دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

روزشمار دفاع مقدس (5 آبان)

5 آبان 1395 هجری شمسی برابر با 24 محرم 1438 هجری قمری و 26 اکتبر 2016 میلادی

کد خبر: ۱۱۰۰۷۰

تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۱ - 26October 2016


روزشمار دفاع مقدس (5 آبان)

رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری شمسی (5 آبان)

• افزایش فشار نیروهای عراقی بر آبادان پس از سقوط خرمشهر و كوشش برای تكمیل محاصره شهر (1359 ه.ش)

 

• اجرای آتش توپخانه و بمباران در اهواز، تقویت نیرو در سوسنگرد و تپه های اطراف الله اكبر، غارت در بستان و بمباران ماهشهر توسط دشمن (1359 ه.ش)

 

• عملیات چریكی و ایذایی سپاه پاسداران در جبهه های دزفول، سلمانیه، آبادان و اهواز (1359 ه.ش)

 

• مین گذاری جاده های عقبه دشمن در مهران، تبادل آتش در ایلام، اجرای آتش توسط دشمن در شهر سرپل ذهاب و پیشروی به سوی آن از قصرشیرین، بروز نشانه های بازگشت وضع عادی در گیلان غرب و اسلام آباد (جبهه میانی) (1359 ه.ش)

 

• درگیری نیروهای خودی با عناصر حزب دمكرات و دیگر گروههای ضد انقلاب در كردستان (جبهه شمالی) (1359 ه.ش)

 

• ادامه عملیات شناسایی در هور و بازگشت 3 گروه اعزامی كه 2 گروه آن از روز قبل اعزام شده بودند (1363 ه.ش)

 

• نامه معاونت عملیات فرماندهی قرارگاه خاتمالانبیا به مهندسی رزمی این قرارگاه كه در آن خواستار احداث سنگرهای مقاوم در برابر بمبارانهای شدید هوایی شده است (1363 ه.ش)

• درخواست آمریكا از ژاپن و دیگر متحدان خود برای اعمال سخنگیری‌های اقتصادی علیه ایران (1366 ه.ش)

• رحلت آیت ‏الله سید روح الله خاتمی نماینده امام و امام جمعه یزد (1367 ه.ش)

• ورود نیروهای لشکر 27 محمد رسول الله (ص) به اردوگاه کوخلان در شمال غرب مریوان (1362 ه.ش)

• درگذشت محقق و دانشمند فرزانه استاد «سیدجلال ‏الدین محدث ارموی» (1358 ه.ش)

• رحلت عالم بزرگوار و فقیه جلیل آیت الله «سید احمد زنجانی» (1352 ه.ش)

رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری قمری (24 محرم)

• درگذشت «ملاعبدالله شوشتری» عالم و فقیه مسلمان (1021 ق)


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 5 آبان 1395  ] [ 5:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

طعنه شهید حسینی در سخنرانی به رئیس شهربانی

یک روز رئیس شهربانی شخصاً در یکی از سخنرانی‌های او حاضر شده بود. شهید در حین صحبت گفت: «این‌هایی که آمدند کم هستند که خود رئیس شهربانی‌ هم آمده است؟» رئیس شهربانی که با خنده و تمسخر مردم مواجه شده بود، حاج آقا را تهدید کرد و رفت.»

کد خبر: ۱۱۰۱۴۸

تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۳ - 26October 2016

طعنه شهید حسینی در سخنرانی به رئیس شهربانیبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، در خاطره ای درباره شهید سید محمدتقی حسینی طباطبایی آمده است:


یک روز ظهر در مسجد نشسته بودیم و شهید حسینی تدریس می‌کرد. در میدان شهر که نزدیک مسجد حکیم بود به مناسبت تولد پسر پهلوی جشن گرفته بودند. وقت اذان شد و آقا صدای موذن را از بلندگوها پخش نمودند. یکی از مامورین آمد و گفت: «بلندگو را خاموش کنید.»

 

آقا توجهی نکرد، یک نفر دیگر آمد، جوابی نشنید. رئیس شهربانی آمد و گفت: «چرا بلندگو را خاموش نمی‌کنی، مگر نمی‌بینی جشن گرفته‌ایم؟»

 

سید گفت: «تولد پسر شاه واجب‌تر است یا گلبانگ خداوند؟ لا اله الا الله از شما خدانشناس‌ها!»

 

همه ما خندیدیم و رئیس شهربانی با عصبانیت بازگشت.

 

یکی از ویژگی‌های بارز آقای حسینی شجاعتشان بود. به خاطر دارم در یکی از سخنرانی‌ها که عده زیادی از ماموران دولتی و امنیتی دوره‌ طاغوت حضور داشتند، آقای حسینی فرمود: «وقتی ابوذر یار وفادار حضرت علی(ع) شهید شد، وصیت‌نامه‌ای تنظیم کرده بود که بعد از مرگ، مرا در مسیر حجاج قرار دهید تا یکی از یاران علی(ع) بر جنازه‌ام نماز گذارد. وقتی حجاج آمدند، بین قبایل بر سر اقامه نماز بر جسد، اختلاف افتاد و هر کس می‌خواست افتخار این کار نصیب او شود. دختر ابوذر گفت: «صبر کنید، پدرم وصیت کرده دو گروه نباید تجهیز مرا بر عهده داشته باشند، گروه اول کسانی که شغل حرام دارند و گروه دوم از کارمندان دولت!»

 

یک روز رئیس شهربانی شخصاً در یکی از سخنرانی‌های او حاضر شده بود. شهید در حین صحبت گفت: «این‌هایی که آمدند کم هستند که خود رئیس شهربانی‌ هم آمده است؟»

 

رئیس شهربانی که با خنده و تمسخر مردم مواجه شده بود، حاج آقا را تهدید کرد و رفت.»

منبع: ترمه نور، صص 115-113


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 5 آبان 1395  ] [ 5:04 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهادت؛ پایان نذر حسینی یک مادر شهید

فقط موقع خواب اصرار می‌کرد که برایش از علی اصغر بخوانم، روزهای تاسوعا و عاشورا هم او را دست به دست می‌فرستادم داخل دسته، انگار که بچه من نیست.

کد خبر: ۱۰۷۶۰۳

تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۶ - 26October 2016

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، فرزند این بار نه با لباس پاسداری و نه با قد و قامت رعنایش که با جسم بی‌جان و خون‌آلود پیچیده شده در پرچم سه رنگ وطن مقابل مادر قرار گرفته. پیکر فرزند را با نوای «یا حسین(ع)» و «یا زینب(س)» مقابل دیدگان مادر قرار می‌دهند و مادر که فرزندش را از کودکی نذر اهل بیت(ع) کرده است، خدا را شکر می‌کند پسرش در مسیری قدم برداشته که پرچم‌دارش عباس است.

مادر تمام سال‌های جوانی‌اش را برای چهار فرزندی گذاشته است که امروز به برکت رزق و روزی حلال پدر همگی آخر عاقبت به خیر شده‌اند، اما ابوالفضل با شهادتش به‌گونه‌ای دیگر خانواده را سربلند کرد. مادر بچه‌ها را به خدا سپرده و از او مدد خواسته است تا ذره‌ای در اعتقاداتشان خدشه وارد نشود.

داغ ابوالفضل سومین داغ مادر است. قبل از او یک پسر دیگر و دامادش را از دست داده  و پدر خانواده نیز چند سال پیش از دنیا رفته است. آن یکی برادر ابوالفضل طلبه و 17 ساله بود که در راه بازگشت از زیارت حضرت عبدالعظیم(ع)، در شب میلاد حضرت امیرالمومنین(ع) وقتی تمام کارهای هیئت را برای برگزاری مراسم جشن انجام داده بود با تریلی تصادف و فوت می‌کند. اما داغ رفتن ابوالفضل جور دیگری است. شهادت را خودش خواسته بود و با آگاهی برای دفاع راهی سوریه شد، همین ایمان فرزند است که حالا مایه آرامش قلب مادر نیز هست.

ابوالفضل آخرین فرزند خانواده نیکزاد سال 63 و  در 25‌أمین روز از ماه رمضان زمانی که پدر در جبهه‌ها حاضر بود به دنیا آمد، مادر می‌گوید: «با وجود سختی آن دوران هیچ‌گاه به پدرش نگفتم که به جنگ نرود، یا نگفتم که اگر بروی ما چه کار کنیم، نیاز جبهه بود و باید می‌رفت، برایم مال حلال مهم بود، زندگی مختصری داشتیم و من هم خواسته زیادی از پدرش نداشتم، برنامه زندگیمان این بود که مال حلال وارد زندگی شود و کم و زیادش مهم نبود.»

«زهرا ملاطایفه» مادر شهید ابوالفضل نیکزاد با روحیه‌ای مثال زدنی در گفت‌و‌گویی با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس از روزهای پرکشیدن فرزندش می‌گوید که در ادامه از نظرتان می‌گذرد:

 

ابوالفضل نذر امام حسین(ع) بود

مادر، ابوالفضلش را از همان بچگی نذر امام حسین(ع) می‌کند و عشق به حسین و فرزندانش را در دل پسرش می‌کارد، مادر دانه دانه خصوصیات ابوالفضلش را کنار هم می‌گذارد و می‌گوید: «بچه خیلی آرام و صبوری بود، فقط موقع خواب اصرار می‌کرد که برایش از علی اصغر بخوانم، روزهای تاسوعا و عاشورا هم او را دست به دست می‌فرستادم داخل دسته، انگار که بچه من نیست و اینطوری بیمه امام حسین(ع) می‌کردم.»

 

مادر شهید نیکزاد ادامه می‌دهد: «در کارهایش نظم زیادی داشت، هرچه توان داشت برای کارهای مسجد و بسیج می‌گذاشت، گاهی اوقات که شب‌ها دیر به خانه می‌آمد، می‌گفتم مادر این موقع شب نمی‌خواهی استراحت کنی؟ این روحیه را خودم هم داشتم، دوران دفاع مقدس برای رزمنده‌ها لباس و وسایل خواب آماده می‌کردیم و اهل بسیج و فعالیت‌های مسجدی بود.»

 

 شهادت؛ پابان نذر حسین یک مادر

 

خط قرمز خانواده ما رهبری است

«خط قرمز خانواده ما «رهبری» است، همه خانواده باهم یکی هستند و همین رفتار و کردار باعث شده است که به بچه‌ها وابسته باشم و همه برای هر برنامه‌ای باهم تصمیم بگیریم» این‌ها را مادر شهید نیکزاد می‌گوید و درباره ابوالفضل ادامه می‌دهد: «مدیریت ابوالفضل چه در زندگی چه در کارهای دیگر مثل درس و غیره خوب بود، برای همین هر مشکلی داشتم با او تماس می‌گرفتم، زمانی که به سوریه رفت، در گیر و دار اسباب‌کشی و عوض کردن خانه بودم، مدام نگران این بود حالا که می‌رود وضعیت من چطور می‌شود. از آنجا زنگ می‌زد و می‌گفت: مادر تا فرصت کوتاهی پیدا می‌کنم نگرانت می‌شوم که می‌خواهی چه کار کنی. وقتی قرار شد در همین خانه بنشینم کمی خیالش راحت. می‌گفت: مادر خیلی مراقب خودت باش، ما به شما نیاز داریم. من هم می‌گفتم: مگر من را به حضرت زینب(س) نسپردی؟ خود خانم مراقبت می‌کند.»

کاری که رضایت خدا در آن بود را با جدیت انجام می داد

مادر در ادامه خصوصیات شهید نیکزاد می‌گوید: «کاری که می‌دانست رضایت خدا در آن است را انجام می‌داد، حرف کسی هم به رویش اثر نمی‌گذاشت، زندگی برایش اهمیت داشت و هر قدمی که برمی داشت با اعتقاد راسخ بود، می‌گفت در این لحظه وظیفه ما چنین است و باید هرچه از دستمان برمی‌آید انجام دهیم.»

مادر شهید نیکزاد به ازدواج فرزندش اشاره می‌کند که «حجب و حیا» ملاک اصلی‌اش برای انتخاب همسر بود و ادامه می‌دهد: «چند نفر از دخترهای فامیل را پیشنهاد دادم ولی قبول نکرد، بعد دختر برادرم را پیشنهاد دادم و قبول کرد، پرسیدم دلیلت چه بود؟ گفت: با اینکه دانشگاه می‌رود نجابتش را حفظ کرده. حجاب برایش خیلی مهم بود و اینکه از نظر مالی در سطح خودمان باشند، می‌گفت من تلاشم را می‌کنم بهترین زندگی را فراهم کنم ولی می‌خواهم دختری هم سطح خودمان بگیرم.

شش ماه دوره تکاوری را دید. در آن مدت خیلی دلواپس و نگران بودم. دو ماه اصلا خانه نیامد و به شیراز رفت. همه شرایط شغلی را به همسرش گفته بود. تاکید کرده بود که من شما را انتخاب کردم ولی اگر اطرافیان شما انقلاب و مقام معظم رهبری را قبول نداشته باشند کاری با آن‌ها ندارم. این موضوع خیلی برایش مهم بود. خط قرمزش هم رهبری بود. می‌گفت با کسی که رهبری را قبول نداشته باشد، رفت و آمد نمی‌کنم ولی در همین زمینه‌ام اعتقاد داشت باید تمام سعیمان را بکنیم تا متوجه شود، باید با عملمان راه درست را نشان دهیم.»

مادر خدا را شکر می‌کند و از تربیت بچه‌ها راضی است، آنچه برایش مهم است ایمان و خانواده دوستی پسرهاست، مادر می‌گوید: «زمانی‌که می‌خواستم بروم خواستگاری می‌دانستم رفتارش با خانواده چطور است و از لحاظ اعتقادی چه چیزی می‌خواهد، دختر برادرم را برایش انتخاب کردم، فقط گفت اگر قبول نکردند پیگیر نشو، من از خدا خواستم، هرچه بخواهد همان می‌شود، که الحمد الله قسمت شد.

ما برنامه‌های عروسیمان به این صورت است که در مناسبت‌های مذهبی و اعیاد و تولد ائمه مراسم می‌گیریم، و مراسم را در جایی برگزار می‌کنیم که گناه نشود. مداح دعوت می‌کنیم که مولودی ائمه بخواند. عروسی ابوالفضل را روز تولد امام رضا(ع) گرفتیم.»

وظیفه‌اش در خانه و اینکه چه‌طور به آن عمل کند را به خوبی می‌دانست. به قول مادرش اگر لازم بود خانواده را مسافرت ببرد، می‌برد، اگر کاری لازم بود انجام دهد، انجام می‌داد. نه‌تنها برای خانه و خانواده که این حس وظیفه شناسی را در قبال اتفاقات سیاسی و اجتماعی نیز می‌شد دید. سال 88 در روزهایی که ضد انقلاب به هر صورت ممکن در تلاش برای ضربه زدن به اصل ولایت بودند ابوالفضل نیزخودش را آماده مبارزه کرد. مادر شهید نیکزاد درباره آن دوران می‌گوید: «سال 88 ساکن قیام دشت بودیم. یک روز به خانه آمد، دیدم تیپش عوض شده، قربان صدقه‌اش رفتم و گفتم مادر چرا عوض شدی؟ گفت اتفاقاتی افتاده که باید برای مبارزه برویم. حدود یک ماهی نبود. شب و روزم این شده بود که راه بروم و قرآن و دعا بخوانم. می‌ترسیدم چیزی بپرسم و بگویم نرو.»

 

ادامه دارد.../141


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 5 آبان 1395  ] [ 4:56 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهیدی که طلایه‌دار پیروزی‌های حزب‌الله بود

مبالغه نیست، اگر گفته شود، فرمانده شهید «حاتم ادیب حماده»، معروف به «حاج علاء» طلایه‌دار پیروزی‌هایی است که حزب‌الله از القصیر تا القلمون سوریه تاکنون محقق کرده است.

کد خبر: ۱۱۰۲۱۶

تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۹ - 26October 2016

شهیدی که طلایه‌دار پیروزی‌های حزب‌الله بودبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، شهید فرمانده «حاتم ادیب حماده»، معروف به «حاج علاء» دارای ویژگی‌های شخصیتی و خاصی بود که او را از دیگران متمایز می‌کرد.


اعتماد به نفس، قدرت تحلیل رخدادها، اتخاذ تصمیمات درست در زمان مناسب، تعامل منطقی با سخت‌ترین شرایط از جمله این خصوصیات اخلاقی فرمانده منطقه القلمون بودند که نقشی مهم در عملیات آزادسازی القصیر و در این اواخر آزادسازی شماری از مناطق حلب داشت.

تا اینکه در موعد و زمان مقرر به تبعیت از سید و سالار شهیدان خویش امام حسین علیه السلام به لقای پروردگارش می‌شتابد.

شهرک «القماطیه» در منطقه «جبل» لبنان روز دوشنبه شاهد برگزاری مجلسی در بزرگداشت یاد و خاطره فرمانده شهید حاج حاتم حماده بود که طی آن «سید حسن نصرالله»، دبیرکل حزب الله لبنان نیز سخنانی درباره بزرگداشت مقام شهید و مهمترین عملیات‌های میدانی حاج علاء بود.

نقش حزب الله در سوریه ریشه در درک درست این جنبش از حوادث و رخدادهای جاری در منطقه و سوریه و فهم ارتباط موجود بین آنها نه تنها به دور از گرفتن تصمیمات احساسی و عاطفه‌ای بود، بلکه از طریق تحلیل و ارزیابی دقیق رخدادها از اولین روز حوادث انقلاب‌های عربی در تونس است.

حضور حزب الله در سوریه به عنوان ضرورتی انکارناپذیر برای مقابله با طرح‌های غربی در منطقه است که هدف آن ایجاد تغییرات ریشه‌ای در نقشه سیاسی خاورمیانه و تامین امنیت آن و ریشه کن‌سازی تروریسم در منطقه است.

در این بین دبیرکل حزب الله هشداری جدی به نقش ترکیه دادند که ادعا دارد، موصل از آن این کشور است، لذا دور از انتظار ندانستند، روز دیگر از تملک حلب سخن گوید.

سید حسن نصرالله از اینکه ترکیه چگونه چنین حقی برای خود قائل شده ابراز تعجب کرده و بر ایستادن نیروی «الحشد الشعبی» در کنار ارتش عراق و حزب الله در کنار ارتش سوریه جهت مقابله با دشمن مشترکی که نقاط مختلف این دو کشور را نشانه گرفته کرد.

ایشان بار دیگر امنیت لبنان را امنیت سوریه دانستند و تامین امنیت لبنان را یکی از ارکان تحقق پیروزی کامل در عرصه میدانی سوریه عنوان کردند که برای تحقق آن و مقابله با خطر تروریسم تکفیری در منطقه حضور در عرصه میدانی را وظیفه خود می‌داند.

دبیرکل حزب الله نبردهای جاری در عراق و سوریه و یمن را یکی دانسته و مسئولیت جنایات گروه‌های تروریستی تکفیری از جمله داعش را متوجه جامعه بین المللی دانستند که تاکنون در برابر تمام این جنایات سکوت اختیار کرده و چشمش را روی آنها بسته است.

ایشان تقدیم شهدا در چنین شرایطی جهت اعتلای کلمه حق و برقراری امنیت و صلح در منطقه را وظیفه جنبش حزب الله دانستند و نسبت به تحولات سیاسی جاری در عرصه سیاسی لبنان تاکید کردند، تنها راه خروج از بن بست ریاست جمهوری، کنار نهادن اختلافات سیاسی میان گروه‌ها و جریان‌های این کشور است.

سید حسن نصرالله دلیل سکوت دو سال گذشته جنبش را تحقق این پیروزی، بدون توجه به تحریکات سیاسی و فتنه انگیزی‌های برخی از جناح‌ها و جریان‌ها عنوان کرد و اعلام حمایت «سعد الحریری»، رئیس جریان المستقبل از نامزدی ژنرال «میشل عون» را گامی اساسی جهت انتخاب رئیس جمهوری آینده لبنان عنوان کرد.

وی تاکید کرد، همانند گذشته به تماس و ارتباط خود با هم پیمانان جنبش در زمینه انتخاب رئیس جمهوری جدید را ادامه داده و هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهد، برخی رخدادها و حوادث بر روابط حزب با متحدانش مانند جنبش امل تاثیر منفی بگذارد.

لبنان سال‌هاست از جنگ داخلی و تجاوزات مکرر رژیم صهیونیستی رنج می‌برد، اما توانست، تمام این مشکلات از جمله تجاوزهای سال 2000 و 2006 رژیم صهیونیستی علیه جنوب این کشور را با موفقیت پشت سر بگذارد و مبارزه خود علیه تروریسم را هرجا که چنین نیازی احساس شود، ادامه می‌دهد.

 

منبع: فارس 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 5 آبان 1395  ] [ 4:50 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

مردی از پیکره مقاومت اسلامی که کابوس اسراییل بود

شهید دکتر «فتحی شقاقی» بنیانگذار جنبش جهاد مقاومت اسلامی فلسطین کابوس رژیم صهیونیستی بود.

کد خبر: ۱۱۰۱۹۳

تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۲ - 26October 2016

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، دکتر «فتحی شقاقی» را می توان بنیان گذار جریان فکری انقلاب اسلامی در فلسطین نامید. کسی که با شناخت درست از وقایع انقلاب اسلامی و دیدگاه های امام (ره) جبهه ی مبارز علیه رژیم غاصب صهیونیستی را شکل داد. او که در رشته پزشکی تحصیل می کرد اولین کتاب درباره انقلاب اسلامی ایران و حضرت امام خمینی(ره) را با نام «خمینی راه حل و جایگزین اسلامی» نوشت و به واسطه همین کتاب در مصر به زندان افتاد. با این وجود هسته اولیه جنبش جهاد مقاومت اسلامی فلسطین را پایه گذاری کرد و به همین دلیل ماه ها به زندان افتاد. این جنبش در سال های فعالیتش به عنوان کابوس رژیم صهیونیستی شناخته می شد. تا آنجا که در چندین عملیات شهادت طلبانه تعداد زیادی از نظامیان صهیونیستی را به خاک و خون کشاند.

تا سال ها موساد در اجرای طرح و نقشه ای برای ترور فتحی شقاقی بود. او که می دانست تفکرات استقلال طلبانه و ظلم ستیزانه فتحی شقاقی می تواند تهدیدی جدی برای رژیم صهیونیستی باشد در پی انجام عملیات جهاد اسلامی که در آن 22 اسراییلی کشته و 108 نفر زخمی شدند اقدام به کشیدن طرحی برای ترور وی کرد.

مردی از پیکره مقاومت اسلامی که کابوس اسراییل بود 

وی در سال ۱۹۹۵ با گذرنامه جعلی با نام «ابراهیم شاویش» به لیبی رفت، تا پیرامون وضعیت آوارگان فلسطینی در مرزهای لیبی و مصر با سرهنگ قذافی رهبر این کشور دیدار کند. وی ساعت یک بعدازظهر پنج شنبه 26 اکتبر 1995 وقتی به هتل (دیپلماتیک جزیره مالت) بازمی گشت توسط عوامل موساد ترور شد و به شهادت رسید.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی شهادت این مجاهد در پیامی فرمودند: صهیونیستهای‌ عاری‌ از شرف‌ و اخلاق‌ یک بار دیگر ثابت‌ کردند که‌ برای‌ مقاصد نامشروع‌ خود قتل‌ و جنایت‌ را مباح‌ و مشروع‌ می‌شمرند. مجاهد مؤمن‌ و شجاع‌ و متفکر و مخلص‌، شهید دکتر فتحی‌ شقاقی‌ یکی‌ از چهره‌های‌ درخشانی‌ بود که‌ فجر مبارزات‌ اسلامی‌ مردم‌ فلسطین‌ در دهه‌ی‌ اخیر را پدید آورد و همه‌ی‌ توان‌ و امکان‌ و اکنون‌ جان‌ عزیز خود را بر سر این‌ جهاد مقدس‌ گذاشت.

مقام معظم رهبری در این پیام افزودند: طلوع‌ خورشید اسلامی‌ از افق‌ مبارزات‌ فلسطین‌ که‌ به‌ ملت‌ مظلوم‌ فلسطین‌ جان‌ تازه‌ای‌ بخشید، در هنگامی‌ آغاز شد که‌ مدعیان‌ دروغین‌ قضیه‌ی‌ فلسطین‌، از بردن‌ نام‌ اسلام‌ در آن‌ عرصه‌ی‌ اسلامی‌ محض‌، به‌ شدت‌ پرهیز می‌کردند و با جدا کردن‌ قضیه‌ی‌ فلسطین‌ از اسلام‌، دانسته‌ و ندانسته‌ آرمان‌ فلسطین‌ را به‌ محو و نابودی‌ می‌کشاندند. در این‌ هنگام‌ بود که‌ گروهی‌ از جوانان‌ پرشور و با اخلاص‌ و مؤمن‌ و اندیشمند و در راس‌ آنان‌ شهید عزیز ما دکتر فتحی‌ شقاقی‌ با الهام‌ گرفتن‌ از انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ و با دلی‌ سرشار از عشق‌ و ارادت‌ به‌ امام‌ عظیم‌الشأن‌ راحل‌، پرچم‌ مبارزات‌ اسلامی‌ را برافراشتند و به‌ رغم‌ کوردلان‌ سست‌ عنصر و وابسته‌ و به‌ رغم‌ رژیم‌ غاصب‌ و به‌ رغم‌ آمریکا و سرسپردگانش‌ در منطقه‌ی‌ عربی‌، خون‌ در رگهای‌ افسرده‌ی‌ جهاد فلسطینی‌ دمیدند و دشمن‌ را که‌ با ساده‌اندیشی‌ و خوش‌ خیالی‌، مجاهدات‌ حق‌طلبانه‌ را پایان‌ یافته‌ می‌پنداشت‌ زیر ضربات‌ خود گرفتند.

 

 

 مردی از پیکره مقاومت اسلامی که کابوس اسراییل بود

در حمله سال های اخیر تروریست ها به سوریه مزار شهید فتحی شقاقی به دست تکفیری ها تخریب شد 

 

رهبر معظم انقلاب مرگ‌ سرخ‌ و افتخارآمیز شهید فتحی شقاقی را مایه‌ی‌ اشتداد نهضت‌ عظیم‌ اسلامی‌ در فلسطین‌ دانست و گفت: مظلومیت‌ او مظلومان‌ فلسطینی‌ را در مجاهدت‌ فی‌سبیل‌الله‌، راسخ‌تر خواهد ساخت‌. ملت‌ مبارز فلسطین‌ محق‌ است‌ اگر خیانتکاران‌ به‌ آرمان‌ فلسطین‌ را چه‌ آنان‌ که‌ با روسیاهی‌ تمام‌، خود را فلسطینی‌ می‌شمارند و چه‌ اعراب‌ غیر فلسطینی‌، شریک جرم‌ سران‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ در این‌ جنایت‌ و جنایات‌ مشابه‌ آن‌ در گذشته‌ بشمارد.

انتهای پیام/ 141


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 5 آبان 1395  ] [ 4:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

نوجوان نترسی که عصای دست «شهید چمران» بود

او آنقدر دلاور و نترس بود که جزء یاران نزدیک «شهید چمران» قرار گرفت. هرجا درگیری سخت و سینه به سینه‌ای با دشمن روی می‌داد، «علیرضا» یکی از رزمنده‌های پا به‌رکاب بود.

کد خبر: ۱۰۹۳۹۱

تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۳۹۵ - ۰۲:۲۸ - 24October 2016

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، خیلی‌ها عکس ذیل را دیده‌اند و صمیمیت ابرمرد عرصه دفاع مقدس، شهید «مصطفی چمران» را با نیروهای بسیجی‌اش به نظاره نشسته‌اند.

 

بسیجی‌های کم‌سن وسالی که کنار این مردان پولادین به مردی رسیدند. یکی از آن بسیجی‌ها این نوجوان است که کنار شهید چمران کتف به کتف نشسته و کلاهش را هم سربالا گذاشته. او شهید «علیرضا مالمیر» است.

 

رزمنده‌ای که کنار فرمانده دیده نشد 

 

شهید «علیرضا مالمیر» از بچه‌های محله شهدا یا همان محله اقدسیه در شهر ری بود. جایی که «بیت الشهداء» یا «دخمه» معروف در آن‌جا قرار دارد. جوان‌های بسیاری از آن محله لباس رزم بر تن کردند و در همان نوجوانی با ملائکه هم پرواز شدند.

 

علیرضا مالمیر هم یکی از آن‌ها بود. او جزء اولین رزمنده‌های شهرری بود که برای یاری دین خدا پا به جبهه گذاشت. او آنقدر دلاور و نترس بود که جزء یاران نزدیک شهید چمران قرار گرفت؛ هرکجا درگیری سخت و سینه به سینه با دشمن بود علیرضا یکی رزمنده‌های پا به‌رکاب بود.

 

علیرضا 19 ساله بود که بالاخره مزد مجاهدتش را از خدای خود گرفت و در بهار سال 60 و تنها چند روز قبل از شهادت پیر و مرادش شهید «مصطفی چمران» خلعت شهادت را به تن کرد و آسمانی شد.

 

اما دریغ که مزار این مجاهد در قطعه 24 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) پرت افتاده و زائری ندارد. شاید خیلی‌ها شهید چمران را در این عکس دیده‌اند؛ اما آن بسیجی کنار دستش را ندیده‌اند و نام و یادی از شهید «علیرضا مالمیر» نکرده‌اند.

 

ان شاءالله روزی برسد که سردار و سرباز با هم دیده شوند و حتی مزارشان هم زیارت‌گاه همگان شود.

 

شهید مالمیر در گلزار شهدای تهران، قطعه 24، ردیف 85، شماره 30 به خاک سپرده شده است.

 

انتهای پیام/ 151


ادامه مطلب

[ دوشنبه 3 آبان 1395  ] [ 3:05 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (3 آبان)

3 آبان 1395 هجری شمسی برابر با 22 محرم 1438 هجری قمری و 24 اکتبر 2016 میلادی

کد خبر: ۱۰۹۶۷۰

تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۲ - 24October 2016

روزشمار دفاع مقدس (3 آبان)

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (3 آبان)

• آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی در پی گسترش نهضت اسلامی مردم (1357 ه.ش)

• عملیات جاده ماهشهر، به‌طور مشترک به فرماندهی ارتش (1359 ه.ش)

• سالروز شهادت شهید محمدعلی رمضانیان (1359 ه.ش)

• سالروز شهادت شهید نورمحمد رمضانی (1359 ه.ش)

• عملیات پاکسازی کانی نو و بنه خوی در محور سقز – بانه توسط لشکر 52 قدس سپاه (1363 ه.ش)

• سالروز شهادت شهید مدافع حرم سردار مقدم (1394 ه.ش)

• سالروز شهادت شهید مدافع حرم محمد رضا عسکری فرد (1394 ه.ش)

• روز جهانی اطلاعات توسعه و روز ملل متحد

رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری قمری (22 محرم 1438)

• وفات شیخ طوسی (460 ه.ق)


ادامه مطلب

[ دوشنبه 3 آبان 1395  ] [ 3:02 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

عکس/ سردار سلیمانی و فرزند شهید پیشمرگه

سردار قاسم سلیمانی، فرمانده‌ نیروی قدس سپاه پاسداران دیروز به صورت غیره‌‌منتظره‌ با خانواده‌ شهید حسین منصور، در اقلیم کردستان دیدار کرد.

کد خبر: ۱۰۹۸۳۹

تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۲ - 24October 2016

عکس/ سردار سلیمانی و فرزند شهید پیشمرگه


ادامه مطلب

[ دوشنبه 3 آبان 1395  ] [ 2:54 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (2 آبان)

2 آبان 1395 هجری شمسی برابر با 21 محرم 1438 هجری قمری و 23 اکتبر 2016 میلادی

کد خبر: ۱۰۹۴۸۱

تاریخ انتشار: ۰۲ آبان ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۵ - 23October 2016

روزشمار دفاع مقدس (2 آبان)

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (2 آبان)

• زادروز شهید مظلوم، آیت‌‏الله دکتر بهشتی (1307 ه.ش) 

• برپایی تظاهرات گسترده مردم علیه رژیم پهلوی (1357 ه.ش)

• سالروز شهادت شهید بیژن ساکیانی (1359 ه.ش)

• بازدید یك هیات از شورای عالی روسیه بنا به دعوت مجلس عراق، از این كشور.

• افتتاح مدرسه علوم دینی در بوکان (1361 ه.ش) 

• سالروز شهادت شهید قنبر زارع (1362 ه.ش)

• عملیات آلبلاغ در منطقه مهاباد توسط تیپ 110شهید بروجردی سپاه (1362 ه.ش) 

• انفجار مقر تفنگداران آمریكایی در بیروت توسط مسلمانان (1362 ه.ش) 

• عملیات مشترک بینابینی سنندج، قروه، کامیران، بیجار تحت فرماندهی قرارگاه شهید زارع زاده سپاه ناحیه کردستان(1362ه.ش) 

• ادامه فعالیت هوایی دشمن در منطقه عملیاتی میمك با 4 نوبت بمباران این منطقه (1363 ه.ش)

• بمباران جزیره مجنون (1363 ه.ش)

• اعلام نتایج عملیات میمك در مطبوعات توسط قرارگاه عملیاتی مشترك ارتش و سپاه در غرب كشور (1363 ه.ش)

• ستاد تبلیغات جنگ از فرماندهان عراقی كه به خاطر شركت در عملیات میمك در خطر اعدام قرار گرفته اند دعوت كرد كه به جمهوری اسلامی ایران پناهنده شوند (1363 ه.ش)

• بازدید بیش از سی تن از خبرنگاران كشورهای خارجی از منطقه عملیاتی میمك (1363 ه.ش)

• گزارش استفاده عراق از گازهای خفه كننده و اشك آور در منطقه نوسود به وسیله توپخانه (1363 ه.ش)

• گزارش معاونت اطلاعات و عملیات نزاجا به فرماندهی قرارگاه مركزی سپاه پاسداران در خصوص سلاح های ارسالی همسایه های عراق به این كشور طی روزهای گذشته (1363 ه.ش)

• درگیری و تحركات ایذایی ضدانقلاب در نقده، میاندوآب، بوكان، سردشت و مریوان (1363 ه.ش)

• حمله شدید هواپیماهای دشمن به مناطق غیرنظامی و نظامی غرب كشور، از جمله: باختران، اسلام آباد، سرپلذهاب، گیلانغرب، هرسین، سردشت، همدان و اراك. در بمباران منطقه سردشت 30 تن شهید و 50 تن مجروح شدند. در این حملات دو هواپیمای دشمن سرنگون شد. اظهارات خلبان هواپیمای ساقط شده عراقی درباره حملات امروز دشمن (1365 ه.ش)

• تمرین های نظامی و آماده باش واحدهای نظامی دشمن در شرق بصره (1365 ه.ش) 

• حمله اتحادیه میهنی كردستان عراق به مراكز نظامی دشمن در منطقه دوكان (1365 ه.ش)

• حملات ناموفق ارتش عراق به مواضع اتحادیه میهنی كردستان عراق، انهدام قوای دشمن، از دست دادن تجهیزات و سرنگونی سه بالگرد عراقی در این حملات. انهدام یك نیروگاه و یك پایگاه نظامی عراق در شهر دهوك به دست كردهای عراقی (1365 ه.ش)

• وزیر خارجه عراق با ادعای وجود 60هزار اسیر جنگی عراقی در ایران و 13هزار اسیر جنگی ایرانی در عراق، خواستار بازگشت همه اسیران به كشورهایشان شد. (1365 ه.ش)

• درخواست سنای امریكا از كابینه ریگان برای تعیین استراتژی نظامی امریكا در خلیج فارس در مدت 30 روز (1365 ه.ش)

• اجلاس وزرای خارجه كشورهای شورای همكاری خلیج فارس در ریاض جهت طرح قطع رابطه سیاسی اعراب با ایران (1366 ه.ش) 

• سالروز شهادت شهید مدافع حرم روح الله مهرابی (1393 ه.ش) 

• سالروز شهادت شهید محمد چهکندی‌‌نژاد (1364 ه.ش)

• سالروز شهادت شهید مدافع حرم وحید نومی گلزار (1394 ه.ش)

• سالروز شهادت شهید مدافع حرم خان‌علی یوسفی (1394 ه.ش)

• سالروز شهادت شهید مدافع حرم اسماعیل زاهد پور (1394 ه.ش)

• آغاز هفته جهانی خلع سلاح


ادامه مطلب

[ یک شنبه 2 آبان 1395  ] [ 4:24 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

مروری بر دست نوشته‌ شهید «حسین علم‌الهدی»

این سنگر، این گودی در دل زمین، این گونی‌های بر هم تکیه داده شده پر از حرف است. تنهایی عمیق‌ترین لحظات زندگی یک انسان است. خدایا این خانه کوچک را برای من مبارک گردان.

کد خبر: ۱۰۹۴۹۱

تاریخ انتشار: ۰۲ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۲ - 23October 2016

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، سپاه هویزه به فرماندهی حسین علم‌الهدی از 300 نیروی رزمی و مردمی تشکیل شده بود که در بین آنان 60 نفر از دانشجویان پیرو خط امام که بیشتر آن‌ها در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سیزدهم آبان‌ماه 1358 شرکت کرده بودند و دویست نفر از پاسداران و جوانان عرب شهر هویزه و 40 نفر از جوانان مساجد اهواز حضور داشتند.

 

در همان زمان، ارتش عملیات نصر را برای آزادسازی مناطق جنوب اهواز در پانزدهم دی 1359 شروع کرد. چون عملیات در محدوده جغرافیایی هویزه و دشت جفیر بود، حسین علم‌الهدی مسؤولیتی ویژه در طرح و انجام عملیات داشت.

 

در این روز، نیروهای خودی حدود سی کیلومتر پیشروی کردند. مرحله دوم عملیات ساعت هشت صبح روز بعد، شانزدهم دی‌ماه آغاز شد و نیروهای زرهی و پیاده به سوی پادگان حمید و منطقه جفیر پیشروی کردند. شدید‌ترین نبرد تانک‌ها بین لشکر 16 زرهی ایران و لشکر 9 زرهی عراق صورت گرفت که تا ساعت چهار بعد از ظهر ادامه یافت و تانک‌های خودی به ناچار عقب نشستند.

 

در این هنگام نیروهای تحت امر حسین علم‌الهدی حدود 1500 متر جلوتر از تانک‌ها می جنگیدند و از دستور عقب نشینی بی خبر بودند.

آن‌ها به محاصره تانک‌های دشمن درآمدند؛ مردانه جنگیدند و جز تعدادی که توانستند به عقب برگردند، باقی شهید شدند. در این عملیات حدود 140 تن از نیروهای خودی و دانشجویان پیرو خط امام از جمله حسین علم‌الهدی به شهادت رسیدند.

 

دست‌نوشته‌ای از شهید «حسین علم‌الهدی» به یادگار مانده است که در ادامه می‌خوانیم:

 

من در سنگر هستم، در این خانه محقر. در این خانه فریاد و سکوت؛ فریاد عشق و سکوت. امشب پاس دارم. ساعت یک و سی‌ونه دقیقه.

چه شب با شکوهی است.

 

این سنگر، این گودی در دل زمین، این گونی‌های بر هم تکیه داده شده پر از حرف است. تنهایی عمیق‌ترین لحظات زندگی یک انسان است. خدایا این خانه کوچک را برای من مبارک گردان.

 

در این چند روز با خاک انس گرفته‌ام. بوی خاک گرفته‌ام. حال می‌فهمم که علی بن‌ابی‌طالب(ع) چگونه می‌فرماید: در سجده نماز حرکت اول، خم شدن روی مهر این معنا را می‌دهد که خاک بوده‌ایم؛ حرکت دوم این معنا را دارد که از خاک بر خاسته‌ایم، متولد شده‌ایم و حرکت سوم، رفتن دوباره به خاک به این معناست که دوباره به خاک بر می‌گردیم؛ مرگ و حرکت چهارم به این معناست که دوباره زنده می‌شویم؛ حیات قیامت.

 

اما در این سنگر همیشه در کنار این خاکیم و خاک پناه‌گاهمان است. درون سنگر با خود سخن می گویم. راستی چه خوب است از این فرصت استفاده کنم و با قرآن آشنا شوم. آیات خدا را بخوانم حفظ کنم و سپس زمزمه کنم و بعد شعار زندگی قرار دهم؛ باشد که این دل پر هیجان و تپش را آرامش دهد و بعد با آن برای خود توشه سازم و توشه را راهی سفر گردانم و در انتظار شهادت بمانم. آیات جهاد، شهادت، تقوی، ایمان... همه را پیدا کنم و سنگر، کلاس درسم باشد و میعادگاه ملاقاتم با خدا بشود. سنگر محرابم گردد. خانه امیدم شود و قبله دومم.

از فردا حتما بیشتر قرآن خداهم خواند.

 

انتهای پیام/ 151 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 2 آبان 1395  ] [ 4:22 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 60 ] [ 61 ] [ 62 ] [ 63 ] [ 64 ] [ 65 ] [ 66 ] [ 67 ] [ 68 ] [ 69 ] [ > ]