دحوالارض...

به فرموده امیرالمؤمنین(ع) نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنجم ذی القعده بود و برای آن اعمالی چون «روزه»، «نماز» و «شب‌زنده‌داری» توصیه شده است.

بيست‏وپنجم:روز دحو الارض است،يكى از آن چهار روزى است،كه در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است،و در روايتى آمده:كه روزه اين روز همانند روزه هفتاد سال است و ....

به ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 29 شهریور 1393  ساعت 1:45 PM | نظرات (0)

من رفتنی هستم

اومد پيشم حالش خيلي عجيب بود فهميدم با بقيه وقتا فرق ميکنه

گفت: رفیق يه سوال دارم که خيلي جوابش برام مهمه

گفتم: چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال ميشم بتونم کمکت کنم

گفت: من رفتني ام!

گفتم: يعني چي؟

گفت: دارم ميميرم

گفتم: دکتر رفتی، خارج از کشور؟

گفت: نه همه دکترا اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاري نميشه کرد.

گفتم: خدا کريمه، انشالله که بهت سلامتي ميده

با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بميرم یعنی خدا کريم نيست؟

فهميدم آدم فهميده ايه و نميشه کلاه سرش گذاشت 

و الکی امیدوارش کرد

گفتم: راست ميگي، حالا سوالت چيه؟

گفت: من از وقتي فهميدم دارم ميميرم خيلي ناراحت شدم

 از خونه بيرون نميومدم

کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن

تا اينکه يه روز به خودم گفتم تا کي منتظر مرگ باشم

خلاصه يه روز صبح از خونه زدم بيرون مثل همه شروع به کار کردم

اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و

 انگار اين حال منو کسي نداشت

خيلي مهربون شدم، ديگه رفتاراي غلط مردم خيلي اذيتم نميکرد

با خودم ميگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن

آخه من رفتني ام و اونا انگار موندنی

سرتونو درد نيارم من کار ميکردم اما حرص نداشتم

بين مردم بودم اما بهشون ظلم نميکردم و دوستشون داشتم

ماشين عروس که ميديم از ته دل شاد ميشدم و دعا ميکردم

گدا که ميديدم از ته دل غصه ميخوردم و

 بدون اينکه حساب کتاب کنم بهشون کمک ميکردم

مثل پير مردا برای همه جوونا آرزوي خوشبختي ميکردم

الغرض اينکه اين ماجرا منو آدم خوبي کرد و مهربون شدم

حالا سوالم اينه که من به خاطر مرگ خوب شدم

 و آيا خدا اين خوب شدن منو قبول ميکنه؟

گفتم: بله، اونجور که میدونم و به نظرم ميرسه

 آدما تا دم رفتن و مرگ خوب شدنشون واسه خدا عزيز و مهمه

آرام آرام خدا حافظي کرد و تشکر، وقتی داشت

 ميرفت گفتم: راستي نگفتي چقدر وقت داري؟

گفت: معلوم نيست بين يک روز تا چند هزار روز!!!

يه چرتکه انداختم ديدم منم تقريبا همين قدر

 وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بيماريت چيه؟

گفت: بيمار نيستم!

گفتم: پس چي؟

گفت: فهميدم بالاخره یک روز مردني هستم، رفتم

 دکتر گفتم ميتونيد کاري کنيد که

 اصلا نميرم گفتن نه. پرسیدم خارج چي؟ و باز جواب دادند نه! 

خلاصه دوست عزیز ما رفتني هستيم, وقتش فرقي داره که کی باشه؟ 

باز خنديد و رفت و دل منو با خودش برد....

اگر این پیام را دریافت کردی بدون که خدا تو رو خیلی دوست داشته 

که امروز این زنگ خطر رو برات بصدا در آورده

پس ...

تو هم برای عزیزانت بفرست و زنجیره مهربانی را ادامه بده

برای اونایی که یادشون رفته که یک روز  رفتنی هستند ...

شاید حرص می زنند و دیگران را می آزارند ... 

دوستان من هم رفتنی ام مرا ببخشید از صمیم قلب ..........



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 شهریور 1393  ساعت 8:56 PM | نظرات (0)

شب اول قبر

شاید شیعه ای امشب شب اول قبرش باشه......


شادش کنیم با ذکر صلوات....


یه شب هم نوبت ما میشه..


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 شهریور 1393  ساعت 8:55 PM | نظرات (0)

نعمتى كه خدا به من داده به احدى از بندگانش نداده است

روزى حضرت عيسى در مناجاتش با خداوند عرضه داشت: پروردگارا دوستى از دوستارانت به من بنما، خطاب رسيد به فلان محل برو كه ما را در آنجا دوستى است، مسيح به آن محل موعود رفت زنى را ديد كه نه چشم دارد و نه دست و نه پاى، روى زمين افتاده و زبانش مترنم به اين ذكر است:

 « الحمدالله على نعمائه والشكر على آلائه »

خدا را بر نعمتهاى ظاهرياش سپاس و بر نعمتهاى باطنياش شكر.

آن حضرت از حالت آن زن شگفت زده شد، پيش رفته و به او سلام كرد، زن گفت: عليك السلام يا روح الله! فرمود اى زن تو كه هرگز مرا نديدهاى از كجا شناختى من عيسى هستم، زن گفت: آن دوستى كه تو را به سوى من دلالت كرد برايم معلوم نمود كه تو روح الله هستى، فرمود: اى زن تو از چشم و دست و پا محرومى، اندامت تباه شده! زن گفت: خدا را ثنا ميگويم كه دلى ذاكر و زبانى شاكر و تنى صابر دارم، خدا را به وحدانيت و يگانگى ياد ميكنم كه هرچه را ميتوان با آن معصيت كرد از من گرفته، اگر چشم داشتم و به نامحرم نظر ميكردم، اگر دست داشتم به حرام ميآلودم و اگر پا داشتم دنبال لذات نامشروع ميرفتم چه عاقبتى داشتم؟

اين نعمتى كه خدا به من داده به احدى از بندگانش نداده است



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 23 شهریور 1393  ساعت 3:20 PM | نظرات (0)

نکاتی جالب در مورد بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند فرمود:
✔ «... هرگاه بنده بگوید: بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم، خدای متعال می‏گوید: بنده من با نام من آغاز کرد. بر من است که کارهایش را به انجام رسانم و او را در همه حال، برکت دهم».

اِذا قالَ العَبدُ: 【«بِسمِ اللّه‏ِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ»】 قالَ اللّه‏ُ ـ جَلَّ جَلالُهُ ـ : بَدَاَ عَبدی بِاسمی، وَ حَقٌّ عَلَیَّ اَن اُتـَمِّمَ لَهُ اُمورَهُ و اُبارِکَ لَهُ فی اَحوالِهِ؛

┘◄ عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 269، ح 59

بقیه در ادامه مطلب



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 23 شهریور 1393  ساعت 2:13 PM | نظرات (0)

تعداد صفحات :6   1   2   3   4   5   6