معتقدم كه هرگونه اعتراض يا
شكايت از موضوعي بايد در چارچوب قانون باشد و هرگونه هنجارشكني و ميدان
دادن به جريانات مخالف نظام را به ضرر منافع ملي ميدانم.

اشاره:
مرتضي الويري از فعالان سياسي با سابقه است. نمايندگي سه دوره اول مجلس شوراي اسلامي، رياست سازمان مناطق آزاد تجاري، شهرداري تهران و سفير ايران در اسپانيا در سوابق سياسي و اجرايي وي به چشم ميخورد. وي مدتي با سازمان مجاهدين خلق همكاري داشت و در عمليات بمبگذاري دفتر مجله "اين هفته " اولين مجله غيراخلاقي ايران، نقش داشت. سپس مؤسس و عضو شاخص گروه فلاح شد كه به مبارزه سياسي عليه حكومت پهلوي ميپرداخت. پس از انقلاب 1357اين گروه به همراه 6 گروه ديگر سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را تشكيل دادند و الويري به نمايندگي از گروه فلاح در شوراي مركزي اين سازمان تا سال 1362عضويت داشت. الويري از زمان تشكيل حزب كارگزاران سازندگي از اعضاي اصلي اين حزب به شمار ميرود. وي در سالهاي اخير كمتر در پستهاي سياسي و اجرايي ديده شده است. ازسوي ديگر سوابق وي درپيش و پس از انقلاب از وي چهرهاي ساخته كه انتظار برخي حركات و همسويي با بعضي جريانات ضد نظام از وي نميرود.
بقيه در ادامه
انتخابات خرداد88 زماني بود براي بازگشت مجدد وي به صحنه. الويري كه در مركزيت كارگزاران بود با غلامحسين كرباسچي دبيركل حزب كارگزاران در تقسيم نقشي كه در پشت پرده صورت گرفته بود مامور به ستاد كروبي شدند. فردي كه از رأي نياوردنش مطمئن بودند! جالب اينجاست كه الويري در سال 87 با كانديداتوري خاتمي و موسوي و كروبي مخالفت كرده بود! وي مسئوليت كميته صيانت از آراي كروبي! را به عهده گرفت و پس از آن به عنوان عضو كميته پيگيري امور بازداشتشدگان و آسيبديدگان حوادث انتخابات مشغول شد تا 17شهريور88 كه به دليل ارائه ليست دروغين كشتهشدگان دستگير شد. الويري دراين گفتوگو از بسياري مواضع خود و دوستانش در مورد تقلب در انتخابات و كشته شدگان فاصله گرفته و مسئوليت عملكرد و سخنان كروبي و ميرحسين موسوي را به عهده خودشان گذاشته است.
***
* شما در جريان دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري در ستاد آقاي كروبي فعال بوديد، شما در اين ستاد چه فعاليتهايي را دنبال ميكرديد؟
- فعاليت من در ستاد مثل همه ستادهاي ديگر متعارف بود. پس از انتخابات هم به غيراز راهپيمايي 25 خرداد، در هيچ تجمعي حضور نداشتم. تنها فعاليت تشكيلاتي من پس از انتخابات، حضور در كميته پيگيري آسيبديدگان حوادث پس از انتخابات بود كه توسط آقايان موسوي، كروبي و خاتمي تشكيل شد و با دستگيري ما در 17 شهريورفعاليت اين كميته متوقف شد.
* دليل دستگيري شما چه بود؟
- زماني كه در تحقيقات كميته پيگيري آسيب ديدگان حوادث پس از انتخابات درتعداد كشته شدگان به عدد72 رسيديم و به محض اينكه آقاي بهشتي سخنگوي كميته اين آمار را اعلام كرد، بلافاصله هم دفتر كميته پيگيري پلمب شد و تمام مدارك و وسايل ضبط و من و آقاي بهشتي و آقاي دكتراميني (استاد حقوق دانشگاه شيراز) دستگير شديم.
* به نظر ميرسد در قضيه تعداد كشته شدگان سهواً يا شايد هم عمداً آماري اعلام شد كه نظام به طبع آن تحت فشار قرار بگيرد. آماري كه از طرف كميته در رابطه با تعداد كشته شدگان اعلام شد تا چه ميزان مستند و با توجه به واقعيتها بود؟
- آقاي بهشتي بر مبناي اطلاعاتي كه در دفتر و توسط كاركنان دفتر كميته به دست آمده بود، اين آمار را اعلام كرده بود و من هم تصور ميكنم كه اين آمار بدون هيچ قصد وغرضي اعلام شده است و تمام اين موارد هم در دادگاه مطرح شد و همه ما در دادگاه در زمينه فعاليتهاي كميته اعم از جمع آوري پول براي كمك به خانوادههاي آسيب ديده يا انتشار آمار جان باختگان و غيره تبرئه شديم.
* اما شما با وثيقه آزاد شديد؟
- بله، من به قيد وثيقه آزاد شدم ولي اين به معني ثبوت مجرميت نبود زيرا دادگاه من در آن زمان تشكيل نشده بود. سه اتهام از سوي دادستاني به من وارد شده بود، يكي فعاليت دركميته پيگيري آسيبديدگان حوادث پس از انتخابات. ديگري در رابطه با مصاحبههايي كه انجام داده بودم و سوم شركت در راهپيمايي 25 خرداد. در رابطه با مصاحبهها و حضور دركميته پيگيري من دردادگاه تبرئه شدم، اما دادگاه دلايل من را براي شركت در راهپيمايي نپذيرفت و من به يك سال حبس تعليقي محكوم شدم.
* در مجلس هم كميتهاي براي پيگيري همين موضوع كشتهشدگان تشكيل شد، اما در نهايت آمار ارائه شده توسط مجلس با آمار مد نظر شما بسيار متفاوت و پايينتر است، چطور شما به آمار 72 كشته دست پيدا كرديد؟
- ما اطلاعات و اسامي69نفر جانباخته را به مجلس ارائه كرديم، اما چند روز بعد مجلس اعلام كرد كه هيچ اطلاعاتي ازطرف كميته پيگيري دريافت نشده است، مجدداً نسخه ديگري را براي كميسيون امنيت ملي مجلس فرستاديم. تا آن زمان كميته ما به عدد 69 رسيده بود و بعد به 72 رسيد و با دستگيري ما كار متوقف شد.
* شما اين آمار كشته شدگان را براساس چه مدارك وتحقيقاتي به دست آورديد؟
- كميته پيگيري آسيب ديدگان شماره تلفن، نشاني دفتر و نشاني الكترونيكي خود را در رسانهها منتشر كرد و از مردم خواست اطلاعات خود را در اختيار كميته بگذارند.
* يعني تنها مبناي شما دررابطه با تعداد كشته شدگان تماس تلفني و نظرات سايت بود؟
- بعد ازهر تماس كميته پيگيري با درج مشخصات تماسگيرندگان، اقدام به تحقيق وانجام مصاحبه با خانواده كشتهشدگان داشت كه درنهايت اين آمار به دست آمد.
* كميته پيگيري كه در آن زمان با ارگان و يا دستگاهي ارتباط نداشت، چگونه از صحت اطلاعات و مشخصات افراد مطلع ميشديد؟
- ما شخصي را به سازمان بهشت زهرا معرفي كرديم تا اطلاعات بگيرد. جلسهاي نيز با كميته منتخب شوراي شهر داشتيم. كميسيون امنيت ملي مجلس هم از ما دعوت كرد تا براي تبادل اطلاعات هماهنگي كنيم.
* مطالبي را كه شما مطرح ميكنيد با اسناد به دست آمده تناقضات زيادي دارد. طبق اسناد به دست آمده پروژه كشته سازي از ماهها قبل ازانتخابات كليد خورده بود، آنجا كه بحث ترور يكي از كانديداها يا همسرش در آستانه انتخابات مطرح شد يا موضوع ترور آقاي خاتمي درپرواز اهواز- تهران و... به نظر ميرسد اين موضوعي نيست كه يك شبه يا دوشبه اتفاق افتاده باشد. به نوعي دست جريانات خارجي و ضدانقلاب دراين جريان پيداست. البته اين به آن معنا نيست كه شما با اطلاع از اين نيت ضدانقلاب دنبال اهداف آنها بودهايد، ولي اين موضوع كه جريان خارجنشين با هدف تهييج مردم در داخل دنبال كشتهسازي بود غير قابل كتمان است. از سوي ديگر بخش زيادي از آمارهاي موجود غير واقعي و ساختگي است حداقل موضوع اين است كه خود ما با چند تن از افرادي كه در اين ليست به عنوان كشته مطرح شده بودند مصاحبه و زنده بودنشان را بررسي كرديم! چطور است كه شما اين موضوع را ناديده گرفتهايد و بازهم به آمار نادرست 72 كشته تأكيدداريد؟
- ذكر اين عدد برمبناي يافتهها واطلاعات جمعآوري شده سطح شهر است و افرادي هم كه در كميته فعاليت داشتند، افرادي شناخته شده و مورد اطمينان بودند. البته احتمال اشتباه در اين موضوع را نفي نميكنم ولي به طور قاطع و صريح اعلام ميكنم كه ما هيچ قصد و هدف سوئي در اعلام آمار نداشتيم و حتي به اصلامانت داري و رازداري اسناد و مداركي كه به كميته تحويل داده ميشد، پايبند بوديم. بازهم تاكيد ميكنم من احتمال اشتباه را در يك چنين موضوع حساسي نفي نميكنم، احتمال اين موضوع هست كه در اين ليست اشتباهاتي هم وجود داشته است. هيچ غرض و مرضي هم حداقل از ناحيه دوستان ما در كار نبوده است.
* اما در رابطه با اين موضوع و آمارهاي نادرست به نظام ضربات جبران ناپذيري وارد شد!
- اين موضوع به قضيه هلوكاست و ادعاهاي مختلف شباهت دارد، اما نگاه اصلي بايد به گونهاي باشد كه حتي اگر يك نفر هم كشته شده باشد، دغدغه رسيدگي به پرونده اين يك نفر هم در كشور وجود داشته باشد.
* خيلي فرق است بين اين موضوع كه يك نفر را 72 نفر اعلام كنيد! البته اين دغدغه بين مسئولان ارشد نظام وجود دارد.
- بله.
يكي از كساني كه نامش در اين ليست وجود داشت فردي به نام سعيده پورآقايي است كه بعدها مشخص شد وي از خانه فرار كرده ولي اسمش درليست مذكور وجود داشت كه البته آقاي موسوي هم در مراسم ختم ساختگي اين فرد شركت كرد! شما احتمالا بهتر از من ميدانيد خواهر اين فرد سپيده پورآقايي از فعالان كميته گزارشگران حقوق بشر و از نزديكان كيوان رفيعي عامل كددار گروهك مجاهدين خلق بوده است. اينكه نام اين فرد در ليست كشته شدگان منتشر ميشود از آن دست شواهدي است كه بر جعلي و مشكوك بودن اين ليست صحه ميگذارد؟
- بله، اين از همان مواردي است كه گفتم اشتباه بوده است و البته كميته اين موضوع را اعلام كرد.
* اما آقاي الويري، طبق سند غير قابل انكار بايد گفت كه اين ليست اسامي كه كميته منتشر كرد كاملا منطبق با ليستي است كه از طريق كيوان رفيعي عامل كد دار منافقين دراختيار محسن مخملباف كه سخنگوي خارج از كشور مهندس موسوي بود قرار گرفت و همين ايميل براي آقاي بهشتي ارسال شد و ليست مذكور كه شامل 72 نفر بود به عنوان كشته شدگان حوادث پس ازانتخابات منتشر شد. سند مربوط به اين ايميل موجود است. البته اين به آن معنا نيست كه همه اعضاي كميته مذكور از اين ايميل با خبر بودهاند. خود شما از اين ايميل و ليستي كه آمده بود خبر داريد؟
- نه، من ازموضوعي كه شما ميگوييد بيخبرم، ولي به صراحت اعلام ميكنم كه اگر براي افراد كميته پيگيري صحت يا غير واقعي بودن مطلب و اسمي مشخص ميشد هيچ انگيزهاي براي عددسازي دروغي وجود نداشته است، به عنوان مثال در رابطه با پرونده نام سعيده پورآقايي زماني كه مشخص شد اين شخص در بين كشتهشدگان نبوده، بلافاصله از طريق دوستان اسم اين شخص از ليست خارج شد. ما هدفمان پيگيري موضوع و سر و سامان دادن به ماجرا بود و با نيت خير وارد اين كار شديم و اين همان موضوعي است كه گفتم برخي جريانات خارج نشين درصدد سوءاستفاده ازفضاي نابسامان داخلي بودند.
* يكي ديگر از اسامي كه در گزارش كميته پيگيري اعلام شد، ترانه موسوي بود كه طبق اطلاعات به دست آمده اين شخص در خارج از كشور ساكن است و اطلاعات دقيقي از اين ماجرا در دست نيست و موضوع به شدت مشكوك است و ارتباط موضوع با ماجراي يكي ازآقازادههاي معروف ازسؤالاتي است كه به آن پاسخ داده نشده است. از سوي ديگر اگر اين فرد كشته شده باشد به هر حال داراي خانواده و دوستاني است اما شما بارها در مصاحبههاي خود به كشته شدن اين شخص تأكيد داشتهايد، علت پافشاري شما در اين موضوع چيست؟
- من در اين رابطه مدارك و مستندات خاصي در اختيار دارم،اما به دلايلي كه قول شرعي دادهام تا به امروز اين مدارك را منتشر نكردهام. ماجراي ترانه موسوي بسيار پيچيده است، اين شخص در مقابل مسجد قبا دستگير شده است.
* آقاي الويري بالاخره اين ترانه موسوي چه كسي است؟خانوادهاي، دوستي يا آشنايي نداشته كه پيگير موضوع وي باشند؟
- من داراي محذوراتي هستم. بيش از اين نميتوانم توضيح بدهم، دراين زمينه عذر شرعي دارم.
* ما شما را فردي انقلابي با پيشينه سوابق مبارزاتي قبل ازانقلاب و خدمت به نظام،امام (ره) و انقلاب دربعد از انقلاب ميدانيم. شما در جريان حوادث و اتفاقات يك سال گذشته به نوعي سكوت كرديد و در راستاي محكوم كردن حوادث اقدامي انجام ندادهايد، در صورتي كه از شما به عنوان يك شخص انقلابي و داراي سابقه مديريتي در سالهاي گذشته انتظار ميرفت كه در برابر اين اتفاقات كه كليت نظام را نشانه رفته بود واكنشي داشته باشيد، آيا اين سكوت به علت محذورات حزبي و جناحي بوده است؟
- خير، اصلا! يكي از اعتقادات من اين است كه نظرات و صحبتهايم را بدون هيچ محذوريتي بيان كنم و هيچ مطلب خلاف واقع را هم اعلام نخواهم كرد.
البته من به شخصه به اين موضوع معتقد هستم كه در جريان انتخابات و حوادث تلخ بعد از آن جرياناتي كه سمت و سوي آنها به ضد انقلاب برميگردد سعي داشتند از وضعيت به وجود آمده سوءاستفاده كنند، به عبارت ديگر جريانات برانداز كه سالهاست دنبال اهداف خود در جمهوري اسلامي هستند. به دنبال اين هستند كه ازيك فضاي آشوب زده بهره برداريهاي خاص خودشان را داشته باشند و اين فضاي آشوب زده و ملتهب پس ازانتخابات سال گذشته به نوعي فراهم شد.
البته اين نكته را هم بگويم كه چنانچه به افرادي كه سابقه درخشاني در نظام و انقلاب داشتهاند، تهمت فتنهگر وارد كنيم، استوانههاي تنومندي را كه درشرايط دشوار، جامعه سخت به آنها نيازمند است از دست خواهيم داد. هرچند كه باز هم معتقدم برخي رفتارها اشتباه بود.
موضعگيريهاي من بعد از انتخابات هم يك رويكرد انتقادي نسبت به حوادث و برخي تندرويها بود و از سوي ديگر معتقد بودم كه اعتراض افراد معترض را نبايد با زور پاسخ داد، بلكه روشهاي منطقي وقانوني براي اين موضوع وجود دارد.
من قبول دارم كه از هر حادثهاي ولو كوچك در كشور، جريانات بيگانه و ضد انقلاب سوء استفاده ميكنند و در اين مورد هيچ شك و ترديدي وجود ندارد متاسفانه اتفاقات يكسال گذشته هم فارغ از اين موضوع نبود.
بدون ترديد جريان ضد انقلاب در ماجراي بعد ازانتخابات به دنبال بهرهبرداري و سوءاستفاده از شرايط موجود بوده و هست. من معتقدم كه در شرايط كنوني هم ميتوان با استفاده از راهكارهاي منطقي بين دلسوزان نظام و دوستداران آن آشتي به وجود آوريم و از اين طريق از سوءاستفاده جريانات مخالف نظام و ضد انقلاب كه مترصد ضربه زدن به ايران است جلوگيري كنيم.
* چرا همين دلسوزان انقلابي كه مورد نظر شما هستند و از آنها انتظار زيادي در كشور است، در مقابل توهين به امام (ره) رهبري، نظام و به تاراج رفتن ميراث معنوي امام (ره) واكنش نشان ندادند؟
- من احتمال ميدهم يكي از دلايلي كه اين موضوع تحقق پيدا نكرده بيمهريهاي گسترده جريان حاكم به جريان معترض است.
البته من به اين نكته معتقدم كه هرگونه اعتراض يا شكايت از موضوعي بايد در چارچوب قانون باشد و هرگونه هنجارشكني و ميدان دادن به جريانات مخالف نظام را به ضرر منافع ملي ميدانم.
* بحث تقلب در انتخابات از جمله مباحثي بود كه بعد از انتخابات به كرات از طرف آقايان موسوي و كروبي و برخي هوادارانشان مطرح شد. بنابر شواهد موجود اين بحث از ماهها قبل از انتخابات مطرح شده است. براي اولين بار در پاييز 87 آقاي بهزاد نبوي بحث تقلب را مطرح كرد، از سوي ديگر آقاي كروبي هم در سخناني پيش از انتخابات با توصيه به دوستانش به صراحت اعلام ميكند كه به هيچ وجه در انتخابات تقلب نميشود و نبايد اعتماد عمومي مردم را سلب كرد،اما بعد از انتخابات بحث تقلب به صورت گسترده مطرح ميشود. آقاي محتشميپور درجلسه روز شنبه 23 خرداد در مجمع روحانيون به آقاي موسوي ميگويد ما آنقدر سند و مدرك از تقلب داريم كه اگر مقاومت كني رئيسجمهورت ميكنيم! حتي برخي معتقدند دليل ايجاد توهم براي آقاي موسوي همين سخنان محتشميپور به عنوان رئيس كميته صيانت ازآراي آقاي موسوي بوده است. از آن طرف مقام معظم رهبري هم زير سؤال بردن سلامت انتخابات را جرم بزرگ و به ضرر كشور دانستهاند، پافشاري دوستان شما برموضوع تقلب و عدم توجه به سخنان رهبري به چه علتي بوده است؟
- در مورد مواضع ميرحسين موسوي و نزديكانشان و كروبي خودشان بايد پاسخگو باشند، اما من به عنوان مسئول كميته صيانت از آراي آقاي كروبي ماحصل برداشتهايي كه در رابطه با انتخابات داشتم را در جلسه چهارشنبه 26خرداد در حضور رهبري ارائه كردم.
نگراني از سلامت يك انتخابات ميتواند به طور طبيعي وجود داشته باشد و به نظر من نفس نگراني طبيعي و در همه انتخاباتهاي گذشته هم وجود داشته است كه اتفاقا بد هم نيست و باعث دقت بيشتر برگزاركنندگان انتخابات ميشود.
اما اينكه پروژهاي به نام تقلب در انتخابات توسط افراد مخالف نظام پايه ريزي شده باشد، حداقل در ستاد آقاي كروبي را نفي ميكنم.
متاسفانه ما فكر ميكنيم كه اگر بخشي از يك نظام دچار اشتباهي شد، تمام نظام زير سؤال رفته است، در صورتي كه نظام جمهوري اسلامي بسيار بالاتر از اينگونه صحبتهاست.
نظامي داريم كه 98 درصد به آن رأي مثبت دادند و بيش از صدها هزار نفر در عرصههاي مختلف دفاع و جنگ در راه حفظ اين نظام به شهادت رسيدند. نظام جمهوري اسلامي مجموعهاي از رهبري و قوه قضاييه و مجريه و دستگاههاي مختلف است.
* اما دوستان شما كه بارها به موضوع تقلب اصرار داشتند، نه تنها در فرصت قانوني هيچ سندي ارائه نكردند، بلكه در يك سال گذشته هم سندي ارائه نكردند و پيوسته نظام را به اعمال تقلب در انتخابات محكوم كردهاند!
- به نظر من تا جرمي در مرجع حقوقي و مراجع قانوني ثابت نشده نبايد آن را مطرح كرد. ما در كميته صيانت از آراي آقاي كروبي در مراحل مختلف چه قبل و چه بعد از انتخابات نامههاي مختلفي را به مراجع مختلف، شوراي نگهبان و حتي رهبري نظام ارسال كرديم.
* شما در سمت مشاور آقاي كروبي و رئيس كميته صيانت از آراي وي در زمان انتخابات فكر ميكنيد چرا كروبي به تقلب تاكيد دارد؟ خود اعضاي ستاد ايشان كه ميدانستند او رأي نميآورد. حتي در شب انتخابات با ستادهاي شهرستان ايشان از تهران تماس گرفته شد كه به آقاي كروبي رأي ندهيد. ايشان رأي نميآورد و رايها به هدر ميرود همه به موسوي رأي بدهيد؟
- بله، من هم بر اين باور بودم كه آقاي كروبي رأي نميآورد و به شخصه با كروبي، خاتمي و موسوي براي حضور در انتخابات مخالف بودم، با ميرحسين موسوي كه از نظر مبنايي و اقتصادي به كل مخالف بودم و معتقد بودم براي رياست جمهوري مناسب نيست.
* برخي ازدوستان شما در ساير احزاب معتقدند در ايران به دليل نوع برگزاري انتخابات نميتوان تقلب كرد اگر هم جابهجايي رأي صورت بگيرد نهايتا 2-1 ميليون رأي خواهد بود نه 11ميليون. البته همانها معتقدند كه ما فقط رأي تهران را ميديديم و شهرستانها را به حساب نياورده بوديم. حتي آقاي عطريانفر ازدوستان نزديك شما در جايي به شوخي گفته بود اگر كسي واقعا بتواند 11 ميليون رأي جابهجا كند نخبه است و واقعاً حقش است كه رئيس جمهور شود! با اين اوصاف خود شما قائل به تقلب در انتخابات هستيد؟
- خير، من معتقدم تقلبي كه تأثيرگذار باشد نشده است، شايد تخلفات و بعضاً تقلبهايي صورت گرفته باشد،اما در مجموع اين موارد در روند كلي تأثيري نداشته است،اما در مورد تخلف در انتخابات، مواردي وجود دارد.
تخلفاتي صورت گرفته كه بر مبناي آن شوراي نگهبان در موارد مشابه انتخابات را ابطال اعلام كرده و انتظار ميرفت كه در اين انتخابات هم اين شورا بهتر از اين عمل كند.
به طور مثال در انتخاباتهاي گذشته در يك حوزه انتخابي به خاطر توزيع يك وانت بار لباس ورزشي بين مردم انتخابات ابطال شده است،اما در انتخابات اخير 80 ميليارد تومان اعتبار خشكسالي كه بايد تيرماه پرداخت ميشد دو ماه زودتر به عنوان هديه از طرف آقاي احمدينژاد در بين مردم توزيع ميشود.
* اگر بنا بر اين نوع تخلفات باشد، در دوران آقايان هاشمي و خاتمي هم اينگونه موارد چه بسا بيشتر هم انجام شده است!
- به هرحال من معتقد هستم در اين شرايط بايد يك كميته حقيقت ياب مورد اعتماد همه تشكيل شود و بدون محدوديت زماني براساس اسناد و شواهد موجود و مبناي قانون روند كلي انتخابات را بررسي كند.
* در اين شرايط كه بيشتر افراد و مسئولان براي حركت كشور به سمت آرامش و همت و كار مضاعف براي جبران عقبماندگيها سكوت كردهاند، فكر نميكنيد كه اين نوع موضعگيريها به نوعي موجب التهاب در جامعه و تشويق بيگانگان شود؟
- اين موضوعي كه شما اشاره ميكنيد نتيجه اين خواهد شد كه جامعه به سمت اشتباهات بزرگ و سنگيني خواهد رفت. در اصل نهم قانون اساسي آمده است كه هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور آزاديهاي مشروع را، هرچند با وضع قوانين و مقررات سلب كند.
شما اگر به سلايق و عقايد افراد اجازه بروز و ظهور نداديد دل او را شكستهايد و ديگر دستش به كار نميرود. بنابراين ايجاد فضاي باز براي انتقاد و ابراز ديدگاهها نه تنها خلاف همت و كار مضاعف نيست بلكه مقوم و لازمه آن است. شما ببينيد بهرهوري نيروي انساني (كه شاخصي براي شعار همت و كار مضاعف ميتواند باشد) در كشورهاي آزاد بيشتر بوده است يا در كشورهاي غير آزاد.
بايد بپذيريم كه ايران بايد به وسيله همه ايرانيان كه حاضر به فعاليت در چارچوب هنجارهاي قانوني موجود هستند ساخته شود و ديدگاههاي آنها را بايد محترم بشماريم.
* ويرانگري و تخريب به سود هيچكس نيست و نبايد براي احقاق حقوق به روشهاي غيراخلاقي متوسل شد اين جمله بخشي از يكي از مقالاتي است كه شما چندي پيش منتشر كرديد، با توجه به اين ديدگاه چرا و به چه علت زماني كه كروبي با اقدامات خود به دنبال تحريك افكار عمومي بود و مردم را به خيابان فرا ميخواند شما در سمت مشاورش اين جملات و ديدگاهها رابه آقاي كروبي انتقال نميداديد. چرا آقاي كروبي كه شما مدعي كارشناس محوري وي هستيد به مشاورههاي شما گوش نميدهد؟
- تنها فراخوان مربوط به روز 25 خرداد بود كه به صورت مشترك توسط موسوي و كروبي اعلام شد و اين فراخوان هم به نظر من هيچ كار غيرقانوني نبود، چرا كه به وزارت كشور تقاضاي راهپيمايي خود را اعلام كردند.
* البته وزارت كشور مجوز نداد...
- بسياري از افراد و خود من هم معتقد هستند كه طبق اصل 27 قانون اساسي راهپيمايي و تجمع نيازي به اخذ مجوز ندارد. اصل 27 به طور صريح ميگويد: تشكيل اجتماعات و راهپيماييها، بدون حمل سلاح، به شرط آنكه مخل به مباني اسلام نباشد آزاد است. اين نكته را هم اضافه كنم كه بنده سمت مشاورت آقاي كروبي را نداشتم، تنها مسئوليت من پس از انتخابات عضويت در كميته پيگيري آسيبديدگان بود.
* شما خود مقام اجرايي بودهايد و ميدانيد كه اصول قانوني متمم هم دارند. از سوي ديگر بسياري از اين راهپيماييها در آخر به درگيري و اغتشاش كشيده شد، چطور شما اين موضوع را ناديده ميگيريد؟
- بعد از 25 خرداد هيچكدام از راهپيماييها بنابر درخواست آقاي كروبي نبود، به غير از روز قدس و 22 بهمن كه در روز قدس هم من در زندان بودم.
* اگرآقاي كروبي تنها يك بار اعلام فراخوان راهپيمايي داشت، اما در حوادث بعد از انتخابات با نطقها و پيامهاي خود به ويژه با تهمت به نظام به نوعي جامعه را به سمت التهاب و نگراني ميكشاند، شما كه مخالف ويرانگري و تخريب هستيد، بازهم اين موضوع را قانوني ميدانيد؟
- اين موارد را بايد از خود آقاي كروبي سؤال كنيد، چرا كه من مسئوليتي كه در قبال آقاي كروبي داشتم، پيگيري امور آسيبديدگان بود كه اين كميته پيگيري هم بعد از دستگيري من در تاريخ 17 شهريور به نوعي تمام شد.
كروبي با استدلالهايي كه داشت، موضوع تجاوز در زندانها را اعلام كرد و به علت اينكه اطلاعي در اين زمينه ندارم مطالب آقاي كروبي را نه تأييد ميكنم و نه تكذيب.
* اگر اجازه بدهيد به عنوان آخرين سؤال از شما بپرسم كه شما به چه علت در انتخابات به سمت آقاي كروبي رفتيد؟
- من آقاي كروبي را به جهت سوابق انقلابي و حضور در مديريتهاي كلان يك فرد راسخ و پابرجا در نظام اسلامي ميدانستم و احساس ميكردم كه در زمينه برنامههاي اقتصادي و سياسي به نظرات من نزديكتر است. به عبارت ديگر آقاي كروبي به نظر متخصصين اقتدا ميكند و آمادگي پذيرش نظرات كارشناسان را دارد.
اما از نظر اقتصادي با سلايق و برنامههاي آقاي موسوي موافق نبودم و وي را مناسب رياست جمهوري نميديدم، در رابطه با آقاي احمدينژاد هم به هيچ وجه و از هيچ نظر با سلايق و افكارش موافق نبودم. آقاي محسن رضايي هم هنوز نامزد نشده بود. بنابراين من و چند نفر از دوستان تصميم گرفتيم با تدوين برنامهاي در زمينههاي اقتصادي، فرهنگي و سياسي با آقاي كروبي همكاري كنيم.
البته آقاي كروبي بر مبناي يك سري استدلالها مواضعي را درباره برخي مسائل بيان كردهاند. من در حال حاضر در مقام دفاع از آقاي كروبي نيستم. اين اختلاف نظر را هم با ايشان دارم كه بهتر بود كه قبل از منتشر كردن نامه بررسيها را كامل و در مرحله بعد و در صورت احراز موضوع اعلام ميكرد.
-------------------
منبع:ويژه نامه "پتك جمهوريت " روزنامه جوان ادامه مطلب

اشاره:
مرتضي الويري از فعالان سياسي با سابقه است. نمايندگي سه دوره اول مجلس شوراي اسلامي، رياست سازمان مناطق آزاد تجاري، شهرداري تهران و سفير ايران در اسپانيا در سوابق سياسي و اجرايي وي به چشم ميخورد. وي مدتي با سازمان مجاهدين خلق همكاري داشت و در عمليات بمبگذاري دفتر مجله "اين هفته " اولين مجله غيراخلاقي ايران، نقش داشت. سپس مؤسس و عضو شاخص گروه فلاح شد كه به مبارزه سياسي عليه حكومت پهلوي ميپرداخت. پس از انقلاب 1357اين گروه به همراه 6 گروه ديگر سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را تشكيل دادند و الويري به نمايندگي از گروه فلاح در شوراي مركزي اين سازمان تا سال 1362عضويت داشت. الويري از زمان تشكيل حزب كارگزاران سازندگي از اعضاي اصلي اين حزب به شمار ميرود. وي در سالهاي اخير كمتر در پستهاي سياسي و اجرايي ديده شده است. ازسوي ديگر سوابق وي درپيش و پس از انقلاب از وي چهرهاي ساخته كه انتظار برخي حركات و همسويي با بعضي جريانات ضد نظام از وي نميرود.
بقيه در ادامه
انتخابات خرداد88 زماني بود براي بازگشت مجدد وي به صحنه. الويري كه در مركزيت كارگزاران بود با غلامحسين كرباسچي دبيركل حزب كارگزاران در تقسيم نقشي كه در پشت پرده صورت گرفته بود مامور به ستاد كروبي شدند. فردي كه از رأي نياوردنش مطمئن بودند! جالب اينجاست كه الويري در سال 87 با كانديداتوري خاتمي و موسوي و كروبي مخالفت كرده بود! وي مسئوليت كميته صيانت از آراي كروبي! را به عهده گرفت و پس از آن به عنوان عضو كميته پيگيري امور بازداشتشدگان و آسيبديدگان حوادث انتخابات مشغول شد تا 17شهريور88 كه به دليل ارائه ليست دروغين كشتهشدگان دستگير شد. الويري دراين گفتوگو از بسياري مواضع خود و دوستانش در مورد تقلب در انتخابات و كشته شدگان فاصله گرفته و مسئوليت عملكرد و سخنان كروبي و ميرحسين موسوي را به عهده خودشان گذاشته است.
***
* شما در جريان دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري در ستاد آقاي كروبي فعال بوديد، شما در اين ستاد چه فعاليتهايي را دنبال ميكرديد؟
- فعاليت من در ستاد مثل همه ستادهاي ديگر متعارف بود. پس از انتخابات هم به غيراز راهپيمايي 25 خرداد، در هيچ تجمعي حضور نداشتم. تنها فعاليت تشكيلاتي من پس از انتخابات، حضور در كميته پيگيري آسيبديدگان حوادث پس از انتخابات بود كه توسط آقايان موسوي، كروبي و خاتمي تشكيل شد و با دستگيري ما در 17 شهريورفعاليت اين كميته متوقف شد.
* دليل دستگيري شما چه بود؟
- زماني كه در تحقيقات كميته پيگيري آسيب ديدگان حوادث پس از انتخابات درتعداد كشته شدگان به عدد72 رسيديم و به محض اينكه آقاي بهشتي سخنگوي كميته اين آمار را اعلام كرد، بلافاصله هم دفتر كميته پيگيري پلمب شد و تمام مدارك و وسايل ضبط و من و آقاي بهشتي و آقاي دكتراميني (استاد حقوق دانشگاه شيراز) دستگير شديم.
* به نظر ميرسد در قضيه تعداد كشته شدگان سهواً يا شايد هم عمداً آماري اعلام شد كه نظام به طبع آن تحت فشار قرار بگيرد. آماري كه از طرف كميته در رابطه با تعداد كشته شدگان اعلام شد تا چه ميزان مستند و با توجه به واقعيتها بود؟
- آقاي بهشتي بر مبناي اطلاعاتي كه در دفتر و توسط كاركنان دفتر كميته به دست آمده بود، اين آمار را اعلام كرده بود و من هم تصور ميكنم كه اين آمار بدون هيچ قصد وغرضي اعلام شده است و تمام اين موارد هم در دادگاه مطرح شد و همه ما در دادگاه در زمينه فعاليتهاي كميته اعم از جمع آوري پول براي كمك به خانوادههاي آسيب ديده يا انتشار آمار جان باختگان و غيره تبرئه شديم.
* اما شما با وثيقه آزاد شديد؟
- بله، من به قيد وثيقه آزاد شدم ولي اين به معني ثبوت مجرميت نبود زيرا دادگاه من در آن زمان تشكيل نشده بود. سه اتهام از سوي دادستاني به من وارد شده بود، يكي فعاليت دركميته پيگيري آسيبديدگان حوادث پس از انتخابات. ديگري در رابطه با مصاحبههايي كه انجام داده بودم و سوم شركت در راهپيمايي 25 خرداد. در رابطه با مصاحبهها و حضور دركميته پيگيري من دردادگاه تبرئه شدم، اما دادگاه دلايل من را براي شركت در راهپيمايي نپذيرفت و من به يك سال حبس تعليقي محكوم شدم.
* در مجلس هم كميتهاي براي پيگيري همين موضوع كشتهشدگان تشكيل شد، اما در نهايت آمار ارائه شده توسط مجلس با آمار مد نظر شما بسيار متفاوت و پايينتر است، چطور شما به آمار 72 كشته دست پيدا كرديد؟
- ما اطلاعات و اسامي69نفر جانباخته را به مجلس ارائه كرديم، اما چند روز بعد مجلس اعلام كرد كه هيچ اطلاعاتي ازطرف كميته پيگيري دريافت نشده است، مجدداً نسخه ديگري را براي كميسيون امنيت ملي مجلس فرستاديم. تا آن زمان كميته ما به عدد 69 رسيده بود و بعد به 72 رسيد و با دستگيري ما كار متوقف شد.
* شما اين آمار كشته شدگان را براساس چه مدارك وتحقيقاتي به دست آورديد؟
- كميته پيگيري آسيب ديدگان شماره تلفن، نشاني دفتر و نشاني الكترونيكي خود را در رسانهها منتشر كرد و از مردم خواست اطلاعات خود را در اختيار كميته بگذارند.
* يعني تنها مبناي شما دررابطه با تعداد كشته شدگان تماس تلفني و نظرات سايت بود؟
- بعد ازهر تماس كميته پيگيري با درج مشخصات تماسگيرندگان، اقدام به تحقيق وانجام مصاحبه با خانواده كشتهشدگان داشت كه درنهايت اين آمار به دست آمد.
* كميته پيگيري كه در آن زمان با ارگان و يا دستگاهي ارتباط نداشت، چگونه از صحت اطلاعات و مشخصات افراد مطلع ميشديد؟
- ما شخصي را به سازمان بهشت زهرا معرفي كرديم تا اطلاعات بگيرد. جلسهاي نيز با كميته منتخب شوراي شهر داشتيم. كميسيون امنيت ملي مجلس هم از ما دعوت كرد تا براي تبادل اطلاعات هماهنگي كنيم.
* مطالبي را كه شما مطرح ميكنيد با اسناد به دست آمده تناقضات زيادي دارد. طبق اسناد به دست آمده پروژه كشته سازي از ماهها قبل ازانتخابات كليد خورده بود، آنجا كه بحث ترور يكي از كانديداها يا همسرش در آستانه انتخابات مطرح شد يا موضوع ترور آقاي خاتمي درپرواز اهواز- تهران و... به نظر ميرسد اين موضوعي نيست كه يك شبه يا دوشبه اتفاق افتاده باشد. به نوعي دست جريانات خارجي و ضدانقلاب دراين جريان پيداست. البته اين به آن معنا نيست كه شما با اطلاع از اين نيت ضدانقلاب دنبال اهداف آنها بودهايد، ولي اين موضوع كه جريان خارجنشين با هدف تهييج مردم در داخل دنبال كشتهسازي بود غير قابل كتمان است. از سوي ديگر بخش زيادي از آمارهاي موجود غير واقعي و ساختگي است حداقل موضوع اين است كه خود ما با چند تن از افرادي كه در اين ليست به عنوان كشته مطرح شده بودند مصاحبه و زنده بودنشان را بررسي كرديم! چطور است كه شما اين موضوع را ناديده گرفتهايد و بازهم به آمار نادرست 72 كشته تأكيدداريد؟
- ذكر اين عدد برمبناي يافتهها واطلاعات جمعآوري شده سطح شهر است و افرادي هم كه در كميته فعاليت داشتند، افرادي شناخته شده و مورد اطمينان بودند. البته احتمال اشتباه در اين موضوع را نفي نميكنم ولي به طور قاطع و صريح اعلام ميكنم كه ما هيچ قصد و هدف سوئي در اعلام آمار نداشتيم و حتي به اصلامانت داري و رازداري اسناد و مداركي كه به كميته تحويل داده ميشد، پايبند بوديم. بازهم تاكيد ميكنم من احتمال اشتباه را در يك چنين موضوع حساسي نفي نميكنم، احتمال اين موضوع هست كه در اين ليست اشتباهاتي هم وجود داشته است. هيچ غرض و مرضي هم حداقل از ناحيه دوستان ما در كار نبوده است.
* اما در رابطه با اين موضوع و آمارهاي نادرست به نظام ضربات جبران ناپذيري وارد شد!
- اين موضوع به قضيه هلوكاست و ادعاهاي مختلف شباهت دارد، اما نگاه اصلي بايد به گونهاي باشد كه حتي اگر يك نفر هم كشته شده باشد، دغدغه رسيدگي به پرونده اين يك نفر هم در كشور وجود داشته باشد.
* خيلي فرق است بين اين موضوع كه يك نفر را 72 نفر اعلام كنيد! البته اين دغدغه بين مسئولان ارشد نظام وجود دارد.
- بله.
يكي از كساني كه نامش در اين ليست وجود داشت فردي به نام سعيده پورآقايي است كه بعدها مشخص شد وي از خانه فرار كرده ولي اسمش درليست مذكور وجود داشت كه البته آقاي موسوي هم در مراسم ختم ساختگي اين فرد شركت كرد! شما احتمالا بهتر از من ميدانيد خواهر اين فرد سپيده پورآقايي از فعالان كميته گزارشگران حقوق بشر و از نزديكان كيوان رفيعي عامل كددار گروهك مجاهدين خلق بوده است. اينكه نام اين فرد در ليست كشته شدگان منتشر ميشود از آن دست شواهدي است كه بر جعلي و مشكوك بودن اين ليست صحه ميگذارد؟
- بله، اين از همان مواردي است كه گفتم اشتباه بوده است و البته كميته اين موضوع را اعلام كرد.
* اما آقاي الويري، طبق سند غير قابل انكار بايد گفت كه اين ليست اسامي كه كميته منتشر كرد كاملا منطبق با ليستي است كه از طريق كيوان رفيعي عامل كد دار منافقين دراختيار محسن مخملباف كه سخنگوي خارج از كشور مهندس موسوي بود قرار گرفت و همين ايميل براي آقاي بهشتي ارسال شد و ليست مذكور كه شامل 72 نفر بود به عنوان كشته شدگان حوادث پس ازانتخابات منتشر شد. سند مربوط به اين ايميل موجود است. البته اين به آن معنا نيست كه همه اعضاي كميته مذكور از اين ايميل با خبر بودهاند. خود شما از اين ايميل و ليستي كه آمده بود خبر داريد؟
- نه، من ازموضوعي كه شما ميگوييد بيخبرم، ولي به صراحت اعلام ميكنم كه اگر براي افراد كميته پيگيري صحت يا غير واقعي بودن مطلب و اسمي مشخص ميشد هيچ انگيزهاي براي عددسازي دروغي وجود نداشته است، به عنوان مثال در رابطه با پرونده نام سعيده پورآقايي زماني كه مشخص شد اين شخص در بين كشتهشدگان نبوده، بلافاصله از طريق دوستان اسم اين شخص از ليست خارج شد. ما هدفمان پيگيري موضوع و سر و سامان دادن به ماجرا بود و با نيت خير وارد اين كار شديم و اين همان موضوعي است كه گفتم برخي جريانات خارج نشين درصدد سوءاستفاده ازفضاي نابسامان داخلي بودند.
* يكي ديگر از اسامي كه در گزارش كميته پيگيري اعلام شد، ترانه موسوي بود كه طبق اطلاعات به دست آمده اين شخص در خارج از كشور ساكن است و اطلاعات دقيقي از اين ماجرا در دست نيست و موضوع به شدت مشكوك است و ارتباط موضوع با ماجراي يكي ازآقازادههاي معروف ازسؤالاتي است كه به آن پاسخ داده نشده است. از سوي ديگر اگر اين فرد كشته شده باشد به هر حال داراي خانواده و دوستاني است اما شما بارها در مصاحبههاي خود به كشته شدن اين شخص تأكيد داشتهايد، علت پافشاري شما در اين موضوع چيست؟
- من در اين رابطه مدارك و مستندات خاصي در اختيار دارم،اما به دلايلي كه قول شرعي دادهام تا به امروز اين مدارك را منتشر نكردهام. ماجراي ترانه موسوي بسيار پيچيده است، اين شخص در مقابل مسجد قبا دستگير شده است.
* آقاي الويري بالاخره اين ترانه موسوي چه كسي است؟خانوادهاي، دوستي يا آشنايي نداشته كه پيگير موضوع وي باشند؟
- من داراي محذوراتي هستم. بيش از اين نميتوانم توضيح بدهم، دراين زمينه عذر شرعي دارم.
* ما شما را فردي انقلابي با پيشينه سوابق مبارزاتي قبل ازانقلاب و خدمت به نظام،امام (ره) و انقلاب دربعد از انقلاب ميدانيم. شما در جريان حوادث و اتفاقات يك سال گذشته به نوعي سكوت كرديد و در راستاي محكوم كردن حوادث اقدامي انجام ندادهايد، در صورتي كه از شما به عنوان يك شخص انقلابي و داراي سابقه مديريتي در سالهاي گذشته انتظار ميرفت كه در برابر اين اتفاقات كه كليت نظام را نشانه رفته بود واكنشي داشته باشيد، آيا اين سكوت به علت محذورات حزبي و جناحي بوده است؟
- خير، اصلا! يكي از اعتقادات من اين است كه نظرات و صحبتهايم را بدون هيچ محذوريتي بيان كنم و هيچ مطلب خلاف واقع را هم اعلام نخواهم كرد.
البته من به شخصه به اين موضوع معتقد هستم كه در جريان انتخابات و حوادث تلخ بعد از آن جرياناتي كه سمت و سوي آنها به ضد انقلاب برميگردد سعي داشتند از وضعيت به وجود آمده سوءاستفاده كنند، به عبارت ديگر جريانات برانداز كه سالهاست دنبال اهداف خود در جمهوري اسلامي هستند. به دنبال اين هستند كه ازيك فضاي آشوب زده بهره برداريهاي خاص خودشان را داشته باشند و اين فضاي آشوب زده و ملتهب پس ازانتخابات سال گذشته به نوعي فراهم شد.
البته اين نكته را هم بگويم كه چنانچه به افرادي كه سابقه درخشاني در نظام و انقلاب داشتهاند، تهمت فتنهگر وارد كنيم، استوانههاي تنومندي را كه درشرايط دشوار، جامعه سخت به آنها نيازمند است از دست خواهيم داد. هرچند كه باز هم معتقدم برخي رفتارها اشتباه بود.
موضعگيريهاي من بعد از انتخابات هم يك رويكرد انتقادي نسبت به حوادث و برخي تندرويها بود و از سوي ديگر معتقد بودم كه اعتراض افراد معترض را نبايد با زور پاسخ داد، بلكه روشهاي منطقي وقانوني براي اين موضوع وجود دارد.
من قبول دارم كه از هر حادثهاي ولو كوچك در كشور، جريانات بيگانه و ضد انقلاب سوء استفاده ميكنند و در اين مورد هيچ شك و ترديدي وجود ندارد متاسفانه اتفاقات يكسال گذشته هم فارغ از اين موضوع نبود.
بدون ترديد جريان ضد انقلاب در ماجراي بعد ازانتخابات به دنبال بهرهبرداري و سوءاستفاده از شرايط موجود بوده و هست. من معتقدم كه در شرايط كنوني هم ميتوان با استفاده از راهكارهاي منطقي بين دلسوزان نظام و دوستداران آن آشتي به وجود آوريم و از اين طريق از سوءاستفاده جريانات مخالف نظام و ضد انقلاب كه مترصد ضربه زدن به ايران است جلوگيري كنيم.
* چرا همين دلسوزان انقلابي كه مورد نظر شما هستند و از آنها انتظار زيادي در كشور است، در مقابل توهين به امام (ره) رهبري، نظام و به تاراج رفتن ميراث معنوي امام (ره) واكنش نشان ندادند؟
- من احتمال ميدهم يكي از دلايلي كه اين موضوع تحقق پيدا نكرده بيمهريهاي گسترده جريان حاكم به جريان معترض است.
البته من به اين نكته معتقدم كه هرگونه اعتراض يا شكايت از موضوعي بايد در چارچوب قانون باشد و هرگونه هنجارشكني و ميدان دادن به جريانات مخالف نظام را به ضرر منافع ملي ميدانم.
* بحث تقلب در انتخابات از جمله مباحثي بود كه بعد از انتخابات به كرات از طرف آقايان موسوي و كروبي و برخي هوادارانشان مطرح شد. بنابر شواهد موجود اين بحث از ماهها قبل از انتخابات مطرح شده است. براي اولين بار در پاييز 87 آقاي بهزاد نبوي بحث تقلب را مطرح كرد، از سوي ديگر آقاي كروبي هم در سخناني پيش از انتخابات با توصيه به دوستانش به صراحت اعلام ميكند كه به هيچ وجه در انتخابات تقلب نميشود و نبايد اعتماد عمومي مردم را سلب كرد،اما بعد از انتخابات بحث تقلب به صورت گسترده مطرح ميشود. آقاي محتشميپور درجلسه روز شنبه 23 خرداد در مجمع روحانيون به آقاي موسوي ميگويد ما آنقدر سند و مدرك از تقلب داريم كه اگر مقاومت كني رئيسجمهورت ميكنيم! حتي برخي معتقدند دليل ايجاد توهم براي آقاي موسوي همين سخنان محتشميپور به عنوان رئيس كميته صيانت ازآراي آقاي موسوي بوده است. از آن طرف مقام معظم رهبري هم زير سؤال بردن سلامت انتخابات را جرم بزرگ و به ضرر كشور دانستهاند، پافشاري دوستان شما برموضوع تقلب و عدم توجه به سخنان رهبري به چه علتي بوده است؟
- در مورد مواضع ميرحسين موسوي و نزديكانشان و كروبي خودشان بايد پاسخگو باشند، اما من به عنوان مسئول كميته صيانت از آراي آقاي كروبي ماحصل برداشتهايي كه در رابطه با انتخابات داشتم را در جلسه چهارشنبه 26خرداد در حضور رهبري ارائه كردم.
نگراني از سلامت يك انتخابات ميتواند به طور طبيعي وجود داشته باشد و به نظر من نفس نگراني طبيعي و در همه انتخاباتهاي گذشته هم وجود داشته است كه اتفاقا بد هم نيست و باعث دقت بيشتر برگزاركنندگان انتخابات ميشود.
اما اينكه پروژهاي به نام تقلب در انتخابات توسط افراد مخالف نظام پايه ريزي شده باشد، حداقل در ستاد آقاي كروبي را نفي ميكنم.
متاسفانه ما فكر ميكنيم كه اگر بخشي از يك نظام دچار اشتباهي شد، تمام نظام زير سؤال رفته است، در صورتي كه نظام جمهوري اسلامي بسيار بالاتر از اينگونه صحبتهاست.
نظامي داريم كه 98 درصد به آن رأي مثبت دادند و بيش از صدها هزار نفر در عرصههاي مختلف دفاع و جنگ در راه حفظ اين نظام به شهادت رسيدند. نظام جمهوري اسلامي مجموعهاي از رهبري و قوه قضاييه و مجريه و دستگاههاي مختلف است.
* اما دوستان شما كه بارها به موضوع تقلب اصرار داشتند، نه تنها در فرصت قانوني هيچ سندي ارائه نكردند، بلكه در يك سال گذشته هم سندي ارائه نكردند و پيوسته نظام را به اعمال تقلب در انتخابات محكوم كردهاند!
- به نظر من تا جرمي در مرجع حقوقي و مراجع قانوني ثابت نشده نبايد آن را مطرح كرد. ما در كميته صيانت از آراي آقاي كروبي در مراحل مختلف چه قبل و چه بعد از انتخابات نامههاي مختلفي را به مراجع مختلف، شوراي نگهبان و حتي رهبري نظام ارسال كرديم.
* شما در سمت مشاور آقاي كروبي و رئيس كميته صيانت از آراي وي در زمان انتخابات فكر ميكنيد چرا كروبي به تقلب تاكيد دارد؟ خود اعضاي ستاد ايشان كه ميدانستند او رأي نميآورد. حتي در شب انتخابات با ستادهاي شهرستان ايشان از تهران تماس گرفته شد كه به آقاي كروبي رأي ندهيد. ايشان رأي نميآورد و رايها به هدر ميرود همه به موسوي رأي بدهيد؟
- بله، من هم بر اين باور بودم كه آقاي كروبي رأي نميآورد و به شخصه با كروبي، خاتمي و موسوي براي حضور در انتخابات مخالف بودم، با ميرحسين موسوي كه از نظر مبنايي و اقتصادي به كل مخالف بودم و معتقد بودم براي رياست جمهوري مناسب نيست.
* برخي ازدوستان شما در ساير احزاب معتقدند در ايران به دليل نوع برگزاري انتخابات نميتوان تقلب كرد اگر هم جابهجايي رأي صورت بگيرد نهايتا 2-1 ميليون رأي خواهد بود نه 11ميليون. البته همانها معتقدند كه ما فقط رأي تهران را ميديديم و شهرستانها را به حساب نياورده بوديم. حتي آقاي عطريانفر ازدوستان نزديك شما در جايي به شوخي گفته بود اگر كسي واقعا بتواند 11 ميليون رأي جابهجا كند نخبه است و واقعاً حقش است كه رئيس جمهور شود! با اين اوصاف خود شما قائل به تقلب در انتخابات هستيد؟
- خير، من معتقدم تقلبي كه تأثيرگذار باشد نشده است، شايد تخلفات و بعضاً تقلبهايي صورت گرفته باشد،اما در مجموع اين موارد در روند كلي تأثيري نداشته است،اما در مورد تخلف در انتخابات، مواردي وجود دارد.
تخلفاتي صورت گرفته كه بر مبناي آن شوراي نگهبان در موارد مشابه انتخابات را ابطال اعلام كرده و انتظار ميرفت كه در اين انتخابات هم اين شورا بهتر از اين عمل كند.
به طور مثال در انتخاباتهاي گذشته در يك حوزه انتخابي به خاطر توزيع يك وانت بار لباس ورزشي بين مردم انتخابات ابطال شده است،اما در انتخابات اخير 80 ميليارد تومان اعتبار خشكسالي كه بايد تيرماه پرداخت ميشد دو ماه زودتر به عنوان هديه از طرف آقاي احمدينژاد در بين مردم توزيع ميشود.
* اگر بنا بر اين نوع تخلفات باشد، در دوران آقايان هاشمي و خاتمي هم اينگونه موارد چه بسا بيشتر هم انجام شده است!
- به هرحال من معتقد هستم در اين شرايط بايد يك كميته حقيقت ياب مورد اعتماد همه تشكيل شود و بدون محدوديت زماني براساس اسناد و شواهد موجود و مبناي قانون روند كلي انتخابات را بررسي كند.
* در اين شرايط كه بيشتر افراد و مسئولان براي حركت كشور به سمت آرامش و همت و كار مضاعف براي جبران عقبماندگيها سكوت كردهاند، فكر نميكنيد كه اين نوع موضعگيريها به نوعي موجب التهاب در جامعه و تشويق بيگانگان شود؟
- اين موضوعي كه شما اشاره ميكنيد نتيجه اين خواهد شد كه جامعه به سمت اشتباهات بزرگ و سنگيني خواهد رفت. در اصل نهم قانون اساسي آمده است كه هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور آزاديهاي مشروع را، هرچند با وضع قوانين و مقررات سلب كند.
شما اگر به سلايق و عقايد افراد اجازه بروز و ظهور نداديد دل او را شكستهايد و ديگر دستش به كار نميرود. بنابراين ايجاد فضاي باز براي انتقاد و ابراز ديدگاهها نه تنها خلاف همت و كار مضاعف نيست بلكه مقوم و لازمه آن است. شما ببينيد بهرهوري نيروي انساني (كه شاخصي براي شعار همت و كار مضاعف ميتواند باشد) در كشورهاي آزاد بيشتر بوده است يا در كشورهاي غير آزاد.
بايد بپذيريم كه ايران بايد به وسيله همه ايرانيان كه حاضر به فعاليت در چارچوب هنجارهاي قانوني موجود هستند ساخته شود و ديدگاههاي آنها را بايد محترم بشماريم.
* ويرانگري و تخريب به سود هيچكس نيست و نبايد براي احقاق حقوق به روشهاي غيراخلاقي متوسل شد اين جمله بخشي از يكي از مقالاتي است كه شما چندي پيش منتشر كرديد، با توجه به اين ديدگاه چرا و به چه علت زماني كه كروبي با اقدامات خود به دنبال تحريك افكار عمومي بود و مردم را به خيابان فرا ميخواند شما در سمت مشاورش اين جملات و ديدگاهها رابه آقاي كروبي انتقال نميداديد. چرا آقاي كروبي كه شما مدعي كارشناس محوري وي هستيد به مشاورههاي شما گوش نميدهد؟
- تنها فراخوان مربوط به روز 25 خرداد بود كه به صورت مشترك توسط موسوي و كروبي اعلام شد و اين فراخوان هم به نظر من هيچ كار غيرقانوني نبود، چرا كه به وزارت كشور تقاضاي راهپيمايي خود را اعلام كردند.
* البته وزارت كشور مجوز نداد...
- بسياري از افراد و خود من هم معتقد هستند كه طبق اصل 27 قانون اساسي راهپيمايي و تجمع نيازي به اخذ مجوز ندارد. اصل 27 به طور صريح ميگويد: تشكيل اجتماعات و راهپيماييها، بدون حمل سلاح، به شرط آنكه مخل به مباني اسلام نباشد آزاد است. اين نكته را هم اضافه كنم كه بنده سمت مشاورت آقاي كروبي را نداشتم، تنها مسئوليت من پس از انتخابات عضويت در كميته پيگيري آسيبديدگان بود.
* شما خود مقام اجرايي بودهايد و ميدانيد كه اصول قانوني متمم هم دارند. از سوي ديگر بسياري از اين راهپيماييها در آخر به درگيري و اغتشاش كشيده شد، چطور شما اين موضوع را ناديده ميگيريد؟
- بعد از 25 خرداد هيچكدام از راهپيماييها بنابر درخواست آقاي كروبي نبود، به غير از روز قدس و 22 بهمن كه در روز قدس هم من در زندان بودم.
* اگرآقاي كروبي تنها يك بار اعلام فراخوان راهپيمايي داشت، اما در حوادث بعد از انتخابات با نطقها و پيامهاي خود به ويژه با تهمت به نظام به نوعي جامعه را به سمت التهاب و نگراني ميكشاند، شما كه مخالف ويرانگري و تخريب هستيد، بازهم اين موضوع را قانوني ميدانيد؟
- اين موارد را بايد از خود آقاي كروبي سؤال كنيد، چرا كه من مسئوليتي كه در قبال آقاي كروبي داشتم، پيگيري امور آسيبديدگان بود كه اين كميته پيگيري هم بعد از دستگيري من در تاريخ 17 شهريور به نوعي تمام شد.
كروبي با استدلالهايي كه داشت، موضوع تجاوز در زندانها را اعلام كرد و به علت اينكه اطلاعي در اين زمينه ندارم مطالب آقاي كروبي را نه تأييد ميكنم و نه تكذيب.
* اگر اجازه بدهيد به عنوان آخرين سؤال از شما بپرسم كه شما به چه علت در انتخابات به سمت آقاي كروبي رفتيد؟
- من آقاي كروبي را به جهت سوابق انقلابي و حضور در مديريتهاي كلان يك فرد راسخ و پابرجا در نظام اسلامي ميدانستم و احساس ميكردم كه در زمينه برنامههاي اقتصادي و سياسي به نظرات من نزديكتر است. به عبارت ديگر آقاي كروبي به نظر متخصصين اقتدا ميكند و آمادگي پذيرش نظرات كارشناسان را دارد.
اما از نظر اقتصادي با سلايق و برنامههاي آقاي موسوي موافق نبودم و وي را مناسب رياست جمهوري نميديدم، در رابطه با آقاي احمدينژاد هم به هيچ وجه و از هيچ نظر با سلايق و افكارش موافق نبودم. آقاي محسن رضايي هم هنوز نامزد نشده بود. بنابراين من و چند نفر از دوستان تصميم گرفتيم با تدوين برنامهاي در زمينههاي اقتصادي، فرهنگي و سياسي با آقاي كروبي همكاري كنيم.
البته آقاي كروبي بر مبناي يك سري استدلالها مواضعي را درباره برخي مسائل بيان كردهاند. من در حال حاضر در مقام دفاع از آقاي كروبي نيستم. اين اختلاف نظر را هم با ايشان دارم كه بهتر بود كه قبل از منتشر كردن نامه بررسيها را كامل و در مرحله بعد و در صورت احراز موضوع اعلام ميكرد.
-------------------
منبع:ويژه نامه "پتك جمهوريت " روزنامه جوان