شهید غواص احراز هویت شده "مهدی عبدالله زاده" در وصیتنامهاش نوشته است: خواهران عزیزم شما هم زینبوار راه من را ادامه دهید و برای اسلام مبلغ باشید.
|
ادامه مطلب
[ دوشنبه 12 مرداد 1394 ] [ 1:50 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش دفاع پرس از فارس، گروه تفحص سیره شهدای شهرستان کازرون چهارمین برنامه امتداد نور را تحت عنوان یادبود شهدای عملیات پیروزمندانه والفجر۲ در بهشت زهرای کازرون برگزار کرد.
مدیر گروه تفحص سیره شهدا در این محفل اظهار داشت: محفل امتداد نور ۴، مزین به نام شهید مرتضی جاویدی از فرماندهان نامی دفاع مقدس بود که به نقل از شهید صیاد شیرازی، تنها فرمانده ای بود که دیدم امام پیشانی او را بوسید.
حجت الاسلام موسی آزاده تصریح کرد: محفل امتداد نور۴ در جهت شناساندن شهدا و رزمندگان کازرونی حاضر در این عملیات پیروزمندانه صورت گرفت.
مهمانان ویژه این برنامه چهار تن از یادگاران فاتح تنگه ی احد بودند که برای اولین بار پس از جنگ در محفل امتداد نور دور هم جمع شدند، از جمله مسعود کبیری، مصطفی خسروی، محمدرضا ملک زاده، مهدی افشار و مجید پناه.
به بیانات این رزمندگان: عملیات والفجر۲ عملیاتی بی بازگشت و مظلوم ترین و سخت ترین عملیاتها بود و رزمندگان خود را به آب وآتش زدند که دشمن را عقب برانند وبا اینکه گردان فجر میتوانست تن به محاصره ندهد ولی بخاطر خون رفیقانشان که بر زمین ریخته شده بود ایستادگی کردند.
این رزمندگان همچنین اظهار داشتند: شهید جاویدی درحین محاصره در جواب شهید صیاد که فرمود عقب نشینی کنید، گفت: سلام مارا به امام برسانید و بگوید ما نمیگذاریم تنگه احد در اسلام دوباره تکرار شود .
در پایان اضافه کردند که علت مظلومیت عملیات والفجر۲ از آن جهت است که تا کنون محفلی به این شکل برگزار نشده و یادی از شهدا و یادگاران این عملیات نشده است.
به گزارش دفاع پرس، در این محفل ایستگاه نقاشی برای کودکان با موضوع دفاع مقدس در نظر گرفته شده بود که در پایان مراسم هم به نفرات برتر این ایستگاه و هم طی قرعه کشی به افراد حاضر در محفل جوایزی اهدا شد.
انتهای پیام/
[ دوشنبه 12 مرداد 1394 ] [ 1:47 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، زهرا رستمی مادر طلبه شهید محمدصادق معلمی از شهدای غواص احراز هویت شده مازندرانی در گفتوگویی اظهار کرد: فرزندم زمانی که 14 سالهاش بود به جبهه اعزام شده بود و تا 18 سالگی در جبهه حضور مستمر داشت و در این سن نیز به شهادت رسید.
منبع: فارس
[ دوشنبه 12 مرداد 1394 ] [ 1:47 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش فضای مجازی دفاع پرس، وبلاگ"دین پژوهان" نوشت:
بعضی عکسها یک کتاب حرف دارن برای گفتن؛
بعضی عکسها را نمیتوان ترجمه کرد،
باید زل زد.
بعضی عکسهارو نباید تفسیر کرد،
تنها باید چشم چراند و ساکت بود.
به این عکس که نگاه میکنم سرم سوت میکشد.
گُر میگیرم...در کنج عاقبت و امنیت نمیشود این مردمان آواره و دلخون را درک کرد.
باید خودت آنجا باشی و ببینی که چگونه در عرض چند ثانیه، خانهای به ویرانه تبدیل میشود!
و جمعی آواره و گرسنه و تشنه.
باید باشی و ببینی که چطور حرامیان زمان،
ناموس و شرف مسلمانان را به تارج بردهاند.
دیگر چطور می توان ژست حقوق بشری غرب را باور کرد؟!!!
همان هایی که تنور جنگ را گرم می کنند و نان صلح میپزند!!!
چطور می شود این عکس را دید و بی تفاوت بود؟
درد دارد این عکس. غم دارد این عکس...
[ دوشنبه 12 مرداد 1394 ] [ 1:46 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش فضای مجاز دفاع پرس، تا حالا فکر کردیم داستان کدام شهید جذابتر است یا آدم را بیشتر متحول میکند؟؟
شهید مستجاب الدعوه سید مهدی غزالی
[ دوشنبه 12 مرداد 1394 ] [ 1:45 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ دوشنبه 12 مرداد 1394 ] [ 1:44 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی ( 12 مرداد 1394)
• شهادت نادر افخمی (1360ش)
• شهادت حسین کامیابی (1362ش)
• شهادت علیاصغر کنی (1362ش)
• شهادت مرتضی زارع (1362ش)
• شهادت شعبان مصیبی (1362ه.ش)
• شهادت احمد ملائی (1362ه.ش)
• شهادت سردار سید محمد گلگون (1364ه.ش)
• شهادت سردار رجبعلی برزگر (1360ه.ش)
• شهادت سردار محمدتقی برزگر (1360ه.ش)
• شهادت سردار شهید قاسم برادرنژاد (1362ه.ش)
• شهادت سردار شهید حسینعلی عظیمی (1362ه.ش)
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 17 شوال 1436 )
• وقوع غزوهی "خندق" معروف به جنگ احزاب در مدینه(5 ق)
• تسخیر شهر مرو توسط ابومسلم خراسانی(130 ق)
• وفات "سیدابراهیم کربلایی" عالم مسلمان(1263 ق)
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 3 آگوست 2015 )
• اعلان جنگ آلمان به فرانسه در آغاز جنگ جهانی اول (1914م)
[ دوشنبه 12 مرداد 1394 ] [ 1:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ دوشنبه 12 مرداد 1394 ] [ 1:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش فضای مجازی دفاع پرس، عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت:
[ دوشنبه 12 مرداد 1394 ] [ 1:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
تنها فرماندهای که امام پیشانی او را بوسید
ادامه مطلب
پسرم در زمان خداحافظی به من گفت که مفقود میشود
وی با بیان اینکه در تاریخ 24 دیماه سال 65 خبر شهادت و همزمان نیز خبر مفقود شدنش به ما اعلام شد تصریح کرد: زمانی که فرزندم به جبهه میرفت به من گفته بود مفقود میشود و جسدش در خاک عراق میماند.
وی در پاسخ به این سؤال که وقتی اسامی اسراء اعلام میشد شما برای پیدا کردن پسرتان تلاش نکردید، گفت: پدرش همیشه چشم به راه بود؛ ولی من میگفتم که در نیزارهای عراق جسدش ماند، ولی با این حال امید داشتم که پسرم زنده باشد.
مادر طلبه شهید محمدصادق معلمی در پاسخ به این سؤال که از زمان حضور شهدای غواص شما فکر میکردید فرزند شما در بین این شهدا باشد، گفت: با توجه به صحبتهای فرزندم در زمان خداحافظی فکر نمیکردم فرزندم در بین این شهدا باشد.
وی با اشاره به اینکه پس از حضور شهدا با خانواده ما تماس گرفتند و پسر و دخترم را از قبل در جریان این موضوع قرار دادند، تصریح کرد: پسر و دخترم رفتند آزمایش خون دادند و دخترم برای اینکه من احساس ناراحتی نکنم به من گفت جواب این آزمایش شش ماه دیگر مشخص میشود، اما حدود یکماه پیش مشخص شد فرزند من نیز در بین این شهداست.
رستمی با اعلام اینکه ابتدا قبول نمیکردم که فرزند من باشد، افزود: به من اعلام کردند که گمنام دفن میکنیم و بنده برای پذیرش این موضوع که فرزندم هست یک شرط گذاشتم و شرطم این است اگر زمانی استخوانش را در دست گرفتم و صداش کردم تکان خورد بنده این موضوع را میپذیرم.
وی یادآور شد: روز گذشته بسیاری از مسئولان استانی و شهرستانی در منزل ما حضور یافتند، بنده قبل از بیان مطلبی درباره شهیدم از مسئولان گلایه کنم که در این مدت سراغی از خانواده ما نگرفتند، بحث ما اصلا مسائل مالی نیست چون مشکلی از این بابت نداشتیم، 29 سال از زمان شهادت فرزندم گذشت و در این زمان کسی از ما نپرسید که کجا هستیم و با درد فراغ چه میکنیم.
مادر طلبه شهید محمدصادق معلمی خاطرنشان کرد: پس از تماسی که مسئولان از تهران داشتند و وجود نشانیهای از جمله شانه زرد و آدرسی منزل ما که در جیب فرزندم بود، مشخص شد این پیکر مربوط به فرزند بنده هست.
وی اضافه کرد: بسیار خوشحال هستم پیکر فرزندم برگشت و این موضوع را پذیرفتم و به بسیاری از اطرافیانم در این زمینه دلداری میدهم.
خانم رستمی ادامه داد: در حال حاضرم دخترم بیتابی میکند. پسرم اسماعیلوار هجرت کرد و حتی برای فرزندم قبر انتخاب کردم و با اینکه فرزندم را پیدا کردم آرامش خاصی دارم.
ادامه مطلب
بیایید کمی برای این عکس بمیریم
تصویری که باید برایش از عمق جان را بدرد میآورد و آه از نهاد بر میکشاند.
بعضی عکسها تا عمق وجود انسان نفوذ میکنند!
بیایید برای این عکس کمی بمیریم!
این عکس در روز ۳۱ ژانویه سال ۲۰۱۴ [مصادف با بهمن ۱۳۹۲] در منطقه حومهای یرموک که متعلق به آوارگان فلسطینی در سوریه است، گرفته شده است و ازدحام در صف دریافت غذا را نشان میدهد.
ما پیرو پیامبری هستیم فرمود: «مَنْ سَمِعَ رجلاً ینادی یاللمسلمین فَلْمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم؛ کسی که بشنود مرد مظلومی از مسلمانان کمک میخواهد، ولی او را یاری نکند، مسلمان نیست».
ما رهرو آئینی هستیم که پیامبرش فرمود: «ما آمَنَ بی مَن باتَ شَبْعانَ وجارُهُ جائعٌ . قالَ : وما مِن أهلِ قریةٍ یَبِیتُ و فیهِم جائعٌ ، یَنظُرُ اللّهُ إلیهِم یومَ القِیامَةِ؛ به من ایمان نیاوردهاست آن که شب را با شکم سیر بخوابد و همسایهاش گرسنه باشد. و فرمود: اهل هر آبادى که شب را بگذرانند و در میان ایشان گرسنهاى باشد ، روز قیامت خداوند به آنان نظر (رحمت) نمىافکند».
ادامه مطلب
کدام شهید را انتخاب می کنیم؟
بد نیست یه دور لیست پایین رو ببینیم
گاهی واقعا انتخاب سخت میشود ....؟
شهیدی که تمامی زندگیش با حضرت زهرا سلام الله علیها پیوند خورده بود و حتی شبیه مادرسادات شهید شد
شهید محمدرضا تورجی زاده
شهیدی که نشانی قبر خود را داد
شهید حمید (حسین) عرب نژاد
شهیدی که قرضهای یک نفر را داد
شهید سید مرتضی دادگر درمزاری
شهیدی که بدنش با اسیدهم از بین نرفت و پس از ۱۶ سال با پیکر سالم به میهن بازگشت
شهید محمدرضا شفیعی ۱۴ ساله
شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت
شهید محمودرضا ساعتیان
شهیدی که در قبر خندید
شهیدمحمدرضا حقیقی
شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند
شهید عباس صابری
شهیدی که روز تولدش شهید شد
شهید سید مجتبی علمدار
شهیدی که هرهفته مادرش را سر قبر صدا میزد
شهیدی که لحظه خاکسپاریش خندید
شهید علیرضا حقیقت
شهیدی که غرور امریکایی ها را شکست
شهید نادر مهدوی
شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است
شهید هادی ثنایی مقدم ۱۵ ساله
دو شهیدی که پیکرشان هنگام نبش قبر سالم بود
شهید بهنام محمدی از دوران دفاع مقدس و شهید رخشانی از شهدای قبل از انقلاب که توسط ساواک شهید شد
شهیدی که سیدحسن نصرالله سخنرانی خود را با نام او نامگذاری کرد
شهید احمد علی یحیی
شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت
شهید رجبعلی غلامی از افغانستان
شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
شهید علی اکبر دهقان
شهیدی که بخاطر فاش نکردن رمز بی سیم بدنش قطعه قطعه شد
شهید بروجعلی شکری
شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود
شهید محمدحسین شیرزاد نیلساز
شهیدی که با پیشانی بند "یاحسین شهید" ایرانی بودنش محرز شد
از شهدای گمنام هستند
شهیدی که بر بدنش عکس یک زن خالکوبی بود
ایشان غواص بودند دوست نداشت کسی ان تصویر را ببیند برای همین جاویدالاثر شدند و پیکرشان در اروند ماند و علیرغم ذکر داستانشان همرزمانشان اسم ایشان را ذکر نکردند
شهیدی ک چشمهاشو در قبر باز کرد
شهیدعلی اکبر صادقی
شهیدی که مرگ رو به اعضای بدنش مژده داد
شهید چمران
شهیدی که شب قبل از شهادت لباس نو پوشید و گفت به دیدار خدا میره
شهید علم الهدی
ادامه مطلب
ادامه مطلب
روزشمار دفاع مقدس (12 مرداد 94)
ادامه مطلب
با مناجات و نماز دلت را آرام کن
ادامه مطلب
تازه فهمیدم بیخیال این حرفها است!
وقتی آمد توی اتاق، روی صندلی نشسته بودم. همه جلوی پایش بلند شدند، اما حتی وقتی به من دست میداد، باز سرجایم نشسته بودم. وقتی رفت، تازه فهمیدم کی بوده. روز بعد رفتم پیشش تا عذرخواهی کنم. گفتم: من قبلاً خدمت شما نرسیده بودم و دیروز که شما رو دیدم، نشناختم. خیلی خونسرد پرسید: مگه چی شده؟ گفتم: دیروز...داخل اتاق ...
آرام گفت: چیزی یادم نمیاد؛ مگه موضوع مهمی بوده؟ تازه فهمیدم بی خیال این حرفها است.
دوید به طرف تدارکات. فریاد میزد....!!!
بچههای تدارکات لطف کرده بودند و یک کارتن خرمای مرغوب آورده بودند توی سنگر فرماندهی. وقتی وارد سنگر شدم، کارتن خرما وسط سنگر بود. یک دانه برداشتم و گفتم: به به، به شما خرمای درجه یک دادن، مثل ما نیستین که، وضع تون خوبه.
پرسید: مگه به شما خرما ندادن؟ گفتم: دادن، اما نه به این کیفیت.
این را که گفتم، با عصبانیت کارتن خرما را برداشت و دوید به طرف تدارکات. فریاد میزد: به چه حقی به خودت اجازه دادی این خرمای مرغوب رو بیاری توی سنگر فرماندهی...
کارتن خرما را گذاشت و یک کارتن از خرماهای درجه 2 برداشت.
چرا رکعت دوم نمازت رو این قدر آروم خوندی...؟!!
زیر باران گلوله به نماز ایستاد. رکعت اول را با سرعت خواند، اما رکعت دوم را خیلی آهسته و با طمأنینه.
نماز که تمام شد، پرسیدم: چرا رکعت دوم نمازت رو این قدر آروم خوندی؟ جواب نداد. اصرار که کردم، گفت: چنان گلوله میاومد که رکعت اول رو با عجله خوندم، برای یک لحظه یادم اومد در حال صحبت کردن با خدا هستم، ولی از ترس تیر و ترکش فقط به جون خودم فکر میکنم. به همین دلیل استغفار کردم و رکعت دوم رو عادی خوندم.
هدیه به روح شهید احمد عبدالهی جانشین گردان غواص لشکر ثارالله
ادامه مطلب
ادامه مطلب