آخر سال است و بی جیره مواجب مانده ایم
باز هم در کار خود از هر جوانب مانده ایم
هر چقدری که صلاح ماست آنرا لطف کن
دست خالی در پی لطفی مناسب مانده ایم
غالبا با #گریه ما احساس سیری می کنیم
چند وقتی می شود بی قوت غالب مانده ایم
پای ما امسال هم در #خیمه تو وا نشد
عذر می خواهیم اگر جزو اجانب مانده ایم
کاش این خانه تکانی ها به دل ها می رسید
نفس ها خاکی و ما در این مراتب مانده ایم
تو تماما سیزده قرن است حاضر مانده ای
ما تماما سیزده قرن است غایب مانده ایم
روز و شب بازار در بازار دنیا می خریم
جای تو درگیر #عید و این مطالب مانده ایم
لطف مستاجر شدن دیدار صاحبخانه است
آه ما محروم از دیدار صاحب مانده ایم
چه بهاری مانده وقتی مادر ما را زدند؟
پا به پای تو به سوگ این مصایب مانده ایم
تا قباله پاره شد بند دل ما پاره شد
تابه الان در غم سیلی غاصب مانده ایم
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 اسفند 1393 ساعت 5:49 AM | نظرات (0)