حواست هست؟؟؟

حواست هست
به رویایی که از هم داره میپاشه؟
بذار این زندگی یه روز
شبیه زندگی باشه
کودکان فقیر را از یاد نبریم!



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 10 اسفند 1393  ساعت 6:25 AM | نظرات (0)

حال دنیا...

حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای!
گفت یا باد است یا خواب است یا افسانه ای
گفتمش احوال عمرم را بگو که عمر چیست؟
گفت یا برق است یا شمع است یا پروانه ای!
گفتمش آنانکه میبینی بر او دل بسته اند ،
گفت یا کورند یا مستند یا دیوانه ای.
گفتم احوال عمرم را پس از مردن بگو؟
گفت یا باغ است یا نار است یا ویرانه ای!



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ دوشنبه 4 اسفند 1393  ساعت 6:22 AM | نظرات (0)

حواسمان باشد زبانمان را آلوده نکنیم


با  زبان میشودمسخره کرد
با  زبان میشود روحیه داد
با  زبان میشود ایراد گرفت
با  زبان میشود نفرین کرد
با  زبان میشود دل شکست
با  زبان میشود دلداری داد
با  زبان میشود آبرو داد
با  زبان میشود آبروخرید
با  زبان میشود جدایی انداخت
با  زبان میشود آتش زد
با  زبان میشود آتش را خاموش کرد
حواسمان باشد زبانمان را آلوده نکنیم،

زبان باعث میشود فاصله مان تا خدا از زمین تا آسمان باشد...
 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 بهمن 1393  ساعت 12:34 PM | نظرات (0)

کوروش پرستان بخوانند و بدانند...


شایدخیلی از شما دلیل ایمان نیاوردن خسروپرویز
شاه ایران را به اسلام این میدانید که پیامبر مسلمانان
اسم وی را در نامه ننوشته و او نامه را پاره کرده,
اما بگذارید حقیقت را بازگو کنیم:
پیکی از اسلام به ایران آمد خسروپرویز او را به حضور خواست,از وی در باره اسلام پرسید:
وی گفت:در دین ما پرستش خدا مهم ترین مورد است,
خسروپرویز گفت:ما1100 سال است که خدا پرستیم.
پیک گفت:دراسلام زنده به گورکردن دختر کار حرامی است,
خسروپرویز گفت مگر این کار را انجام میدادید؟ننگ برشما!
پیک گفت:برده داری دراسلام حرام است,
خسروپرویزگفت:ما از زمان کوروش کبیر برده داری نکرده ایم.
پیک گفت در اسلام همه برابرند,
خسروپرویز گفت:درایران من هم اگراشتباه کنم به دادگاه میروم,
وتا آنجا بحث طول کشید که اسلام چیز جدیدی برای ایران نداشت,خسروپرویز نامه راپاره کرد,وبه پیک گفت,اگرشما هم اکنون  میخواهید راه انسانیت راپیدا کنید,ما1100سال پیش آنرا پیدا کردیم.
***************************

 (به افتخار خاک پاک ایران)
حالا که خوندی کپی کن بقیه هم بدونن


جواب من:
کسی که نامه اخرین پیامبر خدا رو پاره کنه از انسانیت بویی نبرده بوده.
خیر سرمون ما مثلا مسلمونیم اونم از نوع شیعه ۱۲ امامی.
ادم هر چیزی رو به اشتراک نمیذاره دوست عزیز. ما ایرانی هستیم
ولی ایرانی بودن بدون شیعه هیچ افتخاری نداره.
 انسان با اعتقاداتشه که ارزش پیدا میکنه.
 وگرنه بین انسان و حیوان هیچ فرقی وجود نداره.
 مراقب باشیم هر پستی رو به اشتراک نذاریم.

خسرو اول انوشیروان دادگر ،
شاهنشاه ایران  از سلسله ساسانیان بین سالهای 531 تا 579 میلادی بود.

انوشیروان مشهورترین و بزرگترین پادشاه ساسانی
 و یکی از تاثیر گذارترین شاهان ایران در طول تاریخ بوده است.

در زمان او قصرهای باشکوه، شهرها، راه های تجاری، پل ها و سد های بسیاری ساخته شدند
که برخی از آنها تا این زمان نیز همچنان پا بر جا هستند.
در زمان فرمانروایی او دانش و هنر در ایران و امپراتوری ساسانی به نهایت شکوه و عظمت خود رسیده بود.
دوره شاهنشاهی او به همراه دوره فرمانروایی نوه اش یعنی خسرو دوم (خسرو پرویز)
 به عنوان دومین دوره طلایی  امپراطوری ساسانیان شناخته میشود.

مورخین شرقی انوشیروان را بزرگترین شاه ایران قدیم دانسته اند
و در زمان اوج قدرت او شاهانی مانند کوروش و داریوش بزرگ از خاطرها فراموش شده بودند،

در زمان او سلسله ساسانی به اوج عظمت خود رسید
اصلاحات او در امور داخلی ایران روح جدیدی به کالبد ایران دمید و ایرانی برای مرتبه اولی با علوم یونانی آشنا شد.
این نکته نیز جالب توجه است که انوشیروان آخرین ستاره ای  بود که در افق ایران باستان درخشید  ، و بعد از افول آن به واسطه خبط های جانشینهای او و جهات دیگر با سرعت رو به انحطاط رفت و دیری نگذشت که دولت اردشیر پابکان منقرض گردید و از برای ایران تاریخ جدیدی شروع شد .
بنابراین انوشیروان عادل آخرین شاهی است که عظمت ایران باستانی را در شخص خود مجسم کرده است .


اما آیا انوشیروان واقعا عادل بود؟
واقعیت این است که او هم یکی از پادشاهان ظالم بوده است
چــــــــــــــطـــــــــــــــور؟

در زمان انوشیروان مردم به 4 طبقه اجتماعی تقسیم می شدند ،
1یك دسته شاهزادگان بودند و درباریها، اینها یك طبقه ممتاز و بالاترین طبقه اجتماعی بودند؛

2یك دسته هم كسانى بودند كه داراى اموال  و ثروت بودند و به قول آنها شریف زاده‏ها می گفتند، آنها هم یك دسته ممتاز؛
3یك دسته دیگر هم سران ارتش و امثال اینها بودند، آنها هم ممتاز بودند؛
4دسته آخر كه نوع مردم بودند پیشه وران بودند، و پیشه وران باید كار می کردند تا آنها بخورند
تكلیف این بوده. آنها که در آن طبقه بالا بودند مالیات بده نبودند.
مى‏گفتند اینها باید خدمت كنند، و مال اینها در طبقات دیگر مصرف شود
اجازه نمى‏دادند كه این طبقه پایین تحصیل  كنند، ممنوع بود

در زمان حکومت ساسانیان قانون نحسی وجود داشت که بر اساس این قانون ، پسر باید شغل پدر را ادامه می داد
یعنی اگر پدر کشاورز بود پسرش هم باید کشاورز می شد و حق انتخاب نداشت
نقل هست که در زمان انوشیروان به اصطلاح عادل!!! کفاشی آمد و گفت اگر اجازه بده که فرزندم درس  بخواند تا دانشمند شود  و من برای تمام سپاهت کفش می دوزم
انوشیروان تاملی کرد و نپذیرفت و گفت این خواسته تو غیر قابل پذیرش است
تو کفاشی پسرت هم باید کفاش باشد
چون  اگر اجازه دهیم كه یك آدم پایینى بیاید و درس بخواند، بعد مى‏خواهد در امور کشور دخالت كند و این نمى‏شود. این عدالتى است كه انوشیروان داشته است.
دست تجاوز  زورمندان و قلدران به مال و ناموس مردم بي باكانه دراز بود.
اگر مردم پول  و ثروتي  داشتند ناچار بودند به صورت دفينه در زير خاك پنهان كنند .
علت مخفي ماندن گنجها اينست كه صاحبان طلا و ثروت جرات نمي كردند كه حتي بچه هاي خود را از پناهگاه ثروت خود آگاه سازند . مي ترسيدند كه راز آنها به وسيله بچه ها فاش شود و مورد تجاوز و گزند قلدران واقع شوند .
بدين ترتيب گاهي اتفاق مي افتاد كه پدر با مرگ ناگهاني از دنيا مي رفت و فرصت نمي كرد اسرار خود را به فرزندش بسپارد . قهراً دارايي او در زير خاكها مدفون مي ماند .
جمله معروف ؛  " پول و مسافرت و عقيده خود را آشكار نكن "  يادگار آن زمانها است .
همانطور كه در مورد ثروت امنيت نبود راجع به زن  هم امنيت وجود نداشت . هر كس زن زيبايي داشت ناچار بود او را از نظر  زورمندان مخفي نگهدارد . زيرا اگر آنها اطلاع پيدا مي كردند . او ديگر مالك زن  خود نبود .
ايران دوره ساساني ناظر جنايتها و فجايع عجيبي در اين زمينه بوده است . شاهزادگان و موبدان و حتي كدخداها و اربابها هرگاه از وجود زن زيبايي در يك خانه مطلع مي شدند به آن خانه مي ريختند  و زن را از خانه شوهرش بيرون مي كشيدند .
در آن موقع سخن از پوشش و حجاب نبود .بلکه سخن از به اصطلاح قايم كردن و مخفي داشتن زن بود كه احدي نفهمد .
علت پوشش زنان دوران قبل از اسلام همین بوده وگرنه آنها حجاب را به عنوان یک عقیده دینی نمی دانستند و از ترس ظلم طبقات بالاتر زنان خود را می پوشاندند
یعنی آنها زنان خود را مخفی می کردند تا از خطرات محفوظ باشند
ويل دورانت در كتاب " تاريخ تمدن " قضاياي شرم آوري در اين باره از ايران قديم نقل مي كند .
كنت گوبينو در كتاب " سه سال در ايران " مي گويد : حجابي كه هم اكنون در ايران است بيش از آن اندازه كه مستند به اسلام باشد مستند به ايران قــــــــبـــــــل از اسلام است.
و مي نويسد كه در ايران قديم مردم هيچ امنيتي در مورد زنها نداشتند .

درباره انوشيروان - كه به غــــــــــــــــــلـــــــــــــط او را عادل خوانده اند - نقل شده كه يكي از سرهنگان ارتش او زني زيبا  داشت . انوشيروان به قصد تجاوز به زن او در غياب او به خانه اش رفت . زن جريان را براي شوهر خود نقل كرد.
شوهر بيچاره ديد زنش را كه از دست داده سهل است  جانش  نيز در خطر بیفتد . فورا زن خويش را طلاق گفت . وقتي انوشيروان مطلع شد كه وي زنش را طلاق داده است به او گفت؛ شنيدم يك بوستان بسيار زيبايي داشته اي و اخيراً آن را رها كرده اي ، چرا ؟
گفت جاي پاي شير در آن بوستان ديدم ترسيدم مرا بدرد . انوشيروان خنديد و گفت ديگر آن شير به آن بوستان نخواهد آمد .

همین ظلم ها و جنایت ها تاثیرات زیادی در عدم حمایت مردم از این سلسله داشته و سبب سرنگونی آنها شده است.


منابع:
صحیفه امام خمینی ، ج‏19

********************

درضمن عزیزان اگر خواستید به ایرانی بودن خودتون افتخار کنید

از صدر اسلام افتخار کنید به سلمان فارسی که امام علی(ع) فرمودند: سلمان منّی*سلمان ازمن است

یا به *کیان ایرانی* که کشنده قاتل امام حسین(ع) بود.

العبد...

 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 بهمن 1393  ساعت 4:41 PM | نظرات (0)

تعداد صفحات :7   1   2   3   4   5   6   7