دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

وصیت‌نامه شهید علیرضا حجت‌دوست/ ای کاش قلب آدمی به رشته تحریر در می‌آمد

شهید حجت‌دوست در وصیت‌نامه خود آورده است: ای کاش قلب آدمی به رشته تحریر درمی‌آمد، تا عشق و شور آن به طور همگانی به وصف درآید. ای کاش خداوند به ما چشم بصیرت عطا می‌فرمود تا دیگر به شهیدان فی سبیل‌الله، مرده نگوییم.

کد خبر: ۲۶۵۴۰۰

تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۶ - ۰۶:۰۲ - 08November 2017

وصیت‌نامه شهید علیرضا حجت دوست/ ای کاش قلب آدمی به رشته تحریر در می‌آمد

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «علیرضا حجت‌دوست» 16 بهمن 1343 در تبریز چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام 19 بهمن 1361 طی عملیات والفجر مقدماتی در فکه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم رب الشهدا و الصدیقین

والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصاحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.

چه زیباست آگاهانه و پیشواز شهادت رفتن، چه شیرین است جان دادن در راه خدا، چه عارفانه است ناله آخرین را سردادن.

چه پویاست راه حسینیان، چه با طراوت است عطر خون شهیدان، چه عظیم است تکلیف دفاع از اسلام و مسلمین و... چه سنگین است مسئولیت زینبیان در رساندن الهی... در پی‌ات بودم خدایا عشق دیدارت عقل از کفم ربوده بود به هر کجا نظر می‌کردم در جستجویت بودم به هر کجا می‌رفتم جلوه‌ای از انواز تو را میدیدم خدایا چه بگویم چه بنویسم که قلم از نامت نفسش به شماره افتاده است و بالاخره تو را یافتم تو را با تمام وجود احساس کردم و چه احساس شیرینی چه کسی می‌تواند شادی منتظری را در دیدار با عشقش وصف کند چه قلمی است که بتواند خون را به رشته تحریر درآورد کدامین تمثیل است که بتواند وصف کند و چه کسی می‌تواند فدا شدن در راهت را فنا نام نهد.

قادرا: اگر جز به ریختن خون من راهت به بیش نمی‌رود بگذار تا قطره ناچیز خون من در دریای بیکران خون شهیدان حل شود و همچون سیلابی توفنده ظلم و جور را از ریشه و بن برکند، بگذار تا خون من فدایت شود خدایا خودت افتخار ممزوج شدن خونم را با خون شهدا به من عطا فرما خدایا خودت را دیه خون من قرار ده خدایا خودت مرگم را وسیله نزدیکی آخر الزمان قرار ده.

سبحانا: امید رحمت از تو دارم ناامیدم نکن وای کریما جنود خود را برکافران و مشرکان و منافقان پیروز بفرما.

الهی رضا برضائک و تسلیما لامرک الهی قلبی بفدائک و ای محمد... ای روشنی دل‌ها و ای گرمی روح امت و ای آسمان از برکت وجودت ستاره باران شده، شفیع من باش.

و تو ای علی... ای شمشیر بران اسلام و ای زاهد شب و ای کسی که ذوالفقارت فرود نیامد مگر آنکه دنیا مقداری از بار گناهان چند خدانشناس را از دست داد، ای عزیز محمد مرا دریاب.

و ای ائمه اطهار، ای فرزندان علی و ای ادامه دهندگان راه محمد به شما توسل می‌جویم تا در پیشگاه خدا روسفید باشم و بالاخره تو ای خمینی، ای فریادگر عصرها و نسل‌ها در طول تاریخ، ای جان جانان و ای وجودم در نامت خلاصه شده، مرا از فیض دعایت محروم مکن.

و بعد، پدرم و مادرم حلالم کنید شاید که از مشمولین رحمت خدا گردم و بدانید که من آگاهانه در خط سرخ آل محمد (ص) و علی (ع) گام برداشته‌ام، پدرم صبر داشته باش چرا که به خدا سوگند که جنبش‌ها هرگز با آزار رهروانش در هم نمی‌ریزد و تارخ نیکوترین گواه من است بگذار تا خون آشامان صفت گلوگاهم را به برق ضربات شمشیرهایشان بدرند ولی بدان هرگز نخواهند توانست حصار فکر را تسخیر کنند روشنایی یقین و قدرت ایمانم را نمی‌توانند بگیرند چرا که نور آن در نهان قلب من است و قلبم نیز در پیشگاه پروردگارم است و پروردگارم تنها نگهبان و یاری بخش من می‌باشد زندگانی می‌کردم در حالی که به ریسمان عقیده‌ام چنگ زده بودم و خندان می‌میرم زیرا که دینم را زنده می‌کند مادرم خود را در فراق من رنج مده چرا که فرزندی را از دست دادی و در مقابل مادر تمام فرزندان شهیدان همواره شاهد گشتی و می‌بینی که چه مسئولیت سنگینی بر دوشت نهاده شده است و بدان که بهشت در زیر پای مادران است و ان الله مع الصابرین.

وصیتم بر خواهرانم و خانواده‌هایشان: همانا سعی در تقرب الی الله به هر صورت در هر زمان، در هر مکان، و در هر لباسی است چه لباس مادر و چه در صحنه اجتماعی و در رویاروی مستقیم با فرزندان انقلابی اسلامی کوشش کنید تا با اعمال نیکو از زیانکاران در پیشگاه خدا نباشید که نیستید. دعا را نیز فراموش نکنید که، ادعونی استجب لکم ای کاش قلب آدمی به رشته تحریر در می‌آمد تا عشق و شور آن به طور همگانی به وصف در آید ای کاش خداوند به ما چشم بصیرت عطا می‌فرمود تا دیگر به شهیدان فی سبیل الله مرده نگوییم وای کاش توانایی شناخت اماممان را داشتیم و قادر به فهم کلامش و درک جاذبه الهی‌اش بودیم چرا که در این صورت مرگ چهره دهشتزای خود را به زیبایی شرینی میداد که نه با نظم و نه با نثر، قادر به وصفش نبودیم.

و بالاخره بعنوان قطره کوچکی از اقیانوس ملت حزب الله سخنی نیز خطاب به مردم همیشه بیدارمان: برادران و خواهران، تاریخ به تجربه نشان داده است که در هر زمانی که پس از مبارزه‌ای خونین و منشا گرفته از مکتب هنگامی که افق طلایی فتح و پیروزی پس از شبی تاریک و طولانی چهره‌اش را به ما نمایانده به علت عدم وجود یک تشکیلات و سازماندهی اسلامی درست و استوار که بتواند نیروها را از حالت رکود و رخوت به جمعی یکپارچه و تلاشگر بدل سازد افق ندمیده، شب تاریک جایش را می‌گیرد، به عنوان آخرین پیامم، دنباله روان حق شناس اسلام پناه را به شرکت در معبد حزب جمهوری اسلامی می‌خوانم حزبی که بنیادش را شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی، بنایش را شهید دانشمند دکتر باهنر و اجزای وجودش را شهدای گرانقدر پی ریختند. باری امروز شرکت در این تشکیلات اسلامی به مثابه وظیفه‌ای شرعی است و برماست که با شرکت فعال در حزب همواره راست راه جمهوری اسلامی خون شهیدهایمان را پاس داشته و راه حسین (ع) را رهرو باشیم و بدانیم که این فعالیت عبادتی است در ردیف سایر عبادات بزرگ اسلامی و بدانید نظمی که علی (ع) ما را به آن امر می‌کند جز در پرتو تشکلی چون حزب جمهوری اسلامی امکان پذیر نخواهد بود.

امید فراوان دارم که برادران خواهران در دعاهایشان بنده حقیر را بی‌نصیب نفرمایند ضمنا پاره‌ای نکات لازم در ورقه‌ای به پیوست وصیت‌نامه تذکر داده می‌شود ان‌شاءالله اجرا شود خداوند به همه ما توفیق عبادتش را عطا فرماید و ما را از مقر بین درگاه خویش قرار دهد پروردگارا: ایمانی قوی به من عطا فرما.

خدایا، ظهور امام زمان (عج) را در عصر امام خمینی نزدیک بگران.

از مال و منال دنیا چیزی ندارم و برای پدر و مادر خود کوله‌باری از محنت و رنج و زحمت به ارث می‌گذارم و کتاب‌ها، روزنامه‌ها، مجلات و نوارهایم که این‌ها بسیار مورد علاقه من بوده‌اند مال خواهرم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته، برقرار باد جمهوری اسلامی جهانی به رهبری حضرت مهدی (عج) در اهتزاز باد پرچم خونرنگ جمهوری اسلامی ایران.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.»

انتهای پیام/ 181



[ چهارشنبه 17 آبان 1396  ] [ 2:52 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]