مشاهیر ایران و جهان

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به شاهزاده عضدالسلطان، چهارمین فرزند ذكور مظفرالدین‏شاه قاجار است. در 1262 در تبریز تولد یافت. مادرش نورالدوله زنى به غایت متقى و پرهیزگار بود. از پنج سالگى تحصیلات خود را در اندرون ولیعهد تحت‏نظر معلمین داخلى و خارجى شروع كرد، مقدمات زبان و ادب فارس و زبان فرانسه را نیكو آموخت. تعلیمات نظامى را در صنف پیاده نظام و توپخانه فراگرفت، قدرى هم ریاضیات و تاریخ و جغرافیا مطالعه كرد. در 1310 ه.ق كه فرزندان مظفرالدین میرزا ولیعهد دستجمعى به حضور شاه‏بابا (ناصرالدین‏شاه) رسیدند، شاه براى هر یك لقب و مواجبى تعیین نمود. در این دیدار براى ابوالفضل میرزا لقب عضدالسلطان و سالیانه یك هزار تومان حقوق تعیین گردید. در 1313 ه.ق بعد از آنكه پدرش به سلطنت رسید، فرمان حكومت همدان براى او صادر شد ولى او از طرف خود پیشكارى تعیین نمود و به همدان فرستاد و خود در تهران به تحصیل پرداخت. چندى نیز حكومت سلطان‏آباد عراق با او بود. در 1323 ه.ق حكومت گیلان به او داده شد ولى این بار عضدالسلطان به مقر حكومتى رفت و شخصا در ایجاد نظم و امنیت مداخله نمود. ظل‏السلطان عموى وى كه در همان سال در راه عزیمت به اروپا به اتفاق دو فرزندش اكبرمیرزا و بهرام‏میرزا چند روزى میهمان عضدالسلطان بوده است، در كتاب خویش به نام سرگذشت مسعودى طرز رفتار و عدالت و ادب برادرزاده‏ى خود را ستایش مى‏كند. وى در واپسین روزهاى زندگى پدرش در تهران اقامت داشت. پس از صدور فرمان مشروطیت و فوت مظفرالدین شاه، وى برخلاف بعضى از برادران خود، با محمدعلى شاه روابط بسیار صمیمانه و حسنه‏اى داشت و او را خیلى از موارد مشورت مى‏داد. پس از تشكیل اولین دوره‏ى مجلس شوراى ملى، كمیسیون مالیه مجلس حقوق و مواجب شاهزادگان و رجال را تقلیل داد، از جمله موجب عضدالسلطان اعم از نقدى و جنسى از 24 هزار تومان به دوازده هزار تومان تقلیل یافت. لیكن وى برخلاف دیگران در مقام اعتراض و یا مبارزه با مشروطه برنیامد و اگر هم مخالفتى داشت، ظاهر كار را حفظ مى‏كرد. در دوران سلطنت احمدشاه، او بسیار محترم و با عزت زندگى مى‏كرد و بیشتر وقت او صرف رسیدگى به املاك وسیع خود كه در دوران حكومتش تدارك دیده بود و بیشتر در سلطان‏آباد عراق قرار داشت سپرى مى‏شد. در 1301 ش كمیسیون بودجه‏ى مجلس، شهریه‏ى او را ماهى هزار تومان تثبیت كرد و این رقم در آن ایام بالاترین مبلغى بود كه به شاهزادگان درجه‏ى اول پرداخت مى‏شد. غیر از او برادرش نصرت‏السلطنه هم از این موهبت برخوردار گردید. در 1304 مجلس پنجم شهریه‏ى او را به هفتصد و پنجاه تومان در ماه تقلیل داد. بعد از عزل احمدشاه، عضدالسلطان گوشه‏گیر شد و غالبا وقت خود را در املاك خویش مى‏گذرانید و به هیچ وجه خود را به عوامل حكومت نزدیك نمى‏كرد. در 1332 در دوره‏ى دوم مجلس سنا به پیشنهاد سپهبد زاهدى، سناتور انتصابى شد و یك دوره‏ى چهارساله در مجلس سنا عضویت داشت. از روزى كه زمزمه قانون اصلاحات ارضى شروع شد، وى به علت داشتن املاك وسیع به مخالفت پرداخت و آشكار و پنهان مخالفت خود را از این تصمیم ابراز مى‏كرد. وفات او در 1349 در 87 سالگى اتفاق افتاد. عضدالسلطان مردى ثروتمند و وطن‏خواه، باسواد و فرهنگ‏دوست بود. به مبانى مذهبى پاى‏بند بود، نماز و روزه را هرگز ترك نكرد، در دادن خمس و زكوه كوشا بود. در ایام كهولت غالبا در منزل خویش واقع در خیابان حقوقى در كتابخانه‏ى معتبرش، از دوستان پذیرائى مى‏كرد. از لحاظ قیافه صورى خیلى شباهت به مظفرالدین شاه داشت. وى در جوانى با دختر میرزا هدایت‏الله وزیر دفتر ازدواج كرد. صاحب دو پسر و سه دختر شد. یكى از دختران وى همسر مهندس احمد مصدق و دیگرى همسر خاكباز محسنى گردید. پسرانش مهندس ابونصر و انوشیروان در بخش خصوصى فعالیت مى‏كردند و از ثروتمندان ایران بودند.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند میرزا عبدالله همدانى، در 1264 در همدان پا به عرصه‏ى وجود نهاد. تحصیلات خود را در همدان در حد متعارف انجام داد. چندى به كارهاى مختلف اشتغال داشت ولى همواره در امور سیاسى مداخله مى‏كرد و در احزابى كه در آن زمان فعالیت داشتند، از اعضاء موثر بود. در جنگ بین‏المللى اول كه ایران از طرف بیگانگان اشغال شد و موضوع مهاجرت و تشكیل دولت موقت پیش آمد، مرحوم عصر انقلاب كه در آن موقع معروف به میرزا آقاخان فریار همدانى بود، نقش اساسى داشت. در 1294 مبادرت به انتشار روزنامه‏اى به نام عصر انقلاب نمود. این جریده ابتدا هفتگى بود، بعد در هر هفته دو شماره انتشار مى‏داد. مرام و مسلك روزنامه حمله به دولت و هیئت حاكمه بود. به همین دلیل چندین بار توقیف شد و به جاى آن روزنامه‏ى عهد انقلاب منتشر گردید. بعد از كودتاى 1299 سردبیرى عهد انقلاب را سعید نفیسى عهده‏دار بود. در انتخابات دوره‏ى پنجم، میرزا آقاخان از اردبیل به وكالت رسید و در دوره‏ى ششم نیز وكالت را حفظ كرد و به هنگام انتخاب نام خانوادگى، نام روزنامه‏ى خود را، نام فامیلى انتخاب نمود. وى بعد از دوره‏ى ششم، به كارهاى اجرائى دعوت شد. ابتدا در وزارت فوائد عامه و بعد در وزارت طرق صاحب مقاماتى گردید. چندى رئیس راه اصفهان و زمانى مدیركل وزارت راه بود. وفات او در 1324 اتفاق افتاد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند سید كاظم عصار، تولد 1304 ش در تهران است. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در تهران انجام داد و وارد دانشكده‏ى حقوق شد و در رشته‏ى قضائى درجه‏ى لیسانس گرفت. ضمنا مقدمات عربى و فقه و اصول و حكمت را نیز آموخت. در 1324 به خدمت در وزارت امور خارجه درآمد و مشاغلى را در آن وزارت طى نمود كه عبارتند از: دبیر اول سفارت ایران در آنكارا، معاون سركنسول در نیویورك، مستشار سفارت در هیئت نمایندگى ایران در سازمان ملل متحد. عصار در 1342 به مدیركلى نخست‏وزیرى رسید. یك سال بعد با سمت معاونت نخست‏وزیر به سرپرستى سازمان اوقاف منصوب گردید و مدت چهار سال در آن سمت باقى بود. بعد به دبیر كلى سنتو رسید و مدتى نیز در آن سمت بود. مدتى نیز قائم‏مقامى وزارت امور خارجه را در امور سیاسى و پارلمانى داشت. عصار با دختر سرلشكر نصرت‏الله معتضدى ازدواج كرد. همسر او از طریق مادر، نوه‏ى عبدالحسین میرزا فرمانفرما است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

متولد 1285 در شیراز و فرزند میرزا امیرسلیم رئیس ایل خمسه فارس است. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و متوسطه وارد دانشكده‏ى افسرى تهران شد و تا درجه‏ى سرگردى در ارتش پیش رفت، بعد به بانك ملى انتقال یافت و رئیس كارپردازى شد. در دوره‏ى پانزدهم كاندیداى مجلس شوراى ملى گردید و به وكالت رسید و در ادوار بعدى چهار دوره‏ى متوالى در پارلمان عضویت داشت. از سال 1342 به بعد كارى به او ارجاع نشد. در بانك ملى سمت مشاورى گرفت. گاهى در تهران و زمانى در شیراز به امور كشاورزى مى‏پرداخت. روى‏هم‏رفته مرد بدى نبود و كار خلافى در مدت عمر از او سر نزد و با مردم رفتار مناسب داشت. در سال 1374 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

در 1310 در رشت متولد شد. بعد از تحصیلات مقدماتى به آمریكا رفت، چندى به تحصیل اشتغال داشت، ولى مدركى دریافت نكرد. در 1337 پس از مراجعت به ایران در وزارت كشور استخدام شد. چندى در دوایر مختلف آن وزارتخانه مشغول بود تا به شركت واحد اتوبوسرانى رفت. ابتدا بازرس و سپس عضو هیئت مدیره شد. مدتى در شركت واحد باقى ماند و از آنجا به معاونت وزارت اطلاعات منصوب شد. در 1352 استاندار كرمانشاه گردید. دو سال استاندار كرمانشاهان بود. بعد به استاندارى خوزستان منصوب شد. ضمن رسیدگى به كارهاى او در استاندارى كرمانشاه، سوء استفاده‏هاى زیادى كشف شد؛ مخصوصاً در امر خانه‏سازى براى معاودین عراقى ارقام سوء استفاده زیاد بود. براى رسیدگى به پرونده‏ها او را از استاندارى خوزستان بركنار ساختند. قبل از دستگیرى و محاكمه به اروپا گریخت و با سرمایه‏اى كه اندوخته بود به كار تجارت و ملكدارى پرداخت. در 1356 دولت براى دستگیریش متوسل به پلیس بین‏الملل گردید، ولى چون پیگیرى جدى نكردند و در دادگاه‏هاى صالح به اتهامات و سوء استفاده‏هایش رسیدگى نكردند، حقیقت امر مكتوم ماند.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

فرزند ابراهیم ابتهاج‏الملك، متولد 1276 و تحصیلكرده‏ى بیروت و پاریس است. پس از ورود به خدمات دولتى، در وزارت مالیه و وزارت فوائد عامه مشاغلى به او ارجاع شد، بعد در وزارت امور خارجه داخل گردید. در 1313 دبیر اول سفارت ایران در قاهره و یك سال بعد در وزارت كشور مدیركل اداره‏ى سیاسى و جلب سیاحان شد. در 1316 به معاونت شهردارى تهران منصوب شد. پس از بركنارى صوراسرافیل شهردار تهران كفالت شهردارى را بر عهده گرفت. مدتى نیز معاون وزارت راه و عضور هیئت مدیره شیلات بود. سرانجام به شهردارى تهران انتخاب گردید و مجموعاً سه بار شهردار تهران شد، ولى هیچ بار در شهردارى منشأ اثر نگردید. در ادوار شانزدهم و نوزدهم در پارلمان بود. یكى از اقداماتش تشكیل شركت ایران‏تور است كه براى اولین بار خطوط مسافرتى منظمى در كشور برقرار كرد. در 1346 درگذشت. با قائم مقام‏الملك رفیع دوستى و نزدیكى داشت و از قدرت پارلمانى او در كارهاى خود استفاده مى‏كرد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

فرزند ابراهیم ابتهاج‏الملك در 1285 در رشت متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه در 1307 از طرف دولت براى ادامه‏ى تحصیلات به اروپا اعزام شد. در پاریس در رشته‏ى ساختمان و معدن درجه‏ى مهندسى گرفت. در مراجعت به ایران به دانشیارى و استادى دانشكده‏ى فنى رسید و ریاست اداره‏ى ساختمان بانك ملى را عهده‏دار شد. چندى فعالیت دولتى داشت، بعد به شغل آزاد پرداخت. تدریجاً از مهندسین معروف ایران شد و شركت مقاطعه‏كارى تشكیل داد. بسیارى از ساختمان‏هاى بزرگ دولتى را او ساخت و از این راه ثروتى سرشار به دست آورد. به فكر تجارت افتاد و اجازه‏ى تأسیس یك كارخانه‏ى سیمان در حوالى تهران گرفت و آن كارخانه را دائر كرد. قسمتى از سیمان كشور در كارخانه‏ى او تهیه مى‏شد. در 1353 كه از جاده‏ى چالوس عازم شمال بود، اتومبیلش در دره سقوط كرد و جسدش از آب رودخانه به دست نیامد. وراث ماه‏ها تلاش كردند، اما نتیجه‏اى نبخشید. علت اینكه مصر بودند جنازه‏اش را پیدا كنند، این بود كه وى وجوه زیادى در بانك‏هاى سویس گذاشته بود و كلید رمز و نمره‏ى آن سپرده‏ها را در پلاكى به گردن آویخته داشت. تنها راه وصول سپرده‏ها ارائه همان كلید رمز بود كه ظاهراً كلید را آب برده و پول‏ها را دولت سویس. در میانسالى با دختر بیوه دكتر امیر اعلم كه قبلاً همسر غلامرضا پهلوى بود ازدواج كرد. چند سالى این ازدواج بیشتر دوام نداشت كه همسرش به علت ابتلا به بیمارى سرطان درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

فرزند ابتهاج‏الملك رشتى متولد 1277. تحصیلات ابتدائى را در موطن خود رشت و تحصیلات متوسطه و عالى را به ترتیب در بیروت و پاریس انجام داد. پس از ورود به ایران داخل بانك شاهى شد و تا ریاست بازرسى آن بانك ترقى نمود. در 1317 در وزارت بازرگانى ناظر شركت‏هاى دولتى و مفتش دولت در بانك فلاحتى گردید. یك سال بعد به معاونت بانك ملى ایران انتخاب و در 1319 ریاست بانك رهنى ایران به او واگذار شد. ابتهاج تا 1321 در این سمت باقى ماند. در آن سال حسین علاء كه رئیس بانك ملى بود، به جاى محمدعلى فروغى به وزارت دربار رسید و ابتهاج رئیس بانك ملى ایران گردید و این سمت را تا تیرماه 1329 حفظ نمود. در دوره‏ى هفت ساله‏ى ریاست بانك ملى ایران، دوره‏اى كه بانك ملى تنها مرجع اقتصادى بود، با وجود بحران‏هاى شدید مالى و پولى كشور، به امور اقتصادى سر و صورتى داد، در توسعه‏ى شعب بانك ملى زحمات زیادى متحمل شد و سرمایه‏ى بانك را به چند برابر رسانید. در مقام ریاست بانك ملى با دكتر میلیسپو رئیس كل دارائى ایران كه داراى اختیارات وسیعى در امور مالى و پولى كشور بود اختلاف نظر پیدا كرد و میلیسپو به عنوان استفاده از اختیارات خود او را معزول نمود، ولى پس از زد و خورد شدید معلوم شد میلیسپو چنین اختیارى نداشته و حكم بركنارى ابتهاج خارج از حدود اختیارات وى صادر گردیده است. از اقدامات جالب ابتهاج در ریاست بانك ملى، پافشارى در پایان دادن دوره‏ى بانك شاهى برحسب تاریخ هجرى قمرى است. بانك مزبور كه به موجب قرارداد براى مدت شصت سال امتیاز بانكدارى در ایران داشت، به استناد تاریخ میلادى قصد داشت تا دو سال دیگر نیز ادامه كار دهد. ابوالحسن ابتهاج با تكایى كه به عبدالحسین هژیر داشت، معتقد بود چون قرارداد در ایران منعقد گردیده و تاریخ آن زمان هجرى قمرى بوده است، بنابراین باید سال 355 روز محاسبه شود و طبعاً بانك شاهى بساط خود را ششصد روز زودتر برچیند. سرانجام مشاورین برجسته‏ى حقوقى مانند منصورالسلطنه و صدیق حضرت و دكتر قاسم‏زاده رأى به نظر ابتهاج دادند و بانك شاهى ششصد روز زودتر برچیده شد. در تیر ماه 1329 كه رزم‏آرا به ریاست دولت رسید، ابتهاج را از ریاست بانك ملى بركنار نمود و پس از مدت كوتاهى ابتهاج به سفارت ایران در پاریس و اسپانیا مأمور گردید. تا سال 1331 كه به تهران احضار شد در این سمت باقى بود. در 1333 با اختیارات كامل به ریاست سازمان برنامه منصوب گردید و پنج سال در این سمت بود. چه در این سمت چه در هر سمت دیگر كاملاً دیكتاتور بود و دستورهاى رئیس دولت یا وزارى ذینفع را هرگز قبول نمى‏كرد. منوچهر اقبال نخست‏وزیر وقت، قانونى از مجلس گذراند كه ریاست سازمان برنامه با نخست‏وزیر خواهد بود و او مى‏تواند از طرف خود قائم‏مقام تعیین كند. هنگامى كه این لایحه در جلسه‏ى علنى مطرح شد، ابتهاج اطلاع حاصل نمود و بلافاصله سازمان برنامه را ترك كرد. در اواخر 1339 در ترمیم كابینه‏ى مهندس جعفر شریف امامى، قائم‏مقامى نخست‏وزیر در سازمان برنامه به احمد آرامش تفویض شد. او كه قبلاً عضو هیئت نظارت سازمان بود اطلاعاتى از طرز كار و اعمال ابتهاج داشت لذا با استفاده از آن اطلاعات در مجلس شوراى ملى و مطبوعات به افشاگرى پرداخت و ابتهاج را متهم به سوء استفاده نمود و از پول‏هاى كلانى كه به مقاطعه‏كاران داده است پرده برداشت. ابتهاج نیز متقابلاً در مقام دفاع، ادعاهاى آرامش را رد كرد تا اینكه در حكومت دكتر امینى، دادگسترى مبارزه با فساد و فاسد را شروع كرد. بر اساس اظهارات آرامش دیوان كیفر ابتهاج را احضار و بازداشت نمود. قریب هشت ماه در زندان بود تا سرانجام با قرار معادل هفتصد و بیست میلیون ریال آزاد شد. پس از سقوط كابینه‏ى امینى، پرونده‏ى ابتهاج مختومه اعلام گردید. ابتهاج پس از كناره‏گیرى از كارهاى دولتى با سوابق طولانیش در بانكدارى به تأسیس یك بانك خصوصى بنام «بانك ایرانیان» با سرمایه چند تن از جمله مرحوم حسن شمشیرى اقدام كرد و خود رئیس هیئت مدیره بانك شد ولى روى همرفته بانك مزبور درخششى نیافت تا اینكه در 1356 سهام خود را فروخته از ایران خارج شد. ابتهاج مردى ورزشكار، تندخو، لجوج، مبارز و باسواد بود. در عمر خود دو همسر انتخاب كرد، چون از همسر اول اولادى متولد نشد متاركه نمود و با دكتر آذر صنیع ازدواج كرد و صاحب دو فرزند شد. ضمناً همین خانم اخیر بود كه او را به سوى سرمایه‏دارى سوق داد و در نتیجه هر دو متمول شدند و در كشورهاى خارج صاحب مستغلات گردیدند. ابتهاج در سن 90 سالگى قسمتى از خاطرات حیات خود را به زبان فارسى در خارج از ایران انتشار داد. وى در سال 1378 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

از افسران ارشد قزاقخانه در حدود 1255 متولد شد. مدارس نظامى ایران و روسیه را طى كرد و قبل از كودتا درجه‏ى میرپنجى كه معادل سرلشكرى بود داشت و اولین افسر ایرانى است كه با درجه‏ى سرتیپى به ریاست ستاد قزاقخانه رسیده بود. چندى رئیس آتریاد همدان و مدتى فرمانده قشون مازندران بود. در 1301 به دنبال تشكیل ارتش نوین و تأسیس پنج لشكر مستقل، آیرم با ارتقاء به درجه‏ى امیرلشكرى، به فرماندهى لشكر جنوب كه مركز آن اصفهان بود منصوب شد و حدود عملیات این لشكر عبارات بود از فارس، بنادر جنوب، كرمان، یزد، سیستان و بلوچستان و اصفهان. ابوابجمعى لشكر حدود دویست و پنجاه افسر، هزار و پانصد سرباز و ششصد رأس اسب و قاطر بود. مركز این لشكر قریب یكسال در اصفهان بود و بعد به شیراز منتقل گردید و در 1303 كه سردار سپه به سفر جنگى خوزستان رفت، آیرم با دو تیپ همراه او بود. در 1305 لشكر جنوب فشار خود را براى خلع سلاح عشایر افزایش داد و عشایر نیز كه از نظام اجبارى و پرداخت مالیات و خلع سلاح ناراضى بودند، تدریجاً علیه دولت دست به شورش زدند و سرتاسر منطقه‏ى فارس دستخوش ناامنى و آشوب گردید. سختگیریهاى امیرلشكر آیرم و پول‏هائى كه او و افسرانش از عشایر مى‏گرفتند به شورش شتاب بیشترى داد و هر روز دامنه‏ى آن وسیع‏تر مى‏شد. رضاشاه، طغیان عشایر را نتیجه‏ى بى‏ترتیبى و سختگیرى و اخاذى افسران دانست و لذا امیرلشكر آیرم را از فرماندهى لشكر جنوب بركنار و به تهران احضار كرد و او را به زندان انداخت. گفته شد مبلغى از پول‏هائى كه اندوخته بود در اختیار رضاشاه قرار داد تا از زندان آزاد شد و حدود 1312 در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

میرزا اسحاق‏خان. در جوانى و در اوائل زمان سفارت علاءالملك (حدود 1306) از تبریز مستقیماً به پطرزبورغ رفت و جزء اعضاى سفارت ایران پذیرفته شد. وى جوانى زیرك و كارى بود و همین كه به سفارت پطرزبورغ (لنین‏گراد) وارد شد، روسى را به قدر حاجت و فرانسه را براى هر نوع مكالمه و مراسله آموخت و در مدت چند سال اقامت در پطرزبورغ خود را به مقام مستشارى رسانید.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

میرزا رضا مستوفى معین‏السلطنه از رجال دوره ناصرى (و. 1240- ف. 1313 ه.ق) مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

حاج محمد دهدشتى بوشهرى (ف. 1312 ه.ش) از تجار معتبر و نماینده مجلس شوراى ملى در چند دوره و در سن 97 سالگى در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(فرهاد میرزا)- فرهاد میرزا معتمدالدوله پسر عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه بود (و. 1233 ه.ق- ف. 1305 ه.ق) این شاهزاده از سال 1250 تا 1252 به ترتیب به حكومت خوزستان و لرستان منصوب شد و در سالهاى 1252 و 1255 در غیاب محمدشاه نایب‏السلطنه بود و در سال 1257 حكمران فارس شد و در سال 1290 كه ناصرالدین شاه عازم فرنگ بود او را به نیابت سلطنت در تهران گذاشت. وى رد غیاب ناصرالدین شاه با علماى بزرگ تهران مثل حاجى ملا على كنى با دستیارى مأمورین روسیه توطئه‏اى بر ضد سپهسالار ترتیب داد و موفق شد كه شاه را به عزل سپهسالار وادار كند ولى خود او متهم شد كه با انگلیسیها مربوط است به همین جهت مورد بى‏مهرى شاه قرار گرفت و پس از چندى اجازه گرفت كه به مكه سفر كند و شرح مسافرت خود را در كتابى به نام هدایةالسبیل نوشته است و پس از بازگشت به حكومت فارس رسید و قبر او در قسمت شرقى مزار كاظمین معروف به باب فرهادى است. از جمله كتابهائى كه فرهاد میرزا نوشته عبارتست از: نصابى به انگلیسى، كنزالحساب، هدایةالسبیل، جام جم در جغرافى و تاریخ، و زنبیل به تقلید كشكول شیخ‏بهائى و فلك‏السعاده در علم احكام نجوم و كتاب دیگرى نوشته به نام قمقام زخار و كتابهاى «وفیات الاعیان» و «مجمع‏الامثال» میدانى به اهتمام او در تهران به طبع رسیده است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(المعتمد على‏اللَّه) احمد بن المتوكل، پانزدهمین خلیفه عباسى. از 256 تا 279 خلافت كرد وى معاصر با یعقوب لیث صفارى بوده است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(المعتضد باللَّه) ابوالعباس احمد بن الموفق، شانزدهمین خلیفه عباسى (مدت خلافت از 279 ه.ق تا 289).

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(المعتصم باللَّه) ابواسحاق محمد بن هارون‏الرشید (و. 180 ه.ق- ف. 227 ه.ق) پس از فوت مأمون برادرش به سال 218 ه.ق به خلافت رسید. وى هشتمین خلیفه‏ى عباسى است و چون به ایرانیان و اعراب اطمینان نداشت لشكرى از غلامان ترك براى محافظت خود ترتیب داد لیكن عاقبت از دست ایشان به شهر «ساره» كه خود ساخته بود پناه برد. از جمله وقایع خلافت او قیام بابك خرم دین است و معتصم او را به دست افشین از پاى درآورد و افشین را نیز به اتهام همدستى با مازیار بن قارن به حبس انداخت و افشین در زندان وفات یافت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

شرف‏الدین مظفر یكى از پنج پسر جلال‏الدین منصور بن مبارزالدین محمد است. در كرمان به خدمت امیر سورغتمش قراختائى رسید و بعد به خدمت چهار تن از سلاطین مغول رسید به این ترتیب (ارغون، گیخاتو، غاران و الجایتو) و الجایتو حكومتى وسیع به او داد و در 713 ه.ق وفات یافت و پسر او مبارزالدین محمد كه سیزده سال داشت از طرف الجایتو به حكومت رسید.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

مظفرالدین میرزا پسر چهارم مظفرالدین شاه قاجار (و. سیزدهم جمادى‏الثانى 1269- ف. 19 ذیعقده 1324 ه.ق) وى در سال 1274 در سن 5 سالگى به ولیعهدى انتخاب شد و مدت 40 سال ولیعهد و حاكم آذربایجان بود. در ذیحجه 1313 به سلطنت رسید. چند سفر به اروپا رفت و مخارج بسیارى كرد و براى تأمین این مخارج دوبار از روسها قرض گرفت و در عوض گمرك شمال و شیلات بحر خزر را به روسها واگذار كرد. بار دیگر در مقابل قرضى كه از انگلیسها گرفت عواید گمرك جنوب را هم به آنها داد و در نتیجه مملكت دچار افلاس شد و سبب انقلابات مشروطیت گشت و به علت پافشارى آزادى‏خواهان در 14 جمادى‏الثانى 1324 ه.ق فرمان مشروطیت را صادر كرد و در 14 ذیقعده همان سال قانون اساسى را كه به وسیله مجلس تنظیم شده بود امضاء كرد و 5 روز پس از امضاء قانون اساسى (19 ذیقعده 1324) در تهران وفات یافت. جنازه‏اش را به عتبات بردند.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1297 ش)، نویسنده، مترجم و روزنامه‏نگار. در قاین به دنیا آمد. پس از طى تحصیلات متوسطه در مشهد و دارالفنون تهران موفق به اخذ درجه‏ى دكتراى ادبیات از دانشگاه ادبیات تهران شد. او همچنین در بدو تأسیس مجله‏ى «ترقى» عنوان سردبیرى آن را داشت. از آثار وى: «پنجه‏ى خونین»؛ «عشق شوم»؛ «پیك اجل»؛ «عروس مدائن»، ترجمه.[1] فرزند دكتر سید حسین مدرسى، در 1297 در قائن متولد شد. تحصیلات خود را در دبستان و دبیرستان شاهرضاى مشهد انجام داد و از دبیرستان دارالفنون تهران دیپلم گرفت و وارد دانشكده ادبیات تهران شد و دوره‏ى سه ساله دانشكده‏ى مزبور را به پایان رسانید و لیسانس گرفت. چند سال بعد تحصیلات خود را در دانشكده‏ى ادبیات ادامه داد و سرانجام دكتر در ادبیات فارسى شناخته شد. وى از نوجوانى سوداى نویسندگى داشت و از اینرو بعد از شهریور 1320 نویسندگى را آغاز نمود و سرانجام سردبیر مجله‏ى ترقى شد. مجله‏ى ترقى در آن ایام از مطبوعات جنجالى و پرسروصدا و متنوع بود و طرفداران زیادى داشت. مدرسى در این مجله تلاش زیاى كرد و آنرا به اوج رسانید و بزرگترین تیراژ را در آن زمان بدست آورد. داستانهائى كه توسط مدرسى در مجله نوشته مى‏شد، خواهان زیادى داشت و بعضى از آنها بصورت كتاب چندین بار منتشر گردید، مانند عروس مدائن، پنجه خونین، عشق و انتقام، پیك اجل. دكتر مدرسى همزمان با كار نویسندگى به استخدام در وزارت دارائى درآمد و مشاغل مهمى را در طول خدمت خود در وزارت دارائى بدست آورد. از مشاغل وى مى‏توان بازرسى دولت در بنگاه داروئى، نماینده‏ى وزارت دارائى در شوراى راه‏آهن، مدیر كل نظارت بر مؤسسات اقتصادى را نام برد. عضویت شورایعالى بانك رفاه كارگران و عضو هیئت مدیره و قائم مقامى بانك رهنى ایران از دیگر مشاغل وى مى‏باشد. دكتر مدرسى در حزب مردم فعالیت داشت و از اینرو در دوره‏ى بیست و دوم مجلس از طرف حزب مزبور كاندیداى نمایندگى از تربت حیدریه گردید و سرانجام به وكالت مجلس انتخاب شد. در مجلس یكى از سخنگویان حزب مردم بود مخصوصا به هنگام طرح بودجه دولت ایراداتى به طرز حكومت هویدا مى‏گرفت. در هر حال در ادوار بعد نتوانست رضایت دولت را جلب كند و پس از انقضاى مجلس بیست و دوم، به وزارت دارائى بازگشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1288 ش)، روزنامه‏نگار، استاد دانشگاه و شاعر، متخلص به رعدى. در تبریز متولد شد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در تبریز به پایان برد، سپس به تهران آمد و از دانشكده‏ى حقوق و علوم سیاسى به اخذ لیسانس نایل گشت. در سال 1312 ش به خدمت دولت درآمد و مشاغلى چون مدیر كتابخانه‏ى فنى وزارت فرهنگ، ریاست اداره‏ى كل نگارش، سرپرستى مجله‏ى آموزش و پرورش و ریاست هیات تحریریه‏ى روزنامه‏ى «ایران» را عهده‏دار بوده است. در تاسیس فرهنگستان ایران همكارى داشته و مدتى دبیرخانه آن را اداره مى‏كرده است. در سال 1315 ش به مظور تكمیل معلومات به پاریس رفت و در رشته یا ادبیات درجه‏ى دكترا گرفت. وى به زبانهاى فرانسوى، انگلیسى، عربى و تركى رایج در تركیه تسلط داشت. سپس به ایران مراجعت كرد و در وزارت فرهنگ به خدمت مشغول شد. بعدها به نمایندگى ایران در یونسكو انتخاب شد و به نیابت ریاست آن سازمان رسید. پس از مراجعت به ایران، سناتور انتخابى تهران شد و ریاست دانشكده‏ى ادبیات دانشگاه ملى را عهده‏دار بود. دكتر رعدى در سرودن شعر توانا بود. قصیده‏ى «نگاه» او مشهورترین و شیواترین قصاید زبان فارسى است كه آن را در سال 1314 ش و براى برادر لال خود سرود. از آثار او: رساله‏ى «رستاخیز ادبى ایران»؛ رساله‏ى «جهان‏بینى فردوسى»؛ «تاریخچه‏ى تحول دانشگاه‏ها در ایران»، به زبان انگلیسى؛ «تحقیق در آموزش عالى در زمینه‏ى حقوق عمومى تطبیقى»، به زبان فرانسوى؛ «پنج آینه»، شامل مثنویهایى سیاسى. مجموعه‏ى اشعار او تحت عنوان «نگاه» چاپ و منتشر شده است.[1] شاعر و ادیب و محقق و سیاستمدار، در 1288 در شهر تبریز پا به عرصه‏ى وجود نهاد. نیاكانش تفرشى بودند. تحصیلات خود را در تبریز آغاز كرد و در 1306 ش دیپلم گرفت و براى ادامه‏ى تحصیل عازم تهران شد و در مدرسه‏ى عالى حقوق و علوم سیاسى ثبت نام كرد و سرانجام در 1309 درجه‏ى لیسانس در علم حقوق گرفت و به آذربایجان بازگشت و شغل دبیرى را پیشه‏ى خود ساخت. چند سالى در تبریز به تدریس ادبیات و تاریخ و جغرافیا مشغول بود تا اینكه به تهران انتقال یافت و ریاست اداره انطباعات وزارت فرهنگ و مدیریت مجله‏ى تعلیم و تربیت به او محول گردید. در 1314 كه فرهنگستان ایران تاسیس یافت، رعدى با حفظ سمت به ریاست دبیرخانه‏ى فرهنگستان انتخاب شد. در 1315 على‏اصغر حكمت وزیر فرهنگ وقت، او را براى ادامه‏ى تحصیل به اروپا فرستاد و در كشور سویس دوره‏ى دكتراى حقوق را به اتمام رسانید و در 1321 به ایران بازگشت و به عضویت فرهنگستان و مدیر كلى وزارت فرهنگ و استادى دانشگاه دعوت شد. دكتر رعدى چندى به كارهاى فرهنگى و ادبى اشتغال داشت. مجددا براى مطالعات زبان‏شناسى با سمت وابسته‏ى فرهنگى به انگلستان عزیمت نمود و چند سالى نیز در این زمینه به تحقیق و تتبع پرداخت و به ایران بازگشت. مدتى بازرسى فنى و مشاور عالى بود و بعد به ریاست اداره كل تعلیمات عالیه رسید و سرانجام نماینده و سفیر ایران در یونسكو شد و سالها بدون معارض در آن سمت انجام وظیفه مى‏كرد تا اینكه جاى خود را به دكتر منوچهر اقبال داد و به تهران احضار شد. در انتخابات سال 1342 به سمت سناتور انتصابى تعیین گردید و مدت چهار سال سناتور بود. رویه‏ى وى در مجلس سنا و ایراد سخنرانى‏هاى بى‏جا و بجا و حمله به وزارت فرهنگ و انتقاد از برنامه‏هاى دولت موجب گردید كه پس از اختتام دوره‏ى چهارم مجلس سنا، به وى كار فرهنگى داده شود. از این‏رو به ریاست دانشكده‏ى ادبیات دانشگاه ملى (شهید بهشتى) منصوب گردید و تا پایان 1357 در آن شغل مستقر بود و سپس بازنشسته شد. رعدى مردى فاضل و شاعرى توانا بود و در ادبیات فارسى، عربى، انگلیسى و فرانسه صاحب‏نظر بود. از نوجوانى شعر مى‏سرود و چون اشعارش از مضامین بدیع و سادگى و روانى برخوردار بود، مورد توجه بزرگان علم و ادب قرار گرفت و دانشمندانى چون ادیب‏السلطنه سمیعى، دبیراعظم بهرامى و على‏اصغر حكمت به او ارج مى‏نهادندو در انجام خواسته‏هایش مساعدت فراوان كرده‏اند. اشعار او اعم از قصیده و عزل و چكامه، بالغ بر چهل هزاربیت مى‏باشد و تاكنون دو جلد از اشعار او به چاپ رسیده است. دكتر غلامعلى رعدى در عین فضیلت، مردى جاه‏طلب، خودخواه و تندخو بود و خود را بالاتر از همه مى‏دانست. در اشعارش بسیارى از فضلا و ادبا را مورد انتقاد قرار داده است. با هیچ‏كس روح سازش نداشت. وفات وى در سال 1378 در تهران اتفاق افتاد و سالیانى چند در بسترى بیمارى بود.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی

ز 385 ق، از زنان هوشمند و سیاستمدار. وى دختر احمد، از خاندان مردانى، بود كه در سال 358 ق، پسرش ابوتغلب را در دفع مخالفان كمك كرد و مدتى نیز خود حكومت كرد. از وقایع مهم دوران حكومت فاطمه خاتون، جنگ با بدرالدین بن حسنویه (400 -369 ق) ملقب به ناصرالدوله و به اسارت گرفتن او در سال 385 ق است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی

ذیقعده 656 ق، از زنان عابد و باتدبیر. وى دختر ملك كامل و همسر ملك مظفر، حاكم حماة، بود. پس از مرگ همسرش، محمد- كه بعدها به ملك منصور ملقب شد- به سلطنت رسید. اما چون محمد كودكى خردسال بود، غازیه خاتون تا هنگام رشد و بلوغ وى شخصا اداره حكومت را در دست گرفت. در آن مدت مردم از آسایش و امنیت برخوردار بودند.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1260 ش در اراك متولد شد. پدرش حاج‏آقا محسن اراكى از اجله علماى متعین و ملاك بود. تحصیلات مقدماتى را در نزد معلمین خصوصى انجام داد و چندى در حوزه‏هاى علمیه‏ى اراك، قم و تهران به تحصیل اشتغال داشت. پس از انجام تحصیلات، شغل او ملكدارى و اداره‏ى املاك وسیع پدرش بود و تدریجا در شهر اراك موقعیت خاصى پیدا كرد و داوطلب نمایندگى مجلس شوراى ملى شد. در دوره‏ى پنجم به نمایندگى مجلس انتخاب شد و جزء یاران و نزدیكان مدرس گردید و تقریبا در اقلیت مجلس قرار داشت. در استیضاح معروف اقلیت از سردارسپه، هفت نفر آن را امضاء نموده بودند، یكى هم حاج اسمعیل عراقى بود. ولى طرفداران سردارسپه خیلى زود توانستند او را از مدرس جدا سازند. در جلسه‏ى 9 آبان 1304 یكى از موافقین خلع قاجاریه بود كه به انقراض آن خاندان راى داد. در مجلس موسسان كه در آذرماه همان سال تشكیل شد، از اراك نماینده بود. یكى از موافقین تغییرات قانون اساسى بود. چون خود را كاملا در اختیار سردارسپه قرار داده بود، در ادوار ششم، هفتم و هشتم نیز وكیل شد. دوره‏ى نهم به او استراحت دادند ولى در دوره‏هاى دهم و یازدهم مجددا به وكالت رسید. برادر بزرگتر وى به نام حاج میرزا شمس‏الدین عراقى در دوره‏ى سوم وكالت داشت. برادر دیگر وى كه نام خانوادگى خاكباز محسنى را انتخاب نموده بود، چند دوره وكیل شد. در دوره‏ى یازدهم، شهربانى براى او پاپوش دوخت و بر اساس آن پرونده، از او سلب مصونیت گردید و مدتها در زندان بسر مى‏برد تا بالاخره با شفاعت عده‏اى از جمله حاج محتشم‏السلطنه از زندان آزاد شد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1287 متولد شد. از دانشگاه تهران لیسانس حقوق گرفت. چندى در شركت سهامى كل ساختمان ایران و مدتى در وزارت صناعت و معادن مشغول كار بود. در سال 1323 به استخدام در وزارت امور خارجه درآمد و مشاغلى را تدریجا طى كرد مانند معاونت اداره اقتصادیان، معاونت تشریفات، دبیر اول سفارت ایران در واتیكان و سرانجام رایزن سفارت ایران در واتیكان شد و بعد به رایزنى سفارت ایران در ایتالیا منصوب گردید. مدتى هم با سمت وزیرمختارى رئیس اداره پنجم سیاسى بود تا به ریاست اداره كل تشریفات وزارت امور خارجه منصوب گردید. مرتضى عدل طباطبائى ابتدا سفیركبیر ایران در سنگال شد و بعد به مقام سفارت در سوئد رسید و سرانجام در سمت سفیركبیر ایران در آرژانتین بازنشسته شد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1286 در تبریز متولد شد. پدرش حاج عباسقلى عدل از مالكان سراب بود. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد دانشكده‏ى افسرى تهران شد و دوره‏ى دانشكده را پایان داد و به خدمت در ارتش درآمد. در 1322 با درجه‏ى سرهنگى به ژاندارمرى كل كشور انتقال یافت و ریاست چند ناحیه‏ى ژاندارمرى را به عهده گرفت. چندى رئیس ستاد ژاندارمرى بود و در 1329 در همان سمت درجه‏ى سرتیپى گرفت. بعد معاون كل ژاندارمرى و قائم‏مقام ژاندارمرى كل كشور شد و درجه‏ى سرلشكرى گرفت. در 1355 در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند عباسقلى عدل طباطبائى، در 1303 در تبریز تولد یافت. پس از اتمام تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد دانشكده‏ى حقوق تهران شد و لیسانس در رشته‏ى اقتصاد گرفت و براى ادامه‏ى تحصیل به اروپا رفت و در پاریس درجه‏ى دكتراى دولتى در رشته‏ى اقتصاد اخذ نمود و در 1337 به عنوان دانشیار در دانشكده‏ى حقوق و علوم سیاسى و اقتصاد مشغول كار شد، بعد استاد گردید. در انتخابات دوره بیست‏ویكم با حمایت حسنعلى منصور، چون عضو گروه مترقى بود، به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب گردید. بعد پروانه‏ى وكالت دادگسترى گرفت و به شغل آزاد پرداخت. در 1353 امتیاز تاسیس یك دانشگاه در بابلسر به او داده شد كه به نام مدرسه‏ى عالى مدیریت شروع به كار كرد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

قزاق، رئیس نظمیه، دیكتاتور، غارتگر. امیر لشكر محمدحسین آیرم، رئیس شهربانى مقتدر و سفاك ایران در دوره‏ى رضاشاه بود. در 1261 تولد یافت و پس از تحصیل مقدماتى فارسى و علوم متداول به روسیه رفت. در آنجا در مدارس نظام تحصیل كرد و با درجه‏ى افسرى وارد قزاقخانه شد و مراحل ترقى را سریع پیمود، درجه‏ى سرهنگى گرفت و آجودان و مترجم لیاخوف فرمانده‏ى قزاقخانه شد. نفوذ و شخصیت او از سایر افسران ایرانى بیشتر بود. زبان روسى را به خوبى تكلم مى‏كرد. چندین سفر دیگر به روسیه رفت و در سفر آخر تحت عمل جراحى قرار گرفت. در نتیجه‏ى این عمل قدرت جنسى را از دست داد، ریشش ریخت و به شكل خواجگان درآمد. بعد از كودتاى 1299 از روسیه برگشت، با درجه‏ى سرهنگى به ارتش وارد و فرماندهى هنگ مستقل مازندران به او سپرده شد. پس از چندى هنگ مستقل گیلان هم ضمیمه‏ى كار او گردید، مقامش بالا رفت، درجه‏ى سرتیپى گرفت و فرمانده‏ى قواى شمال شد. در چند زد و خورد داخلى شركت نمود و غائله‏ى تركمن صحرا را ظاهراً سر و صورتى داد. در 1304 كه قدرت و محبوبیت امیرلشكر طهماسبى در آذربایجان موجب وحشت رضاشاه شده بود، سردار سپه به تبریز عزیمت كرد، او را با خود به تهران آورد و سرتیپ آیرم را به جاى وى به فرماندهى لشكر آذربایجان منصوب نمود و براى مدتى اختیارات حكومتى را هم به او سپرد. ابراز احساسات آیرم و لشكر او به هنگام تغییر سلطنت بیش از سایر فرماندهان بود و هدایاى ارسالى هم قابل ملاحظه به نظر مى‏رسید. آیرم چند سالى در آذربایجان اقامت داشت ولى در اثر شورش فوج سلماس و قطعه قطعه كردن سرهنگ ارفعى فرمانده‏ى آنجا كه در اثر سوء تدبیر فرمانده‏ى لشكر انجام گرفت، آیرم به تهران احضار شد و مدتى رئیس دژبان و زمانى فرمانده لشكر سوار بود. در 1310 به جاى سرتیپ فضل‏اللَّه زاهدى به ریاست شهربانى كه در آن روز نظمیه گفته مى‏شد منصوب گردید. قریب پنج سال رئیس كل تشكیلات نظمیه‏ى ایران بود. در 1312 درجه‏ى سرلشكرى گرفت و قدرت فوق‏العاده‏اى بدست آورد و تحقیقاً شخص دوم ایران شد. مخصوصاً پس از عزل، تعقیب، حبس و مرگ تیمورتاش و سردار اسعد بختیارى كه اولى وزیر دربار و دومى وزیر جنگ بودند، قدرت او افزایش یافت و در صحنه‏ى سیاسى آن روز بالامعارض گردید. نخست‏وزیر و رئیس مجلس از او دستور مى‏گرفتند. مأمورین آیرم مقامات آن روز را طورى در اختیار داشتند كه همه روزه گزارش مفصلى از اعمال و رفتار و كارهایشان توسط آیرم به رضاشاه داده مى‏شد. تبعید عدل‏الملك دادگر رئیس مجلس آن روز و زین‏العابدین رهنما نماینده‏ى مجلس و مدیر روزنامه‏ى ایران نتیجه‏ى گزارش آیرم بود. سلب مصونیت از تعدادى از نمایندگان نیز مولود اقدامات او بود. در هر حال طورى زمینه را براى خود مهیا كرده بود كه احدى یاراى مخالفت با او را نداشت. علاوه بر ریاست شهربانى، ریاست املاك رضاشاه هم به او واگذار گردید. از سوء استفاده یا غارت روى گردان نبود. در جمع مال حرص داشت، از هر چیزى سوء استفاده مى‏كرد و بر ثروت خود مى‏افزود. بعد از آنكه رقباى بانفوذ و مؤثر خود را از میان برداشت، میدان وسیع و بدون معارض از آن او شد، ولى تدریجاً از وضع خود بیمناك گردید و اندیشید رضاشاه به زودى به سراغ او خواهد آمد و سرنوشتى بهتر از تیمورتاش و اسعد و اسدى متولى باشى و نصرت‏الدوله نخواهد داشت. به فكر فرار از چنگال دیكتاتور افتاد، نقشه‏ى ماهرانه‏اى طرح كرد و آن را به مرحله‏ى اجرا درآورد. در نیمه‏ى دوم سال 1314 آیرم تمارض نمود. چند روزى در منزل بسترى شد و خود را سخت مریض نشان داد. ظاهراً قادر به تكلم نبود و مطالب خود را روى كاغذ مى‏نوشت وانمود مى‏كرد بیماریش در ایران قابل علاج نیست و اگر به اروپا عزیمت كند و سریعاً تحت درمان قرار نگیرد، تلف مى‏شود. با این تمهیدات تحصیل اجازه و گذرنامه نمود. در آن موقع هیچ‏كس تصور نمى‏كرد مسافرت رئیس نظمیه صورت فرار داشته و كسالتش مصنوعى باشد. به هر نحوى كه بود از ایران خارج شد، در كشتى نشست و از راه بندر انزلى به طرف بادكوبه حركت كرد. گویا در بندر انزلى گوش چند نفر را هم بریده بود. به آلمان كه رسید، بدون اینكه به پزشك یا بیمارستانى مراجعه كند حالش بهبود یافت. اتومبیل بسیار مجللى خرید و بیرق ایران را جلوى آن نصب كرد و با عنوان رئیس كل شهربانى ایران با تبختر تمام مشغول گردش و تفریح شد. چند ماهى گذشت و معالجه‏اش تمام نشد. مدت كه طولانى گردید و نزدیك به یك سال شد، رضاشاه فهمید مرغ از قفس پریده است، ولى به روى خود نیاورد و به دفتر مخصوص دستور داد تلگرافى او را به كشور فراخواند. در پاسخ تلگراف، دفتر مخصوص آیرم تقاضاى هزینه‏ى سفر كرد. هزار لیره حواله شد، ولى باز هم از آمدن حضرت اجل خبرى نشد. رضاشاه متوجه گردید كه دیگر مراجعت نخواهد كرد. اقدامات غیررسمى دولت ایران براى بازگرداندنش به نتیجه نرسید. با ثروت و مكنتى كه جمع‏آورى كرده بود سال‏ها در اروپا مى‏زیست. بعد از شهریور 1320 و اشغال ایران از طرف متفقین به فكر تشكیل دولت «ایران آزاد» افتاد و عده‏اى از ایرانیان مقیم خارج را به دور خود جمع كرد. مخصوصاً عدل‏الملك دادگر را براى ریاست دولت در نظر گرفته بود. عدل‏الملك موافقت نكرد. آیرم خود دولتى در آنجا تشكیل داد و عده‏اى از ایرانیان را به عنوان وزیر تعیین نمود و با مطبوعات مصاحبه مى‏كرد، ولى كارش نگرفت و توفیقى نیافت. سرمایه‏اش نیز تمام شد. به حاج حسن آقا مهدوى فرزند امین‏الضرب متوسل شد و چندى در منزل او مى‏زیست، تا اینكه در 1326 پس از عمل جراحى در یكى از بیمارستان‏هاى آلمان در 65 سالگى درگذشت. آیرم مردى بود خوش‏قامت و در جوانى خوش‏صورت، مجلس‏آرا، خوش‏معاشرت، در عین حال سخت‏دل، متكبر، مال‏دوست، پرونده‏ساز، ظالم و براى رسیدن به هدف و تثبیت خود از هیچ عمل پلیدى روى گردان نبود. یادداشت‏ها و مقالاتى كه در پنجاه سال اخیر بعضى از مقامات و رجال نوشته و انتشار داده‏اند همه مؤید این نظر است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

فرزند میرزا ابوالقاسم خان در 1265 متولد شد. بعد از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه به كمك عموى خود كه منشى سفارت روسیه در تهران بود، براى ادامه‏ى تحصیلات به پطرزبورگ رفت و در آنجا مجدداً دوره‏ى متوسطه و عالى را در رشته‏ى حقوق به پایان رسانید. پس از مراجعت به ایران چندى در وزارت امور خارجه مصدر خدماتى شد و تا ریاست اداره ترقى كرد و بعد به ریاست شیلات شمال منصوب شد. در 1301 با على‏اكبر داور محشور و نزدیك شد و از پایه‏گذاران حزب رادیكال و دنباله‏روى خط سیاسى داور بود. در 1301 با كمك و مساعدت حزب رادیكال، به معاونت وزارت معارف منصوب گردید و ضمناً در مدارس عالى حقوق و علوم سیاسى تدریس مى‏نمود. در 1306 در تشكیلات نوین دادگسترى با تربه‏ى 9 قضائى به مستشارى دیوان عالى تمیز منصوب گردید و قریب 6 سال در آن سمت باقى ماند. در 1312 استاندارى فارس به عهده‏ى او قرار گرفت و در احیاء آثار باستانى فارس جد و جهدى از خود معمول داشت. در 1314 وقتى على منصور ظاهراً به اتهام اخذ رشوه از شركت كامپاكس بركنار و بازداشت شد، آهى به جاى او به وزارت طرق منصور گردید و قریب سه سال در آن شغل مستقر بود و اتصال خطوط راه‏آهن شمال و جنوب در دوران تصدى او انجام گرفت. در نیمه‏ى دوم سال 1317 بركنار و زندانى شد. علت بركناریش سوءظنى بود كه رضاشاه به او داشت چون تحصیلكرده‏ى روسیه بود و با سفیركبیر شوروى حشر و نشر زیادى داشت، شاه به او ظنین شده بود. در یكى از ملاقات‏ها به رضاشاه گفته بود مردم از حكومت رضایت ندارند. همین جلسه موجب عصبانیت فوق‏العاده‏ى شاه شد و دستور داد شهربانى او را توقیف كند و پرونده‏اى در دادگسترى برایش درست كردند تا سرانجام بر اثر مجاهدت دكتر احمد متین دفترى وزیر دادگسترى محاكمه‏ى او سر نگرفت و از وى رفع اتهام گردید و مدتى بیكار ماند تا اینكه در تیر ماه 1319 در كابینه‏ى على منصور به سمت وزیر دادگسترى تعیین و معرفى شد. در شهریور 1320 پس از حمله‏ى شوروى و انگلیس به مرزهاى ایران، على منصور از نخست‏وزیرى كناره‏گیرى كرد. رضاشاه ریاست دولت را به آهى تكلیف نمود ولى او زیر بار نرفت و به لطائف‏الحیل او را راضى كرد كه باید در این موقع خطیر یكى از رجال باتجربه و پرسابقه در رأس دولت قرار بگیرد و شاه این پیشنهاد را پذیرفت و ریاست دولت را به فروغى واگذار كرد. شغل آهى در كابینه‏ى جدید همچنان وزارت دادگسترى بود. دولت فروغى از نخستین روزهاى تشكیل با مشكلات بسیار بزرگى مواجه بود كه از همه مهمتر ترك مخاصمه و تعیین تكلیف رضاشاه و بالاخره انعقاد پیمان‏نامه‏اى با دولتین شوروى و انگلیس بود. آهى در حل مشكلات نقش مهمى داشت. در حقیقت قائم‏مقام نخست‏وزیر و كارگردان دولت بود. در مذاكرات با سفراء شوروى و انگلیس آهى نقش‏آفرین شد. پس از استعفا و خروج رضاشاه از ایران، فروغى مجدداً با رأى تمایل نمایندگان مجلس به ریاست دولت رسید و آهى همچنان در كابینه با سمت وزیر دادگسترى باقى ماند. فروغى بعلت كسالت و كهولت غالباً قادر به حضور در مجلس شوراى ملى نبود و تمام وظایف او را در مجلس، آهى انجام مى‏داد. در سومین ترمیم كابینه باز هم شغل او محفوظ ماند و به هنگام طرح پیمان سه‏جانبه‏ى بین ایران و متفقین، دفاع اصلى از آن به دوش او قرار گرفت. در اوایل اسفند 1320 در چهارمین ترمیم كابینه، فروغى شغل آهى را تغییر داد و او را به وزارت اقتصاد و خواروبار و كشاورزى منصوب نمود. پس از معرفى هیئت دولت جدید، مجلس با اكثریت ضعیفى دولت را تأیید كرد ولیكن رأى مجلس مورد قبول فروغى واقع نشد و طبعاً خود و وزیران استعفا دادند. على سهیلى جانشین فروغى در هیئت وزیران خود، آهى را به سمت وزیر دادگسترى معرفى نمود و ضمناً براى سفارتش در مسكو از دولت شوروى تقاضاى آگرمان كرد و در اوایل 1321 به مسكو رفت و قریب چهار سال در آنجا سفارت داشت. در 1325 در اثر بیمارى به تهران بازگشت و سرانجام در همان سال در اثر بیمارى سرطان درگذشت. (1325 -1265 ق)، مترجم. پسر میرزاابوالقاسم آهى سفیر ایران در مسكو بود. در تهران متولد شد. تحصیلات خود را در رشته‏ى حقوق و اقتصاد در مسكو به پایان رسانید. مشاغل گوناگونى را عهده‏دار شد. استاد مدرسه‏ى علوم سیاسى تهران، معاون وزارت معارف، وزیر راه و دادگسترى، سفیر ایران در مسكو از 1321 ش تا پایان عمر در اواخر عمر به علت كسالت شدید به تهران بازگشت و در تهران درگذشت.[1]

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

ابوعلى حسن ملقب به مشرف‏الدوله از سلاطین سلسله آل‏بویه، مدت سلطنتش 6 سال بود از 411 تا 416 ه.ق.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

على‏قلى‏خان انصارى (و. 1248 ه.ش- ف. 1319 ه.ش) فرزند میرزا حسن‏خان نایب‏الوزاره. از 1319 تا 1322 ه.ق سمت نیابت و مستشارى سفارت ایران در پطرزبورگ، در 1294 ش. در كابینه‏ى فرمانفرما و در 1296 در كابینه‏هاى مستوفى‏الممالك و در كابینه صمصام‏السلطنه و در 1297 در كابینه‏ى وثوق‏الدوله وزیر خارجه بود. به نمایندگى دولت ایران در كنگره صلح و رساى تعیین شد. سفیر ایران در مسكو. از سال 1305 به بعد بارها وزیر خارجه شد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(ف. آذر 1314 ش.) اسداللَّه‏خان، از آزادیخواهان رجال دوره‏ى مشروطیت، وى از قدیم‏ترین كارمندان وزارت خارجه است و بارها به مقام وزارت رسید نخستین بار در رجب 1327 ه.ق پس از خلع محمدعلى میرزا در كابینه سپهسالار به وزارت خارجه منصوب شد و بعد در ربیع‏الثانى 1336 ه.ق در كابینه‏ى مستوفى‏الممالك وزیر مالیه گردید و در 19 رجب سال اخیر در كابینه صمصام‏السلطنه به وزارت پست و تلگراف انتخاب شد و پس از ترمیم كابینه در 8 رمضان وزیر امور خارجه گردید و سپس وزیر عدلیه شد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(ال. مستكفى.) ابوالقاسم عبداللَّه بیست و دومین خلیفه از بنى‏عباس است (جل. 333 مقت. 334 ه.).

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(ال. مستعین.) ابوالعباس احمد، دوازدهمین خلیفه از بنى‏عباس (جل. 248 ه. 862 م.- عزل 251 ه. 866 م.).

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(عبداللَّه ال. مستعصم باللَّه.) سى و هفتمین و آخرین خلیفه از خلفاى عباسیان (خلا. 656 -640 ه.ق). وى پس از فتح بغداد به دست هلاكوخان مغول، در 14 صفر سال 656 ه.ق به فرمان وى كشته شد و بدینسان خلافت عباسیان بسر رسید.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(احمد ال. مستظهر باللَّه) بیست و هشتمین خلیفه از خلفاى عباسیان (خلا. 512 -470 ه.ق).

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(حسن، ال. مستضى‏ء باللَّه: المستضى‏ء بامراللَّه: المستضى‏ء بنوراللَّه) سى و سومین خلیفه از خلفاى عباسیان (خلا. 575 -536 ه.ق).

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(فضل، ال. مسترشد) بیست و نهمین خلیفه از خلفاى عباسیان (خلا. 529 -512، مقت. 529 ه.ق).

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

سردار ایرانى، پسر گبریاس (gobrlyas)، (گبریاس یكى از 7 تن كه بر علیه گوماتاى غاصب با داریوش همدست شده و گوماتا را كشتند). مردونیه با دختر داریوش ازدواج كرد و فتوحات نمایانى در جنگهاى مختلف نمود. در سال 479 قبل از میلاد مقتول گردید.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(قس. مرداویز) وى با كمك اسفار بن شیرویه با سپاهیان المقتدر جنگید و آنان را شكست داد و دولت آل‏زیار را تأسیس كرد.: آل زیار.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گنجینه دانشمندان (جلد چهارم)

(ح 1344 -1251 ش)، عالم امامى و نیكوكار. در فیروزآباد از روستاهاى رى در خانواده‏اى فلاحت پیشه به دنیا آمد. مقدمات علوم را در تهران فراگرفت و در فقه و اصول از محضر سید على‏اكبر تفریشى و سید ریحان‏الله كشفى بروجردى و دیگران استفاده برد. سپس به عراق مهاجرت نمود. در نجف از محضر آیت‏الله میرزاحسین خلیلى تهرانى و آخوند خراسانى و در كربلا از آیت‏الله سید اسماعیل صدر بهره‏ها برد. آن‏گاه به ایران بازگشت و در زادگاهش به انجام وظائف دینى مشغول شد. از دوران كودكى در اندیشه خدمت به خلق خدا بود و حتى‏المقدور از آنان دستگیرى مى‏كرد. در اوایل مشروطیت چهار دوره نماینده‏ى مجلس شوراى ملى بود. حضورش در مجلس تنها براى دفاع از حقوق ملت بود چنان كه یك ریال از حقوق ماهیانه آنجا را تصرف نكرد و حقوق جمع شده‏ى چندین ساله را با اجازه‏ى مراجع تقلید به بناى بیمارستانى در شهر رى اختصاص داد. وى تا اواخر عمر از رسیدگى به وضع بیماران كوتاهى نمى‏كرد و حتى تا نیمه‏هاى شب به قسمتهاى مختلف بیمارستان سركشى و از بیماران دردمند بیدار عیادت مى‏كرد. وى در مقبره‏اى كه در كنار بیمارستان براى خود بنا كرده بود به خاك سپرده شد. از آثار خیرش: بیمارستان هزار تخت‏خوابى، زایشگاه و درمانگاه فیروزآبادى؛ پرورشگاه و دارالایتام؛ مسجد جامع فیروزآبادى؛ مقبره‏ى فیروزآبادى؛ مدرسه‏ى رضائیه؛ مسجدى در فیروزآباد.[1] از علماى روحانى معاصر (ف. تهران امرداد 1344 ه.ش). وى از مردان خیر عصر بود و بیمارستان فیروزآبادى در شهر رى به همت وى تأسیس شده. مرحوم حاج سید رضا بن السید الجلیل السید هاشم بن السید عبدالكریم الحسینى فیروزآبادى عالمى جلیل و دانشمندى خدوم از مشاهیر علماء متقى و خدمتگزار معاصر ما بود كه شب و روز خود را مصروف خدمات اجتماعى بالخصوص طبقات بیچاره‏گان و بینوایان قرار داده و شهرت اخلاق كریمانه‏اش بشرق و غرب عالم رفته. ولادتش در سال 1288 قمرى و یا بنابر نقل صاحب (الذریعه) (در قسم دوم از جزء اول) نقباء البشر (779) در سال 1290 قمرى در قریه فیروزآباد شهر رى واقع شده و در سال 1385 قمرى در سن نود و هشت سالگى در شهر رى از دنیا رفته و در مقبر مخصوص خود جنب مسجد جامع فیروزآبادى و بیمارستانش كه از آثار اوست مدفون و اكنون از مزارات عموم مردم رى و تهران میباشد. وى در خانواده متوسط الحال و نجیب و اصیل فلاحت پیشه‏اى پرورش یافته و از دوران كودكى بفكر خدمت بخلق خدا و بیچاره‏گان بود و حتى المقدور از آنها دستگیرى مى‏كرد. مقدمات علوم و سطوح فقه و اصول را در تهران و رى در خدمت مرحوم آیت‏اللَّه حاج سید على‏اكبر تفریشى مدفون در رى و آیت‏اللَّه آقا سید ریحان‏اللَّه كشفى بروجردى و غیره خوانده آنگاه مهاجرت به عراق نموده و از محضر آیت‏اللَّه حاج میرزا حسین خلیلى تهرانى و آخوند خراسانى در نجف و آیت‏اللَّه حاج سید اسمعیل صدر در كربلا استفاده نموده سپس مراجعت به ایران و در زادگاه خود (فیروزآباد) به انجام وظائف دینى از اقامه جماعت و تعلیم احكام نموده و در اوائل مشروطیت چهار دوره از مردم رى و تهران انتخاب براى مجلس شوراء ملى گردیده و ایشان جهت دفاع از حقوق ملت و خدمت به مردم به مجلس مزبور رفته ولى یك ریال از حقوق آنجا را تصرف ننموده تا چندین سال كه حقوقش در صندوق جمع شد باجازه از مرحوم آیت‏اللَّه حاج شیخ محمدتقى بافقى یزدى و بعضى دیگر از مراجع اقدام ببناء بیمارستان در شهر رى نمود و خود تا اواخر عمرش از رسیدگى كردن بوضع بیماران كوتاهى نمى‏كرد و نیمه شب به قسمتهاى مختلف بیمارستان رفته و از بیماران عیادت نموده و از آنها تفقد مى‏فرمود. آثار بسیارى از این عالم بزرگوار مانده كه قسمتى از آنها را مى‏نگارم: 1- بیمارستان فیروزآبادى كه اكنون بیش از هزار تخت و سه ساختمان سه طبقه بزرگ دارد. 2- زایشگاه كه نیز مجهز به همه گونه وسائل براى آسایش و زایش بانوانست. 3- درمانگاه فیروزآبادى. 4- پرورشگاه و دار الایتام براى اطفال بى پدر و بینوا. 5- مسجد جامع فیروزآبادى كه اكنون فرزند ارجمندش حجةالاسلام حاج سید محمد فیروزآبادى در آن اقامه جماعت مى‏كنند. 6- مقبره فیروزآبادى جنب مسجد و بیمارستانش. 7- مسجدى در قریه فیروزآبادى. 8- مدرسه رضائیه در خیابان سیروس جنب حسینیه و مسجد تكیه رضاقلى خان. فرزند سیدهاشم فیروزآبادى است. در 1250 در قریه فیروزآباد متولد شد. از سن ده سالگى به تحصیلات قدیمه نزد علماى عصر در تهران پرداخت و مدتى نیز در نجف اشرف علوم معقول و منقول را فراگرفت و پس از مراجعت به ایران، به تكالیف شرعى پرداخت و حوزه‏ى درس دائر نمود. در دوره‏ى سوم كه انتخابات مجلس مصادف با جنگ بین‏المللى اول بود، از طرف مردم شهر رى به وكالت مجلس انتخاب گردید. در ادوار ششم و هفتم نیز وكیل مردم شهر رى در مجلس شوراى ملى بود. آخرین بار در دوره‏ى چهاردهم وكیل شد. در مجلس به خاطر سن او كه از هفتاد تجاوز نموده بود، سر و صدا شد ولى سرانجام اعتبارنامه‏ى او به تصویب رسید. وى در مجلس از وكلاى پر سروصدا شد و با تمام لوایح دولت مخالفت مى‏نمود. فیروزآبادى مردى خیر و نیكنام بود و در تمام مدت نمایندگى دینارى از مجلس حقوق نگرفت و آن را اختصاص به تاسیس بیمارستانى در شهر رى داد. ابتدا باغ حرمت‏الدوله را در شهر رى با كمك مردم خیر خریدارى كرد و یك بیمارستان صدتختخوابى در آنجا احداث نمود، مجددا یك بیمارستان سیصد تختخوابى در جنب آن بنا كرد و سرانجام بیمارستان را به هزار تختخوابى تبدیل نمود. همچنین یك دانشگاه بزرگ و مدرن و مسجد معظمى جنب بیمارستان ساخت و یك پرورشگاه و دارالایتام نیز پى‏ریزى كرد. وفات او در سال 1344 در سن 94 سالگى اتفاق افتاد. روزى كه دار فانى را وداع گفت، از مال دنیا چیزى جز دوازده فرزندش باقى نگذاشت. این مرد خیر غالبا هزینه‏ى شخصى خود را صرف بیمارستان مى‏كرد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به «مكرم‏الملك» و «قائم‏مقام»، در 1260 در تبریز تولد یافت. پدرش حاج سیدحسین شام غازانى معروف به عدل‏الملك از اعیان و فضلاء و ادباء آذربایجان بود. وى در جوانى وارد كار دولت شد. مدتى در كارگزارى مشهد و تبریز كار كرد، بعد به سمت نایب‏الایاله آذربایجان تعیین گردید و به ماجراى نوبرى و سمیتقو خاتمه داد و امنیت نسبى در منطقه برپا ساخت. در دورانى كه او بر آذربایجان حكومت مى‏كرد، نان و امنیت وجود داشت و از این لحاظ مردم از او راضى بودند. همین اقدامات او باعث شد كه به وى لقب قائم‏مقام بدهند. در سال 1300 ش به حكومت كردستان تعیین گردید. در آنجا خیلى خوب كار كرد و مردم از او راضى بودند. در دوره‏ى پهلوى كاندیداى مجلس شد و در ادوار پنجم و ششم و هفتم به وكالت مجلس از تبریز رسید. در دوره‏ى پنجم از طرفداران دو آتشه‏ى سردار سپه بود و براى انقراض قاجاریه تلاش نمود ولى عمر زیادى نكرد و در میانسالى وفات یافت. او در تربیت فرزندان خود از نظر علمى توجه مخصوصى داشت. پروفسور عدل جراح و دكتر غلامرضاخان عدل از جمله فرزندان او هستند. محمدولى میرزا فرمانفرمائیان و حبیب نفیسى دو تن از دامادهاى او بودند. یوسف عدل در سال 1312 شمسى درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند میرزا یوسف‏خان قائم‏مقام آذربایجانى جراح و پزشك معروف، متولد 1287 است. در نوجوانى به فرانسه رفت و در رشته‏ى فلسفه و ریاضى دیپلم گرفت. سپس به دانشكده‏ى پزشكى پاریس وارد گردید و پس از 8 سال تحصیل به دریافت دانشنامه‏ى دكترا و تخصص در جراحى عمومى نائل شد و پس از تخصص در جراحى عمومى نائل شد و پس از چند سال كار و تجربه در فرانسه و اخذ درجه‏ى پروفسورى به ایران آمد و در دانشكده‏ى پزشكى استخدام شد و استادى كرسى جراحى عمومى و ریاست بخش جراحى بیمارستان ابن‏سینا به او واگذار شد. عدل در كار جراحى،طبابت و جسارت را توام نمود و همه روزه دست به عمل جراحى مى‏زد. در آن تاریخ جراح تحصیل‏كرده در ایران كم بود و همین امر باعث شد كه او روزانه چند عمل جراحى انجام دهد. در مدتى كوتاه، حسن شهرتى پیدا كرد و در چند بیمارستان اشتغال ورزید و مطب خصوصى دائر كرد و تدریجا نام وى سر زبانها افتاد و به عنوان اولین جراح ایران معروف شد. علم و عمل را توام نموده عر عملى را انجام مى‏داد. واقعا گاهى كارش به معجزه شباهت پیدا مى‏كرد و دیرى نپائید كه او در محافل مختلف معروف شد. همین اشتهار موجب شد با مقامات بالا حسن روابط پیدا كرد. گذشته از یك جراح معروف، یك شخصیت سیاسى شد به طورى كه بعد از كناره‏گیرى با كنار گذاشتن امیراسدالله علم، دبیركل حزب مردم گردید و سیاست‏پیشه شد و همین امر باعث شد كه در سال 1342 به مقام سناتورى برسد. مجموعا چهار دوره سناتور بود و 16 سال بر این كرسى تكیه زد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند مسعود عدل از مالكین عمده آذربایجان، در 1290 تولد یافت. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در تبریز به اتمام رسانید و براى ادامه تحصیلات به اروپا رفت و در رشته كشاورزى تحصیل نمود و درجه‏ى مهندسى دریافت كرد. پس از بازگشت به ایران وارد وزارت كشاورزى شد و مشاغل مختلفى را احراز نمود از جمله چندى مدیرعامل سازمان جنگلبانى كل كشور بود. در دوره‏ى بیست‏ویكم مجلس شوراى ملى از منطقه‏ى گرمى و مغان به وكالت انتخاب گردید. در اواخر دوره‏ى مزبور (1346) به بیمارى سكته درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

معروف به منصورالسلطنه، در 1261 در تبریز تولد یافت. پدرش حاج ابراهیم خلیل از معاریف و بزرگان تبریز بود و به شغل قضاوت اشتغال داشت. مدتى ریاست دیوانخانه خراسان با او بود. عدل تحصیلات ابتدائى و مقدماتى را در تبریز انام داد و سپس عازم مصر شد و دوره‏ى متوسطه را در آنجا گذرانید. بعد در پاریس در رشته‏ى حقوق ثبت‏نام نمود و درجه‏ى لیسانس گرفت. در 1282 به ایران بازگشت و در وزارت امور خارجه استخدام شد و اولین ماموریت او نایب سومى سفارت ایران در مصر بود. بعد با سمت نایب دوم مامور تفلیس گردید و چندى در آنجا انجام وظیفه كرد تا سرانجام به تهران احضار و معاونت دارالترجمه وزارت امور خارجه را به او سپردند. در 1286 به وزارت عدلیه انتقال یافت و سمت قضائى گرفت و كتابى تحت عنوان حقوق اساسى نوشت، به استادى مدرسه‏ى علوم سیاسى برگزیده شد. عدل در وزارت عدلیه مراحل ترقى را پیمود و به معاونت آن وزارتخانه رسید. در كودتاى 1299 در كابینه‏ى صد روزه‏ى سید ضیاءالدین طباطبائى به كفالت وزارت عدلیه منصوب شد. در این سمت قوانین مهمى مانند قانون ثبت اسناد و قانون مرور زمان را تهیه و به تصویب رسانیده، مورد اجرا قرارداد ولى پس از سقوط كابینه‏ى سید ضیاءالدین، مدتى بیكار ماند، به تدریس در مدرسه‏ى عالى حقوق پرداخت. در تشكیلات نوین عدلیه كه در سال 1306 على‏اكبر داور بنیاد نهاد، عدل به خدمات قضائى دعوت شد و با رتبه‏ى 9 قضائى مدیركل تهیه قوانین و احصائیه شد و در تهیه و تصویب قوانین مهمى كه در آن تاریخ ضرورت كامل داشت، تلاش بسیار نمود و قریب 8 سال در این سمت باقى و برقرار بود. در 1314 از وزارت عدلیه به وزارت امور خارجه انتقال یافت و سمت وزیرمختارى ایران در ژنو و نمایندگى دائمى در جامعه‏ى ملل به او تفویض شد و در همین سمت ریاست صدمین دوره‏ى اجلاسیه شوراى جامعه‏ى ملل را عهده‏دار گردید. در 1316 به ایران بازگشت و به سمت معاونت وزارت امور خارجه منصوب و چندى نیز عهده‏دار كفایت آن وزارتخانه شد. در 1317 به وزیرمختارى ایران در ایتالیا تعیین گردید و تا مهرماه 1320 ش (1941 م) در آن سمت انجام وظیفه مى‏كرد. پس از اشغال ایران از طرف قواى متفقین و قطع رابطه‏ى سیاسى ایران و ایتالیا به تهران احضار شد و از طرف دكتر عیسى صدیق وزیر فرهنگ وقت، به جاى على‏اكبر دهخدا به ریاست دانشكده‏ى حقوق و علوم سیاسى و اقتصاد برقرار گردید. وى دكتر عبدالله معظمى را به معاونت خویش به جاى دكتر على شایگان برگزید. در اسفند 1320 در آخرین ترمیم كابینه‏ى ذكاءالملك فروغى به وزارت فرهنگ معرفى شد ولى با استعفاى فروغى، كابینه سقوط نمود. جانشین فروغى، على سهیلى بود كه در كابینه‏ى خود، عدل را در وزارت فرهنگ تثبیت كرد. در نخست‏وزیرى دوم على سهیلى در 1322، عدل وزیر مشاور كابینه شد. در سال بعد همان سمت را در كابینه‏ى محمد ساعد مراغه عهده‏دار گردید. در آذر 1323 در كابینه‏ى مرتضى قلى بیات (سهام‏السلطان) به سمت وزیر دادگسترى تعیین و به مجلس شوراى ملى معرفى شد. در كابینه‏ى اول ابراهیم حكیمى و كابینه‏ى محسن صدر، وزیر مشاور گردید. در 1324 با سمت ریاست هیئت نمایندگى ایران در كنفرانس سانفرانسیسكو شركت نموده ، نطق مفصل و بلیغى به زبان فرانسه در مورد تخلیه‏ى ایران و پرداخت خسارات ناشى از جنگ ایراد نمود و بعد در مجمع عمومى سازمان ملل متحد در نیویورك حضور به هم رسانیده، درباره‏ى حقانیت ایران و حفظ استقلال و تمامیت ارضى كشور تلاش بسیار نمود. در سال 1326 در كابینه‏ى احمد قوام، ابتدا وزیر دادگسترى و بعد وزیر مشاور شد. در سال 1327(1948 م) در نخست‏وزیرى عبدالحسین هژیر و محمد ساعد مراغه‏اى، سمت وزارت مشاور داشت. در سال 1328 پس از تاسیس مجلس سنا در ایران از طرف شاه به سناتورى آذربایجان انتخاب شد. تا اینكه در سال 1329 به بیمارى سرطان درگذشت. او دوبار وزیر فرهنگ، دو نوبت وزیر دادگسترى و 7 بار وزیر مشاور در كابینه‏هاى ایران بوده است. مصطفى عدل علاوه بر استادى و ریاست دانشكده‏ى حقوق یكى از علما و حقوقدانان ایران بود و در تمام كمیسیونهائى كه براى تهیه‏ى قوانین تشكیل مى‏شد عضویت داشت. پس از تصویب قانون مدنى ایران وى شرحى از قانون مزبور تهیه و انتشار داد. این كتاب علاوه بر تدریس در دانشگاه مورد استفاده قضات دادگسترى نیز واقع مى‏شد و قریب نیم قرن كتاب مزبور از بهترین منابع حقوق مدنى ایران بود و به دفعات تجدید چاپ شد. عدل در جوانى به مصاهرت میرزا رضاقلى‏خان هدایت (نیرالملك) درآمد. نیرالملك نیز از بزرگان علم و ادب بود و علاوه بر وزارت معارف چندى ریاست دیوان عالى تمیز را داشت. از عدل حین‏الفوت یك پسر و چهار دختر باقى ماند. ناصر ذوالفقارى، دكتر محسن مظاهر، دكتر طاهر ضیائى دامادهاى او بودند. (بخش 1) (سید) مصطفى بن (حاج) میرزا ابراهیم خلیل ركن‏العدالة طباطبائى تبریزى ملقب به منصورالسلطنه (و. 1258 ه.ش.- ف. بیست و دوم تیرماه 1329 ه. ش.) حقوقدان ایرانى و از رجال دوره رضا شاه پهلوى. وى سمتهاى دولتى مختلفى یافت از جمله در سال 1283 ه.ش. نایب دوم سفارت ایران در مصر گردید و در سال 1288 ه.ش. مدعى العموم استیناف مركز شد و در سال 1289 ه.ش. به معاونت وزارت عدلیه برگزیده شد. در 1290 ه.ش. مدیریت كل معارف را بر عهده گرفت و در سال 1299 ه.ش. كفیل وزارت عدلیه گردید. در سال 1316 ه.ش. نماینده ایران در مجمع انفاق ملل بود كه به ریاست یك صدمین دوره اجلاسیه شوراى جامعه انتخاب شد. چندى هم وزیر كشاورزى بود. در سال 1320 ه.ش. به مقام استادى دانشكده حقوق نایل آمد. از آثار او «حقوق مدنى» است كه در تهران به چاپ شده.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند میرزا یوسف‏خان عدل (قائم‏مقام) در 1286 در تبریز متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در تبریز به اتمام رسانید و سپس وارد دانشكده كشاورزى كرج شد و از دانشكده مزبور درجه لیسانس گرفت. براى ادامه و تكمیل تحصیلات به اروپا رفت و در رشته‏هاى شیمى و كشاورزى ادامه تحصیل داد و درجه‏ى دكترا در كشاورزى گرفت. پس از بازگشت به ایران، چندى در اداره فلاحت مشغول كار شد و سپس در مقام دانشیار و استادى وارد دانشكده كشاوزى شد و سالهاى متمادى به تدریس اشتغال داشت. وى از مالكین عمده آذربایجان بود. دكتر عدل در انتخابات دوره هجدهم به وكالت مجلس انتخاب گردید و در دوره‏هاى نوزدهم، بیست‏ویكم، بیست‏ودوم، بیست‏وسوم و بیست‏وچهارم همچنان وكیل مجلس بود. مجموعا بیست‏وپنج سال در قوه مقننه عضویت داشت. تالیفات عمده‏اى از وى باقى نمانده است جز دروسى كه در دانشكده تدریس مى‏نمود.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

در 1277 ش در تبریز تولد یافت. پدرش مسعود عدل‏الملك از اعیان و مالكین آذربایجان بود و چندى روزنامه‏ى ناصرى را در تبریز انتشار مى‏داد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى در مدارس تبریز، براى ادامه‏ى تحصیل عازم فرانسه شد. دوره‏ى متوسطه را در پاریس طى كرد و وارد دانشكده‏ى كشاورزى شد و درجه‏ى لیسانس گرفت. چندى در فرانسه به شغل دبیرى اشتغال داشت تا اینكه در 1301 به ایران بازگشت و در وزارت فوائد عامه و تجارت استخدام شد و به تاسیس مدرسه‏ى كشاورزى پرداخت و مدیر و استاد مدرسه‏ى مزبور شد این مدرسه بعدا دانشكده‏ى كشاورزى شد. در 1309 وزارت فوائد عامه به سه اداره كل تقسیم شد، یكى از ادارات، اداره كل كشاورزى بود كه احمد حسین عدل به معاونت آن اداره انتخاب شد. در 1361 به كفالت اداره‏ى مزبور تعیین گردید. دو سال در سمت مزبور باقى بود تا اینكه از كار دولت كنار رفت و به شغل تجارت پرداخت. در اسفند 1320 در كابینه‏ى على سهیلى به وزارت كشاورزى كه بیش از چند ماه از تاسیس آن نمى‏گذشت تعیین گردید و در كابینه‏ى بعدى كه ریاست آن را احمد قوام داشت، همچنان وزیر كشاورزى بود. در 1324 در دولت ابراهیم حكیمى، وزیر كشاورزى شد و در كابینه‏ى احمد قوام در 1326 در سه ترمیم كابینه، وزیر كشاورزى بود. پس از سقوط كابینه، به ریاست شوراى عالى برنامه‏ى هفت ساله منصوب شد و چندى نیز مدیرعامل سازمان برنامه بود. در 1332 در كابینه‏ى سپهبد زاهدى به وزارت كشاورزى منصوب گردید و تا پایان دولت مزبور كه یك سال و نیم طول كشید، مقام وزارت داشت. عدل پس از سقوط دولت زاهدى به بخش خصوصى رفت و در اصفهان مدیریت كارخانه‏ى بافندگى و ریسندگى ریسباف را عهده‏دار گردید. پس از مدتى، ریاست كارخانه‏ى ریسندگى و بافندگى زاینده‏رود را به عهده گرفت و در این سمت ریاست سندیكاى صنایع اصفهان نیز به او واگذار شد. در 1341 هنگامى كه با اتومبیل خود از اصفهان عازم تهران بود، در بین راه با كامیون تصادف نمود، خود و فرزندنش كشته شدند. عدل یكى از بنیانگذاران كشاورزى جدید ایران است. گذشته از تاسیس دانشكده‏ى كشاورزى كرج، سالهاى طولانى در آن دانشكده تدریس مى‏كرد و مقالات تحقیقى زیادى در جراید درباره‏ى كشاورزى انتشار داد. (بخش 1) احمد حسین (و. تهران 1277 ه.ق.- ف. مهرماه 1341 ه.ش.) تحصیلات ابتدائى را در تبریز و متوسط و عالى را در فرانسه به پایان رسانید و دانشنامه مهندسى را از دانشكده كشاورزى گرینون دریافت كرد. در سال 1302 به تهران بازگشت و به معاونت اول اداره خالصه تهران منصوب گردید. بعد از شش سال معلم گیاه‏شناسى در مدرسه فلاحت تهران شد و سپس به مقام ریاست مزرعه نمونه كرج و ریاست اداره امور فلاحتى در اداره كل فلاحت نایل آمد. در سال 1316 در كابینه جم كفالت اداره كل فلاحت را عهده‏دار شد. در سال 1320 در كابینه سهیلى وزیر كشاورزى گردید. وى سه بار در كابینه‏هاى مختلف قوام‏السلطنه و یك بار در كابینه حكیم‏الملك و یك بار در كابینه سپهبد زاهدى وزیر كشاورزى شد. در سالهاى 1316 و 1328 به عضویت هیأت شواراى عالى برنامه هفت ساله انتخاب گردید. در سال 1330 به ریاست شوراى عالى سازمان برنامه منصوب شد. آخرین سمت وى مدیریت عامل كارخانه كازرونى و ریاست سندیكاى صاحبان صنایع اصفهان بود. وى در تصادف اتومبیل میان راه قم به تهران درگذشت. عدل داراى تألیفاتى به این شرح است: 1- كتاب آب و هواى ایران، 2- تقسیمات اقلیمى 3- رستنى‏هاى ایران، 4- آبهاى زیرزمینى در مناطق خشك فلات مركزى ایران.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

در 1312 در تهران تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و متوسطه به دانشكده‏ى حقوق رفت و لیسانس گرفت و بعد از چند سال وارد دوره‏ى دكترا شد و در رشته‏ى اقتصاد فارغ‏التحصیل گردید. چندى در وزارت آموزش و پرورش و مدتى در وزارت بازرگانى و زمانى در بانك اعتبارات ایران اشتغال به كار داشت. ولى حرفه‏ى اصلى او نویسندگى بود و در داستان‏نویسى داراى ذوق و ابتكار بود. در نشریات مختلف تهران از جمله مجله‏ى خواندنیها و مجله‏ى تلاش آثار زیادى از او انتشار یافته است. آموزگار از دوران جوانى ملى‏گرا بود و حاضر به همكارى حدى با رژیم نبود تا اینكه در دى ماه 1357 در كابینه‏ى شاپور بختیار با عنوان وزیر مشاور سرپرست وزارت اطلاعات گردید.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

فرزند حبیب‏اللَّه در 1300 در تهران تولد یافت. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد دانشكده‏ى حقوق تهران شد و پس از طى دوره‏ى دانشكده‏ى مزبور در رشته‏ى اقتصاد درجه‏ى لیسانس گرفت و به استخدام در بانك ملى درآمد. پس از چند سال خدمت در بانك ملى به انگلستان اعزام شد و در میدلند بانك به كارآموزى و تمرین بانكدارى پرداخت. پس از مراجعت چند سالى در بانك اشتغال به خدمت داشت و به ریاست كتابخانه منصوب گردید. در 1334 براى طى دوره‏ى فوق لیسانس به مؤسسه‏ى علوم ادارى معرفى گردیده و دوره‏ى مزبور را پایان داد. آموزگار چندى در دبیرخانه‏ى سنتو در آنكارا مشغول خدمت بود بعد به روابط عمومى سازمان اوپك در اطریش انتقال یافت. مدتى هم از مدیران سازمان جلب سیاحان بود. وى در جوانى با دختر مشیرهمایون شهردار ازدواج كرد و صاحب دو فرزند شد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

فرزند میرمحمد نور در 1298 متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى وارد كلاس قضائى دادگسترى شد و كلاس مزبور را پایان داد و با رتبه‏ى یك قضائى به استخدام در دادگسترى درآمد. چند سالى شغل قضائى داشت. پس از آن به وكالت دادگسترى اشتغال ورزید و تحصیلات خود را در رشته‏ى حقوق ادامه داده درجه‏ى لیسانس و دكترا گرفت. در 1342 در انتخابات مجلس شوراى ملى شركت كرد و از بندر لنگه وكیل شد. در ادوار بیست و دوم و بیست و سوم نیز وكیل مجلس شوراى ملى بود.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

فرزند حبیب‏اللَّه آموزگار متولد 1307، پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه به آمریكا عزیمت نمود و در رشته‏ى راه‏سازى و ساختمان درجه‏ى مهندسى گرفت. در ایران چندى در سازمان برنامه اشتغال داشت. بعد مقاطعه‏كار شد و چند ساختمان دولتى را او ساخت. در 1342 در كابینه‏ى حسنعلى منصور وزارتخانه‏ى جدیدى به نام وزارت آبادانى و مسكن تشكیل گردید، او به معاونت فنى آن وزارتخانه برگزیده شد. دو سالى سمت معاونت داشت بعد كنار رفت. در 1348 به وزارت آبادانى و مسكن برگزیده شد و قریب چهار سال در آن سمت بود. بعد از وزارت مجدداً به مقاطعه‏كارى پرداخت. پس از چندى ایران را ترك كرد و مقیم آمریكا شد. مردى متكبر، بداخلاق و پرمدعا بود.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

فرزند حبیب‏اللَّه آموزگار، متولد 1302 در تهران. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در تهران به پایان برد و وارد دانشكده‏هاى فنى و حقوق گردید، ولى قبل از اتمام دوره‏ى دانشكده‏ها، در بحبوحه‏ى جنگ بین‏الملل دوم، براى ادامه‏ى تحصیل عازم آمریكا گردید و در دانشگاه كرنل ثبت نام نمود. تحصیلات خود را در رشته‏ى مهندسى بهداشت كه در آمریكا از علوم نوپا بود پایان داد و در این رشته درجه‏ى دكترا گرفت. چندى در دانشگاه‏هاى آمریكا به تدریس پرداخت. در سال 1330 به ایران بازگشت و داوطلب تدریس در دانشكده‏ى فنى گردید، ولى شوراى دانشگاه مدرك تحصیلى او را كافى ندانست و صلاحیت علمى‏اش را براى تدریس در دانشگاه نپذیرفت. پس از جنگ بین‏الملل دوم، آمریكا براى تحكیم پایگاه خود در ایران و توسعه و گسترش نفوذ در این منطقه، سازمانى به نام اصل 4 تأسیس كرد. ظاهراً هدف این سازمان دادن كمك‏هاى بلاعوض به دولت ایران براى برنامه‏هاى عمرانى بود. ولى در پشت پرده، پایگاهى براى اعمال سیاست خاص آمریكا در ایران بود. كاركنان ایرانى این سازمان فارغ‏التحصیلان دانشگاه‏هاى آمریكا بودند. جمشید آموزگار وارد اصل 4 شد و پس از مدتى كوتاه، معاونت اداره‏ى مهندسى بهداشت كه در تخصص او بود، به وى واگذار شد. آموزگار جزء اولین دسته از جوانان طرفدار آمریكا بود كه شغل سیاسى نسبتاً مهمى در حكومت گرفت و آن شغل معاونت وزارت بهدارى بود. دكتر جهانشاه صالح كه خود تحصیلكرده‏ى آمریكا و از طرفداران سیاست آن كشور در ایران بود، وزارت بهدارى را بر عهده داشت. وى در 1334 جمشید آموزگار را به معاونت خود برگزید و به این ترتیب اولین سنگ شالوده‏ى ترقى سیاسى آموزگار گذاشته شد. جمشید آموزگار سه سال در سمت معاونت وزارت بهدارى بود، آنگاه ارتقاء مقام یافت و در 1337 در كابینه‏ى منوچهر اقبال به وزارت كار منصوب گردید. در 1338 سمت او در كابینه تغییر یافت و از وزارت كار به وزارت كشاورزى رفت، قانون اصلاحات ارضى را به تصویب رسانید و تا نیمه‏ى 1339 در آن سمت باقى بود. در 1342 در كابینه حسنعلى منصور به توصیه و اصرار شاه به وزارت بهدارى منصوب شد. در 1343 در كابینه‏ى امیر عباس هویدا سمت خود را حفظ كرد. در اردیبهشت 1344 از طرف نخست‏وزیر به وزارت دارائى، كه وزیر نداشت، منصوب شد و قریب 8 سال در رأس این وزارتخانه قرار داشت و قانون جدید مالیات بر درآمد را از تصویب مجلس گذراند. در این سمت بود كه با مسئله‏ى نفت آشنا شد و نمایندگى ایران در مجامع بین‏المللى در مورد تولید و قیمت نفت به او سپرده شد. تدریجاً در این مقام شهرت زیادى در دنیا به دست آورد و از لحاظ بین‏المللى سرشناس شد. در جلسات اوپك غالباً نمایندگان سایر كشورها از او تبعیت مى‏كردند. او كه خود داعیه‏ى نخست‏وزیرى داشت، در دوران وزارت دارائى همیشه با هویدا در جنگ و جدال بود و كارهاى وزارت دارائى را مستقلاً انجام مى‏داد. مبارزه‏ى پنهانى آن دو پس از چند سال علنى شد، اما هویدا توانست بخش مهمى از سازمان‏هاى وابسته به وزارت دارائى را از قلمرو وزارت او جدا كند و از قدرت اجرائى وزارت او به طرز محسوسى بكاهد. در اردیبهشت 1353 تغییر سمت داد و به وزارت كشور و سرپرستى سازمان امور ادارى و استخدامى كشور برگزیده شد. كار وى مستقیماً زیر نظر شاه قرار گرفت و در این دو مسئولیت مهم استقلال پیدا كرد و تا حدى از زیر نفوذ نخست‏وزیر (هویدا) خارج شد. مسائل نفتى و شركت در مجامع بین‏المللى اوپك كماكان با او بود. در وزارت كشور مستقلاً دست به انتصاب‏هاى زیاد زد و معاونین وزارت كشور و استانداران را تغییر داد، ولى در این تغییرات ناتوان ترین، بى‏اطلاع‏ترین و بى‏تجربه‏ترین افراد را براى معاونت و استاندارى انتخاب كرد؛ بطورى كه پس از مدتى كوتاه به اشتباه خود پى برد و براى جبران دست به انتصابات دیگرى زد، اما چون انتصابات را با رأى مستبدانه خود و بدون مشورت با مشاوران خبیر انجام مى‏داد، انتصابات دومش نه تنها جبران اشتباه اول را نكرد، بلكه بر شدت بحران مشكلات وزارت كشور نیز افزود. در 1354 كه به عنوان رئیس هیئت نمایندگى ایران در جلسات اوپك در وین شركت كرده بود، به اتفاق سایر اعضاى اوپك به وسیله‏ى كارلوس تروریست مشهور بین‏المللى به گروگان گرفته شد و چند روزى در منتهاى خفت و خوارى در اسارت بودند، تا سرانجام با وساطت بعضى از كشورها و پرداخت مقدار قابل ملاحظه‏اى پول آزاد شدند. ولى آثار ناشى از این گروگانگیرى و مصائبى كه در آن چند روز به وى وارد شده بود، از لحاظ عصبى غیر عادى به نظر مى‏رسید. در 1355 به جاى امیر عباس هویدا به دبیركلى حزب رستاخیز انتخاب شد. در كابینه نیز سمت وزیر مشاور یافت و با مقدماتى كه از چند ماه قبل فراهم شده بود، هویدا به وزارت دربار رفت و او در مرداد ماه 1356 از طرف شاه مأمور تشكیل كابینه شد. او اعضاى كابینه‏ى خود را از تكنوكرات‏هاى بى‏تجربه انتخاب كرد یا شاید اینها را به او تحمیل كردند. یك سال رئیس دولت بود. فضاى باز سیاسى كه از مدتى قبل مقدماتش فراهم شده بود در دوران زمامدارى او موجبات انقلاب ایران را فراهم آورد. شهرهائى چون قم و تبریز و اصفهان به پا خاستند. دولت براى سركوبى مردم به حكومت نظامى متوسل شد و برخورد نظامیان با مردم به پا خاسته رو به افزایش نهاد. سرانجام فاجعه‏ى غم‏انگیز سینما ركس آبادان پیش آمد كه قریب پانصد نفر از مردم بیگناه در آن حریق مدهش از بین رفتند. كابینه‏ى آموزگار در مقابل سیل خروشان مردم تاب نیاورد و پس از سیزده ماه زمامدارى در دوره‏اى كه شاید یكى از سخت‏ترین بحران‏هاى سیاسى تاریخ این كشور را به خود دیده است، كناره گرفت و سكان كشتى طوفان‏زده را به دست دیگرى سپرد و خود پس از چندى راه آمریكا در پیش گرفت و از صحنه‏ى آشكار سیاست بیرون رفت. در تاریخ مشروطیت ایران هیچ وزیرى به اندازه‏ى او وزارت نكرده است. مجموعاً هفده سال بر مسند وزارت تكیه زده است. خود را از همه بالاتر مى‏دانست. ظاهراً وطنخواه بود، ولى هرگز در ایران براى خود تدارك زندگى ندید. حتى از خریدن یك متر زمین هم خوددارى كرد. هیچ نوع سرمایه‏گذارى نداشت. در 1339 كه از كار دولت كنار گذاشته شد، با چند تن از دوستانش شركت مقاطعه‏كارى تأسیس كردند. كارشان رونق گرفت، ولى بزودى از آنها جدا شد، شاید هم سهام خود را به نام دیگرى نمود. اولین مشكل آموزگار در دوران نخست‏وزیرى، انتخاب وزیران كابینه بود. وى در انتخاب وزیرانش مختار نبود؛ نیمى از آنان از اعضاء كابینه‏ى هویدا بودند كه بنا به اصرار و خواسته‏ى هویدا و شاه به وى تحمیل شده بودند. نیمى دیگر را با مشورت محمد یگانه دوست دیرینش كه از دوران تحصیل در آمریكا با یكدیگر مناسبات نزدیكى داشتند و همچنین على فرشچى رئیس دفتر و پیشكارش از بین تكنوكرات‏هاى بى‏تجربه كه فقط به مدارك علمى آنها توجه شده بود انتخاب نمود. مشكل دیگر آموزگار، وجود امیرعباس هویدا در وزارت دربار بود. هویدا با جانشین خود مناسبات حسنه‏اى نداشت و از سالیان قبل بود برده بود كه ممكن است روزى او جانشین وى شود. از همین نظر در وزارت دربار كه نزدیكى بیشترى با شاه داشت، تحریكاتى علیه آموزگار به عمل مى‏آورد. مخصوصاً نظریاتى كه به شاه ارائه مى‏نمود و شاه به آموزگار دستور اجراى آن را مى‏داد، تماماً به ضرر آموزگار بود. نخست‏وزیر وقت گاهى متوجه دستورهاى مغرضانه مى‏شد، ولى آن قدرت و توانائى در وى وجود نداشت تا از اجراى آن سر باززند. در نخستین روزهاى نخست‏وزیریش برنامه‏ى فضاى باز سیاسى را كه از مدت‏ها قبل مقدماتش فراهم شده بود به اجرا گذاشت. این برنامه ابتكار و خواسته‏ى جمشید آموزگار و صحنه‏گردانان سیاست ایران نبود، بلكه دولت آمریكا آن را براى بقاى شاه و پسرش ظاهراً داروئى نجات‏بخش مى‏دانست. این احتمال هم وجود دارد كه زمامداران ایران، سیاست كلى دولت وقت آمریكا را آن قدر نسنجیده و شتابزده به اجرا گذاشتند كه هر عملى براى حسن اجراى آن به كار رفت، به سوء عمل تبدیل گردید. به دنبال فضاى باز سیاسى در تهران و شهرستان‏ها تظاهراتى به وقوع پیوست. در نیمه‏ى دوم 1356 تظاهرات دانشجویان و بازاریان و جامعه‏ى روحانیت مبارز به اوج رسید، ولى دولت حتى‏المقدور از برخورد جدى با آنان و استعمال اسلحه خوددارى مى‏كرد، ولى از 1357 دولت براى فرونشاندن قیام مردم متوسل به سلاح‏هاى گرم شد. وقایع خونبار قم، تبریز، یزد، اصفهان و سایر شهرهاى ایران صدها كشته بر جاى گذارد و در چند شهرستان حكومت نظامى استقرار یافت. سرانجام به آتش كشیدن سینما ركس آبادان و كشته شدن قریب پانصد نفر مردم بیگناه، خشم عمومى را نسبت به شاه و دولت به اوج رسانید. آموزگار در مقابل آن همه مشكلات تاب مقاومت نیاورد و نتوانست ثمره‏ى محصولى را كه خود كشت كرده بود در حكومت خویش ببیند و از ریاست دولت كناره‏گیرى نمود و جاى خود را به شریف امامى داد و یك ماه بعد راه آمریكا را در پیش گرفت. آموزگار ظاهراً از سرسپردگان رژیم پهلوى و شاه بود، ولى در چند سال آخر در خفا از شاه انتقاد مى‏كرد، حتى در جمع دوستان نزدیك خود از ناسزا گفتن به وى خوددارى نمى‏كرد و گاه كلیه‏ى بدبختى‏ها را مولود دخالت‏هاى نارواى او و خودخواهى‏اش مى‏دانست. به عكس شاه تا آخرین دقایق خود آموزگار را مهره‏اى قادر و توانا مى‏پنداشت و معتقد بود اگر با استعفاى او موافقت نمى‏كرد شاید حوادث بعدى به وقوع نمى‏پیوست. آموزگار مردى خودخواه، لجوج، ممسك و از مسائل اجتماعى بى‏اطلاع بود. در عوض هوشى سرشار و حافظه‏اى قوى داشت. به علت نداشتن معاشرت وسیع با اشخاص و نداشتن ارتباط با محافل و افرادى كه تا حدى نبض جامعه را در دست داشتند، از جامعه و آنچه در آن مى‏گذشت بى‏اطلاع بود. در روز با عده‏ى معدودى به گفتگو مى‏نشست و منبع تمام اطلاعات وى همان چند نفر بودند. به همین دلیل همیشه تصمیم‏گیرى‏هایش غلط بود. آموزگار به هنگام تحصیل در آمریكا با دخترى كه آلمانى‏الاصل و تبعه‏ى آمریكا بود و در دانشگاه تحصیل مى‏كرد پیوند زناشوئى بست، اما صاحب اولادى نشدند. همسر وى در نخستین سال‏هاى ازدواج به بیمارى استخوان دچار شد و غالباً در بستر بیمارى بود. تلاش شوهرش براى بهبود او به جائى نرسید. وى زنى ساده‏دل و محزون بود، به كارهاى نیكو و خدمت به بشر میل و رغبتى فراوان داشت. چند كودك بى‏سرپرست را با هزینه‏ى خود نگهدارى مى‏كرد و به قدر استطاعت در میان مردم فقیر جنوب شهر خوار و بار و لباس تقسیم مى‏نمود. از تجملات زندگى دورى مى‏جست و از تشریفات بیزار بود. خدا عالم است كه كارهاى نوع‏دوستانه‏اش از روى اعتقاد و اخلاص بوده یا به قصد جلب توجه بوده است. آنچه مسلم است این است كه در چند سالى كه در ایران اقامت داشته، هیچ‏گونه عملى از او دیده نشده كه مغایر با موازین اخلاقى بوده باشد و هیچگاه به عكس بسیارى از همسران رجال سیاسى در امور كشور دخالت نمى‏كرده است. شاید علتش این بود كه آشنایان خاصى در ایران نداشت. اگر ایل و تبار او ایرانى یا در ایران بودند، احتمالاً همان كارهائى را مى‏كرد كه بسیارى از همسران رجال سیاسى كردند.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

در 1309 در رفسنجان متولد شد. وى منسوب به یكى از خانواده‏هاى متعین و مالك كرمان بود. تحصیلات ابتدائى را در كرمان و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان البرز تهران باتمام رسانید و در امتحانات دیپلم علمى شاگرد اول ایران شد. آنگاه براى ادامه تحصیل عازم انگلستان گردید و وارد دانشكده اقتصاد و علوم سیاسى دانشگاه كمبریج شد و از آن دانشگاه درجه‏ى لیسانس و فوق لیسانس دریافت كرد. هنگام تحصیل در كمبریج، رئیس انجمن مسلمانان دانشگاه مزبور بود و فعالیتى شایسته از خود بروز داد. دوره‏ى دكتراى اقتصاد خود را در دانشگاه آكسفورد لندن باتمام رسانید و در آن دانشگاه ریاست مجمع شرقیان را برعهده داشت. آگاه در 1338 به ایران بازگشت، ابتدا در بانك ملى و سپس بانك مركزى ایران مشغول خدمت شد و از طرف این دو بانك مأموریتهاى اقتصادى مهمى به وى ارجاع گردید و علاوه بر آن مأموریتها، در دانشكده‏هاى مختلف به تدریس پول و بانكدارى و اقتصاد مشغول شد و مقالات مختلفى در زمینه‏ى تخصص خود انتشار داد. وى در بانك مركزى چندى ریاست اداره بررسیهاى اقتصادى و سپس معاونت بانك مركزى را عهده‏دار بود. چندى هم به معاونت وزارت امور اقتصادى و دارائى منصوب شد. در 1356 در كابینه‏ى جمشید آموزگار وزیر مشاور در امور اجرائى گردید. پس از چندى با حفظ سمت وزارت به ریاست سازمان برنامه و بودجه منصوب شد. دوران مدیریت سازمان برنامه وى طولانى نشد و سرانجام جاى خود را به دكتر مرتضى صالحى داد و خود در سمت وزارت مشاور تا سقوط كابینه جمشید آموزگار اشتغال داشت. تألیفاتى در زمینه‏ى مسائل اقتصادى دارد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

از رجال ارامنه متولد 1264 و فرزند آداریس ارمنى است. تحصیلات خود را در تهران و اروپا دنبال كرد و از دانشگاه ژنو درجه‏ى دكتراى علم حقوق گرفت. به علت چندین سال توقف در اروپا و آشنائى با قوانین و مقررات، افكار آزادیخواهى و حكومت قانون در ذهنش قوت گرفت و مسلك مشروطه‏خواهان را پذیرفت. مدت‏ها در این راه فعالیت داشت؛ مخصوصاً زمانى كه سعدالدوله ابوالمله لقب گرفت جزء همكاران و همفكران سعدالدوله بود. بعدها به داور نزدیك شد و در تشكیل حزب رادیكال سهم بسزائى داشت و جزء هیئت تحریریه‏ى روزنامه‏ى مرد روز داور بود. به همین علت در دوره‏ى پنجم به نمایندگى مجلس انتخاب شد و در مجلس مؤسسان نیز وكیل ارامنه بود. در تشكیلات جدید دادگسترى كه داور بنیاد نهاد، از لحاظ تنظیم قوانین و ترجمه‏ى آنها نقش عمده‏اى عهده‏دار شد. بعد به وكالت دادگسترى پرداخت و به مقام استادى دانشكده‏ى حقوق رسید. در اروپا در زمینه‏ى بیمه مطالعاتى كرد و مأمور تشكیل شركت بیمه شد. شركت بیمه را تشكیل داد و سالیانى چند خود به ریاست آن شركت منصوب بود. در دوره‏ى چهاردهم، ارامنه‏ى جنوب به وكالتش رأى دادند و یك دوره‏ى دیگر در مجلس قانونگذارى كرد. پس از پایان مجلس خانه‏نشین بود. كارش همان وكالت شد، ولى دیگر چون از نظر مالى متمكن بود، به آن كار هم زیاد اعتنائى نمى‏كرد. منزلش در چهار راه عزیزخان محل تجمع دوستان و رجال بود. فرزندانش را داخل كار نمود. فیلیكس آقایان یكى از پسران وى به وكالت و سناتورى رسید. فرزند دیگرى شاهین، هم وكیل دادگسترى و هم وكیل مجلس بود. در اواخر عمر، خاطرات زندگى خود را نوشت و در مجله‏ى خواندنیها انتشار داد. مردى نیك‏نفس، ایران‏دوست و حقوقدان بود. در 85 سالگى در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

ششمین پادشاه سلسله‏ى قاجار، پسر مظفرالدین شاه (جل. 1324. خلع 1327) در ابتداى سلطنت با مشروطه‏خواهان موافق بود لیكن بعداً به برانداختن مشروطه همت گماشت و در 23 جمادى‏الاول 1326 ه.ق مجلس شوراى ملى را به توپ بست، ملك‏المتكلمین و میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و عده‏اى دیگر از آزادى‏خواهان را كشت. در تبریز ستارخان به حمایت مشروطه برخاست، شاه عین‏الدوله را براى سركوبى مجاهدین تبریز فرستاد اما كارى از پیش نبرد، مجاهدین از اطراف به قصد تصرف پایتخت حركت كردند و سربازان محمدعلى شاه از عهده‏ى جلوگیرى آنها برنیامدند و در ماه جمادى‏الثانى 1327 ه. قواى مجاهدین وارد تهران شدند، محمدعلى شاه به سفارت روى در زرگنده پناه برد و از سلطنت خلع شد و سپس از ایران خارج گردید و احمد میرزا پسر 12 ساله‏اش به سلطنت رسید.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

محمد میرزا، پسر عباس میرزا سومین پادشاه سلسله‏ى قاجار (جل. 1250 ف. 1264) اهم كارهاى او كشتن قائم‏مقام (ه.م) و محاصره‏ى هرات است. (1264 -1222 ق). در تبریز به دنیا آمد. وى سومین پادشاه از سلسله‏ى سلاطین قاجاریه است. بعد از وفات پدر از جانب جدش، فتحعلى‏شاه، ولیعهد شد و چند ماه بعد، به محض اطلاع از وفات او، در تبریز تاجگذارى كرد. محمدشاه مدتى وزارت را به میرزا ابوالقاسم قائم مقام تفویض كرد و چندى بعد قائم مقام را معزول و مقتول كرد. وى سرانجام در قصر محمدیه‏ى تجریش وفات یافت و در قم دفن شد. محمدشاه در هنر خوشنویسى دست داشت و خطوط نستعلیق و شكسته نستعلیق را خوش مى‏نوشت. از آثار او: یك مرقع مشتمل بر سى و سه رقعه، به قلم سه دانگ و دو دانگ خوش، با رقم‏هاى: «در 15 شعبان سنه‏ى 1260 براى حكیم در نیاوران نوشتم» و براى «انسان كامل، حكیم نوشتم، در محرم سنه‏ى 1254» و غیره، كه تاریخ‏هاى آن بین 1252 تا 1261 ق است؛ یك قطعه سیاه مشق، به خط نستعلیق دو دانگ خوش و چندین مكتوب به خط شكسته نستعلیق خوش كه هیچ كدام رقم ندارد، ولى در بالاى هر قطعه نام محمدشاه قاجار نوشته و تذهیب شده است.[1]

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(حاج...) اسفندیارى (ف. 1323 ه.ش) حسن از رجال سیاسى دوره‏ى مشروطیت ایران كه مدتى ریاست مجلس شوراى ملى را عهده‏دار بود.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(ابوطالب رستم مجداالدوله‏ى دیلمى). وى پسر فخرالدوله‏ى دیلمى است و به سن چهار سالگى امیر شد و زمام امور را سیده خاتون مادرش به دست گرفت. حكومت مجدالدوله از 387 تا 420 ه. بود. با پیروزى سلطان محمود غزنوى بر مجدالدوله و دستگیرى وى، بساط پادشاهى آل‏بویه در شمال ایران برچیده شد. ولى مدت 20 سال دیگر فرزندان عضدالدوله در بغداد و فارس و خوزستان به سلطنت خود ادامه دادند.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(جعفر ال متوكل على اللَّه) دهمین خلیفه از خلفاى عباسیان (خلا. 247 -232 ه. ق. 861 -847 م.).

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(امیر مبارزالدین محمد بن مظفر) بنیانگذار سلسله‏ى آل‏مظفر. (جل. 718- غر. 759- ف. 765 ه.ق) وى نواده‏ى شرف‏الدین مظفر از امراى دربار ایلخانان مغول ایران بود. امیر مبارزالدین در سال 718 ه.ق از طرف ایلخان به حكومت یزد و كرمان و فارس منصوب شد، كم كم نفوذ دولت مغول را از آن نواحى برانداخت، با ابواسحاق اینجو جنگ كرد، در سال 754 سراسر فارس را مسخر ساخت، سپس اصفهان را گرفت، به آذربایجان حمله برد و تا تبریز پیش رفت. پسران وى او را خلع و كور كردند.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

(1350 -1277 ش)، محقق، مصحح و استاد دانشگاه. قرآن و مقدمات زبان عربى را نزد پدر فراگرفت. سپس علوم قدیمه را در مدارس مشهد نزد بزرگانى چون سید ابوالقاسم ازغندى، میرزا عبدالجواد ادیب نیشابورى، حاج محمدعلى فاضل، آقا بزرگ شیهدى و میرزا محمدباقر مدرس رضوى فراگرفت و در علوم معقول و منقول و ادبیات فارسى و عربى تبحر یافت. در 1307 ش ریاست یكى از دبیرستانهاى مشهد و سپس ریاست دانشسراى مقدماتى در مشهد را عهده‏دار شد. پس از گذراندن دوره‏ى لیسانس در دانشگاه تهران، در 1322 ش به دریافت درجه‏ى دكتراى زبان و ادبیات فارسى نایل شد. در 1334 ش دانشگاه مشهد را با تأسیس دانشكده‏ى ادبیات بنیان نهاد كه بعدها رشته‏هاى زبان فرانسه، جغرافیا تاریخ و زبان انگلیسى در آن دایر گردید. فیاض در 1343 ش به دانشگاه تهران آمد و مدیر گره ادیان و ماهب در دانشكده‏ى الهیات و عارف اسلامى گردید. وى به زبان و ادبیات فرانسه مسلط بود و با زبانهاى روسى، انگلیسى، آلمانى و لاتین نیز آشنایى داشت. او در كنگره‏هاى بسیارى شركت كرد و با بزرگانى همچون دكتر قاسم غنى در تصحیح «تاریخ بیهقى» و تألیف «تاریخ عصر حافظ» مشاركت و همراهى داشت. فیاض در مشهد درگذشت و در آستان رضوى به خاك سپرده شد. از آثارش: «محاضرات عن الشعر الفارسى و الحضاره الاسلامیه فى ایران»، به عربى؛ «فهرست كتب منطق در كتابخانه‏ى آستان قدس رضوى»؛ «تاریخ اسلام»؛ «گزنفن در بازگشت»؛ مقدمه بر رساله‏ى «بحثى در تصوف» دكتر قاسم غنى؛ مقدمه بر «دیوان» ظهیر فاریابى؛ مقدمه بر «مزارات خراسان» كاظم مدیر شانه‏چى؛ مقدمه بر «نواى آگاهى»؛ «نسخه‏هاى خطى تاریخ بیهقى»؛ مقدمه بر «نواى آگاهى»؛ «نسخه‏هاى خطى تاریخ بیهقى»؛ مقدمه بر «المظاهر الالهیه» صدرالدین شیرازى. مقالات وى شامل: «دور نماى نقد ادبى»؛ ترجمه‏ى «تابوت‏ساز» پوشكین؛ «خبرى از مشهد هزارسال پیش»؛ «ابومسلم خراسانى»؛ «ادبیات زندگى»؛ «ادب شوروى»؛ «شعر فارسى»؛ «شعر امروز خراسان».[1] در 1277 در مشهد تولد یافت. پدرش حجت‏الاسلام سیدعبدالحمید از روحانیون و معاریف مشهد بود. فیاض در مدارس علمیه‏ى قدیم مشهد به فراگرفتن علوم قدیمه پرداخت. فقه و اصول و حكمت را خوب تحصیل كرد. مدتى نیز نزد ادیب نیشابورى ادبیات فارسى خواند. از 1307 وارد خدمات دولتى شد. چندى در فرهنگ و مدتى در آستان قدس رضوى شاغل مقاماتى گردید. فضل و دانش و حسن خلق او موجب شد مورد توجه مردم و دولت واقع شود. در انتخابات دوره‏ى دوازدهم كه در اوج دیكتاتورى پهلوى بود، از طرف دولت و مردم مشهد وكیل شد. در دوره‏ى سیزدهم نیز این سمت را احراز كرد. وى تحصیلات قدیم و جدید را توام نمود. ضمن تحصیل معارف اسلامى به دانشكده ادبیات تهران وارد شد. پس از اخذ لیسانس در اولین دوره‏ى دكترا ثبت‏نام كرد و دوره‏ى دكترا را گذرانید و همزمان با دكتر معین و دكتر صفا و دكتر خانلرى فارغ‏التحصیل گردید و به دانشیارى دانشگاه برگزیده شد. در 1334 ریاست دانشكده‏ى ادبیات مشهد را به عهده گرفت و در 1337 عهده‏دار ریاست دانشكده‏ى الهیات گردید. وفات او در 1350 اتفاق افتاد. فیاض مردى به تمام معنى دانشمند و ادیب بود. به چندین زبان زنده‏ى دنیا مانند عربى، فرانسه، روسى و انگلیسى تكلم و كتابت مى‏كرد. چند سال در دانشگاه‏الازهر مصر و در دانشگاه فولاد اسكندریه به تدریس ادبیات فارسى اشتغال داشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی

744 ق، وى همسر شیخ حسن چوپانى (744 ق) معروف به شیخ حسن كوچك بود. در سال 744 ق شیخ حسن لشكرى به فرماندهى سلیمان خان و امیر یعقوب شاه براى تسخیر بلاد روم فرستاد، اما بر اثر شكست آنان، امیر یعقوب شاه زندانى شد. عزت ملك كه با یعقوب شاه ارتباط نامشروع داشت تصور كرد كه شوهرش، یعقوب شاه را پس از اطلاع از ارتباط آن دو زندانى كرده است. لذا براى عدم افشاى اسرارش، به همراهى دو سه نفر از زنان حرم، در 27 رجب 744، شیخ حسن را به وضع فجیعى كشتند. پس از دو سه روز كه راز جنایت آشكار شد، او را با كارد قطعه قطعه كردند.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1260 در بروجرد تولد یافت. در كودكى پدر خود را از دست داد و مادرش شوهر اختیار كرد و او نیز پیاده از بروجرد عازم تهران شد و در دهات سر راه خود به روضه‏خوانى پرداخت و هزینه‏ى مسافرت خود را تامین نمود. در تهران حجره‏اى گرفته، به تحصیلات خود ادامه داد. صرف و نحو و منطق و فقه را نزد استادان زمان فرا گرفت و در ضمن براى تامین زندگانى خود منبر هم مى‏رفت. در دوران صدارت عین‏الدوله كه تب مشروطیت تند شد، چون رهبرى با روحانیت بود، طلاب جوان هم به تلاش و فعالیت افتادند. از جمله شیخ محمد عبده و شیخ محمدرضا وجدانى دو طلبه‏ى جوان در تمام تظاهرات و فعالیتهاى آزادیخواهان شركت داشتند و حتى در جنگهاى خیابانى سلاح در دست گرفته، به جنگ پرداختند. بعد از خلع محمدعلى شاه از سلطنت، عده‏اى از طلاب مشروطه‏خواه به دادگسترى دعوت شدند و به هر كدام از آنها به فراخور تحصیلات، شغلى داده شد و عبده قاضى محكمه‏ى جزا شد و تدریجا مراحل قضائى را طى كرد و به ریاست استیناف تهران منصوب گردید. در همان هنگام معلم عربى مدرسه‏ى ایران و آلمان شد و در همان سمت، پیشنمازى مدرسه هم به او واگذار گردید. پس از چندى معلمى مدرسه‏ى علوم سیاسى به او واگذار شد و بعد در مدرسه‏ى حقوق به تدریس فقه و اصول پرداخت و سمت قضائى او مستشارى دیوان عالى كشور شد. در 1307 على‏اكبر داور وزیر دادگسترى به تاسیس دادگاه انتظامى قضات پرداخت. صدرالاشراف با رتبه‏ى 10 قضائى رئیس دادگاه شد. عبده هم با رتبه‏ى 10 مستشار مقدم گردید. در 1309 صدرالاشراف از ریاست دادگاه انتظامى قضات كناره‏گیرى كرد و از طرف داور، شیخ محمد عبده به ریاست دادگاه انتظامى قضات منصوب شد و قریب ربع قرن در آن سمت قرار داشت. در سال 1331 لطفى وزیر دادگسترى كابینه‏ى مصدق، دیوان كشور و دادگاه انتظامى قضات را منحل نمود و مجددا با افراد تازه‏اى آنها را تشكیل داد. در این تغییرات، عبده خانه‏نشین شد و شغل او را به على حائرى شاهباغ دادند ولى قبل از یك سال ورق برگشت و با كودتاى 1332، عبده به شغل خود بازگشت و در 1335 در سن 75 سالگى بازنشسته شد. عبده در طول زندگانى خود در دانشكده‏هاى حقوق و معقول و منقول تدریس مى‏نمود. در تدوین غالب قوانین مخصوصا قانون مدنى دخالت داشت. تالیفات او زیاد است، از همه مهمتر شرح قانون مدنى ایران در مجلدات متعدد است. عبده به علت قبول حكمیت و خرید و فروش زمین، تدریجا از ثروتمندان تهران شد. وفات او در سال 1344 ش در تهران اتفاق افتاد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

متولد 1288 و فرزند شیخ محمد عبده. پس از اتمام تحصیلات ابتدائى و متوسطه و آموختن زبان فرانسه، به مدرسه‏ى حقوق و علوم سیاسى وارد شد. در 1309 درجه‏ى لیسانس گرفت و به رتبه‏ى 3 قضائى به استخدام در دادگسترى درآمد و پس از چندى جزء دسته سوم محصلین اعزامى به اروپا رفت و در پاریس درجه‏ى دكتراى حقوق دریافت نمود. پس از مراجعت به ایران، به خدمت قضائى درآمد و به ترتیب دادیار دادسراى تهران و دادیار دیوان كیفر و رئیس اداره فنى شد تا سرانجام در سال 1320 به دادستانى دیوان كیفر كاركنان دولت منصوب گردید. در زمان دادستانى وى، عمال شهربانى تحت تعقیب درآمدند و محاكمه‏ى آنها در دیوان كیفر انجام گرفت، موسوى‏زاده رئیس دیوان كیفر و دكتر عبده دادستان بودند. محاكمه‏ى متهمین شهربانى از جمله سرپاس مختار در آن روز از مسائل مهم و حاد روز بود و سر و صداى زیادى داشت و بالمآل براى دادستان نیز شهرت زیادى ایجاد كرد و همچنین وجهه‏اى برایش به وجود آورد. به قول معروف سالها بگذرد شنبه به نورز افتد. در طول پنجاه سال اخیر چند بار محاكمات پر سر و صدا در دادگسترى آغاز شد كه براى بعضى از قضات و دادستانها ایجاد وجهه كرد. در دیوان كیفر دو مورد آن قابل ذكر است، یكى محاكمه‏ى تیمورتاش در سال 1311 كه محمد سرورى داستان و لطفى رئیس دیوان‏كیفر بود؛ دیگرى در سال 1321 محاكمه‏ى مختارى و همكاران او كه منجر به اعدام پزشك احمدى شد. دكتر عبده از این وجهه استفاده كرد، در انتخابات دوره‏ى چهاردهم كاندیدا شد و از طرف مردم تهران به مجلس شوراى ملى رفت و جزء وكلاء متنفذ محسوب مى‏شد. بعد در انتخابات دوره‏ى پانزدهم كاندیداى حزب دموكرات از تهران بود و به مجلس راه یافت. بعد از پایان دوره‏ى پانزدهم به وزارت امور خارجه منتقل گردید و ریاست اداره امور بین‏المللى را بر عهده گرفت و تدریجا به سازمانهاى بین‏المللى راه یافت و نماینده‏ى ایران در سازمان ملل شد و از طرف آن سازمان ماموریتهائى به نامبرده داده شد. از جمله حكمرانى گینه نو انجام انتخابات در كامرون بود. در 1338 مدتى كوتاه در كابینه‏ى دكتر اقبال به وزارت امور خارجه منصوب گردید ولى مدت آن خیلى كوتاه بود. بعد به سفارت ایران در هند رسید و مدتى هم سفیر ایران در رم بود تا اینكه در سال 1350 مدیرعامل كانون بانكها گردید. دكتر عبده پس از فوت دكتر احمد متین‏دفترى رئیس جمعیت ایرانى طرفدار سازمان ملل شد و از رجالى است كه بیشتر عمر ادارى خود را در خارج گذرانده است. آثار علمى ارزنده‏اى از او باقى نیست جز سلسله مقالاتى در نشریه‏ى دادگسترى كه در دوران وزارت متین‏دفترى انتشار یافت. دكتر جلال عبده در سال 1375 در تهران درگذشت. وى در آخرین سالهاى حیات، خاطرات خود را تحت عنوان چهل سال در صحنه در دو جلد انتشار داد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در سال 1310 در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در تهران به اتمام رسانید و وارد دانشكده‏ى پزشكى تهران شد. سرانجام درجه‏ى دكتراى پزشكى خود را با تخصص بیهوشى دریافت كرد و براى تدریس در دانشكده‏ى پزشكى استخدام گردید. دكتر عاملى هنگامى كه در دبیرستان به تحصیل مشغول بود، سوداى سیاست در سر مى‏پرورانید. در سال 1326 حزب پان‏ایرانیست به رهبرى محسن پزشكپور در تهران تاسیس شد و موسسین این حزب چند نفر بیش نبودند. پس از چندى جناحى از آن به رهبرى داریوش فروهر با نام حزب ملت ایران بر بنیاد پان‏ایرانیسم انشعاب كرد. حزب پان‏ایرانیست اندیشه‏ها و گرایشهاى ناسیونالیستى افراطى داشت و در سالهاى حیات نهضت ملى همراه با احزاب سومكا، آریا و زحمتكشان به رودرروئى و درگیرى با حزب توده مشغول بود. حزب پان‏ایرانست با شعار فلات ایران زیر یك پرچم، از اندیشه تشكیل ایران بزرگ حمایت مى‏كرد. پس از انشعاب در حزب پان‏ایرانیست، دكتر عاملى جانب پزشكپور را گرفت و در همان حزب به فعالیت پرداخت تا سرانجام به قائم‏مقامى حزب مزبور انتخاب گردید. حزب مزبور روزنامه‏اى نیز به نام خاك و خون انتشار مى‏داد و در تهران و غالب شهرستانها شعبى تاسیس نموده بود. حزب پان‏ایرانیست در دوره‏ى بیست‏ودوم قانونگزارى عده‏اى از اعضاى خود را كاندیداى نمایندگى مجلس نمود كه سرانجام چهارنفر از حزب مزبور انتخاب شدند و فراكسیون حزب پان ایرانیست با عضویت آقایان محسن پزشكپور، دكتر محمدرضا عاملى تهرانى، دكتر هوشنگ طالع و دكتر فضل الله صدر موجودیت خود را اعلام نمود. دكتر محمد رضا عاملى در همان دوره به نمایندگى مجلس موسسان (1346) انتخاب گردید. فراكسیون پان‏ایرانیست در مجلس با بعضى از لوایح دولت به مخالفت برخاستند. هنگامى كه وزیر امور خارجه اقدامات دولت را در حل مسئله بحرین به مجلس گزارش داد، فراكسیون چهارنفرى حزب پان ایرانیست دولت را به مناسبت میانجیگرى دبیركل سازمان ملل و اعزام هیئتى براى كسب تمایل و نظر مردم كه وارد بحرین شدند استیضاح كردند و دولت به استیضاح‏كنندگان فراكسیون چهارنفرى پان‏ایرانیست پاسخ داد و تقاضاى راى اعتماد نمود. نمایندگان مجلس به جز نمایندگان پان‏ایرانیست به دولت راى اعتماد دادند. اعطاء استقلال به بحرین توسط محمدرضا پهلوى عنوان گردید و وى مصرا خواستار این اقدام شد و دولت امیرعباس هویدا كوچكترین دخالتى در این موضوع نداشت. روز 14 اردیبهشت‏ماه 1349 امیرعباس هویدا نخست‏وزیر و عباسعلى خلعتبرى قائم‏مقام وزارت امور خارجه در جلسه‏ى علنى مجلس حضور یافته و گزارشى از جریان اقدامات نمایندگان سازمان ملل در بحرین و مراجعه به آراء عمومى آن كشور مبنى بر استقلال به بحرین تقدیم مجلس شوراى ملى نمود و در نتیجه از 191 نفر عده‏ى حاضر در جلسه، تصمیم دولت ایران با 187 راى موافق و چهار راى مخالف داده شد و بدین ترتیب ادعاى چند قرنى ایران نسبت به حاكمیت بحرین به دست زمامداران ایران از بین رفت. فراكسیون حزب پان‏ایرانیست در دوره‏ى بیست‏وسوم مجلس شوراى ملى انتخاب نشدند. دكتر عاملى از عوامل مهم حزب مزبور بود. در انتخابات دوره‏ى بیست‏وچهارم مجلس شوراى ملى كه معروف به انتخابات رستاخیزى مى‏باشد، حزب پان‏ایرانیست وارد مبارزات انتخاباتى شد و در نتیجه چندین نفر از حزب مزبور به نمایندگى مجلس انتخاب شدند از جمله دكتر محمدرضا عاملى تهرانى از تهران به نمایندگى مجلس انتخاب گردید و با ایراد چندین نطق مهم و مخالفت با بعضى اعمال دولت در زمره نمایندگان پر سر و صداى مجلس قرار گرفت. وقتى حزب رستاخیز جانشین احزاب دیگر كشور شد و جمشید آموزگار به رهبرى آن انتخاب گردید، دكتر محمدرضا عامل تهرانى را ابتدا به معاونت و سپس قائم‏مقامى حزب رستاخیز تعیین كرد. وى پس از مدت كوتاهى به علت عدم توجه حزب به خواسته‏هاى مردم از سمت خود كناره‏گیرى نمود. در شهریور ماه 1357 جمشید آموزگار از نخست‏وزیرى استعفا نمود و شاه جعفر شریف امامى را به عنوان یك ذخیره‏ى ملى! به نخست‏وزیرى برگزید و نام دولت خود را «آشتى ملى» نهاد و روز پنجم شهریورماه كابینه‏ى خود را معرفى نمود. در این كابینه چهره‏هاى جدیدى به چشم مى‏خوردند از جمله دكتر محمدرضا عاملى تهرانى بود كه با سمت وزیر اطلاعات وارد كابینه گردید و چندى بعد ریاست صدا و سیما نیز بر عهده‏ى او قرارگرفت. در كابینه‏ى غلامرضا ازهارى، سمت عاملى در كابینه تغییر كرد و وزارت آموزش و پرورش را به او سپردند و آن سمت را تا سقوط كابینه‏ى ارتشبد ازهارى دارا بود. دكتر محمدرضا عاملى پس از سقوط رژیم سلطنتى و برقرارى جمهورى اسلامى دستگیر ، زندانى، محاكمه و اعدام شد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

در 1302 ش سردار سپه رضاخان رئیس‏الوزراء و وزیر جنگ به خدمت تمام افسران سوئدى در شهربانى خاتمه داد و شهربانى را در اختیار افسران ایرانى گذاشت و سرهنگ محمد درگاهى افسر ژاندارم را در رأس آن قرار داد. در آن ایام مقرر شد كه تمام افسران غیر از انتخاب نام خانوادگى، نمره هم داشته باشند. در میان چند افسرى كه با درجه‏ى سرهنگى در شهربانى خدمت مى‏نمودند، سرهنگ فضل‏اللَّه آقاخانى با توجه به سابقه، سرهنگ نمره 1 شد و پاشاخان مبشر باجناق رضاشاه نمره 3 گرفت. اولین سمت آقاخانى ریاست اداره كل بازرسى شهربانى بود. بعد ریاست اداره محبس را به او سپردند. بعد رئیس شهربانى اصفهان گردید. از اصفهان به شیراز رفت و ریاست شهربانى فارس را عهده‏دار شد. در شورش عشایر فارس، رضاشاه دستور داد تمام رؤساى ادارات استان فارس تغییر كنند لذا سرهنگ آقاخانى هم به تهران منتقل گردید و پس از چندى رئیس پلیس تهران شد. از 1312 به بعد هیچ اطلاعى از نامبرده به دست نیامد. در همان ایام افسر دیگرى به نام فضل‏اللَّه آقاخانى در نظمیه خدمت مى‏كرد كه درجه‏ى سلطانى داشت و تدریجاً ترقى كرد و سرهنگ شد. تصور مى‏شود موقعى كه دستور داد شد «میرزا» و «آقا» و «خان» از نام كوچك و خانوادگى حذف شوند، این افسران نیز نام خود را تغییر داده باشند.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

فرزند امان‏اللَّه خان نصیر خاقان پرشك، در 1260 متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و مطالعه در ادبیات فارسى و عربى به مدرسه‏ى ادب كه به همت حاج میرزا یحیى دولت‏آبادى تشكیل یافته بود وارد شد. ضمن تحصیل در آن مدرسه به آموختن زبان انگلیسى پرداخت و آن زبان را به خوبى فراگرفت و به كار معلمى اشتغال یافت. در زمانى كه صنیع‏الدوله وزیر مالیه بود، به آن وزارتخانه وارد شد و مأمور تغییر حسابهاى دولتى از سیاق به عدد گردید و در این راه زحمات زیادى متحمل شد. بعد به مدرسه‏ى ژاندارمرى داخل و پس از طى آن مدرسه به درجه‏ى افسرى نائل آمد. بعد از استبداد صغیر، دولت ایران براى سر و سامان دادن به وضع آشفته‏ى مالیه‏ى ایران در صدد استخدام عده‏اى مستشار برآمد و سرانجام مورگان شوستر آمریكائى براى این كار دعوت و استخدام گردید. شوستر با سمت خزانه‏دار كل امور مالى ایران را تحت نظر گرفت و براى وصول مالیاتهاى عقب افتاده‏ى رجال و مقامات و شاهزادگان در صدد تشكیل قوه‏ى اجرائیه برآمد و بالاخره به تأسیس ژاندارمرى خزانه درآورد؛ از جمله افرادى كه به خدمت ژاندارمرى خزانه درآمدند، فضل‏اللَّه آق‏اولى و فرج‏اللَّه آق‏اولى بودند كه اولى با درجه‏ى سلطانى و دومى با درجه‏ى نایب اولى وارد ژاندارمرى خزانه شدند. شوستر تا سال 1330 قمرى در ایران بود تا اینكه با اولتیماتوم دولت روس، دولت ایران به خدمتش خاتمه داد. ژاندارمرى خزانه نیز منحل گردید و افسران آن وارد ژاندارمرى دولتى شدند. فرج‏اللَّه آق‏اولى با درجه‏ى سلطانى خدمات خود را در ژاندارمرى دولتى ادامه داد و ابتدا به فرماندهى گردان قزوین و مدیریت مدارس تعلیماتى آنجا برگزیده شد. پس از مدتى به فرماندهى گردان مستقل ترهان و ریاست اجرائیات ژاندارمرى رسید. فرماندهى گردان اراك و فرماندهى ژاندارمرى مازنداران و گرگان از مشاغل بعدى او بود. در مازندران موفق به خلع سلاح خوانین محلى و قلع و قمع سارقین و اشرار سوادكوه و فیروزكوه گردید. در 1300 با درجه‏ى سرهنگى به ارتش منتقل گردید و به ریاست ستاد لشكر غرب منصوب شد. مدتى در مشاغل فرماندهى هنگ و واحدهاى نظامى انجام وظیفه نمود. پس از تصویب قانون نظام اجبارى در 1305 و تأسیس اداره‏ى نظام وظیفه اولین رئیس آن اداره شد. در 1307 با درجه‏ى سرتیپى حكمران كل خوزستان شد. حكمرانیش در خوزستان پس از دستگیرى شیخ خزعل بود و آن استان از نظر امنیتى احتیاج به مراقبت دائمى و كامل داشت. در مدت سه سال حكمرانى در خوزستان ضمن اعاده‏ى امنیت در آن منطقه موفق به انجام یك سلسله اقدامات عمرانى و آبادانى نیز گردید. در 1310 به ریاست اداره‏ى كل آمار و ثبت احوال برگزیده شد و سال‏ها در این سمت انجام وظیفه مى‏كرد. در آذر ماه 1320 به فرماندهى امنیه‏ى كل مملكتى منصوب شد و در تغییر نام امنیه به ژاندارمرى و تغییر لباس ژاندارم‏ها اقدام كرد. تا آخر 1322 در این سمت باقى بود و در همین سمت به درجه‏ى سرلشكرى ارتقاء یافت. در 1322 عده‏ى زیادى از رجال و امراء و افسران و مهندسان راه‏آهن ظاهراً به جرم داشتن علاقه به مرام فاشیستى از طرف متفقین بازداشت شدند. سرلشكر آق‏اولى در زمره‏ى بازداشت شدگان قرار داشت و مدت یك سال و چند ماه در زندان متفقین در اراك و تهران بسر برد. پس از آزادى به ریاست اداره‏ى دادرسى ارتش منصوب شد. در بهمن ماه 1324 به ریاست ستاد ارتش به جاى سرلشكر ارفع برگزیده شد و مدتى كوتاه در این سمت باقى بود. در اوایل 1325 از شغل خود استعفا داد و به ریاست دادرسى ارتش رسید. در خرداد 1326 در كابینه‏ى قوام‏السلطنه به وزارت كشور تعیین و قریب سه ماه در این كابینه عضویت داشت. به علت مخالفت با ادامه‏ى حكومت نظامى در تهران و به عنوان اعتراض از كابینه خارج شد. در كابینه‏ى ابراهیم حكیمى كه در آبان ماه 1326 تشكیل گردید، بار دیگر به وزارت كشور رسید و تا پایان خرداد ماه 1327 در این سمت باقى بود. در 1327 به ریاست بانك سپه تعیین گردید و تا 1352 در آن سمت باقى بود. در 1330 به درجه‏ى سپهبدى نائل گردید. در 1353 درگذشت. سپهبد آق‏اولى در جوانى به انجمن اخوت پیوست. وى مشرب تصوف داشت و به همین دلیل سال‏ها انجمن اخوت را اداره مى‏كرد. در احیاء آثار باستانى نیز پیشقدم بود. مدت‏ها عضو برجسته و رئیس انجمن آثار ملى بود و در احیاء مقام بزرگان علم و ادب مى‏كوشید. در بناى آرامگاه حكیم ابوالقاسم فردوسى سهم بسزایى داشت. به اهتمام و توجه و پشتیبانى او و با نفوذى كه در بخش‏هاى مختلف دستگاه دولت داشت، كتاب‏هاى ارزشمندى قریب 75 مجلد در زمینه‏هاى فرهنگ و مواریث ملى ایران انتشار یافت كه یادگارى از معارف‏پرورى اوست. آق‏اولى در جوانى با خانواده‏ى قره‏گوزلوى همدانى ازدواج كرد و فرزندان متعددى پیدا كرد. هیچ كدام از فرزندان وى رشد علمى و سیاسى پیدا نكردند. (1353 -1266 ش)، نویسنده و رییس هیئت مدیره‏ى انجمن آثار ملى. در اصفهان متولد شد. تحصیلات خود را در تهران به پایان رساند و با زبانهاى فرانسه و انگلیسى تا حدودى آشنایى یافت. در سال 1290 ش وارد اداره‏ى ژاندارمرى شد و در سال 1301 ش با درجه‏ى سپهبدى به ریاست ستاد لشكر غرب، همدان، منصوب گردید. در 1304 ش حاكم نظامى گیلان، در 1307 ش استاندار آنجا شد. سپهبد آق‏اولى در ابتداى خدمت خویش در سازمانهاى نظامى و كشورى كمكهاى شایانى به استقرار رژیم رضاخان كرد، ولى بعدها به جانبدارى از ایلات متهم و از كار بر كنار گردید و در 1322 ش، به جرم طرفدارى از آلمان و به درخواست متفقین دستگیر شد. پس از آن به فرماندهى كل ژاندارمرى و سپس رییس ستاد ارتش منصوب و در دولت قوام وزیر كشور شد. و پس از آن عهده‏دار ریاست بانك سپه گردید. سپهبد فرج‏اللَّه آق‏اولى مدت نوزده سال از 1334 تا 1353 ش ریاست هیئت مدیره‏ى انجمن آثار ملى را بر عهده داشت. وى پس از یك بیمارى در تهران درگذشت. پس از مرگش جلال‏الدین همایى خطابه‏اى در سوك او نوشت و امیرى فیروزكوهى شعرى در رثاى او سرود. از آثار وى: «پرورش فكر»؛ «جغرافیاى تركیه».[1]

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

فرزند حاج علیقلى و داماد محتشم‏السلطنه اسفندیارى، متولد 1264 پس از آنكه تحصیلات مقدماتى و متوسطه را در ایران به پایان رسانید، به اروپا رفت و در رشته‏ى پزشكى ادامه‏ى تحصیل داد و درجه‏ى دكترا گرفت. چندى در شاهرود و زمانى در تهران به شغل طبابت اشتغال داشت. در چند مریضخانه‏ى دولتى نیز ریاست و مدیریت با او بود. چون در طبابت صادق بود و طماع و پول‏پرست نبود، در بین مردم تهران اسم و رسمى پیدا كرد. سرانجام در دوره‏ى یازدهم از شاهرود به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب شد. در ادوار دوازدهم و سیزدهم همچنان كرسى وكالت را حفظ كرد. روى هم رفته آدم موجهى بود. املاك زیادى هم براى خود تدارك دید. پدر زنش كه در آن تاریخ رئیس مجلس بود و رضاشاه به او حاج عمو خطاب مى‏كرد، در وكیل شدن او بسیار مؤثر بود. وفاتش در 1347 اتفاق افتاد و قبل از انتخاب نام خانوادگى، لقب آصف‏الحكماء داشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

معروف به سردار معظم كردستانى فرزند آصف دیوان، عمده‏مالك كردستان بود. در 1260 در سنندج متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتى، مطابق عرف زمان به اداره‏ى املاك پدر پرداخت و تدریجاً در منطقه‏ى كردستان صاحب نفوذ شد. در دوره‏ى سوم قانونگذارى از سنندج وكیل شد. در ادوار چهارم و پنجم نیز این سمت را حفظ نمود، ولى در دوره‏ى ششم به مجلس راه نیافت. آصف در دوره‏ى هفتم مجدداً وكیل شد و تا پایان دوره‏ى پانزدهم متوالیاً در مجلس بود و مجموعاً دوازده دوره نمایندگى مجلس داشت. در اولین انتخابات سنا در 1328 سناتور كردستان شد و در دوره‏ى دوم سنا نیز این سمت را حفظ نمود. در 1333 درگذشت. وى یكى از ثروتمندان درجه‏ى اول ایران محسوب مى‏شد. در مدتى متجاوز از 30 سال كه نماینده‏ى شورا و سنا بود، هیچ وقت در مجلس نطقى نكرد و همیشه جزو اكثریت مجلس بود. پس از مرگش املاك وسیع او بین ورثه تقسیم شد و با اصلاحات ارضى و تقسیمات دیگر تدریجاً از بین رفت. در شهریور ماه 1320 براى اعاده آرامش و امنیت، مدتى استاندار كردستان بود.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

در 1285 در تهران تولد یافت و تحصیلات معمول زمان را در حدود متوسطه انجام داده و به استخدام در شهردارى تهران درآمد و مراحلى از ترقى را تا معاونت پیمود. در 1325 وارد حزب دموكرات قوام‏السلطنه شد و از فعالین مبرز حزب شد. به دستور قوام‏السلطنه در دوره‏ى پانزدهم از ایوانكى به وكالت مجلس رسید و در آن مجلس از هواداران قوام بود ولى پس از سقوط قوام با دولت‏هاى زودگذر آن روز راه ناسازگارى گرفت و تقریبا جزء اقلیت تندرو بود. در دوره‏ى شانزدهم از ایوانكى مجدداً به وكالت رسید و یكى از مخالفین جدى و سرسخت رزم‏آرا بود و دولت او را استیضاح كرد. آشتیانى‏زاده مردى حراف، باانرژى و مبارز بود. در دوره‏ى دكتر مصدق كارى به او ارجاع نشد و كم‏كم از صحنه‏ى سیاسى خارج شد. مجدداً روى به قوام‏السلطنه آورد و در حكومت سه روزه‏ى قوام از مشاورین و نزدیكان او بود. پس از 28 مرداد از سیاست كناره‏گیرى كرد و به ملكدارى و تجارت پرداخت. در 1377 در تهران درگذشت. پس از فوت نوشته‏هائى از خود باقى گذارده بود كه قسمتى از آن چاپ شد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

متولد 1290 قمرى، فرزند حاج میرزا حسن آشتیانى مجتهد معروف دوره‏ى ناصرالدین شاه. حاج میرزا حسن همان كسى است كه در واقعه‏ى رژى و تحریم تنباكو فتواى میرزاى شیرازى یا فتواى منتسب به او را در تهران انتشار داد و در مقابل ناصرالدین شاه و كامران میرزا نایب‏السلطنه و امین‏السلطان ایستادگى كرد تا سرانجام فتوا به تحقق پیوست و قرارداد تنباكو باطل گردید. میرزا محمدهاشم تحصیلات خود را در رشته‏ى عرفان و ادبیات عرب و فقه و اصول تا درجه اجتهاد پایان برد. مدتى در نجف به تحصیل اشتغال داشت و از همان جا اجازت اجتهاد گرفت. در تهران هم مورد توجه مردم بود. در دوره‏ى سوم از تهران به وكالت مجلس انتخاب شد. در دوره‏ى پنجم نیز وكیل شد و به انقراض قاجاریه و سلطنت رضا شاه رأى داد. در ادوار ششم و هفتم و هشتم وكیل مجلس شوراى ملى بود. امر صادر شد تمام وكلاى مجلس باید لباس متحدالشكل بپوشند و روحانیون نماینده نمى‏توانند در كسوت روحانیت باقى بمانند. عده‏ى زیادى از این دستور تبعیت كردند و عبا و عمامه را فوراً به كت و شلوار و كراوات تبدیل نمودند، ولى میرزا محمدهاشم كه در آن تاریخ حدود شصت سال داشت، زیر بار نرفت. در ادوار بعدى دیگر او را انتخاب نكردند. حدود 80 سالگى در تهران رحلت كرد. او مردى ثروتمند و متعین بود. پس از مرگ املاك و مستغلات زیادى از او باقى ماند. (1328 -1250 ش)، عالم و خطاط. وى پسر سوم میرزاحسن آشتیانى مجتهد معروف بود. میرزاهاشم در دوره‏هاى سوم تا هشتم مجلس شوراى ملى به عنوان نمایندگى انتخاب شد. در 1302 ش، در مجلس شوراى ملى، میرزاهاشم در كنار مدرس و مشیرالدوله سرسختانه با جمهوریت رضاخانى مخالفت كرد. وى متمول بود و املاك و مستغلات زیادى داشت. در ضمن یكى از بزرگترین پرورش دهندگان قنارى در ایران بود كه نسل قناریهاى خوش‏آواز تربیت شده توسط او شهرت تمام دارد. خط و تحریرش هم خوب بود. تألیفاتى در ادعیه و زیارات از ایشان به یادگار مانده است. «ابواب الجنات» بنا به امر ایشان توسط حاج شیخ رضا قاضى تهرانى تألیف شد.[1]

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

فرزند میرزا هاشم آشتیانى، روحانى متنفذ و متعین و نماینده‏ى ادوار مختلف مجلس شوراى ملى در سال 1276 در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در تهران به پایان رسانید و به استخدام در وزارت معارف درآمد و به عضویت اداره دارالترجمه و دارالتألیف منصوب شد. در سال 1298 براى ادامه تحصیل به فرانسه رفت و دانشكده‏ى پزشكى پاریس را به پایان رسانید و به ایران بازگشت و مطبى دائر نمود و به مداواى بیماران پرداخت. در سال 1313 كه دانشگاه تهران با پنج دانشكده تشكیل یافت، دكتر آشتیانى با سمت استادى به معاونت دانشكده پزشكى انتخاب شد و چندى نیز ریاست اداره تعلیمات عالیه وزارت فرهنگ با او بود. از دیگر مشاغل وى عضویت شوراى عالى فرهنگ و شوراى دانشگاه تهران بود. در دو نوبت هم به ریاست دانشكده پزشكى منصوب شد. در سال 1326 در انتخابات دوره‏ى پانزدهم مجلس شوراى ملى از تهران به نمایندگى انتخاب گردید و سپس مدیرعامل سازمان شاهنشاهى خدمات اجتماعى گردید و قریب بیست سال در آن سمت برقرار بود. در اسفند 1339 در ترمیم كابینه‏ى جعفر شریف امامى بعنوان وزیر بهدارى معرفى گردید و دوران وزارت وى بیش از دو ماه نبود. در 1341 در انتخابات مجلس سنا شركت كرد و از فارس سناتور شد. در ادوار پنجم و ششم و هفتم سنا از تهران به سناتورى انتخابى گردید و مجموعاً 15 سال سناتور بود. در كنار عضویت مجلس سنا، عضویت شوراى عالى بنگاه پاستور را نیز داشت. چندى هم ریاست بهدارى بانك ملى را عهده‏دار شد. دكتر جواد آشتیانى در جوانى با یكى از دختران وثوق‏الدوله بنام قمرخانم ازدواج كرد و داراى یك دختر و یك پسر شد ولى همسر وى در میانسالى درگذشت. در حوالى سال 62 در اروپا درگذشت. دكتر آشتیانى قبل از عزیمت به اروپا در كسوت روحانیت بود. از وى تألیفاتى در زمینه‏ى پزشكى و بهداشت باقى مانده است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

در 1270 تولد یافت. پس از طى مدرسه‏ى قزاقخانه مدتى در آتریاد تهران و چندى در بریگاد قزاق خدمت كرد. تدریجاً درجات نظامى را گرفت و سرتیپ شد. در 1318 به فرماندهى لشكر كرمانشاه منصوب شد و نزدیك به دو سال در آن سمت بود. در نیمه اول سال 1320 سرلشكر مقدم فرمانده سپاه غرب كه بیشتر وقت خود را در مرزهاى كرمانشاه مى‏گذرانید و حوادث قریب‏الوقوعى را پیش‏بینى مى‏كرد، از ستاد ارتش تقاضا نمود براى لشكر كرمانشاه فرماندهى انتخاب و اعزام شود كه دانشگاه جنگ را طى كرده باشد. آسا در آن تاریخ به تهران احضار شد و چندى در بازرسى ارتش بود. بعد از شهریور 1320 مدتى كوتاه فرماندار نظامى تهران شد و سپس به فرماندهى لشكر كردستان منصوب گردید و بعد بازنشسته شد. نام خانوادگى آسا ابتدا هوشمند بود و بعد آنرا تغییر داد و در سال 1350 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(عبداللَّه مأمون) هفتمین خلیفه از خلفاى عباسیان. وى به پایمردى طاهر بن حسین ملقب به ذوالیمینین بر برادر خود امین پیروز شد و در مرو به خلافت نشست (خلا. 198 تا 218 ه.ق) وى امام هشتمین شیعیان حضرت على بن موسى‏الرضا را ولیعهد خود كرد، اما عباسیان ساكن بغداد با این انتخاب مخالفت كردند و مأمون فضل بن سهل وزیر خود را كه در ولایت عهد امام رضا كوشا بود به قتل رساند. و على بن موسى (ع) نیز به دستور او مسموم شد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

از ایلخانان مغولى ایران كه بعد از ارغون‏خان برادر خود به ایلخانى رسید (جل. 690- مقت. 694 ه.). وى تركمانان و یونانیان روم را شكست داد و دست به اسراف گشود و خزانه را تهى كرد. ناچار به راهنمایى وزیر خود عزالدین مظفر و به تقلید از چینیان پول كاغذى بنام «چاو» (بخش 1) منتشر ساخت. ولى مردم از قبول آن خوددارى كردند و چون علاوه بر این در عیش و عشرت و دست درازى به ناموس مردم افراط مى‏كرد «بایدو» نواده‏ى هلاكو كه حكومت بغداد را داشت در سال 694 ه. با لشكرى به سوى آذربایجان حركت كرد. گیخاتو گریخت و به دست یاغیان به قتل رسید.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

زن سلطان شاهرخ میرزا ابن امیرتیمور گوركانى. وى یكى از زنان نیكوكار نامدار بود و از آثار و ابنیه‏ى خیریه‏ى او مسجد جامع، مدرسه و خانقاه شهر هرات و مسجد جامع مشهد مى‏باشد كه در هر دو شهر بنام «مسجد گوهرشاد» معروف هستند. او در سال 861 ه.ق به دستور سلطان ابوسعید در هرات كشته شد و در جنب قبر فرزندش شاهزاده بایسنقر میرزا در مسجد گوهرشاد هرات مدفون گردید. قبر او اكنون باقى است. (مقتول 861 ق)، شاعر و نیكوكار. خواهر امیر قرایوسف (802 -790 ق) و همسر شاهرج میرزاى تیمورى (850 -807 ق) بود. گرچه در «ریاحین الشریعه» به اشتباه ، وى دختر شاهرخ بن تیمور ذكر شده است. وى به تاریخ و ادبیات علاقه داشت و مهرى هروى، شاعر نامدار قرن نهم قمرى، مصاحب و ندیمه‏ى او بود. او به فرمان سلطان ابوسعید تیمورى (873 -855 ق) در هرات كشته شد و قبرش در جوار قبر فرزندش بایسنقر میرزا در مسجد گوهر شاد آن شهر است. از آثار وى: مسجد جامع گوهرشاد هرات؛ مدرسه و خانقاه شهر هرات؛ مسجد جامع گوهرشاد مشهد، در جنب مرقد امام رضا (ع)؛ دو رواق «دارالحفاظ» و «دارالسیاده»، در حرم امام رضا (ع) و اطراف آن.[1] 9 رمضان 861 ق، از زنان ادب دوست، هنرپرور و خیر. وى خواهر امیر قره یوسف (802 -790 ق) و همسر شاهرخ میرزاى تیمورى (850 -807 ق) بود. او به تاریخ و ادبیات علاقمند بود و مهرى هروى شاعره نامدار قرن نهم، مصاحب و ندیمه او بود. گوهرشاد بیگم آثار و ابنیه زیادى از خود برجاى گذشت كه مى‏توان از مسجد جامع، مدرسه و خانقاه شهر هرات و مسجدى نیز در جنب مرقد امام رضا (ع) نام برد (821 ق) كه این دو مسجد به نام خود وى، به مسجد گوهرشاد، معروفند و از شاهكارهاى هنر معمارى و كاشیكارى قرن نهم هجرى به شمار مى‏رود. همچنین آثار ارزنده‏اى در حرم امام رضا (ع) و اطراف آن پدید آورد، از جمله دو رواق «دارالحفاظ» و «دارالسیاده» را بنا كرد. معمار این دو رواق و دو مسجد در هرات و مشهد، قوام‏الدین شیرازى بود. در سال 850 ق كه شاهرخ میرزا به قصد سركوبى سلطان محمد بایسنقر به اصفهان لشكركشى كرد، جمعى از سادات، بزرگان و علماى آن شهر را به اتهام همكارى با سلطان محمد دستگیر و تبعید نمود. به تحریك گوهرشاد خاتون، شاه علاءالدین محمد كه از سادات و بزرگان و نقباى اصفهان بود به دار آویخته شد. در زمان سلطنت ابوسعید تیمورى (873 -855)، گوهرشاد بیگم به اشاره وى در هرات كشته شد و در جنب قبر فرزندش بایسنقر میرزا در مسجد گوهرشاد آن شهر دفن گردید و قبر هم‏اكنون موجود است. نام او را گوهرشاد آغا نیز نوشته‏اند.[2]

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(گوچیهر) نام یكى از پادشاهان بازرنگى پارس در قرن 3 م. ظاهراً این پادشاه از سلاله‏ى همان گوچیهر است كه در قرن اول م. برادر خود ارتخشتر (اردشیر) را به قتل رساند. در سالهاى بعد از 212 م. پاپك پدر اردشیر بر گوچیهر شورید و مكان او را كه به كاخ سفید معروف بود (در شهر فسا، در شمال شیراز) متصرف شد و بر تخت پادشاهى نشست. طبرى این نام را «جوزهر» (بخش 1) ذكر كرده است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1364 -1283 ق)، نویسنده و شاعر. ملقب به محتشم‏الساطنه. وى علاوه بر تحصیل در دارالفنون، مقدمات عربى و ادبیات فارسى و دوره‏اى از فقه و اصول و حدیث را نیز در مدارس دینى آموخت. در سال 1302 ق به خدمت وزارت خارجه درآمد. و سمت‏هاى مختلفى را دارا بود. در سفر سوم مظفرالدین شاه به فرنگ، به عنوان نماینده‏ى وزارت خارجه در صف همراهان شاه بود. پس از فرمان مشروطیت، از جمله كسانى بود كه مأمور تنظیم نظامنامه‏ى انتخابات شدند. با قرارداد 1919 م وثوق‏الدوله مخالفت كرد و به همراه عده‏اى از مخالفین به كاشان تبعد شد و در كابینه‏ى نود روزه‏ى سید ضیاءالدین در بازداشت بود. اما از دوره‏ى هشتم وارد مجلس شورا شد و تا پایان دوره‏ى سیزدهم نماینده‏ى مجلس بود. وى زبانهاى عربى، انگلیسى، فرانسوى و تركى را به خوبى مى‏دانشت و بارها به مقام وزارت رسید. محتشم‏السلطنه در تهران درگذشت و در جوار حضرت عبدالعظیم به خاك سپرده شد. از تألیفات او: «قواعد الاحكام»، ترجمه؛ «اخلاق محتشمى»؛ «علل بدبختیها و علاج آن»[1] معروف به حاج محتشم‏السلطنه در 1246 در تهران تولد یافت. پدرش میرزا محمد خان صدیق‏الملك سالیان طولانى در وزارت امور خارجه سمت معاونت و كفالت آنجا را عهده‏دار بود. اسفندیارى پس از انجام تحصیلات مقدماتى وارد مدرسه‏ى دارالفنون شد. چندى تحصیل پزشكى نمود بعد ادبیات و فلسفه خواند و از آنجا فارغ‏التحصیل گردید. مدتى نیز نزد اساتید به تحصیل ادبیات عرب و فارسى و نحو و لغت و حكمت و ریاضیات پرداخت. در 1264 در وزارت امور خارجه استخدام شد و در اداره‏ى دول غیر همجوار و ملل متنوعه مشغول گردید. یك سال بعد با سمت نایب سفارت به آلمان اعزام شد و مدت پنج سال مأموریت وى طول كشید. در این مأموریت زبان آلمانى را به خوبى فراگرفت و وقتى به ایران آمد به ریاست اداره كشورهاى غیرهمجوار منصوب گردید. چندى بعد نایب اول وزارت امور خارجه شد. در 1273 از طرف ناصرالدین شاه به او لقب جناب و نشان درجه اول شیر و خورشید داده شد و یك سال بعد ملقب به محتشم‏السلطنه گردید و به سمت ژنرال قنسول ایران در هندوستان تعیین و عازم بمبئى شد. مأموریت هندوستان سه سال طول كشید. پس از مراجعت به ایران مدیركل وزارت امور خارجه و مترجم مظفرالدین شاه شد و در سفر سوم شاه به اروپا از ملتزمین ركاب بود. پس از صدور فرمان مشروطیت براى تنظیم نظامنامه انتخابات دعوت شد و در این راه فعالیت زیادى كرد. میرزا نصراللَّه خان مشیرالدوله اولین نخست‏وزیر مشروطیت او را به معاونت خویش برگزید و در حقیقت رابط بین نخست‏وزیر و مجلس شوراى ملى بود و به همین جهت وزیران كابینه را او به مجلس معرفى كرد. در كابینه‏ى میرزا على اصغرخان اتابك اعظم، محتشم‏السلطنه به كفالت وزارت كشور معرفى شد. در حقیقت سخنگوى دولت در مجلس بود. در اواخر كابینه اتابك براى رفع اختلافات مرزى بین ایران و عثمانى به ریاست هیئتى عازم ارومیه (رضائیه) شد و پس از چندى محمدعلى شاه حكومت آنجا را نیز به او سپرد. در این مأموریت مشروطه‏خواهان با وى سازش نكردند. مدتى نیز او را بازداشت كرده اموالش را به یغما بردند. دول روس و انگلیس و عثمانى هر سه از محتشم‏السلطنه شكایت كردند و خلع او را خواستار شدند و دولت او را احضار نمود. در 1287 در كابینه‏ى میرزا احمد خان مشیرالسلطنه به وزارت دادگسترى تعیین شد و در ترمیم كابینه همچنان در دولت باقى ماند. بعد از استبداد صغیر در دولت اول مستوفى‏الممالك ابتدا وزیر دادگسترى بود بعد به جاى حسینقلى نواب وزیر امور خارجه شد و در دور دوم نخست‏وزیرى سپهدار تنكابنى كه سه بار ترمیم شد، همچنان وزیر امور خارجه بود. در 1291 در دولت صمصام‏السلطنه بختیارى ابتدا وزیر عدلیه و بعد وزیر كشور شد. در دولت دوم مستوفى‏الممالك كه دو بار ترمیم شد، وزارت دارائى را بر عهده گرفت. در 1293 به سمت والى آذربایجان و پیشكار محمدحسن میرزا ولیعهد تعیین و رهسپار تبریز شد. آذربایجان تحت اشغال قواى نظامى روسیه بود بعد عثمانى‏ها وارد آن سرزمین شدند. جنگ بین دو قواى بیگانه در خاك ایران آغاز شد. روس‏ها تبریز را تخلیه كردند و عثمانى‏ها به علت طرفدارى محتشم‏السلطنه از روس‏ها او را تحت فشار قرار دادند. ناگزیر به قفقاز رفت و از راه اروپا به تهران بازگشت. محتشم‏السلطنه پس از ورود به تهران در دولت عین‏الدوله وزیر امور خارجه و در دولت بعدى وزیر كشور و در كابینه‏ى علاءالسلطنه وزیر مالیه شد. در سال 1298 ش وقتى وثوق‏الدوله نخست‏وزیر با دولت انگلستان قراردادى منعقد نمود كه امور مالى و نظامى ایران تحت نظارت دولت انگلستان قرار بگیرد، به محض انتشار قرارداد دسته‏اى مخالف و عده‏اى موافق شدند. محتشم‏السلطنه در زمره مخالفین قرار داد بود و سرانجام به اتفاق مستشارالدوله صادق، ممتازالدوله ممتاز، ممتازالملك مرتضائى و حاج معین‏التجار بوشهرى به كاشان تبعید شدند. تا مدتى كه دولت وثوق‏الدوله در رأس كار بود در كاشان تحت نظر بود. پس از كناره‏گیرى وثوق‏الدوله و نخست‏وزیرى مشیرالدوله، تبعیدشدگان به تهران بازگشتند و مورد استقبال مردم قرار گرفتند. اسفندیارى در ترمیم كابینه‏ى فتح‏اللَّه خان سپهدار رشتى به وزارت امور خارجه تعیین شد. مدت وزارت او فقط پنج روز به طول انجامید. با كودتاى 1299 دولت ساقط شد و تمام رجال ایران از جمله محتشم‏السلطنه به زندان افتادند. در تمام مدتى كه سید ضیاءالدین در رأس دولت بود، در زندان بسر برد و بعد از رفتن سید از ایران، آزاد شد. اسفندیارى در كابینه‏ى احمد قوام كه بلافاصله بعد از كابینه‏ى كودتا زمام امور را در دست گرفت، به وزارت امور خارجه تعیین شد. در سال 1301 در دور دوم نخست‏وزیرى احمد قوام وزیر معارف شد. در كابینه‏ى بعدى كه ریاست آن را میرزا حسن خان مستوفى برعهده داشت، در سمت وزارت معارف باقى ماند. در 1305 در دفعه‏ى ششم نخست‏وزیرى حسن مستوفى به وزارت مالیه تعیین شد ولى پس از چند ماه در ترمیم كابینه جاى خود را به نصرت‏الدوله فیروز داد و از دولت خارج شد. اسفندیارى در دوره‏ى سوم مجلس شوراى ملى از تهران به وكالت انتخاب شد و در مجلس جزء فرقه اعتدالى گردید. در ادوار هشتم، نهم، دهم، یازدهم، دوازدهم و سیزدهم از تهران به وكالت انتخاب شد و از دوره‏ى دهم به بعد یعنى چهار دوره ریاست مجلس شوراى ملى را بر عهده داشت. حاج محتشم‏السلطنه اسفندیارى غیر از مشاغل مهم سیاسى، در مشاغل فرهنگى و اجتماعى و بین‏المللى نیز همكارى و مباشرت داشت. در 1313 كنگره‏ى فردوسى كه با شركت مستشرقین و دانشمندان بزرگ عالم در تهران و مشهد تشكیل یافت، او به اتفاق آراء به ریاست كنگره تعیین گردید. در 1314 كه فرهنگستان براى احیاء زبان فارسى تشكیل شد، از اعضاء پیوسته فرهنگستان بود. مدتى نیز ریاست جمعیت ایرانى جامعه ملل را عهده‏دار بود. در 1316 در مراسم تاجگذارى ژرژ ششم پادشاه انگلستان شركت كرد و بعد به دعوت آدولف هیتلر به آلمان رفته با وى ملاقات و مذاكره كرد. در 1318 براى انجام مواصلت دختر ملك فواد پادشاه مصر با محمدرضا پهلوى ولیعهد ایران به قاهره رفت. اسفندیارى در دوره‏ى سیزدهم مجلس كه افتتاح و شروع به كار آن پس از اشغال ایران توسط نیروهاى بیگانه انجام گرفت، با مشكلات بزرگى مواجه بود. او كه سه دوره مجلس بى‏سر و صدا و آرام ادوار گذشته را پشت سر گذاشته بود، اداره‏ى چنان مجلس تندرو، كارى بس دشوار بود. اسفندیارى در تصویب پیمان سه‏جانبه‏ى ایران و شوروى و انگلستان نقش بزرگى داشت و نمایندگان را به ضرورت تصویب آن معتقد ساخت. براى نخست‏وزیرانى چون فروغى و سهیلى وجود چنین شخصى در رأس مجلس مغتنم بود. در آخرین جلسه‏ى مجلس سیزدهم از طرف سهیلى رئیس دولت ماده‏ى واحده‏اى به مجلس پیشنهاد شد مبنى بر اینكه اسفندیارى ماهانه ده هزار ریال از خزانه‏ى دولت حقوق دریافت نماید. وفات او در پنجم اسفندماه 1323 در سن 77 سالگى اتفاق افتاد. حسن اسفندیارى در عداد دانشمندان كشور ایران بود. در لغت عرب ورزیده و ماهر بود، به علوم اسلامى از قبیل تفسیر، فقه، حدیث، و نیز به حكمت، ریاضى و نجوم آشنائى و در زبان فارسى اطلاعات فراوان داشت. منشى و خوش خط بود. اسفندیارى فرزندان متعددى داشت. همسر وى یكى از نواده‏هاى میرزا آقاخان نورى صدراعظم ناصرالدین شاه بود. فرزندان او همه مدارج علمى و سیاسى را طى كردند.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند حبیب‏الله عاملى كارمند وزارت دارائى، در 1296 در گرگان متولد شد. تحصیلات دانشگاهى خود را در رشته‏ى حقوق قضائى در دانشگاه تهران پایان داد و براى ادامه‏ى تحصیل عازم فرانسه شد و از دانشكده‏ى حقوق پاریس درجه‏ى دكترا در حقوق دانشكده‏ى حقوق پاریس درجه‏ى دكترا در حقوق بین‏المللى عمومى دریافت كرد و به ایران بازگشت. چندى وكالت دادگسترى پیشه نمود تا اینكه در 1322 به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. اهم مشاغل وى عبارتند از: دبیر اول سفارت ایران در پراگ، معاون اداره سوم سیاسى، دبیر تبلیغاتى سازمان پیمان بغداد، رئیس اداره روابط فرهنگى، رایزن سفارت ایران در بغداد، رایزن سفارت ایران در تركیه، سرپرست اداره همكارى بین‏المللى، رایزن سفارت ایران در كلن، كاردار و وزیر مختار ایران در آلمان غربى، سفیركبیر ایران در بروكسل. دكتر عاملى مدتى هم معاونت وزارت امور خارجه را عهده‏دار بود و آخرین سمت وى سفیركبیرى ایران در عراق است كه پس از یك سال سفارت چون روابط ایران و عراق تیره شد، دكتر عاملى به تهران احضار گردید و مجددا به معاوت وزارت امور خارجه منصور گردید.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1271 در مشهد تولد یافت. پدرش آقا شیخ محمدعلى عاملى از روحانیون طراز اول مشهد بود و به زهد و تقوى اشتهار داشت. تحصیلات ابتدائى و مقدماتى را در مشهد انجام داد و چندى هم در حوزه‏ى علمیه‏ى مشهد تحصیل كرد. ولى برخلاف پدر از كسوت روحانیت خارج شد و به استخدام در دستگاه دولتى درآمد. چندى در اداره‏ى تامینات نظمیه مشهد اشتغال به كار داشت. در 1313 كه اللهیار صالح رئیس انحصار تریاك شد، به علت دوستى با شیخ حسین، او را به آن اداره برد و چندى رئیس انحصار تریاك خراسان با او بود. مدتى در وزارت خواروبار اشتغال داشت. در وزارت دارائى نیز شاغل مقاماتى بود. از دوره‏ى چهاردهم كاندیداى مجلس شوراى ملى شد. تلاش شبانه‏روزى او ظرف ده سال به ثمر رسید تا بالاخره در دوره‏ى هیجدهم با كمك سپهبد زاهدى از قوچان به وكالت مجلس انتخاب گردید ولى رویه وى در مجلس مورد پسند واقع نشد و در نتیجه در دوره‏هاى بعد انتخاب نشد. وفات او در حدود 1350 اتفاق افتاد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند محمد شیخ‏الحرمین، در 1291 در مشهد متولد شد. بعد از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد دانشكده‏ى حقوق شد و لیسانسیه در حقوق قضائى گردید. در 1316 به خدمت در دادگسترى درآمد و تدریجا مشاغل قضائى را به ترتیب احراز نمود. از اهم مشاغل او بازپرس، رئیس دادگاه، دادستان شیراز، دادستان كرمان، رئیس دادگسترى یزد، ریاست استیناف كرمانشاه، دادستان تهران، دادستان دیوان كیفر، ریاست كل دادگاه‏هاى دیوان كیفر، ریاست دادگاه‏هاى استان تهران، مستشار و رئیس شعبه دیوان عالى كشور بود. در 1334 دوره‏ى دكتراى حقوق را در دانشكده حقوق تهران در رشته‏ى حقوق جزائى طى كرد. در 1336 به معاونت پارلمانى وزارت دادگسترى منصوب شد و چند سالى در آن سمت بود. در انتخابات دوره‏ى بیست‏ویكم از تهران نماینده‏ى مجلس گردید و در انتخابات هیئت رئیسه نایب رئیس اول شد. در 1342 در كابینه‏ى منصور به سمت وزیر دادگسترى معرفى شد. در 1343 در كابینه‏ى امیرعباس هویدا همان سمت را داشت. در 1345 از وزارت كنار رفت. عاملى از قضات خوش‏فكر و با قریحه‏ى دادگسترى بود و هیچ یك از قضات در پنجاه سال اخیر مراحل قضائى را مانند او طى نكرده‏اند. از تالیفات او حقوق خانواده است كه با مهارت و تسلط بر مبانى حقوق ایران تهیه شده است. سالیانى دراز در دانشكده‏ها و مدارس عالى تدریس مى‏كرد. با وجودى كه وكیل درجه اول دادگسترى بود، هرگز وكالتى را قبول نكرد. در سال 1377 در مسافرتى كه به آمریكا نموده بود در همانجا درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

حدود 1270 ش در نائین متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى در موطن خود در تهران مدرسه‏ى آمریكائى را به اتمام رسانیده و به استخدام در وزارت معارف درآمد. بعد به وزارت دارائى منتقل گردید. عامرى در آموزش زبان فرانسه و انگلیسى جدیت كامل به خرج داد و هر دو زبان را به خوبى فراگرفت و تدریجا با مطبوعات آن روز شروع به همكارى كرد. گاهى ترجمه‏هاى وى و زمانى مقالات او در مطبوعات منتشر مى‏شد تا اینكه به عضویت دائمى هیئت تحریریه روزنامه‏ى رعد كه مدیریت آن با سید ضیاءالدین طباطبائى بود، درآمد و همه‏روزه مقاله یا ترجمه‏اى از او به چاپ مى‏رسید. همزمان با فعالیت در روزنامه‏ى رعد در وزارت مالیه مراحلى از ترقى را پیمود و به معاونت چند اداره رسید. در حوت 1299 ش كه سید ضیاءالدین مدیر روزنامه‏ى رعد در تهران كودتا كرد و به ریاست دولت انتخاب گردید، عامرى را به ریاست دفتر اختصاصى خود برگزید. در اواخر حكومت صد روزه‏ى سید ضیاءالدین، عامرى معاون وزارت دارائى گردید و در نتیجه عیسى فیض وزیر مالیه از كار خود كناره‏گیرى نمود و محمود جم به جاى او وزیر مالیه شد. در انتخابات دوره‏ى چهارم، عامرى از نائین به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب گردید. مجلس چهارم در حكومت احمد قوام كه بلافاصله پس از سید ضیاءالدین زمامدار شده بود، افتتاح و شروع به كار كرد. به هنگام طرح اعتبارنامه‏ى عامرى سید حسن مدرس و سردار معظم خراسانى به مخالفت برخاستند و او را به علت همكارى با سید ضیاءالدین، صالح براى نمایندگى مجلس نداشتند. عامرى دفاع مفصلى نمود. سرانجام اعتبارنامه‏ى وى رد شد و نتوانست وارد مجلس شود. پس از استخدام دكتر میلیسپو و ورود وى به ایران در 1301، از همكاران نزدیك او شد. در انتخابات مجلس موسسان براى خلع قاجاریه و تفویض سلطنت به رضاخان پهلوى، از نائین به وكالت مجلس موسسان انتخاب شد و به خلع قاجاریه راى داد. در انتخابات دوره‏ى ششم مجلس شوراى ملى از نائین به وكالت مجلس انتخاب گردید. در 1305 به معاونت وزارت مالیه منصوب شد. در 1312 على منصور وزیر طرق، او را به معاونت كل وزارت راه معرفى كرد. بعد معاون راه‏آهن و رئیس حسابدارى راه آهن در شمال شد. در سال 1315 على منصور وزیر طرق، تحت تعقیب عدلیه قرار گرفت. در رابطه با این پرونده، سلطان محمد عامر و عباس آریا معاونین سابق وزارت طرق نیز محاكمه شدند. عامرى در این محاكمه تبرئه شد و مدتى كوتاه استاندار آذربایجان غربى بود. سایر مشاغل او عبارت است از: وابسته اقتصادى ایران در آمریكا، عضو هیئت مدیره شركت فرش، عضو هیئت نظارت سازمان برنامه. وفات او در 1352 اتفاق افتاد. مردى باسواد، حراف، منقد و زرنگ بود. یكى از فرزندان وى به نام هوشنگ عامرى كه در آمریكا كشاورزى تحصیل نموده بود، مدتى استاندارى كرمان را عهده‏دار بود ولى هوش و درایت پدر را نداشت. (تو 1264 ق)، مترجم، نویسنده و روزنامه‏نگار. در كالج آمریكایى تهران تحصیل كرد و بعد به خدمت وزارت دارایى درآمد. وى مشاغل مختلفى را عهده‏دار بود: نمایندگى مردم نایین در مجلس در دوره‏هاى چهارم و ششم، معاونت وزارت راه و استاندارى آذربایجان غربى. او مدتى به كار روزنامه‏نگارى مشغول بود و چندین شماره روزنامه‏ى «صور» را در تهران منتشر كرد. لازم به ذكر است كه عامرى مقالاتى را در روزنامه‏ى «رعد» كه مدیریت آن با سید ضیاءالدین طباطبایى بود ترجمه مى‏كرد و با او دوستى تمام داشت. از آثار وى: «اسرار زندگى»، ترجمه؛ «تاریخ كشورهاى متحده‏ى آمریكا»؛ «شرح حال توماس جفرسن سومین رئیس جمهور آمریكا»، ترجمه؛ «قانون تجارت، تقریر».[1]

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

فرزند محمدحسین، متولد 1308. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در ایران به اتمام رسانید و عازم اروپا شد. چندى در آلمان شرقى تحصیلات خود را دنبال نمود و در علوم سیاسى درجه‏ى دكترا گرفت. به هنگام تحصیل در آلمان غربى تدریجاً از مخالفین رژیم سلطنتى ایران شد و با سوسیالیست‏ها و كمونیست‏ها همكارى نزدیك پیدا نمود و هسته‏ى اصلى دانشجویان ایرانى مخالف مقیم آلمان غربى را پى‏ریزى كرد و خود رهبرى و هدایت آنها را بر عهده گرفت. تظاهرات پردامنه‏اى برپا ساخت و هر بار كه شاه به آلمان مى‏رفت، مخالفین را براى تظاهرات علیه وى رهبرى مى‏كرد. پس از چند سالى مبارزه در آلمان سرانجام با دولت ایران یا مقامات امنیتى كنار آمد و ظاهراً از افكار خویش دست برداشت، از كرده‏هاى خویش پشیمان گردید و قرار شد به ایران بازگردد و دولت از وجود وى بهره‏گیرى نماید. وقتى به ایران بازگشت به استخدام سازمان امنیت درآمد، آن هم نه به صورت كارمند عادى، بلكه به عنوان طراح و ایدئولوگ سازمان. در كلاس‏هایى كه براى مأمورین امنیتى تشكیل مى گردید، «كمونیسم» درس مى‏داد و سیاست‏هاى مبارزه با دانشجویان مخالف مقیم خارج را طراحى مى‏كرد. در همان هنگام مجله‏اى در ایران به نام مسائل ایران انتشار یافت كه كارگردان و نویسنده‏ى اصلى مجله او بود و نام مستعار دكتر قاطع را براى خویش برگزید. از محتواى مجله‏ى مزبور این نظر استنباط مى‏شد كه فكر تازه‏اى براى مبارزه با جوانها بوجود آمده است. از سال 1346 رسماً وارد كار دولتى گردید. چندى ریاست خبرگزارى پارس را به او سپردند، بعد مدیركل آنجا شد و سرانجام به معاونت وزارت اطلاعات رسید و اداره‏ى رادیو هم زیر نظر او قرار گرفت. همه شب یادداشت مانندى مى‏نوشت و قبل از اخبار به عنوان دیدگاه رسمى دولت درباره‏ى موضوعى كه به مناسبت حوادث و مسائل روز اهمیت داشت خوانده مى‏شد. وزیر اطلاعات در كار او كوچكترین دخالتى نداشت. در 1350 وقتى اداره‏ى رادیو ضمیمه‏ى سازمان تلویزیون شد، معاونت وزارتخانه را ترك كرد و چند روز بعد به معاونت وزارت كشور در امور شهردارى‏ها كه دامنه‏ى وسیعى داشت منصوب شد. قریب یك سال در آن سمت بسر برد تا به معاونت نخست‏وزیر و ریاست سازمان اوقاف كشور منصوب گردید. تنها توجیه براى انتصاب به چنین سمتى وابستگى او به چند خانواده‏ى روحانى بود. وى با شیخ فضل‏اللَّه نورى و شیخ بهاءالدین نورى و سید محمد بهبهانى قرابت نزدیكى داشت و به همین مناسبت دولت معتقد بود وى مى‏تواند در این كار موجبات ترضیه خاطر روحانیون را فراهم كند. مدت چهار سال در آن سمت قرار داشت و با حربه‏ى مردمدارى و رسیدگى به كار ارباب حاجت سازمان اوقاف را به دستگاهى متحرك تبدیل نمود. ولى قصد او از اجراى خدمت و تظاهر به خدمت، رسیدن به مقام وزارت بود كه تاب و توان خود را براى دست یافتن به آن از دست داده بود؛ چه شخصاً و چه دوستانش در تلاش این بودند تا او را در مقام وزارت مستقر سازند. سرانجام تصمیم گرفت یا براى وى تصمیم گرفتند كه وارد قوه‏ى مقننه شود. در 1354 از تهران كاندیداى نمایندگى مجلس شوراى ملى شد. چون مقام و موقعیتى حساس در حزب رستاخیز به دست آورده بود، كارگردانى مجلس شوراى ملى و سنا را در تهران به عهده گرفت. آنچه میل داشت انجام داد. سناتورها و وكلاى مورد نظر را به مجلس فرستاد و در آن انتخابات وكیل اول تهران و ایران شد و از مهندس ریاضى نفر دوم یكصد و بیست هزار رأى بیشتر آورد. اما چون به مقام ریاست مجلس نرسید، دیگر مجلس براى او آش دهن‏سوزى نبود. نه قدرت اجرائى داشت و نه حق استیضاح. باز راه خود را تغییر داد و متوسل به نخست‏وزیر وقت شد تا به او مقام وزارت ارزانى شود. سرانجام در 1355 پس از یكسال نمایندگى در مجلس در آخرین ترمیم كابینه‏ى امیر عباس هویدا به سمت وزیر كار و امور اجتماعى معرفى گردید. آزمون موقعى به عضویت كابینه‏ى هویدا درآمد كه كابینه ماههاى آخر حیات خود را طى مى‏كرد و رئیس دولت به خوبى به این مسئله وقوف داشت كه پس از مسافرت شاه به آمریكا باید جاى خود را به دیگرى بسپارد. شاید شركت دادن آزمون در آخرین هیئت وزیران براى این بود كه ترضیه خاطر او و دوستانش مخصوصاً پرویز ثابتى مقام امنیتى را فراهم سازند. هویدا در مرداد 1356 جاى خود را به جمشید آموزگار داد. تلاش آزمون براى همكارى با آموزگار پس از اینكه به نتیجه نرسید، بهتر آن دید كه مدتى صبر كند تا شغل یكى از وزراى جدید بالاخره به او واگذار شود. سرانجام به جاى سرهنگ دكتر نصر اصفهانى كه از استاندارى فارس به وزارت كشور منصوب شده بود به استاندارى فارس رفت. از نخستین روزهاى زمامدارى آموزگار، كشور وضع نابسامانى به خود گرفت. همه جا تظاهرات، زد و خورد، راهپیمائى و مقابله با نیروهاى دولتى بود. استان فارس هم از این قاعده مستثنى نبود و بیشتر وقت استاندار جدید صرف آرام كردم مردم و احتمالاً انجام خواسته‏هاى آنان سپرى مى‏شد. اما در این سمت دقیقه‏اى از تعقیب اوضاع مركز غافل نبود و هرچند یكبار به بهانه‏اى به تهران آمده داوطلبى خود را براى اعاده‏ى وزارت با تنى چند از بلند پایگان كه احتمال زمامدارى آنها مى‏رفت در میان مى‏نهاد. در شهریور 1357 آموزگار از صحنه‏ى سیاست خارج شد و سكان كشتى پر تلاطم ایران به دست جعفر شریف امامى سپرده شد و او با اختیارات زیادى صدر اعظم ایران شد و از روز اول بر آنچه در گذشته تصویب و یا تأیید كرده بود، خط بطلان كشید. اولین وزیرى كه براى همكارى دعوت كرد منوچهر آزمون بود و وى را مخیر كرد هر وزارتخانه‏اى را كه میل دارد انتخاب كند. آزمون براى اینكه نبض دولت در اختیارش باشد و بتوان در تمام كارها مداخله یا در آنها نظر داشته باشد وزارت مشاور و معاون اجرائى نخست‏وزیر را مطابق میل و سلیقه‏ى خود یافت و با همان سمت به شاه و مجلسین معرفى گردید. در نخستین جلسه‏ى هیئت وزیران مشخص بود كه قبلا مسائلى كه باید در هیئت وزیران مطرح شود از آزمون صلاح‏اندیشى شده است. در پاسخ‏گوئى به پرسش‏هاى وزیران به جاى نخست‏وزیر به پاسخ‏گوئى مى‏پرداخت. آنهائى كه قبلا نخست‏وزیرى شریف امامى را دیده بودند، از طرز اداره‏ى جلسات هیئت وزیران در این بار در تعجب بودند، زیرا مرد مقتدرى چون او كه در سال 1339 سرلشكر ضرغام وزیر دارائى و دكتر جهانشاه صالح وزیر بهدارى را به صرف گفتگوهاى زننده‏اى از هیئت وزیران اخراج كرده بود، چگونه در مقابل گفته‏ها و رفتار آزمون تسلیم محض بود. وقتى لایحه‏ى حكومت نظامى در هیئت وزیران مطرح شد، در مقابل سؤال تنى چند از وزیران، آزمون به پاسخ‏گوئى پرداخت و آن را وسیله‏ى بازداشت عده‏اى از مخالفان رژیم و غارتگران دانست. او در آن روز ظاهراً در جناح تندروى هیئت وزیران بود و اراء وى همیشه مورد تأیید باهرى وزیر دادگسترى، نهاوندى وزیر علوم و ودیعى وزیر كار بود. در هیچیك از جلسات هیئت دولت شریف امامى مشاهده نشد كه وزیرى مورد انتقاد آزمون قرار نگیرد. در یكى از جلسات به صورت وزیر بهدارى كه انتصاباتى در فارس انجام داده بود سیلى نواخت و او را مكلف به استعفا نمود. آزمون در اواخر مهرماه 1357 دریافت كه این دولت قادر به كنترل كشور و اعاده‏ى نظم نیست، لذا به طور آشكار و پنهان نقشى مخالف‏گونه اتخاذ كرد و با مطبوعات به مصاحبه نشست و حداقل مسئولیت خود را در مسئولیت مشترك وزیران در باب اداره‏ى امور كشور مجزا مى‏نمود تا بالاخره قبل از سقوط كابینه از هیئت وزیران خارج شد. در همان ایام گفته مى شد با افسران ارتش و دیگر بلندپایگانى كه مسئولیتى در دولت وقت نداشتند، حتى با كمك كشورهاى خارجى در صدد بدست آوردن حكومت است. در نخستین روزهاى حكومت ارتشبد ازهارى، عده‏اى از بلندپایگان به استناد ماده‏ى پنج حكومت نظامى توقیف شدند. منوچهر آزمون هم به اتهام همان مطالبى كه در رسانه‏هاى گروهى انتشار یافت، بازداشت شد و به زندان جمشیدیه انتقال یافت. وى در حكومت‏هاى ازهارى و بختیار در زندان بسر برد. او كمتر از ده سال در صحنه‏ى سیاسى ایران بازى كرد ولیكن در همین مدت از مهره‏هاى اساسى بود. خوب چیز مى‏نوشت و فصیح و منطقى نطق مى‏كرد، ولى به هیچ وجه نمى‏توانست اعتماد كسى را به خود جلب كند. در حد اعلا جاه‏طلب و فرصت‏طلب بود. ظاهراً یادداشت‏هاى خود را كه در كلاس‏هاى ساواك تدریس نموده بود، به عنوان تاریخ احزاب سیاسى در ایران و جهان به نام دیگرى انتشار داد و خود مقدمه بر آن نوشت. با تمام دستجات سیاسى حشر و نشر داشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

در 1283 در تهران متولد شد. پس از اتمام تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد مدرسه عالى حقوق و علوم سیاسى شد. در 1307 به درجه‏ى لیسانس نائل آمد و در همان سال در كنكور اعزام محصل به اروپا شركت نموده و به پاریس اعزام شد. دانشكده حقوق گرنیل را در پاریس باتمام رسانید و رساله خود را پیرامون نفت تنظیم و به تصویب رسانیده درجه دكتراى حقوق دریافت نمود. در 1313 به ایران بازگشت و در وزارت كشاورزى (اداره كل فلاحت) مشغول كار شد. چندى رئیس بنگاه آبیارى بود. در 1324 به معاونت وزارت كشاورزى منصوب شد و چند سالى معاون آن وزارتخانه بود. در 1329 در كابینه‏ى سپهبد حاج على رزم‏آرا به سمت وزارت اقتصاد ملى منصوب گردید. دو سه ماهى بیشتر در كابینه باقى نماند و جاى خود را به دكتر عبداللَّه دفترى داد. در سال 1342 در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

حسین آزموده از فارغ‏التحصیلان دانشكده افسرى تهران و دانشگاه جنگ بود. در 1287 متولد شد. پس از فراغت از تحصیل مدارج نظامى را تدریجاً پیمود و در 1330 به درجه‏ى سرتیپى نائل آمد. در آن تاریخ سمتش معاون اول دادستان ارتش بود. بعد از وقایع تیرماه 1331 كه مصدق علاوه بر نخست‏وزیرى، وزارت دفاع ملى و امور ارتش را ضمیمه كار خود كرد، موجبات نزدیكى مقامات نظامى به او بیشتر شد. از جمله سرتیپ آزموده مورد توجه قرار گرفت و در غالب كمیسیون‏هائى كه مسائل ارتش در آنها مطرح مى شد شركت داشت. همین رفت و آمدها سبب شد مصدق براى او حكم دادستانى ارتش را صادر كند، ولى آزموده متعذر به این نكته شد كه تحصیلات حقوقى ندارد و قادر به اداره‏ى امور دادستانى ارتش نیست. مراتب را طى نامه‏اى به وزیر دفاع گوشزد كرد، از قبول دادستانى عذر خواست و سرانجام رئیس اداره‏ى مهندسى ارتش شد و تا 1332 كه حكومت مصدق ساقط شد در آن سمت بود. پس از 28 مرداد طوعاً یا جبراً دادستانى ارتش را برعهده گرفت. در جریان محاكمه‏ى دكتر مصدق و سرتیپ ریاحى رئیس ستاد ارتش و تنى چند از همكاران مصدق علیه آنها كیفرخواست خواند و در دادگاه به بیان ادعانامه پرداخت. در این ماجرا رذالت و وقاحت را به سر حد كمال رسانید و آنچه گفتنى نبود گفت و هر اتهامى كه ممكن است به مصدق وارد كرد؛ البته آزموده بیانگر موضوعات و اتهامات بود. گفته‏اند هیئتى مركب از ابراهیم خواجه نورى و ابوالحسن عمیدى نورى و مهدى پیراسته مطالب علیه مصدق را تهیه و به دست وى مى‏داده‏اند. در هر حال از حد دادستانى تجاوز كرد، اما دكتر مصدق كسى نبود كه در مقابل اتهامات سكوت كند و جوابهاى دندان‏شكن به او ندهد. آزموده پس از پایان محاكمه بیشتر مورد توجه قرار گرفت و به درجه‏ى سرلشكرى و بعد به درجه‏ى سپهبدى رسید. ریاست اداره‏ى دادرسى ارتش را بر عهده‏ى او قرار دادند، موقعیت ممتازى در ارتش پیدا كرد و یكى از چند منبع قدرت بود. در 1340 كه دكتر على امینى با اختیاراتى نخست‏وزیرى را عهده‏دار شد، به تغییر و تعقیب بعضى از مقامات كشورى و لشكرى پرداخت؛ از جمله سپهبد آزموده را بركنار و تحت تعقیب قرار داد. نورالدین الموتى وزیر دادگسترى وقت به او لقب آیشمن ایران داد و مطبوعات هم با استفاده از آزادى نسبى كه نصیب آنها شده بود، درباره‏ى او و جرائم حقیقى یا واهى‏اش حكایت‏ها نوشتند. مدیر بامشاد تحت عنوان «دراكولاى ایران» سلسله مقالاتى نوشت و پرده از كارهاى دادستانى ارتش برداشت. آزموده در مقام دفاع از خود برآمد و علیه دولت و وزیر عدلیه اعلام جرم كرد. بعد از امینى به كار دعوت نشد و همچنان دوران بازنشستگى خود را طى مى كرد. گاهى به عنوان حقوقدادن در كمیسیون‏ها دعوت مى‏شد، شاه نیز هیچگونه كارى را به او ارجاع نكرد. حسین آزموده مردى لجوج، خودخواه، یكدنده و تظاهر به مذهب مى‏كرد. در كار خود شدت عمل نشان مى‏داد. هشت سال دادستان و رئیس دادرسى ارتش بود. محاكمات بسیارى در زمان او صورت گرفت. احكام صادره در دوران او بسیار شدید بود. چند روز قبل از ایران فرار كرد. در 1378 در اروپا درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(گشنسب (ه.م)) معاصر اردشیر بابكان كه بر طبرستان و گیلان و رویان و دماوند حكومت داشت. اجداد او از زمان اسكندر كبیر فرمانرواى ولایات مزبور بوده، وى مؤسس خاندان گشنسف است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(گشنسب) سردار ایرانى ملقب به «نخوارگ» كه زرمهر او را مأمور مذاكره با ارمنیان نمود.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(معر. جشنسب بنده: جشنسفنده: گشنسب) پادشاه ساسانى (631 م.) و نواده‏ى هرمز چهارم. در شاهنامه لقب او فرائین و در طبرى فرهان یاد شده و او همان است كه در كتب تاریخ به نام جشنسب بنده آمده.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

برادر رضاعى خسروپرویز كه فرمانده كل نیروى كشور در زمان وى بود.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

از بزرگان ایرانى كه قبل از جلوس بهرام پنجم به مقام و استریوشان سالار رسیده است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

نام یكى از نجباى ایران پدربزرگ بهرام چوبین: «ز بهرام بهرام پور گشسب سوارى سرافراز پیچیده اسب» (فردوسى)

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

امیرنظام حسنعلى‏خان بن محمدصادق خان سرتیپ، سیاستمدار، ادیب، نویسنده و خوشنویس مشهور دوره‏ى قاجاریه (و. بیجار حدود 1236- ف. كرمان 1317 یا 1318 ه.ق). درجه‏ى سرتیپى فوج گروس به ارث از پدرش به وى رسیده بود و در جنگ هرات به فرماندهى حسام‏السلطنه، وى اولین كسى بود كه وارد قلعه‏ى هرات شد. در مسافرت اول ناصرالدین شاه به اروپا به سال 1290 ه.ق با سمت وزارت فوائد عامه جزو ملتزمین بود. گروسى مدتى نیز پیشكار مظفرالدین شاه، به هنگام ولیعهدى وى در تبریز بود. بعدها سمت وزارت مختارى فرانسه و انگلستان را یافت و مدتى هم به حكومت كرمانشاه منصوب گردید. در 1317 به سمت والى وارد كرمان شد و در همان شهر درگذشت و او را در آرامگاه شاه نعمةاللَّه ولى در ماهان دفن كردند. وى نویسنده‏اى زبردست و خوشنویس بوده و انشا و خط وى مورد توجه و تقلید بود. از آثار وى كتاب «منشات» و «پندنامه‏ى یحیویه» است كه به خط بسیار زیبا براى فرزندش نوشته است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

گرگین‏خان گرجى ملقب به شاه نوازخان در زمان شاه سلطان حسین صفوى (مقت. 1142 ه.) به حكومت قندهار منصوب شد و در آنجا با مردم بدرفتارى كرد و مردم قندهار و افغانان را به ستوه آورد. میرویس افغان به وكالت افاغنه‏ى قندهار براى شكایت به دربار شاه سلطان حسین آمد و چون كسى به شكایت او توجهى نكرد به قندهار برگشت و بر حاكم شورید و گرگین‏خان را به قتل رساند.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(بخش 1) ابن‏كارن و برادر مازیار. مازیار فرمانرواى طبرستان از سال 224 ه. به تحریك افشین سر از فرمان خلیفه پیچید و با بابك خرمى علیه تازیان، پیمان بست، ولى كوهیار برادر خیانتكار مازیار به امید اینكه خود بر طبرستان حكومت كند وسایل دستگیرى و از بین بردن مازیار را به دست كارگزاران خلیفه فراهم ساخت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(بخش 1: كوچك) (میرزا) یونس بن میرزا بزرگ (و. 1298 ه.ق- ف. 1300 ه.ش). وى نخست در زى‏طلاب بود و به كمك روحانیان و آزادیخواهان «مجمع روحانیان» را تشكیل داد كه هدف آن اتحاد اسلام بود. اعضاى این اتحادیه قسم یاده كرده بودند كه متجاوزان خارجى را از خاك ایران بیرون كنند. او بتدریج براى افراد اسلحه فراهم آورد و همراه مجاهدان به قزوین و تهران حركت كرد. در جنگ اول بین‏المللى كوچك‏خان در پناه جنگلهاى انبوه گیلان حكومت خودمختارى ایجاد كرد و با بالشویكهاى گیلان وارد نبرد شد. پس از آنكه كودتاى 1299 ه.ش به نتیجه رسید میرزا كوچك‏خان به دست مخالفان كشته شد. بعدها او را در سلیمانداراب رشت دفن كردند. وى مردى آزادى‏خواه، میهن‏پرست و دموكرات بود.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

حیدرعلى اصفهانى، شاعر و نویسنده‏ى ایرانى (و. ابرقو 1288 ه.ق- ف. 1325 ه.ش) وى به امر پدر پیشه‏ى آهنگرى آموخت و معلومات مقدماتى را در اصفهان فراگرفت و سپس به تهران سفر كرد و به كار بلورفروشى مشغول شد. در آغاز مشروطه به یارى آزادى‏خواهان برخاست. مقالات و اشعار در اغلب جراید تهران و در روزنامه‏ى پیكار (به قلم او) منتشر مى‏شد. دیوانش بطبع رسیده، كتاب: «مظالم تركان خاتون» و افسانه‏ى «لازیكا» و «منتخب اشعار صائب» از آثار او چاپ شده. كمالى در دوره‏هاى هفتم و هشتم به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

ابوالرضا فضل‏اللَّه بن محمد از رجال دوره‏ى ملكشاه سلجوقى (قر. 5 ه.)، وى در دوره‏ى پادشاهى ملكشاه زیردست خواجه نظام‏الملك طوسى ریاست دیوان رسایل داشته و نزد شاه بسیار عزیز و محترم بود و تا سال 476 ه.ق در مقام خود برقرار بوده است. وى ممدوح برهانى و معزى و پدر سیدالرؤساء ابوالمحاسن محمد (ذیل فرهنگ) است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

كوسه احمدلو، پدرزن نادرشاه و یكى از رشیدترین سرداران در دوره‏ى سلطنت نادر (قر. 12 ه.). وى فاتح مسقط و عمان بود و در اكثر نبردهاى بزرگ ایران و عثمانى دوره‏ى نادر شركت داشت. كلبعلى قربانى جاه‏طلبى میرزا تقى‏خان شیرازى بیگلربیگى فارس گردید و پس از سالها خدمت و ابراز رشادت كشته شد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 17 مهر 1395  - 9:59 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

سید سجاد ایزدهی محل تولد : بابل شهرت تابعیت : ایران زندگینامه علمی ساکن شهر بابل متولد سال 1349

نویسنده : نظرات 0 جمعه 16 مهر 1395  - 7:16 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

امير سپهبد علي صياد شيرازي در سال 1323 در کبود گنبد مشهد در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد. مادرش شهربانو و پدرش زياد نام داشت. پدرش، که از عشاير فارس بود، به استخدام ژاندارمري در آمد و سپس به ارتش منتقل شد. او از جاذبه اي خاص برخودار بود، از اين رو علي تحت تأثير پدر از کودکي به ارتش علاقه مند شد. او به همراه پدر و خانواده، مانند ديگر خانواده هاي نظاميان، از شهري به شهري مهاجرت مي کرد. شهرهاي مشهد، گرگان، شاهرود، آمل، گنبد و سرانجام گرگان محل پرورش وي شدند. او سال ششم متوسطه را در تهران گذراند و در سال 1342 موفق به اخذ ديپلم گرديد. او در سال 1343 در کنکور دانشکده افسري شرکت کرد و پذيرفته شد. علي از بدو ورود به دانشکده به جديت در درس و پاي بندي به مذهب شهرت يافت. و سرانجام در مهرماه 1346 در رسته توپخانه دانش آموخته شد و با درجه ستوان دومي وارد ارتش گرديد. او پس از طي دوره آموزشي در شيراز و اصفهان به لشگر تبريز و سپس لشگر زرهي کرمانشاه منتقل شد. او در سال 1350 براي گذراندن دوره آموزش زبان انگليسي به تهران آمد و پس از پايان کلاس و جديت در تحصيل سرانجام خود از استادان زبان انگليسي شد. ستوان يک علي صياد شيرازي تصميم گرفت با دختر عمويش، خانم عفت شجاع ازدواج کند اما به دليل اين که محمود، عموي علي، از مخالفان شاه بود، ساواک با اين ازدواج موافقت نکرد، اما سرانجام در اثر اصرار علي، ارتش با اين وصلت مبارک موافقت کرد. علي در سال 1352 به دليل لياقت ها و دقت هايش در کار، براي تکميل تخصص هاي توپخانه از طرف ارتش به آمريکا اعزام شد تا دوره هواسنجي بالستيک را بگذراند. او اين دوره آموزشي را در شهر فورت سيل از ايالت اوکلاهما، در منطقه اي نظامي، با موفقيت طي کرد. در اين دوره فشرده ستوان همچون مبلغي مذهبي به دعوت آمريکاييان به اسلام مي پرداخت و در مجالس بحث و مناظره آنان شرکت مي کرد. او در بين آشنايان جديدش به مرد مذهبي مشهور شد. او پس از گذراندن دوره، با تخصصي جديد و روحيه اي با نشاط به ايران مراجعت کرد. ارتش براي استفاده از دانش نظامي ستوان، او را در سال 1353 به اصفهان ـ مرکز توپخانه ـ منتقل کرد. علي در اصفهان با يافتن دوستان جديد مطالعات مذهبي خود را پي گرفت و شخصيت سياسي خويش را در اين دوره قوام بخشيد. او در نامه اي که براي سرگرد محمد مهدي کتيبه، يکي از افسران مذهبي، ارسال کرد اين جمله را نوشت: «در مورد برنامه هاي مذهبي بحمدالله پيش مي رويم مخصوصاً در آن قسمت که مي دانيد». اين جمله حساسيت ضد اطلاعات را برانگيخت و از آن پس وي تحت مراقبت قرار گرفت. آنها پس از تحقيق و مراقبت متوالي، او را «متعصب مذهبي» معرفي کردند و مراقبت از وي را شدت بخشيدند. جالب اين است که هرکس از افسران را به مراقبت وي مي گماردند يا تحت تأثير روحيه او قرار مي گرفت و گزارش مثبت براي او رد مي کرد يا صياد را از مراقبت و مأموريت خود خبر مي داد و يا از اول با چنين مأموريتي مخالفت مي کرد. سروان صياد هم زمان با اوج گيري مبارزات ملت مسلمان ايران به رهبري امام خميني تقيه را کنار گذارد و در ارتش علناً به دفاع از علماي اسلام و حکومت اسلامي پرداخت و سرانجام به دليل اين که در بين افسران، تبليغات ضد رژيم مي کرد، ضد اطلاعات از قرار دادن جنگ افزار در اختيار وي ممانعت کرد و اعلام نمود که از واگذاري مشاغل حساس به او خودداري شود. سرانجام سروان در 19 بهمن دستگير و زنداني شد اما ديري نپاييد که انقلاب به پيروزي رسيد و او هم مانند همه مردم ايران آزاد شد. دوره دوم زندگي سرهنگ صياد بعد از پيروزي انقلاب اسلامي آغاز مي شود: او پس از پيروزي انقلاب اسلامي با رحيم صفوي و حجت الاسلام سالک آشنا مي شود و با يکديگر پيمان مي بندند که از پادگانهاي اصفهان حفاظت نمايند. اختلاف سروان با فرماندهان ارتش موجب آشنايي وي با حضرت آيت ا... خامنه اي مي گردد و از اينجا سرنوشت صياد به کلي تغيير پيدا کرد. پس از حوادث کردستان، صياد با درجه سرگردي به همراه سردار صفوي به غرب اعزام مي گردد. و با هماهنگي ارتش و سپاه سنندج را آزاد مي کنند. لياقتهاي سرگرد در کردستان موجب مي گردد تا با درجه سرهنگي به فرماندهي عمليات غرب منصوب گردد. اختلافات سرهنگ با بني صدر اولين رئيس جمهوري اسلامي موجب برکناري وي و خلع دو درجه مي گردد. اما ديري نپاييد که بني صدر سقوط کرد و شهيد رجايي به رياست جمهوري رسيد و سروان مجدداً با دو درجه به غرب کشور اعزام مي شود. سرهنگ با تأسيس قرارگاه حمزه سيدالشهداء لشگرهاي 64 اروميه و 28 کردستان و تيپ هاي 23 نيروي ويژه هوا برد و تيپ 30 گرگان شهرهاي بوکان و اشنويه را آزاد کرد. در هفتم مهرماه 1360 به خاطر رشادت ها و لياقتها توسط رهبر معظم انقلاب حضرت امام خميني (ره) به فرماندهي نيروي زميني منصوب شد. او با هماهنگي با سپاه قهرمان پاسداران انقلاب اسلامي در عمليات طريق القدس، فتح المبين، بيت المقدس، رمضان، مسلم بن عقيل، مطلع الفجر، محرم، والفجر 1، 2، 3، 4، 8، 9، عمليات خيبر و بدر و قادر شرکت نمود و پيروزي هاي بزرگي را براي ايران اسلامي به ارمغان آورد که بي شک در تاريخ امت اسلامي به عظمت خواهد ماند. سرهنگ در مرداد سال 1365 از فرماندهي نيروي زميني استعفا داد و با پيشنهاد آيت الله خامنه اي و تصويب رهبر انقلاب به سمت نمايندگي امام در شوراي عالي دفاع منصوب شد. در سال 66 به درجه سرتيپي نايل آمد. سرتيپ صياد شيرازي در سال 67 در عمليات مرصاد که مرزهاي غرب ايران مورد هجوم منافقين قرار گرفته بود شرکت و با روحيه اي بسيجي ضربات محکمي را بر پيکر مزدوران منافق وارد کرد. سرانجام صياد شيرازي در مقام جانشيني رياست ستاد کل به خدمت مشغول شد. تيمسار سرتيپ صياد شيرازي در 16 فروردين 1378 همزمان با عيد خجسته غدير با حكم مقام معظم فرماندهي كل قوا به درجه سرلشگري نايل آمد. پس مانده هاي زخم خورده مرصاد در صبح روز 21 فروردين 78 ، فاتح بزرگ فتح ‏المبين و بيت ‏المقدس و يکی از بزرگترين سرمايه های کشور را در تروري ناجوانمردانه آماج تيرهاي كينه خود قرار دادند و قامت استوار امير ارتش اسلام را به خاك افكندند. روحش شاد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 16 مهر 1395  - 7:16 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند فتح‏الله، در 1290 متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در تهران به پایان رسانید و دیپلم گرفت و براى ادامه‏ى تحصیل وارد دارالمعلمین عالى شد و دوره‏ى سه ساله‏ى مزبور را در رشته‏ى فلسفه پایان داد و همان سال در امتحانات اعزام محصل به خارج از كشور شركت نمود. پس از توفیق در امتحانات براى ادامه تحصیل به آمریكا اعزام گردید و در رشته‏ى حقوق ادامه تحصیل داد و در 1939 درجه‏ى دكتراى حقوق از دانشگاه كلمبیا دریافت كرد و مدتى نیز در محاكم دادگسترى آمریكا كارآموزى نمود. در 1940 به ایران بازگشت و وارد وزارت فرهنگ شد و سرانجام به ریاست تعلیمات عالیه و روابط فرهنگى با كشورهاى خارجه منصوب شد. چندى هم به وكالت دادگسترى مشغول شد و زمانى هم مشاور حقوقى شركت سهامى نفت ایران و انگلیس بود. دكتر على‏آبادى در كابینه‏ى جعفر شریف‏امامى در 1339 به معاونت نخست‏وزیرى منصوب شد و چندى هم استاندار گیلان بود. در رشته‏ى تخصصى خود تالیفاتى به صورت كتاب و مقاله دارد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 16 مهر 1395  - 7:16 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند سرتیپ علیقلى‏خان افسر قزاق و از طرف مادر نوه‏ى محمدباقرخان اعتمادالسلطنه است. در 1280 در تهران تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و متوسطه وارد مدرسه‏ى نظام مشیرالدوله شد و در 1299 فارغ‏التحصیل گردید. در 1301 براى ادامه تحصیل به اروپا اعزام گردید و در رشته‏ى دامپزشكى نظام دكترا گرفت و چند دوره‏ى نظامى هم در سن‏سیر طى كرد. پس از مراجعت به تهران، درجات نظامى را اخذ و در 1320 معاون اداره اصلاح نژاد اسب بود. چند روزى معاون شهربانى شد، مجددا به ارتش بازگشت و درجه‏ى سرتیپى به او دادند. مدتى ریاست اداره‏ى امور دواب با او بود. چندى ریاست سررشته‏دارى ارتش را به او سپردند. چند سالى هم امور و ورزش ارتش تحت‏نظر او قرار داشت. فرماندهى گارد مسلح گمرك نیز چندى با او بود. در 1330 درجه‏ى سرلشكرى به او داده شد و به ریاست ژاندارمرى كل كشور منصوب شد. بعد به معاونت وزارت جنگ رسید. سپس فرماندار نظامى تهران گردید. در واقعه‏ى 30 تیر 1331 كه مردم به نفع مصدق قیام كردند، او حاكم نظامى بود. در اثر تیراندازى و شدت عمل عده‏ى زیادى در تهران مقتول و مجروح شدند. وقتى مصدق مجددا روى كار آمد، دستور بازنشستگى و تعقیب فرماندار نظامى و رئیس شهربانى و رئیس ستاد را صادر كرد. سرلشكر گرزن رئیس ستاد و سرلشكر كوپال رئیس شهربانى، خیلى زود خود را كنار كشیدند ولى علوى‏مقدم بناى مخالفت و مبارزه با دولت را گذاشت و مجمعى از افسران بازنشسته و جوان تشكیل داد و علیه دولت مصدق شروع به فعالیت نمودند. تدریجا دامنه‏ى مخالفت آنها ابعاد وسیع‏ترى پیدا كرد. عده‏اى از مردم جنوب تهران با آنها همداستان شدند. وقتى زاهدى محور مبارزه با مصدق قرار گرفت، همه دور او جمع شدند. علوى مقدم هم صمیمانه با زاهدى تلاش نمود. چند بار توقیف شد. بعد از كودتاى 1332 علوى مقدم پاداش فعالیت یك ساله‏ى خود را دریافت كرد و به ریاست شهربانى كل كشور منصوب گردید. تا زمانى كه سازمان امنیت تشكیل نشده بود، تنها منبع و مرجع قدرت شهربانى بود و علوى مقدم تحقیقا از قوى‏ترین مهره‏ها محسوب مى‏گردید. بعد از تشكیل سازمان امنیت و اختیاراتى كه آن سازمان به دست آورد، بین دو منبع قدرت اختلاف افتاد. علوى مقدم و تیمور بختیار به جان هم افتادند، البته شاه هم این اختلاف را دامن مى‏زد. علوى مقدم در 1337 به درجه‏ى سپهبدى رسید. كبر و خودخواهى او در حد اعلى شد، با هر قدرتى غیر از شاه مبارزه مى‏كرد. هرگز به دستورات نخست‏وزیر ترتیب اثر نمى‏داد. در انتخابات دوره‏ى بیستم كه در تابستان 1339 اتفاق افتاد ، شهربانى مداخلات زیادى داشت. بعد از سقوط كابینه‏ى دكتر اقبال و روى كار آمدن جعفر شریف‏امامى، سپهبد علوى مقدم به سمت وزیر كشور معرفى گردید و انتخابات زمستانى دوره‏ى بیستم را انجام داد و مداخلات زیاد او در انتخاب اشخاص وجهه‏ى دولت را از بین برد، به طورى كه شریف‏امامى ناچار كابینه را ترمیم كرد و جاى علوى مقدم را به سپهبد عزیزى رئیس ژاندارمرى داد. در اردیبهشت 1340 دكتر على امینى با حمایت حزب دموكرات آمریكا در ایران زمامدار شد. شرط زمامدارى او عدم مداخله‏ى شاه در امور كشور و انحلال مجلسین بود كه هر دو انجام گرفت و امینى براى مبارزه با فساد، دادگسترى را مجهز كرد. عده‏ى زیادى از بلندپایگان كه در افكار عمومى در مظان اتهام و فساد بودند، بازداشت گردیدند. سپهبد علوى مقدم در راس بازداشت‏شدگان قرار داشت. چند ماه در زندان به سر برد، تاب و توان خود را از دست داد، به التماس و التجاء افتاد. سرانجام بدون محاكمه آزاد شد. به دستور شاه، در وزارت كشاورزى شغل مشاورى به او دادند. او در ریاست شهربانى خود، شركت واحد اتوبوسرانى را تاسیس نمود و چند سالى مدیرعامل آنجا هم بود. علوى مقدم در سال 1363 در سن 83 سالگى در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 16 مهر 1395  - 7:16 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

معروف به ارباب مهدى یزدى از تجار و بازرگانان و مالكین عمده ایران. در تجارت پیشرفت زیادى نمود و در زمره‏ى چند بازرگان درجه‏ى اول ایران قرار گرفت . بیشتر معاملات او بر مبناى صرافى دور مى‏زد و از این رهگذر ثروت زیادى به دست آورد و در محافل سیاسى ایران رفت و آمدى پیدا كرد. در انتخابات دوره‏ى پانزدهم كه قوام‏السلطنه برگزار كرد، پول نقش حساسى بازى مى‏كرد و مخصوصاً براى هزینه‏هاى حزب دموكرات ایران نیاز به وجه بود. عده‏اى از تجار پول كلانى دادند و وكیل شدند، از جمله باید ارباب مهدى یزدى را نام برد كه از بندر عباس انتخاب گردید. در آن دوره حاج مهدى باتمانقلیچ، بهاءالدین كهبد، محمد هراتى و چند تاجر ثروتمند به مجلس راه یافتند. در دوره‏ى شانزدهم از بلوچستان وكیل شد. در ادوار هیجدهم و نوزدهم از بندرعباس نماینده شد و مجموعاً چهار دوره نمایندگى مجلس را داشت. پس از دوره‏ى نوزدهم وضع مالى‏اش خراب شد و تقریباً در آستانه‏ى ورشكستگى قرار گرفت، ولى سقوط نكرد، دور و بر خود را جمع نمود، كار سیاست و تجارت را رها نمود و در باغ زیبایى كه در شرق تهران خریده و به نام جوادیه معروف بود، زندگى بى‏سر و صدایى را شروع كرد. شب‏ها با شعرا و نویسندگان و هنرمندان مجالس بزم و سرور برپا مى‏نمود. باغ جوادیه همان مكانى است كه پیشه‏ورى و همراهانش را كه در 1325 براى مذاكره به تهران آمده بودند در آنجا سكنى دادند و تمام مخارج پذیرائى را ارباب مهدى پرداخت. ارباب در سن 70 سالگى به مرض فجاه (سكته قلبى) درگذشت و وراث پس از مرگش باغ زیباى او را به شهردارى فروختند. شهردارى آنجا را باشگاه كارمندان خود كرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 16 مهر 1395  - 7:16 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

در یك خانواده‏ى متوسط در تبریز به سال 1282 تولد یافت. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در ایران انجام داد و از مدرسه‏ى دارالفنون دیپلم گرفت. پس از چندى با هزینه‏ى شخصى به اروپا رفت و در برلن وارد دانشگاه شد. پس از زحمات زیاد در علم فیزكوشیمى (علم واسط میان شیمى و فیزیك) درجه‏ى دكترا دریافت كرد. پس از پایان دكتراى خود در این رشته، یك دوره‏ى تخصصى نیز در شیمى تسلیحات دید. در ریاضیات عالى، فلسفه، روانشناسى، جامعه‏شناسى و مكتب‏هاى سیاسى مطالعاتى كرد و از نظر افكار تحت تأثیر عقاید سوسیالیست‏ها و كمونیست‏ها قرار گرفت. هنگام تحصیل در برلن با چند نفر از رفقاى خود روزنامه‏اى به نام پیكار دائر كرد و از رژیم رضاشاه انتقاد مى‏نمود. سرانجام دولت آلمان این روزنامه را تعطیل كرد. ارانى پس از مراجعت به ایران در مدرسه‏ى فنى تهران به سمت استادى فیزیك و در وزارت صناعت به عضویت انتخاب شد و ضمناً نشریه‏اى به نام دنیا منتشر ساخت. دنیا مجله‏اى ماركسیستى بود و دو سال انتشار یافت. تدریجاً مصادر امور فهمیدند كه ماهیت این نشریه چیست و چرا منتشر مى‏شود. به دنبال توقیف آن، ارانى را به اتفاق 52 نفر دیگر كه همه از روشنفكران آن روز و از هم مسلكان وى بودند و به 53 نفر مشهور شده‏اند توقیف كردند. همه‏ى متهمین خود را بى‏تقصیر خواندند و استرحام كردند جز ارانى كه اساس عقاید خود را به صورت علمى و با شهامت در دادگاه تشریح نمود. دادگاه رأى خود را صادر كرد و او را به ده سال زندان محكوم نمود. دو سال در زندان بود و ظاهراً بر اثر ابتلا به بیمارى تیفوس درگذشت. به زبان‏هاى آلمانى، فرانسه، انگلیسى، و عربى آشنائى داشت. وى در واقع پایه‏گذار حزب توده‏ى ایران و نخستین مروج اندیشه‏ى ماركسیستى در ایران به عنوان اندیشه‏اى علمى است. پسیكولوژى و ماتریالیسم دیالكتیك مهمترین كتاب‏هاى تألیفى اوست. (1318 -1281 ش)، نویسنده و روزنامه‏نگار. در تبریز متولد شد. تحصیلات خود را در مدارس شرف و دارالفنون گذراند و وارد مدرسه عالى پزشكى تهران شد. پس از مدتى براى ادامه‏ى تحصیل به آلمان رفت و موفق به گذراندن دوره‏ى دكتراى فیزیك و شیمى شد و از دانشكده‏ى فلسفه نیز گواهینامه لیسانس گرفت. سپس به عنوان استاد ادبیات شرق، در برلین به تدریس پرداخت. در برلین روزنامه‏ى «پیكار» را تأسیس كرد كه در لایپزیك چاپ و مخفیانه در ایران منتشر مى‏شد. در سال 1309 ش به ایران بازگشت، نخست در وزارت معارف استخدام و به تدریس پرداخت و سپس عنوان رییس تعلیمات یافت. در تهران با انتشار مجله‏ى «دنیا» و بعضى كتب دیگر به نشر مرام اشتراكى پرداخت. در بین پاره‏اى از جوانان نفوذ زیادى یافت. وى در سالهاى پس از مراجعت خود از اروپا، در دبیرستانهاى پایتخت فیزیك و شیمى تدریس مى‏كرد. ارانى در زندان درگذشت. او شعر نیز مى‏سرود و چندین كتاب تألیف كرد كه برى از آنها عبارت‏اند از: «اصول علم روح»؛ «اصول علم شیمى»؛ «اصول علم فیزیك»؛ «بشر از نظر مادى»؛ «پسیكولوژى علم الروح»؛ «تئوریهاى علم»؛ «عرفان و اصول مادى»؛ «فرضیه‏ى نسبى»؛ «گلهاى سفید».[1]

نویسنده : نظرات 0 جمعه 16 مهر 1395  - 7:16 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

فرزند میرزا ربیع خان مالك، در سال 1295 متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه براى طى دوره‏ى عالى عازم آمریكا شد و در رشته‏ى حقوق قضائى درجه‏ى علمى گرفت. پس از بازگشت به ایران به استخدام بانك كشاورزى درآمد و مدارجى از ترقى را در آن بانك پیمود و سرانجام در دوره‏ى بیست و یكم قانونگزارى از لنگرود به نمایندگى مجلس تعیین شد. در ادوار بیست و دوم و بیست و سوم همچنان نماینده‏ى مردم لنگرود در مجلس شوراى ملى بود. ادیب سمیعى مردى وارسته و بى‏نیاز و مورد توجه مردم لنگرود بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 16 مهر 1395  - 7:16 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

ابن امرى القیس بن عمرو اللخمى معروف به نعمان‏السائح، از ملوك حیره است. وى پس از مرگ پدرش در حوالى سنه‏ى 403 میلادى از طرف یزدگرد اول به پادشاهى حیره رسید، و بهرام‏گور را به اشاره‏ى پدرش (یزدگرد اول) در حیره تربیت كرد. وى بانى دو كاخ مشهور یكى بنام خورنق (ه.م) و دیگرى به نام سدیر (ه.م) است. از این جهت وى را رب‏الخورنق والسدیر نامیده‏اند.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 16 مهر 1395  - 7:16 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

نظام‏الملك شمس‏الدین مسعود هروى (ف. 596 ه.ق) وزیر علاءالدین تكش خوارزمشاه بود و چون در مبارزه با فرقه‏ى اسماعیلیه پافشارى نشان مى‏داد در سنه‏ى 596 ه.ق به دست فدائیان آن فرقه كشته شد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 16 مهر 1395  - 7:16 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

معزالدین نظام‏الملك بن شیخ شهاب‏الدین سلام‏اللَّه بن شیخ نعیم‏الدین نعمةاللَّه الخلوى الكبروى (ف. 938 ه.ق) در كدكن قریه‏ى مهم از جلگه رخ، بین نیشابور حالیه و تربت حیدریه مدفون است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 16 مهر 1395  - 7:16 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

میرزا كاظم‏خان نورى (و. 1307 -1246 ه.ق) پسر میرزا آقاخان اعتمادالدوله صدراعظم نورى، و یكى از رجال دوره‏ى قاجاریه. در 1265 ه.ق منصب استیفاء یافت، و در 1268 ه.ق در زمان صدارت عظماى پدرش، لقب نظام‏الملكى گرفت، و خواهر تنى ناصرالدین شاه را به عقد خود درآورد. در 1270 ه.ق به نیابت صدارت، و نیز به وزارت دفتر استیفا رسید. پس از عزل پدرش از صدراعظمى وى نیز از تمام سمتهائى كه داشت عزل گردید و مدتى در تبعید بود. اما در 1288 دوباره روى كار آمد. در 1307 پس از فوت او پسرش نظام‏الملك لقب یافت و وزیر لشكر شد. وزیر تهران و رئیس پلیس در 1310، وزیر مالیه در 1314.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 16 مهر 1395  - 7:16 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

حاجى محمدحسین خان صدر اصفهانى (ف. 1239 ه.ق). وى در 1221 به منصب استیفاى ممالك محروسه (ایران) رسید و در 1228 به نظم فارس مأمور و به نظام‏الدوله ملقب شد و پسرش عبداللَّه‏خان امین‏الدوله لقب گرفت، و چون بعد از مرگ میرزا شفیع صدراعظم شد، به صدر ملقب گردید.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 16 مهر 1395  - 7:16 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(میرزا) فضل‏اللَّه على‏آبادى (ف. 1279 ه.ق) از مستوفیان فتحعلى‏شاه و محمدشاه؛ مدتى نیز وزارت ناصرالدین شاه را در ایام ولایت عهد او داشت، و پس از سلطنت یافتن وى مدعى صدارت بود، اما پس از انتخاب امیركبیر از این خیال مأیوس و به وزارت فارس منصوب گردید. بعد از عزل میرزا آقاخان عنوان وزارت وظایف و اوقاف نیز یافت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 16 مهر 1395  - 7:16 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

معین‏الدین مختص‏الملك ابونصر احمد بن فضل بن محمود (مقت. 521 ه.ق) وى در ماه صفر 518 ه.ق بعد از محمد بن سلمان كاشغرى به وزارت سنجر رسید و در صفر 521 به دست باطنیان مقتول گردید.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 16 مهر 1395  - 7:16 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 21

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی