دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

کربلایی، رو به حاج همت می‌کند و با لبخند می‌گوید: "پدر باشم و نفهم تو دل پسرم چی می‌گذرد؟! حالا برای اینکه راحتت کنم، می‌گویم وظیفه من تا همین‌جا بود که انجام دادم. از تو هم ممنونم که حرفم را زمین نزدی و به خاطر احترام به من، مقام خودت را زیرپا گذاشتی. از حالا به بعد، تصمیم با خودت است. هرکاری دوست داری، بکن، من راضی‌ام."

 
 

ادامه مطلب

[ شنبه 26 اردیبهشت 1394  ] [ 10:52 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ایشان "حسن درویش" فرمانده وقت "تیپ15 امام حسن(ع)" می باشد. این سردار بی ادعا، تا پایان سال 1361، فرماندهی تیپ مزبور را بر عهده داشت

 

ادامه مطلب

[ شنبه 26 اردیبهشت 1394  ] [ 10:51 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

به نظر من شهادت با یک تیر و ترکش لذت نداره، آدم باید مثل امام حسین (ع) شهید بشه تا شرمنده آقا نباشه، من دوست دارم روز قیامت، اگر قرار شد مرا به امام حسین (ع) معرفی کنند، تیکه‌های بدنم رو روی پارچه بریزن و بگن این احمد کریمیه.

 

ادامه مطلب

[ شنبه 26 اردیبهشت 1394  ] [ 10:50 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

به هر ترتیب که بود ما را راه دادند داخل تعدادمان کم بود. دورتادور امام(ره) نشسته بودیم و به نصیحت‌هایش گوش می‌دادیم که یک‌دفعه ضربه محکمی به پنجره خورد و یکی از شیشه‌های اتاق شکست و ...

 
 

ادامه مطلب

[ شنبه 26 اردیبهشت 1394  ] [ 10:49 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

هم‌رزم شهید هاشمی روایت می‌کند: محال بود علی هاشمی اسیر شود این یکی از خواست‌های ارتش عراق بود. او کسی بود که خواب را از چشمان مهار عبدالرشید فرمانده سپاه هفتم ربوده بود و سلطان هاشم را در سپاه ششم بیچاره کرده بود.

 

 

ادامه مطلب

[ شنبه 26 اردیبهشت 1394  ] [ 10:48 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

عليرضا در آزمون سراسر شرکت کرد و در رشته ي مهندسي دانشگاه شهيد چمران اهواز قبول شد اما هيچگاه در دانشگاه حاضر نشد. او تا زمان شهادتش از مرخصي تحصيلي استفاده کرد‌. وقتي به او پيشنهاد ازدواج و ادامه تحصيل را مي دادند‌‌، مي گفت: من فرزند جبهه ام‌.

 

ادامه مطلب

[ شنبه 26 اردیبهشت 1394  ] [ 10:48 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

بریجتون افسانه‌ای، از پهلو شکافته است؛ مین دریایی 700 کیلویی، حیثیتِ ایالات متحده را برباد می‌دهد؛ نادر، ایالات متحده را در برابر چشمان عالم بی‌آبرو می‌کند.

 

ادامه مطلب

[ شنبه 26 اردیبهشت 1394  ] [ 10:47 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سردار فضلی روایت می‌کند: باید به دشمن حمله می‌کردیم اما مهماتی در کار نبود. ما ۳۴ گردان داشتیم در حالی که عراقی‌ها بیش از ۸۰ گردان بودند. با حداقل پشتیبانی عملیات کربلای۱ را آغاز کردیم. 


 
 

ادامه مطلب

[ شنبه 26 اردیبهشت 1394  ] [ 10:46 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ماجراي عجيب حفر كانال‌ 350 متري زير خطوط دفاعي دشمن

 

ادامه مطلب

[ شنبه 26 اردیبهشت 1394  ] [ 10:40 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

گروهی می‌گفتند زن‌ها که نمی‌توانند کار نظامی کنند. آموزش دادن به آن‌ها بی‌فایده است. ما چند نفری که دوره نظامی دیده بودیم می‌خواستیم کمک کنیم. علم‌الهدی از ما حمایت کرد و گفت اعلامیه بنویسید و اعلام موجودیت کنید، می‌دهم رادیو بخواند.

 

 

ادامه مطلب

[ شنبه 26 اردیبهشت 1394  ] [ 10:37 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 30 ] [ 31 ] [ 32 ] [ 33 ] [ 34 ] [ 35 ] [ 36 ] [ 37 ] [ 38 ] [ 39 ] [ > ]