به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

 

به عکس پشت سر جلیلی و اشتون در مذاکرات مسکو نگاهی بیندازید و بخوانید: E3+3-Iran= Moscow
بالای سر جلیلی روی پوستر مذاکرات اینگونه نوشته شده است:

 

 

خبرآنلاین:روسها منظورشان از این فرمول چه بوده است: E3+3-Iran= Moscow
گروه پنج بعلاوه یک و ایران کجا و این فرمول جدید روسها کجا؟

 

ادامه مطلب
سه شنبه 30 خرداد 1391  - 8:22 PM

  شریف زاده در لباس یک روحانی با اتکا به روشهایی که در آثار و اعمال هیچ یک از عرفای اسلامی به آنها توصیه نشده است با هدف تذکر و یاد آوری مرگ ، شاگردانش را به بهشت زهرا برده و آنها را به خوابیدن در قبر مجبور می کند.

 
خبرگزاری فارس: آموزش زندگی بهتر با تجربه زنده به گور شدن

 

 به نقل از صراط، سعی بر تقلیل اسلام به عرفانی سطحی را می توان یکی از محورهای اصلی مطرح شده در مصاحبه بهمن شریف‌زاده در لباس یک روحانی با روزنامه اصلاح طلب شرق دانست. موضوعی که همواره در برگزاری کلاسهای این روحانی تحت عنوان " سیر و سلوک و عرفان " مطرح بوده و بر اشاعه آن تاکید دارد.

بهمن شریف‌زاده که خود را "برادر فکری مشائی" می‎نامد و اقرار می کند که " جلب" او شده است و سرسختانه‌ای از مواضع دینی! اسفندیار رحیم مشایی دفاع می کند از جمله افرادی است که کلاسهایی هم تحت عنوان سیر و سلوک و عرفان و به تاکید برای رفع مشکلات روحی – روانی و افسردگی و اختلافات خانوادگی مانند طلاق و ازدواج (در اکثر اوقات کلاسها به طور اختصاصی جهت نسوان، اعم از زنهای شوهر دار و دختران جوان برگذار می شود)برگذار می کند.

شریف زاده در لباس یک روحانی با اتکا به روشهایی که در آثار و اعمال هیچ یک از عرفای اسلامی به آنها توصیه نشده است با هدف تذکر و یاد آوری مرگ ، شاگردانش ( که اکثر آنها از زنان شوهر دار و دختران جوان انتخاب می شوند) را به بهشت زهرا برده و آنها را به خوابیدن در قبر مجبور می کند.

شایان ذکر است بر اساس اطلاعات واصله عده ای در این رابطه به دلیل ترس از خوابیدن در قبر امتناع کرده و تعدادی هم دچار افسردگی شده اند. برخی از شاگردان هم به علت عدم درک صحیح از موضوع تا اندازه ای افسرده شده و تعادل فکریشان را از دست داده اند که در پاره ای از موارد این وضعیت روحی منجر به ترک نماز برای مدتی در بعضی شاگردان می شود.

نکته جالب دیگر در کلاسهایی که این روحانی علاقه مند به رحیم مشایی به خصوص برای نسوان برگذار می کند آن است که شریف زاده در باب عشق به خداوند به گونه ای به تفسیر موضوع می پردازد و عشق به غیر خدا را نامطلوب توصیف میکند که موجب یک نوع بی مهری بین زنان و همسرانشان می شود.

شاید اعتقاد به همین گونه از عرضه عملی دین به نسوان است که شریف زاده را واداشته که در مصاحبه با روزنامه اصلاح طلب شرق به شدت تاکید کند:«تمام گفتار جناب آقای مشایی که او را متهم به پلورالیسم کردند در نحوه عرضه دین قابل تعریف است. من می‌پرسم دین چگونه عرضه می‌شود؟ ما در ارتباط با چگونگی عرضه دین مباحث گوناگونی را باید طرح کنیم. دینداری سه بعد است. بعدی که مربوط به رفتار است و تعبیرش می‌کنند به فقه. بعدی که مربوط به عقل است و تعبیر می‌شود به کلام، فلسفه و مباحث عقلی و بعدی که مربوط به دل است که تعبیرش می‌کنند به اخلاق و عرفان؛ این، معنویات دین است. انسان هم سه بعد دارد؛ جسم، عقل و دل. آنچه که بیشتر از همه در جهان اسلام سیطره داشته، بعد فقهی دین بوده، یعنی بایدها و نبایدها، حرام‌ها و حلال‌ها. وقتی تعلیم و تربیت شما فقهی باشد چطور دین را منتقل می‌کنید؟ تکلیف می‌کنید. یعنی می‌گویید مردم این‌طور باشید یا این‌طور نباشید، این‌طور بپوشید، این‌طور نپوشید؛ آقای مشایی با عرضه دین صرفا به این روش مخالف است.

الزام صرف، دین را خراب می‌کند؛ موجب پیدایش عکس‌العمل‌های منفی در مخاطبان می‌شود. مثلا حجاب را در این 33 سال چطور عرضه کردیم؟ با باید و نباید؛ مدام گفتیم باید پوشش شما این‌گونه باشد یا نباید پوشش شما این‌گونه باشد. البته این نحوه عرضه‌ای است که در همه کشورهای اسلامی وجود دارد. چون آن چیزی که آموخته شده فقط فقه بوده. اما عقل یا همان بعد دوم چیزی به نام باید و نباید درک نمی‌کند؛ عقل راه خودش را دارد؛ روشنگری، تبیین، قانع‌شدن، باورکردن. لذا فیلسوفان هم کارشان این است. شما در کتاب‌های فلسفه اصلا باید و نباید نمی‌بینید، اما کتاب فقه را که باز می‌کنید از ابتدا باید، نباید می‌بینید و حلال است و حرام است. بنابراین عرضه دین با زبان صرفاً الزام از نگاه آقای مشایی کار دقیقی نیست.»

البته این گونه از رفتارهایی که از سوی شریف زاده به عنوان یک فرد ملبس به لباس روحانی سر زده است را در دورانها و در مکانهای مختلف همواره شاهد بوده ایم و تسخیر عملی ذهن و فکر، بدون دادن اختیار به فرد برای تعقل چیزی نیست که تنها صرف شریف زاده باشد. در واقع در جهان امروز و دیروز بسیاری از افرادبوده اند که با تسخیر ذهن افراد و تمرکز آنها بر روی عشقی ساخته و پرداخته شده از توهمات ذهنی خود، دنیای موهوم و آکنده از توهمی را برای مریدانشان ساخته و در نهایت آنها را وادار به کارهایی کرده اند که شاید هرگز در حالت عادی انجام نمی دادند. اعمالی مثل خود کشی های دست جمعی، تن دادن به تجاوز، کشتن افراد برای براورده کردن خواسته های ساخته ذهن مرشد و . . . را می توان از این قبیل دانست که نه تنها داستان نیستند بلکه در عالم واقعیت و در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی بارها و بارها و توسط افراد سود جو مورد استفاده قرار گرفته اند.

خودکشی 913 نفری در کنار جیم جونز در سالهای 1950 در ایالت ایندیانای آمریکا نمونه ای از این گونه توهمات ذهنی است که در نهایت منجر به فاجعه های انسانی شد و گویی در ایران و پس گذشت بیش از 60 سال، برخی افراد ملبس به لباس روحانی مانند شریف زاده و در قالب تفکرات منتصب به لیدر جریان انحرافی تازه موفق به کشف آن شده اند.

جیم جونز نیز یک کشیش ساکن ایالت ایندیانای آمریکا بود که افکار خاصی! داشت. وی از تفسیر انجیل و کتب مقدس دیگر، به نوعی فرضیه عدالت اجتماعی (سوسیالیسم) دست یافته بود و آن را تبلیغ می کرد. چون پیروان او افزایش یافتند، کلیسای خود را مستقل از فرقه های مسیحی دیگر اعلام داشت. وی برضد هرگونه فساد، تبعیض و مشکل تراشی برای خلق خدا بود و در سخنرانی هایش دردهای مردم و نارسایی های جامعه را می شکافت و بیان می داشت. در سال هاى 1950 در ایندیاناپولیس عده زیادى به او توجه کرده و به سراغ او آمدند. عمده سخنان او علیه تبعیض نژادى بود و از همین جهت بیشتر سیاهپوستان آمریکا به این عقیده جلب شده و از پیروان پروپا قرص و جدى او به حساب مى آمدند (امروز نیز گویی در ایران و در قالب تفکرات منتصب به لیدر جریان انحرافی شاهد چنین جریانی هستیم که البته خوشبختانه تا کنون تنها برخی از مسئولین دولتی را به خود دچار کرده! ولی نتوانسته در عموم مردم رسوخ نماید) . جونز از باورهاى دینى این طور بهره مى برد که باید مردم به یک گرایش مطلق برسند و سعى مى کرد در راه ترویج افکار خود از تمام مضامین و باورهاى مردمى استفاده کند.

جونز در بی هویتی و سردرگمی مردم ، خود را مطرح کرد و از خود هویت ساخت و به عبارت دیگر از اب گل آلود ماهی گرفت و خود را عنوان کرد. وعده سرزمین موعود را داد و با سخنرانی در کلیسای خودش ( موسوم به معبد مردم ) و همین طور در کالیفرنیا تعداد زیادی از مردم را دور خود جمع کرد و حتی در یکی از سخنرانی هایش چنین گفت : "اگر وجود خدا را در من ببینید اشکالی ندارد" و از زاویه ی دیگر می توان چنین دید که کشیش جونز ادعای خدایی می کرده!.

در سال 1965 جونز به همراه گروه خود به کالیفرنیاى شمالى حرکت کردند و در ناحیه مایوکیا، ساکن شدند. جونز بر این اندیشه بود که عقاید خود را گسترش دهد و جماعت بیشترى را به طرفدارى از خود دعوت کند. پس از چند سال سکونت در آن منطقه در سال 1971 بار دیگر همراهان و پیروان خود _ که اکنون تعداد آنها بیشتر شده بود _ را برداشته و به سان فرانسیسکو رفت.

شهرت او باعث شد که شهردار سانفرانسیسکو وی را دعوت به فسادزدایی از سازمانهای شهر کند و کمیسیون مسکن شهر را به او بسپارد که جیم با ساختن آپارتمان عمومی به خانه بدوشی در سانفرانسیسکو پایان داد و شهرت اجتماعی کسب کرد.

جیم جونز با طرح نظریات خاص خود در زمینه مالیات و بیت المال وارد درگیری با سازمان مالیات بردرآمد دولت فدرال شد.

در سال هاى 1970 کلیساى جونز با اتهامات زیادى مواجه شد از جمله این که در روش مذهبى خود از رفتارهاى غیرانسانى و خارج از قاعده استفاده مى کند. جونز کمى زیاده روى کرد و در تعالیم خود از تنبیه بدنى نیز بهره مى گرفت. بیشترین اتهاماتى که به او مطرح بود عبارت بودند از آزار و اذیت فیزیکى به پیروان و حداکثر آزار و اذیت یاد شده نسبت به کودکان. جونز مبالغ زیادى را نیز به عنوان کمک و اعانه دریافت مى کرد که منشاء بسیارى از این پول ها مشخص نبود و اتهام اختلاس و فساد مالى نیز متوجه او شد. جونز بر این عقیده بود که از سوى مقامات تحت اتهام است چرا که آنها از او مى ترسند و از قدرت گرفتن بیشتر از پیش او در هراسند.

با بالا گرفتن این اتهامات در سال 1977 جونز طرفداران خود را جمع کرد و در سخنرانی خود قدم های فراتری برداشت و عنوان کرد امریکا دیگر جای ماندن ما نیست و ما باید به سرزمین موعودی مهاجرت کنیم که نه دغدغه ی مالی داشته باشیم و نه از بمب اتمی بترسیم. و در نتیجه یک روز همه را به دور خود جمع کرد و فرمان هجرت داد....

در نهایت جونز مردم را جمع کرد و اینچنین گفت :

«اول کودکان و بعد خودتان سیانور بخورید تا با هم بمیریم»

جونز در بلندگو فریاد مى زد که مردم خود را از «لذت مرگ» محروم نکنند. قرص هاى سیانور بین مردم توزیع شد. هر که سرپیچى کرده و قصد فرار داشت توسط گارد جونز به قتل رسید. فقط 10 یا 12 نفر از افراد جونز زنده ماندند که فرار کرده و به جنگل پناه برده بودند. 913 نفر کشته شدند که 276 تن از این قربانیان، کودک بودند. جونز با گلوله خودکشی کرد.

البته روایات مختلفی در مورد این واقعه به خصوص آمار کشته شدگان وجود دارد که حتی بعضی از آمار به 1900 نفر هم می رسد.

ادامه مطلب
دوشنبه 29 خرداد 1391  - 6:47 AM

  یک مفتی سعودی که به دیدگاه‌های افراطی و ضد شیعی معروف است ، در صفحه توئیتر خود مرگ "نایف بن عبد العزیز"، ولی‌عهد سعودی را ضایعه‌ای بزرگ و حتی درناک‌تر از رحلت پیامبر (ص) قلمداد کرد.

 
خبرگزاری فارس: یک مفتی سعودی مرگ نایف را درناک‌تر از رحلت پیامبر (ص) خواند

 

 

 به نقل از پایگاه خبری الجزیره العربیه، "علی الربیعی" پس از اعلام خبر مرگ نایف بن عبد العزیز، ولی‌عهد عربستان سعودی در صفحه توئیتر خود نوشت که مرگ ولی‌عهد برای ما جانسوزتر از رحلت پیامبر (ص) است.

علی الربیعی،‌ استاد دانشگاه سعودی به مواضع و دیدگاه‌های افراطیش و حمله مستمر به شیعیان اثنی عشری و به ویژه شیعیان عربستان معروف است و شیعیان را فرقه‌ای ضاله و کافر می‌داند.

وی در صفحه توئیتر خود نوشت: پیامبر (ص) هنگامی‌که از دنیا رفتند، ملتش می‌دانستند که پس از وی چه اتفاقی رخ می‌دهد اما ما نمی‌دانیم پس از نایف چه برسرمان خواهد آمد.

دفتر پادشاهی عربستان سعودی بعد از ظهر روز گذشته خبر مرگ نایف بن عبد العزیز،‌ ولی عهد سعودی را اعلام کرد.

 

مرگ ولی‌عهد سعودی در حالی اعلام شد که او تنها 8 ماه در این منصب قرار داشت و یکم آبان‌ماه گذشته پس از اعلام مرگ "سلطان بن عبد العزیز" ولی‌عهد سابق بر اثر سرطان وی جانشین سلطان شد تا همچون وی به سرنوشت بردارش دچار شده و پادشاه نشده از دنیا برود.

با مرگ نایف و بیماری عبد الله، پادشاه عربستان جنگ قدرت بین شاهزادگان سعودی که برای رسیدن به قدرت تقلا می‌کنند ، تشدید خواهد شد و چه بسا این نزاع علنی هم بشود.

ادامه مطلب
یک شنبه 28 خرداد 1391  - 11:38 PM

 جهان علم کنونی قائل است که بی طرف است اما مثلا جایزه نوبل پرشکی را به مخترع واقعی MRI ،آقای دامادیان که یک مسیحی ارمنی مقیم آمریکا است ، به دلیل اینکه که خلقتگرا بوده نمی دهد و به دو دانشجوی او می دهد. این نشان می دهد که علم بی طرف نیست.

 
خبرگزاری فارس: مقصود از علم دینی چیست؟

 

مهدی گلشنی از استادان برجسته فیزیک در دنیا طی نشستی در دانشگاه اصفهان به بحث در خصوص «علم دینی» پرداخت.در جامعه ما موضوع علم دینی بد فهمیده شده است، به طوری که در برخی مجالس رسمی به دلیل بد فهمی آن، عدّه ای از عنوان کردن آن پرهیز می کنند.

بقیه در ادامه

 

ادامه مطلب
یک شنبه 28 خرداد 1391  - 11:00 PM

 سالانه میلیاردها تومان از بودجه و درصد قابل توجهی از سرمایه جوانی کشور صرف سازمان نظام وظیفه شده و در مقابل به جوانان آموزش نظامی داده می شود و سپس آنان را به کارهایی نظیر نگهبانی موسسات گوناگون شرکت دادن در عملیات های انتظامی، راهنمایی رانندگی و… می گمارند

 
خبرگزاری فارس: خدمت سربازی؛ تهدید یا فرصت؟!

 

طبیعتا وقتی به سربازان آموزش های مفید داده شود و آن ها را متناسب با تحصیلات و قابلیت هایشان به کار بگمارند و برای تربیت دینی و اخلاقی شان برنامه ریزی مناسبی وجود داشته باشد، کمتر جوانی طی دوران خدمت وظیفه عمومی احساس تضییع وقت خواهد نمود. این دقیقا همان نقطه مشترک فکری میان مدافعان و منتقدان خدمت سربازی است.

خدمت وظیفه عمومی از جمله مسائلی است که تقریبا” تمام خانواده های ایرانی را در برهه ای از زمان به خود مشغول می کند چنانچه در حال حاضر حدود یک میلیون نفر از جوانان کشور در پادگان ها و سایر اماکن ماموریتی، در حال سپری کردن خدمت سربازی هستند.از زمانی که قانون نظام وظیفه به تصویب رسید، با انتقادات فراوانی روبرو بوده است و این انتقادات تا زمان حال نیز ادامه یافته است به طوری که کاهش مدت خدمت وظیفه عمومی در وعده های انتخاباتی برخی از نامزدهای نیز طرح می شود.

اهمیت توجه به وضعیت خدمت وظیفه عمومی از آنجا آشکار می شود که بدانیم سالانه میلیاردها تومان از بودجه و درصد قابل توجهی از سرمایه جوانی کشور صرف سازمان نظام وظیفه شده و در مقابل به جوانان آموزش نظامی داده می شود و سپس آنان را به کارهایی نظیر نگهبانی موسسات گوناگون (از وزارتخانه ها گرفته تا بانک ها و اماکن مسکونی ارتش و سپاه و…)، شرکت دادن در عملیات های انتظامی، راهنمایی رانندگی و… می گمارند.گرچه درصد محدودی از این افراد نیز تحت عنوان امریه و… با انجام فعالیت در زمینه تخصصی خود، و با حقوق بسیار کمی، دوران سربازی را سپری می کنند.

در یک نگاه کلی می توان منتقدان خدمت سربازی را به دو دسته تقسیم نمود. گروه اول شامل افرادی هستند که معتقدند باید خدمت سربازی اجباری حذف گردد و حکومت از سربازان اختیاری و یا استخدام افراد برای انجام وظایف سربازان کنونی استفاده کند. گروه دوم افرادی هستند که قائل به اصلاح شیوه کنونی سربازی هستند و حذف سربازی اجباری برایشان در اولویت نیست.

به نظر می رسد با توجه به ساختار اداری و حکومتی کشور، حذف یکباره خدمت سربازی اجباری چندان به مصلحت نباشد، زیرا به صورت ناگهانی موجی از تغییر و تحولات در تعداد بیکاران، تعداد نیروهای انتظامی و امنیتی و … ایجاد می کند. از سوی دیگر، بی توجهی کامل به مسئله خدمت نظام وظیفه نیز مطلوب نیست، چراکه با یک نگاه سطحی و کلی می توان اشکالات فراوانی را در ساختار فعلی سربازی مشاهده نمود.

اجمالا می توان انتقادات اصلی وارد به خدمت وظیفه عمومی را ذیل یک عنوان جمع نمود و آن این است که سیستم سربازی یک سیستم کهنه و متعلق به بیش از 70 سال قبل است. در آن زمان سربازی برای جوانان محل شکل دهی شخصیت و آموزش زندگی بود، اما امروزه این شخصیت قبل از سربازی تا حدود زیادی از طریق مدرسه، دانشگاه، اینترنت و… شکل گرفته است.

ده ها سال قبل نقش نفرات و کمیت سربازان، عامل تعیین کننده و مهمی در نتیجه جنگ به شمار می آمد. اما امروزه نوع جنگ ها به گونه ای است که فقط ارتش حرفه ای و تخصصی از عهده آن برمی آید و نقش نفرات کم رنگ تر از گذشته است. نکته دیگر، بالا رفتن سطح عمومی سواد و مدرک در جامعه است به طوری که اگر در گذشته اکثریت سربازان بی سواد یا سیکل را به کارهایی نظیر نگهبانی و نظافت می گماشتند، اعتراضی به سیستم وارد نمی شد. اما امروزه سپردن چنین مسئولیت هایی به یک سرباز با مدرک و تخصص کارشناسی چندان کارامد نخواهد بود.

این موارد و انتقادات دیگری از این سنخ باعث شده است که گهگاه سیستم سربازی به جای آن که فرد را نسبت به اعتقاداتش محکم تر کند، او را نسبت به کارآمدی سیتم بدبین کرده و یا به جای اینکه او را نسبت به قوای نظامی کشورش مطمئن کند، او را دچار تردیدهایی در تامین امنیت کشور در مواقع خاص می کند.

گفته می شود که بهترین راه برای حل یک ماجرا آن است که از نقاط مشترک میان شاکی و متهم، یا میان منتقد و انتقاد شونده بهره گرفته شود.لذا بنده بهترین مستمسک در این معنا بیانات مقام معظم رهبری است که در پایگاه اینترنتی سازمان نظام وظیفه نیز درج شده است. به نظر می رسد که همین سه جمله مقام معظم رهبری به تنهایی بتواند مبنایی برای گشودن بستری سازنده برای اصلاح سیستم فرسوده سربازی شود.

مقام معظم رهبری فرموده اند:”خدمت وظیفه عمومی خدمت واقعا مقدسی است که در جنگ و صلح، در صف اول نیازهای ملت و کشور قرار دارد.” ایشان در جای دیگری بیان داشته اند:” از مسائل مهم در این باره، آموزش های مفید به سربازان، به کارگیری متناسب با تحصیلات و قابلیت ها، برنامه ریزی برای تربیت دینی و اخلاقی است.” از دیگر نکاتی که ایشان ذکر کرده اند این است که:” باید احساس تضییع وقت و عمر به کسی که در حال گذراندن خدمت وظیفه عمومی است، دست ندهد.”

تامل در بیانات ولی امر مسلمین نشان می دهد که ایشان همچنان خدمت سربازی را جزو نیازهای کشور می دانند. این نیاز می تواند ناشی از ضرورت بهره مندی حکومت از نیروی جوان ارزان، ضرورت آشنایی جوانان با مسائل نظامی و یا ضرورت وجود چنین دوره ای برای انزوای جوانان از محیط جامعه و ارائه درس زندگی و آموزش های اخلاقی و دینی به آنان باشد.

طبیعتا وقتی به سربازان آموزش های مفید داده شود و آن ها را متناسب با تحصیلات و قابلیت هایشان به کار بگمارند و برای تربیت دینی و اخلاقی شان برنامه ریزی مناسبی وجود داشته باشد، کمتر جوانی طی دوران خدمت وظیفه عمومی احساس تضییع وقت خواهد نمود. این دقیقا همان نقطه مشترک فکری میان مدافعان و منتقدان خدمت سربازی است، چراکه اگر حقیقتا خدمت وظیفه عمومی متناسب با مطالبات مقام معظم رهبری اجرا شود، هیچ منتقد منصفی برای آن باقی نخواهد ماند و همین منتقدان کنونی نیز به صف مدافعان سربازی می پیوندند.اما مشکل اینجاست که آنچه امروزه در پادگان ها می گذرد، بسیار با آن حالت آرمانی مدنظر رهبری انقلاب فاصله دارد. لذا ضرورت دارد که جمیع مدافعان و منتقدان خدمت سربازی دست به دست هم داده و برای اجرایی شدن این مطالبات، تلاش نمایند.

رحمان صادقی

منبع:رصد

ادامه مطلب
یک شنبه 28 خرداد 1391  - 10:56 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 156

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6268860
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی