دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

تمام مازندرانی‌ها خانواده شهدای گمنامند/ شهدای غواص با دستان بسته، دست از دامن ولایت برنداشتند


در پی تشییع باشکوه و غیرتمندانه‌ی پیکر مطهر ۳۰ شهید غواص و خط شکن با حضور پرشکوه و حماسی مردم ولایت مدار و شهید پرور سرزمین علویان، آیت الله طبرسی نماینده ولی فقیه در مازندران پیام تقدیر و تشکر صادر کرد.
تمام مازندرانی‌ها خانواده شهدای گمنامند/ شهدای غواص با دستان بسته، دست از دامن ولایت برنداشتند

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از ساری به نقل از کمیته خبری دفتر نماینده مقام معظم رهبری در استان مازندران، آیت الله نورالله طبرسی نماینده ولی فقیه در استان مازندران در پی استقبال و تشییع 30 شهید گلگون کفن غواص و خط شکن عملیات کربلای چهار و حماسه آفرینی مردم شهید پرور و ولایت مدار سرزمین علویان، پیام تقدیر و تشکر صادر کرد که در ادامه می آید: 

بسم الله الرحمن الرحیم

در نهایت افتخار به استحضار شما مازندرانی های ولایت مدار می رسانم که این روزها ما مفتخر به میزبانی غواصان دریا دلی هستیم که با دست های بسته نیز بیعت نشکسته و دست از دامان ولایت برنداشته و تا آخرین نفس خیمه ولایت را ترک ننموده اند و اینک پس از گذشت 30 سال مازندرانی ها فرزندان خود را در آغوش گرفته تا یکبار دیگر ثابت کنند که همچنان شهید پرور و لاله خیز هستند.

عزیزترین عزیزان، در حالی پا به خاک شریف مازندران نهادند که مردم شهید پرور استان دست های بلند شده خویش را فرودگاه شهیدان قرار داد تا آنها را از بهشت تا بهشت بدرقه کنند، فلذا همانند همیشه از شما مردم ولایتمدار مازندران انتظار می رود تا این بار حماسه حضور همگانی خویش را در مراسم استقبال، وداع، تشییع و بدرقه شهیدانی به نمایش بگذارید که یک یک آنها، پرورده دامان شمایند و اینک می آیند تا آخرین ملاقات را به سرانجام رسانند و چشمان منتظر شما را آرام کنند.

تمام مازندرانی ها، خانواده شهدای گمنامند و ما در تشییع پیکرهای پاک شهیدان گمنام پرشورتر از شهدای نامی خویش به صحنه خواهیم آمد تا اعلام کنیم این شهدا فرزندان روح الله و ما همچنان امت همان امامیم که در سایه سار ولایت بزرگ یاور روح الله، امام خامنه ای(دامت برکاته) راه خونین شهدا را استمرار می بخشیم.

پایان پیام/

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 3:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

کاروان شهدای غواص و خط شکن در مسیر نشتارود


دقایقی دیگر کاروان 30 شهید غواص و خط شکن مازندران به شهر نشتارود می رسد.
کاروان شهدای غواص و خط شکن در مسیر نشتارود

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از ساری کاروان شهدای غواص و خط شکن مازندران دقایقی دیگر تنکابن را به مقصد نشتارود ترک می کند.

این 30 شهید غواص  و خط شکن که به تازگی در منطقه ام الرصاص تفحص شدند،از شهدای لشکر ویژه 25 کربلا مازندران هستند که در عملیات کربلای4 به شهادت رسیدند و پس از 29 سال گمنامی به مازندران بازگشتند.

یادآور می شود شهدای غواص پس از استقبال مردم نشتارود، عباس آباد، سلمانشهر و کلارآباد، تحویل سپاه چالوس می شوند.

خاطرنشان می شود؛ صبح فردا شهرهای چالوس و نوشهر میزبان شهدای غواص خواهند بود.

انتهای پیام/

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 3:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

تقی ضروری

نام پدر: قربان تاریخ تولد: 01/01/1341
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد تاریخ شهادت: 14/08/1360
محل شهادت: چهارراه راهنمایی-مشهد طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: گلزارشهدای خواجه ربیع-خراسان


زندگینامه
تقی ضروری در اولین روز از بهار سال 1341 در خانواده ای مذهبی در مشهد چشم به جهان گشود و در ۵ سالگی کارگر خیاطی شد و سپس جهت تحصیل وارد دوره ابتدایی شده و اوقات بیکاریش را به خیاطی می پرداخت و از سنین کودکی علاقه و اعتقاد وافری به جلسات مذهبی ائمه اطهار(ع) نشان می داد. با توجه به سن کمی که داشت در کلاس دوم راهنمایی به مناسبت عاشورای حسینی در سر صف سخنرانی می کند که تمامی دبیران از شدت تأثر اشک می ریزند. زندگی پرهیجانش روز به روز پرماجراتر می شد، تا عاقبت به حدی رسید که علناً علیه رژیم سخنرانی هایی در مدرسه، در کلاس و در جلسات مذهبی ایراد می کرد و در شب ۲۱ ماه مبارک رمضان وقتی از طریق ساواک منزل برادرش تحت بررسی قرار می گیرد نامبرده مدت کوتاهی بازداشت می شود. او در کلیه تظاهرات های ضدرژیم به صورت های مختلف اعم از پخش اعلامیه و درگیری و غیره شرکت داشته و عاقبت در درگیری داخل صحن مطهر حضرت رضا(ع) در حالی که اعلامیه امام(ره) و آیت الله شهید صدوقی و دیگر مراجع را پخش می کرد مضروب و مصدوم شده و توسط کلانتری ۴ مشهد بازداشت و به ساواک معرفی و پس از چند روز خبرش از بند یک زندان شهربانی به خانواده اش می رسد و در یک ملاقات چند لحظه ای به خانواده اش می گوید خوشحال باشید پیروزی نزدیک است، زیرا شاه رفتنی است. 
در زندان شهربانی هم با اعتصاب غذا و غیره عامل اغتشاش شناخته شده که او را به سلول انفرادی منتقل می کنند. پس از سی و چند روز در زندان در ملاقاتی که با برادرش در محدوده بیدادگاه لشکر به صورت غیر مستقیم صورت پذیرفت از حضور در بیدادگاه منصرف و متواری گردید و از شب همان روز کما فی السابق فعالیت چشمگیری در براندازی رژیم منحط و مرتجع پهلوی و استقرار حکومت اسلامی را مجدداً شروع کرد تا این که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور امام امت(ره) آن قلب تپنده امت حزب الله از طریق کمیته های محلی وارد کمیته مرکزی و سپس عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گردید. 
یک بار منافقین ایشان را در سه راه راهنمایی مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند تا آنجا که به بیمارستان منتقل گردید، جالب این که پس از مرخص شدن از بیمارستان به بازداشتگاهی می رود که ضارب وی در آنجا بود، و می گوید من به خاطر خدا از تو می گذرم و تو هم توبه کن شاید خدا از تو بگذرد و ضارب از بازداشتگاه آزاد می شود. 
تقی بارها در بیشتر جبهه های جنوب و غرب حضور یافت و چندین مرتبه بر اثر اصابت تیر و ترکش دچار مجروحیت شد و هر بار پس از بهبودی به جبهه بازمی گشت و عاجزانه از همرزمانش می خواست که برای من دعا کنید تا شهید شوم. 
سرانجام در شب تاسوعای حسینی در چهاردهم آبان ماه سال ۱۳۶۰ که یک روز قبل از جبهه بازگشته بود به همراه دو همرزم دیگرش به نام های ناصر احمدی و صفرعلی عیدی در چهارراه راهنمایی مشهد توسط منافقین ملحد و کوردل در سن 19 سالگی به شهادت رسید. 
مزار پاکش در گلزار شهدای خواجه ربیع واقع می باشد.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 3:15 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حمید ضیغمی قمی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1341
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 24/06/1360
محل شهادت: خیابان ولی عصر(عج)-تهران طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
حميد ضيغمي‌قمي در سال 1341 در خانواده‌اي مستضعف در تهران ديده به جهان گشود. تحصيلات خود را تا کلاس اول دبيرستان ادامه داد و سپس براي تأمين معاش خانواده ترک تحصيل کرد و به شغل مکانيکي روي آورد. 
با شروع انقلاب به حرکت توفنده مردم مسلمان پيوست و در راهپيمايي‌ها و تظاهرات‌ها شرکت مي‌کرد و روزهاي 21 و 22 بهمن را يک‌سره در مبارزه با مزدوران شاه گذراند. 
پس از پيروزي انقلاب و تشکيل کميته‌هاي انقلاب اسلامي به اين نهاد مردمي پيوست و سپس به سپاه پاسداران ملحق شد و در پادگان وليعصر به خدمت مشغول گرديد. 
وي در جبهه‌هاي غرب و در کنار شهيد چمران به مبارزه با دار و دسته‌هاي وابسته به شرق و غرب پرداخت. پس از چندي به مأموريت از حفاظت گمرک خرمشهر اعزام گرديد که با آغاز جنگ تحميلي هم‌زمان شد و وي به مبارزه با متجاوزين بعثي پرداخت و چندين نوبت در جبهه‌هاي جنوب به دفاع از ميهن پرداخت. 
بعد از ظهر روز 24 شهريور 1360، حميد به اتفاق چند نفر از يارانش براي خنثي کردن توطئه‌ منافقيني که در خيابان وليعصر دست به اغتشاش و آتش زدن اتومبيل‌ها و کشتار مردم زده بودند از پادگان خارج شده بودند، در يک رويارويي نابرابر هدف گلوله‌هاي منافقين قرار گرفت و در 19 سالگي به شهادت رسيد.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 3:15 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

علی صیرفی پور

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1327
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 24/12/1360
محل شهادت: - طول مدت حیات: 33 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
علی در سال 1327 در تهران متولد شد.کودکی را در سایه امن و دستان پرمهر پدر و مادر سپری کرد و تحصیلاتش را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد، سپس به استخدام سازمان صدا و سیما درآمد.در طول حکومت محمدرضا پهلوی هیچ گاه از فرهنگ غنی اسلام فاصله نگرفت و همواره پیرو راستین اسلام و انقلاب بود.بعد از پیروزی انقلاب به منظور حمایت از دستاوردهای انقلاب به تهیه برنامه های مذهبی و روشنگری مردم پرداخت تا این که به جبهه اعزام شد و از رشادت های رزمندگان غیور ایرانی فیلمبرداری نمود.این سرباز سپاه خمینی سرانجام در تاریخ 24/12/1360 در سن 33 سالگی توسط منافقین کوردل به شهادت رسید.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 2:58 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

علی صیادشیرازی

نام پدر: زیاد تاریخ تولد: - / - /1323
محل تولد: ایران - خراسان - درگز - کبودگنبد تاریخ شهادت: 21/01/1378
محل شهادت: - طول مدت حیات: 55 سال
مزار شهید: بهشت زهرا (س) تهران


زندگینامه
علی صیاد شیرازی در سال 1323 در شهرستان درگز از توابع استان خراسان چشم به جهان گشود. پدر او کارمند ژاندامری بود، اما چندی بعد به ارتش انتقال یافت و به اقتضای شغلش به همراه خانواده در اکثر شهرهای ایران برای مدتی سکونت نمود. علی نیز تحت تأثیر شغل پدر به ارتش علاقمند شد. از این رو پس از اخذ مدرک دیپلم وارد دانشکده افسری شد و در مهرماه سال 1346 با درجه ستوان دومی (در رسته توپخانه) به ارتش راه یافت. او پس از طی دوره آموزشی در شیراز و اصفهان به لشکر تبریز و چندی بعد به لشکر زرهی کرمانشاه منتقل گشت. وی درسال 1350 آموزش زبان انگلیسی را در تهران به پایان رساند و با دخترعموی خویش ازدواج نمود. صیادشیرازی جهت تکمیل تخصص های توپخانه در سال 1352 به آمریکا رفت و در سال 1353 جهت آموزش نیروهای نظامی به اصفهان بازگشت. او در اصفهان با تشکیل کلاس های مذهبی و شرکت در جلسات بحث های دینی، ساواک را نسبت به خویش حساس نمود و با اوج گیری انقلاب انزجار خویش را از نظام پهلوی علنی کرد. به همین علت در 19 بهمن ماه دستگیر و زندانی شد. با پیروزی انقلاب از زندان رهائی یافت و به همراه سردار رحیم صفوی و حجة الاسلام سالک از پادگان اصفهان محافظت نمود. صیادشیرازی در همین زمان با آیت الله خامنه ای آشنا شد و با درجه سرگردی به غرب ایران رفت و به یاری برادران غیور خود، سنندج را از دست منافقین آزاد نمود. مدتی بعد با درجه سرهنگی به فرماندهی عملیات غرب منصوب گشت. اما بنی صدر او را از کار برکنار نمود. با حضور شهید رجائی در سمت ریاست جمهوری صیادشیرازی بار دیگر به ارتش بازگشت و قرارگاه حمزه سید الشهداء را تأسیس نمود. وی در طول سال های دفاع مقدس با سمت های مهم لشکری در عملیات های مختلف شرکت کرد. از جمله این مسئولیت ها می توان فرماندهی نیروی زمینی، نمایندگی امام در شورای عالی دفاع(به پیشنهاد آیت الله خامنه ای) ، جانشین ریاست ستاد کل را نام برد. سرانجام سپهبد علی صیادشیرازی در تاریخ 21/1/1378 در سن 55 سالگی پس از عمری جهاد در راه خدا توسط منافقین به شهادت رسید.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 2:58 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حمید صنیعی قمی

نام پدر: حسین تاریخ تولد: 06/07/1341
محل تولد: - تاریخ شهادت: 24/06/1360
محل شهادت: میدان ولی عصر-تهران طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف95-شماره5-تهران


زندگینامه
حمید صنیعی قمی در ششم مهر ماه 1341 به دنیا آمد. وی دارای تحصیلات متوسطه بود. حمید مجرد، و در تهران سکونت داشت. وی سرانجام در بیست و چهارم شهریور ماه 1360 در میدان ولیعصر تهران توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق مورد سوء قصد واقع شد و در سن 19 سالگی به شهادت رسید.
مزار پاکش در بهشت زهرا(س) قرار دارد.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 2:58 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

غلام علی صمدی

نام پدر: اروج علی تاریخ تولد: - / - /1332
محل تولد: ایران - آذربایجان شرقی - مراغه تاریخ شهادت: 08/06/1361
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 29 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)، قطعه26، ردیف70، مزار4


زندگینامه
سال 1332 بود که مراغه میزبان قدم های کوچک غلام علی شد. 
او در میان خانواده ای متدیّن و مستضعف چشم به دنیا گشود و رشد نمود. دوران ابتدایی را در زادگاهش گذراند و در 15 سالگی به تهران عزیمت کرد و در یک کارگاه جوشکاری به کارآموزی و کار پرداخت. او سپس به خدمت سربازی فرا خوانده شد و سپس مجدداً به جوشکاری و آهنگری ادامه داد. 
با اوج گیری تظاهرات مردم مبارز، او نیز به دریای پرخروش ملت ایران پیوست و در راهپیمایی ها شرکت نمود. پس از هر درگیری و مبارزه، به اولین مرکز اهداء خون می شتافت و با اهداء خون خود جان مجروحان زیادی را از مرگ نجات می داد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی مغازه ی میوه فروشی کوچکی در قسمت جنوبی منزلش دایر کرد و به بسیج مسجد احمدیه پیوست و شب ها به پاسداری از حریم اسلام پرداخت. غلام علی هرگز از بهره گیری از کلاس های عقیدتی غافل نمی شد. 
هم زمان با حمله ی ارتش بعث عراق به کشورمان، غلام علی خواستار عزیمت به جبهه های نبرد حق علیه باطل شد اما به علت آن که برادرانش در جبهه به سر می بردند و او نیز خانواده ای را تحت تکلف داشت، قرار بر آن شد که پس از بازگشت برادرانش، او نیز به جبهه برود. اما تقدیر او طور دیگری رقم خورده بود. 
در هشتمین روز از شهریورماه 1361 در حالی که غلام علی 29 سال داشت و در مغازه ی میوه فروشی خود مشغول به کار بود، دو نفر از منافقین تنها به این علت که عکس هایی از حضرت امام و مسئولان جمهوری اسلامی در میوه فروشی نصب شده بود، وارد مغازه می شوند و با شلیک 2-3 گلوله به غلام علی او را به آرزوی دیرینه اش می رسانند و او میهمان ضیافتی الهی می شود. 
پیکر پاک این شهید گرانقدر در بهشت زهرا (س)، قطعه ی 26 ردیف 70 به خاک سپرده شد. 

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 2:57 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

عباس صمدی حسن آبادی

نام پدر: حسين تاریخ تولد: 01/08/1307
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد - حسن آباد تاریخ شهادت: 22/11/1365
محل شهادت: خیابان خسروی-جلوی هتل پارک طول مدت حیات: 58 سال
مزار شهید: بهشت رضا(ع)-قطعه68-شماره2-مشهد


زندگینامه
عباس صمدي‌حسن‌آبادي؛ فرزند حسين و زيور، در روز اول آبان ماه سال 1307، در روستاي حسن‌آباد، از توابع شهرستان مشهد، متولد شد. 
در 9 سالگي، مادرش را از دست داد. وي، در اين سنين قرآن را آموخت و سپس به حوزه‌ي علميه رفت و در مشهد مشغول تحصيل علوم ديني و معارف اسلامي شد. 
وي، در طول دوران تحصيل از محضر اساتيدي مانند آيت‌الله ميلاني، فقيه سبزواري، فلسفي و بروجردي استفاده کرد. 
به خاطر اجراي سنت پيامبر، با خانم فاطمه عبدي ازدواج کرد. 5 دختر و 3 پسر؛ از آن بزرگوار به يادگار مانده است. 
قبل از انقلاب، از مبارزان فعال بود. هميشه در شهرها و روستاها اقدام به تشکيل جلسات مذهبي مي‌کرد، به همين دليل بارها از جانب مأموران دولتي، ممنوع‌المنبر شد. 
صمدي حسن‌آبادي، در قيام 15 خرداد 1342 حضور داشت. نوارهاي امام را به همراه دوستانش مخفيانه گوش داده و اعلاميه‌هاي ايشان را در بين مردم پخش مي‌کرد. 
پس از پيروزي انقلاب، بارها به ديدار امام رفت و به فرمان ايشان، بيشتر وقت خود را صرف تبليغ و ارشاد مردم کرد. 
دوستش؛ ماشاالله رفيعي، نقل مي‌کند: «ايشان، درباره‌ي دين اسلام مي‌گفت: اگر اسلام روزي به خطر بيفتد، بايد تمام مردم فداي امام حسين بشوند و اگر کافي نباشد، امام حسين و حضرت علي(ع) هم بايد فداي اسلام بشوند. باز هم اگر کفايت نباشد، امام حسين و حضرت علي و رسول خدا، بايد فداي دين شوند.» 
حسن‌آبادي، با شروع جنگ تحميلي، چندين بار براي تقويت روحيه‌ي رزمندگان به جبهه‌هاي غرب و جنوب رفت و يک بار بر اثر موج انفجار، مدتي بستري گرديد. 
وي، مدت 12 ماه، در جبهه، در قسمت تبلغات، فعاليت مي‌کرد. 
هميشه ديگران را امر به ‌معروف و نهي ‌از ‌منکر مي‌کرد. مي‌گفت: «با هم برادر باشيد، بسازيد با هم‌ديگر، به فکر دين و مملکت اسلام باشيد. دستور اسلام و فروع دين را به جا آوريد.» 
سرانجام، در تاريخ بيست و دوم بهمن 1365، در حالي که در ميان جمعيت راهپيمايان روز پيروزي انقلاب اسلامي، شعار الله‌اکبر مي‌داد، در خيابان خسروي، جلوي هتل پارک، بر اثر انفجار نارنجک منافقين در سن 58 سالگي، به شهادت رسيد. 
پيکر پاکش، پس از تشييع، در بهشت رضا(ع) مشهد، به خاک سپرده شد.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 2:57 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

بتول صفدری

نام پدر: علی اکبر تاریخ تولد: 17/08/1326
محل تولد: - تاریخ شهادت: 23/03/1361
محل شهادت: - طول مدت حیات: 35 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف54-شماره40-تهران


زندگینامه
بتول در روز 17 آبان ماه سال 1326 در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. وی روزهای کودکی را با شور و نشاط در کنار برادرش اسماعیل گذراند. صفدری دوران نوجوانی را سپری کرد و در اوایل جوانی ازدواج نمود. همزمان با اوج گیری اعتراضات مردم علیه شاه ظالم، نیز در تظاهرات ها حضوری فعال داشت؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بتول با تشکیل جلسات قرآنی و تعلیم آموزه های دینی بانوان، رسالت خویش را در شکوفایی اسلام و انقلاب تداوم بخشید. 
او صاحب دو فرزند به نام های هاشم و نجمیه بود. شبی از شب های بهاری مصادف با 23 خرداد ماه سال 1361 زمانی که وی به همراه همسر و فرزندانش در خانه برادرش اسماعیل میهمان بودند، چند تن از منافقین کوردل به زور به داخل منزل راه یافتند و با ضرب دو گلوله ابتدا اسماعیل را به شهادت رساندند و همسرش را از ناحیه کمر و پا مجروح کردند. زمانی که قصد شلیک به بتول را داشتند، او به منافقین گفت: اگر قصد کشتن ما را دارید، لااقل به این کودک 13 ماهه رحم کنید؛ اما آن ها که کینه و سیاهی قلب هایشان را به سنگ تبدیل کرده بود، با شلیک دو گلوله وی را که تنها 35 سال داشت به همراه همسرش به شهادت رساندند و با ریختن بنزین در خانه و پرتاب نارنجک نجمیه 13 ماهه را نیز در آتش خشم خود سوزاندند. فرزند دیگر بتول، هاشم هشت سال بعد همزمان با سالروز شهادت مظلومانه مادر و پدرش به علت سرطان خون درگذشت. 
آرامگاه پاک این شهیده در بهشت زهرا(س) قطعه 26-ردیف54-شماره40 واقع در تهران قرار دارد. 

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 2:55 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 50 ] [ 51 ] [ 52 ] [ 53 ] [ 54 ] [ 55 ] [ 56 ] [ 57 ] [ 58 ] [ 59 ] [ > ]