حوزه علميه، به دليل نقشي كه در انقلاب اسلامي داشت و هم به سبب اقداماتي كه پس از انقلاب در زمينههاي مختلف از آن انتظار ميرفت گسترش يافت، خاصه بدين سبب كه شماري از مسئوليتهاي تعريف شده در قانون اساسي تنها از عهده درسخواندگان حوزه برميآيد.

به نقل از پايگاه اطلاعرساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتالله خامنهاي، پژوهش و نگارش مدخل «حوزه علميه» در «دانشنامه جهان اسلام» ـ كه رهبر انقلاب مؤسس آن بهشمار ميرود ـ به تازگي پايان يافته است. اين مقاله مفصل پس از ذكر كلياتي مهم درباره حوزه علميه به بررسي دقيقتر پيرامون حوزههاي علميه اثرگذار و جريانساز در تاريخ شيعه ميپردازد كه هريك در گوشهاي از جغرافياي جهان اسلام، پديد آمده و باليدهاند. اين مقاله همچنين فراز و فرود هر يك از اين مراكز علمي ديني و علل آن را ميكاود.
آنچه در پي ميآيد، گزيدهاي از بخش حوزه علميه قم در اين مقاله و نشانگر تاريخ و تحولات اين كانون علم ديني در دوران معاصر است كه با حذف جزئيات، ارجاعات و منابع، براي اولينبار پيش روي كاربران www.khamenei.ir قرار گرفت.
بقيه در ادامه
1. سير تاريخي
دستكم هشت سال پيش از آنكه شيخ عبدالكريم حائري در 1300شمسي حوزه علميه قم را تأسيس كند، انتقال مرجعيت شيعه از عراق به ايران و تأسيس حوزه علمي منسجمي در قم يا مشهد را كساني چون شيخاسداللّه ممقاني در ايران مطرح كرده بودند.
در شكلگيري حوزه معاصر قم همچنين بايد از كوششهاي شيخمحمدتقي بافقي ياد كرد. به نوشته شريف رازي، بافقي پس از مهاجرت به قم در 1337 و استقرار در آن شهر، علماي ساكن در قم - از قبيل شيخابوالقاسم كبير قمي و شيخمهدي فيلسوف و ميرزامحمد ارباب - را براي تشكيل حوزه علمي سامانمند تشويق كرد ولي آنان معتقد بودند كه با توجه به وضع و روحيه مردم قم تأسيس حوزه منوط به وجود و حضور عالم صاحبنفوذي از غيرشهر قم است. سرانجام با پافشاري بافقي و پا در مياني ميرزامحمد ارباب و شيخمحمدرضا شريعتمدار ساوجي از علماي مبرِّز آن روزگار كه در قم ساكن شده بود، از حاج شيخعبدالكريم حائري دعوت شد كه از اراك به قم بيايد و حوزه علميه سامانمندي در اين شهر تأسيس كند. بدينگونه حائري در 1340 (1300ش) در قم مستقر شد و بناي تأسيس حوزه علميه جديد قم را نهاد.
حائري دانشمند زبده و معروفي بود كه سالها در سامراء و نجف نزد استادان مشهوري چون سيدمحمد فشاركي اصفهاني، ميرزامحمدحسن شيرازي، آخوند ملامحمدكاظم خراساني و سيدمحمدكاظم طباطبائي يزدي مدارج عاليفقه و اصول را گذرانده و سالها نيز در كربلا تدريس كرده بود و از 1332 يا اوايل 1333 در اراك مستقر شده و ضمن تدريس، امور حوزه علميه آن شهر را بهطور مستقل مديريت كرده بود. در واقع همين سابقه علمي و مديريتي او بود كه موجب دعوت او به قم گرديد و در تأسيس و اداره حوزه علميه نوپاي قم نيز به كار او آمد.
تشكيل حوزه علميه در قم و حسن شهرت و مديريت حائري موجب استقبال بسياري از علما و انتقال آنان به قم شد. حائري در مدت اقامت خويش در قم مهمترين درس خارج حوزه علميه را ارائه ميكرد.
با استقرار حائري در قم بسياري از شاگردان او كه در اراك به سر ميبردند، از جمله اشخاص برجستهاي چون سيدمحمدتقي خوانساري، سيداحمد خوانساري، سيد روحاللّه خميني (امام خميني)، سيدمحمدرضا گلپايگاني و شيخ محمدعلي اراكي به قم آمدند. حائري در مدت اقامت حدود پانزده ساله خود در قم كه در اوج باروري علمي نيز بود، با مديريت قوي خود حوزه علمي نيرومندي را بهوجود آورد.
تشكيل حوزه علميه در قم و حسن شهرت و مديريت حائري موجب استقبال بسياري از علما و انتقال آنان به قم شد ... حضور استادان و مدرّسان مهاجر و مجاور فراوان در قم در عهد حائري نشان از نشاط علمي حوزه علميه قم در اين عصر دارد.
عوامل سياسي و اجتماعي ديگري هم در آغاز تأسيس حوزه علميه قم بر رونق آن افزود ... ورود عالمان بزرگ و مشهوري چون سيدابوالحسن اصفهاني و ميرزا محمدحسين نائيني از نجف به قم و استقبال باشكوه حائري از آنان و واگذاري محل تدريس خويش به آنان نيز در اين مقطع زماني سبب تقويت اين حوزه شد ... از ديگر عوامل تقويت حوزه علميه قم مهاجرت علماي اصفهان به قيادت حاجآقا نوراللّه اصفهاني (متوفي 1346) به قم در اعتراض به نظام سربازگيري اجباري با هدف مخالفت با پهلوي اول بود كه تحركي سياسي را در حوزه علميه قم موجب شد.
حائري در مدت اقامت خويش در قم مهمترين درس خارج حوزه علميه را ارائه ميكرد؛ بهطوري كه استادان ديگر حوزه هم در آن شركت ميكردند. محل تدريس او مدرسه فيضيه و سپس تكيه عشقعلي بود. حائري در زمينه برنامهريزي آموزشي و تدبير امر معيشت طلاب نيز تلاش جدّي به عمل آورد، از جمله كوشيد در روشهاي آموزش حوزوي تحول ايجاد كند، ابواب علم فقه را تخصصي نمايد و دامنه معلومات طلاب را توسعه بخشد. حائري در اين زمينهها شخصاً به امور طلاب و مدارس رسيدگي كرد و براي تشويق آنان به درس و بحث جايزه تعيين كرد. او با هدف تأمين فضاي آموزشي حوزه به بازسازي و گسترش مدارس عمدهاي، مثل مدرسه فيضيه و مدرسه دارالشفا و امثال آنها، اقدام كرد. همچنين براي حفظ و ارتقاي حوزه نوپاي قم كوشيد آن را در حدّ امكان از تنشهاي سياسي بركنار دارد و به همين سبب هم بود كه مثلاً در ماجراي تعرض پهلوي اول به شيخمحمدتقي بافقي در قم، واكنش آشكاري نشان نداد ... با اين حال در ماجراي كشف حجاب و اتحاد لباس، حائري با تمام احتياطي كه در برخورد با دولت و سياست داشت، با جديت و حساسيت بيشتري مداخله كرد. از جمله وي طي تلگرافي در 11 تير 1314 كشف حجاب را برخلاف قوانين شرع مقدس و مذهب جعفري اعلام كرد.
در فاصله وفات حائري تا مهاجرت بروجردي به قم، رياست اداره حوزه علميه قم برعهده سه تن از استادان بزرگ اين حوزه قرار گرفت: سيد محمد حجت كوهكمري، سيدمحمدتقي خوانساري و سيدصدرالدين صدر. گفتني است كه پس از فوت حائري، با توجه به شرايط دشواري كه رژيم پهلوي براي حوزه و روحانيان به وجود آورده بود، خاصه اتفاقاتي كه در حوزه علميه مشهد رخ داده بود، بيم آن ميرفت كه حوزه علميه قم نيز تعطيل شود؛ در اين شرايط بود كه اين سه تن تصميم گرفتند با تشريك مساعي حوزه علميه قم را از اين خطر نجات بخشند.
فعاليت امام خميني هم در اين دوره به عنوان يكي از استادان مبرِّز حوزه چشمگير بود، خاصه درس اخلاق او تأثيري زيادي بر طلاب داشت. با تمام كوششي كه سه مرجع مذكور در حفظ و اداره حوزه علميه قم در اين مقطع زماني مبذول داشتند، از طرفي به دليل فشار حكومت وقت و از سوي ديگر به سبب عدمتمركز در زعامت و مرجعيت حوزه، وضع عمومي حوزه علميه قم در اين برهه نابسامان بود.
* دوران زعامت آيتالله بروجردي
در اوايل دهه بيست شمسي، شماري از بزرگان و استادان حوزه علميه قم كه از عدم مديريت متمركز اين حوزه نگران بودند و از سويي از مقام علمي و نفوذ اجتماعي و ديني آيتاللّهحاج آقاحسين بروجردي، آگاهي داشتند، از او خواستند كه از بروجرد به قم بيايد. امام خميني و حاجآقا روحاللّه كمالوند از علماي خرّمآباد در اين زمينه كوشش بيشتري مبذول داشتند. آيتاللّه بروجردي با پذيرش اين درخواست، در محرّم 1364 هجري برابر با آذر 1323شمسي در قم ساكن شد. در تحكيم جايگاه و مرجعيت بروجردي در هنگام اقامت در قم نيز نقش امام خميني چشمگير بود.
با ورود بروجردي به حوزه علميه قم، بر رونق آن افزوده شد و شور و نشاط علمي آن دوچندان و بنيه علمي آن تقويت گرديد. اقدامات بروجردي در طول دوره زعامت، حاكي از اهتمام ايشان به حفظ و تقويت اينحوزه است. بروجردي با استقرار در قم تدريس پرمايهاي را آغاز كرد ... در آغاز حضور بروجردي در قم در 1326ش درسهاي خارج فقه و اصول منحصر به چند تن، از جمله خود بروجردي، حجت، فيض، خوانساري و صدر بود، ولي در پايان زندگي وي، بر شمار استادان خارج فقه و اصول حوزه قم كه بين 20 تا 250 شاگرد داشتند، افزوده شده بود و بهويژه تعدادي از شاگردان برجسته حائري، چون شيخ محمدعلي اراكي، سيد محمدرضا گلپايگاني، سيد محمد داماد، امام خميني، سيدكاظم شريعتمداري و سيدشهابالدين مرعشي نجفي حوزه درسي خارج داشتند.
از ديگر اقدامات سياسي و اجتماعي بروجردي به اين موارد ميتوان اشاره كرد: پيشنهاد گنجاندن تعليمات ديني در ضمن دروس مدارس و موافقت دولت با آن؛ پيشنهاد توقف قطارها در ايستگاه براي اقامه نماز مسافران؛ مقابله با نفوذ بهائيت در مراكز دولتي؛ حمايت از مردم فلسطين و صدور اعلاميه در اين باب در سال تأسيس رژيم اسرائيل.
بروجردي به عنوان عاليترين مقام علمي ديني ايران در عهد خود و نيز به عنوان مرجع تقليد عليالاطلاق و رئيس حوزه علميه قم، براي پيشبرد امور ديني و حوزوي، كساني را رابط خود با حكومت قرار داده بود و پيامها يا اعتراضات و تذكارات خود را از طريق آنان به شاه يا مقامات ديگر ابلاغ ميكرد.
از ديگر اقدامات سياسي و اجتماعي بروجردي به اين موارد ميتوان اشاره كرد: پيشنهاد گنجاندن تعليمات ديني در ضمن دروس مدارس و موافقت دولت با آن؛ پيشنهاد توقف قطارها در ايستگاه براي اقامه نماز مسافران؛ مقابله با نفوذ بهائيت در مراكز دولتي؛ حمايت از مردم فلسطين و صدور اعلاميه در اين باب در 1327ش (سال تأسيس رژيم اسرائيل) و ...
بروجردي در بُعد بينالمللي نيز فعاليتهايي را در حوزه علميه قم سامان داد، از جمله سيدمحمدتقي طالقاني آلاحمد را در 1331ش براي سرپرستي شيعيان مدينه و پس از درگذشت او سيد احمد لواساني و سپس شيخ عبدالحسين فقيهي رشتي را اعزام كرد؛ سيد زينالعابدين كاشاني را به كويت، سيد محمدحسن ناشرالاسلام شوشتري را به زنگبار، شريعتزاده اصفهاني را به پاكستان، مهدي حائري يزدي را به امريكا و صدر بلاغي را به عنوان نماينده سيار خود به اروپا فرستاد. از ديگر اقدامات بينالمللي بروجردي جلب حمايت و تأييد شيخمحمدتقي قمي براي تأسيس دارالتقريب در مصر بود. بر اثر مساعي قمي بود كه شيخ محمود شلتوت، شيخ دانشگاه الازهر در 1337ش مذهب جعفري را در كنار ديگر مذاهب فقهي اهل سنّت به رسميت پذيرفت.
بروجردي براي حفظ و ارتقاي حوزه علميه قم ... از حيث علمي شيوه جديد خود را در تحقيق و تدريس مباحث فقه ارائه كرد كه در قم سابقه نداشت و نسلي از شاگردان بااستعداد در اين زمينه تربيت كرد كه استادان و مراجع آينده حوزه شدند؛ براي احيا و چاپ كتابهاي عمده حديثي و فقهي و رجالي شيعه تلاش زياد مبذول داشت، به ادامه تحصيل طلاب و تشويق افراد بااستعداد به شيوههاي مختلف توجه نشان داد، طلاب را به مباني مسائل و مباحث فقه و رجال و بيان مآخذ هركدام و اينكه هر مسئلهاي از چه وقت و چرا وارد حوزه اسلامي شده است، متوجه كرد.
بروجردي در زمينه توسعه فضاي آموزشي حوزه از قبيل ساخت و احياي مدارس و به طور خاص تأسيس مسجد اعظم و كتابخانه آن اقدامات درخور توجهي كرد. به اين ترتيب، مهاجرت مؤثر و تحولآفرين بروجردي، حوزه قم را به مرتبهاي از اعتبار رساند كه عملاً همارز معتبرترين حوزه آن عهد، يعني حوزه نجف شد و نه فقط طالبان علم از شهرهاي مختلف ايران راهي قم ميشدند، بلكه به تدريج افرادي از مناطق شيعهنشين دنيا قم را براي تحصيل برميگزيدند.
* از وفات بروجردي تا پيروزي انقلاب اسلامي
پس از وفات بروجردي حوزه علميه قم وارد مرحله جديدي از حيات خود شد. مقطع زماني 1340 تا 1357شمسي سياسيترين دوره فعاليت و حيات حوزه علميه قم محسوب ميشود. با رحلت بروجردي بار ديگر وحدت مديريت و مرجعيت در حوزه قم از هم گسيخت و زعامت و مديريت آن برعهده چهار تن استاد برجسته و مطرح قرار گرفت: امام خميني، سيد محمدرضا گلپايگاني، سيد كاظم شريعتمداري و سيد شهابالدين مرعشينجفي.
پس از تبعيد امام خميني به تركيه و سپس انتقال ايشان به نجف، اداره اين حوزه برعهده آن سه تن ديگر افتاد. در اين مقطع كه بحث مرجعيت بار ديگر مطرح شده بود، روزنامهها گزارشهايي در باب استادان خارج حوزه و تعداد شاگردان آنان منتشر كردند. براساس گزارش روزنامه كيهان به تاريخ 12 فروردين 1340، چند روز بعد از درگذشت بروجردي، درس خارج امام خميني پرشكوهترين درس بود كه بيش از چهارصد تن در آن شركت ميكردند.
نقطه شروع درگيري حوزه علميه قم با دولت پس از فوت بروجردي، وقتي بود كه پهلوي دوم به جاي دادن پيام تسليت به علماي قم، به آيتاللّه سيد محسن حكيم در نجف پيام تسليت فرستاد و اين امر در بين علماي داخل ايران اينگونه تلقي شد كه هدف وي بيرون بردن مرجعيت شيعه از ايران است.
در اين برهه، علماي طراز اول از حيث سياسي به سه گروه عمده تقسيم ميشدند: گروهي كه از دخالت در سياست پرهيز داشتند و آيتاللّه سيد احمد خوانساري (از شاگردان نامبردار حائري، كه در تهران ساكن شد و مرجعيت يافت) نمونه بارز اين طرز فكر و عمل بود. گروه دوم روحانيان ميانهرو بودند كه در عين مخالفت با رژيم پهلوي از مبارزه تند با آن پرهيز ميكردند و عالماني چون گلپايگاني، شريعتمداري و مرعشي نجفي اين خط مشي را داشتند. گروه سوم كه عبارت بودند از امام خميني و طرفدارانش از شاگردان بروجردي و نيز سيد محمد محقق داماد، كه بهجدّ وارد صحنه سياست شدند.
نقطه شروع درگيري حوزه علميه قم با دولت پس از فوت بروجردي، وقتي بود كه پهلوي دوم به جاي دادن پيام تسليت به علماي قم، به آيتاللّه سيد محسن حكيم در نجف پيام تسليت فرستاد و اين امر در بين علماي داخل ايران اينگونه تلقي شد كه هدف وي بيرون بردن مرجعيت شيعه از ايران است. اقدامات بعدي رژيم پهلوي در اين مقطع، موقعيت سياسي حوزه علميه قم را برجستهتر كرد و ابراز موضع صريح امامخميني و ياران و همراهانش و نيز ساير علما، موقعيت مرجعيت امام خميني را استوارتر كرد. امامخميني، استاد برجستهاي بود كه درس خارج معتبري داشت و شاگردان فراواني در فلسفه و اصول و فقه تربيت كرده بود. اقدامات و اظهارات سياسي او تأثيرات اساسي بر حوزه قم داشت.
در محرّم 1342 رويارويي حوزه علميه با رژيم شدت يافت و امام خميني در سخنراني روز عاشوراي خود در فيضيه به موضوعاتي پرداخت كه ساواك خواستار مطرح نشدن آن در منابر شده بود و در مخالفت با شاه و اسرائيل سخن گفت و همين امر سرانجام موجب دستگيري وي در شب 15 خرداد برابر با 12 محرّم شد. در اثر تلاش مراجع و علماي قم و ديگر شهرها، امام خميني در 15 فروردين 1343 آزاد شد و به قم بازگشت و تدريس خود را از سر گرفت و در منزل خود مسائل مستحدثه را مورد بحث قرار داد. اما پس از سخنراني بر ضد كاپيتولاسيون در چهارم آبان اين سال، در 13 آبان 1343 دستگير و به تركيه تبعيد شد.
مبارزه روحانيان حوزه علميه قم با رژيم را پس از تبعيد امام خميني، ديگر مراجع و خصوصاً ياران و شاگردان وي ادامه دادند و اين مبارزه به جز جنبه سياسي، ابعاد علمي و فرهنگي گستردهاي پيدا كرد. در اين زمينه به ايجاد مدارس و مؤسسات و انتشار مجلاتي با اين رويكرد ميتوان اشاره كرد.
چنانكه گفته شد پس از تبعيد امام خميني زعامت حوزه قم بهعهده مراجع سهگانه ـ گلپايگاني، شريعتمداري و نجفي مرعشي ـ افتاد. اين مراجع و استادان و طلاب در موارد مقتضي در برابر حوادث روز موضعگيري ميكردند. از زمره وقايع اين دوره به اين موارد ميتوان اشاره كرد: تأكيد دوازده تن از مدرّسان قم، پس از درگذشت آيتاللّه حكيم در 1349ش، بر مرجعيت امام خميني؛ تبعيد 25 تن از روحانيان و مدرّسان قم به مدت سه سال از سوي رژيم؛ هجوم كماندوهاي رژيم در خرداد 1354 به مراسم بزرگداشت شهداي 1342 در مدرسه فيضيه كه به دستگيري و زنداني شدن و تبعيد عدهاي از آنان انجاميد؛ مخالفت حوزه با تغيير تقويم هجري شمسي به تقويم جعلي شاهنشاهي.
انتشار خبر درگذشت سيد مصطفي خميني در شب اول آبان 1356 در نجف و برگزاري مجالس يادبود در قم و تهران براي وي موجب شد نام امام خميني دوباره در ايران مطرح شود. از جمله رخدادهايي كه عكسالعمل شديد مراجع و علماي قم را موجب شد انتشار مقالهاي توهينآميز به امام خميني در 17 دي 1356 در روزنامه اطلاعات بود كه مايه اعتراض حوزه و سخنراني برخي علما و مدرّسان برجسته بر ضد رژيم شد و منجر به هجوم مأموران در 19 دي و دستگيري و شهادت برخي از طلاب شد. جمعي از مدرّسان نيز تبعيد شدند. بدينگونه فعاليت حوزه علميه قم به عنوان شاخصترين قشر روحاني تا پيروزي انقلاب ادامه يافت.
حوزه علميه، هم بهجهت نقشي كه در انقلاب اسلامي داشت و هم به سبب كارها و اقداماتي كه پس از انقلاب در زمينههاي مختلف از آن انتظار ميرفت گسترش يافت، خاصه بدين سبب كه شماري از مسئوليتهاي تعريف شده در قانون اساسي و مشاغل سياسي و فرهنگي جامعه، تنها از عهده درسخواندگان حوزه برميآيد. بهعلاوه، در اين سالها، جايگاه حوزه علميه قم چنان قوت و اهميت يافته است كه نه تنها از داخل ايران بلكه از بسياري از ديگر كشورها افرادي براي تحصيل علوم ديني به قم ميآيند؛ بهطوري كه اينك آمار تحصيلكردگان مركز جهاني علوم اسلامي (جامعةالمصطفي العالميه) بيستهزار تن از 103 كشور است.
ادامه دارد ...