دربارة ادیان و مذاهب گوناگون داوری کند. و به همین سبب از جزمیت کلیسا در مورد غسل تعمید، سهم کلیسا در نجات افراد و سایر عقاید مسیحیت دست کشید و دین‌داران به ادیان گوناگون را بهشتی و سعادتمند دانست.

تحولی که زمینه‌ساز طرح نظریة جان هیک بود و در کلیسای کاتولیک اتفاق افتاد تساهل در امور دینی از سوی کاتولیک‌ها و مسیحی خواندن ادیان غیر مسیحی و تصریح به مسیحی‌بودن غیر مسیحیانی بود که زندگی خوب و پاکی داشته باشند، اگرچه تعالیم مسیح را نپذیرفته باشند. این نتیجة مفاد بیانیة شورای دوم کلیسای کاتولیک (1963 ـ 1965 م) بود.

جان هیک، نظریه‌پرداز پلورالیسم دینی، به این مقدار از قرابت میان ادیان اکتفا نکرد؛ زیرا این رویکرد مسیحیت را ملاک و معیار مقبولیت ادیان می‌خواند. بر این اساس حقانیت و سعادتمندی تمام ادیان و متدینان را با عنوان پلورالیسم دینی مطرح ساخت. بر اساس دیدگاه او تمام ادیان، مذاهب یا فرقه‌ها راه‌هایی معتبر برای رسیدن به خداوند هستند. در این نظریه‌ها، هیچ دینی بر ادیان دیگر ارجحیتی ندارد، اما در این نظریه چند نکته وجود دارد که آن را قابل نقد می‌نماید. آنچه در این مقاله موضوع بحث قرار گرفته، بررسی این دیدگاه بر اساس اندیشه‌های علامه طباطبایی است.

حقانیت ادیان

آیا تمام ادیان بر حق‌اند؟ نظر علامه طباطبایی(ره) دربارة آن چیست؟ از دیدگاه علامه مدعیات ادیان را می‌توان ارزیابی عقلانی کرد. ازآن‌رو که آموزه‌های ادیان بر مبنای فطرت انسان‌هاست و از‌آنجاکه یکی از معیارهای صدق گزاره‌ها انسجام و هماهنگی یک گزاره با باورهای بدیهی و عقلانی است، از دیدگاه ایشان دین اسلام در میان سایر ادیان از این مزیت برخوردار است.

ایشان در بحث از اسلام و سایر ادیان چنین بیان می‌کرده است که شخصیت آسمانی پیامبر(ص) را، که از سوی خداوند متعال برای راهنمایی و هدایت جهانیان مبعوث گردیده و کتاب آسمانی قرآن را که مجموعه سخنان خداوند و جامع کلیات تعالیم علمی و عملی و معجزه جاودانه اوست، برنامة زندگی صدها میلیون پیرو خود و مورد توجه همگانی بشر قرار داده است، باید یکی از عوامل مهم تحول و تکامل زندگی بشر به شمار آورد.

درست است که اسلام از وثنیت برهمایی، که تقریباً سی قرن یا بیشتر عمر دارد، و بودایی، که تقریباً بیست و پنج قرن یا بیشتر روزگار گذرانیده، و کیش مسیحی، که نزدیک به بیست قرن در جامعه بشری زندگی کرده، جوان‌تر است، به علت عقاید برهانی و قوانین اجتماعی و فردی مثبت نزد صدها میلیون انسان مقبول و محترم شمرده می‌شود. تعالیم اسلام مبتنی بر فطرت انسانی است و انسان را به سوی سعادت و کامیابی ویژة او با پیروی از روش و پیمودن راهی که خود نشان می‌دهد هدایت می‌کند.

پیامبر گرامی اسلام(ص)، برای توجیه دعوت خود، انسان طبیعی را (یعنی کسی که دارای طبیعت انسانی است و به شعور و ارادة خدادادی مجهز است و با افکار خرافی و تقلید آلوده نیست) متعلق دعوت قرار داده است؛ زیرا چنین فردی با نهاد خدادادی خود می‌فهمد که جهان با این عظمت و پهناوری و نظام متقن و مرتب، آفریدة آفریدگاری است که با هستی نامتناهی خود مبداء هر کمال و جمالی است و از هر زشتی منزه است و آفرینش جهان و جهانیان گزاف و بدون غایت نیست و روز واپسینی به دنبال دارد و اعمال نیک و بد انسان بدون بازخواست نخواهد ماند؛ در نتیجه روش زندگی خاص برای انسان باید وجود داشته باشد که این تصور را تأمین کند.

از‌آنجا‌‌که توجه دعوت در اسلام به سوی انسان طبیعی است، میان مادیت و معنویت روشی متوسط و معتدل انتخاب نموده است. این ویژگی یکی از شاهکارهای اختصاصی آیین آسمانی اسلام و یهودیت و مسیحیت است.آنچه از مذهب یهودی و کتاب مقدس آنها، تورات، به دست می‌آید، این دین هیچ گونه سر و کاری با معنویات انسانی ندارد و کیش مسیحی نیز براساس تصریحی که از حضرت مسیح نقل می‌شود سر و کاری با زندگی مادی این جهان ندارد و آیین‌های دیگر مانند برهمایی و بودایی، حتی مجوسی، مانوی و صائبی که کم و بیش با معنویات کار دارند راه معنویات را از راه زندگی مادی جدا کرده و رابطه را کاملاً قطع نموده‌اند.

فقط اسلام است که دینی حنیف (میانه‌رو) و بر فطرت انسانی استوار است و زندگی مادی و معنوی را که کاملاً با هم متضاد به نظر می‌آیند آشتی داده و با هم آمیخته است و انسان نیز راهی برای استکمال جز این ندارد.براساس آنچه گذشت روشن می‌شود که نظر علامه‌(ره) دربارة بر حق بودن ادیان این است که فقط اسلام بر حق است و در حقیقت ایشان به انحصارگرایی اعتقاد دارد.

رستگاری و نجات پیروان سایر ادیان

مسئلة دیگری که در رابطه با کثرت‌گرایی دینی مطرح می باشد، این است که آیا پیروان سایر ادیان نیز اهل نجات‌اند و به رستگاری می‌رسند؟دربارة این موضوع دیدگاه‌های متفاوتی مطرح شده است؛ عده‌ای معتقدند که پیروان سایر ادیان، اگر عمل صالحی انجام دهند، اهل نجات خواهند بود؛ بعضی دیگر معتقدند که فقط پیروان دین اسلام اهل نجات‌اند‌ و پیروان ادیان دیگر عذاب خواهند شد. علامه طباطبایی(ره) با تکیه بر آیات قرآن معتقد است که پیروان سایر ادیان نیز می‌توانند اهل نجات باشند، به شرط آنکه نسبت به حق و حقیقت عناد نداشته باشند؛ زیرا آنچه ارزش دارد این است که شخصی در برابر حقیقت تسلیم باشد.

اگر کسی دارای چنین صفتی باشد و به عللی حقیقت اسلام بر او پوشیده بماند و در این خصوص بی‌تقصیر باشد، او اهل نجات است. مسئلة دیگری که ایشان در این‌باره مطرح کرده این است که شفاعت خداوند در صورتی شامل حال افراد می‌شود که لیاقت داشته باشند، علل و اسباب آن را فراهم کنند و اعمالی انجام دهند که نزد خداوند پسندیده باشد. یکی از این شفعاء (شفاعت‌کندگان) اعمال صالح است که سبب رستگاری و نجات می‌گردد.

مطلب دیگری که در قرآن مطرح شده و مرحوم علامه‌(ره) در تفسیر از آن بحث کرده این است که در قرآن دو کلمه وجود دارد که به یک معناست. این دو کلمه عبارتند از: «صراط» و «سبیل». سبیل به معنای آن راه‌های فرعی است که به راه اصلی منتهی می‌شود و معنای صراط همان راه اصلی است که یکی بیشتر نیست.

به نظر علامه‌(ره) رابطة صراط مستقیم با سبیل الی‌الله مانند روح نسبت به بدن است، همان‌گونه که بدن دارای اطوار متفاوت است و روح با آن اتحاد دارد. راه‌های رسیدن به خدا متعدد است و صراط مستقیم با این راه‌ها اتحاد دارد. برای روشن شدن مطلب می‌توان این مثال را مطرح کرد که برای رفتن به نقطه‌ای یک راه اصلی بیشتر نیست، ولی راه‌های فرعی که از اطراف می‌آید متعدد هستند و بالاخره به آن راه منتهی می‌گردند.

همة ما انسان‌ها مانند کاروانی هستیم که در مسیر کمال در راه هستیم، ولی باید برای رسیدن به کمال نهایی از شاهراه اصلی عبور کنیم، با این حال ممکن است هر کدام از ما از یک راه فرعی خودمان را به آن راه اصلی برسانیم. اگر هر کس به وظیفة انسانی، اخلاقی و شرعی خود عمل کند، در حقیقت راهی را انتخاب کرده است که سرانجام او را به راه اصلی می‌رساند، گرچه راه‌ها در آغاز با یکدیگر تفاوت دارند.

بر همین اساس می‌توان گفت که پیروان سایر ادیان، اگر با حق عناد نداشته باشند و نسبت به حق و حقیقت تسلیم باشند و اعمال صالحی نیز انجام دهند، ولی به عللی حقیقت صراط مستقیم، که همان دین اسلام باشد، بر آنها پوشیده بماند و او در این قضیه مقصر نباشد، او اهل نجات است.

جمع‌بندی

از دیدگاه علامه مسئلة تکثر ادیان را از دو جنبه می‌توان بررسی کرد؛ یکی از جهت حقانیت ادیان و دیگری از جهت رستگاری و نجات پیروان ادیان. دربارة جنبة نخست ایشان اعتقاد دارد که فقط دین اسلام دارای حقانیت است، اما دربارة جنبة دوم، ایشان با استناد به آیات قرآن به این نتیجه می‌رسند که ملاک در سعادت و رستگاری عمل صالح است، و پیروان سایر ادیان، در صورتی که جهل و ناآگاهی آنها از روی قصور باشد نه از روی تقصیر، اهل نجات‌اند.

قاسم اخوان نبوی

منبع: ماهنامه زمانه شماره 25و 26

ادامه مطلب
شنبه 20 آبان 1391  - 5:59 PM

 

حضرت آیت‌الله ‌العظمی بهجت می‌فرماید: آیا می‌شود چیزی شرک باشد و استثنائاً در شرع وارد شده باشد؟ اگر پیغمبری قائل به شرک باشد و دعوت به شرک کند، آیا کسی سخن او را باور می‌کند؟!

خبرگزاری فارس: پاسخ حضرت آیت‌الله بهجت به شبهه وهابی‌ها در توسل به اهل بیت(ع)

 

 حضرت آیت‌الله العظمی بهجت(ره) در کتاب «پرسش‌های شما، پاسخ‌های آیت‌الله بهجت» در پاسخ به این سؤال که چرا وهابی‌ها بوسیدن ضریح و توسل به اولیای الهی را شرک می‌دانند؟ می‌فرمایند:

«ابن تیمیه» که بوسیدن ضریح و توسل به اولیای خدا را شرک و حرام می‌داند، به خود اشکال می‌کند که اگر به ما بگویید: پس چه طور استلام حجرالأسود و تقبیل و بوسیدن و تبرک به آن در حج، و نیز طواف کردن بر گرد بیت‌الله الحرام، از پیغمبر اکرم (ص) مأثور و سنت است؟ در جواب می‌گوییم: «هکذا وردا!»؛ در شریعت چنین وارد شده است!‌

آیا می‌شود چیزی شرک باشد و استثنائاً مشروع بوده و در شرع وارد شده باشد؟! اگر پیغمبری قائل به شرک باشد و دعوت به شرک کند، آیا کسی سخن او را باور می‌کند؟! آیا شرک فقط در خصوص حجر‌الأسود و طواف مانعی ندارد؟!

و آیا اساساً شرک (که نقلا ممتنع است) قابل تخصیص است؟! طواف کردن بر گرد خانه‌ خدا که از سنگ است هم همین طور، زیرا تعظیم یک سنگ و چرخیدن بر دور احجار و تعظیم آن‌ها به نظر شما شرک و کفر است ولی مستثنی است.

آیا خدا و رسول که ما را به حج و طواف خانه‌ خود - که از اعظم واجبات و مراتب بندگی در اسلام است - دعوت کرده‌اند، به شرک و کفر دعوت کرده‌اند؟! و آیا خود پیغمبر هم در طواف خانه‌ خدا و استلام حجر به نوعی شرک و کفر مرتکب و معتقد بوده است؟! آری، ائمه و شیوخ المسلمین که «یطاعون و لا یعصون» (از آن‌ها طاعت می‌شود و هرگز از آنان نافرمانی نمی‌شود) این گونه سخنان را می‌گویند!

اگر کسی کافر باشد و از طرفی به اهل بیت (ع) هم محبت داشته باشد سودی برای او خواهد داشت؟!

ادامه مطلب
شنبه 20 آبان 1391  - 5:57 PM

 

در این یادداشت، عناصر مشترک ادیان ابتدایی مانند خدا، نیاکان پرستی، جادو، قربانی، تابو، توتم و مانا بررسی شده است.

خبرگزاری فارس: دین نزد انسان اولیه و عناصر مشترک ادیان ابتدایی

 

  انسان در فطرت خود گرایش به کمال مطلق (=خداوند) دارد و این گرایش به کمال مطلق، تار و پود هر انسانی را تشکیل داده است. اگر انسان، با عقل و وحی راهنمایی نشود ممکن است در تشخیص مصداق کمال مطلق، دچار اشتباه شود و رو به پرستش و ستایش سنگ، چوب، حیوان، خورشید، و ... کند یا کمال مطلق را در شهرت، شهوت، قدرت و مقام و پول و ثروت جستجو کند. 

به همین جهت اولین انسان از این نسل، آدم بود. آدم علیه‌السلام پیامبر خدا بود تا فرزندانش را به سوی حقیقت راهنمایی کند. خداوند همواره پیامبران و هادیانی به سوی بشریت ارسال کرده و به بشریت عقل نیز عطا کرده است.

چون انسان‌ها دارای اختیار تکوینی هستند و به لحاظ نوع آفرینش می‌توانند از راهنمایی‌های پیامبران و عقل، سرپیچی کنند و دنبال جهالت یا خواهش‌ها و تمایلات نفسانی خود بروند، از این‌رو انحرافات فکری و عملی از همان اوائل، دامنگیر بشریت شده است.

به بیان دیگر، تاریخ پیدایش دین حق که عقاید و گرایش‌های صحیح را در برداشت، همزمان با پیدایش انسان است و اولین فردِ انسانِ کنونی، حضرت آدم علیه‌السلام پیامبر خدا و منادی توحید و یگانه پرستی بوده، و ادیان شرک آمیز همگی در اثر تحریفات و اعمال سلیقه‌ها و اغراض فردی و گروهی پدیده آمده است.

بقیه در ادامه

ادامه مطلب
پنج شنبه 18 آبان 1391  - 6:45 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 156

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6266107
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی