دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

وصیت‌نامه شهید علیرضا حجت‌دوست/ ای کاش قلب آدمی به رشته تحریر در می‌آمد

شهید حجت‌دوست در وصیت‌نامه خود آورده است: ای کاش قلب آدمی به رشته تحریر درمی‌آمد، تا عشق و شور آن به طور همگانی به وصف درآید. ای کاش خداوند به ما چشم بصیرت عطا می‌فرمود تا دیگر به شهیدان فی سبیل‌الله، مرده نگوییم.

کد خبر: ۲۶۵۴۰۰

تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۶ - ۰۶:۰۲ - 08November 2017

وصیت‌نامه شهید علیرضا حجت دوست/ ای کاش قلب آدمی به رشته تحریر در می‌آمد

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «علیرضا حجت‌دوست» 16 بهمن 1343 در تبریز چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام 19 بهمن 1361 طی عملیات والفجر مقدماتی در فکه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم رب الشهدا و الصدیقین

والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصاحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.

چه زیباست آگاهانه و پیشواز شهادت رفتن، چه شیرین است جان دادن در راه خدا، چه عارفانه است ناله آخرین را سردادن.

چه پویاست راه حسینیان، چه با طراوت است عطر خون شهیدان، چه عظیم است تکلیف دفاع از اسلام و مسلمین و... چه سنگین است مسئولیت زینبیان در رساندن الهی... در پی‌ات بودم خدایا عشق دیدارت عقل از کفم ربوده بود به هر کجا نظر می‌کردم در جستجویت بودم به هر کجا می‌رفتم جلوه‌ای از انواز تو را میدیدم خدایا چه بگویم چه بنویسم که قلم از نامت نفسش به شماره افتاده است و بالاخره تو را یافتم تو را با تمام وجود احساس کردم و چه احساس شیرینی چه کسی می‌تواند شادی منتظری را در دیدار با عشقش وصف کند چه قلمی است که بتواند خون را به رشته تحریر درآورد کدامین تمثیل است که بتواند وصف کند و چه کسی می‌تواند فدا شدن در راهت را فنا نام نهد.

قادرا: اگر جز به ریختن خون من راهت به بیش نمی‌رود بگذار تا قطره ناچیز خون من در دریای بیکران خون شهیدان حل شود و همچون سیلابی توفنده ظلم و جور را از ریشه و بن برکند، بگذار تا خون من فدایت شود خدایا خودت افتخار ممزوج شدن خونم را با خون شهدا به من عطا فرما خدایا خودت را دیه خون من قرار ده خدایا خودت مرگم را وسیله نزدیکی آخر الزمان قرار ده.

سبحانا: امید رحمت از تو دارم ناامیدم نکن وای کریما جنود خود را برکافران و مشرکان و منافقان پیروز بفرما.

الهی رضا برضائک و تسلیما لامرک الهی قلبی بفدائک و ای محمد... ای روشنی دل‌ها و ای گرمی روح امت و ای آسمان از برکت وجودت ستاره باران شده، شفیع من باش.

و تو ای علی... ای شمشیر بران اسلام و ای زاهد شب و ای کسی که ذوالفقارت فرود نیامد مگر آنکه دنیا مقداری از بار گناهان چند خدانشناس را از دست داد، ای عزیز محمد مرا دریاب.

و ای ائمه اطهار، ای فرزندان علی و ای ادامه دهندگان راه محمد به شما توسل می‌جویم تا در پیشگاه خدا روسفید باشم و بالاخره تو ای خمینی، ای فریادگر عصرها و نسل‌ها در طول تاریخ، ای جان جانان و ای وجودم در نامت خلاصه شده، مرا از فیض دعایت محروم مکن.

و بعد، پدرم و مادرم حلالم کنید شاید که از مشمولین رحمت خدا گردم و بدانید که من آگاهانه در خط سرخ آل محمد (ص) و علی (ع) گام برداشته‌ام، پدرم صبر داشته باش چرا که به خدا سوگند که جنبش‌ها هرگز با آزار رهروانش در هم نمی‌ریزد و تارخ نیکوترین گواه من است بگذار تا خون آشامان صفت گلوگاهم را به برق ضربات شمشیرهایشان بدرند ولی بدان هرگز نخواهند توانست حصار فکر را تسخیر کنند روشنایی یقین و قدرت ایمانم را نمی‌توانند بگیرند چرا که نور آن در نهان قلب من است و قلبم نیز در پیشگاه پروردگارم است و پروردگارم تنها نگهبان و یاری بخش من می‌باشد زندگانی می‌کردم در حالی که به ریسمان عقیده‌ام چنگ زده بودم و خندان می‌میرم زیرا که دینم را زنده می‌کند مادرم خود را در فراق من رنج مده چرا که فرزندی را از دست دادی و در مقابل مادر تمام فرزندان شهیدان همواره شاهد گشتی و می‌بینی که چه مسئولیت سنگینی بر دوشت نهاده شده است و بدان که بهشت در زیر پای مادران است و ان الله مع الصابرین.

وصیتم بر خواهرانم و خانواده‌هایشان: همانا سعی در تقرب الی الله به هر صورت در هر زمان، در هر مکان، و در هر لباسی است چه لباس مادر و چه در صحنه اجتماعی و در رویاروی مستقیم با فرزندان انقلابی اسلامی کوشش کنید تا با اعمال نیکو از زیانکاران در پیشگاه خدا نباشید که نیستید. دعا را نیز فراموش نکنید که، ادعونی استجب لکم ای کاش قلب آدمی به رشته تحریر در می‌آمد تا عشق و شور آن به طور همگانی به وصف در آید ای کاش خداوند به ما چشم بصیرت عطا می‌فرمود تا دیگر به شهیدان فی سبیل الله مرده نگوییم وای کاش توانایی شناخت اماممان را داشتیم و قادر به فهم کلامش و درک جاذبه الهی‌اش بودیم چرا که در این صورت مرگ چهره دهشتزای خود را به زیبایی شرینی میداد که نه با نظم و نه با نثر، قادر به وصفش نبودیم.

و بالاخره بعنوان قطره کوچکی از اقیانوس ملت حزب الله سخنی نیز خطاب به مردم همیشه بیدارمان: برادران و خواهران، تاریخ به تجربه نشان داده است که در هر زمانی که پس از مبارزه‌ای خونین و منشا گرفته از مکتب هنگامی که افق طلایی فتح و پیروزی پس از شبی تاریک و طولانی چهره‌اش را به ما نمایانده به علت عدم وجود یک تشکیلات و سازماندهی اسلامی درست و استوار که بتواند نیروها را از حالت رکود و رخوت به جمعی یکپارچه و تلاشگر بدل سازد افق ندمیده، شب تاریک جایش را می‌گیرد، به عنوان آخرین پیامم، دنباله روان حق شناس اسلام پناه را به شرکت در معبد حزب جمهوری اسلامی می‌خوانم حزبی که بنیادش را شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی، بنایش را شهید دانشمند دکتر باهنر و اجزای وجودش را شهدای گرانقدر پی ریختند. باری امروز شرکت در این تشکیلات اسلامی به مثابه وظیفه‌ای شرعی است و برماست که با شرکت فعال در حزب همواره راست راه جمهوری اسلامی خون شهیدهایمان را پاس داشته و راه حسین (ع) را رهرو باشیم و بدانیم که این فعالیت عبادتی است در ردیف سایر عبادات بزرگ اسلامی و بدانید نظمی که علی (ع) ما را به آن امر می‌کند جز در پرتو تشکلی چون حزب جمهوری اسلامی امکان پذیر نخواهد بود.

امید فراوان دارم که برادران خواهران در دعاهایشان بنده حقیر را بی‌نصیب نفرمایند ضمنا پاره‌ای نکات لازم در ورقه‌ای به پیوست وصیت‌نامه تذکر داده می‌شود ان‌شاءالله اجرا شود خداوند به همه ما توفیق عبادتش را عطا فرماید و ما را از مقر بین درگاه خویش قرار دهد پروردگارا: ایمانی قوی به من عطا فرما.

خدایا، ظهور امام زمان (عج) را در عصر امام خمینی نزدیک بگران.

از مال و منال دنیا چیزی ندارم و برای پدر و مادر خود کوله‌باری از محنت و رنج و زحمت به ارث می‌گذارم و کتاب‌ها، روزنامه‌ها، مجلات و نوارهایم که این‌ها بسیار مورد علاقه من بوده‌اند مال خواهرم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته، برقرار باد جمهوری اسلامی جهانی به رهبری حضرت مهدی (عج) در اهتزاز باد پرچم خونرنگ جمهوری اسلامی ایران.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.»

انتهای پیام/ 181


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 17 آبان 1396  ] [ 2:52 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت‌نامه شهید محمدجواد اسلامی‌فر/ جبهه تکرار صحنه‌های بدر و حنین است

شهید اسلامی‌فر در وصیت‌نامه خود آورده است: جبهه تکرار صحنه‌های بدر و حنین است، جبهه فقط جای رهروان راه حسین است، جبهه منزلگاه عاشقان پیرخمین است، ای آمریکا، ای شوروی، ای اسرائیل، ای صدام و ای همه شیاطین، من سرباز قرآنم، من پاسدار اسلامم و در سنگر حراست از قرآن و عترت ایستاده‌ام.

کد خبر: ۲۶۵۴۳۸

تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۰ - 08November 2017

وصیت‌نامه شهید محمدجواد اسلامی‌فر/ جبهه تکرار صحنه‌های بدر و حنین است

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «محمدجواد اسلامی‌فر» با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام هشت اسفند 1362 طی عملیات خیبر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

فوق کل ذی برٍ برٌ حتی یقتل الرجل فی سیبل الله فاذاقتلوا فی سیبل الله فلیس فوقه بر

بالا دست هر نیکی، نیکی دیگری است تا آن که بنده در راه خدا، به شهادت برسد. پس همین که در راه خدا شهید شد پس دیگر بالای آن نیکی دیگری نیست.

با اقرار به یگانگی خدای رحمان و رحیم و اقرار به رسالت پیغبران عظیم الشان از آدم (ع) تا خاتم (ص) و به آخرین دین به عنوان اسلام و به قرآن آخرین کتاب و به امامان معصومین، امام علی (ع)، امام حسن (ع)، امام حسین (ع)، امام سجاد (ع)، امام باقر (ع)، امام صادق (ع)، امام کاظم (ع)، امام رضا (ع)، امام جواد (ع)، امام هادی (ع)، امام عسکری (ع) و امام مهدی حجه ابن الحسن (روحی لتراب مقدمه الفدا) و مادر مظلومه‌شان فاطمه مرضیه که بناحق او را به شهادت رساندند و بعد از دوازدهمین امام به ولایت فقیه که جانشین ائمه می‌باشد اقرار می‌کنم که هم اکنون ولی فقیه، امام شکست ناپذیرمان خمینی بزرگ می‌باشد که ان‌شاءالله لوای امامت امت اسلامی را تا قیام حضرت مهدی (عج) و در کنار حضرت به دست خواهد داشت، گواهی می‌دهم به این که مرگ حق است، قبر حق است، حساب حق است، کتاب حق است، صراط حق است، میزان حق است، بهشت و دوزخ حق است، روز قیامت مردگان سر از قبرها بردارند و پیشانی برخاک می‌نمایند و خداوند در بین آن‌ها داوری می‌کند حمد و سپاس بر خدایی که هدایت کرد ما را و اگر او هدایت نمی‌کرد ما هرگز هدایت نمی‌شدیم.

منت خدای را که در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمدم شکر معبودی را که بر من منت گذاشت که در عنفوان جوانی با شور انقلابی مردم مسلمان مواجه شدم و از انحرافات مصون ماندم. خداوندا از این که بنده را لایق دانستی تا در راه تو با دشمنانت بجنگم بسیار بسیار سپاسگزارم.

خدایا ما را از لغزش‌ها حفظ کن و مرا جزو شهدایی که وعده عند ربهم یرزقون به آن‌ها داده‌ای قرار بده برای رسیدن به این وعده تنها بر تو توکل می‌کنم و به سوی تو تضرع و زاری می‌کنم. خداوندا جوان بودم گناه کردم، نعمت دادی ناسپاسی کردم، عطا کردی جفا کردم، رهبری دوراندیش و با تقوا فرستادی پیرویش نکردم، مردان صالح و متقی را الگو قرار دادی باز درس عبرت نگرفتم، خون پاک شهیدانی در مقابل چشمانم بر زمین ریخت، پیکر مطهر جوانانی در پیش دیدگانم پرپر شد اما لحظه‌ای به فکر ادامه راهشان نبودم، به لطف حق و به رهبری امام و همت امت امام، انقلابی اسلامی و بزرگ به پا شد ولی من هیچ گونه انقلابی در درون خود نکردم، با اعمال خود هر لحظه از تو دورتر شدم، خدای مهربان من گناهانم زیاد، پرونده‌ام سیاه، قلبم تیره و دلم همچون سنگ و از همه مصائب بالاتر اینکه لذت مناجات با خودت را از من گرفتی، نمی‌دانم چه بگویم فقط این کلمه بر زبانم می‌آید یا غفار.

آیا بنده فراری جز در خانه مولایش جای دیگری را دارد، خدایا تو آن پرودگاری هستی که دری از رحمت به نام توبه بر روی بندگانت باز کردی و فرمودی: توبوا الی الله توبه نصوحا بیایید به سوی خدا، آمدنی بدون بازگشت، آیا چه عذری دارد در روز قیامت کسی که داخل این خانه نشود.

خدایا اگر من شایسته رحمت تو نیستم تو شایسته‌ای که به فضل و کرم وسیعت بر من جود کنی، خدایا من بنده ضعیف و گنهکار توام و تو خدای قدرتمند و آمرزنده من هستی، اگر مرا ببخشی یا به آتش ببری کسی نمی‌تواند به تو اعتراض کند مگر نگفته بودی هر که مرا بخواند جوابش را می‌دهم؟ خدایا مرا از آنهایی قرارمده که از ایشان روگرداندی، خدایا گناهانم را ببخش، این خون ناقابل مرا باعث سرخی رویم و زدودن سیاهی‌های قلبم قرار بده و روزی که همه پرده‌ها کنار خواهد رفت مرا پیش شهدا رسوا و سرافکنده و شرمنده مساز، اینک که به جبهه آمده‌ام همه بدانند که من برای ارضای هوای نفس و خوشگذرانی و از روی بیهودگی در این میدان پا نگذاشته‌ام، اینجا کربلای عاشقان است، اینجا دانشگاه ایثار و اخلاص است.

ای مردم، خداوند اگر می‌خواست خود می‌توانست از کافران انتقام بگیرد و آنان را بدون زحمت شما هلاک کند اما این جنگ ایمان و کفر، برای امتحان من و شما است تا مجاهدان از منافقان تشخیص داده شوند، منافقانی که هنوز در شک و تردید هستند و برای آمدن یا کمک به جبهه همیشه عذر می‌آورند و معافی می‌خواهند، بدانید که اینان همواره در ظلمت شک و تردید خواهند مرد.

ای کسانی که به جبهه‌ها و این همه خون‌های ریخته شده اهمیت نمی‌دهید دانا باشید که شهدا به این سادگی از شما نخواهند گذشت. ای شما که در انتظار قائم نشسته‌اید خود قیام کنید و در سنگرهای اسلام قدم بگذارید و در اینجا با دفع متجاوزین به اسلام، منتظر آقا باشید که این انتظار طولانی نخواهد شد زیرا یوسف فاطمه هر شب و روز در کنار سربازان مومن و مخلص‌اش می‌باشد. جبهه تکرار صحنه‌های بدر و حنین است، جبهه فقط جای رهروان راه حسین است، جبهه منزلگاه عاشقان پیرخمین است، ای آمریکا، ای شوروی، ای اسرائیل، ای صدام و ای همه شیاطین، من سرباز قرآنم، من پاسدار اسلامم و در سنگر حراست از قرآن و عترت ایستاده‌ام. ای خانواده شهدا از شما معذرت می‌خواهم چون من آمده بودم راه کربلا را برایتان باز کنم اما توفیق حاصل نشد امیدوارم خون شهدا «از صدر اسلام تاکنون» و رزم بی‌امان فرزندان دلاور اسلام راه‌گشای حرم حسینی باشد ان‌شاءالله، ای امت اسلامی و شهید پرور، من لایق این که پیامی به شما بدهم یا چیز دیگر نیستم فقط عاجزانه در خواست می‌کنم امام را تنها نگذارید دنباله‌رو خط ولایت و مرجعیت امام (جانم فدایش) باشید و در دعاها و بعد از نمازها برای این بنده حقیر دعا کنید که سخت محتاجم.

دوستان و آشنایان، خویشاوندان و خانواده محترم خواهشی که دارم این است که هرگونه حقی به گردن من داشته‌اند و من کوتاهی نموده‌ام یا غیبت کرده و تهمتی زده‌ام، به خاطر رضای خدا از من بگذرند و حلالم کنند و اگر کسی از من پولی طلبکار است که به خاطر فراموشی یا نبودن آن پرداخت نشده است، روح مرا شاد کند و برود از وصی من بگیرد، ای فامیلی که در مشهد هستید و ای کسانی که به مشهد امام رضا (ع) می‌روید در کنار قبر حضرت برای همسایه روسیاهی که بیرون کرده دعا کنید.

جنازه مرا نگذارید خواهرم ببیند می‌ترسم به یاد پسر گمشده‌اش بیفتد و ناراحت شود، آخر من دلم نمی‌خواهد مردنم هم، چون همیشه باعث ناراحتیش شود.

در بهشت زهرا دفنم کنید و بر بالای سنگ قبرم بنویسید یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله شاید فرزندان فاطمه پهلو شکسته باعث آبروی ما شوند.

سخنی با ما در مرحومه‌ام: خدایا من هم چون اربابم حسین (ع) مادر نداشتم تا از محبت‌های او بهره‌مند شوم، مادر ندارم تا برایم گریه کند، ام‌البنین در مدینه برای امام حسین گریه کرد، ناله زد و فرزندانش را به یاری حسین (ع) در کربلا فرستاد، مادرجان گر چه تو را ندیدم اما همیشه دوستت داشتم و ان‌شاء‌الله در پیش فاطمه زهرا (س) روسفید شده باشی.

والدین عزیزم: زحمت‌های شما جبران ناپذیر است، امیدوارم اذیت‌های مرا ندیده بگیرید که فقط از روی جهل بوده است. درود بر شما پدرجان که ابراهیم‌ گونه فرزندانتان را به قربانگاه عشق می‌فرستید، عزیزجان رحمت و مغفرت خدا بر شما که فاطمه‌گونه فرزندانت را برای کربلا آماده می‌کنی و می‌فرستی، می‌دانم ناراحت نیستید فقط خدا و اسلام را در نظر داشته باشید. امانتی بود که به صاحب امانت دادید ان‌شاءالله که بپذیرد.

خواهران گرامی‌ام من داداش خوبی برای شما نبودم و در بیشتر موارد از یک فرد عادی هم بدتر بودم در مورد شهادت من چون بی‌بی زینب برخورد کنید و بدانید که عمه سادات داغ 72 شهید دیده است.

حجاب شما کوبنده‌تر از خون من، برنده‌تر از شمشیر من و مشت محکمی بر دهان یاوه سرایان می‌باشد، همیشه به یاد اسیری بی‌بی جان در کربلا و نیلی کردن چهره‌های معصوم در مجالس اباعبدالله (ع) شرکت کنید و مرا هم از دعاها فراموش نکنید.

سخنی با برادرانم: امام امت در جماران، جسم صد چاک شهدای محراب، خون شهیدان 7 تیر و پیکر سوخته رجائی و باهنر، آه پدران شهدا، چشم انتظاری مادران گمنام ومفقودالاثر، اشک چشم بچه‌های یتیم شهید و فریاد مظلومانه برادران و خواهران مادر کشورهای اسلامی، شما را به یاری اسلام می‌طلبد، هل من ناصر ینصرنی، در مراسمی که برای من ترتیب می‌دهید فقط سخن از جبهه باشد، به سخنران بگویید از جبهه بگوید، به مداح بگویید از جبهه بخواند، مراسم من با تبلیغات وسیعی از جبهه انجام گیرد.

هر چه هست در جبهه است، هرکس هر گمشده‌ای و هر نیاز روحی دارد او را به جبهه بفرستید مولا علی (ع) می‌فرماید انسان هر قدمی که برمی‌دارد هر لحظه که از عمرش می‌گذرد قدری به مرگ نزدیک می‌شود، پس من و امثال من با این همه روسیاهی هر لحظه یک قدم به دوزخ نزدیک می‌شویم «خدا در قرآن می‌فرماید اگر مغفرت می‌خواهید ایمان به خدا بیاورید و در راه او جهاد کنید که شامل اعظم درجه عندالله قرار گیرید.»

سخنی با همسرم: من و تو اولین زوجی نیستیم که دشمنان خدا زندگیمان را از هم پاشیده‌اند. به محله‌مان نگاه کن، به شهرمان بنگر و ایران را نظاره کن که چقدر جوانان باتقوا خوشی‌هایشان، زندگی‌شان، همسران‌شان را به خاطر خدا از دست داده‌اند و چون مسئله خداست حل شده است، یادت هست گفتم عروسی ما چه روزی است، یادت هست و همه می‌دانند شب عروسی گریه کردی و دعا خواندی، حالا امروز روز شادی من و در نتیجه شادی توست در بین مردم شاداب باش و تبریک مردم را با جان و دل بپذیر و همیشه این آیه در ذهنت باشد. «یا ایها الناس انتم الفقراء و الی الله والله هوالغنی الحمید» حرف‌هایم را زیاد شنیده‌ای اما این آخرین وصیت من به توست که بعد از من خدای نکرده احساسات برعقل تو غلبه نکند و از تو می‌خواهم فقط و فقط به حکم خدا عمل کنی که رضای خدا در آن است. راهی است که همه دیر یا زود باید برویم پس چه بهتر که مهمان خدا شویم و در این لحظه سراغ ما بیاید.

سخنی با امام امت نجات دهنده من و حامی پیروانش در روز قیامت است: سال‌ها کوشیدم و هرگاه که می‌خواست سعادت نصیب ما شود مشکلی، مانعی باعث می‌شد، حالا از شما امام می‌خواهم اگر اینجا نتوانستم شما را زیارت کنم، زیارت و شفاعت نصیبم کن، خدایا مرا جزو بهترین سربازان امام عصر قرار بده، خدایا مرا از پیروانش قرار بده. خدایا از عمر من بردار و لحظه‌ای بر عمر خمینی بیفزا شاید همان یک لحظه دست مرا بگیرد کسانی که از من ناراضی هستند خودت در دنیا و آخرت و اطمنیان بگردان یقین قرار بده که خودت گفته‌ای فقط از متقین می‌پذیری.

به امید زیارت اباعبدالله در دنیا و آخرت»

انتهای پیام/ 181


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 17 آبان 1396  ] [ 2:51 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت‌نامه شهید محمد شکوری گرکانی/ جبهه انسان را به تزکیه نفس می‌رساند

شهید شکوری گرکانی در وصیت‌نامه خود آورده است: بهترین چیز را جهاد فی سبیل الله دیدم و دریافتم که تنها جبهه است که انسان را به تزکیه نفس می‌رساند به خدا قسم که این مبارزه با کفار بعثی را خود به میل و رغبت کامل انتخاب کردم.

کد خبر: ۲۶۳۲۷۷

تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۴ - 30October 2017

دپو// منتشر نشود// وصیت‌نامه شهید محمد شکوری گرکانی/ جبهه انسان را به تزکیه نفس می‌رساند

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «محمد شکوری گرکانی» فرزند محسن 16 آذر 1344 در آشتیان چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام 26 فروردین 1364 طی عملیات والفجر هشت در منطقه عملیاتی فاو به درجه رفیع شهادت نائل آمد.


پسرعموهای شهید محمد شکوری گرکانی که هم نام وی بودند نیز در دفاع از میهن اسلامی به شهادت رسیدند.


متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:


«به نام خدا؛ خدایی که به ما هستی بخشید، خدایی که نعمت‌های بی‌شمار بر ما ارزانی داشت و با سلام بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با درود به ارواح مطهر شهدای عزیز انقلاب اسلامی! ای ملت! قسم به خدا که با خمینی پیمان بستم یعنی با رسول الله پیمان بستم او کسی است که با اسلام ذوب شده و ملت را با نور ایمان و قرآن هدایت کرد.


و حال چند کلامی با پدر و فامیل و آن‌کسانی که مرا می‌شناسند صحبت دارم: بدانید که شناختم خویش را و نشناختم اسلامم را و با قرآن میثاق بستم و در حال حاضر بهترین چیز را جهاد فی سبیل الله دیدم و دریافتم که تنها جبهه است که انسان را به تزکیه نفس می‌رساند به خدا قسم که این مبارزه با کفار بعثی را خود به میل و رغبت کامل انتخاب کردم و آن‌قدر می‌جنگم یا راه کربلا را بر وی شما عزیزان باز کنم و یا به آرزوی قلبی خویش هجرت به سوی خدا یعنی شهادت برسم و بدانید که تنها آرزوی من شهادت است چون دریافته‌ام شهید شدن عروج به بالاترین صفات انسانیت و سعادت و تکامل است که خداوند فقط به بندگان مخلص عطا می‌کند.


ای خدا اگر ما لیاقت داریم ما را بپذیر


محمد شکوری


1364/3/21»


ادامه مطلب

[ دوشنبه 8 آبان 1396  ] [ 6:53 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت‌نامه شهید مهدی ازگلی/ برپایی جشن وصال معبود بر سر مزار شهید

شهید ازگلی در وصیت‌نامه خود آورده است: «اگر جنازه‌ام به دستتان رسید، مرا در لویزان و اگر نشد بهشت زهرا در کنار شهدای دیگر دفن کنید و بر مزار من اشک نریزید؛ بلکه شربت و شیرینی پخش کنید و اگر هم به دستتان نرسید، هیچ ناراحت نباشید؛ چون من فدای اسلام و امام می‌شوم.»

کد خبر: ۲۶۲۰۱۷

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۰۶:۰۱ - 23October 2017

دپو// منتشر نشود// وصیت‌نامه شهید مهدی ازگلی/ بر مزار من اشک نریزید بلکه شربت و شیرینی پخش کنید

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «مهدی ازگلی» 19 اسفند 1337، در شميرانات چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام مورخ 16 مهر 1361، در سومار به درجه رفیع شهادت نائل آمد.


متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:


«بسم الله الرحمن الرحیم


انا لله و انا الیه راجعون


اینجانب مهدی ازگلی با توکل به خداوند باری‌تعالی که سستی و نیستی در ید قدرت اوست و به همراه حمد و ستایش او که نعمات خود را بر ما ارزانی داشته، وصیت‌نامه‌ی خود را می‌نویسم: ای خدا، با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب، امام امت و با سلام بر روان پاک شهیدان و امت شهید پرور ایران.


بار خدایا، ای که ما را هستی بخشیدی و به ما رحمت عطا کردی ای معبود من، ای پروردگار من، گناهان من را ببخش و مرا بپذیر و لیاقت شهادت در راه خود را نصیب ما کن.

 

و ای امام، از تو می‌خواهم که مرا دعا کنی و در آن دنیا مرا شفاعت کنی و شما ای پدر از رنج سالیان دراز شما برای بزرگ کردن من متشکرم. گر چه فرزند از دست دادن سخت است ولی امیدوارم که فرزندان دیگرت را هم فدای اسلام و امام کنی و در این راه از هیچ چیز دریغ نکنی اگر جنازه‌ام به دستتان رسید مرا در لویزان و اگر نشد بهشت زهرا در کنار شهدای دیگر دفن کنید و بر مزار من اشک نریزید بلکه شربت و شیرینی پخش کنید و اگر هم به دستتان نرسید هیچ ناراحت نباشید چون من فدای اسلام و امام می‌شوم و در هر کجا که جنازه‌ام باشد سرزمین خداست و از تمام خانواده‌ام اعم از پدر و خواهرانم و برادرانم می‌خواهم که بر مزار من اشک نریزید و لباس مشکی نپوشید.


و ای مادر می‌دانم که فرزند از دست دادن سخت است ولی مادر ما یاران امام حسین (ع) هستیم و در رکاب حسین زمان، شهید می‌شویم، جان میلیون‌ها انسان فدای یک لحظه عمر امام و همیشه برای امام دعا کن و مرگ بر امریکا و شوروی بفرست و شیرت را حلالم کن و از زحماتت متشکرم و شما را به خدا می‌سپارم.


و ای خواهران عزیز امیدوارم که همیشه در راه خدمت به اسلام و ملت باشی.


و برادرانم، مجید وقتی از سربازی برگشتی امیدوارم که خیلی زود ازدواج کنی و در راه خدمت به اسلام و امام و امت باشی. محمدرضا درست را بخوان، مطالعه زیاد کن و قرآن را خوب بخوان و نماز و روزه‌ات یادت نرود و حرف‌های بزرگ‌تر از خودت را گوش بده و تا می‌توانی خدمتگزار اسلام باش. 

 

و از مال دنیا یک ماشین و قطعه زمین دارم که آن‌ها را می‌بخشم به برادرم مجید که امیدوارم از این یادگاری‌ها خوب استفاده کند.


والسلام علکیم و رحمت الله


61/2/29

 

مهدی ازگلی»


انتهای پیام/ 111


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:08 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت‌نامه شهید حمیدرضا خبازی/ فیض عظیم شهادت نصیب هر کسی نمی‌شود

شهید خبازی در وصیت‌نامه خود آورده است: «شهادت فیض بزرگی است که نصیب همه کس نمی‌گردد. خداوند می‌فرماید: اگر عاشقم شوی، عاشقت می‌شوم و اگر عاشقت شدم، تو را شهید می‌نمایم.»

کد خبر: ۲۶۳۰۴۴

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۴ - 23October 2017

وصیت‌نامه شهید حمیدرضا خبازی/ شهادت فیض بزرگی است که نصیب همه کس نمی‌گردد

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «حمیدرضا خبازی» 20 دی 1364 در کاشان چشم به جهان گشود. وی معلم بود و با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان جهادگر در جبهه حضور يافت که سرانجام مورخ 10 اسفند 1366 در فاو بر اثر اصابت ترکش به سینه‌اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون

آنان که خداوند را پروردگار خود دانسته و بر این ایمان و اعتراف، ایستادگی و استقامت ورزیدند. بر آن‌ها ترس و اندوهی نمی‌باشد.

با سلام به پیشگاه یگانه اختر امامت و ولایت، حضرت حجت، امام زمان و نایب بر حقش، این زلاله تاریخ و خورشید تابان زمان که قرن‌ها در راه اسلام و مسلمین و رهایی مسلمانان و افراد محروم جوامع بشری از دست بتان زمان و یزیدیان و مستکبران، زحمت کشید تا توانست تمام افراد دنیا را بیدار کند، همانند ایران، این ملتی که در زمان طاغوتمان به آن‌ها وحشی اطلاق می‌شد او بود که با زحمات پی در پی خود توانست به این ملت و مردم ارزش دهد و آن‌ها را بیدار کند، همانند جدش پیامبر اکرم (ص) که در عربستان به دنیا آمد و آن ملتی که حتی فرزندان خود را زنده به گور می‌کردند، از جهل و نادانی نجات داد و به زندگی آن‌ها هدف داد و به آن‌ها فهماند که چرا ما به وجود آمده‌ایم و هدف از آمدن ما چه بوده است و به کجا می‌رویم و با سلام بر شما ملت قهرمان و شهید پرور ایران، بر شما ملتی که مورد آزمایش الهی قرار گرفتید و خوب از این آزمایش و امتحان بیرون آمدید و امیدوارم که در آزمایش‌های بعدی الهی نیز روسفید بیرون آیید، الان ما در مرحله آزمایش هستیم، ما در مرحله‌ای هستیم که خدا ما را امتحان می‌کند، بعضی اوقات در روزهای تاسوعا و عاشورا که می‌شود افرادی بر سر و صورت می‌زنند و می‌گویند اگر ما کربلا بودیم، امام حسین (ع) را یاری می‌کردیم و پاسخ «هل من ناصر ینصرنی» اماممان حسین (ع) را می‌دادیم، حالاست که باید جواب بدهیم و با مال و جان خودمان در راه الله جهاد کنیم. ما باید به این مرحله از انقلاب که بنا شده است کمک کنیم، چه با جان و چه با مال، و نباید از زیر کار فرار کنیم و انقلاب و امام عزیزمان را رها کنیم، چون هر چه هدف و مقصد بزرگ‌تر و والاتر باشد مشکلات زیادتر می‌شود، پس «ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القَوم الکافرین».

خداوندا، صبر و استقامت بر ما ارزانی دار و گام‌های ما را در مسیر حق ثابت گردان و ما را در پیروزی بر اهل کفر، نصرت و یاری فرما.

و سلام بر پدر و مادر و برادر و خواهرم.

ای پدر اگر من شهید شدم، برای من هیچ ناراحت نباش، زیرا در این مدتی که من در کنار مادر بودم امانتی بودم از جانب پروردگارم در دست شما، می‌بایستی که از من حفاظت می‌کردید و در رشد فکر و عقیده من می‌کوشیدید که خوب این وظیفه را انجام دادید و حالا که خدا صلاح دانست، اگر مرا شهید نمود و شهادت فیض بزرگ است که نصیب همه کس نمی‌گردد خداوند می‌فرماید: اگر عاشقم شوی، عاشقت می‌شوم و اگر عاشقت شدم، تو را شهید می‌نمایم. برادرم و خواهرم اگر من شهید شدم، سلاح مرا برگیرید و هدفم را ادامه دهید. دیگر پیام من به تو ای همسنگران دانش‌آموز اولا من کوچک‌تر از آن هستم که به شما دانش‌آموزان متعهد و مبارز پیام دهم، زیرا که من لیاقت پیام دادن ندارم، ولی چون وظیفه خود می‌دانستم باید آن چه را در ذهنم می‌گذرد با شما در میان بگذارم، ای دانش‌آموز تو باید یک فرد کاملا نظامی و محصل با تقوا و پرتلاشی باشی، آن چنان درس بخوانی که با هر کلمه‌ای که یاد می‌گیری، تیری باشد بر قلب افراد ضد اسلام و قرآن اگر درس می‌خوانی خوب درس بخوان، چون که آینده کشورمان احتیاج به افرادی متعهد دارد تا این افراد با تخصص و تقوایی که دارند احتیاجات این کشور ستم دیده را برطرف نمایند و کاری نکنید که ما احتیاج به کشورهای ابرقدرت داشته باشیم چون برای ما مسلمانان زشت است که دست به طرف کشورهایی کمونیستی همچون شوروی و امثال یهودیان بی‌شرف و بی‌آبرویی که در فلسطین چه فجایعی به بار آوردند دراز کنیم و از آن‌ها چیزی بخواهیم. ما باید خودکفا گردیم و این به دست تو دانش‌آموز است. این وضعی که من در مدارس کشور را بیهوده به هدر ندهید افرادی در بعضی استان‌ها وجود دارند که خیلی استعداد دارند، ولی در اثر فقری که رژیم گذشته به وجود آورده بود و هنوز علامات آن هست نمی‌توانند درس بخوانند، البته من نمی‌خواهم شما برادران گرامی را سرزنش کنم، چون خودم فردی از شما بدتر بودم حالا که نمی‌توانید درس بخوانید، بیایید مرزهای خاکی را حفظ کنید تا افراد پراستعداد بتوانند مرزهای فکری و اندیشه را حفظ کنند.

و ای ملت عزیز، اعم از کشاورز و کارگر و رییس‌جمهور و وزیر و بقیه افراد البته شما وظیفه خود را به نحو احسن انجام داده‌اید و می‌دهید، ولی از شماها تمنا دارم با کار و تلاش پیگیر و شبانه‌روزی خود، به کوشش بپردازید تا بتوانیم به همت یکدیگر، کشورمان را رهایی بخشیم. به خدا قسم این انقلاب یک نعمت است زیرا به یاد بیاورید زمان طاغوت را، آن شهرها و سینماها و تلویزیون، آن زندان‌ها و ساواک را، واقعا این انقلاب نعمت است که نصیب این کشور شده است. کشورهایی همچون فلسطین، ویتنام، الجزایر سال‌هاست که می‌جنگند و هنوز نتوانسته‌اند به چنین انقلابی دست یابند. «این، انقلاب الهی است».

در پایان از همگی شماها خداحافظی می‌کنم.

والسلام

انتهای پیام/ 181


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:07 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت‌نامه شهید علیرضا رحمانی/ آرزوی همراهی با کاروان امام حسین (ع)

شهید رحمانی در وصیت‌نامه خود آورده است: «حسین جان اگرچه به خوبی می‌دانم لیاقت همراهی با کاروان عاشقان تو را ندارم و از کاروانیانت به دور مانده‌ام، اما با تمام وجودم حاضرم افتان و خیزان لنگ‌لنگان در مسیر کاروانت قرار گیرم.»

کد خبر: ۲۶۳۰۶۹

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۴ - 23October 2017

وصیت‌نامه شهید علیرضا رحمانی/ آرزوی همراهی با کاروان امام حسین (ع)

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «علیرضا رحمانی» سال 1336 در تهران چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام 20 دی 1365 در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

 

«و لا تحسبن قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون


به نام او به یاد او که همه چیزم از اوست و به سوی او بازگشت خواهیم نمود. و با درود خدمت حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله (ص) و با سلام بر مولای متقیان امیر مومنان علی علیه السلام و با سلام و درود بر بی بی دو عالم فاطمه سلام الله علیها و با درود و سلام بر نسل‌های پاک و مطهر از امام حسین (ع) تا بقیه الله مولایم سرورم ای منتقم خون حسین، مهدی جان سلام بر تو باد سلامی از عمق دل سراسر وجود سلام بر نائب بر حقت عارف و متقی خمینی بت شکن و با درود و سلام بر کلیه خانواده‌های شهدا، جانبازان و اسراء مفقودین انقلاب اسلامی حسین جان اگر چه به خوبی می‌دانم لیاقت همراهی با کاروان عاشقان تو را ندارم و از کاروانیانت به دور مانده‌ام اما با تمام وجودم حاضرم افتان و خیزان لنگ لنگان در مسیر کاروانت قرار گیرم.


و ای بر من که از کاروانت باز بمانم و ای بر من که بر خون یارانت قدم گذارم و ساکت بمانم.


انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم


ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین


علیرضا رحمانی»


انتهای پیام/ 111


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت‌نامه شهید داود براتی/ امیدوارم پدر و مادرم از صابرین درگاه خداوند باشند

شهید براتی در وصیت‌نامه خود خطاب به پدر و مادرش آورده است: «پدر و مادر عزیزم که امیدوارم از صابرین درگاه خدا باشند، می‌خواهم امانت‌هایی که در دست دارند هر چه بیشتر و بهتر تربیت کنند و به اجتماع اسلامی و شهیدپرور ما تحویل دهند.»

کد خبر: ۲۶۲۷۷۳

تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۴ - 21October 2017

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «داود براتی» 2 فروردین 1341 در تهران چشم به جهان گشود. وی همواره در راهپیمایی‌ها علیه رژیم پهلوی شرکت می‌کرد و جهت تحقق استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نبود. شهید براتی بعد از پیروزی انقلاب به عضویت بسیج درآمد و عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام 2 فروردین 13611 در دشت عباس به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

وصیت‌نامه شهید داود براتی/ امیدوارم پدر و مادرم از صابرین درگاه خداوند باشند

«بسم رب الشهدا و الصدیقین

به نام الله یاور بی‌یاوران. حبیب حبیبان. جان جانان.

به نام او که هستی بخش جهان است، وصیت‌نامه‌ی خود را آغاز می‌کنم. و با سلام به کلیه شهیدان راه خدا، در آغاز بگویم که از کلیه‌ی فامیل و دوستان حلالیت می‌طلبم، از هر لحاظ و از کلیه‌ی شماها و مخصوصا خانواده‌ام می‌خواهم که به فرامین امام عزیز گوش فرا دهید و اطاعت از امر ولی فقیه کنید و همیشه رهرو راه خدا باشید. سفارشی دارم که از من حقیر امیدوارم قبول کنید و آن اینکه تا آن جا که می‌توانید مجالس عزاداری حسینی را بر پا دارید و حتی المقدور در آن شرکت کنید.

از پدر و مادر عزیزم که امیدوارم از صابرین درگاه خدا باشند، می‌خواهم امانت‌هایی که در دست دارند هر چه بیشتر و بهتر تربیت کنند و به اجتماع اسلامی و شهیدپرور ما تحویل دهند، این بنده‌ی حقیر از شما عذر می‌خواهد که نتوانسته است زحمات شما را جبران کند، امیدوارم که از دست بنده راضی باشید و همینطور از برادران خودم و اهل خانواده‌ام طلب حلالیت می‌کنم.

چند کلامی به دوستان عزیز و برادران هیئتی که با هم بودیم سخن دارم و این که اولا ما را حلال کنید و برای ما دعا کنید، تا گناهانم بخشیده شود که لااقل کمتر در درگاه خدا خجل باشم.

ضمنا سخن و سفارشی برادرانه برای شما دارم که امیدوارم روی آن فکر کنید و برای هم کس آن را نخوانید.

«بچه‌ها می‌خواهم بگویم بروید طرف آن کس که باید بروید، بروید با آن کسی دوست شوید که دوست واقعیتان باشد و آنقدر بروید به طرف آن تا مثل گرداب که هم شما در آن غرق شوید و هم او شما را جذب کند بروید از من عبرت بگیرید، از من گنهکار، مرا هم دعا کنید، حسین وار بمیریم تا لااقل کمی از خجالت او در بیاییم، همیشه به یاد خدا باشید، بروید مجنون شوید در درگاه الهی و بروید حسینی شوید تا حسین (ع) با شما باشد، از شما می‌خواهم که در هیئت‌های حسینی یادی هم از ما بکنید، هیئت امام حسین (ع) را هر چه با فضیلت‌تر برگزار کنید.

ولی این را هم بدانید که من نوکری از نوکران امام حسین (ع) بودم و خاک پای عاشقان حسین (ع)».

در آخر از همه حلالیت می‌طلبم و از شما عزیزان می‌خواهم که جمع خود و جلسات روحانی را حفظ کنید.

عاشقان را سر ژولیده به پیکر عجب است

دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است

والسلام داود براتی 63/2/29»

انتهای پیام/ 181


ادامه مطلب

[ شنبه 29 مهر 1396  ] [ 6:31 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت‌نامه شهید محمدرضا لولاچیان/ پروردگارا مرا از هوای نفسم دور کن

شهید لولاچیان در وصیت‌نامه خود آورده است: «پروردگارا شرار عشقت را در دلم بیافروز، سینه‌ام را بسوزان، محبتت را نصیبم کن و شر بدترین دشمن یعنی هوای نفس را از میدان زندگیم دور فرما.»

کد خبر: ۲۶۰۵۹۸

تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۹ - 05October 2017

13 مهر منتشر شود/ وصیت‌نامه شهید محمدرضا لولاچیان/ پروردگارا مرا از هوای نفسم دور کن

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «محمدرضا لولاچیان» 25 اردیبهشت 1348 در تهران چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی تحصیلات خود را در حوزه علمیه چیذر رها کرد و عازم جبهه حق علیه باطل شد.

 

شهید لولاچیان سرانجام 22 بهمن 1365 طی عملیات کربلای پنج به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است در ادامه می‌خوانید:

 

«بسم الله الرحمن الرحیم

 

وصیت نامه‌ اینجانب محمدرضا لولاچیان فرزند محمود به شماره شناسنامه 2142 مسلمان و شیعه اثنی عشری و منتظر ظهور حضرت مهدی (عج) ان‌شاءالله.


 پروردگارا، کریما، رحیما، ای محبوب محبان، ای معشوق عاشقان، ای غوث مستغیثان، ای پناه بی‌پناهان، ای درمان دردمندان، ای سرمایه و غنای مستمندان، ای امید امیدواران، ای نجات گمراهان، ای روشنی دل عارفان، ای فروغ قلب خالصان، ای امین شاکران، کدام جستجوگر به جستجویت برخواست و نا امید از جستجویت برخواست؟ و کدام عاشق دلباخته به درگاه لطفت آمد و به وصال تو نرسید؟ آنان‌که در این دریای پرخروش حیات به جستجویت برخاستند، تو را یافتند و آنان‌که به عشق دیدارت با پای دل به سویت آمدند با دیده جان به دیدارت شتافتند.


عارفان عاشق در تمام مسیر حیات چشم به هم زدنی از تو غفلت نکردند و لحظه‌ای بی یاد تو به سر نبردند و یارو یاوری جز تو نگرفتند و به کسی به غیر تو تکیه نکردند. و روی به سرایی جز سرای تو و کویی جز کوی عشق تو نیاوردند.


ای خدا، پروردگار عالم من به خویشتن ظلم کردم، ای آقای من، ای مولای من از تو می‌خواهم به عزتت که بدی رفتار و کردارم جلوی اجابت دعایم را نگیرد و رسوا نکنی مرا به آن‌چه از اسرار پنهانی من اطلاع داری و شتاب نکنی در عقوبتم برای رفتار و اعمال زشتی که در خلوت انجام دادم و خدایا به عزتت سوگند که در تمامی احوال نسبت به من مهربان باش و در تمام امور بر من عطوفت فرما.

 

ای معبود من در حالی به درگاهت آمده‌ام که درباره‌ات کوتاهی کرده و برخود زیاده روی نموده و عذرخواه و پشیمان و دل شکسته و پوزش جو و آمرزش طلب و بازگشت کنان و به گناه خویش اقرار و اذعان و اعتراف دارم.


خدایا عذرم را بپذیر و بر سخت پریشانیم رحم کن و از بند سخت گناهانم رهاییم ده خداوندا به راه بندگیم بدار از زشتی‌ها دورم کن و به حسنات اخلاقی و صفات الهیم بیارای و قلبم را به نورت روشن کن، شرار عشقت را در دلم بیفروز سینه‌ام را بسوزان محبتت را نصیبم کن و شر بدترین دشمن یعنی هوای نفس را از میدان زندگیم دور فرما.


ازآن لحظه که گام‌های خود را برای حضور در جبهه برداشتم خود را برای هرگونه تقدیری از جانب او آماده کردم و از خودش خواستم که قدرت شکرگزاری در قبال هرگونه اتفاقی را به من عطا کند.
از همین هنگام دلم را به خدا می‌سپارم و از او می‌خواهم مرا در هرگونه امتحانی سربلند سرافراز بیرون آورد.


بی‌خبران و بی‌هدفان بدانند جبهه رفتن امثال ما اگر مکرر هم باشد وظیفه است وظیفه‌ای شرعی زیرا تبعیت و اطاعت از مرجع تقلید می‌باشد، لذا اگر انجام نشود حتماً فردای قیامت مواخذه خواهیم شد آن مقدس ما بهایی که هیچ عقیده به انقلاب و امام و این مردم و رزمندگان ندارند قدری به خود آیند و چاه ظلمت و خودخواهی و حسد بیرون آیند که فردا پشیمان خواهند شد.


ای امام عزیز، ای امید همه مستضعفان جهان تا زمانی‌که حتی یک بسیجی مخلص باشد دست از یاری تو برداشته نخواهد شد ای ملت بزرگ، امام و رزمندگان را دعا کنید و از اطاعت این مرد خدا خسته نشوید خدا نیاورد آن روزی را که امام در بین ما نباشد پس باید بخواهیم که خدا تا انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) ایشان را برای رهبری ملت نگهداری فرمایند.


ای خانواده عزیز:


تنها توصیه‌ای که داشتم این است که هرکار را که مورد رضای خداست انجام دهید مبادا طبق هوای نفس عمل کنید تا لحظه‌ای که عمر دارید از آموختن علم غفلت نکنید هر علمی که ما را به خدا نزدیک کند مخصوصاً علم دین و مذهب همان‌طوری که آرزوی من بود و بحمدلله در آن راه قرارگرفتم.


در مورد محل دفن هر چه صلاح می‌دانید انجام دهید آرزویم این است که با همان لباس رزم دفن شوم.


در خاتمه هر بدی که از من دیدید به خوبی خودتان ببخشید از هر که مرا می‌شناسد حلالیت بطلبید و اگر قرضی داشتم که خودم فراموش کردم آن را بدهید. از پولی که در صندوق قرض الحسنه دارم چهار هزار تومان نذرکردم صدقه بدهید یک سال روزه و دو ماه نماز برای من انجام دهید بقیه را به جبهه‌ها کمک کنید.


ازهمه دوستان و اقوام التماس دعا دارم و از همه می‌خواهم برای این بنده مذنب طلب مغفرت کنند.


65/3/5  

 

محمدرضا لولاچیان»


انتهای پیام/ 111


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 13 مهر 1396  ] [ 7:52 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت‌نامه شهید علی‌اکبر توانگر رنجبر/ با تمام وجود حافظ این انقلاب خونین باشید

شهید توانگر رنجبر در وصیت‌نامه خود آورده است: این انقلاب ثمره خون هزاران هزار شهید و هزاران مجروح و معلول می‌باشد؛ جدا از اینکه مقدار زیادی نیز از جوانان پاک این آب و خاک اسیر دشمن شدند و نصیحت می‌کنم شما را با تمام وجود حافظ این انقلاب خونین باشید.

کد خبر: ۲۶۰۲۱۳

تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۶ - 02October 2017

وصیت‌نامه شهید علی‌اکبر توانگر رنجبر/ عزیزان این انقلاب ثمره خون هزاران هزار شهید و مجروح می‌باشد

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «علی‌اکبر توانگر رنجبر» 14 بهمن 1346 در کرج چشم به جهان گشود. وی در 18 سالگی راهی خدمت شد و خود را به سپاه پاسداران معرفی کرد و به عنوان پاسدار وظيفه مشغول خدمت شد.

 

وی طی خدمتش در جبهه‌های جنگ حق عليه باطل حماسه‌ها آفريد و در تاريخ 20 شهریور 1365، در عمليات كربلای سه در منطقه «حاجی عمران» به درجه رفيع شهادت نائل شد.

 

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است در ادامه می‌خوانید: 

«بدرستی که گرامیترین شما نزد خدا با تقوا ترین شماست.

این جانب «اکبر توانگر» وصیتی دارم برای تمامی اهل بیتم از آنجا که هر مسلمانی باید قبل از رفتن به سرای باقی سخنان ناگفته‌اش را به روی کاغذ بیاورد تا دیگران با مطالعه آن پی به سخنان درونی شخص ببرند، وصیت من نیز جدا از این موضوع نیست و شما عزیزان با مطالعه این چند کلام خواهید دانست که چه خواهیم گفت، اگر چه ممکن است ناقص و ناتمام مانده باشد.

مادر گرامی! ای نور دیده من! تو برای من زحمت‌ها کشیده‌ای من جوانی را بدست آوردم و تو جوانی خود را فدای من کردی، مادرم! شرمنده‌ام نتوانستم زحمت‌های تو را جبران کنم امیدوارم که مرا حلال کنی و مرا عفو کنی و همینطور از بقیه خواهرانم طلب عفو می‌کنم و امیدوارم اگر قصوراتی دیدید از من بگذرید.

و همینطور از برادرانم طلب حلالیت می‌کنم امیدوارم آنان نیز مرا حلال کنند و همینطور از بقیه اعضای خانواده چه دوستان و چه اقوام طلب حلالیت می‌کنم. عزیزان این انقلاب ثمره خون هزاران هزار شهید و هزاران مجروح و معلول می‌باشد جدا از اینکه مقدار زیادی نیز از جوانان پاک این آب و خاک اسیر دشمن شدند و نصیحت می‌کنم شما را با تمام وجود حافظ این انقلاب خونین باشید و می‌خواهم سنگرها را خالی نگذارید و اسلحه من را نگذارید سرد شود و سعی کنید غیبت دیگران را نکنید که همانا خداوند فرموده:

«أیحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه» سوره حجرات

آیا دوست دارید گوشت برادر مرده خود را بخورید البته که کراهت دارید و غیبت نیز چنین است.

از خواهران عزیزم رقیه، ربابه و هما تقاضا دارم؛ حجاب خود محفوظ بدارند و در سنگر حجاب خون ما شهدا باشید.

وصیتم به برادرانم احمد، حسن، محمد، حسین این است که امام را تنها نگذارید. او خودش فرمود: این انقلاب احتیاج به نگهبانی دارد پس در سنگر بسیج حافظ این انقلاب باشید.

و بدانید در سرای باقی در وعده گاه حق در آن بهشت برین انتظار روی پاک شما عزیزان را دارم چه نیکو مقامی چه سعادت عظیمی و چه از این بالاتر خدا را سپاسگزارم و از او بی‌نهایت ممنونم هر چند کوچک‌تر از آنم که بخواهم شکری کرده باشم.

به داد خود برسید که وقت تنگ است. خدانگهدار شما»

انتهای پیام/ 181




ادامه مطلب

[ دوشنبه 10 مهر 1396  ] [ 5:53 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت‌نامه شهید محمدحسن حقانی/ برای كشته شدنم جشن بگيريد، چون نمرده‌ام

شهید حقانی در وصیت‌نامه خود آورده است: برای كشته شدنم جشن بگيريد چون من نمرده‌ام، بلكه وارد جايی شده‌ام كه كسی‌ که در قفس دنيا است آن را نمی‌تواند درک كند.

کد خبر: ۲۶۰۲۳۷

تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۰ - 02October 2017

وصیت‌نامه شهید محمدحسن حقانی/ براي كشته شدنم جشن بگيريدبه گزارش خبرنگار ساجد، شهید «محمدحسن حقانی» اول اردیبهشت 1344 در استهبان چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد. شهید حقانی 20 مهر 1363 در جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است در ادامه می‌خوانید:

 

«بسم الله الرحمن الرحیم

 

یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی


به نام الله درهم شكننده‌ طاغوت‌ها با درود و سلام به منجی بشريت ولی امر (عج) و با درود و سلام به رهبر كبير انقلاب اسلامی امام خمينی و با درود و سلام به شهدای اسلام از صدر تاكنون و با درود و سلام به رزمندگان اسلام و شما خانواده‌های شهدا و امت مسلمان ايران.


 «يا ايها الذين امنوا ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم» هر كس خدا را ياری كند خداوند گام‌های او را استوار می‌‎گرداند.


 ای همشهريان عزيز: نمی‌خواهم سر شما را به درد آورم ولی چند جمله‌ای به‌ عنوان تذكر می‌گويم هر چند كه خودتان بهتر از من می‌دانيد. امام اين قلب تپنده‌ی امت مسلمان ايران را تنها نگذاريد در هر جا و هر كجا كه هستيد از دعا كردن برای امام غافل نشويد و بعد از هر نماز و بعد از هر جلسه‌ای امام را دعا كنيد.


برادران و خواهران عزيز توجه داشته باشيد هر كس خواست ميان شما تفرقه اندازد اول او را نصيحت و او را با دلايل محكم و ارشاد راهنمايی كنيد ولی اگر ديديد از روی آگاهی دارد كاری كه به ضرر انقلاب است انجام می‌دهد با او به طور قاطعيت رفتار كنيد و او را به مسئولان امر معرفی كنيد.

 

و بدانيد كه آرزوی هر رزمنده‌ی شجاع و دلير و مسلمان زيارت كربلا و آزادی قدس عزيز و اگر بعد از آن خدا خواست شهادت فی سبيل الله است.

 

برادران و خواهران عزيز بدانيد كه هر كس شهيد شد از بين نرفته است بلكه نزد خدا روزی می‌خورند. ای پدر و مادر عزيزم شما از من آزار و اذيت ديده‌ايد اميدوارم كه مرا ببخشيد و برايم دعا كنيد و طلب آمرزش كنيد.


پدر و مادر و برادرانم مرا حلال كنيد هر چند كه كاری برای شما انجام ندادم. آری پدر و مادرم اگر من شهيد شدم و خداوند مرا به درگاه خود قبول كرد و به شهادت رسيدم مرا ببخشيد و همچون شيري باشيد در بيشه‌زار بغريد و رو به صفتان را به زباله دان تاريخ بفرستيد.


مادرم زينب‌وار باش و قلب امام زمان (عج) را شاد كن برايم عزا نگيريد اين را همين طور نمی‌گويم بدان سخنان از روی قلبم برمی‌خيزد برای كشته شدنم جشن بگيريد چون من نمرده‌ام، بلكه وارد جايی شده‌ام كه كسی كه در قفس دنيا است آن را درک نمی‌تواند بكند، برادرانم محمدحسين، محسن و قاسم اگر از من بدی ديديد مرا ببخشيد و بيامرزيد، مادرم اگر شهيد شدم هر هفته حداقل يك‌بار بيا و با من صحبت كن. و بالاخره دوستان و قومان و آشنايان همه مرا حلال كنيد و ببخشيد به اميد اين‌كه همه‌ی ما از اهل بهشت باشيم.


از مال دنيا هم چيزی ندارم كه بخواهم از آن صحبت كنم، آری هدفم پيروزی و زيارت كربلا و آزادی قدس و آرزويم شهادت در راه خداست به اميد پيروزی جندالله و ظهور ولی عصر (عج) و نابودی تمامی دشمنان اسلام.

 

در مسلخ عشق جز نكو را نكشند

رو به صفتان زشت خوی را نكشند

گر عاشق صادقی زكشتن مگريز

مردار بود هر آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كه او را نكشند

 

اميد زيارت قبر اباعبدالله. و السلام علی من التبع الهدی. در آخر امام و رزمندگان و معلولين و مجروحين را دعا كنيد.


خدايا خدايا تا انقلاب مهدی، حتی كنار مهدی خمينی را نگه دار، رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما، معلولين و مجروحين شفا عنايت فرما زيارت كربلا نصيب ما بفرما شهادت را نصيب ما بفرما، اسيران جندالله آزادشان بفرما، صدام و لشكرش را نابودشان بفرما، الهی آمين. به اميد پيروزی فرج مولا امام زمان (عج) و پيروزی جنگ تحميلی.»

 

انتهای پیام/ 111




ادامه مطلب

[ دوشنبه 10 مهر 1396  ] [ 5:52 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ 1 ] [ 2 ] [ 3 ] [ 4 ] [ 5 ] [ 6 ] [ 7 ] [ 8 ] [ 9 ] [ 10 ] [ > ]