دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

علی رضا نورانی

نام پدر: - تاریخ تولد: 21/04/1328
محل تولد: ایران - گیلان - لنگرود تاریخ شهادت: 15/04/1360
محل شهادت: استان گیلان طول مدت حیات: 32 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
علی رضا در تاریخ 21/4/1328 در شهرستان لنگرود استان گیلان در آغوش خانواده نورانی جای گرفت، پدر با شوق فراوان اذان و اقامه را در گوش او قرائت نمود، و مادر از همان آغاز روح بی تابش را با کلام وحی سیراب ساخت، او با اتمام دوره دبیرستان به دانشکده مهندسی و معماری دانشگاه علم و صنعت تهران رفت، و همزمان فرامین الهی را آموخت، عشق به نماز اول وقت، پرهیز از غیبت و باهوشی از خصائل بارز او بود. نورانی پس از اخذ مدرک کارشناسی در آموزش و پرورش استخدام شد و در انستیتو هنرستان جردن به فعالیت پرداخت، در اوائل پیروزی انقلاب اسلامی معاونت انستیتو تکنولوژی لویزان را پذیرفت و در مدت کوتاهی به علت شایستگی فراوان به ستاد انقلاب فرهنگی در تغییر کتاب های درسی مدارس راه یافت، نورانی در سال 1360 مسئولیت معاونت استانداری استان گیلان را بر عهده گرفت، و با تلاش فراوان خدمات ارزنده ای برای این استان انجام داد، تا اینکه در روز پانزدهم تیرماه سال 1360 توسط منافقین کوردل در سن 32 سالگی همراه دوست خود (علی اخوین انصاری) به جمع آسمانیان پیوست، شهادت معاون عمرانی استانداری گیلان مردم این شهر را در غمی بزرگ فرو برد.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سیده انیس نوری

نام پدر: رضا تاریخ تولد: 06/03/1336
محل تولد: ایران - گیلان - رودسر - مازده اشکورات تاریخ شهادت: 16/04/1361
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: مازدره اشکورات


زندگینامه
انیس در سال 1336 در روستای سرسبز مازده اشکورات از توابع شهرستان رودسر استان گیلان متولد شد. صدای ملکوتی قرآن آرامشی خاص به او می داد لذا در سنین خردسالی به فراگیری کلام وحی روی آورد و مدرک قرآنی را دریافت نمود و توانست تحصیلاتش را تا پایان مقطع ششم ابتدایی به سر برد.. انیس به منظور ارج نهادن به سنت نبوی ازدواج کرد و به همراه همسرش در شهرهای قزوین و سرانجام در تهران ساکن گشت.
در شانزدهم تیرماه سال 1361 منافقین به قصد ترور همسر او به منزل مسکونی وی حمله کردند. اما در مقاب در ورودی با انیس مواجه شدند. نوری سعی کرد مانع از ورود آنان به خانه شود اما اصابت گلوله به سر و سینه او را بر خاک انداخت و انیس در سن 25 سالگی به دیار جاویدان حق کوچ کرد. 
منافقین خانه را به آتش کشیدند اما هیچ گاه موفق به ترور همسر وی نشدند. یادش گرامی باد

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

محمدحسن نوری

نام پدر: جواد تاریخ تولد: - / - /1334
محل تولد: ایران - لرستان - خرم آباد تاریخ شهادت: 12/05/1360
محل شهادت: بيمارستان امام خميني تبريز طول مدت حیات: 26 سال
مزار شهید: گلزار شهداي گلپايگان


زندگینامه
محمدحسن نوری در سال 1334 در خانواده ای متدین در خرم آباد متولد و با توجه شغل پدرش تحصیلات ابتدائی را در شهرستان های خرم آباد ، همدان و اسلام آباد فعلی گذراند و برای ادامه تحصیل به تهران آمد و دوره دبیرستان را در دبیرستان های مترجم الدوله و نواب صفوی در جنوب تهران گذراند . 
در سال 1351 موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد و در کنکور شرکت کرده و در رشته شیمی در دانشگاه تبریز پذیرفته شد . در دانشگاه اقدام به فعالیت سیاسی نمود و بعد از یک سال ورود به دانشگاه به علت درگیری با گارد ستمشاهی دستگیر و به زندان افتاد و بار دیگر که آزاد شد به فعالیت سیاسی پرداخت و چندین بار به علت فعالیت های سیلسی به زندان افتاد و بدترین شکنجه ها را دید. 
ایشان در سال 1357 از زندان آزاد شد و به شهر گلپایگان عزیمت نمود و با مردم شهر گلپایگان هم صدا می شود . 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تبریز به عنوان یک نیروی فعال و مؤثر در پادگان نظامی شهر مشغول فعالیت می شود و پس از تشکیل دادگاه و دادسراهای انقلاب از ایشان خواسته می شود که با توجه به تجربه هایی که از زندان و عوامل رژیم داشته به عنوان يکي از اعضاي دادسرای انقلاب تبریز مشغول به فعالیت شود.
پس از مدتی کوتاه از طریق دادستانی مرکز به عنوان جانشینی دادستانی انقلاب تبریزمنصوب می شود. در سال 1359 که قضایای خلق مسلمان در تبریز به اوج خود رسیده بود با استعانت از خداوند بزرگ و رهنمودهای نماینده معظم آیت الله مدنی و کمک امت حزب الهی جلوی توطئه بزرگ گروهک خلق به اصطلاح مسلمان تبریز توسط دادسرای انقلاب گرفته می شود.
ایشان در دهم مرداد سال 1360 مطابق با 27 ماه مبارک رمضان هنگامی که از منزل به قصد رفتن به دادگاه بیرون می آید ،درب منزل با زبان روزه مورد شلیک 30 گلوله دشمن منافق قرار می گیرد که 5 گلوله به بدنش اصابت می کند و بعد از 48 ساعت بیهوشی در بیمارستان امام خمینی تبریز در شب عید فطر در سن 26 سالگی روحش به آسمانها پرواز کرد و پیکر پاکش به شهرستان گلپایگان آورده شد و در گلزار شهدای گلپایگان به خاک سپرده شد.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

عبدالحسین نوریان

نام پدر: حسین تاریخ تولد: 01/04/1324
محل تولد: ایران - خراسان - بجنورد تاریخ شهادت: 01/06/1360
محل شهادت: بجنورد طول مدت حیات: 36 سال
مزار شهید: گلزارشهدای انصارالحسین-قطعه1-خراسان


زندگینامه
عبدالحسین نوریان در اولین روز از تیرماه سال 1324 در شهر بجنورد چشم به جهان گشود و تحصیلات خویش را تا فوق دیپلم ادامه داد و با فوت پدر سرپرستی خانواده ۵ نفری را بر عهده گرفت و وارد آموزش و پرورش شد. 
از طریق شغل معلمی توانست به کودکان محروم خدمت کند و دانش آموزان را بسیار دوست می داشت.
ایشان برای کمک رسانی به جبهه ها شب و روز نداشت و می گفت باید از حریم ایران و اسلام دفاع کرد .
سرانجام در اولین روز شهریور سال 1360 ساعت 12 خانواده او منتظر آمدن پدر بودند که ناگهان صدای شلیک سه گلوله از تفنگ مزدوران صدام سینه عاشق عبدالحسین را شکافت و نوریان در سن 36 سالگی خون پاکش به شهدای صدر اسلام پیوست.
مزار پاک و مطهرش در گلزار شهدای انصارالحسین-خراسان قرار داد.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

اکبر نورپور

نام پدر: فرخ تاریخ تولد: 26/01/1342
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد تاریخ شهادت: 25/05/1361
محل شهادت: خیابان ظهیرالاسلام-چهارراه خانقاه-تهران طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف9-شماره23-تهران


زندگینامه
اکبر در 26 فروردين ماه سال 1342، سال قيام خونبار 15 خرداد سال برافراشته شدن پرچم گلگون انقلاب اسلامي ايران به دست امام خميني(ره)، در شهر مقدس مشهد در خانواده‌اي مستضعف و مذهبي ديده به جهان گشود. از کودکي به تعاليم اسلامي علاقه‌اي خاص داشت و از نوجواني فرايض مذهبي‌اش را به جا مي‌آورد و با شرکت در کلاس‌هاي ديني آموزش‌هاي لازم را فرا مي‌گرفت. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را با موفقيت تمام پشت سر نهاد و موفق به اخذ مدرک ديپلم اقتصاد گرديد. اين دوران مصادف با اوج‌گيري و پيروزي انقلاب اسلامي بود و اکبر که قلبي مالامال از عشق به اسلام داشت با جان و دل در آن شرکت جست. 
در راهپيمايي‌ها و تظاهرات در کنار ساير مردم بود و اعلاميه‌هاي رهبر کبير انقلاب اسلامي را پخش مي‌کرد و به سهم خود براي پيروزي اين نهضت الهي تلاش مي‌ورزيد و هم‌زمان با پيروزي انقلاب و تأسيس جمهوري اسلامي هم‌چون تشنه‌اي که به آب رسيده باشد به سيراب کردن روح جستجوگر و آرمان‌خواه‌اش نمود. 
در همه نمازهاي جمعه خالصانه شرکت داشت و در اين مراسم پرشکوه عبادي، سياسي هم‌چون ساير نمازگزاران، خار چشم دشمنان اسلام بود. در دعاهاي کميل آن‌چنان مناجاتي با پروردگارش داشت که هر ببيننده‌اي را تکان مي‌داد و حکايت از قلب حساس او مي‌کرد. در فعاليت‌هاي تبليغاتي خلاقانه شرکت داشت و در کانون شهيد مفتح، مسجد توحيد، بنياد نهج‌البلاغه و مجموعه ورزشي و فرهنگي استقلال در عرصه‌هاي مختلف از حضور در کلاس‌هاي عقيدتي تا فعاليت در رشته‌هاي ورزشي شرکت مي‌جست و مي‌کوشيد با افزودن به دانسته‌هايش مهياي برعهده گرفتن مسئوليت‌هاي سنگين انقلاب اسلامي گردد. 
نورپور، عصر روز بيست و پنجم مرداد 1361 طبق معمول پس از اتمام کلاسش در کانون شهيد مفتح، عازم منزل گرديد. در نزديکي منزل، او که ظاهري ساده و حزب‌اللهي داشت مورد شناسايي دو تن از تروريست‌هاي منافق قرار گرفت و تروريست‌ها که در خدمت به اربابان آمريکايي‌شان کشتار امت حزب‌الله را در نظر داشتند، وي را متوقف کرده و پس از به دست آوردن کارت عضويت نامبرده بي‌آن که سؤال ديگري بکنند او را هدف گلوله قرار داده و پس از شليک چندين گلوله گريختند. اکبر در 19 سالگي در خيابان ظهيرالاسلام تهران_ چهارراه خانقاه به شرف شهادت نائل آمد و پيکرش را در بهشت زهرا(س) قطعه 26 رديف 9 شماره 23 به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:26 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

نوروز نودهی

نام پدر: صفر تاریخ تولد: 08/11/1324
محل تولد: ایران - اردبیل - کوثر - نوده تاریخ شهادت: 24/08/1360
محل شهادت: سبزوار طول مدت حیات: 36 سال
مزار شهید: گلزارشهدای مرکزی-سبزوار


زندگینامه
نوروز نودهی در روز 8 بهمن ماه سال ۱۳۲۴ در یک خانواده ی محروم و مذهبی در روستای نوده چشم به جهان گشود، کودکی و نوجوانی را با کشاورزی درروستا گذراند و در سنین جوانی برای کسب معاش به چندین شهر مسافرت کرد. اما به طور موقت تهران را برای شغل دست فروشی انتخاب نمود. او می گوید مقداری لباس بر دوش داشتم، مردم را دیدم که در راه پیمایی علیه رژیم شرکت کردند لباس ها را در مغازه ای به امانت گذاشتم و به میان مردم شتافتم تا در تظاهرات علیه رژیم ستم شاهی شرکت کنم. اولین باری بود که در تظاهرات بزرگی شرکت می کردم و ازاین به بعد بود که عشق روحانیت در دلم فزونی گرفت و فهمیدم که فقط در پرتو اسلام و اجرای احکام نورانی آن می توان در برابر همه ی رژیم های ظالمانه مقاومت کرد و اکنون به یقین رسیده ام که فقط روحانیت اصیل و متعهد به رهبری امام عظیم الشان می تواند هدایتگر و پاسدار بزرگ انقلاب اسلامی مان باشد.
نودهی برای سرنگونی رژیم غاصب پهلوی فعالانه در برگزاری تظاهرات قبل از انقلاب شرکت می کرد و پس از پیروزی آن به زودی بسیاری از خطوط انحرافی را بازشناخت و با مشاهده ی عملکرد منافقین آنها را سرسپردگان استکبار جهانی شناخت و تمام وجودش لبریز از اندوه و حسرت که چرا باید انقلاب نوپای ما که اکنون باید با بهره گیری از فرصت های به وجود آمده و حضور انقلابیون به اعتلای جامعه ی اسلامی بیاندیشد و فرصت های از دست رفته در طول اعصار گذشته رایکی پس از دیگری جبران نماید، اکنون مورد هجوم منافقین داخلی قرار گرفته است. 
به همین دلیل سعی می کرد تا جایی که امکان دارد منافقین را ارشاد نماید و اگر هم قابل ارشاد نیستند چهره شان را برای مردم معرفی نماید. 
این امر باعث شد که منافقین کینه ی شیطانی نسبت به این یار دلسوز انقلاب بگیرند و با استفاده از انواع روش های تروریستی او را مورد هجمه و آزار قرار دهند. 
نمونه ای از اذیت های آنها عبارتند از: مغازه اش را به آتش کشیدند و در راه منزل بر سرش ریختند و مجروحش کردند و با تیغ دست هایش را چاک چاک کردند، و با انواع تهدیدهای تلفنی، کتبی و شفاهی از سوی منافقین آمریکایی دائماً مورد آزاد قرار می گرفت اما ابداً ترس و تردیدی به دل راه نمی داد. زیرا او دل به دلدار سپرده بود و تمام هستی اش، جان،‌ مال و آبرویش را برای پیشبرد اهداف انقلاب مقدس اسلامی در کف اخلاص نهاده و می گفت:« قرآن منافقین را حسود و کینه جو، ‌مفسد و چند چهره معرفی کرده است. هر روز که بر جنایات منافقین به خصوص با ترور شخصیت های مذهبی و سیاسی افزوده می شد نسبت به این خود فروختگان انزجار بیشتری از خود نشان می داد. هنگامی که مزدوران جنایت پیشه، هولناک ترین جنایت خود را که به شهادت رسانیدن ۷۲ تن از بهترین فرزندان این امت بود انجام دادند، وضعیت روحی اش چنان تغییر کرده بود که دیگر روح سرکشش تاب ماندن نداشت و مکرر می گفت:« اگر صدها و هزاران مثل ما شهید بشوند یک موی شهید بهشتی نمی شود.» 
بسیار به نماز و روزه اهمیت می داد و در دعاها و مجالس و محافل مذهبی شرکت می کرد و علاقه ی خاصی به اما هشتم ، علی بن موسی الرضا(ع) داشت. 
دلی سرشار از مهربانی داشت، برای اقوام و خویشان احترام خاصی قائل بود و اگر گره ای در کارشان بود سعی می کرد برای گشودن آن پیش قدم باشد. دستگیر نیازمندان بود و بدون اینکه کسی بفهمد به یاری شان می شتافت. برای والدینش احترام ویژه ای قائل بود، انس و الفتی به یاد ماندنی در قلبش جاری بود. فرزندانش را بسیار گرامی می داشت و در تربیت آنها بسیار می کوشید و نسبت به همسرش بسیار رئوف و مهربان بود و مقامش را بسیار عزیز می داشت. 
حاصل زندگی مشترکشان چهار فرزند پسر و یک دختر می باشد. 
نودهی با مسئولین جمهوری اسلامی در شهرستان ارتباط نزدیکی داشت. موقع آمدن شهید بهشتی و شهید رجایی به سبزوار از جمله کسانی بود که در محافظت این عزیزان نقش فعال داشت، نماینده ی ویژه ی حاکم شرع بود و از دادستانی هم حکمی جهت مبارزه و دستگیری منافقین داشتند. 
سرانجام در صبح روز یکشنبه 24 آبان ماه سال 1360 در حالیکه غسل شهادت نمودند و ورد زبانشان این بود که« باید آماده رفتن شد و با سنگینی و متانت خاصی به درگاه خداوند مناجات می کردند» به سمت مغازه به راه افتادند و هنگامی که مشغول گشودن درب مغازه بودند منافقین از خدا بی خبر او را صدا می زنند و هنگامی که به طرف صدا بر می گردد با شلیک ۵ گلوله او را مورد هدف قرار داده و خلعت زیبای شهادت را بر قامتش پوشاندند. نوروز در سن 36 سالگی به شهادت رسید. پیکر پاکش را در گلزار شهدای مرکزی سبزوار به خاک سپردند. 
خبر شهادت او بازتاب گسترده ای داشت بطوری که از طرف جامعه ی روحانیت سه روز عزای عمومی و یک روز تعطیل عمومی اعلام شد و بازاریهای خیابان بیهق یک هفته مغازه های خود را تعطیل نمودند، و از طرف صنف تریکو فروشان شهر با بستن مغازه هایشان به مدت یک هفته این ترور مظلومانه را محکوم کردند. 

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:23 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

نظرقلی نظرزاده

نام پدر: فتح الله تاریخ تولد: 03/04/1340
محل تولد: ایران - اردبیل - اردبیل تاریخ شهادت: 07/05/1360
محل شهادت: بوکان طول مدت حیات: 20 سال
مزار شهید: گلزارشهدای غریبان-اردبیل


زندگینامه
نظرقلی نظرزاده در سوم تیر ماه 1340 در استان اردبیل به دنیا آمد. وی دارای تحصیلات ابتدایی و شغلش آزاد بود. نظرعلی مجرد، و در اردبیل سکونت داشت. وی سرانجام در هفتم مرداد ماه 1360 در بوکان توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق(منافقین) مورد سوء قصد واقع شد و در سن 20 سالگی به شهادت رسید. 
مزار پاک و مطهرش در گلزار شهدای غریبان اردبیل واقع می باشد.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:22 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

اصغر نعمتی

نام پدر: - تاریخ تولد: 04/04/1324
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 27/09/1358
محل شهادت: دانشکده الهیات-تهران طول مدت حیات: 34 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
اصغر نعمتی در چهارم تیرماه سال 1324 در استان تهران به دنیا آمد. وی دارای تحصیلات ابتدایی بود و به عنوان پاسدار به خدمت مشغول شد. ساکن تهران و مجرد بود. اصغر سرانجام در بیست و هفتم آذرماه سال 1358 درخیابان شهید مطهری تهران در دانشکده الهیات به همراه شهید مفتح و جواد بهمنی (دیگر محافظ دکتر مفتح) توسط عناصر تروریستی حزب فرقان ترور شد و در سن 34 سالگی به شهادت رسید. 

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:22 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

رجب علی نقابی

نام پدر: آدینه علی تاریخ تولد: 04/12/1321
محل تولد: ایران - گیلان - رودسر تاریخ شهادت: 22/02/1361
محل شهادت: میدان 7تیر-تهران طول مدت حیات: 40 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف87-شماره34-تهران


زندگینامه
در چهارم اسفند ۱۳۲۱ در یکی از روستاهای تابع رودسر در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود. 
تحصیلات ابتدایی‌اش را تا کلاس پنجم در زادگاهش دنبال نمود، اما به علت فقر مالی نتوانست به تحصیلات خود ادامه دهد و لذا در کنار پدر به کشاورزی پرداخت و تا زمانی که به سربازی اعزام شد به این حرفه اشتغال داشت . 
از همان کودکی به خواندن قرآن و تحصیل معارف اسلامی علاقمند بود و در زندگی نیز رعایت شعائر اسلامی را می‌نمود و پاکی و نجابت روستایی را با ایمان و تقوای اسلامی در هم آمیخته بود . 
پس از اتمام خدمت سربازی به زادگاهش بازگشت و برای دو سال فعالیت کشاورزی گذشته را از سر گرفت و سپس برای استخدام در شهربانی به تهران عزیمت نمود و ساکن این شهر گردید . 
دوران خدمت شهربانی با توجه به جو خفقان‌آلود حاکم بر آن دوران رژیم ستمشاهی به سختی گذشت تا آن که انقلاب اسلامی ایران و امواج توفنده نهضت مردم مسلمان راه را برای آنان که حقیقتاً خواستار خدمت به اسلام بودند، گشود و دریچه‌ای از نور در این دنیای تاریک گشود و او نیز که مشتاق چنین تحولی بود از جان و دل به این ریسمان الهی چنگ زد و در صفوف مردم جای گرفت . 
پس از پیروزی خون بر شمشیر و استقرار نظام جمهوری اسلامی با تعهد و پشتکار در نوسازی شهربانی شرکت جست و در تولدی دوباره خدمت به مردم را از سر گرفت و در انجام وظایف مأموری امین، صادق و با ایمان بود و مایه مباهات همرزمانش به شمار می‌رفت . 
در سال ۱۳۶۰ به عشق زیارت خانه خدا به کعبه معظمه مشرف شد و از این سفر روحانی، ره آوردی مملو از تعهد و اخلاص آورد و در انجام وظایفش دو چندان کوشا گردید . 
صبح روز چهارشنبه، بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۶۱ نقابی طبق معمول در محل مأموریتش به انجام وظیفه مشغول و از جان و مال و ناموس مسلمین حراست می‌کرد. سه نفر از تروریست‌های سر تا پا مسلح منافق که در خیابان‌ها تردد می‌کردند با مشاهده او که در ميدان 7 تير تهران تنها پست می‌داد، به قصد ترور او و سرقت سلاحش به وی حمله‌ور شدند. 
نقابی با مشاهده این دار و دسته جنایتکار به مقابله با آن‌ها برخاست که در اثر اصابت گلوله‌های نفاق با پیکری خون آلود بر خاک افتاد و با خون سرخ خویش عهدی را که با خدا بسته بود امضاء کرد . 
پيکر دلاور 40 ساله را در بهشت زهرا(س) قطعه 26 رديف 87 شماره 34 به خاک سپردند تا مزارش مأمني براي همسر و 5 فرزند او باشد.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:22 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

نادر نوازنی

نام پدر: احمد تاریخ تولد: 07/10/1340
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 14/02/1361
محل شهادت: - طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: گلزارشهدای حصار-البرز


زندگینامه
نادر در هفتم دی ماه سال 1340 در خانواده مذهبی در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه حائری گذراند و دوره ی راهنمایی را وارد مدرسه اسلامی طاهری گردید. این مدرسه به دلیل تعالیم اسلامی اش توسط رژیم منحل شد. برای ادامه تحصیل مجبور شد به مدارس دولتی دیگری برود. با نزدیک شدن ایام اوج گیری انقلاب اسلامی نادر نیز همچون دیگر نوجوانان انقلابی به صفوف یکپارچه ملت پیوست و در مبارزات مردم فعالانه شرکت جست. با دستگیری مدرس کلاس های اصول عقاید و عربی اش به صحنه ی دیگری از مبارزه رو آورد و در نشر اعلامیه و تکثیر پیام های امام فعالانه شرکت می جست. در سال ۱۳۵۷ به اتفاق خانواده اش به اراک عزیمت کرد. 
پس از پیروزی انقلاب ازدواج کرد و صاحب یک فرزند به نام محمدرضا گردید و در همین اوقات به پدرش در کار کشاورزی کمک می کرد. سپس به کرج نقل مکان کرد و در اینجا بود که به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تهران در آمد. 
عاقبت در 14 اردیبهشت 1361 توسط تیم های تروریستی منافقین در یک درگیری مسلحانه هدف گلوله قرار می گیرد و در سن 21 سالگی به شهادت می رسد. 
مزار پاکش در گلزار شهدای حصار-البرز واقع می باشد.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:22 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 10 ] [ 11 ] [ 12 ] [ 13 ] [ 14 ] [ 15 ] [ 16 ] [ 17 ] [ 18 ] [ 19 ] [ > ]