طرح/ شهادت با زبان روزه
در عملیات رمضان بسیاری از عزیزان به وصال حضرت حق پیوستند در حالی که روزه دار بودند و لبهایشان خشکیده بود. اما به عشق اباعبدالله الحسین (ع) و عطش کربلا رفتند و به شهادت رسیدند.
کد خبر: ۲۸۳۶۳۲
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۳:۱۱ - 15March 2018
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 اسفند 1396 ] [ 5:31 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
نخستین ایرانی که موفق به طی دوره خلبانی و پرواز با هواپیما شد، «کلنل (سرهنگ) محمدتقی خان پسیان» بود که در سال ۱۲۹۹ به هنگام حضور در کشور آلمان موفق به این مهم شد و با انجام 33 سورتی پرواز نام خود را به عنوان نخستین خلبان ایرانی در تاریخ ثبت کرد. کد خبر: ۲۸۳۶۶۳ تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۸ - 15March 2018 به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، فرهاد عبداللهی، پژوهشگر تاریخ، نوشت: «سال ۱۳۰۳ خورشیدی -۱۹۲۴ میلادی به دستور رضا شاه، نخستین گروه از خلبانان نیروی هوایی در ایران در ۶ اسفند ۱۳۰۳ -۲۵ فوریه ۱۹۲۵، آموزش دیده و آماده پرواز شدند. در قرارداد ۳۰۶ مادهای هیأت مختلط نظامی ایران و انگلستان در سال ۱۹۱۹ و به هنگام تشکیل قشون متحدالشکل در سازمان ارکان حرب کل قشون در شعبه تنسیقات، دفتری هم به نام دفتر هواپیمایی پیشبینی شد و برای نخستین بار در قشون ایران نام هواپیمایی جزو سازمان درآمد تا هسته مرکزی نیروی هوایی را پی ریزی کند. نخستین ایرانی که موفق به طی دوره خلبانی و پرواز با هواپیما شد، «کلنل (سرهنگ) محمدتقی خان پسیان» بود که در سال ۱۲۹۹ به هنگام حضور در کشور آلمان موفق به این مهم شد و با انجام سی و سه سورتی پرواز نام خود را به عنوان نخستین خلبان ایرانی در تاریخ ثبت کرد.نخستین فردی که برای آموزش خلبانی و امور هوایی به اروپا اعزام شد«سرهنگ احمدخان نخجوان» بود که در خرداد ۱۳۰۲ به اتفاق سایر دانشجویان ایرانی در «دانشکده خلبانی ایستر فرانسه» به تحصیل پرداخت. پس از مدت کوتاهی سه نفر دیگر از محصلین اعزامی به اروپا نیز به رشته هواپیمایی پیوستند که عبارت بودند از: «سلطان(سروان) احمدمیرزا خسروانی»، «نایب اول (ستوان یک)خلیل خان مرجان» و «نایب اول(ستوان یک) آقا بزرگ مهنا.» در خرداد ۱۳۰۳ نیز ۱۰ محصل ایرانی برای آموزش یک دوره ۱۸ ماهه فن خلبانی به شوروی اعزام شدند. «سرتیپ امانالله میرزا» که در خرداد ۱۳۰۲ با عنوان سرپرستی محصلین به اروپا اعزام شده بود مأموریت داشت ۱۲ فروند طیاره از فرانسه برای ایران خریداری نماید. این طیارات در بهمن ما ۱۳۰۲ با کشتی حمل و در بوشهر پیاده شدند تا از بوشهر به تهران پرواز نمایند. در اسفند ماه همان سال این هواپیماها به تهران حرکت کردند و متعاقب آن دو فروند هواپیمای خریداری شده از شوروی هم وارد تهران شد و چند هواپیمای یونکرس آلمانی با خلبان و مکانیسین وارد ایران شده و شرکتی برای حمل مسافر در داخل ایران تشکیل دادند. در خرداد ۱۳۰۳ حکم عمومی قشون تحت شمار ۲۲۲ برای تأسیس نیروی هوایی صادر شد و سرهنگ احمد خان نخجوان به ریاست آن برگزیده شد. تحصیلات خلبانی سرهنگ احمد خان نخجوان در سال ۱۳۰۴ پایان یافت و در اواخر بهمن ماه همان سال با یک فروند هواپیمای خریداری شده از فرانسه راهی ایران شد و در روز پنجم اسفندماه در قلعه مرغی به زمین نشست و مورد استقبال رضاشاه و رجال و معاریف قرار گرفت.در سال ۱۳۰۶ سازمان هواپیمایی توسعه پیدا کرد و تعدادی دانشجویان نظامی که در فرانسه و شوروی فن خلبانی و مکانیکی آموخته بودند به ایران بازگشتند و دولت نیز ۱۳فروند هواپیمای جدید خریداری نمود به طوری که جمع هواپیماها به ۳۳ فروند رسید. از این تاریخ اداره هواپیمایی قشون در عملیات جنگی شرکت میکرد. در سال ۱۳۱۱ در ایران مدرسه خلبانی تأسیس شد و ۲۰ دانشجو پذیرفته شدند که مدت آموزش آنها دو سال بود. مدرسه خلبانی تا سال ۱۳۲۰ توانست ۳۰۰ خلبان تحویل نیروی هوایی بدهد. در سال ۱۳۱۲ مدرسه دیدهبانی هوایی که دوره آن یک سال بود تشکیل شد. آموزشگاه فنی و کارخانه هواپیماسازی شهباز نیز در این سال در نیروی هوایی آغاز به کار کرد.» منبع: روزنامه ایران
[ پنج شنبه 24 اسفند 1396 ] [ 5:28 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
۱۳ اسفند ۱۳۹۶ خورشیدی برابر با ۱۵ جمادی الثانی ۱۴۳۹ هجری قمری و ۴ مارس ۲۰۱۸ میلادی کد خبر: ۲۸۱۱۵۳ تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۱ - 04March 2018 رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی (۱۳ اسفند) • انجام اولین مرحله از مانور واحدهای واکنش سریع (چند ملیتی) در خلیج فارس توسط امریکا و عمان (۱۳۵۹ ه. ش) • یک شهید و ۱۶ زخمی در گلولهباران آبادان و خرمشهر (۱۳۶۱ ه. ش) • بر اثر پرتاب نارنجک به سوی نمازگزاران در پایان نمازجمعه در اشنویه، ۳ تن از نیروهای سپاه شهید و ۱۳ تن دیگر زخمی شدند (۱۳۶۱ ه. ش) • حمله عوامل حزب دموکرات به روستای شیعهنشین علیکندی در شمال ارومیه (۱۳۶۱ ه. ش) • شهادت شهید امیرحسین عظیمی (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۲ ه. ش) • پایان عملیات تکمیلی کربلای ۵ (۱۳۶۵ ه. ش) • آغاز عملیات کربلای ۷ در منطقه حاجعمران عراق و تصرف دو ارتفاع مهم این منطقه (۱۳۶۵ ه. ش) • پاتک دشمن در منطقه عملیاتی غرب کانال ماهی و دست به دست شدن هلالی پنجم و تلفات سنگین دشمن در این پاتک (۱۳۶۵ ه. ش) • شهادت شهید محمدعلی نیکنامی باجگیران جانشین فرمانده گردان یدالله لشکر ۵ نصر (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۵ ه. ش) • دیدار مسئولان راهیان نور کشور با رییس جمهور (۱۳۹۳ ه. ش) • رحلت فقیه بزرگ و استاد برجسته حوزه علمیه قم، آیت الله «میرزا محمد فیض قمی» (۱۳۲۹ ه. ش)
[ یک شنبه 13 اسفند 1396 ] [ 1:40 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
آمادهی عقبنشینی شدیم. تشنگی و گرسنگی تأثیر خود را گذاشته و نای حرکت را از ما گرفته بود. کلاه آهنی اختیار سر و گردنم را در دست گرفته بود و آن را به هر طرف که میخواست، کج میکرد. دیگر توان نگه داشتن سر را نداشتم. به نظر میآمد که کلاه آهنی ۱۰۰ کیلو شده است. کد خبر: ۲۷۳۸۸۳ تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۱:۳۹ - 04March 2018 به گزارش دفاع پرس از کرمانشاه، کتاب «مرصاد برگ زرین غرب» مشتمل بر خاطرات جمعی از سرداران و رزمندگان دفاع مقدس در غرب کشور است که توسط ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمانشاه جمعآوری و تدوین شده است که خاطره زیر برگرفته از این مجموعه و از خاطرات «علیمحمد زند» از فرماندهان و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس است. هر چه تیر و نارنجک داشتیم، تمام شده بود. من فقط یک خشاب تیر برایم مانده بود. راستش من خودم یک خشاب بیشتر استفاده نکردم و همه تیرها را به برادرانی که واردتر بودند و نیاز داشتند، داده بودم. صحبتهایی مبنی بر این که باید به عقب برگردیم از زبان بعضی از افراد به گوش میرسید. ما دیگر کارمان تمام شده بود و باید نیروهای تازه نفس جای ما را میگرفتند. آماده عقبنشینی شدیم. تشنگی و گرسنگی تأثیر خود را گذاشته و نای حرکت را از ما گرفته بود. کلاه آهنی اختیار سر و گردنم را در دست گرفته بود و آن را به هر طرف که میخواست، کج میکرد. دیگر توان نگه داشتن سر را نداشتم. به نظر میآمد که کلاه آهنی ۱۰۰ کیلو شده است. یک نفر داد میزد: «زخمیها را جا نگذارید؛ اسلحهها را جا نگذارید...» من به این حرفها گوش نمیدادم یا این که توانایی گوش دادن نداشتم؛ البته از اخطار هم خیلی خوشم نمیآمد. برای همین همه تجهیزاتی را که داشتم با خود آوردم. علاوه بر آن، یک اسلحه اضافه هم آوردم. خدا خدا میکردم کلاهآهنی از سرم بیفتد ولی نمیافتاد. از فرط خستگی هر چند پیروز بودیم ولی مانند لشکر شکست خورده به عقب برمیگشتیم. باید از تپه بالا میرفتیم. تقریباً ۱۰۰متری بالا آمده بودیم که یک نفر آمد و گفت: «یک مجروح داریم. میخواهیم او را ببریم.» نمیدانم کسی شنید یا نه؟! به دوستم گفتم: «باید او را ببریم.» پایش از ساق تیر خورده بود و آن را باند پیچی کرده بودند. اسلحهها را به دوستم دادیم. ۲ نفری زیر بازوی مجروح را گرفتیم و با خودمان آوردیم. ادامه راه برایمان مشکل بود. بعد از کمی حرکت، نفر سوم با تأیید مجروح گفت: «برای این که راحتتر بتوانیم او را ببریم، اسلحهها را به من بدهید تا جایی پنهان کنم. روزهای بعد میآییم و آنها را میبریم. من اول مخالفت کردم ولی از لحن او احساس کردم که بردن مجروح مهمتر است. ۱۰قدم، ۱۰قدم به راه خود ادامه دادیم تا به نزدیکی بالای تپه رسیدیم. برادر مجروح به دوستم گفت: «برو به نیروهایی که بالا هستند بگو بیایند کمکمان کنند.» رفت تا نیروی کمکی بیاورد. ما هم با خیال راحت خوابیدیم. نمیدانم چقدر گذشته بود. هوا تاریک شده بود که ۲ نفر نیروی تازه نفس آمدند و او را به بالای تپه رساندند. انتهای پیام/
[ یک شنبه 13 اسفند 1396 ] [ 1:40 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید «محمد علی تک» در وصیتنامه خود نوشته است: ای مردم شهیدپرور! اسلحه مرا نگذارید زمین و راه مرا ادامه بدهید و از رهبر پشتیبانی کنید و مانند مردم کوفه نباشید که حسین (ع) را تنها گذاشتند، نه! ما مردم کوفه نیستیم و امام عزیز را تنها نمیگذاریم و باید در عمل ثابت کنیم و امروز روز عمل است. کد خبر: ۲۸۰۸۷۹ تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۳:۴۵ - 04March 2018 به گزارش خبرنگار دفاع پرس از سمنان، شهید «محمدعلی تک»، فرزند «محمدرضا» در تاریخ ۱۵ مردادماه سال ۴۴ در روستای «رضیآباد» دامغان و در خانوادهای نه چندان متمکن به دنیا آمد. اوضاع کار و زندگی در روستا آن قدر سخت شد که وی و خانوادهاش تصمیم گرفتند تا به شهر مهاجرت کنند. پس از آن زندگی آنها کم کم سر و سامانی به خود گرفت و اوضاع رو به بهبود رفت. وی دوره ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و وارد دبیرستان شد و این مرحله را هم با موفقیت تا سال سوم دبیرستان طی کرد و بعد از آن به واسطه حمله نظامی عراق به خاک ایران که وضعیت بسیار بدی در بسیاری از مناطق به وجود آمده بود، تصمیم گرفت ترک تحصیل کند و در شرایط به وجود آمده به کمک مردم بیدفاع بشتابد. صدام ملعون با استفاده از هر وسیلهای سعی داشت به اهداف شوم خود دست پیدا کند و به دستور این اهریمن پلید، روزانه بسیاری از هموطنان شریفمان در نقاط مختلف به شهادت میرسیدند. هرچه این وضعیت سختتر میشد و هرچه این حلقه محاصره بر مردم تنگتر میشد، مردم از پیر و جوان برای دفاع از دین و ناموس، اشتیاق بیشتری از خود نشان میدادند. در این هنگام «محمد علی» هم مانند دیگر رادمردان ایرانی، تصمیم گرفت سهمی در خلق این حماسه تاریخی و قطع پای بیگانگان از این خاک مقدس داشته باشد؛ بنابراین به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و از این طریق چندین بار به جبهه اعزام شد و در این مدت جانانه در برابر دشمنان اسلام جنگید و دلاوری زیادی از خود نشان داد و سرانجام در تاریخ ۷ اسفندماه سال ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی «خیبر» واقع در جزیره مجنون مفقودالأثر شد. پیکر مطهر این پاسدار دلاور پس از چند سال توسط گروه تفحص پیدا شد و در گلزار شهدای دامغان آرام گرفت. وصیتنامه شهید «محمدعلی تک»: بسم الله الرحمن الرحیم «اَشْهَدُ اَنْ لا اله الا الله وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَدَ رَسولُ الله وَ اَشْهَدَ انَّ اَمیرالمؤمنین عَلی وَلی الله» «الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» با سلام درود بر منجی عالم بشریت مهدی (عج) و سلام و درود بر امام امت این قلب تپنده مستضعفین، این خار چشم مستکبرین، این قوت قلب مظلومین، این نابود کننده ظالمین، این بت شکن زمان خمینی عزیز و سلام بر مجروحین، معلولین و خانوادههای شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی. شکر خدای را که به ما هستی داد تا بتوانیم فکر کنیم، حرکت کنیم برای رضای او استقامت کنیم برای رضای او و جهاد کنیم برای رضای او. شکر خدا را که ما را از نیستی به هستی کشاند و سپاس خدایی را که بر ما منت نهاد تا توانستیم خدمتی برای اسلام کرده باشیم. بار پروردگارا! ما را بیامرز، بار پروردگارا! اسلام و اسلامیان و کسانی که خدمت برای اسلام میکنند [را] در پناه خودت نگهدار، الهی خالق یکتا و بی همتا! ما را جزو کسانی قرار بده که بر آنها انعام و پاداشی نیک دادی، نه مانند کسانی که بر آنها خشم و ذلت دادی. شکر خدای را که توانستم جان ناقابل را در راه خودش فدا کنم، میدانیم هر کاری آخرش پاداش دارد چه پاداشی بد و چه پاداشی خوب «هَل جَزاءُ الاِحسان الا الاِحسان» آیا پاداش نیکویی و احسان جز نیکویی و احسان است. باید بدانیم و به خود بقبولانیم که همه از این دنیای فانی رفتنی هستیم، این دنیا که ظلمت در آن سر افکنده، هیچ کس در این دنیا نمیماند و نخواهد ماند، پس چه کنیم که با افتخار برویم و آخرتی خوب داشته باشیم، فقط یک راه که آن راه «اِهدنا الصِّراط المُستَقیم» راهی که خدا نشان داده است، این دنیا مانند قفس میباشد. در حدیث داریم که «الدُنیا سِجْنُ المؤمنین و جنة الکافرین» دنیا زندان مؤمن است و بهشت کافران [است]. ای مردم شهیدپرور! اسلحه مرا نگذارید زمین و راه مرا ادامه بدهید و از رهبر پشتیبانی کنید و مانند مردم کوفه نباشید که حسین (ع) را تنها گذاشتند، نه! ما مردم کوفه نیستیم و امام عزیز را تنها نمیگذاریم و باید در عمل ثابت کنیم و امروز روز عمل است. و ای منافقین کوردل! موشان روز و خفاشان شب! بدانید همان طوری که در طول تاریخ نتوانستید کاری کنید، مگر این که آتش خود را شعلهورتر کنید هم در دنیا و هم در آخرت. و ای کسانی که شایعه درست میکنید که اینها مرا با زور به جبهه میفرستند، بدانید که ما با چشمانی باز و قدمهای استوار و قلبی پر از محبت خدا و با آن عقیدهای که به آن ایمان داریم که فقط خدا میباشد، [به جبهه] میرویم. آن کس که تو را شناخت جان را چه کند، فرزند و عیال و خاندان را چه کند، دیوان کنی هر دو جهانش بخشی، دیوانه تو هر دو جهان را چه کند. خداوند میفرماید که هر کس مرا بشناسد به من عشق میورزد و هر کس به من عشق ورزیده عاشقم میشود. آری این مکتب اسلام و انسانسازی است [که] هدف «الله» میباشد و رضایت خداوند بزرگ. ای مردم عزیز و شهید پرور! بیشتر برای اسلام کار کنید و کمتر توقع داشته باشید. ای برادر کشاورز بیا فعالیت کشاورزیت را زیاد کن و سعی کنیم خودکفا بشویم به کار خود دلگرم باشید، انشاءالله. مردم شهیدپرور! انشاءالله که مرا میبخشید، اگر به کسی بدی کردهام و حقی از کسی گرفته شده و داده نشده. جبهه رفتن لیاقت میخواهد و برای کسب لیاقت خودسازی و انسان شدن لازم است، نمیدانید که جبهه رفتن چه شیرین است که انسان را به یاد مرگ میاندازد. به قول حضرت قاسم (ع) «مرگ در راه خدا شیرینتر است از عسل است» و شیرینتر از آن رضایت پروردگار که ما را به خود نزدیک میکند و دربارگاهش پذیرا شده است. اینک حرفی برای خانواده؛ پدر و مادر عزیزم! صبر را پیشه کنید و به یاد صحرای کربلا باشید و به یاد حسین (ع). پدرجان اگر از من کوتاهی بوده است مرا ببخشید و مرا حلالم کنید و ای مادر عزیزم، خدا انشاءالله صبر عظیمی به شما عنایت بفرماید و هروقت ناراحت بودید فقط به یاد حضرت زهرا (س) باشید و بر خود افتخار کنید که فرزندی را هدیه خداوند بزرگ کردهاید و اگر ناراحتی و کوتاهی از من دیدهاید مرا ببخشید و حلالم کنید. خواهران عزیزم شما هم باید صبر خواهر حسین (ع) داشته باشید، وقتی به بدن برادرش رسید که سر نداشت، باید صبرشما زیاد باشد، مرا ببخشید و حلالم کنید. والسلام محمدعلی تک، چهارشنبه ۶۲/۱۲/۰۳ انتهای پیام/
[ یک شنبه 13 اسفند 1396 ] [ 1:39 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
سردار جاویدالاثر شهید «حسن غازی» در دستنوشته خود آورده است: «از تمام دوستان عزیزم به خاطر خدماتی که در رابطه با من انجام دادهاند تشکر میکنم و آرزو دارم در زندگی موفق و مؤید باشند و بتوانند ادامهدهنده و پوینده آرمانهای شهدای این انقلاب بوده و باشند.» کد خبر: ۲۸۱۷۳۵ تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۵:۰۰ - 04March 2018 به گزارش خبرنگار ساجد، شهید شاخص ورزشکار سردار جاویدالاثر «حسن غازی» در سال ۱۳۳۸ در خانوادهای مذهبی در شهر شهیدپرور اصفهان چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۳۶۲ با سمت فرمانده توپخانه ۱۵ خرداد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه طلائیه و در عملیات خیبر به درجه رفیع شهادت نائل آمد. تصویر دستنوشته سردار جاویدالاثر شهید «حسن غازی» متن دستنوشتهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید: «از تمام دوستان عزیزم به خاطر خدماتی که در رابطه با من انجام دادهاند تشکر می کنم و آرزو دارم در زندگی موفق و مؤید باشند و بتوانند ادامه دهنده و پوینده آرمانهای شهدای این انقلاب بوده و باشند. در پایان هم ولکن آنها نیستم چون حدود ۲۰+۵۰ روزه قضا دارم امیدوارم مرا هم در این امر یاری کنند و آنها را برایم بگیرند. خداوند منصور و نصرت دهنده همه شما باشد. خدانگهدار همه شما باد حسن غازی از همه شما امید مغفرت دارم» انتهای پیام/
[ یک شنبه 13 اسفند 1396 ] [ 1:39 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
مردان فراوانی از پا افتادند، تا ما سرفراز و سرپا بمانیم؛ بیاییم به یادشان درخت بکاریم، تا ایران درختستان شود به یاد فرزندان شهیدش. کد خبر: ۲۸۱۷۷۴ تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۳ - 04March 2018 به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، این روزها که در خیابان آمد و شد میکنی، میبینی شهروندانی را که دو-سه نهال در دست به سویی میروند؛ به جایی که نهالها را بکارند و این خود پیغامی پر شکوه است، برای آشتی انسان با طبیعت. برای سبزتر شدن شهر، برای ایفای نقش شهروندی تراز مومنانه. برای زدن نقش زندگی بهتر بر صفحه زمین. این که گفتم «مومنانه»، تعجب نفرمایید چون اسوه حسنه زندگی، حضرت رسول الله (ص) سخنی دارند راهبرد ساز در این زمینه که ماموریت الهی انسان را در زندگی تبیین می کند؛ «اگر قیامت فرا رسد و در دست یکی از شما نهالی باشد، چنانچه بتواند برنخیزد تا آن را بکارد، باید آن را بکارد.» خب این نگاه روشن است و اگر ما به این حدیث در گذر زندگی وفادار بودیم قصه ای چنین تلخ و گزنده نمی شد که هست. اگر عامل بودیم نفس های خودمان در شهرها چنین به سختی برنمیآمد. اگر امروز هم به سر خطِ عمل خود را برسانیم و در دستانِ هر کدام مان نهالی باشد و در زمین بکاریم قطعا از این روزگارِ سخت، به سلامت خواهیم رهید. آنچه باید بدان توجه کنیم، این است که درختکاری یک نمایش نیست؛ بلکه وقتی رهبرِ انقلاب، هر سال، با کاشتِ درختی سرو، بدان اهتمام دارند، هم راهبرد است و هم درس. سیره بزرگانِ امروز ما، ترجمان نگاه کلام معصومین (ع) به درخت و طبیعت و محیط زیست است. فکر می کنم میزان دغدغه مندی مان درباره درختکاری و حراست از محیط زیست و توجه به طبیعت را بتوان در مولفه های ولایتپذیری عملی قرار داد و از کسانی که خود را ولایتمدارتر میدانند به جد خواست که در این عرصه، باور خود را با کاشت درخت نشان دهند؛ چه ولایت فقط در حوزه سیاست نیست که تازه آن را هم بر سبیل «نومن ببعض و نکفر ببعض» برگزار کنیم و از عالم و آدم هم طلبکار باشیم. این جا و در همه ساحت های زندگی هم باید نشان دهیم که پای شعار ولایتپذیری، چه نمره ای باید گذاشت. پای درس عملی حرمت نهادن به محیط زیست نیز هم. فکر می کنم وقتی رهبر انقلاب، درختی می نشانند و به عمل و زبان، مردمان را به این منش و روش و سیره می خوانند باید «نهضت درختکاری» راه بیفتد نه این که هر روز از مساحتِ جنگل ها به نفع ویلاهای آنچنانی برای آدم های «ازما بهتران» کاسته شود که خبرهایش هم موی بر تن آدمی راست می کند چه رسد دیدن قتل و غارت درختان و مرگ نهال های جوان. این عملکرد، پاسخ در خور میطلبد و باید مردانِ قانون با قاتلان درختان و مغول های تاراج کننده منابع طبیعی و دامنه های طبیعت، به جد برخورد کنند. باری، درختکاری، امروز یک تفریح و تفنن نیست، حرکت در مسیری راهبردی است و به جرات می توان گفت درختکاری، امروزه کاری دینی، انقلابی، اجتماعی، اقتصادی، و حتی انسانی است چه در دیار درختان و سرسبزی زمین ها آرامش موج می زند. انسان هم در فضایی چنین می تواند استعداد های خود را شکوفا کند. حالا که سخن به این جا رسید، اجازه دهید یک پیشنهاد بکنم؛ مردانِ فراوانی از پا افتادند تا ما سرفراز و سرپا بمانیم؛ بیاییم به یادشان درخت بکاریم تا ایران، درختستان شود به یاد فرزندان شهیدش. منبع: روزنامه خراسان
[ یک شنبه 13 اسفند 1396 ] [ 1:38 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
یکی از همرزمان شهید موسوی گفت: شهید موسوی کسی بود که از کلمه «من» استفاده نمیکرد. در آخرین جلسهای که داشتیم از نیروها خواست تا گزارش کار خود را ارائه دهند. پس از ارائه گزارش کار نیروها گفت، «در مقابل زمانی که برای کار میگذارید این خروجی کم است.» کد خبر: ۲۸۱۸۶۱ تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۳:۱۸ - 04March 2018 به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، مسئولین اطلاعات در دوران دفاع مقدس نقش مهمی در پیروزیهای رزمندگان اسلام داشتند و در این میان نام فرماندهان و سردارانی همچون سردار شهید سیدمحمدعلی موسوی از مسئولین اطلاعات پیشین نیروی زمینی سپاه به چشم میخورد. وی بیش از 90 ماه سابقه حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل داشت و در امور مختلف نیروهای تحت امر خود را به فکر کردن قبل از انجام هر کاری و به خصوص عملیاتهای سرنوشتساز توصیه میکرد. شهید موسوی در ابتدای جنگ تحمیلی از فرماندهان برجستهای بود که نقش مهمی در برقراری نظم و امنیت در شهر خرمشهر ایفا کرد و پس از آن در پستهای مختلف اطلاعاتی و امنیتی با موفقیت حاضر شد سپس تا سطح کارشناسی ارشد در رشته مدیریت امور دفاعی به ادامه تحصیل پرداخت. خاطریزاده یکی از همرزمان شهید موسوی درباره وی این گونه روایت میکند: شهید موسوی در آخرین صحبتهای خود میگفت، «پابند به کارهایی که در گذشته انجام دادید نباشید، دنبال بهینه کردن کار باشید؛ دو سوم روی کار موردنظر فکر کنید و یکسوم عمل کنید.» خاطریزاده به خاطرات مشترک خود با شهید موسوی نیز اشاره می کند که شهید موسوی یکبار دچار سردرد شدیدی شد و به بنده گفت، «وهاب جان سرم خیلی درد میکند و تحمل آن خیلی سخت است» بنده در پاسخ گفتم «حال خوبی نداری، به منزل برو و تلفن همراه خود را خاموش کن و استراحت کن» و او در پاسخ به من گفت که خیلی کار داریم. شهید موسوی به واسطه تعهدی که داشت حتی نتوانست به خاطر بیماریاش یک روز در منزل استراحت کند. وی به خاطر سردردی که داشت حاضر نشد به پزشک مراجعه کند و میگفت «به خاطر سردرد که نیازی به دکتر رفتن نیست». در واقع وقت و زمان برای سردار موسوی خیلی ارزشمند بود. شهید موسوی کسی بود که از کلمه «من» استفاده نمیکرد. در آخرین جلسهای که داشتیم از نیروها خواست تا گزارش کار خود را ارائه دهند. پس از ارائه گزارش کار نیروها گفت «در مقابل زمانی که برای کار میگذارید این خروجی کم است.» سردار موسوی در برخورد با نیروهایش به قدری با محبت برخورد میکرد که در مراسم تشییع پیکر مطهر وی نیروهایی که حتی چند ماه او را میشناختند، از فراقش گریه میکردند. همرزمان شهید موسوی میگویند: اخلاص، صبوری، استقامت، همت بلند، خستگیناپذیری، احساس مسئولیت، ولایتپذیری و ولایتمداری و احترام به مافوق و محبت و توجه به نیروهای تحت امر، تواضع، کمگویی و کمحرفی و احترام به والدین، علاقه به فامیل و فراموش نکردن دوستان از ویژگیهای بارز وی بود. منبع: کیهان
[ یک شنبه 13 اسفند 1396 ] [ 1:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
«جواد داداشی» گفت: ژنرال «ماهر عبدالرشید» فرمانده سپاه سوم ارتش بعث عراق قبل از عملیات «کربلای ۴» برای بازدید از خط خین به منطقه آمد و در این بازدید اقدامات تأمینی لازم را در قالب ۲۰ سؤال فنی و نظامی به نیروهای تحت امر خود ابلاغ کرد. کد خبر: ۲۷۲۴۰۱ تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۶ - ۱۵:۰۵ - 31December 2017 به گزارش دفاع پرس از مشهد، به مناسبت سالگرد عملیات «کربلای 4» و به منظور زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدای گروهان «شهید احسنی» به خصوص غواص شهید «محمد دوستکام»، نشست رزمندگان غواص واحد اطلاعات و عملیات «لشکر 5 نصر» صبح امروز (یکشنبه) در منزل شهید «محمد دوستکام» برگزار شد. «محمدصادق شاهتقیراد» رزمنده غواص دوران دفاع مقدس در این نشست، اظهار داشت: غواصانی که در عملیات «کربلای ۴» وارد عمل شدند با اینکه اکثراً جوان بودند، اما حماسهای بزرگ را آفریدند. غواصان عملیات «کربلای ۴» که جمع زیادی از آنها دانش آموزان بسیجی بودند، بدون گذراندن دورههای عالی نظامی و فقط با پشت سرگذاشتن یک دوره غواصی، دژ اسطورهای شلمچه را که به اعتراف فرماندهان ارشد عراقی و مستشاران نظامی اسرائیلی و آمریکایی عبور از موانع موجود در محورهای «بوارین»، «امالرصاص»، «ابوالخصیب»، «امالطویل» که بر اساس آخرین تاکتیکهای نظامی روز دنیا در این مناطق ایجاد شده بود را در عین مظلومیت، اما با شجاعت شکستند. وی افزود: عبور غواصان عملیات «کربلای ۴» از دژ شلمچه، خشم نیروهای ارتش بعث عراق را به همراه داشت و دلیلی شد تا با کینهای که از آنها در دل داشتند، رزمندگانی که در این عملیات به اسارت دشمن درمیآمدند را مورد سختترین شکنجهها قرار دهند. شاهتقیراد خاطرنشان کرد: گروهان «شهید احسنی» حدود ۸۵ نفر نیرو داشت که در عملیات «کربلای ۴» حدود ۹ نفر از آنها به اسارت دشمن در آمدند و ۱۰ نفر به عقب برگشتند و مابقی به شهادت رسیدند که پیکر مطهر برخی از آنها هنوز بازنگشته است. این رزمنده دفاع مقدس در ادامه ضمن بیان خاطراتی از شهدای گروهان «شهید احسنی» گفت: «محمدباقر قالیباف» فرمانده وقت «لشکر ۵ نصر» چند روز مانده به عملیات «کربلای ۴» در موقعیت «شهید بقایی» حضور پیدا کرد و آخرین صحبتهای خود را با غواصان کرد. شاهتقیراد افزود: وی در سخنان خود به این مطلب اشاره کرد که «شما خط شکن شهید هستید و همه شما در این عملیات شهید خواهید شد، ولی باید نبرد جانانهای داشته باشید تا خط شکسته شود و موج دوم وارد عمل شود. وی بیان داشت: حجتالاسلام نصیری از روحانیون رزمی تبلیغی «لشکر ۵ نصر» دو شب مانده به عملیات «کربلای ۴» در موقعیت «شهید بقایی» و در جمع گروهان «شهید احسنی» حضور پیدا کرد و حدود ۲ ساعت برای بچهها روضه خواند. بچهها در آن جلسه حال خوشی پیدا کرده بودند و با اخلاص سینه میزدند و وداع به یادماندنی با هم داشتند. شاهتقیراد در پایان با ذکر خاطرهای از شهید «جعفر عزیزاوقلی» گفت: بعضی از شهدای غواص گروهان «شهید احسنی» به شهادت خودشان علم پیدا کرده بودند و حتی همدیگر را با عبارت شهید صدا میزدند. در ادامه این مراسم، «جواد داداشی» معاون فرمانده گروهان غواص اطلاعات عملیات لشکر ۵ نصر در دوران دفاع مقدس که در عملیات «کربلای ۴» حضور داشت، به بازخوانی وقایع شب عملیات پرداخت. وی گفت: اولین گشت شناسایی عملیات «کربلای ۴» را به همراه شهید «داوود گریوانی» و «عبدالهی» رفتم که از کنار جاده «شیشه» ابتدای حد محور لشکر ۵ نصر کار شناسایی را آغاز کردیم. داداشی ادامه داد: روزهای اول برای پیدا کردن مسیر، دو نفره به شناسایی میرفتیم و در روزهای بعد، گشتیهای دیگری هم به ما اضافه شدند تا حدود راهها را از نزدیک ببیند و با مسیری که قرار بود از آن عبور کنند آشنا بشوند. گشتهای اولی که رفته بودیم به دلیل همراه نداشتن قطبنما به جای حرکت مستقیم، در عرض حرکت میکردیم، لذا به خط عراقیهای نمیرسیدیم. داداشی خاطرنشان کرد: اولینبار که در «خین» به خط عراقیها رسیدیم نتیجه توسل شهید «احمد صغیرزاده» بود. او قبل از اینکه کار را شروع کنیم به یکی از حضرات معصومین (ع) توسل پیدا کرد و در ابتدای کار نماز استغاثه خواند. بعد که راهکار را پیدا کردیم نام راهکار را «استغاثه» گذاشتیم. این رزمنده خراسانی ادامه داد: ژنرال «ماهر عبدالرشید» فرمانده سپاه سوم ارتش بعث عراق قبل از عملیات «کربلای ۴» برای بازدید از خط خین به منطقه آمده بود. او در بازدیدهایش دستورالعملهایش را در قالب سؤالات فنی و نظامی ابلاغ میکرد. مثلاً آیا برای زمینگیر کردن موج اول در جلوی خط، فلان اقدام را انجام دادهاید؟ او در این بازدید ۲۰ سوال مطرح کرده بود، که این سؤالات توسط ستون پنجم به دست ما رسید. سؤال اول «ماهر عبدالرشید» این بود که سیم خاردارهای موجود در منطقه را آیا توسعه دادهاید؟ او در ادامه گفته بود که با امکانات مهندسی منطقه را تسطیح کنند به گونهای که شیب داشته باشد و نیروهای ایرانی نتوانند پشت آن موضع بگیرند و سنگر دشمن هم که بر روی دژ قرار دارد بر روی منطقه اشراف داشته باشد. بعد از این اقدام نیروهای شناسایی دیگر نتوانستند به «خین» بروند. این یادگار دوران دفاع مقدس ادامه داد: «ماهر عبدالرشید» بسیجیها را می شناخت. او در عملیاتهای مختلف در مقابل «لشکر ۵ نصر» ایستاده و جنگیده بود. حاج «باقر قالیباف» و حاج «حسین خرازی» پشت بیسیم با «ماهر عبدالرشید» صحبت میکردند و برای هم رجز میخواندند. داداشی ابراز داشت: سؤال دومی که این فرمانده عراقی مطرح میکرد این بود که آیا هشت ردیف سیم خاردار حلقوی دو تا روی هم گذاشتید که وقتی غواص بلند شد تا گلوله آرپیجی شلیک کند، گلولهاش در سیم خاردار گیر کند؟ سؤال سوم این بود که سیمهای خاردار را به هم تله کردهاید تا اگر غواصان قصد عبور از آن را داشتند عمل کند و مانع عبور آنها بشود؟ این سؤالات مربوط به این طرف خط «خین» بود. او با طرح این سؤالات به دنبال آن بود تا سپر آهنینی در مقابل «خین» ایجاد کند. این فرمانده دوران دفاع مقدس گفت: «ماهر عبدالرشید» در حفظ آن سوی خط «خین» نیز سوالاتی را مطرح کرده بود. سؤال اولش این بود که آیا «خین» را با سیم خاردار پر کردهاید؟ آیا به فاصله ۱۲۰ متر یا ۸۰ متر بشکههای گازوئیل را به هم جوش دادهاید که اگر غواص خواست بشکهها را باز کند منفجر شود و در لابهلای سیم خاردارها بسوزد؟ آیا در جلو خاکریز سده، خاک نرم ریختهاید که اگر کسی خواست بالا بیاید لیز بخورد و نتواند خودش را به بالا برساند و شما در جلو خاکریز او را بزنید؟ سؤال بعدی این بود که در سده با فاصلهای معین چهار لول کار گذاشتهاید تا از داخل نیزارها نیروهایی را که از چند ردیف موانع عبور کردند را به صورت پراکنده بزنید؟ «حسن قالیباف» در مسیر برگشت به وسیله همین چهارلولها به شهادت رسید. این اقدامات تأمینی که «ماهر عبدالرشید» آن را ابلاغ کرده بود در تصاویر هوایی که از «خین» تهیه شده بود دیده میشد و عبور از این منطقه را غیرممکن میکرد. داداشی افزود: من و شهید سعیدی وقتی از شناسایی برمیگشتیم با هم در خصوص مأموریتی که در آن روز انجام داده بودیم صحبت میکردیم، حتی شبها برای خواب از فکر اینکه چگونه خواهیم توانست از خط دشمن با آن حجم بالای موانع عبور کنیم قران بالای سرمان میگذاشتیم. ما نیروهای واحد اطلاعات به عنوان مغز متفکر عملیات، برایمان باورش سخت بود که بتوانیم نیروها را برای شکستن دژ مستحکم شلمچه وارد عمل کنیم. وی خاطرنشان کرد: در عملیات «کربلای ۴»، چهار محور غواصی «لشکر ۵ نصر» وارد عمل شدند که شامل گروهان ما، گروهان «شهید احسنی» گروهان «شهید گریوانی» و گروهانی که در جاده شهید صبوری به خط زدند میشد. شهید «داوود گریوانی» با شجاعتی که از خود نشان داد، بدون اینکه نیروهایش را درگیر کند برگشت. از گروهان ما نیز فقط یک دسته از سیم خاردار عبور کردند و کمترین تلفات را هم داشت که تلفات هم مربوط به غواصان دسته ویژه بود که به اسارت دشمن در آمده بودند. گروهانی هم که در جاده شهید صبوری وارد عمل شده بود نتوانست به اهداف از پیش تعیین شده خود دست پیدا کنند. گروهان «شهید احسنی» تنها گروهانی بود که از خط «خین» عبور کرد. علت این موفقیت هم این بود که ساعتی که آنها میخواستند از «خین» عبور کنند چهارلولها در مقابل آنها مستقر نبود و آب «خین» هم بالا آمده بود به گونهای که سیم خاردارهای موجود در منطقه دیده نمیشد و آنها از روی سیم خاردارها عبور کرده بودند، ولی وقتی ما رسیدیم آب «خین» پایین آمده بود و نمیشد از سیم خاردارها عبور کنیم. داداشی گفت: با شناختی که از منطقه و موانع موجود در آن داشتم در انتخاب آر.پی.جی زنها سعی کردم افراد بلند قد را انتخاب کنم و حتی در بعضی مواقع برای اینکه گلوله آر.پی.جی در سیم خاردارگیر نکند، رزمندهای بر دوش رزمنده دیگری سوار میشد و آر.پی.جی شلیک میکرد. وی تأکید کرد: برای انجام عملیاتی همچون «کربلای ۴» با آن حجم بالای موانع که دشمن در منطقه ایجاد کرده بود، باید دورههای مختلفی را گذراند و مشق روزانه و شبانه را باید طی کرد، اما رزمندگان جوان این مرز و بوم این عملیات را انجام دادند. هر چند ما خودمان متوجه چگونگی انجام این عملیات نشدیم، اما فرماندهان و مستشاران نظامی دنیا پی به اهمیت رزم دلاورمردان ایران اسلامی در عملیات «کربلای ۴» بردند. این پیشکسوت دفاع مقدس ابراز داشت: در عملیات «کربلای ۴» بیشتر نیروهای سازماندهی شده وارد عمل نشدند و اکثر نیروهای عمل کننده از غواصان خط شکن بودند که به عنوان موج اول به خط زدند. داداشی در پایان گفت: بعد از عملیات «کربلای ۴»، رسانههای دشمن در تبلیغات گسترده خود این مطلب را عنوان کردند که ارتش بعث عراق در این عملیات ضربه جبران ناپذیری را به رزمندگان اسلام وارد کرده و ایران تلفات سنگینی را متحمل شده است و این مطلب به نفع جمهوری اسلامی شد. وی تأکید کرد: باور اینکه ماشین جنگی ایران در عملیات «کربلای ۴» شکست خورده از سوی عراقیها باعث شد تا نیروهای زبده خود را که نیروهای خط مقدم بودند را به مرخصی بفرستد. حدود دو هفته بعد از عملیات «کربلای ۴» عملیات «کربلای ۵» در همان منطقه انجام شد و توانستیم خط را بشکنیم و به اهداف خود دست پیدا کنیم. موفقیت در عملیات «کربلای ۵» نتیجه شکست ظاهری عملیات «کربلای ۴» بود. خاطرنشان میشود در این نشست، «غلامعلی منیری مقدم» و «سیدجلال ابراهیمی» از نیروهای گروهان «شهید احسنی» که در عملیات «کربلای ۴» به اسارت دشمن درآمده بودند، نحوه اسارت و خاطرات ماههای ابتدایی آن دوران و برخورد نیروهای دشمن در بازجوییها را بیان کردند. انتهای پیام/
[ یک شنبه 10 دی 1396 ] [ 8:05 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
4 دی 1396 هجری شمسی برابر با 6 ربیع الثانی 1439 هجری قمری و 25 دسامبر 2017 میلادی کد خبر: ۲۷۱۵۰۳ تاریخ انتشار: ۰۴ دی ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۱ - 25December 2017 رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (4 دی) • شهادت شهید سید عباس میرهادی (1365 ه.ش) • شهادت سردار شهید جمشید نعیم امینی (1365 ه.ش) • شهادت شهید رمضانعلی اسماعیل زاده کلاره (1365 ه.ش) • شهادت سردار شهید عقیل پروانه (1365 ه.ش) • شهادت سردار شهید خلیل زالپولی (1365 ه.ش) • شهادت سردار شهید علیاصغر سعادتی (1365 ه.ش) • شهادت سردار شهید علی شفیعی (1365 ه.ش) • شهادت شهید موسی احمدی کلاریجانی (1365 ه.ش) • شهادت شهید اکبر اسفندیاری کلایی (1365 ه.ش) • شهادت شهید رضا هوشیار (1366 ه.ش) • شهادت شهید مدافع حرم قاسم تیموری (1394 ه.ش) رویدادهای مهم این روز در میلادی (25 دسامبر) • ولادت حضرت عیسی مسیح (ع)
نخستین خلبان ایرانی که بود؟
ادامه مطلب
روزشمار دفاع مقدس (۱۳ اسفند)
ادامه مطلب
ماجرای کلاه آهنی ۱۰۰ کیلویی در عملیات «مرصاد»
ادامه مطلب
شهید محمدعلی تک: از رهبر پشتیبانی کنید و مانند مردم کوفه نباشید
ادامه مطلب
دستنوشته سردار شهید حسن غازی
ادامه مطلب
به یاد هر شهید، درختی بکاریم
ادامه مطلب
شهیدی که از کلمه «من» استفاده نمیکرد
ادامه مطلب
ماجرای بازدید ژنرال «ماهر عبدالرشید» قبل از عملیات «کربلای ۴» از خط «خین»
ادامه مطلب
روزشمار دفاع مقدس (4 دی)
ادامه مطلب