دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

«توسل و تحول» مجموعه هشت داستان کوتاه دفاع مقدس

کتاب «توسل و تحول» مجموعه هشت داستان کوتاه دفاع مقدس به نویسندگی «علی‌اصغر عنابستانی» است که توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس چهارمحال و بختیاری به چاپ رسیده است.

کد خبر: ۲۳۶۸۱۲

تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۵:۳۰ - 05May 2017

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از شهرکرد، کتاب «توسل و تحول» مجموعه هشت داستان کوتاه دفاع مقدس به نویسندگی «علی‌اصغر عنابستانی» است که  توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس چهارمحال و بختیاری به چاپ رسیده است.

«توسل و تحول» به نویسندگی علی اصغر عنابستانی و تنظیم ابراهیم رحیمی پردنجانی در 63 صفحه و شمارگان 3000 نسخه در سال 1390 توسط انتشارات سدرة المنتهی به چاپ رسیده است.

نویسنده در مقدمه کتاب آورده است:

تمام هشت داستان این مجموعه حاصل قلم این ناچیز در سال‌های اولیه بعد از جنگ یعنی 67 تا 70 است و به همین دلیل به نظرم حال و هوای جنگ در آنها بیشتر از سایر نوشته‌هایم قابل احساس است اینجانب برای انتخاب هشت داستان از مجموع نوشته‌های خودم زمان زیادی را در قلم‌زنی‌های قدیمی به اندیشه پرداختم و تلاش کردم در همه ابعاد دفاع مقدس در این نوشته اثری باشد.

توسل و تحول، مجموعه هشت داستان کوتاه دفاع مقدس

انتهای پیام/ 


ادامه مطلب

[ جمعه 15 اردیبهشت 1396  ] [ 7:01 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

«توحیدیان خیبرشکن» مجموعه خاطرات جانباز فریبرز خلیلیان

کتاب «توحیدیان خیبرشکن» مجموعه خاطرات دفاع مقدس رزمنده جانباز فریبرز خلیلیان است که با حمایت ستاد کنگره شهدا، اداره کل حفظ آثار دفاع مقدس و مرکز حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سپاه چهار محال و بختیاری چاپ و منتشر گردیده است.

کد خبر: ۲۳۶۸۱۰

تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۶:۲۰ - 05May 2017

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از شهرکرد، کتاب «توحیدیان خیبرشکن» مجموعه خاطرات دفاع مقدس رزمنده جانباز «فریبرز  خلیلیان» است.

«توحیدیان خیبرشکن» با حمایت ستاد کنگره شهدای استان چهارمحال و بختیاری و اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان و مرکز حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سپاه حضرت قمر بنی‌هاشم (ع) در پاییز 1394 در 224 صفحه و شمارگان 3000 جلد توسط انتشارات سدرة‌المنتهی چاپ و منتشر گردیده است.

 

 

توحیدیان خیبر شکن، خاطرات دفاع مقدس رزمنده جانباز فریبرز خلیلیان

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ جمعه 15 اردیبهشت 1396  ] [ 7:01 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

«ردپای سرخ عشق» مجموعه منتخب جشنواره شعر دفاع مقدس استان چهارمحال و بختیاری

کتاب «ردپای سرخ عشق» مجموعه منتخب سومین و چهارمین جشنواره شعر دفاع مقدس استان چهارمحال و بختیاری است که توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس به چاپ رسیده است.

کد خبر: ۲۳۶۸۶۲

تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۷:۳۰ - 05May 2017

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از شهرکرد، کتاب «ردپای سرخ عشق» مجموعه منتخب سومین و چهارمین جشنواره شعر دفاع مقدس استان چهارمحال و بختیاری است که به کوشش ابراهیم رحیمی پردنجانی گردآوری و به همت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس به چاپ رسیده است.

«ردپای سرخ عشق» در 192 صفحه و تیتراژ 3000 نسخه در سال 1390 توسط انتشارات سدرة المنتهی به چاپ رسیده است.

 

یکی از اشعار منتخب کتاب:

از ارغوان‌ها

سروده مریم آرام

 

پر گشودند مردان خورشید، رو به آبی‌ترین آسمان‌ها

مقصد سبزشان باغ ایمان، باغ نیلوفر و ارغوان‌ها

 

پر گشودند آزاد آزاد، همچو پروانه‌های سبک بال

رخت بستند، آه عاشقانه! سمت معراج رنگین کمان‌ها

 

رفته از یادشان رنگ تردید، مانده بر قلبشان رنگ خورشید

یک سبد لاله در اشتیاق خط خونین این بیکران‌ها

 

پر گشودند، آری چه زیبا! از همین تنگنای زمانه

پر گشودند تا اوج تا عرش، رو به زیبا‌ترین کهکشان‌ها

 

این پلاک کدامین شهید و آن لباس کدامین شهید است؟

می‌روم من شتابان که شاید رد پایی بیابم از آنها

«ردپای سرخ عشق» مجموعه منتخب سومین و چهارمین جشنواره شعر دفاع مقدس استان چهارمحال و بختیاری 

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ جمعه 15 اردیبهشت 1396  ] [ 7:00 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

«تا پلک می‌زند» مجموعه‌ای از نمایشنامه‌های دفاع مقدس

کتاب«تا پلک می‌زند» مجموعه نمایشنامه‌های دفاع مقدس مسلم سلیمانیان چالشتری است.

کد خبر: ۲۳۶۸۲۸

تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۰ - 05May 2017

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از شهرکرد، کتاب «تا پلک می‌زند» مجموعه نمایشنامه‌های مسلم سلیمانیان چالشتری است که با حمایت ستاد کنگره شهدای استان چهارمحال و بختیاری و اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس  استان و مرکز حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سپاه حضرت قمر بنی‌هاشم (ع) در پاییز 1394 در 232 صفحه و شمارگان 1000 جلد توسط انتشارات سدرةالمنتهی چاپ و منتشر گردیده است.

این اثر از 6 نمایشنامه تشکیل شده است که هر یک از این‌ها چهره‌ای از چهره‌های انقلاب و دفاع مقدس و... را بیان می‌کند.

 

 تا پلک می زند، مجموعه نمایشنامه های دفاع مقدس 

 

انتهای پیام/ 


ادامه مطلب

[ جمعه 15 اردیبهشت 1396  ] [ 7:00 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (15 اردیبهشت)

15 اردیبهشت 1396 خورشیدی برابر با 8 شعبان 1438 هجری و قمری و 5 می 2017 میلادی

کد خبر: ۲۳۷۷۷۳

تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۸ - 05May 2017

روزشمار دفاع مقدس (15 اردیبهشت)

رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی (15 اردیبهشت)

• صدور تاریخی‌ترین سند مبارزه امام خمینی (ره) برای دعوت به قیام برای خدا (1323 ه.ش)

• شهادت شهید حسین قجه‌ای فرمانده گردان سلمان فارسی تیپ 27 محمد رسول الله (ص) (1361  ه.ش)

• دفع سومین پاتک سنگین دو تیپ زرهی و مکانیزه سپاه سوم ارتش عراق در جاده اهواز- خرمشهر توسط گردان سلمان فارسی تیپ 27 محمد رسول الله (ص) (1361 ه.ش)

• انحلال رسمی حزب توده به دلیل خیانت به آرمان‌های جمهوری اسلامی (1362 ه.ش)

• صدور فرمان اجرایی دولت آمریکا در تحریم اقتصادی جمهوری اسلامی ایران (1374 ه.ش)

• درگذشت شاعر بسیجی استاد «محمدعلی مردانی» (1378 ه.ش)

• رحلت محقق فرزانه و پژوهشگر نهج‌البلاغه حجت الاسلام «محمد دشتی» (1380 ه.ش)

• شهادت شهید مدافع حرم روح الله کافی زاده (1392 ه.ش)

• روز بزرگداشت شیخ صدوق


ادامه مطلب

[ جمعه 15 اردیبهشت 1396  ] [ 7:00 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

معلم شهیدی که جاذبه‌اش شاگردانش را جذب می‌کرد

همرزم شهید علیرضا رضایی گفت: در مدتی که جبهه بود نامه های زیادی از شاگردانش دریافت می کرد. روی پاکت ها با دست خط بچه گانه ای نوشته شده بود: «خمین– فرنق- مدرسه راهنمایی میرداماد» یا روی نامه دیگر «خمین– قورچی باشی– دانش آموزان کلاس اول راهنمایی مدرسه میرزا کوچک خان». برایم جالب بود، احساس می کردم جاذبه شخصیت معلمی همچون علیرضا است که این دست خط های پاک کودکانه را تا جبهه آورده است.

کد خبر: ۲۳۷۹۵۷

تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۵ - 05May 2017

شهید رضایی:به شاگردانم بگویید سرمایه های انقلاب هستند (جمعه اتونشر شود)

 

 

به گزارش دفاع پرس از استان مرکزی، شهید علیرضا رضایی در نخستین روز از بهار سال 13388 در شهر «خمین» زادگاه روح الله خمینی کبیر، بزرگ ترین معلم زمانه خود دیده به جهان گشود و در حالی که بیست و یک روز از بهمن سال 1361 می گذشت در عملیات والفجر مقدماتی با مسئولیت معاون گردان در سرزمین رمل های خونین، فکه در کلاس درس مولایش حسین بن علی(ع) به شهادت رسید و شاگرد ممتاز مکتب زینبی شد. وی هم اکنون در گلزار شهدای شهر خمین آرمیده است.

 

رفاقتی به عمر یک عملیات

 

یکی از همرزمان شهید علیرضا رضایی در خاطرش در ارتباط با این شهید اینگونه نقل می کند:

 

اولین بار که دیدمش یک شب زمستانی از سال 61 بود، نیروهای تازه اعزام شده همگی یک جا جمع شده بودیم تا برای عملیات «والفجر مقدماتی» آماده شویم. گوشه ای نشسته بودم که دستی از پشت روی شانه ام خورد، مسعود بود. او را از قبل می شناختم. گفت: «بدجوری تو خودتی برادر!» و بعد با اشاره دوستش را به من معرفی کرد و گفت: «رفیق تازه برات آوردم؛ دلاور، خوش تیپ، آقا معلم و از همه مهم تر بچه محل امام». همیشه از حرف زدن پر انرژی مسعود لذت می بردم، دستم را بی درنگ برای دست دادن با دوستش جلو بردم. اسمش علیرضا بود، علیرضا رضایی.

 

همرزم شهید رضایی تصریح کرد:

 

بعد که بیشتر با هم گپ زدیم فهمیدم او هم مثل من متولد سال 1338 است. علیرضا هم بیان قشنگی داشت. به قول مسعود این بیان شیوا از معلم بودنش آب می خورد. سه تایی گرم صحبت شدیم، علیرضا از بچه های کلاسش گفت که وقت آمدن همگی برای بدرقه اش حضور داشتند و هر کدام یادگاری کوچکی به او داده بودند. یک قرآن جیبی، عکسی از امام، یک مدادتراش، مدادی کوچک و چند شاخه گل سرخ که هرچند حالا توی کوله پشتی علی رضا خشک شده بودند ولی حتی لباس هایش هم عطر گل به خود گرفته بود.

 

من و علیرضا مجرد بودیم اما مسعود با این که هم سن ما بود دو سالی می شد که تشکیل خانواده داده بود. به خاطر همین هم تا وقت گیر می آورد سر به سر ما می گذاشت به شوخی می گفت: «عملیات که تمام شود من باید برای شماها آستین بالا بزنم، خجالت نمی کشید بیست و سه ساله ها»

 

علیرضا خوش فکر و اهل مطالعه بود، با آن که چهره پر صلابتی داشت ولی از احساس و عاطفه زیبایی برخوردار بود.

 

مدت رفاقت ما هنوز یک ماه نشده بود ولی احساس می کردم که مدت ها است او را می شناسم. او از کودکیش خاطره های زیبایی داشت، می گفت :«خانه ما در خمین در همسایگی خانه پدری حضرت امام (ره) است، کودکیم را آن‌جا گذراندم و در روزهای انقلاب هم با چند نفر از نوجوان های شهر مسئول پاسداری از خانه امام بودیم».

 

از حرف ها و دیدگاه هایش پیدا بود که به داشتن بنیه علمی قوی در مسائل اعتقادی توجه ویژه دارد. الان یکی از یادگاری هایی که از او نگه داشته ام فهرستی از کتاب های مفید اعتقادی است. او مثل یک معلم از من قول گرفت که آن کتاب ها را بخوانم و گفت: «آقای دانشجوی مهندسی مملکت! فردا تو اگر این ها را بدانی برای خیلی ها می توانی الگو باشی».

 

مسعود و علیرضا از دوران دبیرستان با هم رفیق بودند. مسعود می گفت: «تابستان ها با بچه های جهاد برای ساختن مدرسه و حمام و... به روستاهای اطراف می رفتیم. خیلی از بچه های جهادی تا حالا شهید شده اند پوست کلفت هایشان من و علیرضا بودیم».

 

علیرضا فوق دیپلم علوم تجربی داشت، از مسعود شنیدم که سابقه جبهه آمدنش بر می‌گردد به همان سال اول دانشجویی که در جبهه کردستان و گیلانغرب حضور داشته است. خود علیرضا این ها را تعریف نمی کرد. فروتنی عجیبی داشت گویا آن چه انجام داده در نظرش کوچک می آمد.

 

در همان مدت کوتاه نامه های زیادی از شاگردانش دریافت می کرد. روی پاکت ها با دست خط بچه گانه ای نوشته شده بود: «خمین– فرنق- مدرسه راهنمایی میرداماد» یا روی نامه دیگر «خمین– قورچی باشی– دانش آموزان کلاس اول راهنمایی مدرسه میرزا کوچک خان».

 

برایم جالب بود، احساس می کردم جاذبه شخصیت معلمی همچون علیرضا است که این دست خط های پاک کودکانه را تا جبهه آورده است.

 

عملیات 18 بهمن همان سال(1361) شروع شد، وقتی حدود 14 کیلومتر راه را در میان دریایی از رمل های فکه طی کردیم تازه با موانعی به عمق 4 کیلومتر روبه رو شدیم که از سوی دشمن کار گذاشته شده بودند. میدان های مین، سیم های خاردار، کانال های عریض، کمین های متعدد، راهپیمایی نیروی زیادی از ما گرفته بود و درگیری های سنگینی در لابه لای این موانع رخ داد. در همین گیر و دار متوجه شدم مسعود و علیرضا را ساعت هاست ندیده ام.

 

درگیری یگان های مختلف با نیروهای بعثی خیلی بالا بود، به بعضی از یگان ها دستور عقب نشینی رسید. ما هم طبق دستور عقب کشیدیم. فکر می کردم اگر به پشت خط برسم بچه‌ها را می بینم ولی از آن ها خبری نبود. بعد از عملیات مسعود را با سر روی پر از خاک و خون در بیمارستان صحرایی پیدا کردم. آن قدر خاک روی صورتش بود که کمی طول کشید تا مطمئن شوم خودش است. از ناحیه فک مجروح شده بود. با دیدن من اشک روی گونه های پرخاکش جوی آبی ایجاد کرد. گفتم شاید از شدت درد گریه می کند اما در یک لحظه چهره علیرضا از ذهنم گذشت و قلبم لرزید. مسعود با حزن عمیقی که هیچ وقت در صدای شادش ندیده بودم گفت: «علیرضا همان جا ماند».

 

مسعود می گفت که علیرضا در محاصره دشمن طاقت نیاورد و به طرف یکی از نیروهای بعثی که رگبار به روی بچه ها می گرفت هجوم برد. تیر به سینه اش خورد و شهید شد.

 

مسعود غصه می خورد که نتوانسته پیکرش را برگرداند. می گفت نمی دانم با چه رویی با مادرش مواجه شوم. این حکایت رفاقت کوتاه ولی عمیق من و علیرضا رضایی بود. رفاقتی به عمر یک عملیات. بعدها شنیدم که پیکر علیرضا پس از سال ها به شهر خمین برگشته است. وصیت نامه اش هم از طریق مسعود به دستم رسید. در جایی نوشته بود: «به شاگردان عزیزم سلام برسانید و بگویید آن ها امیدها و سرمایه‌های این انقلاب هستند.

 

چندباری هم با مسعود قرار گذاشتیم و به دیدار خانواده اش در خمین رفتیم. حالا با مرور این خاطرات آرزو می کنم بتوانم امروز طوری زندگی کنم که علیرضای عزیز هنوز هم مرا از بهترین دوستان خود بداند.

 

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ جمعه 15 اردیبهشت 1396  ] [ 7:00 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

اولین سالگرد شهید مدافع حرم «حاج رحیم کابلی» برگزار می شود

اولین سالگرد شهید مدافع حرم «حاج رحیم کابلی» و نهمین یادواره شهدای روستای قره تپه جمعه 15 اردیبهشت برگزار می شود.

کد خبر: ۲۳۸۲۰۶

تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۶ - 05May 2017

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از مازندران، اولین سالگرد شهید مدافع حرم «حاج رحیم کابلی» و نهمین یادواره شهدای روستای قره تپه  جمعه 15 اردیبهشت همراه با نماز مغرب و عشاء در مسجد خاتم الانبیاء این روستا برگزار می شود.

این مراسم با سخنرانی سردار علیجان میرشکار و مداحی مداح اهل بیت حاج اصغر صادق نژاد همراه خواهد بود.

همچنین مراسم رونمایی از یادمان سردار وادی عشق ساعت 18 عصر در گلزار شهدای روستای قره تپه برگزار می شود.

اولین سالگرد شهید مدافع حرم «حاج رحیم کابلی» برگزار می شود 

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ جمعه 15 اردیبهشت 1396  ] [ 6:59 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

یادواره شهدای مدافع حرم در شهرستان «آمل» برگزار می شود

یادواره شهدای مدافع حرم در شهرستان «آمل» جمعه 15 اردیبهشت در حسینیه نوریهای این شهرستان برگزار می شود.

کد خبر: ۲۳۸۲۱۰

تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۴ - 05May 2017

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از مازندران، یادواره شهدای مدافع حرم در شهرستان «آمل» ساعت 17 عصر جمعه 15 اردیبهشت در حسینیه نوریهای این شهرستان برگزار می شود.

این مراسم با سخنرانی حجت الاسلام مرتضوی و مداحی مداح اهل بین حاج علی کلهر و همچنین روایتگری حسن شمشادی خبرنگار و تحلیلگر مسائل عراق و سوریه همراه خواهد بود.

یادواره شهدای مدافع حرم در شهرستان «آمل» برگزار می شود 

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ جمعه 15 اردیبهشت 1396  ] [ 6:59 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

با ایثار و فداکاری مدافعان حرم، آرامش و امنیت در کشور موج می زند

امام جمعه رفسنجان گفت: مدافعان حرم باعث شدند دشمنان اسلام تا کیلومتر ها از شهرهای سوریه و عراق دور شوند و با ایثار و فداکاری این عزیزان آرامش و امنیت در کشور موج می زند.

کد خبر: ۲۳۸۱۹۹

تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۲ - 05May 2017

به گزارش دفاع پرس از کرمان، حجت الاسلام عباس رمضانی پور در  آیین تشییع شهید مدافع حرم "حامد بافنده" گفت: اگر این مدافعان حرم در سوریه و عراق در پیکار با دشمنان و داعشیان حضور پیدا نمی کردند چه بسا امروز دشمن در داخل کشور ایران و دیگر کشورهای اسلامی نفوذ کرده بود.

وی تصریح کرد: مدافعان حرم باعث شدند داعشیان و دشمنان اسلام تا کیلومتر ها از بسیاری شهرهای سوریه و عراق دور شوند و امیدواریم به زودی این افراد ملعون از صحنه روزگار محو شوند و با ایثار و فداکاری این عزیزان  آرامش و امنیت در کشور موج می زند.

امام جمعه رفسنجان ادامه داد: ارزش دلاورمردی هایی که مدافعان حرم به خرج می دهند بسیار زیاد است و شهدا در هر دوره ای مانند امام حسین (ع) شربت شهادت می نوشند تا ارزش های والای اسلام حفظ شود و به همگان مکتب عاشورا را بیاموزند.

 

گفتنی است؛ شهید «حامد بافنده» در نبرد با گروه‌های تکفیری در دفاع از حرم حضرت زینب به شهادت رسید.
 
انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ جمعه 15 اردیبهشت 1396  ] [ 6:59 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

برای ازدواج با جانباز نذر آقا امام حسین(ع) کرده بودم

همسر جانباز 30درصد اعصاب و روان محمودی می‌گوید: برای ازدواج با جانباز، من نذر امام حسین(ع) کرده بودم و نماز حاجت می‌خواندم که خدا حاجتم را روا کند.

کد خبر: ۲۳۷۹۵۲

تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۸ - 05May 2017

 

به گزارش دفاع پرس از استان مرکزی، صغری شمسی فرشته‌ای 46 ساله که چیزی در حدود 266 سال از روزهای جوانی خود را در کنار حمدالله محمودی جانباز 30درصد اعصاب رو روان می‌گذراند و ماحصل ازدواجششان دو دختر و یک پسر است.

صغری شمسی همان فرشته‌ای است که گذر زمان نتوانسته عهد دیرینه‌اش را با مولایش امام حسین(ع) به فراموشی بسپرد و هر روز صبح با عشقی پرشورتر از روز قبل حمدالله را رسیدگی کرده و خدا را شاکر می‌شود.

حمله‌های وقت و بی‌وقت حمدالله و سردردهای نفس گیرش، همان یادگاران هشت سال جنگ تحمیلی است که امروز در گوشه خانه آقای محمودی جا خوش کرده و هر سه فرزند و مادر دلسوزشان صغری، به خوبی می‌دانند که بیش از آنها تحمل این درد چه قدر برای پدر سخت و سخت تر است؛ اما با همه این سختی‌ها عشق به خوبی در جای جای منزلشان موج زده و صغری شمسی معلم آن است.

سه ماه بعد از آزادی از اسارت همسر « حمدالله» شدم

صغری شمسی در ارتباط با نحوه ازدواج خود با جانباز اعصاب و روان اظهار کرد: همسرم مدتی بعد از حضور در جبهه در منطقه قصر شیرین جانباز شده و پس از آن توسط نیروهای عراقی به اسارت درآمد که نزدیک به سه سال به طول انجامید.

وی افزود: سه ماه پس از آزادی از اسارت به خواستگاری من آمد و ما با هم ازدواج کردیم و در واقع ازدواج و زندگی به حمدالله آرزویی بود که من از مدت‌ها قبل داشتم چراکه بسیار نماز خواندم و از امام حسین(ع) خواستم که لیاقت همسری یکی از جانبازان را نصیب من کند و در این راستا نذر هم کرده بودم و امروز نزدیک به 26 سال است که با هم زندگی می‌کنیم و هر دو بر عهدی که بستیم وفاداریم.

همسر جانباز 30درصد اعصاب و روان تصریح کرد: زندگی با جانباز درست است که سختی‌های فراوانی دارد اما آنچه که برایم لذت بخش است لبخند رضایتی است که پروردگارم خواهد داشت.

لحظه‌های سخت و دشوار به دستان بریده آقا قمربنی هاشم(ع) متوسل می‌شوم

صغری شمسی صحبت‌هایش را ادامه داد و با اشاره به لحظات سخت و دشوار زندگی با یک جانباز گفت: زندگی با فردی که دچار جانبازی به اشکال گوناگون شده سخت است، اما در میان آنها جانبازان اعصاب و روان به سبب شرایط خاصشان بسیار دشوار است.

وی ادامه داد: زمانی‌که حمدالله دچار حملات گوناگون می‌شود حجم درد و ناراحتی آن قدر برایش غیرتحمل می‌شود که تنها قطره‌های اشک از چشمانش سرازیر می‌شود و من با دیدن این صحنه‌ها تنها از خدا می‌خواهم که صبری عظیم به وی عنایت کند که بتواند در مقابل این سختی طاقت بیارود.

همسر جانباز 30درصد اعصاب و روان خاطرنشان کرد: برخی اوقات شرایط واقعا سختی در زندگی با یک جانباز پیش می‌آید که نیاز است نیروی خدایی آن را مدیریت کند و اینجاست که من تنها به دستان بریده آقا قمربنی هاشم (ع) متوسل می‌شوم و از او می‌خواهم که توانم را برای این وضعیت بیفزاید.

فرزندانم به خوبی پدرشان را درک می‌کنند

وی در ارتباط با واکنش فرزندان نسبت به پدر جانباز خود گفت: دو فرزند اولم که سن بالاتری دارند و دانشجو هستند شرایط پدرشان را به خوبی درک می‌کنند و به نوعی با حرف‌های خود همراه من هستند، اما فرزند کوچکم زهرا که کودک است با بروز حملات اعصاب و روان حمدالله سوالات زیادی از من می‌پرسد.

وی افزود: من سعی می‌کنم تمام آنچه که از جنگ تحمیلی و دفاع مقدس می‌دانم برای زهرا توضیح دهم تا متوجه شود که چرا امروز پدر او شبیه باباهای دوستانش نیست.

همسر جانباز 30درصد اعصاب و روان تصریح کرد: همسر درحال 50 سال دارد و با تمام سختی‌ها اگر زمان برای هر دوی ما به عقب بازگردد هیچکداممان از مسیری در آن پا گذاشته ایم پشیمان نیستیم، نه من از همسری جانباز و نه حمدالله از جانبازی اش...

گفت و گو: مهری کارخانه

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ جمعه 15 اردیبهشت 1396  ] [ 6:59 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 20 ] [ 21 ] [ 22 ] [ 23 ] [ 24 ] [ 25 ] [ 26 ] [ 27 ] [ 28 ] [ 29 ] [ > ]