دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

محمدعزیز ریاضی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1337
محل تولد: ایران - گیلان - شفت تاریخ شهادت: 15/07/1361
محل شهادت: شهرستان شفت طول مدت حیات: 24 سال
مزار شهید: شهرستان شفت، گلزار شهدا


زندگینامه
محمدعزیز در سال 1337 در شهر شفت (استان گیلان) پا به عرصه گیتی نهاد، تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش با موفقیت به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به شهرستان شفت رفت و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. در اواخر سال 1355 جهت اشتغال به تهران عزیمت کرد اما به علت فعالیت ها و مبارزات انقلابی اش از کار اخراج و به زادگاهش بازگشت. بعد از پیروزی انقلاب به مدت یک سال به شغل مقدس معلمی روی آورد و به تعلیم و تربیت دانش آموزان در مدارس شفت پرداخت و با تشکیل سپاه پاسداران به عضویت سپاه درآمد. در جریان مبارزه با ضدانقلاب در شهرستان آمل و شایستگی هایی که از خود نشان داد به سمت فرماندهی سپاه شفت منصوب گردید، ضد انقلاب از این سرباز عاشق روح الله (ره) همواره در وحشت بود و بغض فراوانی از او و هم سنگرانش داشت و سرانجام روز پانزدهم مهرماه سال 1361 او و تعدادی از یارانش را در سه راهی بازار جمعه هدف گلوله قرار داد و در سن 24 سالگی به شهادت رساند. مزار پاک او در گلزار شهدا شهرستان شفت قرار دارد.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:28 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حسین ریاضی شوفر

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1338
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 19/01/1361
محل شهادت: تهران_ میدان هفت تیر_ اول بزرگراه مدرس طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
حسین در سال 1338 در جنوب شهر تهران دیده به جهان هستی گشود. آموختن علم را در 7 سالگی آغاز کرد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را تا دوره ی دبیرستان ادامه داد. از آن جا که به ورزش باستانی علاقه داشت از کودکی همراه پدر به این مراکز رفت و درس مردانگی را از بزرگان آنان آموخت.
سال 1353 مدرسه را رها کرد و در یک کارخانه چوب بری استخدام شد و با تلاش کوشش فراوان توانست اندکی پس انداز کند و تشکیل خانواده دهد.
سه سال قبل از پیروزی انقلاب هیئتی به نام جانبازان حضرت مهدی(عج) تشکیل داد، در جریان مبارزات ملت مسلمان علیه استبداد در تسخیر پادگان ها نقش داشت.
پس از واژگونی بساط سلطنت به خدمت جمهوری اسلامی درآمد و علاوه بر پاسداری در مساجد به آموزش و تعلیم فنون نظامی نیز پرداخت. با شروع غائله گروهک های ضد انقلاب در کردستان راهی این منطقه شد و در کنار شهید چمران به مدت یک ماه در سردشت با دار و دسته های مزدور استکبار جهانی مبارزه کرد.
در بازگشت از کردستان به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در قسمت موتوری پادگان ولی عصر(عج) به خدمت مشغول شد.
در زمانی که خوانین مزدور بیگانه در فارس به شرارت پرداخته بودند و در هماهنگی کامل با ناوگان متجاوز آمریکا در دهانه خلیج فارس مقاصد شومی را دنبال می کردند. همراه با جمعی از برادران سپاه به فیروزآباد رفت و در آن جا به سهم خود برای خنثی کردن این توطئه فعالیتی شایسته نمود.
سپس به جبهه نبرد شتافت پس از بازگشت از جبهه، مأمور حفاظت از مقامات عالی رتبه وزارت امور خارجه گردید اما صبح روز پنج شنبه نوزدهم فروردین ماه سال 1361 ،7 نفر از منافقین در بزرگراه مدرس به ماشین معاون وزیر امور خارجه شلیک نمودند، حسین برای نجات آقای منصوری باشجاعت تمام به دفع حملات منافقین پرداخت و با مهارت خاصی ماشین را از تیررس این جنایت کاران خارج کرد و با خون خود ثابت کرد که سلاح و تجهیزات در مقابل اراده مردان خدا ذوب شدنی است. سرانجام حسین در سن 23 سالگی بر اثر اصابت گلوله به سینه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. از او 2 فرزند به یادگار مانده است.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:28 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

علی ره آموز

نام پدر: برات محمد تاریخ تولد: 10/06/1337
محل تولد: ایران - خراسان - بجنورد تاریخ شهادت: 08/07/1360
محل شهادت: بجنورد طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: گلزارشهدای انصارالحسین(ع)-قطعه1-خراسان


زندگینامه
علی ره آموز فرزند برات محمد در دهم شهریور ماه سال ۱۳۳۷ در شهرستان بجنورد به دنیا آمد. 
او در خانواده ای مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود و از همان کودکی مزه فقر را چشید. پدرش خدمتگزار جزئی در آموزش و پرورش بود. 
هنوز جوانی بیش نبود که پدر را از دست داد، در جوانی سرپرست یک خانواده ۶ نفره شد، اما او مصمم و با صلابت تلاش نمود، کار کرد و تحصیل نمود و موفق به اخذ دیپلم شد و در یکی از روستاهای شهرستان بجنورد به شغل شریف آموزگاری پرداخت. در دوران انقلاب شکوهمند اسلامی همه شاهد تلاش و فعالیت چشمگیر علی از جمله پخش اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام (ره) بودند. پخش کتاب، حتی با وجود فقر مالی که داشت با هزینه خود کتاب و نوارهای انقلابی را تهیه نموده و به رایگان در اختیار شیفتگان انقلاب اسلامی قرار می داد. 
او سراسر وجودش عشق به اسلام و انقلاب بود. از همان آغاز خدمت به هر روستایی که می رفت مردم روستا را شیفته اخلاق و برخورد اسلامی خود می نمود و اسوه ای می شد برای نوجوانان و مردم روستا و همه افراد او را دوست می داشتند. 
در شروع جنگ تحمیلی جزء اولین نفراتی بود که عازم جبهه های نبرد شد و عاشقانه جنگید. وجودش سراپا شور و خدمت به اسلام بود. بعد از مدتی پیکار با خصم زبون به بجنورد بازگشت و در پشت جبهه به آموزش و هدایت نوجوانان و جوانان عاشق جهت دفاع از مرزهای میهن اسلامی پرداخت. ماه رمضان با دهان روزه به آموزش های سخت نظامی می پرداخت و همه روزه مسافت شهر تا محل خدمت را پیاده طی می نمود تا به آموزش و سازماندهی مردم و نیروهای بسیجی جهت اعزام به جبهه ها بپردازد. دوستانش شاهد تقسیم غذا توسط او بین مستضعفین شهر بودند، او به راستی خدمتگزار محرومین بود، چون خود درد کشیده و محروم بود و دشمن و خصم نابکار که نمی توانست شاهد این رشادت ها باشد، ناجوانمردانه با هدف قرار دادن قلبش، او را در نیمروز هشتم مهر ماه سال ۱۳۶۰ در بجنورد در سن 23 سالگی به شهادت رساندند. 
مزار پاکش در گلزار شهدای انصارالحسین(ع) قرار دارد.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:28 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سیداحمد روغنی نیری

نام پدر: سیدعلی تاریخ تولد: 10/04/1328
محل تولد: ایران - یزد - یزد تاریخ شهادت: 06/07/1361
محل شهادت: بیمارستان-تهران طول مدت حیات: 33 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف75-شماره3-تهران


زندگینامه
سیداحمد در دهمین روز از تیر ماه سال ۱۳۲۸ در خانواده ای مذهبی و متدین در یکی از روستاهای یزد به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در یکی از روستاهای اطراف یزد طی نمود. خردسال بود که پدرش را از دست داد و مجبور شد همراه مادرش به تهران عزیمت کند. در تهران به شغل های گوناگون منجمله کارگری در شرکت ژنرال تایر پرداخت. 
پس از انقلاب در پاسداری از دست آوردهای انقلاب تلاش گسترده ای نمود. 
صبح روز دوم مهر برای دیدار یکی از اقوامش که از جبهه برگشته بود از منزل خارج می شود و پس از آن به نماز جمعه می رود بعد از پایان نماز به همراه تعدادی از نمازگذاران با وانت به منزل برمی گردند که در حوالی میدان قزوین مورد حمله دو نفر از تروریست های منافق قرار می گیرند. تروریست ها با رگبار مسلسل به اتومبیل حمله می کنند و می کوشند با پرتاب بمب اتومبیل را منفجر کنند که ناکام می مانند. در اثر این جنایت آن ها مجروح و به بیمارستان منتقل می شوند. پزشکان در جهت نجات او به معالجه می پردازند لیکن به دلیل جراحات بسیار موفق نمی شوند و او در ششم مهر ۱۳۶۱ در تهران در سن 33 سالگی به شهادت می رسد. 
مزار پاکش در بهشت زهرا(س) قرار دارد. از وی پنج فرزند به یادگار مانده است. 

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:28 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شمس الله رنجبر

نام پدر: ولی الله تاریخ تولد: 01/10/1327
محل تولد: ایران - مرکزی - اراک تاریخ شهادت: 13/06/1361
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 34 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف57-شماره8-تهران


زندگینامه
شمس الله اول دی ماه سال ۱۳۲۷ در یکی از روستاهای اراک در خانواده ای مذهبی و متدین به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند سپس جهت یافتن کار راهی تهران شد و در سنین نوجوانی در تهران مشغول به کار شد.
نوزده ساله بود که پدر و مادرش را به فاصله یک سال از دست داد و مسئولیت خانوادگی سنگین تری بر دوش نهاده شد. در این زمان برادران و خواهرانش را به تهران آورد تا از نزدیک سرپرستی آنان را بر عهده بگیرد. ضرورت امرار معاش وی را به مکانهای مختلف کشاند. چند سالی را در مغازه های مختلف مشغول به کار شد و در سال ۱۳۵۲ در هتل مشغول به کار شد. 
در سال ۱۳۶۱ از هتل استعفا داد و به استخدام مغاره رنگ فروشی درآمد و جهت تامین منافع خانواده چهار نفره اش به کار پرداخت. در حین جنگ تحمیلی یکبار داوطلبانه عازم جبهه شد. 
صبح روز شنبه طبق معمول در مغازه مشغول کار بود که دو نفر از تروریست های منافق جهت ترور صاحب مغازه وارد می شوند و با قصد این جنایت به سوی صاحب مغازه نشانه می روند.
وی که شاهد این عمل بود، بیش از این تحمل را جایز نمی شمارد و با دست خالی به تروریست های مسلح حمله ور می شود و آنان را از ارتکاب این جنایت باز می دارد. تروریست ها که در رسیدن به مقصود شوم خود ناکام مانده بودند سلاح را به سمت او می گیرند و با شلیک گلوله وی را به شهادت می رسانند. 
شمس الله در روز 13 شهریور ماه سال 1361 در سن 34 سالگی در تهران به شهادت رسید و در بهشت زهرا(س) قطعه 26- ردیف 57- شماره 8 آرام گرفت. 
از او 3 فرزند به یادگار ماند. 

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

مهرداد روان مهر

نام پدر: مجید تاریخ تولد: 04/03/1339
محل تولد: - تاریخ شهادت: 24/06/1360
محل شهادت: سه راه جمهوری-تهران طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف95-شماره6-تهران


زندگینامه
مهرداد روان مهر در چهارم خرداد ماه 1339 به دنیا آمد. وی دارای تحصیلات متوسطه و پاسدار بود. مهرداد مجرد، و در تهران سکونت داشت. وی سرانجام در بیست و چهارم شهریور ماه 1360 در سه راه جمهوری تهران توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق مورد سوء قصد واقع شد و در سن 21 سالگی جان سپرد.
مزار پاکش در بهشت زهرا(س) واقع می باشد. 

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

محمد رواقی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1328
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد تاریخ شهادت: 07/04/1360
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 32 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
محمد رواقی در سال 1328 در شهر مشهد دیده به جهان گشود. آموختن علم را در سن 7 سالگی آغاز کرد. در سال 1349 بعد از اخذ مدرک دیپلم به مدرسه ی عالی بازرگانی راه یافت، در همین زمان انجمن اسلامی دانشجویان را به راه انداخت. او در طول چهار سال تحصیل در مدرسه ی بازرگانی و به عنوان برپاکننده ی اعتصابات و تظاهرات ضدرژیم شناخته شد و بارها شکنجه گشت به طوری که بر اثر ضربات وارده شنوائی او دچار اختلال گردید. بعد از اخذ مدرک کارشناسی خدمت نظام وظیفه را آغاز کرد. آن جا نیز به عنوان مسلمانی آگاه رسالت اسلامی خود را دنبال کرد. رواقی بعد از اتمام این دوره در کفش ملی ایران به کار پرداخت. تا این که به آمریکا رفت و بعد از اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته ی مدیریت بازرگانی از دانشگاه ایالتی ادموند آمریکا به ایران بازگشت. پس از پیروزی انقلاب به عنوان عضو هیئت مدیره شرکت فرش ایران معرفی شد. چندی بعد او را به سمت مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره منصوب کردند. رواقی برای یافتن شغل جهت اشتغال برادران و خواهران جنگ زده معلول تحت پوشش مؤسسات خیریه ای که سرپرستی آنان را به عهده داشتند، تلاش کرد و سرانجام در هفتم تیرماه سال 1360 در سن 32 سالگی در ساختمان حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار بمب به شهادت رسید.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

بیژن رودکی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1334
محل تولد: ایران - فارس - شیراز تاریخ شهادت: 09/03/1379
محل شهادت: روستای آب پخش برازجان طول مدت حیات: 45 سال
مزار شهید: شیراز


زندگینامه
عبدالله(1) رودکی در سال 1334 در شیراز و در جوار مرقد «سید علاءالدین حسین» در میان خانواده ای متدین بدنیا آمد او از همان دوران کودکی با توجه به روحیه ظلم ستیزی که داشت به جریان مبارزات وارد شد و همزمان تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و در سن 20 سالگی در شرکت گاز مشغول بکار شد. رودکی در پخش اعلامیه های امام، سازماندهی راهپیمایی و توجیه جوانان نقش مؤثری داشت که به همین دلیل چندین بار از طرف شهربانی تحت تعقیب قرار گرفت. وی با علاقه زیاد به ورزش ، توانست 3 سال متوالی مقام قهرمانی رشته «بوکس» کشور را کسب کرده و چندین عنوان قهرمانی در رشته کشتی بدست آورد . ایشان در سال 1375 ازدواج کرد و در سال 1359 به خیل سبزپوشان سپاه پاسداران شیراز پیوست. با شروع جنگ تحمیلی به همراه اولین گروه اعزامی به جبهه رفته، در عملیات ثامن الائمه شرکت کرد و در همان عملیات مجروح شد. وی در عملیاتهای مختلف با سمت فرمانده گردان حضور یافته و سپس به زیارت خانه خدا در سال 1362 مشرف شد. در شکل گیری گردانهای غواص لشکر 19 فجر و همچنین تشکیل قرارگاه نوح نبی (علیه السلام) نقش مؤثری ایفا نمود. او علاوه بر آموزش نیروها، خود در طراحی و اجرای عملیات حاضر می شد. رودکی در شناسایی منطقه عملیاتی والفجر 8 رشادتهای زیادی از خود نشان داد و با تشکیل نیروی دریایی سپاه همواره به عنوان یکی از فرماندهان عملیاتی مناطق دریایی سپاه در شکل گیری و بکارگیری استراتژی قایقهای تند رو و مین گذاری های دریایی نقش کلیدی داشت، در کلیه عملیاتهای دریایی شرکت کرد، با وجود مجروحیت از قسمتهای مختلف به ویژه مجروحیت شیمیایی و شرایط سخت جسمی ، روح بلند و متعهدش او را همیشه در صحنه حاضر می ساخت و با 89 ماه سابقه حضور در جبهه ، پس از جنگ نیز در کاربردی کردن تکنولوژی و صنایع نظامی و در توانمند سازی تسلیحاتی نیروها کوشا بود. وی به قصد دفاع از مسلمانان جهان به جمع «حزب الله» لبنان پیوست. توان بالای او در رزم دریایی، غواصی، موشک اندازی و تسلط بر زبان عربی، او را در جایگاه یکی از مربیان آموزشی حزب الله لبنان قرار داد. نقش رودکی به گونه ای بود که صهیونیست ها بارها در صدد ترور ایشان برآمدند ولی هر بار در این امر ناکام ماندند. سردار رودکی با عشق به اهل بیت, از طبع هنری در زمینه های شعر، خط، نقاشی و مقاله نویسی نیز برخوردار بود . او که آرزوی شهادت را از سالهای جنگ در قفس تنگ جسمانی اش جای داده بود سرانجام چند روز پس از پیروزی لبنان هنگامی که برای معارفه فرمانده جدید نیروی دریایی استان بوشهر به این استان سفر کرده و در منزل یکی از بستگان در روستای «آب پخش» براز جان از توابع شهرستان دشتستان میهمان بود، زمانی که منادی قدسی اذن ورود به جمع نمازگزاران را از گلبانک آسمان ندا داد، عبدالله در کمال بندگی در حالیکه وضو می گرفت مورد اصابت گلوله تفنگ شکاری محمد انصاری یکی از ایادی منافقین قرار گرفت و در 45 سالگی این چنین نام دریادار دوم پاسدار عبدالله رودکی در تاریخ 9/3/1379 در صحیفه شهادت به ثبت رسید.
1- نام اصلی ایشان بیژن بود و شهید آیت الله دستغیب نام عبدالله را برایش برگزید.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

مصطفی رفعتی پورشمس

نام پدر: سیدحسین تاریخ تولد: - / - /1327
محل تولد: ایران - اصفهان - اصفهان تاریخ شهادت: 13/03/1361
محل شهادت: خیابان استادمعین_ کوچه نورافشان طول مدت حیات: 34 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)


زندگینامه
روحانی سیدمصطفی رفعتی پور (شمس) فرزند سیدحسین، در یازدهم اسفندماه 1327 در خانواده ای اصیل و روحانی در شهر اصفهان متولد شد. در سن پنج سالگی به دبستان راه یافت و پس از پایان دوره ابتدایی در سن یازده سالگی به فراگیری علوم و ادبیات عرب پرداخت. با استعداد سرشار و پشتکار و علاقه فراوان به زودی مراحل اولیه را پشت سر گذاشت، به طوری که در سن چهارده سالگی کتاب سیوطی را مباحثه کرد. وی در سال 1341 به همراه پدر ارجمندش به عتبات عالیات مشرف شد و در نجف اشرف در محضر آیت الله شاهرودی به لباس مقدس روحانی ملبس گردید. پس از چهار ماه اقامت در عراق، به اصفهان بازگشت و با جدیت در مدرسه علمیه صدر ادامه تحصیل داد. وی در آن زمان علی رغم همه فشارها و تمسخرها و سختی ها از ادامه تحصیلات حوزوی دلسرد نشد و در پاسخ یاوه گویان اعلام کرد: اگر مرا هم بکشند دست از تحصیل معارف اسلامی و این لباس مقدس برنخواهم داشت. در اوایل سال 1342 به مشهد مقدس عزیمت کرد و پس از زیارت بارگاه ملکوتی ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا (ع) با امام و مقتدای خود تجدید میثاق کرد و با روحیه ای صد چندان به کسب معنویت و علوم دینی همت گماشت. او عالمی دلسوز برای جامعه مسلمین و مؤدب به آداب دین و با محبت بود. از نظر استعداد، فهم و هوش و تعهد به اسلام در دستورات دینی، مردی کم نظیر بود و دروسش را نزد اساتید متعدد کامل کرد. سپس شرایع و معالم و شرح لمعه و قوانین را به ترتیب نزد علماء گرانقدر تلمیذ کرد و رسائل و قسمتی از کفایه الصلوه را نزد مرحوم آیت الله حاج رضا همدانی در اصفهان فراگرفت. شهید شمس هم زمان با فراگیری علوم حوزوی در کلاس های شبانه دبیرستان نیز شرکت مرد و با موفقیت به اخذ دیپلم نایل آمد. وی در ایام تحصیل به تبلیغات و نشر فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) در روشنگری و بیدارسازی مردم به معنویت و متون اسلامی و مسائل و احکام مبادرت ورزید و در اصفهان امام جماعت مساجد سرطاوه و حاج سیدمصطفی خمینی را به عهده گرفت.
وی در سال 1346 با خانواده ای اصیل وصلت کرد و ثمره این ازدواج دو فرزند دختر و یک فرزند پسر می باشد. 
در سال 1355 همراه با خانواده عازم تهران شد و از محضر آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی بهره گرفت و خارج کفایه را نزد ایشان تلمیذ کرد. وی در کنار آیت الله ایروانی و دیگر روحانیون مبارز، برای سرنگونی رژیم منحوس پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی به مبارزه و فعالیت پرداخت که یکی از روحانیون متخصص دانشگاه تهران به شمار می آمد. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی از سوی نماینده حضرت امام (ره) معاونت کمیته انقلاب اسلامی منطقه ی 12 تهران را پذیرفت و در مسجد طلیعه میدان گمرک، به عنوان امام جماعت در سازماندهی بسیج و نشر و تبلیغ دستورات اسلام اهتمام ورزید. 
شمس در مهرماه 1360 برای صدور انقلاب و تبلیغات برون مرزی همراه با هیأتی از نمایندگان امام (ره) به حج مشرف شدند. پس از مراجعت از حج مسئولیت دایره سیاسی عقیدتی پلیس راه را پذیرفت و در ارتقاء سطح آگاهی مذهبی و سیاسی پلیس راه سخت کوشش کرد. او معتقد بود: باید نیروهای اصیل و مکتبی را بازشناخت و بر اساس تقوا و تعهدی که دارند برای آن ها ارزش قائل شد و تا جایی که ممکن است از طرد و نفی کسانی که زمینه ای برای ساخته شدن دارند، پرهیز کرد. 
با توجه به مسئولیتش به اکثر نقاط کشور و مراکز پلیس راه سفر کرد و در دفع نقایص و کمبودها تا سر حد امکان کوشش کرد. وی پس از فتح خرمشهر برای بازگشایی راه خرمشهر و سرکشی به جبهه های نبرد حق علیه باطل به جنوب کشور عزیمت کرد. پس از بازگشت از جبهه، در روز پنج شنبه سیزدهم خرداد ماه سال 1361 هنگام بازگشت از دایره سیاسی عقیدتی و قرارگاه مرکزی پلیس راه در نزدیکی مسجد محل، در سن 34 سالگی توسط منافقین کوردل هدف آتش کینه و خصم آنان قرار گرفت و به فیض عظمای شهادت نایل آمد و پیکر مطهرش در گلزار بهشت زهرا (س) آرام گرفت. 
روحش شاد و راهش گرامی باد.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:24 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

مرتضی رفیعی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1337
محل تولد: ایران - اصفهان - اصفهان تاریخ شهادت: 16/09/1360
محل شهادت: فولادشهر اصفهان طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
مرتضی در سال 1337 در جمع گرم و صمیمی خانواده در شهر زیبای اصفهان به دنیا آمد. از همان کودکی به مجالس اهل بیت و جلسات مذهبی علاقه خاصی داشت. در روزهای پر التهاب انقلاب با شرکت در مجامع فقهی مبارزه با رژیم و فعالیت هایی مانند پخش کردن اعلامیه های امام (ره) و .... به مبارزه پرداخت. پس از پیروزی انقلاب و با تشکیل سپاه پاسداران به خیل سبزپوشان سپاهی پیوست و خدمت عاشقانه خود را آغاز نمود. او که همواره در برخورد با ضد انقلاب و منافقین مهارت خاصی از خود نشان می داد، داوطلبانه و با اصرار زیاد برای پاکسازی به سوی منطقه درود لرستان شتافت و طی 2 ماموریت، کار خود را به بهترین شکل از نظر پاکسازی و تبلیغات اسلامی انجام داد. بعد از آن مرتضی در اکثر عملیات های کردستان به طور فعال شرکت داشت و پس از به پایان رسیدن این ماموریت به اصفهان بازگشت و عاشقانه برای پاسداری و حفاظت از بیت پیرو مقتدایش امام عازم شد. مرتضی علاقه وافری به انقلاب و خدمتگزاران آن داشت و شهادت یاران با وفای امامT بهشتی و رجایی و با هنر و همرزمانشان او را در غم و اندوهی عظیم فرود برد. او همیشه این جمله امام را تکرار می کرد که :«اسلام بدون روحانیت مانند کشور بدون طبیب است». 
به نماز جمعه ارادت خاصی داشت و همیشه در آن شرکت می کرد و به اطرافیان نیز توصیه شرکت در این فریضه عبادی سیاسی را می نمود. با شروع جنگ تحمیلی، مرتضی به آموزش برادران بسیجی جهت اعزام به جبهه روی آورد و پس از آن در اوج فعالیت های گروهک منافقین ضد خلق به صف همرزمانش در شاخه عملیات مربوط به دستگیری و مبارزه با این عناصر استکبار پیوست و در کشف لانه های فساد و دستگیری عوامل مفسد نقش به سزایی داشت . سرانجام ضدانقلاب که تاب تحمل این نیروی فداکار انقلاب اسلامی را نداشت در آذرماه سال 1360 در پی تعقیب وی در فولادشهر اصفهان، او را هدف گلوله قرار دادند و سرانجام روح عاشق این پاسدار راه حق در سن 23 سالگی به ملکوت اعلی پیوست.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:24 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 30 ] [ 31 ] [ 32 ] [ 33 ] [ 34 ] [ 35 ] [ 36 ] [ 37 ] [ 38 ] [ 39 ] [ > ]