روزشمار دفاع مقدس (16 مهر)
16 مهر 1396 هجری شمسی برابر با 17 محرم 1439 هجری قمری و 8 اکتبر 2017 میلادی
کد خبر: ۲۵۸۱۴۵
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۱ - 08October 2017
رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (16 مهر)
• شهادت شهید عبدالحمید یوسف گله (1359 ه.ش)
• حمله بالگردهای آمریکایی به قایقهای گشتی سپاه در خلیج فارس (1366 ه.ش)
• شهادت شهیدان نادر مهدوی، بیژن کرد و مهدی محمدیها سرداران نیروی دریایی سپاه در نبرد با ناوگان آمریکایی در خلیج فارس (1366 ه.ش)
• بمباران شیمیایی شهر سومار توسط رژیم بعث عراق در جریان جنگ تحمیلی (1366 ه.ش)
• شهادت سردار شهید مدافع حرم حسين همدانی (1394 ه.ش)
• روز جهانی کودک
ادامه مطلب
[ یک شنبه 16 مهر 1396 ] [ 3:58 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
اولین فرمانده عملیات جنگ در «گلف» سردار شهید داوود کریمی بود. گلف از سوی فرماندهان «پایگاه منتظران شهادت» نامگذاری شده بود. کد خبر: ۲۶۰۹۰۰ تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۳۹۶ - ۰۴:۲۳ - 08October 2017 به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، اولین فرمانده عملیات جنگ در گلف سردار شهید داوود کریمی بود. گلف از سوی فرماندهان «پایگاه منتظران شهادت» نامگذاری شده بود؛ اما به طور رسمی به آن «ستاد عملیات» جنوب گفته میشد؛ یعنی همه کارهای عملیاتی در جنگ آن جا انجام می شد و به عنوان قوی ترین مرکز سپاه در هدایت و کنترل عملیات دفاع در مقابل دشمن و جنگ محسوب می شد. سپاه در آغاز جنگ، شهر اهواز را به عنوان مرکز فرماندهی خود انتخاب کرد تا فرماندهی و کنترل عملیات به جبهه جنوب را به دلیل تناسب موقعیت محوری و مرکزیتی که داشت، انجام دهد. «گلف» به عنوان پایگاه اصلی فرماندهی سپاه و ستاد عملیات جنوب در شهر اواز به سبب موقعیت مناسب جغرافیایی به تمرکز فرماندهی سپاه استحکام بخشید چرا که از مهران تا فاو را می توانست به راحتی کنترل نماید. سردار شهید حاج داوود کریمی در پنج ماه اول جنگ مسئولیت گلف را بر عهده گرفت و پس از آن فرمانده سپاه تهران شد. آنگاه سید رحیم صفوی به عنوان فرمانده عملیات، غلامعلی شید جانشین وی و شهید حسن باقری مسئول اطلاعات عملیات گلف عهده دار مسئولیت شدند. این ستاد در سال 1359 فعال شد. تشکیل اتاق جنگ و فعال شدن اطلاعات و عملیات، اعزام نیرو، تشکیل واحدهای جنگ و حضور مسئولین نظام از مشخصات اصلی پادگان منتظران شهادت (گلف) بوده است. گلف تا پایان جنگ به عنوان پایگاه فرماندهی و هدایت جنگ مورد استفاده قرار می گرفت. انتهای پیام/
[ یک شنبه 16 مهر 1396 ] [ 3:57 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهيد «علی غيور اصلی» از فرماندهان خوزستانی دفاع مقدس بود كه در اولينماه جنگ به شهادت رسيد. کد خبر: ۲۶۱۰۱۷ تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۳۹۶ - ۰۷:۳۰ - 08October 2017 به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، شهيد «علی غيور اصلی» از فرماندهان خوزستانی دفاع مقدس بود كه در اولينماه جنگ به شهادت رسيد. شهرت وی بيشتر به خاطر شبيخونی است كه روز 10 مهر 1359 يعنی 11 روز پس از شروع جنگ در نزديكی اهواز انجام داد و موفق شد قوای دشمن را تا حدود 90 كيلومتر به عقب براند.
[ یک شنبه 16 مهر 1396 ] [ 3:57 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید عابدی در نامهای به خانواده خود آورده است: دلتان برای ما شور نزند زیرا ما هم برای خودمان صاحب و فرماندهای داریم و او خود از تمام رزمندگان و سربازان خود حفاظت میکند. کد خبر: ۲۶۱۰۶۸ تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۱ - 08October 2017 به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «داود عابدی» هفتم فروردین 1342 در تهران چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد. شهید عابدی صدای رسایی داشت و بسیار زیبا روضه میخواند. وی در میان رزمندگان به «داود غزالی» معروف بود. شهید عابدی در اوایل جنگ تحمیلی، هیئت رزمندگان را با عنوان «محبان المرتضی» در کشور راه اندازی کرد. وی 22 اسفند 1363 طی عملیات بدر به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیش از شهید عابدی برادرش حمید 19 بهمن 1361 در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید. «بسم الله الرحمن الرحیم پس از عرض سلام و کسب اجازه از محضر مقدس بقیه الله الاعظم حجه ابن الحسن العسگری (عج) و با عرض سلام به امام امت و درود فراوان به شهدای راه حق و آزادی. پس از عرض سلام و ارادت امیدوارم حالتان خوب بوده باشد و قلب رئوفتان را غمی نزدوده باشد و از این دوری مصلحتانه ناراحت نبوده باشید. باری اگر از احوالات اینجانب خواسته باشید بحمداله در زیر سایه مولا امام زمان (عج) و از عنایات الله حالمان خوب است و در سلامت کامل میباشیم الان که این نامه را مینویسم حدودا ساعت 5.55 بعدازظهر میباشد و امروز صبح از پیش حمید و مهدی آمدیم دیشب تا امروز صبح پیش آنها بودم یعنی دیروز ظهر من و چهارتا از دوستانمان از اینجا برای دیدن آنها و بقیه دوستانمان رفتیم و حال تمامشان خوب بود و سلام رساندند و فاصلهشان با دشمن زیاد است و حتی صدای گلولهی دشمن را نیز نمیشنوند و جایشان بسیار راحت و خوب است و دلتان نه برای ما و نه برای آنان شور نزند زیرا ما هم برای خودمان صاحبی داریم و فرماندهی داریم و او خود از تمام رزمندگان و سربازان خود حفاظت میکند – اگر زنده ماندیم فبها و اگر زخمی یا شهید شدیم که زهی سعادت ما تا روز حمله یا همینجا هستیم یا اگر به جبهه هم برویم در فاصلهی 20 کیلومتری چادر میزنیم تا روز حمله یعنی کلا لشکر حضرت رسول (ص) تا روز حمله اصلا وارد خط نمیشود و همچنین گردان کمیل که حمید و مهدی در آن مستقر هستند. امام را دعا کنید – التماس دعا جواب نامه فوری 15/11/1361 خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار اللهم عجل فرج مولانا صاحب الزمان فی عمر الخمینی و دولته ان شاءالله اللهم انصر و اید و احفظ امام الخمینی» انتهای پیام/ 111
[ یک شنبه 16 مهر 1396 ] [ 3:54 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
13 مهر 1396 هجری شمسی برابر با 14 محرم 1439 هجری قمری و 5 اکتبر 2017 میلادی کد خبر: ۲۵۸۰۷۰ تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۱ - 05October 2017 رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (13 مهر) • هجرت تاریخی حضرت امام خمینی (ره) از عراق به پاریس (1357 ه.ش) • حمله سنگین متجاوزان بعثی به خرمشهر (1359 ه.ش) • شهادت شهید اسحاق عیدی گماردی (1359 ه.ش) • شهادت شهید سیدمحمدرضا هاشمی محمودآبادی (1359 ه.ش) • شهادت شهید مدافع حرم مهدی حسینی (1395 ه.ش) • شهادت شهید روحانی «ملا رئوف حسینزاده» (1361 ه.ش) • روز نیروی انتظامی
[ پنج شنبه 13 مهر 1396 ] [ 7:52 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از یزد، ردپای عشق را در مردمک چشمهایشان میبینم آن گاه که بغضی نجیب در گوشه پلکهایشان حلقه میزند و در سکوتی شاعرانه، ابیات صبرشان را بر صفحه گونه هایشان مینگارند. خانواده شهید «یزدانی» که عطر سادگی و نجابت را از لابلای صفحات زندگی شان می توان شنید را می گویم. شهید «علی اکبر یزدانی» در 20 مردادماه سال 44 در یکی از روستاهای هرات مروست متولد شد؛ 21 سال بیشتر نداشت که به گفته خودش با هدف رضای خدا، یاری کردن دین اسلام و رهبر عظیم الشان انقلاب به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. شهید یزدانی در فرازی از وصیت نامه اش آورده است: «من از روی آگاهی و بیش دقیق و از روی اختیار راه خود را انتخاب کرده ام و می دانم که منجی بشریت دین مبین اسلام است.» وی در 12 شهریور ماه سال 65 در منطقه سرپل ذهاب در رویارویی با دشمن بعثی جان به جان آفرین تسلیم کرد و پیکر پک شهید در روستای محل تولدش به خاک سپرده شد. برای آشنایی بیشتر بااین شهید بزرگوار، خبرنگار ما به گفتوگو با «شرف یزدانی» مادر شهید پرداخت که در ادامه میخوانید. دفاع پرس: حاج خانم چند سال دارید؟ نود سال دارم (متولد 1306) ده سال کوچکتر از شوهرم هستم. دفاع پرس: چند فرزند به دنیا آورده اید و الان چند فرزند دارید؟ ده فرزند به دنیا آوردم؛ الان هم شش فرزندم در قید حیات هستند. دفاع پرس: حاج خانم شما هیچ وقت خواب فرزند شهیدتان را دیده اید؟ بله، همان موقع که به شهادت رسید؛ و بعد ها بارها او را در خواب دیدم.
دفاع پرس: علی اکبر را در کنار خود احساس می کنید؟ او همیشه در کنار ما هست؛ ما به خاطر او زنده هستیم؛ هرجا برویم و هرکار بکنیم همراهمان هست؛ دستمان را گرفته و پهلوی مان نشسته است افتخار می کنم که چنین شهید و پرستاری دارم. دفاع پرس: حاج خانم هیچوقت شده مشکلی برای خودتان پیش بیاید و از شهید بخواهید کمک تان کند؟ بله همیشه هرمشکل و دردی داشته باشم خودش می آید و کمکم می کند. دفاع پرس: چه چیز در زندگی تان باعث شد که خداوند توفیق فرزندی به این خوبی را به شما بدهد؟ ما از لحاظ مالی خیلی در رنج و سختی بودیم ولی همیشه لقمه حلال سر سفرمان می گذاشتیم؛ همین باعث شد خداوند هدیه ای به ما عطا کند.
دفاع پرس: حاج خانم قضیه نباتی که شهید برای شفا به نامزدش داده است، چیست؟ برای علی اکبر دختر یکی از اقوام خواستگاری کردیم و نامزد شدند؛ این دختر و پدرش بعد از شهادت علی اکبر خیلی بی تابی می کردند. بعد از مدتی پدر دختر کمر درد شدیدی شد و یک هفته در بیمارستان شیراز بستری بود؛ وقتی پدر از بیمارستان مرخص می شود و به خانه می آید، دخترش از مریضی پدر خیلی گریه می کند و با چشمانی گریان به اتاقش می رود که بخوابد. خودش می گفت: «تا رفتم بخوابم، دیدم علی اکبر از در آمد تو، و از من احوال پدرم را پرسید و بعد دستش را در جیبش کرد و تکه نباتی را بیرون آورد و به دستم داد و گفت این را بگیر کمی از آن را به پدرت و بقیه اش را به مادر بده. وقتی نبات را از علی اکبر گرفتم یکدفعه یادم آمد که او شهید شده است؛ جیغی کشیدم و از هوش رفتم؛ مادرم با صدای جیغ من سریع به طرف اتاق می آید و می بیند که من بی هوش کف اتاق افتاده ام و دستم را محکم بسته ام، هر چه صدایم می زند به هوش نمی آیم. به زور دستم را باز می کند و می بیند تکه نباتی در دستم است، بعد از به هوش آمدنم، مادرم جویای بی هوش شدن و تکه نبات در دستم می شود و من از ایشان سئوال می کنم مگر علی اکبر را ندیدید که آمد و این نبات را به من داد و وقتی مادرم می گوید او را ندیده، دوباره از هوش می روم.» آنها بعداً نبات را به من دادند و من آن را در خانه گذاشتم. عالم زاده ای از مروست آمد و گفت: در مهریز به من گفتند که شهیدت نباتی آورده که درونش محمد و علی نوشته شده است. وقتی نبات را به دستش دادیم که ببیند، با دست آن را شکست. گفتم: چرا این کار را کردی؟ گفت: می خواهم تکه ای از نبات را به مشهد ببرم و نشان کسی بدهم. بعد که از سپاه یزد و مهریز آمدند گفتند: نباید آن را می شکستید. بعد هم نبات را از آن فرد پس گرفتند و در داخل شیشه ای گذاشتند و به ما دادند. مدتی بعد هم یک قاری قرآن از طبس آمد، این نبات را زیارت کرد و گفت: این نبات را به کسی که وضو ندارد و ناپاک است نشان ندهید. یک روز یک نفر برای دیدن نبات به خانه مان آمد و ما چون نمی دانستیم ناپاک است نبات را به او دادیم تا ببیند و بعد نبات را سر جایش گذاشتیم. چند روز بعد مادر شهیدی آمد تا برای شفای پسر بیمارش، تکه قندی را با آن نبات متبرک کند، وقتی که رفتم نبات را برایش بیاورم، در عین ناباوری دیدم که نبات سر جایش نیست و غیب شده است. هر چه جستجو کردم نتوانستم آن را پیدا کنم. چند روز بعد زن علیرضا پسر دیگرم آمد و گفت: دیشب خیلی مریض بودم، شروع کردم با علی اکبر درددل کردم و گفتم: «علی اکبر تو همیشه احوالم را می پرسیدی و کمکم می کردی، حالا چرا سراغی از من نمی گیری؟» شب خواب علی اکبر را دیدم که که با لباس سربازی آمد و به من گفت: بی بی گل بلند شوید. گفتم: مریضم علی اکبر گفت: برو از مادرم نبات بگیر و بخور تا بهتر شوی.» صبح وقتی آمد تا از من نبات را بگیرد. گفتم: شش روز است از نبات خبری نیست گفت: پسرت گفته نبات سر جایش است. خدا می داند وقتی نگاه کردم، دیدم نبات سرجایش است. دفاع پرس: نامزد علی اکبر الان ازدواج کرده است؟ بله ما فقط به خواستگاری رفتیم و آنها جواب مثبت دادند. دیگر عقدی انجام نشد. علی اکبر به خواهرش همان موقع گفته بود: «عصمت که خواست عروس شود، برای عقد بندانش تور سبز روی سرش بیندازد و برای خانه بردنش تور سفید. عصمت این ها را همیشه با گریه تعریف می کند.» دفاع پرس: آیا فرزند شهید تان وصیت نامه دارد؟ بله. پسرم علی اصغر وصیت نامه اش را به یزد برده و قاب گرفته است. دفاع پرس: فرزندتان در کدام منطقه شهید شد؟ باختران سر پل ذهاب؛ چند ماه از خدمتش را در آن منطقه گذرانده بود. دفاع پرس: علی اکبر در کار های خانه به شما کمک می کرد؟ بله، در بیشتر کارها به من کمک می کرد؛ حتی دستمزد سر کار رفتنش را برای خرج خانه به من می داد. دفاع پرس: آخرین خاطره ای که از علی اکبر دارید. بار آخری که می خواست به جبهه برود؛ رفت طرف ماشین اما دوباره برگشت و مرا بوسید. یکی از آشنایان گفت: انگار نمیتوانی از مادرت دل بکنی؟ گفت: مگر نمی دانید که مادرم اگر دیر برایش نامه بنویسم یا به مرخصی نیایم ناراحت می شود. حالا رویش را می بوسم که حلالم کند. دفاع پرس: حاج خانم هدف پسر شما و دیگر شهیدان از شهادت چه بود. هدفشان دفاع از اسلام، دین و راه حق بود. دفاع پرس: نسل پیش رو باید چگونه عمل کنند تا خون شهیدان پایمال نشود باید کردار و گفتارشان در راه حق و اسلام باشد. دفاع پرس: شما از خداوند چه خواسته ای دارید. همیشه به درگاه خداوند دعا می کنم که افتاده و محتاج نشوم و مانند فرزند شهیدم مرگ با افتخار نصیبم شود. دفاع پرس: مملکت ما به برکت خون همین شهیدان و شما روی پا مانده است. کسانی که بعد از این می آیند و عهده دار چرخاندن مملکت هستند چه باید بکنند. باید راه خدا و سخنان امام را سر لوحه کارشان قرار دهند. دفاع پرس: حاج خانم شما به جبهه کمک هم کرده اید؟ بله گاهی وقت ها جعبه ی انگور و انار به جبهه می فرستادم گاهی هم نان می پختم و برایشان می فرستادم یا به اندازه توانمان پول پرداخت می کردیم. با دعای شما، مصاحبه را پایان خواهیم داد خداوندا به حق امام زمان و دوازده امام، جوانان و فرزندانمان را حفظ و به راه راست هدایت فرما و کمک کن تا همیشه گوش به فرمان امام باشیم تا خون شهیدانمان پایمال نشود و در آخر هم دعا می کنم برای سلامتی همه ی سربازان اسلام و قرآن.
انتهای پیام/
[ پنج شنبه 13 مهر 1396 ] [ 7:51 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
اولین وزیر دفاع و فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی سرهنگ جواد فکوری بود. کد خبر: ۲۶۰۰۴۶ تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۶ - ۰۳:۲۷ - 02October 2017 به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، اولین وزیر دفاع و فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی سرهنگ جواد فکوری بود. شهید جواد فکوری در سال 1317 در تبریز به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات متوسطه وارد دانشگاه خلبانی شد و این دوره را با موفقیت به پایان رساند. شهید جواد فکوری فرد واقعا مسلمان و دلسوز بود و برای پیروزی انقلاب اسلامی تلاش کرد. فکوری در دوران دفاع مقدس به عنوان اولین فرمانده نیروی هوایی ارتش روزهای سختی را سپری کرد. وی به همراه دیگر فرماندهان عالی رتبه سپاه و ارتش در تاریخ هفتم مهر ماه 1360 پس از شکست حصرآبادان به هواپیمای سی130 عازم تهران می شوند تا گزارش عملیات ثامن الائمه را تقدیم امام کنند که بر اثر سقوط هواپیما در نزدیکی کهریزک به همراه جمعی از همرزمان خود به شهادت رسید. انتهای پیام/
[ دوشنبه 10 مهر 1396 ] [ 5:54 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید بهروز قبادی در فرازی از وصیتنامه خود مینویسد: شهادت بالاترین مرحلهای است که انسان میتواند به آن برسد، دعا کنید که شهادت نصیبم گردد. کد خبر: ۲۵۸۱۶۵ تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۶ - ۰۳:۴۰ - 02October 2017 به گزارش دفاع پرس از کرمانشاه، شهید بهروز قبادی در روز 20 اردیبهشت ماه سال1349 در شهرستان کرمانشاه دیده به جهان گشود. پدر این شهید «نور علی» و مادرش «گل بانو سالاری» نام داشتند. با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، وی با وجود این که دانش آموز بود به عضویت بسیج درآمد و پس از طی دوره های آموزشی از شهرستان کرمانشاه به جبهه اعزام شد. شهید بهروز قبادی به عنوان رزمنده نیروی زمینی سپاه خدمت می کرد. وي سرانجام در جریان بیت المقدس چهار در دومین روز فروردین ماه 1367 در اثر بمباران شیمیایی منطقه «شیخ صالح» توسط دشمن به درجه رفیع شهادت رسید. شهید بهروز قبادی در زمان شهادت 18 سال داشت و مجرد بود. پیکر پاک این شهید در گلزار شهدای باغ فردوس کرمانشاه (زادگاهش) به خاک سپرده شد. فرازی از وصیت نامه شهید بهروز قبادی ... پدر و مادر عزیزم! اگر خدا مرا بطلبد و شهید شدم، مبادا به خود نگرانی راه دهید؛ زیرا دشمنان اسلام خوشحال میشوند. باید افتخار کنید که فرزندتان از سربازان امامزمان(عج) میباشند. شهادت بالاترین مرحلهای است که انسان میتواند به آن برسد، دعا کنید که شهادت نصیبم گردد. انتهای پیام/
[ دوشنبه 10 مهر 1396 ] [ 5:54 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
«محمدرضا پورکیان» اولین فرمانده شهید سپاه پاسداران در دفاع مقدس بود که در خطه دلاورخیز خوزستان در نبرد تن با تانک و در تاریخ 23 مهر ماه 1359 به درجه رفیع شهادت نایل آمد. کد خبر: ۲۶۰۰۴۷ تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۶ - ۰۵:۳۶ - 02October 2017 به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، سردار شهید مهندس محمدرضا پورکیان در سال 1338 در شهرستان امیدیه خوزستان متولد شد. پورکیان در دوران تحصیلی خود موفق به حفظ کل قرآن کریم و بخش زیادی از نهج البلاغه شد. در دوران تحصیلی متوسطه با نوشتن مقالات و سرودن اشعاری به افشای ماهیت رژیم شاهنشاهی و وابستگی آن به آمریکا پرداخت و در زندان شکنجه شد و با واسطه یکی از افسران از اعدام قطعی نجات یافت. پس از آزادی از زندان و ادامه فعالیت های سیاسی و ادامه تحصیل و قبولی در چند رشته دانشگاهی، در مهندسی رشته عمران دانشگاه اهواز مشغول تحصیل شد. تشکیل سازمان دانشجویی، حضور در اعتصابات و راهپیمایی های قبل از پیروزی انقلاب از جمله فعالیت های او بود. پس از پیروزی انقلاب در تشکیل سپاه پاسداران نقش ارزنده ای ایفا کرد؛ سپس مسئولیت ستاد فرماندهی و قائم مقامی سپاه پاسداران اهواز را پذیرفت. آن گاه برای رسیدگی به نابسامان شهرستان رامهرمز و تاسیس سپاه به آن جا رفت و نقش مهمی در تشکیل هسته های مقاومت بسیج خواهران و برادران و اخراج عناصر منافق و دستگیری عناصر وابسته به طاغوت ایفا نمود. آن گاه با گروه های منافق که در صدد تجزیه استان خوزستان بودند به مبارزه برخاست و با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان فرمانده سپاه سوسنگرد معرفی شد. سرانجام در جاده سوسنگرد – حمیدیه طی یک نبرد نابرابر به محاصره دشمن درآمد، اما توانست نیروهایش را از چنگال آن ها نجات دهد و پنج دستگاه تانک آن ها را منهدم سازد. پورکیان در هنگام مقابله با دشمن بر اثر اصابت گلوله به پیشانی به شهادت رسید. انتهای پیام/
[ دوشنبه 10 مهر 1396 ] [ 5:54 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
10 مهر 1396 هجری شمسی برابر با 11 محرم 1439 هجری قمری و 2 اکتبر 2017 میلادی کد خبر: ۲۵۸۰۲۲ تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۷ - 02October 2017 رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری شمسی (10 مهر) • وقوع درگیری شدید بین نیروهای بعثی و مدافعان خرمشهر (1359 ه.ش) • برگزاری سومین انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به این مقام (1360 ه.ش) • شهادت شهید داریوش ریزوندی، فرمانده گردان مالک اشتر لشکر 27 محمد رسول الله (ص) (1361 ه.ش) • شهادت شهید حسین ناجیان، مسئول ستاد پشتیبانی جنگ جنوب (1361 ه.ش) • روز تجلیل از اسرا و مفقودان
پایگاهی برای منتظران شهادت
ادامه مطلب
عملياتی بزرگ اما گمنام
كتاب شبيخون غيور اصلي بر آن است تا به چند و چون اولين پيروزي بزرگ رزمندگان در جنگ تحميلي بپردازد. با هم نگاهي به داشتههاي اين كتاب خواهيم انداخت.
شهيد علي غيور اصلي از گمنامترين شهداي دفاع مقدس است. اين گمنامي به خاطر شهادت زودهنگام وي در يازدهم مهرماه 1359 است. يعني درست در دوازدهمين روز از شروع جنگ، جبهه خوزستان يكي از كارآمدترين فرماندهان خود را از دست داد. اما شهيد غيور اصلي در حالي دعوت حق را لبيك گفت كه در روز شهادتش يكي از بزرگترين شكستها را به ارتش بعث عراق وارد آورده بود. او توانست در يك شبيخون حسابشده و دقيق، دشمن را از نزديكيهاي اهواز تا شهر مرزي بستان به عقب براند.
عليرضا غلامي نويسنده كتاب سعي كرده است تا به معرفي شايسته عمليات غيور اصلي بپردازد. عملياتي كه ميتوان از آن به عنوان اولين پيروزي بزرگ رزمندگان در دفاع مقدس نام برد. اما ما اينجا با يك كتاب 240 صفحهاي رو به رو هستيم كه قصد دارد به عملياتي يكروزه بپردازد. لذا نويسنده سعي ميكند تا در ابتدا به شرح رويدادها و شرايط روزهاي اول جنگ بپردازد و با آمادهسازي ذهن مخاطب، خود عمليات را معرفي كند.
در فصل اول كتاب با عنوان «در آستانه جنگ» با زمينهچيني عراق براي تحميل جنگي تمامعيار عليه ايران اسلامي آشنا ميشويم. توان سپاه و ارتش در ماقبل جنگ ارزيابي ميشود و سپس در فصل دوم با عنوان «شروع جنگ» فضاي حاكم در روزهاي ابتدايي دفاع مقدس شرح و توضيح داده ميشود. اين توضيحات كه گاه از زبان فرماندهاني چون علي شمخاني آورده ميشود، به خواننده كمك ميكند تا شرايط وقوع شبيخون غيور اصلي را بهتر درك كند: «يكي از دلايلي كه ارتش بعث عراق به ايران اسلامي حمله كرد اين بود كه حس ميكرد در جمهوري اسلامي ايران هيچ نيرويي براي مقابله با او وجود ندارد و يك فرصت تاريخي پيدا كرده است تا ايران اسلامي را تصرف كند.»
در فصل سوم نيز كه «دفاع همهجانبه» نام دارد، در خصوص تشكيل هستههاي مقاومت در منطقه جنوب همچون سازمان رزمي گروه غيور اصلي آشنا ميشويم. گروهي كه تنها با 28 رزمنده حماسهاي بزرگ را در دهم مهرماه 1359 رقم ميزند و ضرب شستي كاري به دشمن نشان ميدهد.
در فصل چهارم كه شبيخون غيور اصلي نام دارد، با خود عمليات آشنا ميشويم. در اينجا نويسنده به شناسايي و توضيح تمامي گروههايي ميبپردازد كه شب عمليات در منطقه غرب اهواز حضور داشتند: «يك گروه شهيد علي غيور اصلي بود... گروه ديگر از خرمآباد آمده بود... گروهي از بچههاي خوب عربزبان انقلابي مركز سيافي هم بودند كه عليه جريان خلق عرب كار ميكردند.»
در كتاب آورده شده است كه گروه اصلي عمليات همان گروه 28 نفره غيور اصلي هستند كه در 14 تيم دونفره تقسيم ميشوند و با فاصله 100 متر از يكديگر در غرب جاده سوسنگرد- اهواز مستقر ميشوند. سپس در ساعت يك يا دو بامداد 10 مهرماه 1359 با دستور شهيد غيور اصلي از ابتدا و انتهاي خط به سوي دشمن شليك ميكنند و چند تانك عراقي به آتش كشيده ميشود. طولي نميكشد كه نيروهاي دشمن از بيم يك حمله بزرگ و سراسري پا به فرار ميگذارند. دشمن حتي چند دستگاه تانك خود را نيز رها ميكند تا از مهلكه جان سالم به در ببرد. با روشنايي هوا نيروهاي ديگري از اهواز و ديگر شهرها به عمليات اضافه ميشوند و شبيخون غيور اصلي از يك عمليات پارتيزاني كوچك به عملياتي بزرگ تبديل ميشود. لذا دشمن مجبور به فرار ميشود تا پشت مرز و تنگه چزابه عقبنشيني ميكند. اما درست در غروب روز شبيخون، فرمانده اين عمليات «علي غيور اصلي» طي يك حادثه به شهادت ميرسد: «هنگامي كه علي به همراه سه نفر از همرزمان خود براي شناسايي مواضع جديد دشمن و طرحريزي تهاجم بعدي در منطقه عملياتي سوسنگرد در حال تردد بود، اتومبيل حاملشان با يك دستگاه كمپرسي تصادف شديدي ميكند. غيور اصلي مجروح ميشود و پس از انتقال به بيمارستان گلستان اهواز شامگاه 10/7/1359 به فيض شهادت نائل ميآيد.»
منبع: روزنامه جوان
ادامه مطلب
نامه شهید داود عابدی/ پروردگار حافظ رزمندگان و سربازان اسلام است
در ادامه متن نامه این شهید والامقام را به خانواده خود میخوانید:
خدمت والدین محترم و گرامی
خوب از این حرفا بگذریم حال شما چطور است به مجید و مهدی و منصوره سلام برسانید. عباس آقا اردستانی و خانواده و زهرا سلام برسانید و بگویید دلشان برای ما شور نزند و ماجرا را بگویید برایشان به آقا جون بزرگ و ننه سلام برسانید و آقا تقی و کل خانواده سلام برسانید و آقا سیدعلی و خانواده سلام مخصوص برسانید و به محمود آقا و خانواده سلام برسانید و به دایی عباس و خانواده سلام برسانید به دایی اصغر سلام برسانید.
به دایی امید و خانواده سلام برسانید. به عمو اصغر و خانواده سلام برسانید. به رحمت و محمد آقا و خانواده سلام برسانید به امید عابدی سلام مخصوص برسانید. مهدی و حمید عابدی نیز به تمامی نامبردگان و بقیه دوستان سلام میرسانند. به تمام آنهایی که الان نامشان در ذهنم نیست سلام برسانید. به بچههای گاراژ و بقیه دوستان سلام برسانید. خوب دیگر زیاد عرضی نیست و وقت نماز مغرب است و باید قلم را به زمین بگذاریم و سرتان را بیش از این درد نمیآورم. راستی میتوانید برایمان نامه بنویسید. من تا به حال نمیدانستم در خط هم نامه را برای بچهها میبرند ولی امروز فهمیدم که نامه میرسد و اگر توانستید برایم تلگراف بزنید که تا قبل از حمله به دستم برسد و از احوالتان مطلع شوم و به عباس آقا هم بگویید برایم نامه بنویسد. والسلام علی من اتبع المهدی- مخلص همگی شما داود عابدی
ادامه مطلب
روزشمار دفاع مقدس (13 مهر)
ادامه مطلب
لقمه حلال پسرم را به راه جهاد در راه خدا کشاند
ادامه مطلب
نخستین وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران چه کسی بود؟
اخبار دفاع مقدس
, دفاع مقدس
, وصیت نامه های شهدا
, عملیات دفاع مقدس
, مدافعان حرم
, شهدا
, تصاویر دفاع مقدس
ادامه مطلب
شهید «بهروز قبادی» قربانی سلاح شیمیایی
اخبار دفاع مقدس
, دفاع مقدس
, وصیت نامه های شهدا
, عملیات دفاع مقدس
, مدافعان حرم
, شهدا
, تصاویر دفاع مقدس
ادامه مطلب
نخستین فرمانده شهید سپاه پاسداران
اخبار دفاع مقدس
, دفاع مقدس
, وصیت نامه های شهدا
, عملیات دفاع مقدس
, مدافعان حرم
, شهدا
, تصاویر دفاع مقدس
ادامه مطلب
روزشمار دفاع مقدس (10 مهر)
اخبار دفاع مقدس
, دفاع مقدس
, وصیت نامه های شهدا
, عملیات دفاع مقدس
, مدافعان حرم
, شهدا
, تصاویر دفاع مقدس
ادامه مطلب