دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

حسین سهامی مهربان

نام پدر: - تاریخ تولد: 01/12/1321
محل تولد: - تاریخ شهادت: 30/08/1360
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 39 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
حسین سهامی مهربان در روز اول اسفند ماه سال 1321 به دنیا آمد. تا دوره ابتدایی به تحصیل پرداخت و به عنوان راننده به کار مشغول شد. وی در تهران ساکن بود. او در روز سی ام آبان ماه سال 1360 در تهران مورد سوء قصد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) قرار گرفت و در سن 39 سالگی به فیض شهادت نائل شد.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 12:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حسین سهیلی قهرودی

نام پدر: محمدعلی تاریخ تولد: 02/01/1343
محل تولد: ایران - اصفهان - کاشان - قهرود تاریخ شهادت: 15/05/1360
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 17 سال
مزار شهید: گلزارشهدای روستای قهرود-اصفهان


زندگینامه
حسين در دوم فروردين ماه سال 1343 در خانواده‌اي مذهبي و کارگري در روستاي قهرود از توابع شهرستان کاشان به دنيا آمد و در سن سه سالگي به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. 
از ابتداي نوجواني فعاليت‌هاي مذهبي و فرهنگي و هنري خود را در زمينه قرائت قرآن، اصول عقايد اسلامي، نوشتن مقاله و اجراي نمايشنامه آغاز کرد. 
او با ساير دانش‌آموزان پرشور و آگاه در صحنه‌ي مبارزات علني عليه رژيم ددمنش پهلوي حضور يافت و با پخش اعلاميه‌ها و نوارهاي سخنراني حضرت امام خميني و کتب مذهبي و انقلابي در جهت ترويج نهضت اسلامي کوشيد. 
به هنگام ورود امام خميني(ره) به ميهن جزء اعضاء کميته استقبال از معظم‌له بود و پس از پيروزي تمام وجود خود را وقف انقلاب کرد و هم زمان با ادامه تحصيل به پاسداري از خون شهدا پرداخت. 
او مدتي در مدرسه رفاه و مدتي در زندان قصر پاسدار افتخاري بود و همکاري خود را با دادستاني آغاز کرد و هم‌چنين به عضويت حزب جمهوري اسلامي درآمد تا بتواند با نظم و انسجام بخشيدن به فعاليت‌هاي خود، گام‌هاي مؤثري براي اهداف نظام اسلامي بردارد. 
حسين سهيلي نوجواني مؤمن، باهوش، متعهد، خوش‌برخورد و عاشق خدا و شيفته شهادت بود. پيرو امام بود و فعالانه در نمازهاي جمعه و جماعت و مجالس دعا شرکت مي‌کرد. او در کارهاي هنري و اجراي چند نمايشنامه و تئاتر نقش‌هايي را به عهده گرفت که در آن ماهيت سازشکارانه‌ي ليبرال‌ها از جمله بني‌صدر (رئيس‌جمهور مخلوع) و وحدت توطئه‌آميز وي با گروهک‌ها را افشاء مي‌کرد. 
سرانجام در روز بيست و پنجم ماه مبارک رمضان در حالي که با زبان روزه عازم محل کار خود بود در بزرگراه شهيدچمران از پشت سر مورد هجوم ناجوانمردانه‌ي منافقين کوردل قرار گرفت و به شدت مجروح شد و مراقبت‌هاي ويژه پزشکي مؤثر واقع نشد. او در پانزدهم مرداد 1360 با 17 سال سن به شهادت رسيد. 
پيکر پاکش را در گلزار شهداي زادگاهش به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 12:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سیدمحمدعلی سیدصدری میانجی

نام پدر: سیدشجاع الدین تاریخ تولد: - / - /1339
محل تولد: ایران - آذربایجان شرقی - میانه تاریخ شهادت: 13/03/1361
محل شهادت: خیابان جمهوری-تهران طول مدت حیات: 22 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-تهران


زندگینامه
در سال ۱۳۳۹ در شهرستان میانه در خانواده‌ای متدین دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش آغاز نمود و در محیط مذهبی خانواده با اسلام پیوندی ناگسستنی برقرار کرد و از همان دوران کودکی به ایام عزاداری سالار شهیدان کربلا، علاقه‌ای خاص داشت و هر ساله منتظر این ایام، که به مناسبتش هیئت عزاداری در منزلشان تشکیل می‌شد، بود . 
دو ساله بود که به اتفاق خانواده به تهران عزیمت کرد و تحصیلات خود را تا سوم متوسطه در این شهر ادامه داد و به شهادت اولیاء مدرسه، شاگردی منظم و ساعی بود. به منظور استخدام در شهربانی به طی کردن یک دوره آموزشی در پادگان قزل حصار پرداخت، لیکن با شنیدن فرمان امام مبنی بر خروج از پادگان‌ها، محل آموزش را ترک و پیوستن به شهربانی را کنار گذاشت . 
در روزهای حماسه آفرین پیروزی انقلاب اسلامی با تمام قوا در صفوف امت حزب الله به مبارزه علیه رژیم طاغوت پرداخت و علاوه بر پخش اعلامیه‌ها و نوارهای سخنرانی امام امت و تکثیر آن‌ها و شرکت در راهپیمایی‌ها و تظاهرات مردم، در فتح پايگاه‌های انتظامی رژیم و از جمله "پادگان حر" نقش به سزا ایفا نمود . 
پس از پیروزی انقلاب به اتفاق جمعی از یارانش به پاسداری از دستاوردهای خون شهیدان پرداخت و در کمیته انقلاب اسلامی فعالیت کرد. با گذشت 6 ماه مجدداً به شهربانی که اینک به یمن انفاس انسان‌ساز اسلام، هویتی نوین یافته بود بازگشت و با جان و دل به حراست از انقلاب ادامه داد . 
با تشکیل تکاوران شهربانی به آن پیوست و ضمن انجام وظیفه یک بار تا مرز شهادت پیش رفت. انسانی وارسته و مهربان بود و در میان دوستان و آشنایانش از محبوبیتی خاص برخوردار بود و کسی به یاد ندارد که از او رنجشی به دل داشته باشد . 
در دوران خدمت و پس از آغاز جنگ تحمیلی دو بار به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل عزیمت نمود و در یکی از این مأموریت‌ها جراحاتی نیز برداشت. به خواندن کتب مذهبی مقید بود و فرایض دینی را هیچگاه ترک نمی‌کرد و با رفتار و کردار نیکو مبلغ ارزش‌های والای اسلامی بود. 
سیدصدری بارها از جانب منافقین به مرگ تهدید شده بود و این مزدوران استکبار جهانی که خود برای مطامع مادی و منافع دشمنان اسلام کار می‌کنند می‌پنداشتند که پیروان راه خونین کربلا نیز از همین قماشند و با تهدید و یا تطمیع پرچم گلگون شهیدان را بر زمین خواهند گذاشت . 
سیدصدری علی‌رغم همه خطرات وظایف محوله را به خوبی انجام می‌داد و ترسی از دشمنان انقلاب به دل راه نمی‌داد. در روز سیزدهم خرداد ماه سال ۱۳۶۱ در جریان یک سلسله جنایات منافقین، این تروریست‌ها به ماشین حامل چند تن از تکاوران شهربانی از جمله سیدصدری و شهید آئینه‌وند حمله کرده و در یک درگیری نابرابر، که در آن تعداد تروریست‌ها دو برابر تکاوران بود، آنان را در خیابان جمهوری به شهادت رساندند . 
پيکر دلاور 22 ساله را در قطعه 26 بهشت زهرا(س) به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 12:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سیدعلی سیدناصری

نام پدر: سیدناصر تاریخ تولد: 01/01/1337
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 24/06/1360
محل شهادت: میدان ولی عصر(عج)-تهران طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف95-شماره16-تهران


زندگینامه
سيدعلي سيدناصري در اول فروردين 1337 در خانواده‌اي متوسط و مذهبي در تهران متولد شد. از همان کودکي علاقه‌اي فراوان به خاندان عصمت و طهارت داشت و به خصوص در مراسم عزاداري امام حسين(ع) و هيئت‌ها با شوري وصف‌ناپذير شرکت مي‌جست. نسبت به قرآن گرايشي ويژه داشت و از همان کودکي هرگاه آيه‌اي از قرآن را روي زمين مي‌ديد با احترام برمي‌داشت و لاي کتاب‌هاي درسيش مي‌گذاشت و براي مطالعه قرآن و انديشه در اعجاز آن اهميت فراوان قائل بود. 
پس از ترک تحصيل در کنار پدرش که کارگر کشتارگاه بود در آن محل به کار پرداخت و 17 ساله بود که پدرش را از دست داد و بعد از فوت پدر در همان محل به کار ادامه داد و در تأمين معاش خانواده‌اش کوشيد. او که از پيروان صديق امام امت بود با اولين نداي رهايي‌بخش رهبر پا به صحنه مبارزه علني عليه رژيم ستم‌شاهي نهاد. در اولين راهپيمايي توسط مزدوران گارد شاهنشاهي دستگير و زنداني گرديد و تحت فشار و شکنجه قرار گرفت، ليکن ثابت‌قدم باقي ماند و کوچک‌ترين خللي در اراده مستحکمش به وجود نيامد. 
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ضمن کوشش در ترويج اهداف عاليه اسلام به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست و پاسداري فداکار براي دين و کشور گرديد. در اين زمان به سختي بيمار شد و گر چه پزشکان بيماريش را سرطان تشخيص داده بودند به لطف الهي شفا يافت و توانست به خدمات خود ادامه دهد و همه زندگيش را وقف اسلام نمايد. 
او اخلاقي نيکو و پسنديده داشت و با رفتار شايسته و اسلامي همه اطرافيان را تحت تأثير قرار مي‌داد و خلق خوش و ثابت‌قدم او بسيار چشم‌گير و آموزنده بود. 
در روز بيست و چهارم شهريور 1360 منافقين در اجراي دسائس شوم آمريکا دست به اغتشاش مسلحانه زدند و با آتش زدن اتومبيل‌ها و پرتاب بمب‌هاي آتش‌زا و کشتار امت حزب‌الله به عبث کوشيدند تا مگر مردم شهيدپرور را از صحنه مبارزه با استکبار جهاني خارج کنند. 
سيدناصري پس از اطلاع از اين دسيسه و در جهت خنثي ساختن توطئه عوامل استکبار جهاني عازم خيابان وليعصر گرديد و به مقابله با جنايتکاران آمريکايي برخاست. کوردلان منافق که وحشتي عميق از پاسداران اسلام به دل دارند پس از مواجه با اين جان بر کفان اسلام در يک رويارويي نابرابر آن‌ها را هدف گلوله قرار داده و سيدناصري را در کنار چند تن ديگر از ايثارگران شيفته اسلام به شهادت رساندند. 
او در 23 سالگي در ميدان ولي‌عصر تهران بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد و در قطعه 24 رديف 95 مزار شماره 16 بهشت زهرا(س) آرميد.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 12:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

غلام رضا سمرقندی(حجت الاسلام)

نام پدر: عباس تاریخ تولد: 02/11/1308
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد تاریخ شهادت: 08/02/1361
محل شهادت: بیمارستان امام خمینی(ره) طول مدت حیات: 53 سال
مزار شهید: گلزارشهدای بهشت زهرا(س)


زندگینامه
حجت الاسلام غلام رضا سمرقندی فرزند شیخ عباس، در دوم بهمن ماه سال 1308 در خانواده ای متدین و مذهبی در نیشابور متولد شد. 
وی برای آموزش ابتدایی از محضر پدر کسب فیض نمود و سپس در سیزده سالگی در مدرسه عباسقلی خان مشهد به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. 
در سن بیست و دو سالگی همراه خانواده اش عازم تهران شد و در ملارد شهریار به تبلیغ دین و هدایت مردم پرداخت، همچنین محله نظام آباد تهران شاهد حرکت های پرتلاش و خستگی ناپذیر این یار صدیق روح الله بود و سخنرانی های او پرده از چهره رژیم و شاه ملعون برداشت. 
برای خاموش ساختن وی، رژیم پهلوی او را از رفتن به منبر منع نمود و این امر موجب برانگیختن بیشتر او شد. 
سمرقندی از روحی بلند، ایمانی قوی و اخلاقی پسندیده برخوردار و بسیار مهربان و مهمان نواز بود. 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان رئیس کمیته مناطق مختلف تهران، از جمله کلانتری تهران پارس (قنات کوثر) خدمات ارزنده ای را انجام داد. در سال 1360 و پس از فتح یکی از خانه های تیمی منافقین، آن جا را به صورت درمانگاهی درآورد که به نام ایشان نامگذاری شده است. این حرکت، خشم منافقین کوردل را علیه او برانگیخت. با شروع جنگ تحمیلی به عنوان مبلغ عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در تقویت روحیه رزمندگان اسلام نقش به سزایی داشت. 
سمرقندی چون کوهی استوار در مقابل سنگ اندازی ها و کارشکنی های دشمنان اسلام ایستادگی کرد و در سپیده دم هشتم اردیبهشت ماه سال 1361 هنگامی که عازم جبهه های نور علیه ظلمت بود، در مقابل بیمارستان امام خمینی (ره) با شلیک گلوله های دژخیمان خفاش صفت در سن 53 سالگی به شهادت رسید و به دیدار معبود شتافت و پیکر مطهرش در گلزار بهشت زهرا (س) آرام گرفت.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 12:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

موسی سلیمانی

نام پدر: مرادعلی تاریخ تولد: - / - /1346
محل تولد: ایران - ایلام - ایوان - سرتنگ تاریخ شهادت: 26/03/1367
محل شهادت: مهران طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
موسی سلیمانی در سال 1346 در خانواده ای مؤمن و مذهبی در روستای سرتنگ از توابع بخش ایوان دیده به جهان گشود. بعد از دوران ابتدایی وارد مدرسه شد و خود را برای یاد گرفتن علم و دانش آماده کرد. او از همان ابتدای زندگی فردی مظلوم و با ایمان و مؤمن بود و با قرآن انسی عجیب گرفته بود. موسی یکی از قاریان خوب قرآن در مدارس بود. بعد از دوران ابتدایی وارد دوره ی راهنمایی شد و در مدرسه شهید رستمی بخش زرنه تحصیلاتش را ادامه داد و این دوره را با موفقیت به پایان رساند. شهید سلیمانی بعد از اتمام تحصیلاتش برای گذراندن خدمت مقدس سربازی وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گردید و پس از گذراندن یک دوره آموزش کوتاه مدت راهی جبهه شد که حدود 20 ماه در جبهه ها دلاورانه جنگید. او در چندین عملیات شرکت نمود تا این که سرانجام در تاریخ 26/3/1367 در جبهه مهران توسط منافقین در سن 21 سالگی به شهادت رسید.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 12:33 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

علی اکبر سلیمی جهرمی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1317
محل تولد: ایران - فارس - جهرم تاریخ شهادت: 07/04/1360
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 43 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
علی اکبر در سال 1317 در شهر جهرم متولد شد، در سن 7 سالگی به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک دیپلم در زادگاهش تحصیل نمود. آن گاه به دانشسرای مقدماتی لار راه یافت. چندی بعد پس از اتمام این دوره تدریس در مدارس را آغاز کرد. علی اکبر به علت علاقه به رشته ی پزشکی در دانشگاه شیراز ثبت نام کرد اما در مصاحبه به علت فعالیت سیاسی پذیرفته نشد. سپس به تهران مهاجرت کرد و در رشته ی زبان انگلیسی در دانشگاه تهران تحصیلاتش را ادامه داد. سلیمی در جریان مبارزات امام(ره) در تظاهرات و اعتصابات معلمان به رهبری شهید دکتر خان علی شرکت نمود. به همین دلیل به دزفول تبعید شد. او در هفته سه بار به تهران می آمد تا در کلاس های درسی اش حاضر شود. در فروردین ماه سال 1352 به مدت سه ماه به زندان افتاد و در همین زمان دوست و همرزمش حسن ابراری را از دست داد. او مبارزاتش را با گروه رجایی، دستغیب و دکتر اسدی لاری ادامه داد. سال 1357 دخترخاله اش در پاریس شهید شد، او برای گرفتن پیکرش به آن جا رفت و ضمن آن توفیق دیدار امام(ره) را پیدا کرد. وی از مؤسسین انجمن اسلامی معلمان بود و در مراسم استقبال از امام در هنگام بازگشت به ایران شرکت فعال داشت، بعد از پیروزی انقلاب مسئولیت های مهمی را پذیرفت و در تاریخ 2/12/1359 به عنوان مشاور وزیر به فعالیت پرداخت. چندی بعد در تاریخ 1360/1/25 طی حکمی از سوی محمدعلی رجایی رئیس جمهور وقت به عنوان دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی کشور به کار پرداخت. سرانجام بعد از 23 سال خدمت در آموزش و پرورش در تاریخ 7/4/1360 در سن 43 سالگی در واقعه ی بمب گذاری در ساختمان حزب جمهوری اسلامی توسط منافقین به شهادت رسید.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 12:33 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

بیژن سلمانی آرمیده

نام پدر: عباس تاریخ تولد: - / - /1333
محل تولد: ایران - گیلان - رشت تاریخ شهادت: 26/11/1360
محل شهادت: تهران_ کمیته انقلاب اسلامی طول مدت حیات: 27 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
بیژن در سال 1333 در شهرستان رشت دیده به جهان هستی گشود. کودکی او در سایه ی زحمات بی دریغ خانواده بزرگ شد و به مدرسه رفت. آموختن علم را با شوقی وصف ناشدنی تا پایان دوره ی دبیرستان ادامه داد و در رشته ی کشاورزی دانشگاه آمریکا به تحصیل پرداخت. آرمیده دارای استعداد فراوانی در فراگیری علم بود و به هنگام جوانی در کنار آموختن دروس مدرسه، مطالعات دینی و مذهبی را نیز پی گرفت. 
بیژن که او را جواد صدا می زدند، فعالیت های ضد شاهی خود را به اتفاق سایر هم کیشان خود در مسجد نبی واقع در محله ی صفاری رشت پایه ریزی کردند. جواد علاقه ی زیادی به شهید مطهری و دیگر علما داشت و الگوهای رفتاری و عقیدتی خود را بر مبنای عقاید آن بزرگان پی ریزی نمودند. 
سرانجام نیز در بیست و ششم بهمن ماه سال 1360 در سنّ 27 سالگی در تهران به دست منافقیت کوردل به شهادت رسید. 

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 12:30 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سعید سلطانی

نام پدر: علی اصغر تاریخ تولد: 20/07/1335
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 14/07/1360
محل شهادت: بیمارستان 17شهریور-تهران طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف100-شماره8-تهران


زندگینامه
سعيد سلطاني در بيستم مهر ماه 1335 در تهران ديده به جهان گشود. پس از تحصيلات ابتدايي وارد دبيرستان شد و به علت بيماري پدر و نيازهاي خانواده مجبور گرديد علاوه بر تحصيل به کار نيز بپردازد تا معاش خانواده تأمين شود و به همين دليل در آهنگري به کار مشغول گرديد. پس از مدتي در سازمان آب به کار موقت مشغول و شب‌ها به تحصيل ادامه مي‌داد تا آن که مشکلات زندگي مانع از ادامه تحصيلش گرديد. به مسجد و هيئت‌هاي عزاداري ارادتي خاص داشت و با درآمد مختصرش صندوق قرض‌الحسنه‌اي در هيئت دائر کرده بود و مخارج ايام عزاداري سيدالشهدا و کمک به خانواده‌هاي بي‌بضاعت را تأمين مي‌کرد. در سال 1356 به خدمت سربازي فرا خوانده شد و از آن جايي که علاقه‌اي مفرط به اسلام و تعهدي خلل‌ناپذير به اهداف انقلاب اسلامي داشت از هر فرصتي براي شرکت در تظاهرات و راهپيمايي‌هاي امت مسلمان شرکت مي‌کرد. به دنبال صدور فرمان امام مبني بر ترک پادگان‌ها، از پادگان محل خدمت گريخت و با لباس مبدل به خانه بازگشت و از آن لحظه تمام وقت نيروي خود را صرف پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي نمود. پس از پيروزي انقلاب بنا به دستور رهبر عزيز انقلاب مجدداً خود را به پادگان معرفي کرد و با گرفتن برگه پايان خدمت به فعاليت‌هاي گسترده سياسي _ مذهبي رو آورد و روزها به داير کردن کلاس‌هاي عقيدتي _ سياسي مي‌پرداخت و شب‌ها را به پاسداري گذراند. با شروع دسائس گروهک‌ها در کردستان داوطلب عزيمت به آن منطقه شد و حتي تا فرودگاه نيز رفت که به سبب کفايت نيرو موفق نگرديد. 
سعيد پس از گذشت مدتي در آزمون ورودي راه‌آهن جهت شغل لوکوموتيوراني قبول شد و دوره آموزشي را آغاز کرد و براي اعزام به جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل نيز ثبت‌نام نمود. مؤمني وارسته و مخلص بود و به حضور در نماز جمعه و دعاي کميل عشق مي‌ورزيد و قبل از شهادت با خانواده‌اي متدين وصلت کرد و قصد داشت زندگي زناشويي را آغاز کند که ندايي ديگر او را فراخواند. 
سلطاني صبح روز 5 مهر 1360 پس از نماز عازم سازمان آب در بلوار کشاورز گرديد تا سابقه کار خود را بگيرد. با شروع بلواي تروريست‌هاي منافق و بلند شدن صداي تيراندازي سعيد با عجله خود را به محل درگيري رساند تا آن‌چه از دستش برمي‌آيد انجام دهد. در ميان جمعيت متوجه پيرزني گرديد که در تيررس تروريست‌ها قرار داشت و مي‌رفت تا به دست اين کوردلان به شهادت برسد. سعيد دست از جان شست و به کمک آن پيرزن شتافت که در راه هدف گلوله‌هاي مزدوران آمريکا قرار گرفت. گلوله سينه‌اش را شکافت و موجب قطع نخاعش شد. امت حزب‌الله و اورژانس پيکر مجروح او را به بيمارستان 17 شهريور رساندند و پزشکان براي نجات جان او که از کمر به پايين فلج شده بود مي‌کوشيدند، اما معالجات مؤثر واقع نشد و او پس از 9 روز در چهاردهم مهر 1360 در 25 سالگي جهان فاني را به سوي جهان باقي ترک گفت. پيکرش را در بهشت زهرا(س) قطعه 24 رديف 100 شماره 8 به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 12:30 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حسین سعادتی(حجت الاسلام)

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1335
محل تولد: ایران - خراسان - نیشابور تاریخ شهادت: 07/04/1360
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
حسین سعادتی در سال 1335 در یک خانواده روحانی در ابوسعدی نیشابور از توابع استان خراسان چشم به جهان گشود. او از همان آغاز جویای حقیقت بود و به علوم دینی علاقه خاصی داشت. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی وارد حوزه علمیه نیشابور شد تا روحش را از چشمه معارف اسلامی سیراب نماید. پس از دو سال تحصیل در آن جا در سال 1350 برای ادامه تحصیل عازم مشهد شد و سه سال بعد رهسپار قم گشت. سعادتی در طول سال های اقامت خویش در مشهد و قم علاوه بر تحصیل علوم دینی به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت و یک بار توسط مأموران دستگیر و مدتی زندانی شد. وی در مهرماه سال 1356 در تهران با دوشیزه ای مؤمن ازدواج کرد، که ثمره این ازدواج دو فرزند به نام های جابر و یاسر می باشند. او با حضور در کمیته استقبال از امام(ره) خدمات ارزنده ای را ارائه داد. پس از پیروزی انقلاب از سال 1358 در دفتر مرکزی حزب مشغول شد و به عنوان مسئول در بخش شهرستان ها خدمات شایسته ای را در زمینه آموزشی ارائه داد و با برگزاری کلاس های آموزشی برای طلبه های جوان آن ها را برای تبلیغ دین در شهرها و روستاها آماده نمود. حجة الاسلام سعادتی در دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه سال 1359 به همراه هیاتی عازم کشورهای مالزی و فیلیپین شد تا در آن جا به تبلیغ اسلام و معرفی انقلاب بپردازد. او که چیزی جز خدمت به اسلام برایش مطرح نبود سرانجام در شامگاه هفتم تیرماه سال 1360 در سن 25سالگی هنگامی که به علت علاقه شدیدی که به دکتر بهشتی داشت در اولین ردیف سالن اجتماعات و روبه روی دکتر بهشتی نشسته بود خصم کینه توز لذت لقاء را برایش به ارمغان آورد و او همراه دیگر تک سواران عاشق به دیدار معبود شتافت.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 17 مرداد 1394  ] [ 12:29 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 30 ] [ 31 ] [ 32 ] [ 33 ] [ 34 ] [ 35 ] [ 36 ] [ 37 ] [ 38 ] [ 39 ] [ > ]