دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

فرمانده‌ای که مغز متفکر جنگ نام گرفت

غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری بی شک مغز متفکر سپاه پاسداران در سال‌های ابتدایی جنگ تحمیلی بود.

کد خبر: ۲۲۳۸۳۷

تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۸ - 28January 2017

 

به گزارش دفاع پرس از زنجان، غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری در 25 اسفند سال 1334 در تهران به دنیا آمد. وقتی پا در این عالم خاکی گذاشت، آن قدر نحیف بود که امیدی به زنده ماندنش نمی رفت. ولی قرار بود بماند و نقش یکی از ماندگارترین سرداران ایران را در سینه تاریخ حک کند.

غلامحسین افشردی در سال 1354 وارد دانشگاه ارومیه شد تا در رشته دامپروری تحصیل کند. پس از مدتی به خاطر فعالیتهای سیاسی از آن دانشگاه خارج شد.

با پیروزی انقلاب اسلامی به همکاری با نهادهایی مثل کمیته و سپاه پاسداران پرداخت و در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران پذیرفته شد و با انتشار روزنامه جمهوری اسلامی به تحریریه آن روزنامه پیوست.

روز یکم مهر ماه 1359 هنوز 24 ساعت از آغاز جنگ تحمیلی نگذشته بود که عازم جبهه های جنگ شد. با ورود به جنگ، اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران را پایه گذاری کرد و در مدت کوتاهی این جوان 25 ساله چنان لیاقتی از خود نشان داد که یکی از چهره های شناخته شده جنگ تحمیلی شد.

در عملیات طریق القدس فرماندهی عملیات را بر عهده داشت و در عملیات های فتح المبین و بیت المقدس فرماندهی قرار گاه نصر.

درهمه این عملیات ها یک پای طراحی عملیات نیز بود.

پس از عملیات رمضان فرمانده قرارگاه کربلا در جبهه های جنوب شد و پس از عملیات محرم به جانشینی فرماندهی نیروی زمینی سپاه منصوب شد و تا شهادتش که در نهم بهمن ماه 1361 اتفاق افتاد در همین سمت بود.

او وقتی که به شهادت رسید، 27 سال بیشتر نداشت و در حالی تن پاکش غرق در خون شد که برای شناسایی مواضع دشمن، پیش از عملیات والفجر مقدماتی، به همراه چند تن دیگر در سنگری در منطقه فکه به سر می برد.

از حسن باقری مقدار زیادی یادداشت روزانه، دست نوشته، گزارش و ...باقی مانده است. این مکتوبات علاه بر آن یکی از گرانبهاترین اسناد و مدارک تاریخی جنگ تحمیلی به شمار می رود، در شناخت شخصیت و اندیشه های سیاسی، نظامی حسن باقری بسیار قابل اهمیت و توجه است.

غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری بی شک مغز متفکر سپاه پاسداران در سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی بود.

بر این ویژگی برجسته او همه فرماندهان عالی رتبه جنگ تاکید می کنند. 

انتهای پیام/ 


ادامه مطلب

[ شنبه 9 بهمن 1395  ] [ 12:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهیدی که فرزندش20 روز بعد از شهادتش به دنیا آمد

تنها فرزند معاون عملیاتی تیپ مستقل 18 الغدیر بنام سید علی محمد، 20 روز پس از شهادت پدر دیده به جهان گشود.

کد خبر: ۲۲۳۶۶۱

تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۲ - 26January 2017

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از یزد، سیدمحمد فرزند سید رضا در پانزده شهریور سال 411 در شهرستان انار دیده به جهان گشود. در طول دوران طفولیت با احکام و آداب اسلامی آشنا گشت. وی تحصیلات خود را از دوره ابتدایی تا سال اول دبیرستان در محل سکونت خود گذراند. پس از آن برای ادامه تحصیل به یزد آمد و درس و بحث خود را تا اخذ دیپلم راه و ساختمان ادامه داد. بدنبال شروع جنگ تحمیلی به جمع پاسداران انقلاب اسلامی پیوست.

وی در ضمن تحصیل هیچ‌گاه از فعالیت‌های اجتماعی دست نمی‌کشید و همواره در جریانات انقلاب، پیش‌قدم بود و با دیگر همرزمان خود شبانه‌روز تلاش می‌کرد. او علاوه بر مجاهدت و کوشش فراوان، از اخلاق و رفتار اسلامی خوبی برخوردار بود و هیچ‌گاه احترام به بزرگان را فراموش نمی‌کرد. در شکل گیری انقلاب اسلامی در محل سکونت خود فعالانه تلاش می‌کرد.

پس از عضویت در سپاه و گذراندن دوره آموزش نظامی در پادگان شهید بهشتی یزد (باغ خان) به منطقه کردستان اعزام شد و با جانفشانی تمام به دفع اشرار و ضدانقلاب پرداخت. پس از پایان مأموریت و بازگشت به یزد، برای گذراندن دوره تخصصی به تهران رفته و آموزش‌های طرح ‌و عملیات را با موفقیت پشت سر نهاد. پس از آن به منطقه جنوب رفته تا با تجربه‌های مفید در سنگرهای دفاع‌ مقدس، خدمات شایانی را انجام دهد. وی در مسئولیت‌های مدیر کالک و نقشه، فرمانده گروه شناسایی تیپ عاشورا، مسئول اجرایی قرارگاه صاحب‌الزمان فعالیت نمود. بدنبال تشکیل تیپ 18 الغدیر، مسئولیت معاونت طرح ‌و عملیات را پذیرفت و طراحی عملیات‌های رزمی را بعهده گرفت به سمت جانشین دوم تیپ الغدیر برگزیده شد.

سرانجام پس از شرکت در دهها عملیات در جبهه‌های غرب و جنوب و دو بار مجروحیت، در هشتم بهمن ماه در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره در ساعت 9:10 صبح به شهادت رسید. تنها فرزند وی بنام سید علی محمد، 20 روز پس از شهادت پدر دیده به جهان گشود.

جنازه این شهید سرافزار، پس از ده سال حضور در مشهد شلمچه، به یزد آورده شد و در تاریخ 21 تیرماه 75در جوار شهدای گرانقدر انقلاب ‌اسلامی و دفاع ‌مقدس در خلدبرین بخاک سپرده شد.

وصیت‌نامه ارزشمندی از این شهید به یادگار مانده که در بخشی از آن چنین می‌نویسد:

"همیشه به یاد خدا باشید و به دستورات الهی و شرعی عمل کنید. برای رضای خدا کار کنید و با دشمنان انقلاب‌اسلامی، که همان دشمنان خدا هستند، مقابله نمایید. در خط ولایت ‌فقیه حرکت کنید و در مقابل مشکلات صبور باشید. برادران عزیز، هدف‌ و خط ‏مشی شما باید دستورات خدا، قرآن، چهارده معصوم (ع) و امام عزیزمان خمینی‏کبیر باشد. با حضور در صحنه های جنگ و انقلاب، روح شهدای اسلام را شاد کنید و دشمن را به هراس و وحشت بیاندازید."

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ جمعه 8 بهمن 1395  ] [ 12:25 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (5 بهمن)

5 بهمن 1395 هجری شمسی برابر با 25 ربیع الثانی 1438 هجری قمری و 24 ژانویه 2017 میلادی

کد خبر: ۲۲۲۴۱۶

تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۰:۱۰ - 24January 2017

روزشمار دفاع مقدس (5 بهمن)

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (5 بهمن)

• ادامه اجتماعات مردمی ضد رژیم طاغوت (1357 ه.ش)

• شهادت شهید علیرضا آزمایش (1365 ه.ش)

• شهادت سردار شهید همت الله متو (1364 ه.ش)

• شهادت شهید سردار سید یعقوب احمدی (1365 ه.ش)

• شهادت شهید سردار احمد ملائی کوائی (1362 ه.ش)

• شهادت شهید سردار رمضان‌علی موسی‌زاده حلیم (1365 ه.ش)

• استقرار لشکر 27 محمد رسول الله (ص) در اردوگاه کارون (1364 ه.ش)

• انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری (1358 ه.ش)


ادامه مطلب

[ سه شنبه 5 بهمن 1395  ] [ 7:25 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

دست و پای پرترکش و اصرار به ماندن در خط مقدم

فرمانده لشکر از جواد دل‌آذر می‌خواهد به خاطر جراحت زیاد به عقب برگردد؛ اما جواد تنها یک جمله را تحویل فرمانده می‌دهد و می‌گوید: «یک بار بر می‌گردم عقب، آن هم برای همیشه».

کد خبر: ۲۲۳۲۷۱

تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۴ - 24January 2017

دست و پای پر ترکش و اصرار به ماندن در خط مقدمبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، در خاطره ای درباره شهید جواد دل‌آذر آمده است:

 

عملیات والفجر 8 تازه شروع شده بود. نزدیک دو ماهی بود که جواد خواب و خوراک نداشت. همه زندگی‌اش شده بود عملیات.


زمانی که فرمانده لشکر به خط می‌رود، جواد را می‌بیند. در حالی که دست و پایش پر بود از ترکش‌های ریز و درشت.


از او می‌خواهد با این وضعیت برگردد عقب.


اما جواد قبول نمی‌کند و تنها یک جمله را تحویل فرمانده می‌دهد. جواد می‌گوید: «یک بار بر می‌گردم عقب، آن هم برای همیشه».

منبع: کتاب مسافران آسمانی، ص 69.


ادامه مطلب

[ سه شنبه 5 بهمن 1395  ] [ 7:23 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روایتی از شهید چمران در یک انیمیشن سینمایی

صداگذار شناخته شده سینما گفت: «پشت دروازه بهشت» روایتی از شهید چمران در یک انیمیشن سینمایی است.

کد خبر: ۲۲۳۳۸۲

تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۵ - 24January 2017

روایتی از شهید چمران در یک انیمیشن سینماییبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، آرش قاسمی صداگذار شناخته شده سینما در ارتباط با انیمیشن «پشت دروازه بهشت» به کارگردانی (علی نوری اسکویی) گفت: ابتدا باید در ارتباط با انیمیشن بگویم به لحاظ کیفی آنچه که تا به امروز در کشورمان شاهد بودیم چند پله بالاتر است و واقعاً با بسیاری از آنها قابل قیاس نیست. در واقع می‌توانم بگویم انیمیشن «پشت دروازه بهشت» به لحاظ کیفی شبیه به یک اثر هالیوودی است.


وی در ادامه افزود: در این انیمیشن سینمایی با یک روایت سه‌گانه مواجه هستیم که روایت چمران یکی از آنها است. مخاطبین این اثر هم می‌توانند کودکان و هم بزرگسالان باشند و به طور کلی اگر یک  خانواده به همراه هم برای دیدن این فیلم به سینما بروند قطعاً‌ همه‌شان لذت می‌برند و فیلم را دوست خواهند داشت، در واقع اثری را که یک خانواده به همراه هم بتوانند ببینند می‌توان مهم تلقی کرد.

صداگذار فیلم سینمایی «شیار 143»‌ اظهار کرد: در انیمیشن همواره شاهد شخصیت‌هایی هستیم که به طور معمول نمی‌توان برای آنها صدایی را متصور شد و یکی از وظایف سنگین و ویژه صداگذار این است که برای آنها صدای مناسب انتخاب کنند.

او همچنین گفت: زمانی می‌توانیم در یک انیمیشن به یک خلاقیت بیشتر و والاتر برسیم که بتوانیم برای شخصیت‌های آن که صدای برونی و واقعی نمی‌توان برایشان تصور کرد طراحی صدا و صداسازی صورت بگیرد صدایی که شبیه به کاراکتر خلق شده باشد و به شخصیت‌پردازی آن لطمه وارد نکند. انتخاب این نوع صدا و همچنین ساخت طراحی آن امری بسیار مهم و تجربی است.

قاسمی در ادامه صحبت‌هایش خاطر نشان کرد‌: در میان سایر فیلم‌های بخش سودای سیمرغ این انیمیشن تنها انیمیشن سینمایی خواهد بود. امیدوارم که به دلیل انیمیشن بودنش داوران که خودشان از بدنه سینما هستند صداگذاری و سایر بخش‌های تکنیکی فیلم را نادیده نگیرند.

او همچنین عنوان کرد: بدون تعارف باید بگویم صداگذاری انیمیشن «پشت دروازه بهشت»‌به کارگردانی علی نوری‌اسکویی یکی از بهترین آثاری بود که صداگذاریش را انجام داده‌ام. خلاقیت‌هایی در مبحث طراحی صدا و صداسازی صورت گرفته است که امیدوارم مورد توجه مخاطبین و داوران قرار بگیرد.

 

منبع: فارس 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 5 بهمن 1395  ] [ 7:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهیدی که آرزویش، شهادت در سجده بود

سردار شهید یوسف شریف دوست داشت در حالت سجده به شهادت برسد.

کد خبر: ۲۲۲۸۱۴

تاریخ انتشار: ۰۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۳ - 21January 2017

شهیدی که آرزویش، شهادت در سجده بودبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، سردار یوسف شریف در اردیبهشت ماه 1342 در روستای درب مزار از توابع جیرفت و خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود.


در سنین نوجوانی با وجود سن و سال کمی که داشت، علاقه به انجام فرایض دینی از او چهره ای متفاوت ساخته بود. وی از سال 1355 به مبارزات سیاسی انقلاب پرداخت و با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه نبرد با دشمن شد. اخلاق نیکو، شجاعت و مدیریت از ویژگی های شخصیتی ایشان بود که خیلی زود در جبهه های مختلف خود را نشان داد و از او چهره ای ساخت که نمایانگر یک رزمنده حقیقی اسلام است.

لازم نبود که فریاد بزند بچه ها، نماز را به جماعت بخوانید یا در نماز اخلاص داشته باشید. زیرا وقتی نیروها می دیدند این بزرگوار با آن اخلاص غیر قابل توصیف سر به سجده می گذارد و در رکوع می‌گوید «انا لله و انا الیه راجعون»، با شوق و رغبت خاصی برای مخلص شدن تلاش می کردند. آنها به خوبی می دانستند کلام بنده ای را می شنوند که ذره ای به دنیا وابسته نیست. این شهید بزرگوار در عملیات هایی چون رمضان، خیبر و بدر شرکت داشت و سرانجام در آخرین عملیات خود والفجر 8 در منطقه فاو (21 بهمن 1364) در حالی که سجده بر پیشانی خاک نهاده بود؛ به فیض شهادت نائل شد.
   
خاطراتی از شهید شریف

هر وقت یوسف به مرخصی می آمد، پدرم خواسته اش را تکرار می کرد. یک بار یوسف کارتی را که تصویر حضرت امام (ره) بود و نوشته ای روی آن داشت، به پدرم نشان داد و گفت: ببین پدر، شما می گویید برو دانشگاه؛ امام هم در اینجا گفت جبهه دانشگاه است. پس چه جایی بهتر از آن جا که حضرت امام آن را توصیه می کند، با یک تفاوت که دانشگاهش هم دانشجوی چهارده - پانزده ساله دارد و هم حبیب ابن مظاهر 72 ساله. آخرین مدرکش هم شهادت است. چه مکانی بهتر از دانشگاه جبهه؟ پدر که می دانست او هدفش را انتخاب کرده فقط گوش می کرد، هر چند که به یاد دارم او عاقبت با حرف های شوخی و جدی رضایت پدر را جلب کرد.

(راوی خواهر شهید یوسف شریف)
 
در ماموریتی بین راه پیاده شدیم تا نمازمان را در مسجد و به جماعت بخوانیم. رفتیم، اما به نماز مغرب نرسیدیم. ایشان (شهید یوسف شریف) مجبور بود نماز مغرب را به نماز عشای امام جماعت اقتدا کند که همین باعث می شد نتواند نماز مستحبی غفیله را بخواند؛ چون بلافاصله که مغرب تمام می شد می بایست نماز عشا را شروع می کرد. قبل از اینکه امام جماعت نماز عشا را بخواند، به طرفش رفت. برادر ابراهیمی که با حالات و روحیات او خوب آشنا بود گفت: من می دانم چه سوالی می خواهد بپرسد. گفتم :چه سوالی؟ گفت: حتما سوال می کند که اولویت با نماز غفیله است یا بهتر است بعد از نماز مغرب بلافاصله نماز عشا را به رکعت چهارم اقتدا کند. امام جماعت پاسخ داده بود که نماز جماعت اولویت دارد. این روح بلند و عبادی شهید یوسف شریف بود، آنقدر نماز و عبادت برایش مهم و ارزشمند بود که نمی خواست حتی یکی از دو نمازهای غفیله اش را هم از دست بدهد. آن شب می توانستیم آثار ناراحتی را در صورت مبارکش ببینیم.

صبح كه بچه‌ها براي فيلمبرداري و گرفتن عكس قبل از عمليات رفته بودند، شهيد شريف را شناخته بودند. يوسف خود را پنهان مي‌كرد تا كسي نتواند از او تصويربرداری كند، مي‌خواست گمن باماشد. بارها به حاج قاسم گفته بود كه: «دوست دارم شهادتم در حالی باشد كه در سجده هستم.» يكی از دوستان می‌گفت: «در حال عكس گرفتن بودم كه ديدم يك نفر به حالت سجده پيشانی به خاك گذاشته است فكر كردم نماز مي‌خواند، اما ديدم هوا كاملاً روشن است و وقت نماز گذشته، همه تجهيزات نظامي را هم با خودش داشت. جلو رفتم تا عكسي در همين حالت از او بگيرم دستم را روي كتف او گذاشتم، به پهلو افتاد. ديدم گلوله‌اي از پشت به او اصابت كرده و به قلبش رسيده، آرام بود انگار ديگر در اين دنيا كاری نداشت. صورتش را كه ديدم زانوهايم سست شد. به زمين نشستم، با خود گفتم اين كه يوسف شريف است.»

(راوی دوست شهید)
 
بخشی از وصیت‌نامه شهید یوسف شریف

«بازماندگانم: گریه اگر برای خدا باشد خیلی ارزش دارد و باعث می شود که زنگار قلب کنده شود و قلب را روشن نماید. گریه بر شهید هیچ منبعی ندارد و شما اگر به توصیه هایم جامه عمل می‌پوشید، از شما می خواهم که به هیچ عنوان بر سر نعش و قبرم اشک نریزید؛ زیرا امام عزیزم برای فرزند گرامی‌اش گریه نکرد؛ ولی چون آن فطرت انسانی و مادری توان اجازه را به شما نمی‌دهد از تو می خواهم که اگر نتوانستی خودت را کنترل کنی، به یاد علی اکبر (ع) و علی اصغر (ع)گریه شوق بکن و بگویید اگر گریه می کنم به خاطر این است که گریه گنه کاران نزد تو بی نهایت ارزش دارد. برای شکرگزاری از نعمت های خدا خاضعانه در مقابل خالق خود زانو زده و گریه کن.

خداوندا من در مقابل آن گلگون کفنانی که اثری از اجساد مطهرشان نیست خجلت زده هستم و از بازماندگان می‌خواهم، از اینکه پیکر پاک آنها را ندیده اند هیچگونه نگرانی نداشته باشند و با قامتی راست و گامی استوار صورت دشمن را به خاک بمالند. این را بدانند که حقیقتا شهیدان زنده هستند ولی انسان های معمولی کوچکتر از آن هستند که آن ارواح بزرگ را ببینند. خداوندا روحشان را با روح شهدای کربلا محشور گردان که حقیقتا اینچنین هستند و من هیچگونه اصرار و پافشاری ندارم که محل دفنم کدام منطقه و مکان نابود شدنی باشد؛ چون معتقدم برای این هستم که هرکجا باشم با خدایم هستم و با خدا بودن برای من مهم است. هرکجا که صلاح می‌دانند مورد قبول خدا و من ان شاءالله خواهد بود. خدایا تو را به عزت و جلالت منِ عاصی را رو سیاه وارد محشر مگردان.»
 
روحش شاد و یادش گرامی

 

منبع: باشگاه خبرنگاران 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 3 بهمن 1395  ] [ 12:09 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

آرزوی شهیدی که پس از ۶۰ ماه مجاهدت برآورده شد

آرزوی شهید علی‌اصغر برغمدی از بین رفتن ظلم ظالمان، رفتن به کربلا و شهادت بود. وی پس از 60 ماه حضور در جبهه در دوم بهمن ماه سال 1366 به آرزوی خود رسید.

کد خبر: ۲۲۲۷۷۳

تاریخ انتشار: ۰۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۳ - 21January 2017

آرزوی شهیدی که پس از ۶۰ ماه مجاهدت برآورده شدبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، مسئول تدارکات گردان مالک اشتر لشکر 27 حضرت رسول الله(ص) در روزهایی که فقط 26 سال سن داشت، در عملیات بیت المقدس 2 به فیض شهادت نائل شد. دوم بهمن ماه سالروز تولد دوباره او در کنار سایر همرزمانش و ثبت اسم مقدس «شهید» قبل از نام «علی اصغر برغمدی» است. 28 سال از روز شهادتش می‌گذرد و یاد حماسه‌های او زنده تر از همیشه بر تقویم تاریخ نقش می‌بندد. روایتی کوتاه از زندگی این شهید عملیات بیت المقدس در ادامه می‌آید:


علی اصغر برغمدی، فرزند عباس و رقیه، در اول فروردین ماه سال 1340 در روستای برغمد از توابع شهرستان سبزوار به دنیا آمد. رقیه برغمدی، مادرش، می‌گوید:«در چهارمین ماه از بارداری این فرزندم، نذر کردم که اگر پسر باشد نامش را علی اصغر بگذارم و یک دیگ نیز نذر مسجد کردم.» علی اصغر بعد از گذراندن دوران کودکی به مدرسه رفت و همزمان با درس خواندن به مادر در کارخانه و پدر در کار کشاورزی کمک می‌کرد. او تحصیلاتش را تا مقطع سوم راهنمایی ادامه داد. سپس به خاطر فقر خانواده ترک تحصیل کرد و به کار مشغول شد. علی اصغر مهربان، مؤدب، صبور و مهمان نواز بود و از هیچ کمکی فروگذار نبود. موسی برغمدی، برادرش، بیان می‌کند: « علی اصغر به همراه پدر در مشهد کار می‌کرد که یک روز فقیری از او درخواست کمک می‌کند و او تمام پول‌هایش را به فقیر می‌دهد و در برابر پاسخ پدرم که می‌گوید: «تمام پول را به او دادی، حال خودمان چه کنیم؟» می‌گوید: خدا بزرگ است. به روستا می‌رویم و دوباره کار می‌کنیم.»

علی اصغر به علت فقر خانواده هشت سال در تهران کارگری کرد. شغلش نقاشی بود. با پیشنهاد خودش در 16 سالگی با دختر همسایه‌شان ازدواج کرد که حاصل زندگی مشترکشان شش فرزند یعنی دو دختر و چهار پسر است. قبل از انقلاب در تمام مراسم‌های مذهبی، راهپیمایی‌ها و تظاهرات شرکت می‌کرد و از رفتار مخالفین اسلام که به انقلاب اهانت می‌کردند عصبانی می‌شد، خشم خود را فرو می‌خورد و آن‌ها را نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد. به زیبایی مداحی می‌کرد. نماز و عباداتش را به نحو احسن انجام می‌داد و همیشه به ائمه اطهار(ع) توسل داشت. با قرآن مأنوس بود و در اوقات فراغت به مسجد می‌رفت. با فرارسیدن ماه محرم به بازار می‌رفت و برای خودش و برادرش پیراهن مشکی می‌خرید و در مراسم محرم و صفر شرکت می‌کرد.

به امام علاقه زیادی داشت. بنابراین عضو سپاه شد و هشت سال در سپاه خدمت کرد. با شروع جنگ تحمیلی از طریق سپاه به جبهه اعزام شد. هدفش از رفتن به جبهه پیروی از فرمان امام و جهاد در راه خدا بود. می‌گفت: « وقتی دشمن به ما حمله می‌کند، ما باید دفاع کنیم. زیرا اسلام امروز به خون ما احتیاج دارد». «دفاع از راه خدا و انقلاب، ادامه دادن راه شهدا، نیکی به پدر و مادر، تنها نگذاشتن امام» از توصیه‌های او بود و می‌گفت: «اگر می‌گویید مسلمانید باید در عمل مسلمانی کنید نه در حرف، ما باید شیعه واقعی علی(ع) باشیم و اگر کسی به شما بدی کرد شما به او نیکی کنید تا انسان شود.»

آرزویش از بین رفتن ظلم ظالمان، رفتن به کربلا و شهادت بود. از زمانی که به جبهه رفته بود، روحیه‌اش قوی شد. گویی دیگر علاقه‌ای به دنیا نداشت. علی اصغر در جبهه مسئول تدارکات گردان بود و سرانجام زمانی که با ماشین به همراه همرزمانش در حال عبور از گردنه بود، در محاصره دشمن قرار گرفت و پس از درگیری در محل ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به سرش در تاریخ دوم بهمن ماه سال 1366 به درجه رفیع شهادت نائل شد. پیکر پاکش را در روستای برغمد شهرستان سبزوار به خاک سپردند. شهید علی اصغر برغمدی در فرازی از وصیت نامه اش نوشته است: «برای من مراسم نگیرید و خرج آن را به مردم مستمند و مظلوم لبنان بدهید». مادرش می‌گوید: «بعد از شهادتش، خواب دیدم که علی اصغر در باغی است، باغ باصفا و زیبایی بود. احوال پدرش را پرسید، گفتم: رفته بیابان سر کار، زندگی خوبی داشت».

شهید برغمدی در 60 ماه حضور خود در جبهه‌های غرب و جنوب غرب کشور در عملیات‌های کربلای پنج، کربلای هشت، بیت المقدس و والفجرهای مقدماتی، یک، چهار، هشت و همچنین عملیات بدر و خیبر حضور داشت. او در زمان شهادت مسئول تدارکات گردان مالک اشتر لشگر 27 حضرت رسول الله (ص) بود و در دوم بهمن ماه سال 1366 و در عملیات بیت المقدس 2 و در محور ماووت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

منبع: تسنیم 


ادامه مطلب

[ شنبه 2 بهمن 1395  ] [ 1:20 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

گروه سرودی که پیکرشان قابل شناسایی نبود

دانش آموزان گروه سرود مدرسه راهنمایی قطب راوندی، روز اول بهمن سال 65 ساعتی پس از اجرای سرودشان در سینما تربیت قم، بر اثر بمباران هواپیماهای دشمن به شهادت رسیدند.

کد خبر: ۲۲۲۶۲۵

تاریخ انتشار: ۰۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۱:۰۰ - 21January 2017

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از قم، دی ماه سال 65 یادآور عملیات  پیروزمندانه کربلای پنج و فتوحات عظیم رزمندگان اسلام در این عملیات بود؛ دشمن بعثی که نتوانسته بود در برابر حماسه آفرینی‌های رزمندگان اسلام تاب و توان بیاورد، تلاش کرد تا با حمله به شهرها و مناطق مسکونی، روحیه پایداری مردم مقاوم ایران اسلامی را به زعم باطل خود تضعیف نماید.

ساعت ۱۶ روز چهارشنبه اول بهمن سال ۶۵، هنگامی که دانش آموزان گروه سرود مدرسه راهنمایی قطب راوندی، با یک دستگاه مینی بوس به سینما تربیت آمده بودند تا سرودی را برای اجرا در دهه فجر آماده نمایند، پس از بازگشت از محل اجرای سرود، در محل سه راه بازار قم هدف حمله هوایی میگ‌های دشمن قرار گرفته و نامشان در زمره یکصد شهید بمباران هوایی آن روز شهر قم جاودانه شد.

بر اساس روایت هادی دهقانی عضو جامانده گروه سرود، شهید بلالی «تک خوان» و محمدرضا رسولی «نی زن» سرود بود، و شور و شعف خاصی در تمرین و اجرای سرود بین بچه ها حاکم بود.

پس از بمباران، پیکر مطهر شهدای دانش آموز محمد حسن بلالی بیدگلی، محمد مهدی هجرتی، سعید روانمهر کاشانی، سید ناصر حسینی، محمد رضا رسولی، جواد خودکار قمی، عسکری، محمد علی امینی، حسین مقتصدی زاده و مهدی بابایی به همراه مربی شهیدشان حمید صادقی قمی و راننده مینی بوس، به سختی قابل شناسایی بود تا اینکه سه روز بعد یعنی روز جمعه سوم بهمن، از حرم مطهر حضرت معصومه (س) تا گلزار شهدا تشییع و در قطعه شهدای بمباران هوایی قم خاکسپاری شدند.

مراسم هفتم شهدای گروه سرود، با نمایش فیلم آخرین اجرای آنها همراه بود و کینه دانش آموزان را نسبت به جنایات دشمن بعثی در حمله به مردم بی‌گناه، عمیق‌تر کرد.

فیلم مستند "قم، بهمن 65" به کارگردانی سیدجواد حسینی و بر اساس روایت یکی از اعضای جامانده گروه سرود و خانواده های شهدا و مسئولان مدرسه از بمباران هوایی و نیز نرم افزار "سرود آسمانی" دو اثر هنری است که در این مورد تولید شده و نمایش اجرای آخرین سرود دانش آموزان، یادآور حماسه مدرسه عشق و انعکاسی از حماسه خونین عاشوراست.

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ شنبه 2 بهمن 1395  ] [ 1:18 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (2 بهمن)

2 بهمن 1395 هجری شمسی برابر با 22 ربیع الثانی 1438 هجری قمری و 21 ژانویه 2017 میلادی

کد خبر: ۲۲۲۳۳۷

تاریخ انتشار: ۰۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۲ - 21January 2017

روزشمار دفاع مقدس (2 بهمن)

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (2 بهمن)

 

• تحریم رفراندوم فرمایشی رژیم «محمدرضا پهلوی» توسط «امام خمینی (ره)» (1341 ه.ش)

• شهادت شهید جواد فیاض ‌مهر (1362 ه.ش)

 

• آزاد شدن شهرک دوعيجی عراق توسط رزمندگان اسلام. (1365 ه.ش) 

• شروع عملیات تعویض ضریح امام حسین (ع) (1391 ه.ش)

• شهادت شهید مدافع حرم اکبر شهریاری (1392 ه.ش)

رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی (21 ژانویه)

• ترور مبارز فلسطینی «ابوحسن سلامه» توسط عوامل صهیونیستی (1979 م)


ادامه مطلب

[ شنبه 2 بهمن 1395  ] [ 1:16 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید «شریفی زارچی»

شهید «محمد علی شریفی زارچی» در دومین اعزام به جبهه در منطقه عملیاتی شلمچه و در عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت ترکش دعوت حق را لبیک گفت و به دیار حق شتافت.

کد خبر: ۲۲۰۷۷۶

تاریخ انتشار: ۰۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۲ - 21January 2017

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از یزد، محمد علی شریفی زارچی در سال 1338 دیده به جهان گشود. هفت سالگی اش را با درس و مدرسه پیوند زد و شروع  به کسب علم و دانش نمود و سرانجام دیپلم خود را از هنرستان فنی و مهندسی آلاد پوش کسب کرد.

وی با اوج‌گیری مبارزات علیه رژیم منحوس پهلوی، به خیل خروشان مردم پیوست و در صفوف به هم پیوسته امت حزب الله قرار گرفت. پس از پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی سردار شهید محمد علی شریفی در تاریخ 2/3/1358 و در همان اوایل تشکیل سپاه به عضویت این نهاد جوشیده از متن انقلاب درآمد.

شهید محمد علی شریفی زارچی در دومین اعزام به جبهه در منطقه عملیاتی شلمچه و عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت ترکش دعوت حق را لبیک گفت و به دیار حق شتافت.

آخرین مسئولیت شهید قبل از شهادت جانشینی لجستیک تیپ 18 الغدیر بود. دو فرزند ثمره ازدواج پربار این شهید عزیز می باشد.

خاطره ای از شهید محمد علی شریفی

در یکی از روزها جلسه ای در مقر ناحیه دو بسیج سپاه داشتیم تا بابت کمک به جبهه ها اقدامی انجام دهیم. همه رؤسای اصناف را دعوت کرده بودیم، هر صنف مبلغی را متقبل می شد. مرحوم پدر هم در جلسه با جمعی از کاسب ها آمده بودند. قرار شد مرحوم شهید شریفی برود و از وزارت دفاع حواله ماشین های تویوتای آمبولانس را بگیرد و یک روز همه آنها را در خیابان قیام بگذاریم و بعد از تبلیغات به جبهه بفرستیم. کمک های جنبی هم افراد از فردا صبح به محل ناحیه دو تحویل دهند. پاسی از شب گذشته بود شهید خواست به خانه برود یادش آمد سرما است و در خانه نفت ندارد و یادش رفته تا برود کوپن خود را بدهد و نفت بخرد ایشان گفت چون وقت گذشته من یک 20 لیتری نفت از ناحیه 2 می برم وجه آن 45 ریال می شد به همراه کوپن و کرایه آن را به شما می دهم شما سربازتان را بفرستید فردا آن را جایگزین کند زیرا حساب بیت المال از این موضوعات جداست.

در عملیات کربلای 5 دعوت حق را لبیک گفت 

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ شنبه 2 بهمن 1395  ] [ 1:11 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 40 ] [ 41 ] [ 42 ] [ 43 ] [ 44 ] [ 45 ] [ 46 ] [ 47 ] [ 48 ] [ 49 ] [ > ]