نام پدر: - | تاریخ تولد: - / - /1311 |
محل تولد: ایران - مازندران - نوشهر - کشکک | تاریخ شهادت: 07/04/1360 |
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی | طول مدت حیات: 49 سال |
مزار شهید: قم _ قبرستان شیخان |
ادامه مطلب
[ سه شنبه 20 مرداد 1394 ] [ 12:14 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 20 مرداد 1394 ] [ 12:14 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 20 مرداد 1394 ] [ 12:13 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 20 مرداد 1394 ] [ 12:13 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 20 مرداد 1394 ] [ 12:13 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 20 مرداد 1394 ] [ 12:13 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 20 مرداد 1394 ] [ 12:13 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 20 مرداد 1394 ] [ 12:13 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 20 مرداد 1394 ] [ 12:11 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
نام پدر: -
تاریخ تولد: - / - /1341
محل تولد: ایران - اصفهان - کاشان - طاهرآباد
تاریخ شهادت: 22/11/1365
محل شهادت: جاده ایرانشهر - چابهار
طول مدت حیات: 24 سال
مزار شهید: -
از او یک دختر به یادگار ماند.
ادامه مطلب
نام پدر: محمدعلی
تاریخ تولد: - / - / -
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد
تاریخ شهادت: 22/11/1365
محل شهادت: خیابان اندرزگو-مشهد
طول مدت حیات: -
مزار شهید: گلزارشهدای خواجه ربیع-خراسان
وی پس از آموزش مقدماتی در سال ۱۳۲۷ در مدرسه باقریه مشهد ثبت نام و مشغول آموزش دروس حوزه گردید و در آن زمان پیش اساتیدی چون ادیب نیشابوری و میرزا احمد و سایر استادان به یادگیری علوم دینی پرداختند که پس ازاتمام دروس خارج بنا به نیاز به دستور پدرشان به شهرستان قوچان و روستای علی آباد رفتند که در آنجا به تبلیغ دین مبین اسلام مشغول گردید و پس از یک سال کریمی به مشهد بازگشت.
محمدرضا در مشهد خانه موقری را اجاره و شغل بنّایی را پیشه خود ساخت و در کنار آن در مجالس دینی و مذهبی روضه خوانی می کردند.
ایشان در زندگی بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه می نمودند و در کارهای خیر همیشه و در همه جا پیش قدم بودند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مراسم و راهپیمایی ها حضور مستمری داشتند.
سرانجام در راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه 1365 در خیابان شهید اندرزگو خیابان خسروی توسط انفجارنارنجکی که به وسیله دو نفر از منافقین کوردل به میان جمعیت پرتاب شد به فوز عظیم شهادت رسید. پیکر پاک و مطهرش را در گلزار شهدای خواجه ربیع به خاک سپردند.
ادامه مطلب
نام پدر: عبدالکریم
تاریخ تولد: 06/06/1319
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد
تاریخ شهادت: 27/07/1360
محل شهادت: چهارراه دکترا
طول مدت حیات: 41 سال
مزار شهید: گلزارشهدای خواجه ربیع-خراسان
هر روز که از انقلاب می گذشت عشق وی به اسلام و انقلاب و ایثار در راه آن در وجودش شعله ورتر می شد و همیشه به دوستانش می گفت که امام خمینی فردی است که اسلام را زنده کرده است و پیرو رهبر انقلاب باشید تا به سعادت برسید. آنقدر در راه ثبات این انقلاب کوشا بود که منافقین نتوانستند وجود او را تحمل کنند لذا چون خفاشان به کمین نشستند و در تاریخ 27 مهرماه 1360 او و سه تن دیگر از همرزمانش را در چهار راه دکترا در سن 41 سالگی به شهادت رساندند.
پیکر پاکش را در گلزار شهدای خواجه ربیع به خاک سپردند.
ادامه مطلب
نام پدر: -
تاریخ تولد: - / - /1334
محل تولد: ایران - یزد - - سرچشمه زارچ
تاریخ شهادت: 11/11/1359
محل شهادت: اردستان
طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: -
کریمی به علت علاقه به دستگیری مستمندان، یک سال کارآموزی را در شهر ایرانشهر سپری کرد تا از نزدیک با مشکلات مردم آشنا گردد. سرانجام این مدافع اسلام در سن 25 سالگی توسط منافقین در شهر تهران ربوده شد و در تاریخ 11/11/1359 در شهرستان اردستان به شهادت رسید.
راهش پررهرو باد
ادامه مطلب
نام پدر: عبدالله
تاریخ تولد: 15/10/1343
محل تولد: -
تاریخ شهادت: 03/06/1361
محل شهادت: نارمک-سه راه گلستان
طول مدت حیات: 18 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف70-شماره9-تهران
روزهاي جمعه به اتفاق همرزمان بسيجياش در نماز دشمنشکن جمعه شرکت ميکرد و شبهاي جمعه در دعاي کميل راز و نيازي عاشقانه با خدا داشت. در سال 1360 داوطلبانه عازم جبهههاي نبرد لشگريان نور عليه خفاشان ظلمت گرديد و در عمليات حماسهآفرين فتحالمبين و فتح خرمشهر شرکت نمود و در اين عرصه با لياقت و شجاعت در راه اسلام جنگيد.
پس از تمام مأموريت در جبهه به تهران بازگشت و جزء نيروي ذخيره کميته انقلاب اسلامي به فعاليتهاي خود ادامه داد. در اين دوران او در مبارزه با فحشاء و منکرات و همچنين تفالههاي استکبار جهاني فعالانه شرکت داشت و بسياري از عوامل فساد را دستگير و به مقامات صالحه تسليم نمود.
در روز سوم شهريور 1361، جليل کريمي به همراه برادر همرزمش رشيد حاجيآغميوني به منظور اجراي مأموريتي از سه راه گلستان ميگذشتند که به اعتبار لباس بسيجي که بر تن داشتند توجه دو نفر از تروريستهاي منافق را جلب کردند. اين جنايتکاران که در آن روز جهت کشتار امت حزبالله از بيغولههاي تيميشان خارج شده بودند به اين برادران نزديک شده و آنان را هدف گلوله قرار دادند و در حالي که خشم و نفرت ناظرين بدرقه راه سياهشان بود با تهديد و ارعاب از صحنه گريختند. در اين جنايت پاسدار فداکار اسلام و رزمنده جبهههاي جنوب، جليل کريمي در کنار يار و همرزم هميشگياش، رشيد حاجيآغميوني، در 18 سالگي بر اثر اصابت گلوله به پا، چشم و سينهاش به شرف شهادت نائل آمد و پيمان ايستادگي در برابر دشمنان اسلام را با خون خود امضاء کرد. پيکر او را در بهشت زهرا(س) قطعه 26 رديف 70 شماره 9 به خاک سپردند.
ادامه مطلب
نام پدر: -
تاریخ تولد: 09/05/1327
محل تولد: ایران - گیلان - لاهیجان
تاریخ شهادت: 13/01/1365
محل شهادت: روبروی بازار لاهیجان
طول مدت حیات: 38 سال
مزار شهید: -
کریمی پس از اخذ مدرک دیپلم در سال 1346 به دانشگاه تهران رفت. او نخست در رشته ریاضی و سپس در رشته اقتصاد تحصیلاتش را ادامه داد و برای مدتی در محضر آیت الله بهشتی، اقتصاد اسلامی و در محضر آیت الله طالقانی، تفسیر قرآن را فرا گرفت. آن گاه برای تکمیل اطلاعات دینی به مدرسه حقانی رفت. کریمی به علت حضور در تظاهرات ها و سخنرانی بر علیه رژیم سه مرتبه دستگیر و زندانی شد.
در زندان با آیت الله ریانی شیرازی و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی آشنا گشت. او برای اولین بار اذان صبح را در زندان با صدائی رسا قرائت نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیت فرمانداری شهرستان لاهیجان و دادستانی استان را بر عهده گرفت و با قدم های استوار و عزمی راسخ بدون گرفتن حقوق و محافظ خالصانه به مردم خدمت کرد. او درجریان فتنه مسلحانه کمونیست ها به همراه شهید علی انصاری (استاندار گیلان) عوامل اخلال گر را بازداشت کرد و راه اندازی یک راهپیمائی از مقابل بیمارستان لاهیجان کودتای منافقین را خنثی ساخت.
او هم چنین تلاش بسیاری در جهت مبارزه با خوانین و ارائه زمین های کشاورزی به دهقانان انجام داد. اما برای چهارمین مرتبه درسال 1362به علت توطئه منافقین به زندان افتاد. و سرانجام در سیزدهم فروردین ماه سال 1365 یکی دیگر از سرداران سرافراز اسلام در مقابل بازار روز شهرستان لاهیجان در سن 38 سالگی به دست منافقین کوردل به شهادت رسید. اصابت گلوله های پی در پی به گلو و بازو و سر ابوالحسن او را به سجده انداخت تا با فریاد الله اکبر به دیدار محبوب خویش بشتابد.
ادامه مطلب
نام پدر: حشمت الله
تاریخ تولد: 12/02/1339
محل تولد: ایران - کرمانشاه - باختران
تاریخ شهادت: 03/05/1360
محل شهادت: تهران
طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف87-شماره7-تهران
یک بار وی به همراه چند تن دیگر از همسنگرانش در جریان مقابله با تظاهرات ساواکی های فراری، در واشنگتن شرکت داشتند که توسط پلیس سرکوبگر آمریکا دستگیر و در اسارت دست به اعتصاب غذا زدند و پس از یازده روز مقاومت، پلیس آنجا مجبور شد همگی آنان را آزاد نماید.
کرمی با شروع جنگ تحمیلی تاب ماندن در کشور بیگانه را نیاورد و بی صبرانه به میهن اسلامی خود بازگشت و پس از طی یک دوره آموزش نظامی در کمیته انقلاب اسلامی منطقه ۴(شهید مفتح) مشغول خدمت و پاسداری از حریم مقدس اسلام و مسلمین شد. وی پس از چندی در کنار سایر فعالیت های خود به همکاری با نشریه کیهان انگلیسی پرداخت و مسئولیت فرهنگی کمیته منطقه ۴ را هم به عهده گرفت. او برای تبلیغ و ترویج فرهنگ اصیل انقلاب اسلامی که شیفته آن شده بود، اولین گام ها را برداشت و در جهت ارتقاء آگاهی های مذهبی خود برآمد و با شرکت در نماز جمعه و جماعت و خواندن دعا و نیایش روح خود را جلا بخشید و پیوند خود را با امت حزب الله مستحکم نمود.
روح الله همکاری نزدیکی با جبهه آزادی بخش مستضعفین جهان داشت و در این اعتقاد خود راسخ بود که صدور فرهنگ و ارزش های انقلاب اسلامی موجب تحکیم و تثبیت آن خواهد شد و در این راه بی وقفه تلاش می نمود و عشق و علاقه به امام امت و مهر و محبت نسبت به محرومین و مستضعفین را توشه این راه قرار داده بود.
با توجه به تأکیدات اسلامی درباره تشکیل خانواده، فریبرز پس از مدتی فکر و مشورت تصمیم به ازدواج گرفت و این افتخار نصیب او و همسرش گردید که خطبه عقدشان توسط رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) خوانده شود و بعد از آن قرار بود که زندگی مشترک خود را در روز عید فطر همان سال شروع کنند که...
بعدازظهر جمعه سوم مرداد ماه سال 1360 هم زمان با آخرین روزهای ماه مبارک رمضان، کرمی پس از برگزاری نماز جماعت و اجرای مراسم دعا و نیایش در محل کمیته شهید مفتح به همراه ۴ تن دیگر جهت حفاظت از صندوق های حوزه های رأی گیری به گشت اعزام می شود که در حین انجام وظیفه اسلامی و انقلابی خود، در حوالی خیابان شهید دستجردی مورد سوء قصد ناجوانمردانه سه تن از منافقین کوردل قرار می گیرند.
تروریست های مزدور که جهت انجام نیت پلید خود ملبس به لباس پاسداری و سوار بر یک اتومبل پیکان سبز رنگ مسروقه بودند، پس از نزدیک شدن به اتومبیل واحد گشت، ناجوانمردانه تمامی آنان را به انواع مسلسل به رگبار می بندند و از منطقه می گیریزند. روح الله در سن 21 سالگی به شهادت رسید و در گلزار شهدای بهشت زهرا(س)- قطعه 24-ردیف 87- شماره 7 آرام گرفت.
ادامه مطلب
نام پدر: محمدرضا
تاریخ تولد: 07/07/1340
محل تولد: ایران - خراسان - سبزوار - کراب
تاریخ شهادت: 06/07/1360
محل شهادت: تهران
طول مدت حیات: 20 سال
مزار شهید: گلزارشهدای روستای کراب-سبزوار
دوران ابتدایی را در زادگاهش کرّاب گذراند و سپس برای ادامه ی تحصیل راهی سبزوار گردید، در خانه ی کوچک اجاره ای به همراه دیگر برادر خود، شهید محمدعلی که او نیز محصل بود به گذران زندگی مشغول شدند. به گفته ی بسیاری از دوستان و آشنایان و همکلاسی ها، او از هوش فوق العاده ای برخوردار بود، زیرا همه ی دوستان متفق القول می گفتند ما هیچ گاه ندیدیم که جعفر بیرون از کلاس درس بخواند یا نمره کمی بگیرد و این ها نشان دهنده ی هوش سرشار او بود که همان درس سر کلاس برایش کافی بوده است.
او ضمن تحصیل، تعطیلات نوروزی و تابستان را به همراه برادران در امر کشاورزی به یاری پدر می پرداخت و هم چون یک دهقان در مزارع فعالیت می نمود. دوره ی راهنمایی را در مدرسه ی شهید مشکانی با موفقیت گذراند و وارد دبیرستان شبانه اسرار شد. از این زمان بود که در رفتار و کردارش حال و هوای دیگری مشاهده می شد که کمتر کسی علت آن را می فهمید. به طوری که بعد از یک سال تحصیل در دبیرستان، مدتی ترک تحصیل نمود و این عمل او باعث مخالفت خانواده شد و با تحت فشار قرار دادن، پذیرفت که به درسش در یکی از دبیرستان های تهران ادامه دهد.
در به جا آوردن نماز به خصوص نماز جمعه کوشش لازم را به عمل می آورد و همچنین یکی از افراد پَرو پا قرص برای تشکیل جلسات، هیئت قرائت قرآن و دعای ندبه بود که توسط کرابی های ساکن ده و مقیم مشهد برگزار می شد.
فعالیت های او در رابطه با انقلاب از سال 1356 شروع شد، ظاهری آرام اما فعال داشت. هم زمان با دوران انقلاب به کار آهنگری پرداخت و ضمن آن از جلسات در مساجد، تکایا و سخنرانان افراد انقلابی غافل نبود. در توزیع نوار و اعلامیه های امام و نوار دیگر سخنرانان مذهبی نقش فعال داشت با شروع اعتصابات در سال 1357 به زادگاهش کراب بازگشت. در بسیج کردن اهالی ده و روستاهای اطراف کوششی چشم گیر داشت. در تمامی راه پیمایی های سبزوار شرکت می نمود. به خصوص روزهایی که احساس خطر می شد و احتمال هجوم عوامل رژیم به صف راه پیمایان می شد به اتفاق عده ای از دوستان غسل شهادت می نمودند. وقتی در خانواده که کوچکترین پسر بود، گفته می شد که ما بزرگترها برای تظاهرات به شهر می رویم نیازی نیست تو بیایی در جواب می گفت:« هر کس وظیفه ای دارد که باید خود انجام بدهد.»
با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام کبیر دوباره مدارس باز و کارها از سر گرفته شد. جعفر نیز آموختن علم را ادامه داد. در این زمان بود که مقام پرستان و مزد بگیران اجنبی فعالیت خود را شروع نمودند و خلقی های ضد خلق بساط خود را در کنار خیابان پهن نمودند. بحث های خیابانی رونق گرفت و نیروهای انقلابی وظیفه خود می دیدند، کوردلان را رسوا نمایند و از آن جمله شهید جعفر. بارها اتفاق می افتاد کلاس خود را رها نموده و تا نیمه های شب در کنار مدارس، مساجد و خیابان ها به سختی از امام و انقلاب دفاع نموده و خلقی ها را در حد توان رسوا نموده و راه انحرافی شان را به مردم معرفی می کرد و هنگام داغی بازار و بحث های خیابانی چه بسیار شب ها که از خور و خوراک فراموش می کرد، به جدال و بحث با منافقین می پرداخت.
با فراهم شدن تشکیلات انجمن اسلامی دانش آموزان با این نهاد همکاری بسیار می نمود و در انتخابات در معرفی کاندیداهای صالح و انقلابی خط امام از جان مایه می گذاشت و در مقابل جیره خواران مزدور سرسختانه مبارزه می نمود به طوری که به تنهایی در مقابل نفوذ منافقین دبیرستان اسرار که پایگاه و قرارگاه اصلی شان بود، می ایستاد و تمامی فعالیت های روزانه آنان را در شب که همزمان با تحصیلش بود خنثی می کرد.
تابستان 1359 مجدداً به تهران رفته برای خدمت در سپاه پاسداران، تا یکی از نهادهای انقلابی به ادامه فعالیت بپردازد. با شروع جنگ ایران و عراق در همان ابتدا به اتفاق عده ای از داوطلبان مردمی به سرپرستی حجت الاسلام هادی غفاری راهی اهواز شده از آنجا طی نامه ای خواستار کسب رضایت پدر و مادر شد.
بعد از این ماموریت به تهران برگشته با معرفی نامه هایی که از سپاه پاسداران و انجمن اسلامی دانش آموزان دریافت نموده بود در سپاه تهران پذیرفته شد و آن گاه تلاش خود را برای معرفی نمودن برادر بزرگترش شهید محمدعلی در سپاه تهران نمود و پس از مدتی برادر خود را نیز هم لباس خود یافت و با پوشیدن لباس و آرم سپاه بر تن خود و برادر، دیگر در پوست خود نمی گنجید.
بعد از دوره ی آموزشی به بخش تبلیغات سپاه منطقه جنوب تهران ، راه آهن معرفی می شود و سپس در ناحیه ی رباط کریم تهران به ادامه ی فعالیت می پردازد و همزمان با معرفی کاندیدایی حجت الاسلام خامنه ای برای ریاست جمهوری و شکسته شدن حصر آبادان در سن ۲۰ سالگی همچون علی اکبر حسین در تاریخ 6 مهر ماه سال 1360 نشانه و هدف منافقین قرار می گیرد و بدین گونه به حسین و حسینیان لبیک گویان ملحق می شود و ادامه راه را به برادر همرزم خود محمد علی کرابی واگذار می نماید که او نیز بعد از شش ماه تحمل دوری در عملیات فتح المبین رقابیه ندای هل من ناصر حسین زمان را لبیک گفته و به لقاءالله می پیوندد.
آرامستان روستای کراب جایگاه زیارت جسم پاک این شهید بزرگوار است.
ادامه مطلب
نام پدر: محمدرضا
تاریخ تولد: - / - /1330
محل تولد: ایران - سمنان - دامغان - حیدرآباد
تاریخ شهادت: 25/02/1361
محل شهادت: تهران
طول مدت حیات: 31 سال
مزار شهید: -
سال ها گذشت و زهرا در 20 سالگی سنت نبی اکرم (ص) را ارج نهاد و با مردی پارسا ازدواج کرد. ظلم و جور رژیم پهلوی باعث شد او نیز همراه خیل کثیر تظاهرکنندگان به خیابان ها رفته و فریاد مرگ بر شاه سر دهد. سرانجام این بانوی شجاع در 31 سالگی در تاریخ 25/2/1361 زمانی که منافقین حجت الاسلام حسینی و کافی ائمه جماعت خیابان آذربایجان تهران را ترور نمودند اعتراض کرد و فریاد زینب گونه اش با رگبار منافقین خاموش شد.
ادامه مطلب