اسلحه حاج قاسم زمین نماند
ناصر حیدری همرزم شهید «حسن هراتی» میگوید: حسن بعد از شهادت حاج قاسم میرحسینی، سعی میكرد روحیه بچهها را قوی نگه دارد، روی دژ حركت میكرد و فریاد میزد: دشمن را امان ندهید، اسلحه حاج قاسم زمین نماند.
کد خبر: ۲۵۱۲۸۹
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۱ - 06August 2017
به گزارش دفاع پرس از کرمان، به بهانه برگزاری اولین یادواره شهدای اطلاعات و امنیت نیروی زمینی سپاه جنوبشرق کشور که پنجشنبه 19 مرداد در حسینیه ثارالله کرمان برگزار میشود، به معرفی تعدادی از شهدای این واحد در دوران هشت سال دفاع مقدس میپردازیم.
در ادامه نگاهی کوتاه به زندگی و خصوصیات رفتاری شهید «حسن هراتی» انداختیم که در ادامه میخوانید.
شهید «حسن هراتی» در هفتم مردادماه سال 1340 در روستای محمدآباد هراتی در شهرستان زابل به دنیا آمد. در 6 سالگی برای گذراندن دوران ابتدایی به مدرسهای در روستای کرباسک رفت، پس از پایان دوره راهنمایی در سال 58 ـ 57 به هنرستان فنی شهرستان زابل راه یافت و در رشته برق مشغول به تحصیل شد.
سال اول دبیرستان بود که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید. با اینکه نوجوان بود، اما دلبستگی عجیبی به انقلاب و امام داشت.
شرکت در تظاهرات و آگاه نمودن مردم روستا به اهداف انقلاب را وظیفه خود میدانست. در آزمون عمومی شرکت کرد و در رشته نقشهکشی دانشگاه یزد قبول شد. مدتی در دانشگاه درس خواند، با شروع جنگ تحمیلی وارد جبهه شد. در مرحله اول عملیات کربلای 5 از ناحیه صورت، پهلو و گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به صف شهیدان گلگونکفن پیوست.
اگر جنگ به نفع دشمن تمام شود درس خواندمان به چه دردی میخورد؟!
علی هراتی برادر شهید روایت میکند: یک روز راجع به جبهه رفتن حسن صحبت میكردیم. گفتم: چرا دانشگاه را رها كردی؟ دَرسَت را میخواندی بعداً جبهه هم میرفتی. گفت: مرخصی تحصیلی گرفتهام. گذشته از مرخصی برادر! درس را در آینده هم میشود خواند، ولی جبهه امروز هست و معلوم نیست فردا هم باشد. ثانیاً! اگر خدای ناكرده جنگ به نفع دشمن تمام شود و به ضرر ایران اسلامی، آن وقت دیگر درس خواندمان به چه دردی میخورد؟!
حسن هراتی جان هر چهار نفرمان را نجات داد
سامانی همرزم شهید هراتی روایت میکند: به اتفاق سه تن از برادران، اعرابی، محمودی و هراتی عازم مأموریت ویژه مرزی شدیم. باید از مسیر دریاچه هامون میرفتیم و از جنوب خراسان، وارد زابل میشدیم. مسیر طولانی و پرخطری بود.
بین راه لندكروز خراب شد. ماشین را بردیم به تعمیرگاه و پس از تعمیرات لازم راه افتادیم. نزدیک «نهبندان» كه رسیدیم، حسن هراتی راننده بود، دیدم هر چه فرمان را میپیچاند، ماشین نمیپیچد! ماشین را متوقف كرد. علت را بررسی كردیم متوجه شدیم كه این راه را هم فقط به لطف خدا آمدهایم و گرنه ماشین سه عدد از پیچهای فرمان را ندارد و فقط با یک پیچ تا اینجا آمده كه آن یكی هم بریده بود. در نقطه بیابانی، بیآب و آبادی و گرم و سوزان كه تنها كاروانهای اشرار با تجهیزات كامل از آنجا میگذشتند، متوقف شده بودیم و مأیوس. هیچ راه چارهای به ذهنمان نمیرسید كه ناگهان حسن آچاری برداشت و شروع به بررسی اطراف و زیر ماشین كرد. زیر ماشین بود كه صدا زدم: «حسن! چه میكنی؟» گفت: «دنبال پیچ میگردم» اهمیتی به حرفش ندادم. چند دقیقهای گذشت، حسن گفت: «درست شد» گفتیم: «چطور؟!» گفت: «چهار تا پیچ از جاهای غیرضروری ماشین باز كردم و بستم اینجا» ماشین روبراه شد و تدبیر حسن هراتی جان هر چهار نفرمان را از تلف شدن یا طعمه اشرار شدن نجات داد.
اسلحه حاج قاسم زمین نماند
ناصر حیدری همرزم شهید روایت میکند: بعد از شهادت حاج قاسم میرحسینی، سعی میكرد روحیه بچهها را قوی نگه دارد. روی دژ حركت میكرد و فریاد میزد: «دشمن را امان ندهید، اسلحه حاج قاسم زمین نماند.» و خودش پیشاپیش نیروها میجنگید و فرمان میداد. قبل از عملیات كربلای پنج با من خداحافظی كرد و گفت: «ناصر! من دیگر به زابل برنمیگردم، مگر جنازهام را ببری.» همانطور هم شد او شهید شد و جنازهاش هم بعد از حدود 40 روز به زابل آمد.
خیلی كم فرزندش را میبوسید، میگفت: میترسم مانع جبهه رفتنم شود
پدر و همسر شهید روایت میکنند: حسن داشتن فرزند را نعمت میدانست. خیلی علاقهمند بود كه پدر شود. ولی وقتی از این نعمت برخوردار شد، بچه را در آغوش نمیگرفت. خیلی كم او را میبوسید، دلیلش را میپرسیدم، میگفت: «میترسم مهرش به دلم بنشیند و مانع جبهه رفتنم شود و از طرفی اگر افتخار شهادت نصیبم گردد، نمیخواهم نبودنم در روحیه این طفل معصوم اثر سوء بگذارد».
انتهای پیام/
ادامه مطلب
[ یک شنبه 15 مرداد 1396 ] [ 1:33 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
یادواره شهدای عملیاتهای «مرصاد» و «نصر 7» امروز (یکشنبه) به همت هیأت رزمندگان اسلام در کرمانشاه برگزار میشود. کد خبر: ۲۵۱۲۹۷ تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۳ - 06August 2017 در این مراسم که با حضور جمعی از خانواده شهدا، فرماندهان نیروهای مسلح و اقشار مختلف مردم، امروز (یکشنبه) ساعت 22 در مسجدالنبی (ص) واقع در طاقبستان برگزار میشود، سردار «محمدحسین سپهر» معاون هماهنگ کننده حوزه نمایندگی ولیفقیه در سپاه سخنرانی کرده و «مهدی سلحشور» نیز به مداحی اهلبیت (ع) میپردازد خاطرنشان میشود، این مراسم به همت هیأت رزمندگان اسلام کرمانشاه و با همکاری ادارهکل بنیاد شهید این استان برگزار خواهد شد. انتهای پیام/
[ یک شنبه 15 مرداد 1396 ] [ 1:33 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
آیین گرامیداشت شهید «عباس بابایی» صبح امروز (یکشنبه 15 مرداد) و با حضور فرماندهان ارشد نیروهای مسلح در مرکز آموزشهای هوایی شهید خضرایی برگزار شد. کد خبر: ۲۵۱۳۱۰ تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۰ - 06August 2017 به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع پرس، آیین گرامیداشت امیر خلبان شهید «عباس بابایی» صبح امروز در مرکز آموزشهای هوایی شهید خضرایی نیروی هوایی ارتش برگزار شد. در این مراسم امیر سرتیپ «سید عبدالرحیم موسوی» جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سردار سرتیپ «علی عبداللهی» معاون هماهنگ کننده ستاد کل نیروهای مسلح، امیر سرتیپ خلبان «حسن شاه صفی» فرمانده نیروی هوایی ارتش، حجت الاسلام و المسلمین «احمد جلیلی صفت» جانشین رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش و سردار سرتیپ «سید مسعود جزایری» معاون ستاد کل نیروهای مسلح حضور داشتند. همچنین در این مراسم از نرمافزارهای جامع زندگینامه 10 تن از شهدای نیروی هوایی ارتش رونمایی و از فرزندان شهید عباس بابایی تجلیل شد. شهید بابایی معاون عملیات نیروی هوایی ارتش، مرداد ماه سال 66 و در حین انجام ماموریت در منطقه سردشت هواپیمایش مورد هدف قرار گرفت و به شهادت رسید. انتهای پیام/ 221
[ یک شنبه 15 مرداد 1396 ] [ 1:33 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
خادمان بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) در سفر خود به خوزستان با خانواده شهدای اهواز دیدار کردند. کد خبر: ۲۵۱۳۱۹ تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۷ - 06August 2017
[ یک شنبه 15 مرداد 1396 ] [ 1:33 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
12 مرداد 1396 هجری شمسی برابر با 10 ذی القعده 1438 هجری قمری و 3 آگوست 2017 میلادی کد خبر: ۲۵۰۱۹۳ تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۱ - 03August 2017 رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (12 مرداد) • برگزاری انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی (1358 ه.ش) • تاسیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی (1359 ه.ش) • شهادت شهید نادر افخمی (1360 ه.ش) • شهادت شهید حسین کامیابی (1362 ه.ش) • شهادت شهید مرتضی زارع (1362 ه.ش) • شهادت شهید سعید کهن (1367 ه.ش)
[ پنج شنبه 12 مرداد 1396 ] [ 7:10 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
«بازمانده»، مستندی متفاوت از ناگفتههای جنگ به روایت سردار «سلیمانی» است. کد خبر: ۲۵۰۸۶۳ تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۲ - 03August 2017 به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، «بازمانده»، مستندی متفاوت از ناگفتههای جنگ به روایت سردار «حاجقاسم سلیمانی» است.
[ پنج شنبه 12 مرداد 1396 ] [ 7:10 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
مراسم گرامیداشت شهید مدافع حرم «حسن رجاییفر»، شامگاه پنجشنبه 12 مردادماه در ساری برگزار میشود. کد خبر: ۲۵۰۸۳۱ تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۲:۰۷ - 03August 2017 به گزارش دفاع پرس از مازندران، مراسم بزرگداشت شهید مدافع حرم «حسن رجاییفر»، شامگاه پنجشنبه 12 مردادماه ساعت 22 در مجتمع غدیر واقع در شهرستان ساری، خیابان جامجم، کوچه سعادت برگزار میشود. این مراسم نورانی با حضور خانوادههای معزز شهدای مدافع حرم، جانبازان و ایثارگران و عموم مردم همراه با مدیجهسریی ذاکرین اهل بیت (ع) برگزار خواهد شد. انتهای پیام/ 151
[ پنج شنبه 12 مرداد 1396 ] [ 7:10 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
یکی از نیروهای بسیجی که حتّی نماز شبش هم قضا نمیشد را مسئول توزیع یخ کردم. از درایت او همهی سنگرها از نعمت یخ کافی برخوردار میشدند؛ اما وقتی به شهادت رسید، کمبود یخ و نارضایتی دوباره نمایان شد. کد خبر: ۲۴۹۱۹۶ تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۴:۲۱ - 03August 2017 خاطره زیر برگرفته از این مجموعه و از خاطرات «یدالله بلوجانی» از پیشکسوتان و رزمندگان دفاع مقدس استان کرمانشاه است. ... گرمای تابستان در جبههی گیلانغرب طاقتفرسا بود. برای همین روزانه چندین قالب یخ بین بچهها توزیع میشد. همیشه از کمبود یخ و شیوهی تقسیم آن معترض بودند. من مسئول یکی از دستهها بودم. برای رفع این مشکل یکی از نیروهای بسیجی که حتّی نماز شبش هم قضا نمیشد را مسئول توزیع یخ کردم. او یخها را به طور مساوی تقسیم میکرد و به بچهها میداد. از درایت او همهی سنگرها از نعمت یخ کافی برخوردار میشدند. مدتی گذشت تا این بسیجی مخلص که اسمش یادم نیست، به شهادت رسید. بعد از آن، کمبود یخ و نارضایتی دوباره نمایان شد. انتهای پیام/
[ پنج شنبه 12 مرداد 1396 ] [ 7:09 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
از ويژگیهای «عمليات غدير» اين است كه همانند «مرصاد» چند روز پس از قبول قطعنامه انجام گرفته است. کد خبر: ۲۵۰۸۸۹ تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۶:۰۰ - 03August 2017 به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، «عمليات غدير» در روزهای پايانی جنگ انجام گرفت. عملياتی بزرگ و تأثيرگذار كه اگر با موفقيت همراه نمیشد، شايد اكنون تاريخ جنگ بهگونه ديگری رقم میخورد. از ويژگیهای «عمليات غدير» اين است كه همانند «مرصاد» چند روز پس از قبول قطعنامه انجام گرفته است.
[ پنج شنبه 12 مرداد 1396 ] [ 7:09 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش دفاع پرس از یزد، مراسم اولین سالگرد شهید مدافع حرم «سید غلامحسین موسوی» پنجشنبه 12 مردادماه ساعت 18:300 در گلزار شهدای خلد برین یزد برگزار میشود. همچنین مراسم یادبودی همان روز بعد از نماز مغرب و عشاء در حسنیه سید گلسرخ منعقد میباشد. این مراسم نورانی با حضور خانوادههای معزز شهدای مدافع حرم، جانبازان و ایثارگران و عموم مردم همراه با مدیحهسرایی ذاکرین اهل بیت (ع) برگزار خواهد شد. به گزارش دفاع پرس، مدافع حرم «سید غلامحسین موسوی» که برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) عازم سوریه شده بود در مردادماه سال 1395 در نبرد با تروریستهای تکفیری داعش به شهادت رسید. انتهای پیام/
یادواره شهدای عملیاتهای «مرصاد» و «نصر7» در کرمانشاه برگزار میشود
به گزارش دفاع پرس از کرمانشاه، مراسم گرامیداشت سالگرد 557 شهید استان کرمانشاه در عملیات «مرصاد» و 722 شهید عملیات «نصر7» و همچنین بزرگداشت شهید والامقام «سید محمد سعید جعفری» در کرمانشاه برگزار میشود.
ادامه مطلب
آیین گرامیداشت شهید «عباس بابایی» برگزار شد
ادامه مطلب
خادمان رضوی با خانواده شهدای اهواز دیدار کردند
به گزارش دفاع پرس از اهواز، خادمان بارگاه ملکوتی امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در سفر خود به خوزستان با خانواده شهدای اهواز دیدار کردند.
در همین راستا جمعی از خادمان حرم حضرت ثامنالحجج امام رضا (ع) به دیدار خانواده شهیدان «مجید، محمود و احمد خمبیشوشتری» رفتند و از آنها تجلیل کردند.
خادمان حرم حضرت رضا (ع) در این دیدار نورانی هدایای تبرکی آستان قدس رضوی را به خانواده شهیدان خمبیشوشتری اهدا کردند.
انتهای پیام/
ادامه مطلب
روزشمار دفاع مقدس (12 مرداد)
ادامه مطلب
ناگفتههای جنگ به روایت «حاجقاسم» در یک مستند
این مستند به همت موسسه فرهنگی هنری جنات فکه، به تهیهکنندگی «علی حسینپور» و کارگردانی «علی اصغر غریب» ساخته شده است.
مستند بازمانده ۱۳ مرداد مصادف با خجسته میلاد حضرت رضا علیه السلام در کانال رسمی جنات فکه منتشر میشود.
منبع: مشرق
ادامه مطلب
برگزاری آیین گرامیداشت شهید «حسن رجاییفر» در ساری
ادامه مطلب
دست پر خیر و برکت یک بسیجی در گرمای طاقتفرسای جبهه
به گزارش دفاع پرس از کرمانشاه، کتاب «یک نکته از هزاران» مشتمل بر خاطرات جمعی از سرداران و رزمندگان دفاع مقدس در غرب کشور است، که توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارشهایدفاع مقدس استان کرمانشاه جمعآوری و تدوین شده است.
ادامه مطلب
دشمن را وجب به وجب عقب رانديم
آن زمان كه دشمن بعثی به تصور ضعف در جبهه ايران اسلامی به كشورمان حمله كرد، يگانهای حاضر در منطقه خوزستان يا آنهايی كه به سرعت خود را به اين جبهه رسانده بودند، چنان مقاومتی در برابر انبوه تانکهای دشمن نشان دادند كه براي بعثيها قابل باور نبود. اين يگانها در ميان كمبود تسليحات و نفرات، طي عمليات غدير به صفوف تانكهاي دشمن حمله كردند و او را وجب به وجب و متر به متر وادار به عقبنشيني كردند. در حالي كه هنوز در ايام گرم مردادماه قرار داريم، به سراغ سرهنگ امين ياميني از رزمندگان حاضر در عمليات غدير رفتيم تا بيشتر از حال و هواي روزهاي پاياني جنگ بدانيم.
به عنوان يك رزمنده حضور در جبهههاي جنگ را از چه زماني تجربه كرديد؟
من متولد سال 46 هستم. وقتي جنگ شروع شد سنم به جبهه رفتن قد نميداد، اما از زماني كه مجوز اعزام گرفتم تقريباً تا پايان جنگ در جبهه بودم. سال 62 در 16 سالگي براي اولين بار به عنوان بسيجي به جبهه رفتم. كمي بعد پاسدار شدم و تداوم حضورم در جبهه در همين كسوت پاسداري بود تا اينكه جنگ به اتمام رسيد.
تمام اين مدت را در لشكر 10 سيدالشهدا(ع) بوديد؟
اكثر بچههاي استان تهران رزمنده لشكر10 سيدالشهدا(ع) ميشدند و من هم عمده حضورم در جبههها را در اين لشكر بودم.
بين 27 تير ماه تا حدود پنجم مردادماه كمتر از 10 روز ميشود، اما روزهايي پر التهاب و پر حادثه كه هر آن اتفاقي در جبههها ميافتاد، آن زمان در كدام منطقه بوديد؟
همانطور كه گفتيد روزهاي آخر جنگ واقعاً شرايط خاصي در جبههها حكمفرما بود. اول پذيرش قطعنامه، بعد حمله دشمن، سپس حمله منافقين و حوادث ديگر كه باعث شد اين مقطع از جنگ را يكي از خاصترين مقاطع دفاع مقدس بدانيم. آن زمان من فرمانده يكي از گروهانهاي گردان حضرت زينب(س) از لشكر 10 بودم. بخشي از نيروهاي لشكر مقارن با روزهاي پاياني جنگ در ماووت عراق مستقر بودند. بعد از عمليات نصر 4 كه ماووت را گرفتيم، همين طور آنجا بوديم تا اينكه قطعنامه پذيرفته شد و از ما خواستند منطقه را تخليه كنيم. در ماووت خبر پذيرش قطعنامه را شنيديم.
حال و هواي آن روزهاي جبههها چطور بود؟
در رأس پذيرش قطعنامه حضرت امام قرار داشت و به تبعيت از ايشان ما هم موضوع را پذيرفتيم ولي يكسري مسائل وجود داشت كه باعث ناراحتي و نگراني رزمندهها ميشد. حضرت امام از اول جنگ تا روزهاي پاياني جنگ شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه را بيان ميكردند اما ما ميديديم كه فتنه هنوز وجود دارد و قطعنامه نيز پذيرفته شده است. اين نگراني بين رزمندهها وجود داشت كه مبادا برخي با اهمالكاريشان باعث نوشيدن جام زهر توسط حضرت امام شدهاند. خوب يادم است وقتي اخبار ساعت 2 بعدازظهر 27 تيرماه 67 پذيرش قطعنامه را اعلام كرد، موجي از ناراحتي در ميان رزمندهها ايجاد شد. حتي بعضي از رزمندهها گريه ميكردند. لحظات قابل وصف نيست. منتها همانطور كه عرض كردم چون در رأس پذيرش قطعنامه، امام قرار داشت، ما خودمان را مكلف به امر ولي فقيه ميدانستيم.
دو يا سه روز بعد از پذيرش قطعنامه هم كه دشمن حمله كرد. شما كه در منطقه ماووت بوديد چطور خودتان را به جنوب رسانديد؟
بعد از پذيرش قطعنامه به ما دستور دادند بايد به عقب برگرديم. در همين بين خبر رسيد كه دشمن به مناطق مرزي شلمچه، زيد، شرهاني، پيچ انگيزه و. . . حمله كرده است. در واقع دشمن از شمال تا جنوب خوزستان حمله كرده بود. انگار كه زمان به عقب برگشته باشد، بار ديگر مثل 31 شهريورماه 1359 شاهد حمله همهجانبه بعثيها بوديم. لشكر 10 دو اردوگاه اصلي در جنوب داشت. يكي در كنار سد دز نزديكيهاي دزفول و ديگري اردوگاه كوثر در اهواز. به محض شنيدن حمله دشمن، همه گردانها براي بازسازي نيروهايشان به اين دو اردوگاه رفتند. آن زمان كمبود نيرو داشتيم و بايد گردانها يگان رزميشان را بازسازي ميكردند. يادم است همان روز 31 تيرماه شايد چند ساعت بعد از يورش دشمن، روي جاده اهواز به خرمشهر با آنها درگير شديم.
در صحبتهايتان به كمبود نيرو اشاره كرديد، چرا در مقطع حساسي مثل آخر جنگ بايد جبههها با كمبود نيرو رو بهرو ميشدند؟
بخشي شايد به خاطر جو پذيرش قطعنامه بود كه مردم احساس ميكردند حالا كه جنگ تمام شده نيازي به حضور در جبههها نيست. بخشي هم مربوط به فصل تابستان ميشد. خيلي از مردم روستايي در تابستان سر زمينهاي كشاورزي كار ميكردند و امكان حضور در جبهه را نداشتند. فقط برخي از ادارات و نهادها اعزام داشتند كه نيروهايشان پاسخگوي گستره جبههها نبود. همه اين عوامل دست به دست هم داده بودند تا در آن مقطع حساس، تيپها و لشكرها كمبود نيرو داشته باشند.
عراقيها تا چه مناطقي پيشروي كرده بودند؟
سرعت پيشرويشان واقعاً زياد بود. در برخي از مناطق به عمق 100 كيلومتري نفوذ كرده بودند. خود ما اولين جاهايي كه با دشمن درگير شديم در پادگان حميد، ايستگاه حسينيه و دارخوين بود. در اين سه نقطه بود كه گردانهاي لشكر 10 به مصاف دشمن رفتند. هر كدام از اين مناطق چند كيلومتر با هم فاصله دارند و شرايطي پيش آمده بود كه گردان بدون اينكه ارتباطي با هم داشته باشند، مستقلاً با دشمن درگير ميشدند.
در همين زمان امام يك پيام عجيبي صادر ميكنند و از سپاه ميخواهند متر به متر بجنگد و دشمن را بيرون بيندازد، شنيدن اين پيام خاص چه حسي را در ميان رزمندهها ايجاد كرد؟
پيام امام(ره) به اين مضمون بود كه «اين نقطه حياتي كفر و اسلام است. يعني نقطه شكست يا پيروزي يا اسلام يا كفر است و بايد متر به متر جنگيد و هيچ چيز از هيچ كس پذيرفته نيست و اينجا نقطهاي است كه يا موجب ميشود سپاه دوباره در كشور حيات پيدا كند يا براي هميشه يك سپاه ذليل و مردهاي بشود.» وقتي اين پيام صادر شد، ما به حساسيت اوضاع بيش از پيش پي برديم. تلنگري براي ما بود كه باعث شد نيرو و انگيزه فوقالعادهاي در ميان رزمندهها ايجاد شود. همين طور ايشان پيامي را هم براي مردم اهواز و خوزستان صادر كرده بودند. بعد از صدور اين پيامها، ما به رغم كمبود تسليحات و امكانات با شدت بيشتري با دشمن درگير شديم. بچهها بيمحابا ميجنگيدند. بعثيها هم كه از نظر تسليحات واقعاً برتر بودند، مقاومت ميكردند و در بعضي از نقاط برخي از گردانها تا آستانه محاصره توسط دشمن پيش رفتند. شما تصور كنيد ما بايد در گرماي اواخر تيرماه و اوايل مردادماه در جبهه خوزستان با ستونهاي تانك دشمن ميجنگيديم، اما چون ميخواستيم دل امام را شاد كنيم، بچهها تا آخرين رمق مقاومت ميكردند و توانستيم روي بعثيها را كم و آنها را وادار به عقبنشيني كنيم. اگر اين مقاومتها نبود امكان سقوط خرمشهر ميرفت. آن وقت دشمن دست پري در مذاكرات داشت كه شكر خدا موفق به اين كار نشد.
همين درگيريها نام عمليات غدير گرفت؟
ما در دو مرحله وارد عمليات شديم. عمليات غدير كه البته بعدها اين نام روي آن گذاشته شد، در سوم مردادماه انجام گرفت. ابتدا ما دشمن را كه در برخي از نقاط 100 كيلومتر پيشروي كرده بود عقب زديم و در مرحله بعدي بايد مرزها را تأمين ميكرديم. بنابراين در روز دوم مردادماه 67 در اتاق جنگي كه در منطقه شلمچه قرار داشت، توسط مرحوم حاج حسين پروين جانشين وقت لشكر 10 سيدالشهدا(ع) براي عمليات غدير توجيه شديم. آن زمان سردار علي فضلي دچار مشكلات جسمي شده بود و حاج حسين پروين به جاي ايشان يگان را فرماندهي ميكرد. بعد از توجيهات و هماهنگيهاي اوليه قرار بر انجام عمليات شد. اما منطقه عملياتي از يك عقبه ضعيفي برخوردار بود. بايد روي جادهاي عمل ميكرديم كه دو طرفش آب گرفتگي بود و به موازاتش جاده ديگري قرار داشت كه يگانهاي ديگر از آنجا وارد عمل ميشدند. ما بايد با يگانهاي همجوارمان روي جاده آسفالته الحاق ميكرديم و دست ميداديم. واقعاً كار سختي پيشرو داشتيم.
دشمن چه امكاناتي را براي مقابله با رزمندهها تدارك ديده بود؟
در اين عمليات ما هيچ راهي جز ورود به اهواز و خرمشهر از طريق جاده نداشتيم. جادهاي كه 20، 30 متر بود و دشمن هم اين را به خوبي ميدانست و روي عرض جادهاي كه 20 الي 30 متر بيشتر نبود، انواع و اقسام سلاحهاي منحني زن، توپ، تانك،ضد زره و... مستقر كرده بود. اكثر بچههايي كه در اين عمليات توفيق شهادت نصيب شان شد، به واسطه گلوله مستقيم تانك يا اس پي جي به شهادت رسيدند. يعني شاهد يك جنگ تمام عيار تن و تانك بوديم. اما رزمندهها جانانه جنگيدند و مواضع عراق را يكي بعد از ديگري تسخير كردند و تا قبل از روشنايي صبح به نقطه صفر مرزي رسيديم و مرزها را تأمين كرديم. در اين عمليات شهدايي مثل مصطفي چارلنگ، علي دهقان، حسن تلاوت و... را داديم تا توانستيم دوباره به مرز شلمچه برسيم.
گويا بعد از رسيدن نيروها به شلمچه، رزمندهها ميخواستند دوباره به خاك عراق ورود كنند؟
وقتي رزمندهها به مرز رسيدند، به دليل خيانتي كه دشمن كرده بود ميخواستند آنها را داخل خاك خودشان تعقيب كنند ولي وقتي خبر به حضرت امام ميرسد، ايشان ميفرمايند ما به واقع كلمه قطعنامه را پذيرفتهايم و مثل دشمن نيستيم كه خلف وعده كنيم. بنابراين در همان مرزها مستقر شديم و به خاك عراق ورود نكرديم.
چه زماني جبههها آرامش خود را بازيافتند؟
ميتوانم بگويم از روز بعد از عمليات يعني از چهارم مردادماه آرامش منطقه را فراگرفت اما در همين زمان خبر حمله منافقين از مرز خسروي و پيشرويشان به كرند و اسلام آباد را شنيديم. به دستور فرمانده لشكر، يك عده از رزمندهها كه در اردوگاه دزفول بودند، به منطقه عملياتي مرصاد هلي برن شدند و در عمليات مرصاد شركت كردند. هر لحظه و هر ساعت دو هفته پاياني جنگ مملو از حوادثي بود كه انگار تمامي نداشت. جنگ به ظاهر تمام شده بود، اما هر روز با واقعه و حادثه خاصي روبهرو بوديم. حوادثي كه به لطف خدا و ايستادگي رزمندگان همگي به نفع جبهه خودي تمام شد و ما دفاع مقدس را با دو عمليات پيروز و موفق «غدير و مرصاد» به اتمام رسانديم.
منبع: روزنامه جوان
ادامه مطلب
برگزاری اولین سالگرد شهید مدافع حرم «سید غلامحسین موسوی» در یزد
ادامه مطلب