به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

  در تشکیل القاعده علاوه بر اشخاص که رهبری و مدیریت سازمان را عهده‌دار بودند، دولت‌های متعددی مانند عربستان، پاکستان و آمریکا نیز همکاری بسیار موثری داشتند،‌ چراکه بدون این همکاری امکان تأسیس این تشکیلات وجود نداشت.

 
خبرگزاری فارس: نگاهی به نحوه شکل‌گیری القاعده،‌ دیدگاه‌ها و اهداف آن

 

القاعده با تمام فراز و نشیب‌هایی که در رابطه این سازمان با حامیان گذشته خود، یعنی عربستان سعودی، پاکستان و آمریکا به وجود آمد، همچنان تعامل آنها با یکدیگر حفظ شد و حمایت این سه کشور از القاعده ادامه چه مستقیم و چه  به طور غیر مستقیم ادامه یافت

 

برخی کارشناسان بر این باورند که رابطه این سازمان پس از جنگ با شوروی با حامیان گذشته خود به سردی گراییده و این سه دولت به ویژه آمریکا دست از حمایت القاعده برداشته‌، اما شواهد بسیاری وجود دارد که خلاف این امر را ثابت می‌کند.

 

 مهمترین این فراز و نشیب‌ها در روابط القاعده با حامیان خود در مسئله جنگ خلیج فارس و ورود نظامیان آمریکایی به منطقه و عربستان سعودی بوده است، بن لادن به حکومت عربستان سعودی انتقاد کرد که پای کافران را به کشور اسلامی عربستان و منطقه مسلمان‌نشین خاورمیانه گشوده است. با این حال بن لادن هیچ گاه با حکومت عربستان سعودی و نظام سیاسی آن مخالفت نکرد و تنها به اتخاذ برخی راهبردها و سیاست‌ها توسط حاکمان آن انتقاد کرد.

 

در این دوره همچنین رابطه القاعده با سازمان امنیت پاکستان حفظ شد و علاوه برآن، آنها در مسائل و موضوعات مهم از جمله چچن، بوسنی، کوزوو و تشکیل حکومت طالبان با آمریکا منافع مشترکی داشتند. به این ترتیب القاعده رابطه‌ای را که از دوران جنگ شوروی با حکومت‌های پشتیبان خود آغاز کرده بود، با فراز و نشیب‌هایی تا سال 2001 و رخداد حادثه 11 سپتامبر در این سال حفظ کرد.

 

 آنچه در زیر می‌آید، مجموعه مطالبی که به بررسی وضعیت القاعده، نحوه شکل‌گیری، دیدگاه‌ها و مناطق تحت نفوذ آن خواهد پرداخت و در بخش اول این مجموعه مقالات به بررسی نگاهی به نحوه شکل‌گیری القاعده،‌ دیدگاه‌ها،‌ اهداف نهفته در پس آن می‌پردازیم.

 

 

معنای لغوی

 

"القاعده"‌ به عربی به معنای القاعدة و یا تنظیم القاعدة (تشکیلات القاعده‌) به نام تشکیلات بین‌المللی تروریستی بنیادگرای گفته می‌شود که متشکل از شبکه‌های تروریستی گوناگون است که همگی طبق آرمان‌های خود با تصور کاهش تأثیرات و دخالت‌های غیرمسلمانان بر دنیای اسلام و گسترش اسلام در جهان مبارزه می‌کنند.

 

شکل‌گیری القاعده

اکثریت اعضای شبکه القاعده را پیرو مسلک سلفی می‌دانند. از سال 1995 نام این سازمان در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار گرفت. رهبر این سازمان "اسامه بن لادن" بود و اکنون به احتمال زیاد "ایمن الظواهری"، رئیس این سازمان است.

تشکیلات القاعده در سال 1988 توسط اسامه بن لادن جهت مبارزه با "اتحاد جماهیر شوروی" در افغانستان تأسیس شد. القاعده از سازمان "مکتب الخدمة" که هدف آن مسلح‌ کردن و آموزش مجاهدین اسلامی برای جنگ با شوروی بود گسترش و پیشرفت یافت. این سازمان از حمایت و پشتیبانی دولت‌های اسلامی به ‌ویژه عربستان سعودی و پاکستان و همچنین ایالات متحده آمریکا برخوردار بود.

در سال 2000 ایمن ظواهری سازمان "جهاد اسلامی مصر" را با سازمان القاعده ادغام کرد و به شخص دوم این تشکیلات تبدیل شد.

 

 

وجه نامگذاری سازمان القاعده

 

وجه نامگذاری سازمان القاعده برگرفته از توصیف این سازمان در یکی از متن‌های آن است که تشکیلات القاعده را "قاعدة الجهاد"، یعنی اساس و بنیان نبرد اسلامی توصیف می‌کند. این درحالی است که خود اعضا این سازمان آن را "جبهه بین‌المللی جهاد علیه یهودیان و صلیبیان" می‌نامند.

در تحلیل زیر تلاش می‌شود، به ابعاد گوناگون جریان سیاسی – فکری سازمان القاعده پرداخته شود و از این رو قرار گرفتن این جریان عقل‌گریز را در برابر بسیاری از جریان‌های اسلامی به ویژه جریان سیاسی – فکری شیعه تبیین خواهیم کرد تا این بینش را به خواننده بدهیم که صرف اسلامی بودن یک جنبش به معنای برحق بودن و درست بودن آن جنبش و مورد تایید قرار گرفتن آن،‌ همانطور که به وضوح این تمایز یا بهتر بگوییم تضاد در افکار و جهت گیری‌های القاعده با سایر جنبش‌های اسلامی به ویژه جنبش‌های شیعی به وضوح دیده می‌شود.

 

ریشه فکری القاعده

ریشه تاریخی این جریان به گرایش‌های عقل‌گریز موجود در تاریخ اسلام باز می‌گردد که باید آنان را پیرو و ادامه دهنده مسیر عقل‌گریزی در جهان اسلام دانست.

مهمترین این گرایش‌ها در تاریخ تمدن اسلام، فقهای اهل حدیث، متکلمان اشعری و خوارج هستند. البته خاستگاه اصلی القاعده را باید "وهابیت" برشمرد که خود ریشه در جنبش سلفی، مذهب حنبلی و پیروان اهل حدیث دارد.

رهبران، نظریه پردازان و بسیاری از اعضای القاعده یا وهابی‌اند یا از پیروان مذاهب حنبلی و حنفی که به وهابیت تمایل زیادی دارند. القاعده را جنبشی سلفی نیز دانسته‌اند، زیرا پیشوایان آن، یعنی "احمد بن حنبل" و "ابن تیمیه" از نخستین مدعیان سلفی‌گری بوده‌اند.

این تفکر با دریافت خاص خود از توحید و تکیه بر استدلال‌های ظاهرگرایانه بسیاری از مسلمانان را کافر می‌داند و نوک این ویژگی تکفیری خود را به طور خاص متوجه شیعیان کرده است.

 

 

اصول بنیادی تفکر القاعده

اصول بنیادی تفکر القاعده که از آموزه‌های وهابیت سلفی نشأت می‌گیرد، در سه مورد خلاصه می شود :

 

- مبارزه با خرافات و شرک و بازگشت به اسلام سلف صالح بر اساس تعالیم خاص خود.

 

- مخالفت با فلسفه، اجتهاد، تفسیر قرآن، تصوف، عرفان و نوآوری‌های دیگر، تحت عنوان بدعت، با این استدلال که آنها در "قرآن" و "سنت" نبوده و از خارج بر اسلام تحمیل شده‌اند.

 

- با توجه به گرایشات ضد عقلی در مباحث دینی و استناد به ظواهر آیات و روایات، به آنچه از قدیم مانده سخت پایبند هستند و عقاید صحیح اسلامی را منحصر به ظواهر قرآن و سنت می‌دانند.

آنان از هرگونه تفسیر، ژرف نگری و بهره گیری از عقل، علم و فلسفه در تعالیم دین و تطبیق آن با مقتضیات زمان اجتناب می‌کنند و کلیه امور عصر نبوت را برای مردم ادوار گوناگون کافی می‌دانند. در واقع آنان اصل را بر این قرار داده‌اند که همه امور و پدیده‌ها در طول قرون، جز آنچه در نص صریح قرآن و سنت پیامبر (ص) آمده حرام است.

 

زمینه‌های شکل گیری القاعده

ریشه‌های فکری یاد شده به تنهایی نمی‌توانست جنبش رادیکالیستی سلفی را از درون محافظه کاران وهابی به وجود آورد و موجب شکل‌گیری سازمانی همچون القاعده شود و این زمینه فکری به همراه عوامل دیگری در تاریخ معاصر خاورمیانه که شرایط خاصی را برای جوامع اسلامی در پی داشت موجب ظهور جنبش‌های اسلام‌گرا شد که رادیکالیسم سلفی (ایدئولوژی القاعده) از جلوه‌های آن است.

را می‌توان در موارد زیر ملاحظه کرد:

 

 

- بحران‌های ناشی از نفوذ فرهنگ غرب و گرایش برای بازگشت به خویشتن

 

- مقایسه اوضاع کنونی جهان اسلام با گذشته تاریخ تمدن اسلام

 

- شکست الگوها و ایدئولوژی‌های غربی در جهان اسلام از جمله لیبرالیسم، سوسیالیسم، کمونیسم و نگاه به حکومت اسلامی به عنوان آلترناتیو

 

- تبدیل شدن فلسطین به کانون همیشگی بحران توسط کشورهای غربی؛ بن لادن و برخی رهبران القاعده هر چند شاید اولویتی برای قضیه فلسطین قائل نبودند، اما از آن به عنوان ابزاری برای جذب نیرو و جلب افکار عمومی بهره می‌برند

 

- شکست‌های نظامی و سازش سیاسی رژیم‌های عربی به ویژه در برابر اسرائیل در سال 1967

 

- غربی‌سازی شتابزده و افراط در عرفی‌سازی که بدبینی و مقاومت برخی گروه‌های اجتماعی را نسبت به این تحولات درپی داشت

 

- استعمار دیرینه توسط کشورهای غربی که از عوامل سرشکستگی و از بین رفتن عزت امت مسلمان است که افزایش نارضایتی‌ها و فراهم کردن زمینه برای ظهور اسلام‌گرایی و رادیکالیسم را به دنبال داشت

 

- متون مقدس و پیشینه تارخ اسلام و پیوند عمیق دین و سیاست در آنها و فراوانی آیات مربوط به جهاد و حکومت در قرآن به همراه تفسیر ارتجاعی وهابی از آنان

 

 

فرآیند شکل گیری القاعده

 

زمینه‌های فکری، تاریخی و فرهنگی یاد شده با حمله شوروی به افغانستان زمینه را برای شکل‌گیری القاعده کامل کردند و در پی این حمله روندی آغاز شد که منتهی به ایجاد گروه القاعده شد.

در تشکیل القاعده علاوه بر اشخاص که رهبری و مدیریت سازمان را عهده‌دار بودند، دولت‌های متعددی مانند عربستان سعودی، پاکستان، ایالات متحده نیز همکاری بسیار موثری داشتند،‌ چراکه بدون این همکاری امکان تأسیس این تشکیلات وجود نداشت یا اگر هم بود،‌ خیلی ضعیف بود.

این سازمان در اواخر دهه 1970 با عنوان دفتر "مکتب الخدمه" و با هدف آموزش، پشتیبانی و تجهیز مجاهدین عرب برای جنگ با شوروی سابق آغاز به کار کرد. مبارزان عرب توسط سازمان‌های "خیریه" عربی از کشورهای خود به منطقه جنگ منتقل و در آنجا تجهیز وپشتیبانی می‌شدند،‌ "محمد بن لادن"، پدر اسامه بن لادن خود نظارت کلی بر روند مهاجرت مجاهدان عرب را بر عهده داشت و به این مجاهدین "عرب‌های افغان" گفته می‌شد.

 

اهداف ومنافع آمریکا

مقابله با اتحاد جماهیر شوروی و انتقام از جنگ ویتنام از جمله اهداف آمریکا در حمایت از القاعده بود، اما هدف مهم دیگر آمریکا از دامن زدن به این جنگ و راه انداختن تشکیلات القاعده دور کردن کانون بحران خاورمیانه از منطقه فلسطین و معرفی افغانستان به عنوان کانون جدید توجهات بود.

 

اهداف و منافع پاکستان

مهمترین هدف سیاست خارجی پاکستان در این مسئله حل اختلافات مرزی در محله "پشتونستان"، پیگیری منافع اقتصادی و ترانزیت کالا و انرژی، رقابت با هند و مقابله با نفوذ ایران از طریق تشکیل یک دولت اسلام‌گرای سنی بود.

 

 

اهداف و منافع عربستان سعودی

عربستان سعودی نیز به دنبال مقابله با نفوذ دینی - سیاسی جمهوری اسلامی ایران و گسترش نفوذ فرهنگی خود، به عنوان مرکز جهان اسلام و داعیه‌دار خلافت اسلامی در افغانستان بود.

با پایان یافتن جنگ در سال 1989 همه چیز برای مبارزان تمام نشد،‌ بلکه پس از پایان جنگ این احساس در میان مجاهدان شدت گرفت که سازمان اطلاعات آمریکا، عربستان سعودی و مصر به ما پشت کرده‌اند و برای نابودی ما با یکدیگر همدست و متحد شده‌اند تا با وجود اسنادی که ما از آنان در اختیار داریم و حاکی از همدستی ما با آنها و آنها با ماست، به خطری برای آنها تبدیل نشویم.

به دلیل همین طرز تفکر بود که افراد این سازمان سازماندهی خود را حفظ و به طور خاص در افغانستان باقی ماندند،‌به ویژه اتباع مصر، الجزایر، سوریه و لیبی و سعی در گردآوری و سازماندهی افراد با تجربه کردند تا جهاد خود را قاعده‌مند یا همان هدف‌مند کنند.

در همان سال یعنی سال 1989 شاهد دعوت "حسن ترابی" از بن لادن برای رفتن به سودان و استقرار تشکیلات وی در آن کشور هستیم و تشکیل گروه "جنگجویان سودان" و نام القاعده از عنوان پادگان نظامی این گروه "قاعدة الجهاد" گرفته شد و متشکل از مجاهدان عرب افغان و سازمان جهاد به رهبری ایمن الظواهری بود.

القاعده در سودان این فرصت را پیدا کرد که خود را تقویت و تثبیت کند و سازمان خود را در برخی دیگر از کشورها از جمله کشورهای آفریقایی گسترش دهد و در سال 1994 القاعده به افغانستان بازگشت.

 

نکته مهم در این دوران فعالیت القاعده این است که با تمام فراز و نشیب‌هایی که در رابطه این سازمان با حامیان گذشته خود، یعنی عربستان سعودی، پاکستان و ایالات متحده به وجود آمد، همچنان تعامل آنها با یکدیگر حفظ شد و حمایت این سه کشور از القاعده ادامه یافت (چه مستقیم و چه غیر مستقیم).

برخی کارشناسان بر این باورند که رابطه این سازمان پس از جنگ با شوروی با حامیان گذشته خود به سردی گراییده و این سه دولت به ویژه ایالات متحده دست از حمایت القاعده برداشته‌، اما شواهد بسیاری وجود دارد که خلاف این امر را ثابت می‌کند.

با وجود برخی گسست‌ها، ویژگی‌ها و تردیدها در روابط در نهایت اراده برای همکاری بر سایر تصمیم‌ها برتری داشته است، مهمترین این فراز و نشیب‌ها در روابط القاعده با حامیان خود در مسئله جنگ خلیج فارس و ورود نظامیان آمریکایی به منطقه و عربستان سعودی بوده است، بن لادن به حکومت عربستان سعودی انتقاد کرد که پای کافران را به کشور اسلامی عربستان و منطقه مسلمان‌نشین خاورمیانه گشوده است. با این حال بن لادن هیچ گاه با حکومت عربستان سعودی و نظام سیاسی آن مخالفت نکرد و تنها به اتخاذ برخی راهبردها و سیاست‌ها توسط حاکمان آن انتقاد کرد.

در این دوره همچنین رابطه القاعده با سازمان امنیت پاکستان حفظ شد و علاوه برآن، آنها در مسائل و موضوعات مهم از جمله چچن، بوسنی، کوزوو و تشکیل حکومت طالبان با ایالات متحده منافع مشترکی داشتند. به این ترتیب القاعده رابطه‌ای را که از دوران جنگ شوروی با حکومت‌های پشتیبان خود آغاز کرده بود، با فراز و نشیب‌هایی تا سال 2001 و رخداد حادثه 11 سپتامبر در این سال حفظ کرد.

 

بررسی ایدئولوژی و راهبرد القاعده

 

ایدئولوژی القاعده بر چهار رکن سلفی‌گری، رادیکالیسم، شیعه ستیزی و غرب ستیزی استوار است.

از آنجا که دو رکن آخر بر آمده از ویژگی سلفی‌گری است، به اختصار می‌توان آن را ایدئولوژی "سلفی رادیکال" نامید. از نگاه آنان، دین یک نظام ساده حقوقی است که از جانب خداوند برای رهایی بشر از عذاب دنیوی و اخروی نازل شده و تکالیفی را بر او واجب کرده است. به همین دلیل بشر برای سعادت دنیا و آخرت باید به عبادت و اطاعت خدا بپردازد.

مهمترین و سرآمد تمام عبادت‌ها و معیار ایمان واقعی و دروغین "جهاد" است. با وجود تنگ نظری القاعده در تعیین مسلمانان و از آنجا که مرز میان انسان‌ها را ایدئولوژی سلفی رادیکال تعیین می‌کند، بسیاری از مخالفان آن ایدئولوژی به عنوان کافر، مشرک و منافق تلقی می‌شوند و مبارزه با آنان مشروعیت می‌یابد.

هدف نهایی ایدئولوژی القاعده دستیابی به حکومت فقهی و جهانی است که ریشه در سلفی‌گری وهابیت دارد. برای رسیدن به این هدف مطابق ایدئولوژی القاعده، ابتدا باید سعی شود، به صورت مرحله‌ای و دومینیکن، کشورهای اسلامی با مرکزیت "عراق" فتح شوند و سپس با تشکیل سرزمین اسلامی که با آن "دار الاسلام" می‌گویند، جنگ نهایی به منظور برپایی حکومت جهانی اسلام با کافران آغاز شود.

ادامه مطلب
یک شنبه 21 خرداد 1391  - 7:09 PM

 اگر اندیشوران فرهنگی و علمی جامعه بتوانند آینده را پیش‌بینی نمایند، می‌توانند جامعه را از گزند حملات دشمن و ناتوی فرهنگی دور کنند؛ چنان‌که می‌توانند جامعه را بهبود بخشند و تعالی فرهنگی را برای جامعه به ارمغان بیاورند.

 
خبرگزاری فارس: آینده‌پژوهی؛ ضرورت آینده مطالعات فرهنگی و علمی

 

 

چکیده

سرعت و دگرگونی‌ها در پدیده‌های علمی، اجتماعی و فرهنگی به گونه‌ای است که سازمان‌ها را با مشکل جدید روبه‌رو کرده است. مدیران سازمان‌ها، در گذشته با برنامه‌ریزی سنتی و برنامه‌ریزی راهبردی، می‌کوشیدند دگرگونی‌ها را به نفع سازمان مهار کنند؛ اما اکنون محیط پرتلاطم و نامطمئن، ناکامی برنامه‌ها را رقم می‌زند. یکی از دانش‌های جدید، و مفید برای هدایت سازمان‌ها، «آینده‌پژوهی» است.

در آینده‌پژوهی، مدیران اندیشور با تحلیل رویدادها و به کارگیری خلاقیت و نبوغ، از آینده آگاهی می‌یابند. این آگاهی به صورت آیندة محتمل، آیندة ممکن، و آیندة مطلوب می‌تواند دریچه‌ای از آینده، پیش‌روی مدیران بگشاید تا آنان با شکل‌دادن سناریوها و طرح‌های متعدد، حرکت سازمان را بهتر مدیریت کنند. این مقال، با رویکرد تحلیلی ـ توصیفی به تبیین مفاهیم اولیه آینده‌پژوهی، مراحل رشد این دانش، و تمایز آن از مفاهیم مشابه پرداخته است.

کلید واژه‌ها: آینده‌پژوهی، آینده‌نگری، برنامه‌ریزی، سناریو.

 

بقیه در ادامه

 

 

ادامه مطلب
یک شنبه 21 خرداد 1391  - 7:06 PM

 به تعبیر بسیاری از سیاستمداران غربی به ویژه سران رژیم جعلی اسرائیل،ایران اصلی ترین کنشگر ضد سیستم نولیبرالی در شرایط فعلی است. چنین شرایطی منجر به آن شده است که منافع کشورهای طراح نظم فعلی در بسیاری از زمینه ها محقق نشود.

 
خبرگزاری فارس: عزت ملی، پیشرفت و تمدن نوین اسلامی

 

مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیر خود که به مناسبت سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در مرقد مطهر امام خمینی ایراد شد، با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی عزت پایمال شده ملت ایران را دوباره بازگرداند بر نقش بی بدیل پیشرفت در بقا و استمرار عزت ملی ایران تاکید داشته و با اشاره به شاخصهای متعددی از پیشرفت ایران در 33 سال گذشته بر لزوم حرکت پرشتاب در مسیر پیشرفت تاکید کردند. ایشان همچنین خودشیفتگی، غفلت و اشرافی گری را مانعی برای پیشرفت ملت دانستند.

رهبر انقلاب با تاکید برآنکه ما هنوز با قله ها فاصله زیادی داریم عزم جدی ملت و دولت برای حرکت پرشتاب به سوی پیشرفت را ضروری دانسته و عدالت، آزادی و اخلاق را در گرو پیشرفت یک ملت دانستند. نکته ای که جای تامل دارد دلیل تاکید تاریخی مقام معظم رهبری بر عامل عزت ملی و به تبع پیشرفت است.

همزمان با پایان جنگ سرد شرایطی مهیا شد که به تبع آن الگوی مدعی پیشرفت نولیبرال آنهم در فضای جهانی شدن به دنبال القای این باور که تنها مدل موجود برای پیشرفت کشورهاست، برآمد. بسیاری از کشورها نیز با پذیرفتن تمام و کمال این ایدئولوژی بقا و رشد کشور خود را در پیروی از این مکتب دانسته و در مسیر ترسیم شده توسط آن پای گذاردند. نکته مهمی که بسیاری از کشورها هنوز هم از درک آن عاجزند آنست که؛ بقا و رشد نظم موجود نولیبرالی به اعتراف بسیاری از نظریه پردازان غربی از جمله توماس فریدمن در گرو ذوب تمام زیرمجموعه های موجود در درون این مجموعه گسترده تر است.

نهایت این امر نیز بساط همگونی مادی و معنایی در قالب انگاره های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را مهیا خواهد ساخت. در رویکرد نولیبرالها تقابل با زیرمجموعه هایی که بنای حل شدن در این مجموعه کلان را ندارند فشار با ابزارهای گوناگون و در نهایت تقابل نرم و سخت می باشد. نهایت کار نیز در صورت مقاومت حذف فیزیکی می باشد.

به تعبیر بسیاری از سیاستمداران غربی به ویژه سران رژیم جعلی اسرائیل ایران اصلی ترین کنشگر ضد سیستم نولیبرالی در شرایط فعلی است. چنین شرایطی منجر به آن شده است که منافع کشورهای طراح نظم فعلی در بسیاری از زمینه ها محقق نشود.

نکته ای که ذهن بسیاری از ناظران داخلی و بین المللی را به خود جلب کرده آنست که چرا ملت ایران پس از 33 سال از انقلاب هنوز هم حاضر نیست بسان بسیاری دیگر از ملتهای جهان تسلیم نظم فعلی شود؟، چرا ملت ایران حاضر شده است هزینه های گزافی را برای مقاومت خود پرداخت نماید؟، پاسخ به تمام این سوالات در فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری در حرم مطهر امام نهفته است.

ایشان با اشاره به ذلت دو سده ای ملت ایران در دوران قاجار و پهلوی تحقق عزت ملی ایرانی را عامل اصلی فشار کشورهای غربی علیه ایران دانستند. رهبر انقلاب با اشاره به اهمیت عزت ملی به سد ایجاد شده توسط آن برای جلوگیری از چپاول دوباره ملت اشاره داشته و بر این باورند که چپاول یک ملت با میزان عزت آن کشور رابطه ای معکوس دارد.

به عبارت دیگر در طول تاریخ هر میزانی که از عزت ملی یک کشور کاسته شده است به همان میزان بر چپاول از آن ملت افزوده شده است. بی تردید یکی از اولین نتایج عزت یک ملت به معنای دقیق کلمه(عزت در معنای قرآنی آن که برخاسته از تقابل لاهوتی و ناسوتی می باشد) استقلال می باشد.

استقلال یک ملت نیز ازجمله عوامل دشمن زا برای یک ملت به ویژه در عصری چون جهانی شدن است. ازجمله نتایج استقلال ملت ایران ایجاد گسست در چرخه نظم جهانی نولیبرال بوده است. نظم نولیبرالی موجود که به دنبال استعمار نوین در قالب پسااستعمارگرایی می باشد در تلاش است تا هر مانعی که در تقابل با روند استعمارگری باشد را از میان بردارد. در این میان تنها ابزاری که کنشگران ضد سیستمی چون ایران می توانند در برابر این هجمه جهانی از خود دفاع نمایند در قالب پیشرفت متجلی می گردد.

همانگونه که مقام معظم رهبری نیز تاکید داشتند پیشرفت تنها به معنای خاص و مصطلح آن که ناظر به توسعه مادی و تکنولوژیک یک ملت است نمی باشد بلکه پیشرفت در معنای موسع معطوف به توسعه در تمام حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و در معنای دقیق انسانی می باشد. در این معنا پیشرفت همانگونه که عدالت را منتج خواهد شد آزادی را نیز در بر خواهد گرفت. تمام فرمایشات مقام معظم رهبری پیرامون عزت ملی و پیشرفت ناظر به نگاه تقابل تمدنی ایشان است.

رهبر انقلاب با اعتقاد به وجود ظرفیتهای کافی در فرهنگ غنی اسلامی-ایرانی ملت ایران بر این باورند که مسئولیتی تاریخی بر عهده ملت ایران برای حرکت به سوی جامعه ای آرمانی و تمدنی فرهنگی که همان تمدن مهدوی است گذارده شده است.

بنا بر این نگرش، مفاهیمی چون عزت ملت مسئول و پیشرفت از بار معنایی خاصی برخوردار می شوند. بر این اساس، ایجاد بسترهای مناسب برای تمدن نوین اسلامی تنها بر اساس قاعده نفی سبیل و استقلال ملت اسلامی ایران به عنوان خاستگاه تمدن نوین محقق خواهد شد.

محمد ابراهیم سینائی

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

ادامه مطلب
یک شنبه 21 خرداد 1391  - 7:04 PM

 فرزند در زندگی هر انسانی نه تنها دست و پا گیر نیست بلکه بسیار نقش سازنده را در زندگی ایفاء می کند و حتی برکت ،رزق و روزی خود را به نص صریح قرآن کریم با خود می آورد.

 
خبرگزاری فارس: نگاه اسلام به فرزندان چیست؟

 

 

چکیده

در این مقال می خوانیم که یکی از دغدغه هائی که معمولا پدر ها و مادر ها برای گرم نگه داشتن کانون خانواده دارند، ارتباط صمیمی اعضاء خانواده با یکدیگر می باشد ؛ اساسا خانواده باید کانون مهر و محبت و سرشار از عواطف انسانی باشد و همچنین پدر و مادر بایستی در بهتر تربیت نمودن فرزندان خویش بسیار کوشا و سرسخت باشند زیرا ما در عصری واقع شده ایم که عصری واقع شده ایم که عصر تکنولوژی و پیشرفت می باشد و به اصطلاح عصر دهکده جهانی می باشد و جوانان ما با ابزارهای رسانه ای از قبیل اینترنت و یا ماهواره مورد هجمه بسیار سنگین دشمن واقع شده ایم .

به تعبیر رساتر می توانیم بگوئیم که در این زمان شیاطین از جنس انسان ها برای گمراه نمودن فرزندان ما کمر همت خویش را محکم بسته اند. بدین جهت در صدد بر آمدیم که شیوه درسی قرآن کریم در تحسین و یا بر حذر دانستن قرآن از فرزندان بیان گردد. که به برخی از آیات برخورد نمودیم که از فرزند به عنوان گل سر سبد عالم خلقت ، تعریف و تمجید نموده و به برخی از آیات ، برخورد نمودیم که ما را بر حذر نموده و بدین جهت دستور داده که در تربیت آن ها کوشا باشیم.

کلید واژه: فرزند ، تربیت فرزند ، قرآن و فرزند ، زینت، غفلت ، برکت ، دشمن، مباهات

 

بقیه در ادامه

 

 

ادامه مطلب
یک شنبه 21 خرداد 1391  - 6:55 PM

  «برداشت های علمی» ما هم الان آزاد نیست. افکاری الان در اروپاست «شکست» خورده، ازبین رفته، یک وقتی رواج پیدا کرده و بعد فهمیدند بی‌خود است، خودشان بر خلاف [آن] می کردند؛ از اول «ارزش» نداشتند.

 
خبرگزاری فارس: ماموریت دانشگاه و معنای روشنفکری

 

روزنامه کیهان در صفحه پاورقی خود درمطلبی به قلم پیام فضلی نژاد نوشت:

تکلیف، «اجرای امر خدا» و «عمل به وظیفه اسلامی» است؛ پس شکست ها را باید مقدمه آن پیروزی ابدی و وعده آخرالزمانی دانست. در عین حال اعتقاد داشت پیروزی های غیرتوحیدی، شکست شان بیشتر است، و شکست های ظاهری در «دنیای پست مادیّت» هم شکست حقیقی نیست:

ما هنوز در «قدم های اول» مبارزه جهانی خود علیه شرق و غربیم. مگر بیش از این است که ما ظاهراً از جهانخواران «شکست» می خوریم و «نابود» می شویم؟ مگر بیش از این است که ما را در دنیا به «خشونت» و «تحجر» معرفی می کنند؟ مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب می کنند؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر«چوبه های دار» می روند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به «اسارت» گرفته می شوند؟ بگذار «دنیای پست مادیت» با ما چنین کند ولی ما به «وظیفه اسلامی خود» عمل کنیم.83

امام در این نظم فکری، با تکیه بر منطق ناب توحیدی، پیدایش و وقوع انقلاب اسلامی را شرح می داد و ضابطه های فلسفی ماتریالیستی و تئوری های سیاسی سکولار (اعم از لیبرال یا سوسیال) نمی توانستند اجزاء آن منطق را بشناسند؛ همچنان که روانشناسی سیاسی امام خمینی(ره) برای رؤسای

سرویس های امنیتی غرب به یک معمای شخصیتی چند مجهولی تبدیل شده بود، فهم غربی ها از فلسفه سیاسی او نیز سرنوشت بهتری نداشت. نگاه عرفانی امام به سیاست و آمیختن آن به یک جنگ و جهاد اعتقادی، رمز و رازهایی داشت که کشف آن ها حتی از دست اسلام شناسان زبده سکولارها برنمی آمد. آنان هیچ وقت نمی توانند بفهمند که چگونه او آغاز و انجام مبارزاتش برای پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی را به «ایام معدوده و ساعات محدود» تعبیر می کند؛ در این میان، از «دگرگونی» شرق و سپس غرب خبر می دهد و فرجام کار را جز در ظهور امام عصر(عج) برای تحقق «حکومت مستضعفان» (وارثان ارض) نمی بیند:

گویی جهان مهیا می شود برای «طلوع آفتاب ولایت» از افق مکه معظمه و کعبه آمال «محرومان» و «حکومت مستضعفان». از 15 خرداد 42 که حکومت مستکبران جبار در این سرزمین به اوج خود رسیده بود، و می رفت تا عربده شوم «انا ربّکم الأعلی» از حلقوم فرعون زمان طنین افکند، تا 22 بهمن57 که پایه حکمرانی جباران عصر در این مرز و بوم فرو ریخت... «ایام معدودی» بیش نبود؛ و از 22 بهمن 57 تا امروز که 15 خرداد 62 را در آغوش می گیریم «ساعاتی محدود» بیش نیست، ولی تحولی که کمتر از«صدها سال» بعید به نظر می رسید، با تقدیر خدای بزرگ در این «ایام معدوده» و «ساعات محدوده» تحقق یافت و جلوه ای از وعده قرآن کریم نور افشانی کرد. و چه بسا که این «تحول» و «دگرگونی» در مشرق زمین و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق یابد که دهر را در ساعتی بگنجاند و جهان را به «مستضعفان» این «وارثان ارض» بسپارد، و آفاق را به جلوه الهی ولی الله الاعظم صاحب عصر - ارواحنا له الف دا- روشن فرماید و «پرچم توحید و عدالت» را در عالم بر فراز کاخ های سپید و سرخ مراکز ظلم و الحاد و شرک و کفر به اهتزاز درآورد.84 پیش بینی می کرد شالوده های تئوریک و ایدئولوژیک بلوک سرمایه داری و کمونیستی فروپاشد. از این رو، سستی هسته پوسیده گزاره های علمی سکولار در غرب را تذکر می داد:

«برداشت های علمی» ما هم الان آزاد نیست. افکاری الان در اروپاست «شکست» خورده، ازبین رفته، یک وقتی رواج پیدا کرده و بعد فهمیدند بی خود است، خودشان بر خلاف [ آن ] می کردند؛ از اول «ارزش» نداشتند.85

در یک بزنگاه تاریخی، رویکرد فرجام شناختی و پیش بینی امام خمینی(ره) درباره «فروپاشی کمونیسم» همه را حیرت زده کرد. اعتبار برداشت های شکست خورده اروپایی، به خصوص از جنس هگلی های مجذوب ایدئولوژی آلمانی، فروریخت و بت مارکسیسم شکست. امام نشان داد که چگونه با شناخت سرشت الحادی کمونیسم و لیبرالیسم، می توان رازهای سرنوشت آنان را برمبنای منطق توحیدی گشود و مرگشان را پیش بینی کرد:

از این پس «کمونیسم» را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جست وجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است «مادی» و با «مادیت» نمی توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به «معنویت» که اساسی ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به درآورد... مشکل شما، عدم «اعتقاد واقعی» به خداست. همان مشکلی که «غرب» را هم به «ابتذال» و «بن بست» کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با «خدا» و مبدأ هستی و آفرینش است.86

ماموریت دانشگاه و معنای روشنفکری

دو مفهوم «غرب زده» و «شرق زده» را اغلب با هم استفاده

می کرد؛ خصوصاً وقتی بحث روشنفکران و دانشگاه به میان

می آمد، خیلی ساده و پرمغز می گفت «اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست برود، همه چیزمان از دستمان رفته است.»87 این ها سرمایه های تمدن اسلامی به شمار می رفتند و امام با دقتی مینیاتوری که مقتضای ذات خودش بود، به این موضوعات

می پرداخت. از همه لایه های «سلطه ایدئولوژیک» تحلیل داشت و فروپاشی آن را نیز ساده نمی پنداشت؛ صادقانه گفت که به این زودی ها نمی توان از شّر «غربزدگی» و «شرق زدگی» خلاص شد، در روزهایی که «قلم ها» به جای «نیزه ها»88 علیه ما نشسته اند:

ما از شّر رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، لکن از شّر «تربیت یافتگان غرب و شرق» به این زودی ها نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگان سلطه ابرقدرت ها هستند و سرسپردگانی هستند که با هیچ منطقی «خلع سلاح» نمی شوند؛ و هم اکنون با تمام ورشکستگی ها دست از توطئه علیه جمهوری اسلامی و شکستن این سد عظیم الهی برنمی دارند.89

اهمیت «دانشگاه» به عنوان یک دستگاه معرفت ساز و نهاد نظریه پرداز برای امام خمینی در یک عبارت خلاصه می شد: «این سنگری [ است] که می تواند همه چیز را درست کند و می شود که همه چیز را به هم بزند.»90 سرچشمه بدبختی ها را در دانشگاهی می جست که «غربزدگی» همه انرژی اش را هدر داد و به خدمت جنگ تبلیغاتی «استعمار نو» علیه ایرانیان درآمد. به روایت امام «اگر با دقت ریشه یابی کنیم، آنچه بر ملت ما گذشته و اکنون می گذرد - حتی جنگ تحمیلی- سرچشمه از دانشگاه غربزده و متخصصان غیرمتعهد و وابسته»91 گرفته، زیرا دانشگاه مرکز «سعادت» و «شقاوت» یک ملت است و مرکز همه تحولات:

اما مسئله «دانشگاه» یک مسئله فوق العاده است که این افرادی که از دانشگاه در می آیند یا «مخرب» یک کشوری هستند یا «سازنده» آن کشور هستند؛ و در کشور ما، یا رو به اسلام

می برند کشور ما را، یا منحرفش می کنند. این از چیزهایی است که از دانشگاه می آید این کار، چنانچه از «حوزه های علمیه» می آید این کار. از این جهت، خیلی مهم است این امر.92

برای مطالعه منابع به بخش ضمیمه پایانی جلد 45 نیمه پنهان (ارتش سری روشنفکران) رجوع شود.

ادامه مطلب
یک شنبه 21 خرداد 1391  - 6:54 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 156

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6268108
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی