مروری بر دست نوشته شهید «حسین علمالهدی»
این سنگر، این گودی در دل زمین، این گونیهای بر هم تکیه داده شده پر از حرف است. تنهایی عمیقترین لحظات زندگی یک انسان است. خدایا این خانه کوچک را برای من مبارک گردان.
کد خبر: ۱۰۹۴۹۱
تاریخ انتشار: ۰۲ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۲ - 23October 2016
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، سپاه هویزه به فرماندهی حسین علمالهدی از 300 نیروی رزمی و مردمی تشکیل شده بود که در بین آنان 60 نفر از دانشجویان پیرو خط امام که بیشتر آنها در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سیزدهم آبانماه 1358 شرکت کرده بودند و دویست نفر از پاسداران و جوانان عرب شهر هویزه و 40 نفر از جوانان مساجد اهواز حضور داشتند.
در همان زمان، ارتش عملیات نصر را برای آزادسازی مناطق جنوب اهواز در پانزدهم دی 1359 شروع کرد. چون عملیات در محدوده جغرافیایی هویزه و دشت جفیر بود، حسین علمالهدی مسؤولیتی ویژه در طرح و انجام عملیات داشت.
در این روز، نیروهای خودی حدود سی کیلومتر پیشروی کردند. مرحله دوم عملیات ساعت هشت صبح روز بعد، شانزدهم دیماه آغاز شد و نیروهای زرهی و پیاده به سوی پادگان حمید و منطقه جفیر پیشروی کردند. شدیدترین نبرد تانکها بین لشکر 16 زرهی ایران و لشکر 9 زرهی عراق صورت گرفت که تا ساعت چهار بعد از ظهر ادامه یافت و تانکهای خودی به ناچار عقب نشستند.
در این هنگام نیروهای تحت امر حسین علمالهدی حدود 1500 متر جلوتر از تانکها می جنگیدند و از دستور عقب نشینی بی خبر بودند.
آنها به محاصره تانکهای دشمن درآمدند؛ مردانه جنگیدند و جز تعدادی که توانستند به عقب برگردند، باقی شهید شدند. در این عملیات حدود 140 تن از نیروهای خودی و دانشجویان پیرو خط امام از جمله حسین علمالهدی به شهادت رسیدند.
دستنوشتهای از شهید «حسین علمالهدی» به یادگار مانده است که در ادامه میخوانیم:
من در سنگر هستم، در این خانه محقر. در این خانه فریاد و سکوت؛ فریاد عشق و سکوت. امشب پاس دارم. ساعت یک و سیونه دقیقه.
چه شب با شکوهی است.
این سنگر، این گودی در دل زمین، این گونیهای بر هم تکیه داده شده پر از حرف است. تنهایی عمیقترین لحظات زندگی یک انسان است. خدایا این خانه کوچک را برای من مبارک گردان.
در این چند روز با خاک انس گرفتهام. بوی خاک گرفتهام. حال میفهمم که علی بنابیطالب(ع) چگونه میفرماید: در سجده نماز حرکت اول، خم شدن روی مهر این معنا را میدهد که خاک بودهایم؛ حرکت دوم این معنا را دارد که از خاک بر خاستهایم، متولد شدهایم و حرکت سوم، رفتن دوباره به خاک به این معناست که دوباره به خاک بر میگردیم؛ مرگ و حرکت چهارم به این معناست که دوباره زنده میشویم؛ حیات قیامت.
اما در این سنگر همیشه در کنار این خاکیم و خاک پناهگاهمان است. درون سنگر با خود سخن می گویم. راستی چه خوب است از این فرصت استفاده کنم و با قرآن آشنا شوم. آیات خدا را بخوانم حفظ کنم و سپس زمزمه کنم و بعد شعار زندگی قرار دهم؛ باشد که این دل پر هیجان و تپش را آرامش دهد و بعد با آن برای خود توشه سازم و توشه را راهی سفر گردانم و در انتظار شهادت بمانم. آیات جهاد، شهادت، تقوی، ایمان... همه را پیدا کنم و سنگر، کلاس درسم باشد و میعادگاه ملاقاتم با خدا بشود. سنگر محرابم گردد. خانه امیدم شود و قبله دومم.
از فردا حتما بیشتر قرآن خداهم خواند.
انتهای پیام/ 151