همهی اینها زیر سر عشق بود. عشقی که باعث میشد حاج حسن دستش را بگذارد روی شانهی آقا و یک چیزی بگوید به این مضامین که «آقا چون شما مشتی هستی و اطاعتت مثل اطاعت از امامهاست ما دوست داریم و به حرفت گوش میکنیم.»
ادامه مطلب
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 10:32 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
عراق پاتک سنگینی کرده بود. آقا مهدی، طبق معمول، سوار موتورش توی خط این طرف و آن طرف می رفت و به بچه ها سر می زد. یک مرتبه دیدم پیدایش نیست. از بچه ها پرسیدم، گفتند«رفته عقب.» یک ساعت نشد که برگشت و دوباره با موتور، از این طرف به آن طرف.
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 10:32 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
خلبان 'غلامرضا چاغروند' بعد از اسارت و در پی یک مصاحبه رادیویی و همچنین مقاومت در اسائه ادب به ساحت امام (ره) و مسئولان جمهوری اسلامی به شهادت رسید و به دست مزدوران عراقی سر از بدنش جدا شد.
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 10:31 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
ساعت ده و نیم شب بود که مقام معظم رهبری نامهای را به فرمانده لشگر دزفول میفرستند با این مضمون که شما نیروهایتان را به سمت سوسنگرد حرکت بدهید، اما امتناع آن فرمانده از دستور صریح نماینده امام خمینی، واکنش جدیتر مقام معظم رهبری و شهید چمران را در پی داشت.
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 10:30 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
خبر آوردند چمران سه، چهار تیر خورده و زخمی روی زمین افتاده است ولی اسلحه در دست دارد. بچهها پانزده متری دکتر چمران دو سرباز عراقی را میبینند که قایم شده و میخواهند او را به شهادت رسانده یا اسیرش کنند.
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 10:29 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
یکی از نیروهای گردان آمد پیشم و گفت: پوتینهام خراب شده؛ به حاج علی بگو یک جفت پوتین به من بده. قبول کردم و موضوع را به حاجی گفتم. حرفم که تمام شد، مکثی کرد و گفت: نمیخواستم این موضوع رو بهت بگم، ولی به پوتینهای من نگاه کن. پوتینهایش از دو مدل مختلف بود؛ پاره پاره.
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 10:25 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
طی دشوارترین روزهای انقلاب، "یحیی" و "مهرداد" در سخت ترین میادین خون و آتش، حضور مستقیم داشتند و سربازانی شایسته برای رهبر خود بودند.
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 10:24 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به نام نماینده امام و نماینده شورای عالی دفاع از این همه اهمال و اتلاف وقت و به هدر رفتن خون جوانان شکایت دارم؛ چند روز است که فریاد میکشم تا بالاخره دیشب جوابی شنیده شد.
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 10:23 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
پس از عملیات بدر به دانشکده فرماندهی و ستاد اصفهان در رشته توپخانه راه یافت. او یکی از موفقترین دانشجویانی بود که از این دوره سرفراز بیرون آمد و به عنوان فرمانده توپخانه تیپ 21 امام رضا (ع) منصوب شد.
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 10:23 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
حاج حسن فقط یکی از محصولات اعجوبه ای خط تولیدی بود که آسید علی آقای لواسانی توی مسجد زینب کبری راه انداخته بود. خط تولیدی که بچه های رنگ به رنگ کوچه ی آمیز محمود وزیر را می گرفت و جوانان یک رنگ انقلابی و مذهبی بیرون می داد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب