به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

رجا نوشت؛ اخيراً فهرست 28 صفحه اي از 1500 يهودي شاغل در هاليوود (اعم از بازيگر، كارگردان، تهيه كننده و…) منتشر شده است كه شامل بسياري از مشاهير سينما مي شود و به اعتراف تهيه كنندگان آن هنوز كامل نيست و بسيارند يهوديان گمنامي كه در هاليوود مشغول به كار هستند.

بقيه در ادامه
از ميان تهيه كنندگان يهودي هاليوود: آدولف زوكر، ساموئل زنتسر، جوئل سيلور و رابرت مردوخ از شهرت بيشتري برخوردارند. در فهرست كارگردانان يهودي با اسامي مشهورتري مواجه مي شويم كه برخي از آنها تهيه كننده? آثار خود نيز محسوب مي شوند؛ اريك فون اشتروهايم، ژوزف فون اشترنبرگ، ارنست لوبيچ، استنلي كوبريك، ماكس افولس، ديويد كروننبرگ، فريتس لانگ، ويليام شاتنر، رومن پولانسكي، سيدني لومت، بيلي وايلدر، استيون اسپيلبرگ، وودي آلن، سيدني پولاك، راب راينر، كلودللوتش، ژان لوك گدارد، مل بروكس، پيتر باگرانوويچ، ساموئل گلدوين، اندي اكرمن، مايك نيكولز، تيم برتون، ران سيلور، توني راندال و…
فهرست بازيكنان يهودي هاليوود آنچنان طولاني و مفصل است كه جز انتخاب اسامي مشهور، گريزي نيست. اسامي تعدادي از بازيگران مرد يهودي اين چنين است؛ جري لوئيس ، جك لمون ، داگلاس فيربنكس، كرك داگلاس ، مايكل داگلاس ، هريسون فورد، ريچارد گر، داستين هافمن، رابرت رد فورد، رابرت دونيرو، پيتر لوري، جان گارفيلد، جرج سيگال، پل نيومن، الي والاش، چارلز برانسون، ارنست بورگنابن، هورست بوخهلست، ژان گلود ون دام(فرانكي) ، تلي ساوالاس، لي كاب، جان استيوارت، جف گولد بلوم، پيتر سلرز، توني كريتس، برادران ماكس، پل براينر، ران ريفكين، ادوارد جي رابينسون، مارتين شين، چارلي شين، باب هاپكينز، ريچارد دريفوس، فرد آستر، رابرت داوني جونيور، والتر ماتائو، آلن آلداء، رابين ويليامز، روژه هني، كوين پولاك، اندي كافمن، انتوني شه، رود استايگر، باب هاسكينس، مايكل وايزه و …در فهرست بازيگران زن يهودي نيز اسامي آشنا فراوانند از جمله؛ ميشل افايفر، ريتا هايورث، سيلويا سيدني، سارا برنارد، هدي لامار، اليزابت تيلور، مريلين مونرو، لورن باكال، آن نيكرافت، آدري هيپورن، باربارا شرلي، جودي هاليدي، جنيفر رابين، سالي فيلد، سارا جسيكا پاركر، ليز تيلور، كري فيشر، شلي وينترز، دايان وست، سارا بولاك و …
علاوه بر آنچه ذكر شد در فهرست يهوديان مشهور، اسامي آشنايي چون؛ هري هودين، الويس پريسلي، مايكل جكسون، رينگو استار، ديويد كاپرفيلد و مادونا (كه به مكتب صوفيانه كابالا پيوست و در مؤسسه نارالتوراه اسرائيل تعليم ديده است) ، جلب نظر مي كند … صرف نظر از مضامين سياسي ـ صهيونيستي رايج در سينماي آمريكا، همچنان اين سؤال به قوت مطرح است كه تعداد اندك يهوديان مقيم آمريكا و اروپا، چگونه اين رقم معني دارِ سينماگرانِ يهودي را در هاليوود و سينما توجيه مي كند؟ مگر شايستگي هنرمندان يهودي در نظام طبقاتي هاليوود چه اندازه است كه اينگونه مشاغل كليدي را در عرصه سينما قبضه كرده اند و سؤال ديگر آنكه آيا به راستي هاليوود يهودي است؟
صهيونيسم و برنامه هاي كودكان لابي (گروه فشار) صهيونيسم در هاليوود، در عرصه توليد فيلم هاي كودكان نيز تا كنون بسيار مؤثر و فعال عمل كرده است. امروز در سراسر دنيا "والت ديزني " نامي آشناست و بيشتر كودكان شخصيت هاي كارتوني والت ديزني را به خوبي مي شناسند. بد نيست بدانيم اولين شخصيت مشهور آثار والت ديزني: "ميكي ماوس " نمادي از همان يهودي سرگردان و بي كس است كه مدام از سوي رقيبان قوي تر تهديد مي شود و او صرفاً با اتكا به زيركي و چالاكي خويش، بر تمامي دشمنان فايق مي آيد. امروز هم تداوم اين شخصيت كارتوني را در انيميشن "تام و جري " مي توان مشاهده كرد كه موشي بد جنس و فريب كار با تكيه بر شيطنتها و ناجوانمردي هايش به طرز اعجاب آوري هميشه بر گربه اي نادان و احمق پيروز مي شود. اين قبيل آثار در دادن حس اعتماد به نفس به مخاطبان يهودي ( كه دقيقا مفهوم سمبل " موش " را مي فهمند) و همچنين در دادن الگويي دغل و بدجنس به كودكان و نوجوانان بي گناه جهانيان تأثير بسزايي دارند.
هميشه در اين فكر بوده ام كه جواب كودكان معصومي را كه مي پرسند: "چرا بر خلاف عالم واقع در اين قبيل فيلمها هميشه موش برنده مي شود؟ " چگونه بدهم و هيچ گاه پاسخي جز همين تحليل به ذهنم نرسيده است. مورد ديگر، شخصيت هاي كارتوني مطرود و گوشه گيري هستند كه به دليل زشت رويي توسط ديگران تحقير مي شوند ولي در نهايت اين ناتواني و زشتي با توانايي و زيبايي جايگزين مي گرد و آنها بر تمامي مشكلات غلبه مي كنند و غبطه رقيبان را بر مي انگيزند. انيميشن "دامبو، فيل پرنده " در زمره اين گروه از آثار است. در اين فيلم شاهديم كه مادر دامبو بر خلاف ساير فيلها كه كلاهي زنگوله دار بر سر دارند ، كلاه عرقچين مانند مخصوص يهوديان را بر سر دارد و به جرم دفاع از فرزندش در اسارت به سر مي برد!
و خود دامبو هم طي عملياتي در سيرك پرچمي را كه به پرچم رژيم اشغالگر قدس بي شباهت نيست به اهتزاز در مي آورد. كارتون "جوجه اردك زشت " هم كه شخصيت گوشه گير و آواره و زشت روي فيلم نامه تبديل به قوي زيبايي مي شود و در پايان فيلم به سمت خورشيد مي رود ، از همين كليشه پيروي مي كند و نماد يهودي تنها و مطرودي است كه با رفتن به سمت سرزمين موعودش به سعادت رسيده است. " عبارت رفتن به سمت خورشيد در تورات آمده و در بين يهوديان رايج است كه منظور از آن بازگشت به سرزمين موعود است " كارتونهاي بسياري هم مروج زندگي و اخلاق غربي هستند و سعي دارند خصوصا شرقي ها را شيفته و هضم شده در روشهاي غربي نشان دهند و با اين الگودهي مخاطبان را به سمت ارزشهاي دنيوي يهودي-آمريكايي بكشانند.
مثلا در سري جديد كارتون سند باد (افسانه هفت دريا) شاهد آنيم كه فضاي شرقي مجموعه هاي پيشين مبدل به فضايي خشونت بار و پر زد و خورد شده است.مثلا در صحنه اي كه سند باد از پشت سكان كشتي كنار مي رود،با هفتاد ضربه شمشيرو خون ريزي بسيار ، كنترل كشتي را به دست مي گيرد . شدت خشونت در اين فيلم آن چنان زياد است كه حتي دريا با خون افراد سرخ مي شود و مثل بسياري از فيلمهاي جديد غربي لشگري از شيطانكها و ديوها با سند باد و نامزد خشن و مبارزه طلب او "مارينا " و دوست وفادارش "كيل " مي جنگند. حتي ديالوگها هم خشونت بار است. جالب است كه نويسنده اين فيلم "جان لوگان " در كارنامه خود اثري پر برخورد چون "گلادياتور " را دارد. در اين محصول والت ديزني هم "ميشل افايفر " يهودي به جاي "اريس " خداي جنگ صحبت مي كند.
در اين فيلم سند باد بر خلاف گذشته ظاهري كاملا غربي و بي هويت گرفته كه در نقش يك دزد دريايي قهار بايد از هفت دريا عبور كند وكتاب صلح را از خداي جنگ (اريس) بدزدد و شهر و شاهزاده را از خطر نابودي نجات دهد. جريان در شهر "سيراكيوس " كه شاهزاده عادلي به نام "پروتئوس " در آنجا حكومت مي كنداتفاق مي افتد. در اين فيلم از علاء الدين وعلي بابا هم خبري نيست. در كارتون "لوك خوش شانس " گانگستري سفيد پوست كه نماد كلانتر و قانون اومانيستي آمريكايي است وهميشه ورد زبانش تنهايي و غريبي و آوارگي خودش مي باشد ، با چهره و اخلاقي نيكو (كه با وجود اسب بذله گويش " سالي " و سگ خنده رويش "بوشويك " جذابيت دوچنداني مي يابد) هميشه در جستجوي مجرمان و تبهكاران است و هيچگاه با شكست روبرو نمي شود.
در بعضي از قسمت‌هاي آن شاهديم كه لوك متمدن و مهربان فرشته نجات سرخپوستان ساده لوح و مردمي از فرقه هاي مذهبي خرافي مي باشد و اگر نبود لوك جنگ قبيلگي و ظلم تبهكاري همه جا را فرا مي گرفت. بالاخره براي ما هنوز جاي اين سوال باقي است كه خانه لوك كجاست؟ و چرا هميشه در پايان غرور انگيز پيروزيهايش در غروبي زيبا به سمت خورشيد (نماد سرزمين موعود دركتاب مقدس) مي رود! بالاخره فسادها و جرم‌هاي فراوان و رو به رشد موجود در غرب را ببينيم يا حرف كارگردان "لوك " را گوش بدهيم.
در بسياري از فيلم‌ها و كارتون‌هاي پليسي هم جاي اين سوال باقي است. در كارتون "گاليور " هم مي بينيم سفيد پوست بزرگي با سمبلها و مدلهاي مو و لباس نژاد انگليسي ـ آمريكايي به جزيره آدم كوچولوها (جهان شرقي) مي رود و اين كوچولوهاي بي دفاع بر قدرت مادي و مغز پرجولان گاليور تكيه كرده و دشمنان خود را شكست مي‌دهند و بدون حضور گاليور شكست آنها قطعي بود در فيلم "رابينسون كروزوئه " هم شاهديم سفيد پوستي انگليسي تبار كه كشتي‌اش شكسته و در جزيره اي تنها مانده است با سياه پوستاني بي تمدن و وحشي و آدم خوار رو برو مي شود كه يكديگر را قرباني كرده و مي‌خورند؛ اما رابينسون پرعاطفه و دل نازك يكي از اين بي تمدنها را به نام "جمعه " از دست قبيله آدم خوار و سبك مغزش نجات مي دهد و جمعه در اثر همنشيني با اين يار مهربان " با سواد " مي شود و به سمت تمدن و پيشرفت حركت مي كند و به تدريج تمام آن مردم عقب مانده به شيوه‌هاي زندگي و معاشرت رابينسون ايمان آورده و آن قهرمان بزرگ را به عنوان رهبر و منجي عزيز خود مي پذيرند و به سبك او زندگي مي‌كنند.
آيا غلوآميزتر از اين هم مي شد تمدن غرب را به عنوان تنها سرور و راهبر جهانيان توسعه نيافته و به اصطلاحِ غربي ها "جهان سومي " ، معرفي كرد يا نه؟
نگره صهيونيستي حاكم بر آثار والت ديزني، بعضاً به توليد انيميشن ها و فيلمهاي تاريخي در خصوص زندگي انبياي الهي منجر شده كه سه كارتون: "كشتي نوح، زندگي حضرت موسي و زندگي حضرت يوسف " عليهم السلام از آن جمله اند. در تمامي اين آثار، بر اساس قصص تورات، روايات تحريف شده اي از زندگي انبياي اولوالعزم ارائه شده است كه شأن و منزلت و عصمت اين بزرگ مردان را در ذهن مخاطب پائين مي آورد و رواج سكولاريسم (جدايي دين و دنيا) و مادي گرايي را تسريع مي كند.
جالب توجه آنكه در برخي از اين آثار، شخصيت هاي اصلي انيميشن با صداي مشهورترين ستارگان يهودي سينما سخن مي گويند! مثلاً در انيميشن "پرنس مصر " كه روايتگر زندگي حضرت موسي عليه السلام است، "وال كيلمر " به جاي موسي عليه السلام، "ميشل اِفايفر " به جاي همسر و "ساندرا بولاك " به جاي خواهر او صحبت مي كنند. همچنين در تيتراژ پاياني اين انيميشن پر هزينه اسامي مشهور ديگري (از بازيگران يهود هاليوود) مي توان ديد كه صداي آنها براي بسياري از تماشاگران غربي خاطره انگيز و آشناست.
علاوه بر انيميشن، در عرصه فيلم كودك نيز هاليوود از تعدي صهيونيست‌ها مصون نمانده و كليشه هاي خاصي در قالب فيلم كودكان، طي چند دهه اخير مدام تكرار شده‌اند. مثلاً كليشه كودك محروم مانده از ميراث اجدادي يا جدا افتاده از آغوش گرم مادر كه هر يك به نوعي تداعي‌گر يهودي مظلوم و به دور مانده از سرزمين مادري خويش‌اند در اين قبيل داستان‌ها از پيام‌هايي كه در كتب مقدس يهوديان آمده است و مخاطب يهودي و بسياري از غير يهوديان به راحتي مي فهمند كه منظور از آن چيست استفاده مي‌شود يهوديان اسراييل را مادر قوم خويش مي‌دانند و اينكه شهر يا منطقه‌اي به انسان تشبيه شود، درجاي جاي تورات آمده است. "داستان سيندرلا " مثال خوبي براي اين كليشه نخ نما و تكراري است.
داستان "هاچ زنبور عسل " هم به كودك يهودي مي‌فهماند كه بايد به دنبال مادر زيبا و نوراني خويش باشد و همه غير يهوديان موجوداتي مخوف، بدجنس و حتي بد بو هستند كه مي خواهند او را از بين ببرند. اين داستان به بچه هاي غير يهودي هم اين پيام را القاء مي‌كند كه ديگران دشمنان و موانع رسيدن او به هدفش هستند و در مجموع حس اعتماد به ديگران را در كودك از بين مي برد. كليشه كودك شيطاني كه با زيركي بر دشمناني كه قصد تجاوز به خانه و كاشانه او را دارند، فايق مي‌آيد و آنها را به سختي مجازات مي كندهم شبيه مورد قبلي است. مجموعه طنز "تنها در خانه " بر اساس همين كليشه پديد آمده و با نگاهي ساده به مضامين آن، ردپاي چهار جنگ اعراب و اسراييلي و شكست اعراب در هر چهار جنگ را مي توان ديد. برخي از آثار انيميشن نيز محملي براي پيام هاي سياسي هستند.
مثلاً در كارتون "شير شاه " ردپاي نزاع دو ابرقدرت طي سال هاي جنگ سرد و آشتي مجدد نسل هاي آتي بعد از فروپاشي نظام كمونيستي در شوروي سابق به وضوح مشهود است. توضيح اينكه شير نماد سلطه جهاني يهود است و در تورات آمده است: "وبقيه يعقوب، در ميان امت‌ها و قومهاي بسيار مثل شير در ميان جانوارن جنگل و مانند شير درنده در ميان گله‌هاي گوسفند خواهند بود كه هنگام عبور پايمال مي‌كند و مي‌درد و كسي نمي‌تواند مانع او شود. قوم اسراييل در برابر دشمنانش خواهد ايستاد و آنها را نابود خواهد كرد. "
ادامه مطلب
سه شنبه 18 خرداد 1389  - 11:24 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6045824
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی