دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

آرزو
نام شاعر: صادق رحمانیان       

پرستوهاي عاشق پر گشودند
غزل‌هاي جدايي را سرودند
نسيم‌آسا شبي زين جا گذشتند
مرا اي کاش با خود برده بودند
 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  ] [ 5:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

آرامشي سبز
نام شاعر: اسدالله حیدری       

آرامش سپيده بود
برآمده از چشمه‌ي آفتاب
که اسب سفيد ذهنش راهي کرد
تا دشت سرخ تشنه
نشسته در آتش و دود
گويي که ماهيان زخمي «کارون» را مي‌سرود
آن‌گاه که کوسه‌هاي نفرين را
به نيزه‌ي تکبيرش مي‌ربود
از هراس «‌اروند»
ناگاه
به هيئت شهابي طولاني شد
و خطّ بشري ابديت را
پيمود
آن روز
نخل‌هاي مجروح و سوگوار
در جُلگه‌هاي «خونين شهر» ديدند
که دشت متراکمي از نور
بر دوش بي‌شمار پروانه‌ها
تشييع شد و آفتاب
به همراهي لاله‌هاي عاشق
آوازي از طلوع را خواند
آن‌گاه
آرامشي سبز
از جان هر چه بود
آرام گُذر کرد 
 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  ] [ 5:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

آتشفشان زخم
نام شاعر: سیدمحمد عباسیه کهن       

تقدیم به خانواده شهدای مفقودالاثر
با گریه گفته بود در آن شب به من کسی
تا دل نسوخت با تو، نگوید سخن کسی
در عمق زخم جان من، آتش گداختند
آتشفشان به یاد ندارد چو من کسی
دیری است در خرابه دل، مرده است عشق
آخر نخواند مرثیه ای یک دهن کسی
«یعقوب» گر به پیرهنی داشت دلخوشی
از «یوسفم» نداد به من پیرهن کسی
پاییز بود و لاله در آغوش خاک سرد
حاجت نداشت هیچ به غسل و کفن کسی
در حفظ آبروی شما غرق بوده ام
فریادرس نداشتم از مرد و زن کسی
من مرگ را به چشم چشیدم در آن غروب
جز آفتاب، داشت دل سوختن کسی؟ 
 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  ] [ 5:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

آتش و صحرا و خاکستر
نام شاعر: شهنام پورمحمدی       

بیابان میزبان خون و خنجر بود 
و صحرا بستر مردان بی سر بود
نگاه آسمان آنقدر زخمی شد
که چشمان افق در خون شناور بود
میان آتش و صحرا و خاکستر
خدا مجذوب آن مرد دلاور بود
زمین در جستجوی گام های اوست
ولی گامش از این دنیا فراتر بود
تمام ذره های خاک می دیدند
که آتش در نگاهش سایه گستر بود
گلوی زخمی اش را انتهایی نیست
و فریادش از آتش شعله ور تر بود
تمام دشت شب را نور می بخشید
همان چشمی که از خورشید برتر بود
 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  ] [ 5:05 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

آتش
نام شاعر: محمدعلی حضرتی       

با يــــــاد غواصان شجاع عمليات کربلاي چهار
من را رها کردید در آواری از آتـــــــــــــــــــــش
رفتید و ماندم این سوی دیـــــــــــواری از آتش
آن‌جا شما و سایه‌سار سبـــــــــــــــــز آرامش
این‌جا من و دلشــــــــوره‌ي آواری از آتــــــــش
آن شب که دریا در لهیب شعله‌ها می‌سوخت
بی واهمــــــــــــــه رفتید با رهواری ازآتــــــش
رفتید و تنها ماندم و بر من گشود آغــــــــــوش‌
یاران غــــــــــارم، آه یاران، غاری از آتــــــــــش
باور کنید اندیشـــــــــه‌هایم نیز تـــــــــــــاول زد
در شعله‌های سرکـــــــــــــش پنـداری از آتش
ای دشت‌های سوخته ابــــــــــــــری نمی بارد
در این کویرستان به جز رگبــــــــــــــاري از آتش
 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  ] [ 5:05 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

آتش عشق
نام شاعر: محمدجواد باهنر       

شور عشقـت به دل افــتاد چنان مست شدم
که زخود قطع نمودم، بــه تــو پــيوسـت شــدم
آتش عـشــق تــو در دل شـرري زد کـه سـحـر
سوختم، خاک شدم، يکسره از دسـت شـدم
نــيست از مـن اثـري هـر چـه بـگردم چه کنم؟
ليک درکوي تو چون نيست شدم هست شدم
سـر نــهـادم بــه کــــف پــــاي بـــرافـــلاک زدم
مــهر گـشتم چـو تـو را ذره شدم، پست شدم
بـــا تـــو بــي‌پــــرده بـــگــويــم کــه گـرفتار توام
بــي جـهت نـيست که آزاده و سرمست شدم
 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  ] [ 5:05 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

آب حيات
نام شاعر: بهمن ايران پور       

روزي کــه لـبــاس رزم را پــــوشــيــدم
در يــاري اســلام ز جـــان کــوشــيــدم
بـــا رهـــبــري امـــــام خـــــود روح الله
پــروانــه صــفــت بــه گـرد او گــرديـــدم
شــور شــرف شــهـادتــم بـود بـه ســر
تـــا آن‌کــه مقــام خــويــشـتــن را ديـدم
ســرباز به خـــون خـــفــتــه ثـــار الله ام
در ســنـگـر اسـلام بــه خــون غـلطـيدم
جــان دادم و قــربـــانــي جانــان گشتـم
فــريــاد حــسـيـن را ز جان بــشـنـيــدم
در کــوي مـنــاي عــشــق اسـمـاعـيـلم
از آب حــيــات جــــرعــــه اي نــوشـيدم
گرپيکر من عرق به خون شد غم نيست
در راه خـــدا کـشــتـــه شــدم جـاويــدم 
 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  ] [ 5:05 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

آب رنگ مجازی
نام شاعر: منصور علی اصغری       

یک عمر نقش خیالی، از این و آن کشیدم 
بر صورتک های سنگی، تصویر انسان کشیدم
روزی که از آتش و خون، پروانه ها پر کشیدند
پرواز از یادمان رفت، از عشق دامان کشیدیم
ما راهمان را جدا آن سمت خیابان کشیدیم
کوچید ایل پرستو، ما پای در بند بودیم
ماندیم در عصر سرما، جور زمستان کشیدیم
بر چشم هایی که خشکید در خشک سال حقیقت
با آب رنگی مجازی تصویر باران کشیدیم
رفتند تا زندگی را در کوچه فریاد کردند
این بود ما بار خود را تا خط پایان کشیدیم
حالا چه خندان و سرمست از آن زمستان گذشتیم
 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  ] [ 5:04 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شعری برای سردار شهید حسن اکبری


شعری در وصف سردار معلم شهید حسن اکبری منتشر می شود.
شعری برای سردار شهید حسن اکبری

به گزارش گروه فضای مجازی دفاع پرس، احمد جان‌ نثاری شعری را تقدیم به سردار معلم شهید حسن اکبری کرد:
ای همیشه یار عاشورایی ام
ای شریک اشکهای باقی ام
تو به من رسم عزا آموختی
درس مردی و  وفا آموختی
صحبت از لیلی و مجنون داشتی
عاقبت هم چشم پر خون داشتی
مقتدای تو چو عباس علی
سالها بودی کنار رهبری
تو به من آموختی شلیک را
خوب یادم داده ای تکنیک را
سالها مست نگاهت بوده ام
عاشق گاز و کلاج ات بوده ام
دستهایم ترس از دست تو داشت
درد بعد از دیدن از دست تو داشت
اشک می ریزم برای تو حسن
ای حسینی خوی و مسلک چون حسن
اکبری هستیم؛ ما یک مکتبیم
بهر دشمن سخت در تاب و تبیم
شاد شد دشمن که تنها مانده ایم
گر خدا خواهد همه رزمنده ایم

 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 16 اردیبهشت 1395  ] [ 1:41 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شعری درباره شهدای ارتشی مدافع حرم


شعری درباره شهدای ارتشی مدافع حرم در فضای مجازی منتشر شد.
شعری درباره شهدای ارتشی مدافع حرم

به گزارش گروه فضای مجازی دفاع پرس، شعری درباره شهدای ارتشی مدافع حرم در فضای مجازی منتشر شد.


"تقدیم به مدافعان حرم"

آنها که از همه چیزشان گذشتند تا مشهدمان دمشق نشود...


پای زینب کوچه‌ها را یک به یک رَد می‌کنیم

ما دمشقش را شبیه شهر مشهد می‌کنیم

نوش جان دشمنش شلیک‌های نابمان

ای همه جان‌ها فدای خواهر اربابمان

ما به قصد پاسداری از حرم برخاستیم

بارها ما از خودش اذن شهادت خواستیم

جان سپردن در حرم یک افتخار دائمی‌ست

پس لباس ارتشی اینجا لباس خادمی‌ست

می‌شود فردا پر از لبخند گل‌ها سوریه

خط آهن می‌زنیم از کربلا تا سوریه

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 12 اردیبهشت 1395  ] [ 2:02 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات1 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 23 ] [ 24 ] [ 25 ] [ 26 ] [ 27 ] [ 28 ] [ 29 ] [ 30 ] [ 31 ] [ 32 ]