نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 آبان 1392 ساعت 5:53 PM | نظرات (1)
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 آبان 1392 ساعت 5:53 PM | نظرات (1)
توجیهات بهانه جویان
(شماره هفتم)
امروز بگویم، فردا چه می شود؟؟
بعضی امر به معروف و نهی از منکر نمی کنند و می گویند: « بر فرض ما امروز جلو فساد را گرفتیم، باز فردا فساد خواهد کرد . » مثل آن که بگوییم : « اگر امروز منزل و حیاط را تمیز کنیم، باز هفته دیگر کثیف خواهد شد. » تکرار گناه فردا، دلیل بر سکوت امروز ما نیست...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 آبان 1392 ساعت 2:14 PM | نظرات (0)
1- ابا عبدالله ( ابو شهدا - حسین بن علی (ع کنیه ابا عبدالله را رسول خدا (ص) از هنگام ولادت بر حضرت امام حسین نهادند . امام حسین (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد . رسول خدا (ص) نام این فرزند زهرا (ع) را حسین نهاد . وی مورد علاقه شدید پیامبر (ص) بود و آن حضرت درباره او می فرماید : حسین منی و انا من حسین ... وی در آغوش پیامبر بزرگ شد . هنگام رحلت رسول خدا ، شش ساله بود . در دوران پدرش علی بن ابی طالب (ع) نیز از موقعیت بالایی برخوردار بود ، علم ، بخشش ، بزرگواری ، فصاحت ، تواضع ، دستگیری از بینوایان ، عفو ، حلم و ... از صفات برجسته این حجت الهی بود . پس از شهادت پدرش امامت به امام حسن بن علی (ع) رسید همچون سربازی مطیع رهبر و مولای خویش و همراه برادر بود . پس از انعقاد پیمان صلح میان امام مجتبی (ع) و معاویه ، با برادرش و بقیه اهل بیت (ع) به مدینه آمدند . با شهادت امام حسن مجتبی (ع) در سال 49 یا 50 هجری بار امامت به دوش سید الشهدا قرار گرفت . با مرگ معاویه در سال 60 هجری یزید به والی مدینه نوشت که از امام حسین (ع) بیعت بگیرد . اما سید الشهدا که فساد یزید و بی لیاقتی او را می دانست ، از بیعت امتناع کرد و برای نجات اسلام از سلطه یزید که به زوال و محو دین می انجامید ، راه مبارزه را پیش گرفت . از مدینه به مکه هجرت کرد و در پی نامه نگاری های کوفیان و شیعیان عراق با آن حضرت و دعوت برای آمدن به کوفه ، آن امام ابتدا مسلم بن عقیل را فرستاد و نامه هایی برای شیعیان کوفه و بصره نوشت و بادرسافت پاسخ کوفیان در بیعت شان با مسلم بن عقیل ، در روز هشتم ذیحجه سال 60 هجری از مکه به سوی عراق ، حرکت کرد . پیمان شکنی کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل اوضاع عراق نامطلوب ساخت و سید الشهدا که همراه خانواده ، فرزندان و یاران به سوی کوفه می رفت ، پیش از رسیدن به کوفه در سرزمین کربلا در محاصره سپاه کوفه قرار گرفت . تسلیم نیرو های یزیدی نشد و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمین مظلومانه و تشنه کام ، همراه فرزندان و اصحابش به شهادت رسید . از آن پس ، کربلا کانون الهام و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگی شد و کشته شدن وی ، سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدان های خفته گردید
. 2- عباس بن علی (ع) : فرزند امیر المومنین ، برادر سید الشهدا ، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین (ع) در روز عاشورا . مادرش فاطمه کلابیه بود که بعدها به ام البنین شهرت یافت . علی (ع) پس از شهادت فاطمه زهرا با ام البنین ازدواج کرد . عباس و 3 پسر دیگر ثمره این ازدواج بود . ولادتش را در 4 شعبان سال 26 هجری در مدینه نوشته اند و بزرگترین فرزند ام البنین بود . و این چهار فرزند رسید همه در کربلا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. آن حضرت ، قامتی رسید ، چهره ایی زیبا و شجاعتی کم نظیر داشت و به خاطر سیمای جذابش او را قمر بنی هاشم می گفتند . در حادثه کربلا ، سمت پرچمدار سپاه حسین (ع) و سقایی خیمه ها اطفال و اهل بیت امام حسین را داشت و در رکاب برادر غیر از تهیه آب ، نگهبانی خیمه ها و امور مربوط به آسایش و امنیت خاندان حسین (ع) نیز بر عهده او بود و تا زنده بود دودمان امامت ، آسایش و امنیت داشتند . روز عاشورا سه برادر دیگر عباس پیش از او به شهادت رسیدند . مقتی علمدار کربلا از امام حسین (ع) اذن میدان طلبید حضرت از او خواست تا برای کودکان تشنه و خیمه های بی آب آب تهیه کند . ابوالفضل به فرات رفت و مشک آب را پر کرد و در بازگشت به خیمه ها که فرات را در محاصره داشتند در گیر شد و دست هایش قطع گردید و به شهادت رسید . عباس مظهر ایثار و وفاداری و گذشت بود . وقتی به فرات وارد شد با اینکه تشنه بود ، اما به خاطر تشنگی برادرش آب نخورد . شهادت عباس برای امام حسین بسیار نا گوار و شکنند بود . پیکرش در کنار نهر علقمه ماند و سید الشهدا به سوی خیمه آمد و شهادت او را به اهل بیت خبر داد . هنگام دفن شهدای کربلا نیز ، در همان محل دفن شد . از این رو امروز حرم ابوالفضل (ع) با حرم سید الشهدا فاصله دارد
بقیه شهدا در ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 آبان 1392 ساعت 1:56 PM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 آبان 1392 ساعت 1:54 PM | نظرات (0)
+با سینه ی پر درد چجوری میشه زندگی کرد؟!
شب سخت ، مثلِ امشب...
دلم یه آغوش باز میخواد و گریه های بی امان من...
بذارید من یه جور دیگه از خدا بپرسم:
کجاست آن آغوش باز تو؟
کجاست امان و امنیت تو؟
کجاست امام رئوف؟
کجاست؟
خدایا تو که رحیم بودی...
تو که رحیم هستی...
دلم گرفته...
حدیثِ دوست نگویم مگر به حضرتِ دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد...
نمیدونم چرا دو روزه که آیه ی :
"فادع و استقم کما امرت..."
برام مفهوم عجیبی پیدا کرده...
همین الآن به خدا گفتم:
خدایا خسته شدم...تو بگو...
تفال زدم...
اومد:
آیا مردم گمان میکنند همین که بگویند :ایمان آوردیم رها می شوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 آبان 1392 ساعت 1:53 PM | نظرات (0)
قسمتی از خداحافظی نخل روستای ورچه با نخل روستای امامزاده ورچه(محرم سال۱۴۳۴)ق هرساله روز تاسوعای حسینی ۱۵هیئت راهی امامزاده ورچه واقع در۲۵ کیلومتری شمال غرب شهرستان خمین میشوند هیئت بزرگ روستای ورچه هم با نخل از راه کوه رهسپار امامزاده ورچه میشود بعد ازپایان مراسمات عزاداری نخل روستای ورچه با نخل روستای امامزاده ورچه تا یکسال دگر خداحافظی میکند/باتشکر(العبد)
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 9:57 PM | نظرات (0)
تا به حال شده :
دل ت بگیرد ، نفس های ت به شماره بیافتد
کسی هم نباشد درک ت کند ، خودَت باشی و خودَت ؟
"اگر بوده ، اینجا بیان نکن ، شرمنده زینب (س)می شویم!"
+ اگر بدانی زینب(س) چه کشیده است ؟!
یک خانمِ مُسن ، تنهـا ، غـمِ عشق ، اسـارت
تصور کن در اسارت :
مـقـابل ضـربه هـای تـازیانـه ام ؛ ایـستـاده بـاشد
سَـرِ مــعشـوق ش هـم بر بـلنـدای نــــی باشد
دخــتــر کـوچـکی هـم ، بـهـانه ی بـابـا بگیـرد از او
مـادری هـم اشک بریـزد، در فـراق شش مـاهِ اش
مرحمِ دلِ همه باشد ،ولی مرحمِ دل نداشته باشد
و ...
+ تو طاقت ش را داری ؟
امــان از دل زیـنب(س)
یا حسین
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 9:55 PM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 6:21 PM | نظرات (0)