وصیتنامه شهید عباس بابایی/ شهیدی که از شهدا خجالت میکشید وصیتنامه بنویسد
شهید بابایی در وصیتنامه خود آورده است: به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت میکشم وصيتنامه بنويسم. حال سخنانم را برای خدا در چند جمله ان شاءالله خلاصه میکنم.
کد خبر: ۲۵۰۶۱۷
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۸ - 06August 2017
به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «عباس بابایی» 4 آذر 1329 در قزوین دیده به جهان گشود. وی خلبان نیروی هوایی ارتش بود. شهید بابایی در زمان شهادت سمت معاون عملیات نیروی هوایی را عهده دار بود. وی در 15 مرداد 1366 در سردشت به درجه شهادت نائل آمد.
وصیتنامه شهید «عباس بابایی»
«بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
خدايا، خدايا، تو را به جان مهدی (عج) تا انقلاب مهدی (عج) خمينی را نگهدار.
به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت میکشم وصيتنامه بنويسم. حال سخنانم را برای خدا در چند جمله ان شاءالله خلاصه میکنم.
خدايا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده.
خدايا، همسر و فرزندانم را به تو میسپارم.
خدايا، در اين دنيا چيزی ندارم، هرچه هست از آن توست.
پدر و مادر عزيزم، ما خيلی به اين انقلاب بدهکاريم.
عباس بابایی
61.4.22
21 ماه مبارک رمضان»
انتهای پیام/ 111
ادامه مطلب
[ یک شنبه 15 مرداد 1396 ] [ 1:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید کرمی در وصیتنامه خود آورده است: «طبق گفته شهید بهشتی هر انقلابی دو چهره دارد یکی خون و دیگری قیام. یک عده باید کاری حسینی کنید و عده دیگر باید کاری زینبی کنید و حافظ خون شهدا باشید و از دستاوردهای انقلاب حفاظت کنید.» کد خبر: ۲۵۱۲۷۹ تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۲ - 06August 2017 به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «عبدالرضا کرمی» یکم مرداد 1343 در شهرستان هرسین دیده به جهان گشود. وی دانشجوی رشته مدیریت بود. شهید کرمی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه شد. عبدالرضا سرانجام در 16 مرداد 1366 طی عملیات نصر 7 در سردشت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. وصیتنامه شهید «عبدالرضا کرمی» «با سلام و درود فراوان به محضر ولی عصر امام زمان (عج) و امام امت خمینی بتشکن زمینه ساز ظهور حضرت مهدی (عج) و امت شهیدپرور ایران، امتی که در طول 7 سال در جنگی نابرابر که صدام به فرمان شرق و غرب آغازگر آن بوده چنان کوهی استوار در برابر صدام و عمال پوسیده او مقاومت و ایثار از خود نشان داد. بار الهی سوگند به نام با جلالت که این بار خالصانه رو به سوی تو آوردهام بپذیر مرا یا الله و من ای خدا بندۀ ضعیف و درماندهام تویی که امر فرمودهای که برای انجام حوائج و رفع مشکلات به درگاهت دعا کنم من هم امرت را اطاعت کردم و به حضورت به حالت ذلت و عبودیت افتاده من بندهی ذلیل و ناتوان درگاهت با این که بارها توبهام را شکستم باز با روی گشاده مرا پذیرفتی و به من لطف کردی و با این که نتوانستم حق بندگی خود را ادا کنم ولی تو حق پروردگاری خود را ادا نمودی و مرا و زبانم را به حمد و ثنای خود آشنا ساختی و باطنم را با دوستی خود آشنا کردی و علاقهام را به 14 معصومت افزون کردی. ای کسانی که به این دنیای پست دل بستگی دارید بدانید «الدنیا دار المجاز و الاخره دارالقرار» این دنیا رفتنی است و به گفتهی پیامبر اکرم (ص) «الدنیا رأس کل خطیئه» حب دنیا منشاء هر پستی و پلیدی است و باید به فکر توشه آخرت بود و مرگی که از آن فرار میکنید بالاخره گریبان شما را خواهد گرفت. «قل ان الموت الذی تفرون منه فانۀ ملاقیکم ثم تردون الی عالم الغیب و الشهاده فینبئکم بما کنتم تعملون» پس چه بهتر که این مرگ در راه رضای خدا و به خاطر خدا باشد زیرا «ان الله یجب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص» طبق گفته شهید بهشتی هر انقلابی دو چهره دارد یکی خون و دیگری قیام. یک عده باید کاری حسینی کنید و عده دیگر باید کاری زینبی کنید و حافظ خون شهدا باشید و از دستاوردهای انقلاب حفاظت کنید و از همه مهمتر رهبرعظیم و بت شکن زمان و منجی عالم اسلام را تنها نگذارید براستی که عزت و شرف و سربلندی کشور و ملتمان در پی مجاهدات و رهنمودهای پیر جماران است و قدر این نعمت عظیم الهی را بدانید در غیر این صورت این نعمت به نقمت تبدیل خواهد گردید. (ماشاءالله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم)» انتهای پیام/ 111
[ یک شنبه 15 مرداد 1396 ] [ 1:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید زینالدین در وصیتنامه خود آورده است: من تکلیف میکنم شما رزمندگان را به وظیفه عمل کردن و حسینوار زندگی کردن. کد خبر: ۲۵۰۲۹۷ تاریخ انتشار: ۰۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۲ - 31July 2017 به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «مهدی زین الدین» 18 مهر 1337 در تهران چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان عضو سپاه عازم جبهه شد. شهید زین الدین 29 آبان 1363 در مقام فرماندهی لشکر علی بن ابی طالب در جاده بانه ـ سردشت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. وصیتنامه شهید «مهدی زین الدین» «بسمه تعالی اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمیتواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبداللهالحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنههای پیکار میرزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف میکنم شما رزمندگان را به وظیفه عمل کردن و حسینوار زندگی کردن. در زمان غیبت کبری به کسی منتظر گفته میشود و کسی میتواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادتطلبی میخواهد. در این وصیت نامه فقط مقدار بدهکاریها و بستانکاریها را جهت مشخص شدن برای بازماندگان و پیگیری آنها مینویسم،به انضمام مسائل شرعی دیگر. 1- مسائل شرعی: الف) نماز: به نظرم نمیآید بدهکار باشم؛ ولی مواقعی از اوان ممکن است صحیح نخوانده باشم، لذا یکسال نماز ضروری است خوانده شود. د) حق الناس: وای از آتش جهنم و عالم برزخ، خداوند عالم بصیراست. 2- مادیات الف:بدهکاریها: 1- مبلغ شش هزار تومان معادل شصت هزار ریال به طرح و عملیات ستاد مرکزی بدهکارم، البته قبض دویست هزار ریال است؛ ولی از این مبلغ شصت هزار ریال بدهی بنده است. ب – بستانکاریها: 1-مبلغ هفتاد و پنج هزار ریال رهن منزل که به آقای رحمانی توفیقی جهت منزل مسکونه داده بودم و طلبکارم. این منزل را به مدت یکسال اجاره نمودم. به اتفاقهای رحمان توفیقی که ما در طبقه بالا و رحمان در طبقه پایین زندگی میکردند و ظاهرا شهیدحسن باقری از طریق آقای استادان منزل را از شخصی بنام معاضدی (صاحب اصلی خونه) اجاره کرده بودند، ولی نامبرده یکسال است که مبلغ فوق را مسترد ننموده است. 2- مقداری پول هم که مبلغ آن را نمیدانم (یادم نیست) نزد پدرم داشتهام و مقداری هم مجددا اگر به پدرم دادهام جهت بدهیها پدرم برای خانهای که خریده بود تا ما در آن زندگی کنیم ولی خانه متعلق به پدرم میباشد و من فقط مبلغ فوق ویکصد هزار تومان وام مندرج در بند2. بدهکاریها را از مبلغ نهصد و سی هزار تومان وجه بابت خانه مسکونی که پدرم خریده بوده است را دادهام که در صورت مرگ من و فروش خانه مستدعی است. باقیمانده وام را به سپاه برگردانده و طلبکاری من از پدرم را به همسر و فرزندم بدهید و باقیمانده پول خانه هم طبیعتا به پدرم میرسد. مطلب دیگری به ذهنم نمیرسد و اگر کسی مراجعه کرد با توجه به وصییت من اقدام نمایید. مهدی زین الدین 1363/1/13» انتهای پیام/ 111
[ دوشنبه 9 مرداد 1396 ] [ 7:05 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید محمدیکیا در وصیتنامه خود آورده است: درود به ارواح طیبه شهداى راه حق و حقیقت و شهداى صدر اسلام تاكنون و درود بر آنان كه مرگ سرخ را بر مرگ در بستر ترجیح داده و خط سرخ شهادت را برگزیدند. کد خبر: ۲۵۰۳۹۸ تاریخ انتشار: ۰۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۱ - 31July 2017 به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «حسن محمدی کیا» 31 شهریور 1336 چشم به جهان گشود. وی طی عملیات نصر 6 در تاریخ 3 مرداد 1366 در میمک ایلام به درجه رفیع شهادت نائل آمد. وصیتنامه شهید «حسن محمدی کیا» «بسم الله الرحمن الرحیم انالله و انا الیه راجعون. فلیقاتل فى سبیل الله الذین یشترون الحیوة الدنیا بالاخرة و من یقاتل فى سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نؤتیه اجرا عظیما مومنان باید در راه خدا با آنان كه حیات مادى دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد كنند و هر كس در جهاد در راه خدا گشته شد یا فاتح گردید او را به زودى در بهشت پاداش بزرگ دهیم. (سوره نساء/ آیه 47) با درود بر امام عصر حضرت مهدى (عجل الله فرجه) و نایب بر حقش امام خمینى و درود به ارواح طیبه شهداى راه حق و حقیقت و شهداى صدر اسلام تاكنون و درود بر آنان كه مرگ سرخ را بر مرگ در بستر ترجیح داده و خط سرخ شهادت را برگزیده و پیرو سرور شهیدان حضرت سیدالشهداء امام حسین علیهالسلام گردیدند و درود بر امت شهید پرور جمهورى اسلامى ایران كه همواره در دفاع از اسلام و پیروى از خط رهبرى تلاش پیگیر نموده است و درود بر شما پدر و مادر عزیزم كه از بدو تولدم تاكنون زحمات زیادى براى من كشیدهاید و درود بر تو همسر عزیزم كه از فرزندانم مراقبت مىكنى و انشاءالله فرزندانم را خوب تربیت كنى. اینک كه از میان شما مىروم تا قدم در دنیاى جدیدى بگذارم. این بنده حقیر چند كلامى به عنوان یادگار براى شما باقى مىگذارم. همواره به یاد خدا باشید و در تمام امور خدا را ناظر بر اعمال خود بدانید و تنها به او توكل كنید و بس. به نماز و واجبات دین اهمیت بسیارى دهید چرا كه نماز ستون دین است و معراج مومن، نمازهاى روزانه را به جماعت بخوانید كه دست خداوند به همراه جماعت است، محبت اهل بیت و خاندان پیامبر را فراموش نكنید، همواره پشتیبان ولایت فقیه و پیرو خط رهبرى باشید و از تفرقه بپرهیزید. در كار آخرت به بالا دست و در كارهاى دنیا به زیر دستان بنگرید، هنگام تشیع جنازهها، حاضر شدن بر مزار اموات و شهدا، از آمدن و رفتنها عبرت گرفته و مرگ را زیاد یاد كنید كه به این دنیا دلبستگى پیدا نكنید تا هر لحظه آمادهى پذیرش مرگ باشید و به مقامات دنیایى دلخوش نباشید كه دوام ندارد. نماز شب و مناجات سحرگاه را فراموش نكنید و در مناجات و راز و نیازتان با پروردگار دعا به رزمندگان را به خاطر داشته باشید. براى پیروزى رزمندگان و فرج امام زمان (عج) دعا كنید و قرآن خواندن را بیاموزید و در اوقات فراغت و ناراحتى و هنگامى كه تنها هستید قرآن را زیاد بخوانید. به كمک مظلومان و فقرا بشتابید و دست دهنده داشته باشید و صدقات را از یاد نبرید. همیشه براى اوقات خود برنامهریزى نمایید كه قسمتى را براى عبادت و قسمتى را براى مطالعه و قسمتى را براى كار و قسمتى را براى استراحت قرار دهید. هیچ گاه عمر را بیهوده تلف ننمایید كه هنگام عبور از صراط از نعمت عمر از شما سوال مىشود كه عمرتان را چگونه گذراندید؟ حقوق مردم را به آنان برگردانید كه قابل بخشش نیست و اگر حقى از كسى بر شما باشد در آخرت متحمل زیانهاى جبران ناپذیرى خواهید شد. در همین جا از كسانى كه حقى بر من دارند و ممكن است بنده فراموش كرده باشم حقشان را ادا نمایم، عاجزانه تقاضا دارم اگر چیزى از این دنیا براى این حقیر مانده است از آن حق خود را برداشت نمایند و یا مرا عفو كنند. و اكنون خواهشى چند از خانواده خود دارم: و باز هم درود بر شما پدر و مادر عزیزم. مىدانم كه زحمات زیادى براى بنده كشیدهاید و نتوانستهام زحمات شما را جبران كنم. انشاءالله كه مرا مىبخشید. بنده مىخواهم كه از اقوام و آشنایان براى بنده طلب آمرزش كنید تا آسوده گردم. برادرانم را بیشتر به پایبند بودن به دین مبین اسلام ترغیب و تشویق نمایید. و درود بر شما اى پدر و مادر و همسرم كه از ابتداى زندگى مشتركم با فرزندتان، زحمات زیادى را از جانب بنده و فرزندانم متحمل شدهاید و لذا بر بنده حق دارید از شما مىخواهم كه همسرم را دلدارى داده و خواهش مىكنم كه هم آن گونه كه تاكنون براى همسر و فرزندانم زحمت كشیدهاید به همسرم كمک كنید تا فرزندانم بزرگ شوند. درود بر تو اى همسر گرامیم، اول از هر چیز از شما مىخواهم كه به نماز اهمیت دهى و فرزندانم را از كودكى به نماز خواندن عادت دهى و از شما مى خواهم فرزندانم را كتک نزنى چرا كه آنها پارهى تن بنده هستند. و اما اگر مایل باشى بعد از بنده همسر اختیار كنى سعى كن فردى را انتخاب كنى كه مومن، مسلمان و خوش اخلاق باشد تا فرزندانم كمتر كمبود بنده را احساس كنند و اگر تمایل به این كار نداشتى در تربیت فرزندانم بسیار دقت كن تا بتوانند براى جامعه اسلامى خود انسانهاى مفیدى گردند. والسلام بنده حقیر حسن محمدى كیا مورخ 1366/01/03» انتهای پیام/ 181
[ دوشنبه 9 مرداد 1396 ] [ 7:04 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید عاصمیزاده در وصیتنامه خود آورده است: شما بايد حافظ ولايت فقيه باشيد و امام و رهبرمان را همچون نگين انگشتر در ميان خود نگه داريد تمام مشكلات مملكت را بدون سر و صدا حل كنيد و نگذاريد اين قلب امت لحظهای درد بگيرد. کد خبر: ۲۵۰۴۰۱ تاریخ انتشار: ۰۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۴ - 31July 2017 وصیتنامه شهید «ذبیحاله عاصمیزاده اردکانی» «بسم الله الرحمن الرحيم ان الله اشتری من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه اشهد ان لا اله الا الله، محمد رسول الله، عليا ولی الله سلام بر ساحت مقدس حضرت ولی عصر (عج) و درود بر نائب بر حقش امام خمينی و درود به روان پاک شهدای به خون خفته از صدر اسلام تا شهدای فتح حاجی عمران و راه كربلا (اللهم اجعل مماتی ممات محمد و آل محمد) هم اكنون در ميعادگاه عشق و شهادت در حجله گاه خون، عروس سرخ شهادت را در بر میگيرم و به دنبال خط سرخی كه از لابلای گونیهای سنگرم و از بيابانهای تفتيده خوزستان گذشته میروم تا به كاروان شهدا كه آرام آرام به سوی تجلی گاه حق در حركت است بپيوندم. سخنی چند با ملت غيور و شهيد پرور ايران دارم: سفارش اول من اين است كه شما بايد حافظ ولايت فقيه باشيد و امام و رهبرمان را همچون نگين انگشتر درميان خود نگهداريد تمام مشكلات مملكت را بدون سر و صدا حل كنيد و نگذاريد اين قلب امت لحظهای درد بگيرد. سفارش دوم اين است كه ملت ما الان بايد خود را بسازند تا فرد فرد اين ملت يک مربی باشند و اول از خودمان شروع كنيم تا فردا بتوانيم برای صدور انقلابمان و زنده كردن اسلام در كشورهای عربی در حال خواب، مربی و ناجی داشته باشيم و الان بهترين دانشگاه كه از خون هزاران هزار شهيد تهيه شده است كه همان جبهه باشد داريم و بايد حداكثر استفاده را از اين دانشگاه ببريم و نگذاريم خون اين همه شهيد بیثمر بماند. سفارش من به جوانهای مملكت اين است كه هر جوانی براي دو ماه هم كه شده به جبهه بيايد و جنگ را مشاهده كند و آنها كه میتوانند در جبهه بمانند تا به كارزار تحرک و سرعت عمل بيشتر بخشند. الان روزی است كه ما میتوانيم دورههای واقعی را در ميدانهای نبرد ببينيم. حيف است از اين فرصت استفاده نكنيم. سفارش بعدی اين است كه موقعی كه سلاحهای ما به زمين افتاد برای برداشتنش از همديگر سبقت بگيريد و نگذاريد خون شهيدان ما بخشكد و بايد هر چه سريعتر و با سرعت عمل بيشتر راهشان را ادامه دهيد، راه همان راه حسين است. هدف اسلام است و مقصد كربلا و سپس قدس عزيز است. در اينجا روی سخنم با ابرقدرتهاست كه توسط عراق به كشور ما تجاوز گرديد، میخواستيد ما را در كشورمان زمين گير كنيد كور خواندهايد، اكنون كجایی كه ببينی ملت ما با اين حمله عراق منسجمتر شدهاند، يک پارچه تر برعليه شما ميجنگند. ازموقعی كه شما به كشور ما حمله كرديد ما يک ارتش از هم پاشيده داشتيم اكنون يک ارتش منسجم و آبديده داريم، اگر در شروع حمله شما سپاه پاسداران، هنوز قدرتی نداشت الان با ياری خداوند دوازده الی پانزده لشكر از سپاه و بسيج داريم كجا هستند كه ببينند ارتش بيست ميليونی تشكيل شده و تمام جوانهای ما با جنگ و جنگيدن آبديدهتر شدهاند. ای آمريكا از همين جا به تو هشدار میدهم هر حيلهای بكاربری به ضرر خودت تمام میشود و خواهی ديد كه در همين نزديكیها با ملتهای مسلمان متحد میشويم و رژيمهای دست نشادهات را سرنگون میكنيم و اول به سراغ اين فرزند نامشروعت كه اسرائيل است خواهيم آمد و خواهی ديد كه با قدرت الهی كارش را تمام كرده و به سراغت خواهيم آمد. سفارشم به رزمندگان و فرماندهان در جبهه اين است كه برادران ما بايد به هر نحو كه شده است حقمان را از رژيم عراق بگيريم ما بايد خسارتهای مادی و معنوی را از عراق بگيريم ما بايد متجاوز را تنبيه كنيم تا ديگر خيال تجاوز نكنند. و بالاخره به هر نحو كه شده بايد راه قدس را از طريق عراق بگشایيم و انقلابمان را صادر كنيم و اسلام واقعی را به كشورهای مسلمان و سپس به جهان رسانيم. والسلام» انتهای پیام/ 111
[ دوشنبه 9 مرداد 1396 ] [ 7:04 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید کریمی در وصیتنامه خود آورده است: هيچ قطرهای در مقياس حقيقت در نزد خدا از قطره خونی كه در راه خدا ريخته شود، بهتر نيست و من میخواهم كه با اين قطره خون به عشقم برسم كه خداست. کد خبر: ۲۵۰۴۳۳ تاریخ انتشار: ۰۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۹ - 31July 2017 به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «عباس کریمی» یکم اردیبهشت 1336 در روستای قهرود از توابع شهرستان کاشان به دنیا آمد. وی با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان پاسدار عازم جبهه شد. شهید کریمی 23 اسفند 1363 با سمت فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله (ص) در جزیره مجنون عراق حضور داشت که به درجه رفیع شهادت نائل آمد. وصیتنامه شهید «عباس کریمی» «بسمالله القاصم الجبارين چرا در راه خدا جهاد نمیكنيد در صورتی كه جمعی ناتوان از مرد و زن و كودک شما در چنگال ظلم كافرانند. «و ما لكم لا تقاتلون في سبيلالله و المستضعفين من الرجال و النساء والولدان و قاتلو هم حتي لاتكون فتنه و يكون الدين لله». بكشيد كافران را تا بر كنده شود ريشه فساد، و دين منحصر به دين خدا شود. هيچ قطرهای در مقياس حقيقت در نزد خدا از قطره خونی كه در راه خدا ريخته شود، بهتر نيست و من میخواهم كه با اين قطره خون به عشقم برسم كه خداست. شهيد كسی است كه حقيقت و هدف الهی را درک كرد و براي حقيقت پايداری كرد و جان داد. شهادت در اسلام نه مرگی است كه دشمن به مجاهد تحميل میكند بلكه انتخابی است كه وی با تمام آگاهی و شعور و شناختش به آن دست میيازد. «و لا تقولوا لمن يقتل في سبيلالله اموات احياء ولكن لا تشعرون» و آن كسی كه در راه خدا كشته شده مرده نپنداريد بلكه او زنده ابدی است وليكن همه شما اين حقيقت را در نخواهيد يافت. (بقره 154) شهادت برای من يک فيض بزرگی است من لياقت يک شهيد را ندارم و اميدوارم كه آنها كه قبل و بعد از من به درجه شهادت نائل آمدهاند من را در آن دنيا شفاعت نمايند. ان شاء الله و از قول من به تمام اقوام و خويشاوندان خصوصا پدر و مادر و خواهرم و همسرم و برادرانم بگوييد بعد از من برای من گريه و زاری نكنند و در عوض به همه دوستان و آشنايان با چهرهای خندان تبريک بگويند و به آنها بگويند جان او هديهای برای اسلام عزيز و امام امت و امت امام بود و در رابطه با شهادت من و بقيه برادرانم كه اگر لياقت شركت در جبهههای حق عليه باطل را داشتند خانواده من صبر را پيشه كنيد و صبر نه اين كه در مقابل باطل و ناحق تسليم شدن بلكه استواری و ايستادگی در برابر ناملايمات تسليم شدن بلكه استواری و ايستادگی در برابر ناملايمات در برابر سختیها، در مقابل گرفتاریها و مبارزه سرسخت با مشكلات زندگی مبارزه با هوای نفس، اجرای كليه دستورات امام است مبارزه با منافقين داخلی كه خود نيز يک نوع جبهه داخلی است. لذا طبق فرمايشات قرآن كريم: «واقتلو هم حيث ثقفتموهم و اخرجوهم من حيث اخرجوكم و الفتنة اشد من القتل» و در رابطه با رزمندگان اسلام بايد بگويم كه هميشه با توكل به خدا و ائمه معصومين و اجرای دستورات رهبر عزيز و عالی قدرمان بر دشمنان بتازيد تا آنها را از صفحه روزگار برداريد و هيچ وقت بر پيروزیهايتان مغرور نشويد چون در مرحله اول اين شما نيستيد كه میجنگيد و اين شما نيستيد كه شليک میكنيد بلكه طبق آيه قرآن مجيد «و ما رميت اذ رميت ولكن الله رمی» و شما بايد مجاهد فیسبيلالله باشيد آن كسی كه جهاد كند «كلمة الله هي العلياء» سلام و دعای هميشگیتان را فراموش نكنيد. 61/1/27» انتهای پیام/ 111
[ دوشنبه 9 مرداد 1396 ] [ 7:03 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید آقابابایی در وصیتنامه خود آورده است: بدانند که اسلام بدون ولایت یعنی اسلام بدون علی در هر زمان؛ عزیزانم بدانید که دفاع از ولایت فقیه و مقام معظم رهبری آیت الله خامنهای دفاع از علی (ع) و فرزندان اوست. کد خبر: ۲۵۰۴۴۸ تاریخ انتشار: ۰۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۱ - 31July 2017 به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «اکبر آقابابایی» 4 فروردین 1340 در اصفهان دیده به جهان گشود. وی در سال 1362 به سمت فرماندهی عملیات ناحیه شمال غرب و کردستان منصوب شد و بعد از مدتی به علت توانایی و کاردانیاش فرماندهی تیپ 18 الغدیر را پذیرفت. زمانی که بمباران شیمیایی دشمن بعثی در عملیات کربلای پنج صورت گرفت، برای همیشه آن سردار رشید سپاه اسلام را به بستر بیماری انداخت. جانباز آقابابایی، سرانجام پس از سالها صبوری در تحمل درد و رنج حاصل از مجروحیت، در 5 شهریور 1375 در حالی که فرازهایی از زیارت عاشورا را زمزمه میکرد، به فیض شهادت نائل آمد. وصیتنامه شهید «اکبر آقابابایی» «بسم رب الشهداء و الصدیقین الذین هاجروا و جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا خداوند باریتعالی را شاکرم که این حقیر سراپا تقصیر را هدایت فرموده و در مسیر این راه حق و اسلام عزیز قرار داد که اگر هدایت و رحمت او نبود، بندهای ضعیف چون من به ورطهی هلاکت میافتاد. این وصیت را در حالی مینویسم که عازم ماموریتی هستم به منطقهای که اسلام عزیز سالها در غربت به سر برده است و برای رشد آن نیاز به جهاد و شهادت است. از او که صاحب مرگ و حسات است خواستارم این حقیر گنهکار را به لطف و مرحمت خود بخشیده و شهادت که فخر اولیای الهی است را نصیبم گرداند. این جانب اکبر آقابابایی فرزند حسینعلی به خانواده و دوستان عزیزم سفارش میکنم دست از اسلام عزیز برنداشته و اسلام عزیز را که سالها در غربت بوده یاری کنند و از ولایت تا پای جان دفع نمایند و بدانند که اسلام بدون ولایت یعنی اسلام بدون علی در هر زمان؛ عزیزانم بدانید که دفاع از ولایت فقیه و مقام معظم رهبری آیت الله خامنهای دفاع از علی (ع) و فرزندان اوست و این محقق نمیشود جز با تلاشی صادقانه در اجرای اوامر بر حق ایشان، عزیزانم بدانید که دشمنان قسم خورده انقلاب وقتی مایوس میشوند که بدانند شما مردانه در پشت سر رهبر و قائد خود ایستادهاید و از او پیروی میکنید. عزیزانم بدانید دشمنان اسلام با بهرهگیری از زر و زور در پی آنند که شما را از گذشته درخشان خود مایوس سازند و شما را به سمت دنیای پر از نیرنگ خود کشانده و از مسیر حق جدا سازند و بردهی خود نمایند، به همین جهت است که شما باید کاملا هوشیار باشید و فریب دنیای آنها را نخورید و بدانید که همه دنیا فانی است و آن چه باقی میماند اعمال نیک و کارهای ثواب شماست. مجاهدین و رزمندگان عزیز! که سالها جنگ را در رکاب رهبر و پیشوای خود حضرت امام خمینی کبیر مجاهدت نمودید، بدانید که شیطان از هر سو در کمین است، تا ما را منحرف نماید، بنابراین مراقب باشید و جهاد در راه خداوند را در هر زمان و مکان فراموش نفرموده، شهادت را در آغوش کشید و این انقلاب را به دست صاحب اصلیاش امام زمان (عج) بسپارید. والسلام» انتهای پیام/ 181
[ دوشنبه 9 مرداد 1396 ] [ 6:50 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید کلهر در وصیتنامه خود آورده است: میخواهم شهید شوم تا اگر زندهام، موجودی نباشم که جلوگیری از رشد دیگران شوم تا شاید خونم بتواند این موضوع را جبران نماید و نهال کوچکی از جنگل انبوه انقلاب را آبیاری کند. کد خبر: ۲۵۰۴۶۲ تاریخ انتشار: ۰۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۱ - 31July 2017 به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «یدالله کلهر» 13 شهریور 1333 در شهریار دیده به جهان گشود. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. شهید کلهر یک بهمن 1365 با سمت قائم مقامی لشکر 10 سیدالشهدا (ع)، در شلمچه به شهادت رسید. وصیتنامه شهید « یداله کلهر» «بسم رب الشهدا و الصدیقین من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فانادیته میخواهم شهید شوم تا اگر زندهام، موجودی نباشم که جلوگیری از رشد دیگران شوم تا شاید خونم بتواند این موضوع را جبران نماید و نهال کوچکی از جنگل انبوه انقلاب را آبیاری کند. میخواهم شهید شوم تا خونم به سرور شهیدان حسین(ع) گواهی دهد که من مانند مردم کوفه نیستم و رهرو راهش بودهام. التماس دعا
[ دوشنبه 9 مرداد 1396 ] [ 6:50 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید حاجیان در وصیتنامه خود آورده است: از برادرانم خواهشمندم که راه من را ادامه دهند و جای من را در بسیج یا سپاه پر کنند. خواهرانم حجاب اسلامی را کاملا حفظ نموده که چیزی که میتواند من را خوشحال کند حجاب توست. کد خبر: ۲۴۹۲۸۸ تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۹ - 24July 2017 به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «نعمت الله حاجیان» 8 فروردین 1338 در اصفهان چشم به جهان گشود، وی با آغاز جنگ تحمیلی به عضویت سپاه درآمد. شهید حاجیان مسئولیت فرماندهی گردان برعهده داشت و سرانجام سوم مرداد 1361 در جاده کامیاران ـ مریوان به درجه شهادت نائل آمد. وصیت نامه شهید «نعمت الله حاجیان» «بسم الله الرحمن الرحیم خدای را شکر که کردستان را به وجود آوردی خدایا شکر که جنگ را به وجود آوردی که معلوم شود که دشمنان طبقه مستضعفین کی است وای بر کسانیکه از این جنگ سو استفاده میکنند. اول درود و سلام بر امام امت که خدا این مرد بزرگ را، این مرد آسمانی را که افتخار جهانیان است و افتخار عالم اسلام عمر طولانی عنایت بفرماید. پدر عزیز و مادر عزیز میدانم تو زحمتهای زیادی به پای من کشیدی و من در عوض این زحمات شما را در سنگرم و در شبهای گشت و نمازم دعا گوی شما بودم. من با آگاهی به این جهاد مقدس پا نهادم خدا که ان شاءالله این جهاد مقدس را قبول میکند، الان که این وصیتنامه را مینویسم؛ فردا میخواهم به پای عملیات پارتیزانی بروم که مسئولیت پای گروه را به عهده دارم خدا ان شاءالله قبول کند. و ای خواهر عزیز حجاب تو کوبندهتر از خون من است. فراموش نکنید دنیا به آخر میرسد سعی کنید به دنیا دل نبندید و خود را مهیای سفر آخرت کنید، فراموش نکنید امام زمان شما حضرت مهدی است، لحظهای از دعا برای سلامتی و ظهور ایشان غفلت نکنید رفتاری و مشکلات خود را به واسطه آن حضرت حل و رفع کنید در دنیا دو صف وجود دارد صف باطل که همان طاغوت و طاغوتیان است و صف حق که تمامی پیامبران و راه خمینی کبیر است. از همه خانواده محترم خود کمال تشکر را دارم و افتخار به داشتن چنین والدینی میکنم که جوانی را در راه اسلامی تربیت کردهاند تا جان خود را در راه اسلام ایثار میکند مادرم هر گونه افسرگی و ناراحتی مطمئنا باعث عذاب روح من میشود خوشحال و امیدوار باش مادرم و پدرم به من درسی آموختی که پای خود را جای پای یاران حسین بن علی(ع) گذاردهام و چه کشته شوم و چه پیروز برگردم برای تو افتخاری بزرگ است. مادر امیدوارم هیچ وقت به من ناکام نگویید؛ چون در نهایت کام را گرفتم که بهترین نعمتها است، برای من گریه نکنید زیرا بردباری و صبر شما بیشتر باعث شکست دشمن میشود. برادرانم را به دین اسلام تشویق کنید و بگویید که راهم را دنبال کنند. حتما خانوادهام میآیند در جایی که من بودم. سنندج باشگاه افسران، باشگاهی که خاطرههای بزرگی از جنگ دارد باز خدا را شکر میکنم، باز هم شکر میکنم؛ که خدا کردستان را به وجود آوردی هدف از این زندگی مادرم و پدرم همینطور که انسان برای خود خمس و زکات میدهد، فرزندان هم همینطور باشد من خمسی از این فرزندان شما، برادر جان در کالبد شخصیتهای انسان تازه به بلوغ رسیده یا مقداری از بلوغ گذشته، دو نیرو همیشه در ستیزند دو نیروی متضاد نیروی هوای و هوس شیطانی و نیروی عقل و متاسفانه اکثر جوانان این دو رانش نیروی شیطانی قوی تر و استوار تر از نیروی عقل است. اگر پول چیزی داشتم به حساب 100 امام بگذارید اگر حقوق عقب مادهای دارم حدود دو هزار تومان به بیت المال بدهکار هستم و اگر هر چقدر بود به نفع بیت المال برداشته شود و هر کس از من پول میخواهد و من را میتواند خوشحال کند به خانواده ام مراجعه کند. از برادرانم خواهشمندم که راه من را ادامه دهند و جای من را در بسیج یا سپاه پر کنند. خواهرانم حجاب اسلامی را کاملا حفظ نموده که چیزی که میتواند من را خوشحال کند حجاب توست. ای خواهر تا آنجایی که امکان دارد از مطالعه دست برندارید که حجاب تو کوبنده تر از خون من است برادران و خواهران عزیز در نماز جمعه و جماعت حتما و همیشه شرکت کنید و برادران جای من را در جلسات قرآن پر کنید. تشییع جنازه من از ناژوان باید صورت گیرد. والسلام با تقدیم احترامات» انتهای پیام/ 111
[ دوشنبه 2 مرداد 1396 ] [ 1:55 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید «یاسین قنبری» در وصیتنامه خود نوشته است: از تمام عزیزان و سروران گرامی تقاضا دارم مقایسه کنید دوستان انقلاب اسلامی چه کسانی هستند و دشمنان چه کسانی هستند آنوقت حقانیت جمهوری اسلامی برایتان ثابت می گردد. کد خبر: ۲۴۹۳۰۵ تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۸ - 24July 2017 به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، شهید «یاسین قنبری» هفته گذشته پنجشنبه 29 تیرماه در تعقیب و گریز با قاچاقچیان مشروبات الکی و تروریست هایی که قصد انجام اقدامات خرابکارانه در ارتفاعات صفر مرزی شمال غرب کشور را داشتند، به شهادت رسید. در این عملیات سه نفر از تروریست ها کشته و 4 نفر از آنان زخمی شدند. شهید قنبری از پاسداران لشکر 3 حمزه نیروی زمینی سپاه پاسداران و اصالتا اهل ارومیه بود. از وی یک پسر 2 ساله به نام «امیررضا» یادگار مانده است. پیکر شهید روز شنبه 31 تیرماه در ارومیه تشییع و در گلزار شهدای این شهرستان به خاک سپرده شد. وصیت نامه کوتاهی از این شهید به یادگار مانده است که آن را در ادامه میخوانیم: «وصیت نامه اینجانب یاسین قنبری از جمیع حق جویان و عدالت خواهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان ارومیه، از دوستان و آشنایان به خصوص خانواده گرامیام و همسر و مادر گرامی و مهربانم حلالیت می طلبم، اگر خداوند قبول کند و از تقصیرات این بنده حقیر گذشت و راضی نشد در بستر مرگ طبیعی بمیرم بلکه شهادت که راه سرخ محمد و آل محمد است نصیب این بنده حقیر نماید، زمان شهادتم گریه نکنید که آن وقت دشمن فکر می کند ضربه ای زده. عزیزانم و سروران گرامی بدانید که شهادت مرگی است که من خود انتخاب کرده ام نه مثل مرگ طبیعی که انتخابم کند. از تمامی کسانی که این وصیت نامه را می خوانید می خواهم که همیشه پیرو خط رهبری و حامی اسلام و قرآن باشید و نگذارید که نامحرمان بر اسلام و ایران حکومت کنند. و از تمام عزیزان و سروران گرامی تقاضا دارم مقایسه کنید دوستان انقلاب اسلامی چه کسانی هستند و دشمنان چه کسانی هستند آنوقت حقانیت جمهوری اسلامی برایتان ثابت می گردد. در آخر شهادت می دهم خداوند مهربان خالق زمین و زمان و یگانه و بی همتاست محمد مصطفی(ص) آخرین پیامبر اوست. امانت من نزد شما فرزندم امیررضا است. انتهای پیام/141
وصیتنامه شهید عبدالرضا کرمی/ هر انقلابی دو چهره دارد یکی خون و دیگری قیام
ادامه مطلب
وصیتنامه شهید مهدی زینالدین/ رزمندگان را به حسینیوار زندگی کردن تکلیف میکنم
ب) روزه: تعداد190روزه قرض دارم و نتوانستم بگیرم.
ج) خمس: سی و پنج هزار ریال به دفتر آیت الله پسندیده بدهکار هستم.
2- وام یک میلیون ریالی از ستاد منطقه یک گرفتهام که ماهانه بیشتر ازهزار ریال باید بدهم، از این مبلغ هزار و هفتصد و پنجاه تومان حق مسکن را سپاه میدهد و دویست و پنجاه تومان از حقوقم کسر نمایند.
3- پنج هزار ریال به آقای مهجور (ستاد لشکر) پول نقد بدهکارم و پرداخت شد توسط درگاهی.
ادامه مطلب
وصیتنامه شهید حسن محمدیکیا / درود بر آنانی که مرگ سرخ را بر مرگ بستر ترجیح دادند
ادامه مطلب
وصیتنامه شهید ذبیح اله عاصمیزاده اردکانی/ امام و رهبرمان را همچون نگين انگشتر درميان خود نگه داريد
به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «ذبیح الله عاصمیزادهاردکانی» در شهرستان اردکان به دنیا آمد. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. وی 21 مهر 1362 با سمت فرماندهی تیپ 18 الغدیر در ارتفاعات بانه حضور یافت و در درگیری با نیروهای عراقی، بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه، شهید شد.
ادامه مطلب
وصیتنامه شهید عباس کریمی/ قطرهای در نزد خدا از قطره خونی كه در راه او ريخته شود، برتر نيست
هر جا مشركان را دريافتند به قتل رسانيد و از شهرهايشان برانيد چنان كه آنان شما را از وطن آواره كردند و فتنهگری كه آنان كنند سختتر از جنگ و فسادش بيشتر است.
تا اين كه اراده خدا بالا بيايد و حاكم بر ارادهها شود اين همان راه خداست.
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدی خمينی را نگهدار از عمر ما بگاه و بر عمر او بيفزای.
خدايا خدايا رزمندگان ما را نصرت و ياری فرما
عباس كريمی
ادامه مطلب
وصیتنامه شهید اکبر آقابابایی/ اسلام بدون ولایت یعنی اسلام بدون علی (ع)
ادامه مطلب
وصیتنامه شهید یدالله کلهر/ میخواهم با خونم نهال انقلاب را آبیاری کنم
با سلام و درود بر محمد (ص) و امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی رهبر بزرگ تمامی مسلمین و مستضعفین جهان، رهبری که تمامی ما را از منجلاب خواری و ذلت بیرون کشیده و به راه راست هدایتمان کرد و نوری شد در تاریکی راه که بتوانیم حرکت خودمان را از تمام راههای انحرافی بازداریم و در راه مستقیم که همان «الله» میباشد، حرکت خود را ادامه دهیم و با این راهنمایی امام عزیزمان بود که راه خود را پیدا و انتخاب کردم تا بتوانم جبران زمان جاهلیت خود را بکنم.
خدایا شاهد باش که از تمامی مظاهر مادی دنیا بریدم تا بیشتر به تو نزدیک شوم و به تو بپیوندم. خدایا من خواهان شهادتم، نه به این معنی که از زندگی کردن در این دنیا خسته شدهام و یا خواسته باشم خود را از دست این سختیها و نابسامانیهای دنیوی خلاص سازم، بلکه میخواهم گناهان زیادی را که انجام دادهام به وسیله رنج کشیدن در راه تو و دادن چند قطره خون ناقابلم به خاطر تو پاک گردد.
ای بهتر از همه دوستها و یارها! مرا دریاب. ای معشوقم! مرا نزد خویش بخوان، من انسانی گنهکار و روسیاه هستم، مرا فراخوان که دیگر نمیتوانم صبر کنم و صبرم به پایان رسیده است. و چه سخت و ناگوار است بین دوستان صمیمی جدایی میافتد و چه سخت است آن زمانی که یک رهرو به مقصدش برسد و دیگری مثل من به مقصد خویش نرسد. بارالها خودت این سختیها را از دوش من بردار.
پدر عزیزم مرا ببخش که فرزند خوبی برایت نبودم و از من راضی باش تا خدا هم از من خشنود گردد و مرا بیامرزد. امیدوارم بتوانم با تقدیم خون ناچیز و جسم ضعیف خود به اسلام و قرآن رضایت خدا و شما را فراهم کنم. صبور باش و مبادا بیصبری و گریه کنی و تو مادر مهربانم در شهادتم گریه نکن. افتخار کن و شجاع باش و به دیگر مادران شهدا بیشتر سربزن و به آنها دلداری بده و اگر خواستی گریه هم بکنی بر سیدالشهدا حسین بن علی(ع) گریه کن نه بر من.
همسر خوبم میدانم که همسر خوبی برایت نبودم و از روز اول ازدواج پیش شما نتوانستم بمانم و حتی شاید بگویم هنوز نتوانستیم درست همدیگر را بشناسیم. به هر حال شما مرا حلال کن و امیدوارم بتوانی در مقابل تمام سختیها چون کوهی استوار و مقاوم باشی و استاد خوبی برای تنها دخترم مریم که هنوز هم پدر خود را به خوبی نمیشناسد. مریم را طوری بزرگ و تربیت کن که در آینده زنی مسلمان و متعهد و لایق برای اسلام و جامعه اسلامی باشد.
برادر عزیزم مرا ببخش که برادر خوب و لایقی برایت نبودم و باعث سرافکندگی تو بودم ولی مرا حلال کن و امیدوارم همیشه در راه رسیدن به اهداف اسلام و قرآن موفق باشی و شما خواهران مهربانم، زینبگونه باشید و مانند زینب پیام شهدا و برادر کوچک خود را به همه جا برسانید و مبادا گریه کنید که دشمن از این گریه کردنها خوشحال خواهد شد و حجاب اسلامی داشته باشید و آن را به همه گوشزد نمایید.
اما پیامی به تمام دوستان و برادران و آشنایان؛ روی مسائل اسلامی بیشتر تأکید کنید و همیشه در فکر رشد دیگران و خود باشید و سعی همگی بر این باشد که بیشتر به یاد خدا باشیم و رابطه خودمان را با او نزدیکتر کنیم. نفس خود را تحت فشار قرار دهیم و خودمان را با سختیهای جامعه وفق دهیم، دوستیهای این دنیا مبادا موجب غفلتمان گردد و در صف غافلین قرار گیریم. در خط امام که همان خط قرآن است حرکت کنیم و خارج نشویم و همیشه پشتیبان امام عزیزمان باشیم.
در آخر از تمام برادران و آشنایان برایم حلالیت بطلبید تا گناهانم کمتر شود. ضمناً از پول ماشین مبلغ ۴۵ هزار تومان به حساب جنگ بریزید و مبلغ ۱۰ هزار تومان بابت روزه و نماز قضا بدهید تا ادا شود. ضمناً مرا در امامزاده محمد کرج دفن نمایید. ضمناً خمس دارایی مرا که مبلغ ۶۳۰۰ تومان میباشد بپردازید، بعداً خرج نمایید. پول ماشین نیز پیش احمد خیری در کرج میباشد و درست نمیدانم مبلغی به جابر و … بدهکار هستم، خودش میداند، بپردازید.
یداله کلهر
۶۲/۱/۱۸
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار»
انتهای پیام/ 111
ادامه مطلب
درخواستی که یک شهید برای شادی روح خود کرد
ادامه مطلب
راهکار شهید قنبری برای پی بردن به حقانیت جمهوری اسلامی
ادامه مطلب