دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

محمدحسن ملازاده شاهرودی

نام پدر: محمدحسین تاریخ تولد: 01/01/1324
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد تاریخ شهادت: 09/06/1360
محل شهادت: مشهد طول مدت حیات: 36 سال
مزار شهید: گلزارشهدای حرم مطهررضویه-خراسان


زندگینامه
محمدحسن ملازاده شاهرودی در اولین روز از بهار سال ۱۳۲۴ در خانواده ای مذهبی در شهر مقدس مشهد به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا ششم ابتدایی ادامه داد و خیلی زود با توجه به جو حاکم برآن زمان و روحیه خودش وارد بازار کار شده و با اندک سرمایه ای که پدرش در اختیار وی گذاشته بود کار خود را از دست فروشی شروع و به مرور پیشرفت کرد و توانست قبل از ازدواج با هزینه شخصی خودش به حج واجب مشرف شود. 
ملازاده در کنار کسب و کار وارد تشکیلات سیاسی مذهبی شده و فعالانه در راهپیمایی ها و سخنرانی های مراجع شرکت می نمود و پس از پیروزی انقلاب همچنان به فعالیت های انقلابی خود ادامه داده و از حامیان انقلاب و اسلام در بازار بود و همین موضوع باعث شد منافقین کینه وی را به دل گرفته و در تاریخ 9 شهریور 1360 یعنی دو روز پس از شهادت شهیدان رجایی و باهنر در جلوی درب منزلش در مشهد و مقابل چشمان دو فرزند معصومش به دست منافقین کوردل در سن 36 سالگی ترور، و به شهادت برسد. 
مزار پاک و مطهرش در حرم مطهر رضویه خراسان واقع می باشد.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:00 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حسین معصومی خلجی

نام پدر: علی تاریخ تولد: 03/07/1331
محل تولد: - تاریخ شهادت: 25/08/1359
محل شهادت: سوسنگرد طول مدت حیات: 28 سال
مزار شهید: گلزارشهدای امامزاده علی اکبر(ع)-تهران


زندگینامه
حسین معصومی خلجی در روز سوم مهرماه سال 1331 متولدشد. تا مقطع ابتدایی تحصیل کرده و به شغل آزاد پرداخت. او متاهل بود و در شهر تهران زندگی می کرد. حسین در بیست و پنجم آبان ماه سال 1359 در سوسنگرد از سوی نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در سن 28 سالگی به شهادت رسید. 
مزار پاک و مطهرش در امامزاده علی اکبر(ع) تهران واقع می باشد.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 5:59 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

محمد مفتح

نام پدر: محمود تاریخ تولد: 28/03/1307
محل تولد: ایران - همدان - همدان تاریخ شهادت: 27/09/1358
محل شهادت: تهران- دانشکده الهیات طول مدت حیات: 51 سال
مزار شهید: قم- حرم حضرت معصومه (س)- حجره 23 صحن مطهر


زندگینامه
روز بیست وهشتم خرداد ماه در سال 1307، محمد در خانه ای معطر به رایحه ایمان و علم و در خانواده ای روحانی در شهر همدان چشم به جهان گشود و از همان نخستین سال های زندگی، تحت تربیت صحیح و سازنده خانواده رشد کرد. او در مجالس وعظ، از سخنرانی پدر گرامی اش بهره می برد و بعد از صحبت های ایشان، به ذکر مصیبت اهل بیت (ع) می پرداخت. مرحوم آیت الله آخوند ملاهمدانی، اولین کسی بود که جرعه هایی از چشمه جوشان علم خود را به کام تشنه محمد ریخت و در تکوین اندیشه هایش نقش بارزی ایفا نمود. محمد 15 سال عمر داشت که از همدان به قم هجرت کرد، در حجره ای از مدرسه دارالشفا اقامت گزید تا با جدیت به کسب معارف اسلامی بپردازد. 
او عرفان، خارج فقه و اصول را در عالی ترین سطح نزد امام (ره) آموخت و در کنار تحصیلات حوزوی و بهره مندی از محضر اساتیدی چون علامه طباطبایی، آیت الله مرعشی نجفی و ... تحصیلات دانشگاهی را نیز پیگیری نمود. او در سال 1328 با خانواده آیت الله بروجردی انصاری آشنا گشت و در شب نیمه شعبان با دختر ایشان ازدواج نمود. مفتح در سال 1333 در رشته معقول دانشکده ی الهیات دانشگاه تهران پذیرفته شد و در سال 1336 رساله پایان نامه خود را با موضوع تیمم تحویل داد و در سال 1344 رساله دکترای خود را در موضوع حکمت الهی ونهج البلاغه با نمره عالی تمام کرد . محمد تنها فردی بود که در حوزه علمیه قم در هر دو رشته علوم قدیمه وعلوم جدید ،بالاترین رتبه را کسب کرد. به همین دلیل در سال 1344 به درجه اجتهاد دست یافت . فعالیت های سیاسی محمد با تبعید امام در سال 1342 آغاز شد. مفتح به تدریس در حوزه قانع نبود و ضمن تدریس در دانشگاه به وعظ وارشاد مردم در نقاط مختلف کشور می پرداخت . او در همین زمان در دبیرستان دین ودانش قم اولین دبیرستان اسلامی به تدریس پرداخت . 
دکتر مفتح مسافرت های تبلیغی خود را به منبرهای افشاگرانه تبدیل ساخت تا آن جا که ساواک از ورود ایشان به استان خوزستان جلوگیری نمود. او که سر سازش با ظلم و جور نداشت در سال 1347 به دلیل سخنان افشاگرانه اش، توسط رژیم از آموزش و پرورش قم اخراج شدو به منطقه ای بد آب و هوا در جنوب ایران تبعید گردید. پس از اتمام مدت تبعید نیز، ساواک از ورود دکتر مفتح به قم جلوگیری کرد و او ناچار راهی تهران شد و به منظور همکاری با استاد مطهری و ایجاد سنگری جدید برای مبارزه، در دانشکده الهیات دانشگاه تهران مشغول تدریس گشت و در کنار آن برای گسترش فرهنگ اسلامی، کلاس هایی را در مسجد الجواد، جاوید و قبای تهران دائر نمود. اما در آذر ماه سال 1353 با هجوم به مسجد ودستگیری دکتر بهشتی و آیت الله خامنه ای مسجد جاوید را تعطیل کرد . آیت الله مفتح پس از دو ماه حبس از زندان کمیته آزاد شد و دیگر اجازه نداشت در مسجد جاوید فعالیت کند.
وی در خرداد 1356 اولین نمایشگاه کتاب اسلامی را در مسجد قبا برگزار کرد و صندوق قرض الحسنه ای را تاسیس کرد ودر سالگرد تاسیس این صندوق به مصر رفت و از دو شخصیت برجسته در امر اقتصاد اسلامی دانشگاه الازهر دعوت کرد به ایران سفرکنند، اما باز هم ساواک مانع از اجرای این برنامه شد .
شاید هنوز خاطره نمازهای عید فطر سال 1356 و 1357 و خاطره راهپیمایی باشکوهی که در شهریور 1357 پس از اقامه نماز، ستونه ای کاخ ظلمت را به لرزه درآورد، در ذهن مردم تهران زنده باشد. دکتر بعد از آن نماز خاطره ساز فطر در اولین ساعات حکومت نظامی در تاریخ 17/6/1357 دستگیر وبه زندان کمیته فرستاده شد و دو ماه در آن جا بود تا آن که با اوج گیری انقلاب و باز شدن درهای زندان از حبس رهایی یافت .
شهید مفتح با تشکیل شورای انقلاب از سوی امام خمینی (ره) به عضویت آن درآمد و در هنگام بازگشت آن حضرت به ایران، در کمیته تدارک استقبال از امام (ره) شرکت فعال داشت. پس از پیروزی انقلاب به اتفاق چند تن از یاران برای سازماندهی کمیته های انقلاب اسلامی فعالیت نمود و خود سرپرستی کمیته منطقه 4 را عهده دار گردید، همچنین سرپرستی دانشگاه الهیات و عضویت در شورای گسترش آموزش عالی کشور و عضویت در شورای 21 نفره پاکسازی ونظارت بر روزنامه اطلاعات از مسئولیت های وی بود.
زندگی دکتر مفتح، سراسر شور و تحصیل و تدریس بود ... صبحدم سه شنبه 27 آذر ماه سال 1358 در مقابل دانشکده الهیات دست نفاق از آستین گروه فرقان بیرون آمد و محمد و دو محافظش به کوی دوست شتافتند. پیکر این عزیزان را در حجره 23 صحن مطهر حضرت معصومه به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 5:59 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

غلام رضا مقصودیان

نام پدر: علی اصغر تاریخ تولد: 12/04/1340
محل تولد: - تاریخ شهادت: 18/06/1360
محل شهادت: خیابان ولی عصر(عج)-تهران طول مدت حیات: 20 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف93-شماره44-تهران


زندگینامه
غلام‌رضا مقصوديان در دوازدهم تير 1340 چشم به جهان گشود. از نوجواني عشقي وافر به خاندان عصمت و طهارت داشت و در مراسم و اعياد مذهبي شرکت فعال داشت و هر چه بزرگ‌تر مي‌شد اين عشق شعله‌اي سوزان‌تر مي‌يافت. شاگردي به غايت پيگير و با استعداد بود و تحصيلات ابتدايي و دبيرستان را با نمرات عالي به پايان رساند و در موسسه زبان نيز موفق به اخذ درجه تافل گرديد. در انقلاب شکوهمند اسلامي حضوري شايسته و هميشگي داشت و در راهپيمايي‌ها در صفوف اول مبارزه قرار مي‌گرفت. 
پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عضويت حزب جمهوري اسلامي درآمد و به فعاليت‌هاي گسترده‌اي در مساجد و مجامع رو آورد و با دعوت از نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي به مساجد و مدارس سهم شايسته‌اي در ترويج اسلام بر عهده داشت. او که شاگردي کوشا بود در کنکور سرتاسري موفق شد در رشته‌ي شيمي قبول شود و هم‌چنين امتحانات دانشکده افسري را نيز با موفقيت گذراند و در اين دانشکده نيز قبول شد و در نتيجه راه براي هر نوع پيشرفتي در مقابلش گشوده بود. اما غلام‌رضا معتقد بود که با عضويت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بهتر مي‌تواند به اسلام و انقلاب خدمت کند، لذا از تحصيلات دانشگاهي صرف‌نظر کرد و به سپاه پيوست. 
پس از آغاز جنگ تحميلي داوطلبانه عازم جبهه‌هاي نبرد نور عليه ظلمت شد و مدت دو ماه در خطوط مقدم جبهه عليه کفار بعثي به مبارزه پرداخت و با تأسف از اين که سعادت شهادت نصيبش نشده است از جبهه بازگشت و به خدمت در بيت امام مشغول شد. سپس به بسيج مستضعفين منتقل گرديد و به خدمات خود در اين سنگر ادامه داد. ايثار و از خود گذشتگي‌اش زبانزد همه ياران و همرزمانش بود. يک روز نارنجکي که توسط نيروهاي ضدانقلاب در محل بسيج کار گذاشته شده بود کشف شد و غلام‌رضا جلو رفته و براي خارج کردن نارنجک از محيط آن را به دست گرفت و وقتي به او گفتند که ممکن است نارنجک در دستت منفجر شود، گفت: "اگر نارنجک اين‌جا منفجر شود، تعداد زيادي کشته خواهند شد، اما اگر در دست من منفجر شود تنها يک نفر کشته خواهد شد". 
در سال 1360 بار ديگر عزم جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل را کرد و به دوستانش گفت: "براي من شرم‌آور است که افراد متأهل و صاحب فرزند به جبهه بروند و شهيد شوند ولي من نروم، آن هم به اين دليل که تنها پسر خانواده هستم." 
هيجدهم شهريور 1360 روزيست که منافقين جنايتکار در يک اغتشاش و بلواي مسلحانه تعدادي از بهترين فرزندان اسلام را به شهادت رساندند. در اين روز تروريست‌هاي منافق در خيابان وليعصر به روي مردم اسلحه کشيدند و ديوانه‌وار دست به کشتار زدند تا به خيال خود دست به تظاهرات بزنند. خبر اين جنايت وقتي به غلام‌رضا رسيد خود را با عجله به محل رساند و براي خنثي کردن اين توطئه وارد عمل شد. 
منافقين کوردل که با فرزندان اسلام دشمني آشتي‌ناپذير دارند او را نيز هدف گلوله قرار داده و جنايتي ديگر بر کارنامه سرتاسر سياهشان افزودند. غلام‌رضا مقصوديان، نوگل گلستان انقلاب اسلامي، در 20 سالگي پرپر شد و روح پرفتوحش در پروازي خونين به عرش اعلي بال گشود. 
پيکر پاکش را در بهشت زهرا(س) قطعه 24 رديف 93 شماره 44 به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 5:59 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

موسی الرضا مقیسه

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - / -
محل تولد: - تاریخ شهادت: 27/01/1363
محل شهادت: - طول مدت حیات: -
مزار شهید: -


زندگینامه
روحانی و قاضی موسی الرضا مقیسه (مقیسه ای) از جمله مبارزان راستین و تلاشگران سخت کوش و بی ادعایی است که در فرازهای کوتاه و پربرکت حیات طیبه خود همواره تاپای جان در راه ترویج کلمه مبارکه توحید و گسترش معارف حیات بخش اسلام عاشقانه و خستگی ناپذیر کوشید و به حق منشاء آثار و خدمات وسیع و ارزنده ای در حوزه تعلیم و تربیت با مقام معلمی و درسلک روحانیت در قم، تهران، سبزوار و گوشه گوشه این مرز و بوم، درحوزه حفظ امنیت و حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی در جایگاه فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی شهرستان سبزوار و درحوزه شناخت و مبارزه هوشیارانه و بی امان با توطئه گران علیه امنیت و هویت دینی و ملی کشور عزیزمان ایران، در مقام قضاوت وسمت دادستانی انقلاب اسلامی شهرستان های بروجرد و دورود لرستان خدمات ماندگار و بزرگی را ارائه داد که موجب شد تا تدبیر، شجاعت، ذکاوت، خستگی ناپذیری، منش بزرگوارانه و اخلاق نیکوی وی، موسی الرضا مقیسه را در نزد شاگردان، دوستان و یارانش به شخصیتی عزیز و الگویی حسنه در عرصه های سخت و جانفرسای مبارزات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن، مبدل ساخته و همواره از این معلم اخلاق به نیکنامی و عزت یاد می کنند.
قاضی موسی الرضا مقیسه سرانجام در اولین ماه بهار ظهر روز ۲۷ فروردین ماه ۱۳۶۳ در مقام دادستانی انقلاب اسلامی شهرستان های بروجرد و دورود لرستان در توطئه ای شوم توسط منافقین خائن بیگانه پرست آفتاب پرفروغ وجودش به خاموشی گرایید و ملت شریف ایران را از خدمات ماندگار و صادقانه این بزرگ مرد بی بهره ساختند.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 5:59 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

غلام علی معتمدی

نام پدر: محمدجعفر تاریخ تولد: - / - /1327
محل تولد: ایران - فارس - شیراز تاریخ شهادت: 07/04/1360
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 33 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
سال 1327 شهر شیراز میزبان قدوم پربرکت غلام علی بود، پدربزرگش آیت الله سید عبدالحسین آیت اللهی از مردان فاضل عصر خویش به شمار می رفت و غلام علی در دامان مادری که خود تربیت شده ی پدری چون او بود، بزرگ شد. 7 سال گذشت؛ محمدجعفر با شوق فرزندش را به مدرسه فرستاد و سال ها بعد غلام علی با نمرات عالی در سال 1347 به دانشگاه تهران راه یافت و تحصیلاتش را در رشته ی مهندسی مکانیک در دانشکده ی فنی تا اخذ مدرک کارشناسی ادامه داد. حضور در انجمن اسلامی دانشگاه و انجام فعالیت های سیاسی همچون بخش و نشر پلی کپی کتا ب های کمیاب مذهبی و اداره ی کتابخانه و نمازخانه دانشگاه او را آماده ی صحنه های بزرگ تر مبارزه ساخت. پشتکار، فعالیت، صمیمیت و خلوص نیت او سبب شد که به عنوان نماینده ی دانشجویان هم دوره ی خویش انتخاب شود تا در جلسات نمایندگان دانشجویان از مواضع اسلامی و آرمان های همفکران مؤمن خویش دفاع کند. در همین سال ها برای مدتی با گروه مجاهدین خلق فعالیت نمود. هنگامی که متوجه شد این سازمان به اصل ولایت و اجتهاد تکیه ندارد از همکاری با آنان سر باز زد. در خارج از محیط دانشگاه در جلسات دکتر لباف نژاد و دکتر لواسانی شرکت نمود وسخنان این دو بزرگوار او را از دام منافقین نجات داد. معتمدی در سال 1352 مدرک کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک را دریافت کرد. در سال 1354 با فرزند حجت الاسلام شیخ محمد ابراهیم بروجردی ازدواج کرد و صاحب 2 فرزند شد. آن گاه به خدمت نظام وظیفه در قسمت مهندسی ارتش احضار شد و تحت مراقبت شدید ساواک در شهرهای بروجرد، کازرون و شیراز خدمت کرد. بارها مأموران شبانه به منزلش هجوم بردند. اما مدرکی که بتوان او را مجرم شناخت پیدا نکردند. با اتمام خدمت در شاهین شهر در بخش عمرانی مشغول به کار گشت. توجه او به مسائل و مشکلات کارگران و احقاق حقوق آنان تا آن جا پیشرفت که بدخواهان او را به کمونیست بودن متهم کردند. پس از پیروزی انقلاب به پیشنهاد آقای علی اکبر پرورش با سمت مشاور اقتصادی استاندار اصفهان انجام وظیفه کرد و در کنار آن مسئولیت بخش کارگری حزب جمهوری اسلامی را پذیرفت. مردم اصفهان علاقه ی زیادی داشتند که او نماینده ی این شهر در مجلس شورای اسلامی باشد اما غلام علی نپذیرفت. چندی بعد آقای رجائی، نخست وزیر وقت، پیشنهاد تصدی وزارت کار را به او داد اما به علت مخالفت بنی صدر از انجام این کار خودداری کرد و به عنوان معاون امور رفاهی وزارت کار مشغول به کار شد. در حالی که او مدتی قبل نیز سرپرستی این وزارتخانه را بر عهده داشت؛ در تیرماه سال 1360 طرحی را برای تهیه و تأمین مسکن کارگران ارائه داد که هزینه ی آن بالغ بر دو میلیارد و نیم بود. سرانجام این اسوه ی تلاش و پایداری در جریان بمب گذاری ساختمان حزب جمهوری اسلامی همراه 72 یار باوفای امام (ره) در سن 33 سالگی به دیار جاویدان حق شتافت. با شهادت او لکه ی ننگ دیگری در پرونده ی منافقین ثبت شد.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 5:59 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حسین مظفرمقام

نام پدر: محمدرضا تاریخ تولد: 02/02/1308
محل تولد: ایران - یزد - یزد - ترک آباد تاریخ شهادت: 27/12/1360
محل شهادت: بزرگراه تهران_ کرج طول مدت حیات: 52 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)


زندگینامه
حسین مظفرمقام فرزند محمدرضا در دوم اردیبهشت ماه سال 1308 در روستای ترک آباد از توابع شهرستان یزد در خانواده ای روستایی متولّد شد. خواندن و نوشتن و قرائت قرآن کریم را در زادگاهش آموخت و برای کسب علوم و معارف دینی عازم قم گردید و وارد مدرسه ی فیضیه شد. او طلبه ای ساده، کوشا و قانع بود. به سبب استعداد فراوان و خلق و خوی حسنه و دوست داشتنی به زودی شمع محفل یاران شد. 
با شهید حاج آقا مصطفی خمینی معاشرت و دوستی داشت؛ در حوزه ی علمیه ی قم از محضر اساتید و علمای گرانقدری چون حضرت امام خمینی (ره) و آیات عظام نجفی، مشکینی و حاج میرزا ابوالفضل زاهدی کسب فیض کرد و مراتب تحصیلی حوزه را با اتمام کفایتین به پایان رساند. مظفرمقام در تمام دوران زندگی خود ساده و بی آلایش زیست و به سبب علاقه ی وافر به کسب علم، دارایی مختصرش را صرف خرید کتاب کرد. 
او در سال 1335 برای نشر احکام و ترویج دین مبین اسلام به تهران عزیمت کرد. سخنور و واعظی برجسته بود و صدها حدیث و روایت از حفظ داشت. در مبارزه علیه رژیم ستم شاهی سه بار توسط ساواک دستگیر و زندانی شد و رنج های بسیاری تحمل کرد. اما به سبب فروتنی، درباره آن حتی با بستگان نزدیک خود نیز سخنی نگفت و به رضای خدای خالق منان راضی بود. نفوذ و تأثیر کلامش در نشر فرهنگ و معارف اسلامی چنان بود که چندین بار توسط منافقین کوردل تهدید به ترور شد. سرانجام صبح روز 27 اسفندماه سال 1360 به همراه یار همراهش شهید حجت الاسلام افضل موسوی که به قصد شرکت در مراسم وعظ و ارشاد عازم کرج بودند، در بزرگراه تهران – کرج هدف گلوله های منافقین زبون قرار گرفت و در سنّ 52 سالگی به فیض عظمای شهادت نایل آمد و پیکر مطهرش در بهشت زهرا (س) آرام گرفت. 

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 5:58 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

غلام علی مشهودکرمانچی

نام پدر: عبدالصمد تاریخ تولد: 05/03/1318
محل تولد: ایران - آذربایجان شرقی - تبریز تاریخ شهادت: 07/01/1361
محل شهادت: تهران (لويزان) طول مدت حیات: 43 سال
مزار شهید: تهران _ بهشت زهرا (س) _ قطعه 24 _ رديف 118 _ شماره 37


زندگینامه
غلام‌علي در پنجمين روز خرداد سال 1318 به دنيا آمد و در شهرستان تبريز بزرگ شد. او در مکتب سرخ حسيني رشادت و شجاعت را آموخت.
علي در سال‌هاي جواني به استخدام ارتش درآمد و در بخش فني اين ارگان به فعاليت پرداخت تا به نوعي از مرزهاي کشور حفاظت نمايد. 
او با پيروزي انقلاب در صف ياران امام (ره) قرار گرفت، اما گويي تقدير بر آن بود که او خونين کفن به زيارت الله بشتابد. منافقين او را در هفتمين روز از بهار سال 1361 در سن 43 سالگي در منطقه لويزان تهران به شهادت رساندند.
پيکر پاک او را در بهشت زهرا (س) قطعه 24 _ رديف 118 _ شماره 37 به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 5:56 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

مرتضی مطهری(آیت الله)

نام پدر: محمدحسین تاریخ تولد: 13/11/1298
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد - فریمان تاریخ شهادت: 11/02/1358
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 60 سال
مزار شهید: حرم مطهر حضرت معصومه (س)


زندگینامه
سیزدهم بهمن ماه سال 1298، فریمان میزبان نوزادی شد که او را مر تضی نامیدند. سیزده سال بعد مرتضی طلبه حوزه علمیه شد و در سال 1316 برای ادامه تحصیل علوم دینی به قم مراجعت کرد و در محضر درس اساتیدی چون امام خمینی (ره)، آیت الله العظمی بروجردی و علامه سیدمحمدحسین طباطبایی شرکت نمود. سال 1331 بود که به تهران مهاجرت کرد و شروع به تدریس در دانشکده معقول و منقو ل (الهیات و معارف اسلامی) دانشگاه تهران نمود و در همان زمان به همکاری با مجامع اسلامی وکانون های مذهبی پرداخت. در پانزدهم خرداد ماه 1342 دستگیر و راهی زندان شد و یک سال پس از آن به صلاحدید امام خمیبی (ره) با جمعیت های مؤتلفه اسلامی آغاز به همکاری نمود. پس از چندی حسینیه ارشاد تهران را تأسیس کرد که گام مؤثری درجهت جذب و سازماندهی جوانان بود. در سال 1348 به دلیل انتشار اعلامیه ای مبنی بر جمع آوری کمک به آوارگان فلسطین راهی زندان شد. سال 1354 بود که رژیم به دلیل احساس خطری که از جانب شهید مطهری می نمود ایشان را ممنوع المنبر اعلام کرد. دو سال بعد در سال 1356 استاد اقدام به پایه گذاری جامعه روحانیت مبارز تهران نمود. در سا ل 1357 در سفری به پاریس مسئولیت تشکیل شورای انقلاب از سوی امام (ره) به ایشان واگذار شد. او که پاره تن امام بود درساعت 22:20 روز یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 پس از سال‌ها تلاش در جهت اعتلای کلمه الله در 60 سالگی به دست گروه فرقان به شهادت رسید.
روز بعد پیکر پاکش در میان انبوه عزاداران در قم به خاک سپرده شد.
نامش بلند و یادش جاودان.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 5:56 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

محمدحسن مشکانی

نام پدر: حسین تاریخ تولد: 25/03/1316
محل تولد: ایران - خراسان - نیشابور تاریخ شهادت: 22/11/1365
محل شهادت: مشهد طول مدت حیات: 49 سال
مزار شهید: بهشت رضا(ع)-خراسان


زندگینامه
محمدحسن مشکانی در بیست و پنجم خرداد ماه سال 1316 در نیشابور متولد شد. در جوانی وارد ارتش شد و هنگام پیروزی انقلاب اسلامی در نیروگاه تبریز مشغول به خدمت بود، تا از نیروگاه حفاظت کند. وی بر اثر اصابت ترکش ناشی از انفجار نارنجک در مراسم راهپیمایی یوم الله ۲۲ بهمن سال 1365 همراه با عده ای دیگر از هموطنان عزیزمان در مشهد توسط منافقین کوردل در سن 49 سالگی به شهادت رسید.
مزار پاکش در بهشت رضا(ع) واقع می باشد.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 5:56 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 10 ] [ 11 ] [ 12 ] [ 13 ] [ 14 ] [ 15 ] [ 16 ] [ 17 ] [ 18 ] [ 19 ] [ > ]