به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

هر پديده اجتماعي براي وجود پيدا كردن نيازمند ايجاد زمينه اجتماعي است. جنبش فمينيسم يا هر جريان ديگري در فضاي جامعه با عوامل اجتماعي آن جامعه ارتباط مستقيمي دارد. اگر قرار است جنبش اعتراض اميز و انتقادي فمينيسم، با نسبتي كه با وضعيت و ويژگي هاي جامعه غرب دارد، در فضاي ديگري بازتوليد شود، ابتدا نيازمند ايجاد بستر اجتماعي و زمينه هاي فكري و فرهنگي متناسب با خود در آن فضاست.

بقيه در ادامه

 

طبيعتا وقتي فمينيسم معلول عوامل و وضع فكري و اجتماعي جامعه غرب و نسخه‌اي براي رهايي زن از وضعيت مسموم آن جامعه است، نمي تواند نسبتي با فضاي جامعه اي داشته باشد كه هيچ كدام از آن عوامل و بسترها امكان و فرصت ظهور نيافته اند؛ به عبارت ديگر براي تجويز فمينيسم در حكم نسخه‌اي رهايي بخش، ابتدا بايد زمينه هاي فكري و اجتماعي پيدايش اين پديده را در جوامع ديگر فراهم كرد؛ در غير اين صورت تجويز اين نسخه براي فضاهاي متفاوت ديگر چندان موضوعيتي نخواهد داشت.

حتي امروز اين نگرش در ميان فمينيست‌هاي پست مردن همچون ايريگاري، والتر، و... پديده آمده است كه فمينيسم نه فقط نسخه اي جهان شمول نيست و نمي توان تعريفي جامع و ليبرالي از زن كرد، بلكه نگرش به زنان در جوامع و بستر فرهنگ هاي مختلف متفاوت است و نگاه يكسان به تمامي اينها، خود منشا ظلم هاي گوناگون خواهد بود؛ البته همان گونه كه انتظار مي رود اين نگاه ها فمينيست هاي ليبرال را برآشفته است.

جنبش فمينيسم در ايران

ورود جنبش هاي فمينيستي و نهضت دفاع از حقوق زنان در جامعه ما پديده‌اي متاخر و براي سده اخير است، البته پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در زمان حاضر نيز اين جنبش، پررنگ تر به فعاليت خود ادامه داده است. جنبش فمينيسم در ايران را مي‌توان مثالي دانست براي منطبق نبودن يكي از پديده هاي اجتماعي غيربومي با وضعيت بومي جامعه اي ديگر. فمينيسم در كشور ما بدون توجه به وضعيت متفاوت ما با غرب و عجولانه و دست و پا شكسته به وجود آمد.

وقتي به اين پديده در جامعه خود نظر مي كنيم تفاوت بنيادي و عميقي كه به دگرگوني ماهيت غرب آن و هماهنگي با وضع بومي كشور ايران منجر شده باشد نمي بينيم تا جايي كه به راحتي مي توان ادعا كرد نسخه تجويز شده فمينيستي براي جامعه ايران دقيقا ترجمه و كپي برداري از روي نسخه فمينيستي جوامع غربي است. در ادامه چند مثال در اين باره براي اثبات ادعاي فوق آورده شده است:

نظريه فرهنگي و اجتماعي بودن بحث جنسيت

يكي از بحث هاي محوري كه در مكتب فمينيسم  به دشت روي آن تاكيد مي شود بحث تفاوت جنس و جنسيت است. در اين بحث اين گونه استدلال مي شود كه جنس با جنسيت تفاوت دارد. به ويژگي هاي زيستي و بيولوژيك افراد بشر اشاره مي‌كند، اما جنسيت سبك سازه فرهنگي و اجتماعي است كه توسط جامعه ودر فرآيند جامعه پذيري افراد پديد مي آيد و هيچ نسبتي با جنس افراد ندارد.

جمله معروف سيمون دوبوار، فمينيست فرانسوي، كه«زن متولد نمي شود، بلكه ساخته مي شود» اين مطلب را بيان مي كند كه جنسيت افراد را جامعه تعيين مي‌كند. اين نظريه كه سيمون دوبوار آن را مطرح كرده امروزه محور اصلي و شاه كليد مباحث فمينيستي در كشور ماست كه بدون هيچ نقد يا دخل و تصرفي در محافل فكري و دانشگاهي مطرح مي شود. اين نظريه براي اثبات تساوي حقوق مرد و زن و رد تفاوت هاي ميان اين دو بيان مي شود.

دين زدايي و عرفي سازي جامعه

از ديگر ويژگي هاي فمينيسم غربي، رشد آن در فضاي سكولار و غير ديني و دين ستيز بودن ذاتي آن است. جنبش فمينيسم در ايران نيز با پيروي از اين ويژگي آن در جوامع غربي، به دنبال دين زدايي از جامعه و بي اثر جلوه دادن آموزه هاي  اسلام در اداره جامعه و احقاق حقوق زنان است. مخالفت علني با آموزه ديني حجاب و بي‌اعتنايي و مقابله با اين ارزش در محافل خود، يكي از نشانه‌هاي تلاش جنبش فمينيستي براي دين زدايي از جامعه است،

از نمونه هاي ديگر اين تقابل مي توان به گرايش هاي سياسي سكولار سردمداران جنبش فمينيسم در ايران با روشنفكران حامي اين جنبش اشاره كرد كه با روش‌هاي متفاوت، مخالفت خود را با نظام اسلامي و ولايت فقيه بيان كرده اند. اين تلاش ها در حالي انجام مي شود كه جريان هاي فمينيستي فعال در كشور ما از اين نكته غفلت مي ورزند كه هويت زن ايراني سال‌هاست كه با دين و مذهب گره خورده است و دين زدايي از ساحت زندگي آنها نه كار اساني است و نه مفيد.

خانواده ستيزي

از ديگر ويژگي هاي نظريات فمينيستي، آنكار خانواده به مثابه نهادي تاثيرگذار در انسجام جامعه و جلوه دادن اين نهاد ارزشمند به صورت نمونه كوچكي از جامعه داراي تضاد طبقاتي است. فمنيست‌هاي ماركسيست معتقدند همان‌گونه كه اختلاف طبقاتي در جامعه سرمايه داراي سبب مي شود طبقه مسلط طبقه كارگر را استثمار كند، خانواده نيز در جامعه سرمايه داري مدل كوچك شده اي از اين جامعه است كه در آن مردان در  جايگاه قشر مسلط و داراي سلطه زنان را استثمار مي كنند.

فمينيست هاي ماركسيست خانواده را نهادي مي دانند كه با جامعه پذير كردن افراد بر اساس ارزش‌هاي جامعه سرمايه داري، به بازتوليد و بقاي اين نهاد كمك مي كنند. اين گروه معتقدند براي رهايي زنان از سلطه مردان بايد نهاد خانواده به هر شكل و نوعي كه وجود دارد از بين برود و زندگي اشتراك الگويي است كه اين گروه آن را به جاي اين نهاد توصيه مي كنند.

اين موضوع در ميان جنبش فمينيستي ايران نيز وجود دارد. فمنيست هاي ايراني هم خانواده را نهادي مي دانند كه با اجتماعي كردن افراد بر اساس الگوهاي جنسيتي - كليشه اي جامعه ايران، در بازتوليد پدرسالاري بسيار موثر است و اشتراك نگاه و ايدئولوژي اين عده با جريان كمونيستي جامعه ما نيز اين موضوع را تا حد بسياري روشن مي كند.

مطالبات لذت محورانه و اصالت فرديت

از ويژگي هاي ديگر جنبش انتقادي زنان در غرب، مطالبات فردمحور و لذت‌گرايانه زنان است كه بر اصل آزادي زنان در روابط جنسي و تلاش براي احقاق حقوق فردي آنان تاكيد مي كند. به اعتقاد اين عده از طرفداران حقوق زنان، همان گونه كه مردان در برقراري رابطه جنسي هيچ محدوديتي ندارند و با مشكلاتي نظير حاملگي ناخواسته رو به رو نيستند، زنان نيز بايد با قانوني شدن حق سقط جنين به اين آزادي در روابط جنسي دست يابند.

تاريخ سازي ايدئولوژيك

يكي از ويژگي هاي گفتمان فمنيستي رامي توان تاريخ سازي ايدئولوژيك دانست. يكي از موارد مهم اين تاريخ سازي ها، نظريه مادرسالاري اوليه است. اين نظريه كه مردم شناسان قرن نوزدهمي، به ويژه مورگان در كتاب «جامعه باستان» آن را پايه گذراي كرد، بر اين امر تاكيد مي كند كه برابري خواهي بر جوامع حاكم بوده و هيچ يك از نابرابري هاي جامعه امروزي، كه بر پايه خانواده، مالكيت خصوصي و دولت پايه گذاري شده، وجود نداشته است.

همچنين جوامع اوليه جوامعي مادر سالاري بودند كه زنان در توليد و زندگي اجتماعي جايگاه رهبري را به دست داشتندو از ارج و ارزش بسياري برخوردار بودند،اما به تدريج و با قرار گرفتن اقتصاد كشاورزي و جاي اقتصاد شكارنظام مادرسالاري به تدريج به نظام پدرسالاري تبديل شود.

اعتراضي بودن

از ديگر ويژگي هاي جنبش فمينيسم را مي توان اعتراض يانارضايتي ايدئولوژيك اين جنبش دانست. صرف نظر از بيان احساسي و خشن طرفداران اين جنبش، نوع نارضايتي رو به تزايد در گفته هاي فمينيست ها به وضوح مشاهده مي شود. صرف نظر از دوره ادعايي مادرسالاري اوليه، فمينيست ها از وضعيت زنان در طي تاريخ ناراضي هستند. اين نارضايتي حتي با دستيابي دوره اي فمينيست ها به بعضي از اهداف و خواسته ها، به جاي كاهش مدام در حال افزايش است.

 اگر چه اين مطالبه به صورت علني در غرب مطرح شده و به نتيجه نيز رسيده است، حساسيت هاي عرفي و مذهبي موجود در ايران، مانع شده است كه جنبش دفاع از حقوق زنان به صورت علني اين مطالبه را در ميان مطالبات خود مطرح كند و به همين دليل آن را در پس پرده مطالبات ديگر خود و به صورت غيرعلني و گاهي با نشان دادن آن در رفتارها و حوزه شخصي خود، مطرح كرده و به دنبال نهادينه ساختن آن در بطن عمومي جامعه اند.

مواردي كه نشان مي دهد جنبش فمينيسم در ايران بدون توجه به وضعيت فكري، اجتماعي و فرهنگي اين جامعه به وجود آمده بيش از مواردي است كه بيان شد، اما در هر حال با  توجه به اين نكته ها بايد در نظر داشت كه مسئله زنان در دنيا هر چه كه باشد موضوع سخن در اينجا زن ايراني است. زن ايراني و مسئله آن، با زنان سرزمين هاي ديگر تفاوت عميقي دارد؛ هرچند دغدغه ها و اصول مشتركي نيز ميان زنان وجود دارد.

زن ايراني و مسئله آن ريشه در فرهنگ، زبان، رسوم و عاداتِ سرزميني با تاريخ چند هزار ساله دارد و قريب چهارده قرن است كه دارايي ها و تمدني زن ايراني با يكي از اديان بزرگ جهان‌ آميزش يافته است؛ به گونه اي كه در بروز خارجي آن با موجودي انساني مواجه ايم به نام «زن ايراني مسلمان» كه براي فهم شناخت مسئله زنان و دادن راهكار و برنامه به منظور حل و رفع آن بايد به هر سه جزء اين عنوان توجه حكرد و غفلت از يكي از اين سه جز يا فروكاستن هر كدام به ديگري، به حل مسئله زنان چندان كمكي نمي كند.

فمينيسم ايراني، راهي به سوي مدرنيته

با دقت در فعاليت ها و مطالبات جنبش دفاع از حقوق زنان در ايران درمي يابيم كه اين جنبش، همانگونه كه خود صريحا به آن اذعان نموده، آرمان شهر خود رادر غرب بناك رده است و ايدئال خود را در برقراري جهاني واحد با حكومت ليبرال دموكراسي مي داند و تلاش براي احقاق حقوق زنان با تعريف مدرن آن، گامي است كه اين جنبش در اين مسير بر مي دارد.

جنبش زنان ايران، به اذعان سردمداران و بزرگانش، به دنبال بالاكشيدن جايگاه زنان و حقوق آنان نيست بلكه به دنبال تشكيل جامعه انساني و برابر براي همه افراد و دادن آزادي فردي به تك تك آنهاست كه اين نوع نگاه و تعريف از جامعه بشري از فهم انسان مدرن از جامعه انساني و جايگاه انسان در نظام هستي برخاسته است. منابع در دفتر نشريه موجود است. جنبش دفاع از حقق زنان در ايران زماني بومي مي شود، كه توجه به اين سه جزء در تار و پود آن تنيده شده باشد.

منبع: ماهنامه زمانه

ادامه مطلب
دوشنبه 29 شهریور 1389  - 10:09 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6071778
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی