دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

همسر جانباز شاکری: در آغاز زندگی مشترک، زمین فرش و آسمان سقف ما بود


همسر جانباز مجتبی شاکری گفت: بهترین دوران زندگی‌ام را 3 سال اول می‌دانم که در یک اتاق 13 متری بدون امکانات زندگی می کردیم؛ زیرا ثابت کردیم می‌شود با عشق و بدون اثاثیه‌ای خوشبخت بود.
همسر جانباز شاکری: در آغاز زندگی مشترک، زمین فرش و آسمان سقف ما بود

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، چهارمین محفل فرشتگان بال گشودند با محوریت گرامیداشت و تقدیر از خانم مهری یزدانی همسر جانباز مجتبی شاکری برگزار شد.

این مراسم هم زمان با دهه کرامت و با حضور اصلانی رئیس سازمان بسیج جامعه زنان، پیرهادی مسئول فرهنگی و اجتماعی منطقه 3، چراغی مسئول امور بانوان شهرداری، همسر جانباز طاهریان، مادر شهید حسن غیوریان، همسر جانبار اسرافیلی و دیگر خانواده های شهدا برگزار شد.

مهری یزدانی همسر جانباز 70 درصد مجتبی شاکری یکی از بهترین دوران زندگی‌اش را 3 سال نخست زندگی دانست و گفت: زندگی مشترک را در شرایطی آغاز کردیم که هیچ وسیله ای برای زندگی نداشتیم. حقیقتا زمین فرش و آسمان سقف ما بود. با وجود اینکه در رفاه بزرگ شده بودم، با گذشت 35 سال زندگی مشترک وقتی به گذشته می اندیشم عشق و محبت را در زندگی ام می بینم. بهترین دوران زندگی ام را 3 سال اول می‌دانم که در یک اتاق 13 متری بدون امکانات زندگی می کردیم زیرا ثابت کردیم می شود با عشق و بدون اثاثیه ای خوشبخت بود.

وی در ادامه افزود: توفیقاتی را که امروز به دست آورده ام را مدیون نخستین شهید مازندران (محمد باقر برزگر) می دانم. مادر این شهید بزرگوار در مراسم تشییع فرزندش سخنرانی کوبنده‌ای داشت که در من انقلابی ایجاد کرد. در آنجا با آن شهید عهد بستم که راهش را ادامه دهم.

در پایان مراسم از همسر جانباز شاکری تقدیر شد و ایشان هدیه خود را به مادر شهید حسن غیوریان تقدیم کرد.

انتهای پیام/

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 27 مرداد 1394  ] [ 9:47 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

به گزارش دفاع پرس به نقل از نسیم، سرهنگ مجتبی جعفری آزاده‌ای که تاکنون 10‌ جلد کتاب تاریخ جنگ را تدوین کرده است و در کارنامه درخشان خود علاوه بر حضور در جبهه‌های مختلف عملیاتی،  2 ‌سال در اسارت نیروهای بعث بوده است.

سرهنگ جعفری شنیدنی‌های جذابی از دوران اسارت دارد؛ ناگفته هایی شنیدنی که تو را می برد به همان روزها.

وی کتابی را از دوران اسارتش به نگارش درآورده است؛ به نام "جهنم تکریت"؛ کتابی که در آن جعفری با زبانی ساده و به روشنی به بیان خاطرات خود از دوران اسارتش می پردازد.


ادامه مطلب

[ سه شنبه 27 مرداد 1394  ] [ 9:46 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

مصیب یزدیان

نام پدر: صفرعلی تاریخ تولد: 01/07/1338
محل تولد: ایران - مرکزی - آشتیان - هزارآباد تاریخ شهادت: 18/02/1361
محل شهادت: خیابان شمشیری تهران-روبروی پارک طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف22-شماره44-تهران


زندگینامه
در اول مهر ۱۳۳۸ در هزارآباد آشتیان دیده به جهان گشود و خردسال بود که به اتفاق خانواده به تهران عزیمت کرد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان موفق و دوران راهنمایی را در دبیرستان ستارخان طی کرد و در تمام طول تحصیل شاگردی ساعی و با پشتکار بود. 
از نوجوانی دلباخته اسلام بود و در مجالس مذهبی شرکت می‌جست و سخنان روحانیون معظم و خطبا را به گوش دل می‌شنید و در زندگی شخصی و اجتماعی‌اش به کار می‌گرفت و می‌کوشید با تهذیب نفس و پیروی از احکام انسان‌ساز اسلام مسلمانی شایسته باشد . 
اوج‌گیری مجدد نهضت اسلامی و خروج تاریخ ساز امت اسلام مصادف با زمانی بود که خدمت سربازی را می‌گذراند و از آنجا که روحیه‌ای سرشار از ایمان و اخلاص داشت، فرمان امام امت مبنی بر خروج از پادگان را لبیک گفت و به صفوف بنیان کن انقلاب اسلامی پیوست و با شرکت در راهپمایی‌ها و تظاهرات سهم خود را در براندازی نظام وابسته شاهنشاهی و برقراری حاکمیت اسلام از هیچ کوشش و فداکاری دریغ نورزید . 
پس از پیروزی خون بر شمشیر و طلوع خورشید پر فروغ جمهوری اسلامی، از آنجا که تحقق آرمان‌های والایش را می‌دید به کمیته انقلاب اسلامی پیوست و همچون سربازی جان بر کف به پاسداری از حاکمیت مستضعفان پرداخت. رفتار و کرداری شایسته و متین داشت و به سنگینی باری که بر دوش گرفته بود آگاهی کامل داشت و می‌دانست که دشمنان اسلام آرام نخواهند نشست و توطئه ها و دسائس فراوانی در پیش خواهند داشت. می‌دانست که نهال نوپایی که با فریاد "الله اکبر" در ۲۲ بهمن غرس شده است با خون جوانانی همچون او به بار خواهد نشست و آماده بود تا با بذل جان، این نهال را درختی تنومند ببیند . 
یزدیان در یکی از کمیته‌های انقلاب اسلامی به خدمت مشغول بود و مانند دیگر یارانش در این نهاد انقلابی و سایر ارگان‌های مردمی آماج حملات گوناگون ایادی استکبار جهانی و به خصوص گروهک‌های ضدانقلابی قرار داشت . 
در روزهایی که گروهک‌های مفسد و محارب به خصوص منافقین، هر لحظه جنایتی جدید می‌آفریدند و هر روز فاجعه‌ای به بار می‌آوردند، او و یارانش مسئولیت سنگین حفظ نظم و پاسداری از ثمرات خون شهیدان را بر عهده داشتند و در حالی که از همه سو تهدید می‌شدند، در خیابان‌ها از جان و مال و ناموس مسلمین حفاظت می‌کردند . 
صبح روز هیجدهم اردیبهشت ۱۳۶۱ یزدیان طبق معمول در انجام این وظیفه به اتفاق سه تن از برادران عضو کمیته انقلاب اسلامی در حین مأموریت در خیابان مورد حمله تروریست‌های منافق قرار گرفت. منافقین اتومبیل حامل آن‌ها را در خيابان شمشيري تهران آماج گلوله‌های مسلسل قرار داده و پس از به شهادت رساندن مصیب یزدیان، کامران شیخ، حسین‌علی مرادی و قنبر بیات‌لو با داغ ننگ دیگری بر چهره از صحنه گريختند. 
او در 23 سالگي بر اثر اصابت گلوله به دست و پهلو به ملکوت بال گشود و پيکرش در قطعه 26 رديف 22 مزار شماره 44 بهشت زهرا(س) سندي ابدي از جنايات منافقين شد.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 27 مرداد 1394  ] [ 12:10 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

امان الله یزدانی رشوانلویی

نام پدر: محمدرضا تاریخ تولد: 19/06/1344
محل تولد: ایران - خراسان - بجنورد تاریخ شهادت: 21/11/1361
محل شهادت: بجنورد طول مدت حیات: 17 سال
مزار شهید: گلزارشهدای انصارالحسین(ع)-قطعه1-خراسان


زندگینامه
امان الله در 19 شهریور ماه سال 1344 در خانواده ای مذهبی در یکی از روستاهای بجنورد به دنیا آمد، تحصیلاتش را تا پایان دوره ابتدایی در روستا گذراند و سپس جهت ادامه تحصیل عازم شهر شد.
دورانی که هنوز جوانی بیش نبود همگام با مردم ایران در جریان انقلاب قرار گرفت و با شرکت در راهپیمایی و مراسم مذهبی و سیاسی در جهت رشد و اعتلای فرهنگ مبارزه در جامعه خود تلاش نمود. پس از پایان تحصیلات راهنمایی وارد هنرستان شد و از همان ابتدا نشان داد که نوجوانی مسلمان، فعال و زحمتکش می باشد و در نمازهای جماعت و فعالیت های مذهبی و اجتماعی هنرستان فعالانه شرکت می نمود. 
در جریان جنگ تحمیلی مدتی عازم جبهه های نبرد شد و در سنگرهای خرمشهر دلیرانه در مقابل خصم دون ایستادگی و رشادت از خود نشان داد. 
پس از بازگشت از جبهه از آنجایی که خود شاهد ویرانی ها و صدمات وارده به میهنمان از سوی دشمن بعثی بود و کودکان یتیم و آواره و مردم مظلوم و ستمدیده خوزستان را دیده بود، به روستای محل تولد بازگشت و به روشنگری و هدایت مردم پرداخت.
سال آخر هنرستان بود که مسئولیت برگزاری چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب را اسلامی را در هنرستان به عهده گرفت، در صبحگاه 21 بهمن 1361 زمانی که برای انجام مقدمات مراسم ۲۲ بهمن در بجنورد به هنرستان می رفت توسط منافقین مزدور با ضربات کارد (۳۸ضربه) بدن پاکش غرق به خون گشت و در سن 17 سالگی به دیدار معبودش شتافت. 
مزار پاکش در گلزار شهدای انصارالحسین(ع)_خراسان واقع می باشد.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 27 مرداد 1394  ] [ 12:10 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

غلام حسین یعقوبی نمین

نام پدر: علی تاریخ تولد: 01/07/1333
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 27/05/1361
محل شهادت: خیابان نواب-تهران طول مدت حیات: 28 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف66-شماره5-تهران


زندگینامه
غلام حسین در اولین روز از مهر ماه سال ۱۳۳۳ در خانوادهای متدین در تهران دیده به جهان گشود . تحصیلات ابتدایی اش را در محل تولد به پایان رساند و تحصیلات متوسطه اش را تا کلاس چهارم متوسطه ادامه داد و سپس ترک تحصیل نمود . 
در سال ۱۳۵۶ به خدمت سربازی فراخوانده شد و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی معاف شد. به هنگام اوج گیری انقلاب همراه مردم مسلمان ایران فعالانه در راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت جست و در زمینه های مختلف به انقلاب یاری رساند و از بذل مال و جان دریغ نورزید. 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سنگر دفاع از دستاوردهای آن و از جمله در مسجد به فعالیت های چشمگیر دست زد و به فعالیت های گسترده فرهنگی پرداخت و تاثیر فراوانی نیز در محیط به جا گذاشت . 
شغل وی راننده تاکسی بود و در انجمن اسلامی تاکسیرانی عضویت داشت. 
یعقوبی به سبب فعالیت های اسلامی اش چند بار توسط منافقین کوردل تهدید شده بود و حتی یکبار نیز هدف حمله تروریستی این جنایتکاران قرار گرفته بود که به خواست خدا جان سالم بدر برده بود. 
سرانجام در ۲7 مرداد 1361 منافقین کوردل وی را هدف گلوله قرار می دهند و در سن 28 سالگی در خیابان نواب به شهادت می رسانند . 
پیکر پاک و مطهرش در بهشت زهرا(س) واقع می باشد.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 27 مرداد 1394  ] [ 12:10 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

بهزاد یوسفیان

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1341
محل تولد: ایران - خوزستان - آبادان تاریخ شهادت: 21/06/1360
محل شهادت: اصفهان طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
بهزاد در سال 1341 در شهر آبادان پا به عرصه گیتی نهاد، دوران کودکی را در محیط پر مهر خانواده سپری کرد و تحصیلاتش را تا پایان دوران دبیرستان ادامه داد. در این زمان بهزاد کلاسهای ولی عصر را در خصوص مسائل اسلام شناسی تشکیل داد، با اوج گیری انقلاب اسلامی در صف سربازان روح الله (ره) به پخش اعلامیه های حضرت امام (ره) روی آورد و بعد از پیروزی انقلاب در سال 1358 تحصیلاتش را به پایان رساند. زمانیکه فرمان امام مبنی بر تشکیل بسیج را شنید، ندای ایشان را لبیک گفت و با عضویت در بسیج سپاه پاسداران آبادان به جبهه رفت و مدت 11 ماه در آنجا ماند.
یوسفیان درروز شنبه در تاریخ 21/6/1360 هنگامیکه برای دیدار خانواده به اصفهان بازگشت توسط منافقین کوردل در سن 19 سالگی به شهادت رسید، و به جمع شاهدان روز محشر پیوست.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 27 مرداد 1394  ] [ 12:10 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سعید یزدانی

نام پدر: ولی الله تاریخ تولد: 15/09/1341
محل تولد: ایران - خراسان - بجنورد تاریخ شهادت: 29/05/1360
محل شهادت: بجنورد طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: گلزارشهدای انصارالحسین-قطعه1-خراسان


زندگینامه
سال 1341 در پانزدهمين روز از آذر ماه ديده به جهان گشود و سعيد نام گرفت. سال‌ها گذشت و او توشه‌اي از آموخته‌ها اندوخت و حرفه‌ي شريف معلمي را برگزيد تا روشنگر راه کودکان سرزمين باشد اما در روز 29 مرداد ماه سال 1360 دست کينه منافقين کوردل از آستين بيرون آمد و سعيد 19 ساله در بجنورد به شهادت رسيد و معلمي فداکار به آسمان بال گشود. 
پيکر مطهرش در گلزار شهداي انصارالحسين(ع) واقع در خراسان به خاک سپرده شد.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 27 مرداد 1394  ] [ 12:10 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ربابه همتی

نام پدر: علی تاریخ تولد: - / - /1322
محل تولد: ایران - یزد - یزد تاریخ شهادت: 17/04/1361
محل شهادت: بیمارستان _ یزد طول مدت حیات: 39 سال
مزار شهید: گلزار شهدای خیرآباد _ یزد


زندگینامه
به سال 1322 در شهرستان یزد چهارمین فرزند خانواده ی همتی با نام ربابه چشم به حیات گشود. پدرش کشاورز بود و مادرش به خانه داری می پرداخت. نان حلالی که پدر بر سر سفره می گذاشت، موجب یکرنگی و دلگرمی افراد خانواده نسبت به هم بود. خانه ی آن ها سرشار از رحمت و برکت خداوند بود. 
ربابه پس از ازدواج با حسین جوکار صاحب دو فرزند به نام های شعبانعلی وفاطمه شد. ربابه نسبت به مسایل پیرامون خود در جامعه بی تفاوت نبود و در برابر اجتماع و محیط زندگی خویش احساس مسئولیت می کرد. از همین رو به شرکت در تظاهرات پیش از انقلاب و هم چنین پس از انقلاب همت می گمارد و دیگران را نیز به همگامی در این امر سرنوشت ساز تشویق می نمود. او در زمان جنگ در پشت جبهه حضوری مستمر داشت و با پخت نان برای رزمندگان اسلام انجام وظیفه می کرد. وی مسلمانی معتقد بود که پیوسته در نماز جماعت و جمعه حاضر می گشت. 
در سال 1361 اسم ربابه برای عزیمت به سفر حج بیرون آمد ولی خودش از رفتن به سفر اطمینان قلبی نداشت؛ هر گاه همسایگان توفیق رهسپاری به مکه را به وی تبریک می گفتند، او پاسخ می داد:« اگر قسمت باشد می روم و اگر نباشد، نمی روم. » او تسلیم اراده ی خداوند بود و در طول زندگی اش هر گونه سختی را با نیروی اراده و ایمان پشت سر می گذاشت. ربابه، امام خمینی را نائب امام زمانش می دانست و این که او بتواند از پیروان واقعی ایشان باشد، آرزویش بود. او به دفعات از خداوند طلب مغفرت و شهادت می کرد. 
در تاریخ جمعه 11/4/1361 ربابه خواست طبق معمول در نماز جمعه شرکت کند؛ به همین منظور غسل جمعه کرد. سپس دخترش فاطمه را صدا زد تا او نیز آماده شود. آن گاه خود به گرفتن وضو مشغول شد. همسرش که حرکات وی را زیر چشم می گذرانید، از او پرسید: « راستی برای رفتن به حج، فکر لباس احرام و سایر لوازم سفر را کرده ای؟»
او در جواب گفت: « اگر از نماز جمعه بازگشتم، در مورد آن صحبت می کنیم. »
ربابه به همراه دخترش راهی مسجد ملااسماعیل، مکان برگزاری نماز جمعه در یزد شدند. آن روز در مسجد صدای مهیب و دلخراشی به گوش رسید و رعب عجیبی در دل ها انداخت؛ هر کس به سمت در خروجی مسجد می دوید. ربابه توانست خود را به بیرون مسجد برساند اما فاطمه را در کنار خود ندید، با نگرانی و اضطراب دوباره به مسجد بازگشت ولیکن این بار توانش را از دست داد و در اثر ازدحام بیش از حد جمعیت بی هوش گشت. در آن روز یکی از عمال منافقین در عملیاتی تروریستی موجب به شهادت رسیدن عالمی ربّانی – امام جمعه ی یزد – حضرت آیت الله صدوقی شد. در این واقعه چندین نفر مجروح و شهید شدند. 
ربابه نیز به بیمارستان منتقل شد؛ او پس از یک هفته بستری شدن در بیمارستان در تاریخ 17/4/1361 در سنّ 39 سالگی به شهادت رسید. جسم خسته و وارسته ی وی در گلزار شهدای خیرآباد ( یکی از محلات یزد ) به دست خاک سپرده شد. 

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 27 مرداد 1394  ] [ 12:04 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حسن همتی

نام پدر: ابراهیم تاریخ تولد: 01/01/1342
محل تولد: - تاریخ شهادت: 01/09/1359
محل شهادت: جاده مهاباد-پیرانشهر طول مدت حیات: 17 سال
مزار شهید: گلزارشهدای روستای گزگسک-آذربایجان غربی


زندگینامه
حسن همتی در روز اول فروردین ماه سال 1342 به دنیا آمد. تا دوره ابتدایی به تحصیل پرداخت. وی در شهرستان ارومیه سکونت داشت. او در روز یکم آذر ماه سال 1359 در شهرستان پیرانشهر (جاده مهاباد) توسط عوامل سازمان مجاهدین خلق (منافقین) مورد سو قصد قرار گرفت و در سن 17 سالگی به شهادت رسید. 
مزار پاک و مطهرش در گلزار شهدای روستای گزگسک قرار دارد.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 27 مرداد 1394  ] [ 12:04 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حسن همت یار

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1317
محل تولد: ایران - البرز - کرج - وکیان تاریخ شهادت: 30/06/1361
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 44 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
در سال 1317 در روستای وکيان کرج در خانواده ای مذهبی به دنيا آمد. چهار ساله بود که مادرش را از دست داد. تحصيلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند اما به سبب محدوديت مالی و فقدان مادر از ادامه تحصيل بازماند. پس از چندی برای کار به تهران عزيمت کرد و در يک مغازه دوزندگی مشغول کار شد و توانست اين حرفه را فرا بگيرد. پس از خاتمه سربازی نيز اين حرفه را ادامه داد.
در 26 سالگی تشکيل خانواده داد و صاحب 4 فرزند گردید. در سال 1353 تهران را به مقصد گنبد ترک کرد و در سال 1359 دوباره به تهران بازگشت و مغازه محقر دکمه فروشی را دائر کرد.
صبح روز 30ام شهريور ماه سال 1361 دو نفر از منافقين در حالیکه سوار بر يک موتور سرقتی بودند به مغازه وی مراجعه می کنند و او را که در جلوی درب مغازه بود هدف آتش گلوله قرار می دهند و او را در سن 44 سالگی به شهادت می رسانند و علاوه بر شهادت او يک نفر هم مجروح می شود. همت يار بر اثر سه گلوله بر ناحيه صورت و شکم و سينه به شهادت می رسد.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 27 مرداد 1394  ] [ 12:04 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ 1 ] [ 2 ] [ 3 ] [ 4 ] [ 5 ] [ 6 ] [ 7 ] [ 8 ] [ 9 ] [ 10 ] [ > ]