دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

محمدعلی رستمی

نام پدر: علی اصغر تاریخ تولد: - / - /1309
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 19/01/1361
محل شهادت: خیابان جمهوری طول مدت حیات: 52 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
در سال 1309 در یکی از روستاهای اطراف تهران چشم به جهان گشود و خواندن و نوشتن را در زادگاهش آموخت. تا 25 سالگی در روستای محل تولدش به کشاورزی و پارچه فروشی اشتغال داشت. در این سن به تهران عزیمت نمود و مغازه بزازی کوچکی دائر کرد و شرافتمندانه به کسب و کار مشغول گشت و با تلاش و پشتکاری پیگیرانه به زندگیش سرو سامانی بخشید. مسلمانی ساده و با تقوا بود و از کمک به همنوعان و به خصوص خانواده های محتاج دریغ نداشت و به شعائر مذهبی احترام می گذاشت و از درآمدی که از راه حلال به دست نیامده باشد به شدت پرهیز می کرد.
چه در دوران اوج گیری نهضت اسلامی و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در حد توان و قدرت خود در راهپیمائی ها و مراسم عبادی و سیاسی شرکت می کرد و از انقلاب و ولایت فقیه و حاکمیت اسلام طرفداری می نمود. نسبت به انجام تکالیف شرعی مقید بود و از پرداخت وجوه شرعیه نیز غافل نمی ماند و در کسب نیز جانب عدالت و انصاف را رعایت می کرد و از گران فروشی و احتکار شدیداً بیزار بود. برای فرزندانش پدری مهربان و برای همسرش شوهری شایسته و برای صنف پارچه فروشان، عضوی صادق و متقی بود. رستمی در روز نوزدهم فروردین ماه سال 1361 هنگام رفتن به دفتر اتحادیه صنف پارچه فروشان در خیابان جمهوری هدف رگبار اسلحه منافقینی قرار گرفت که قصد تصرف دفتر روزنامه صبح آزادگان را داشتند. محمدعلی در سن 52 سالگی به شهادت رسید از او 2 فرزند به یادگار مانده است.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:20 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

صید رستم نادی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1348
محل تولد: ایران - ایلام - مهران - سرنی تاریخ شهادت: 01/12/1379
محل شهادت: ایلام طول مدت حیات: 31 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
رستم در سال 1348 در روستای سرنی از توابع بخش صالح آباد از شهرستان مهران در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود و زندگی سخت و پرفراز و نشیب عشایری را در کنار پدر و به عنوان بازوی او در کارهای کشاورزی و دامداری به شمار می رفت. تحصیلات ابتدایی را در روستای محل سکونت به پایان رسانده و برای ادامه ی تحصیل راهی شهرستان ایلام شد. دوران متوسطه را به پایان نرسانده بود که جنگ تحمیلی آغاز و عشق به اسلام و جهاد فی سبیل الله او را به سمت جبهه های حق علیه باطل کشاند تا به خیل عظیم رزمندگان مخلص بپیوندد. 
با رشادت و شجاعتی کم نظیر یکی از نیروهای بسیجی موفق در لشکر یازده امیرالمومنین (ع) شناخته شد. برای ادامه ی خدمت در سال 1366 به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. با جانفشانی های کم نظیر بارها تا مرز شهادت پیش رفت و سرانجام در نبردی تاریخی و جانانه در روزهای واپسین جنگ تحمیلی چشم راست خویش را تقدیم حضرت دوست نمود و به درجه ی رفیع جانبازی نایل آمد. بعد از فارغ شدن جهاد نسبی از جهاد اصغر، تحصیلات خویش را مجدداً ادامه و با تکمیل دوران متوسطه دانشگاه موفق به اخذ مدرک لیسانس در رشته ی مدیریت شد. 
در پست های مختلف انجام وظیفه و آخرین بار به عنوان جانشین فرماندهی سپاه حفاظت فرودگاه شهدای ایلام خدمت نمود و سرانجام در غروب خونین اول اسفندماه سال 1379 در سنّ 31 سالگی به آرزوی دیرینه ی خود رسید و در هماوردی کم نظیر در مصاف با دشمنان خدا و خلق ( منافقین کوردل ) در منطقه ی ایلام روح ملکوتی اش به ملکوت اعلی پیوست. 
روحش شاد و یادش گرامی باد. 

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:20 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

قلی رستم زاده(حجت الاسلام)

نام پدر: طهار تاریخ تولد: 01/03/1325
محل تولد: ایران - آذربایجان غربی تاریخ شهادت: 24/08/1359
محل شهادت: پیرانشهر طول مدت حیات: 34 سال
مزار شهید: گلزارشهدای روستای فرخ زاد-آذربایجان غربی


زندگینامه
حجت الاسلام قلی رستم زاده در اول خرداد ماه سال 1325 در استان آذربایجان غربی به دنیا آمد. وی دارای تحصیلات ابتدایی و کارمند بود. ایشان متاهل، دارای یک فرزند، و در ارومیه سکونت داشت. وی سرانجام در بیست و چهار آبان ماه سال 1359 در جاده پیرانشهر توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق مورد سوء قصد واقع شد و در سن 34 سالگی به شهادت رسید.
مزار پاک و مطهرش در گلزار شهدای روستای فرخ زاد قرار دارد.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:20 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

محمدرضا رستم پور

نام پدر: رشیدآقا تاریخ تولد: 03/04/1298
محل تولد: ایران - کردستان تاریخ شهادت: 01/09/1361
محل شهادت: بانه طول مدت حیات: 63 سال
مزار شهید: گلزارشهدای روستای زرواوعلیا-کردستان


زندگینامه
محمدرضا در 3 تیر ماه سال 1298 در کردستان به دنیا آمد و با قدوم مبارکش چشم و چراغ خانه شد. 
علاقه پدر و مادرش به وی بر آن شد تا الفبای کودکی را با محبت به ائمه اطهار (ع) آموخته و درس مردانگی را پیشه راه خویش سازد. با شروع حرکت‌هاي انقلابي مردم غيور ايران به جرگه یاران امام خمینی (ره) پیوست و در پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسزایی داشت. 
پس از مدتی جنگ از سوی عراق به کشور عزیزمان تحمیل شد؛ او نیز به منظور پاسداری از کیان ایران اسلامی به عنوان بسیجی از مرزهای کشور عزیزمان دفاع کرد. 
در این میان گروهک‌های تروریستی منافقین که طی اعمال جنایتکارانه خود هیچ برگی از تقویم انقلاب اسلامی را از ترور مردم بی گناه خالی نگذاشته بودند در تاریخ 1 آذر ماه سال 1361 در منطقه بانه طی عملیات مسلحانه وی را در سن 63 سالگی به شهادت رساندند. 
پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای روستای زرواوعلیا واقع در بانه کردستان به خاک سپرده شد.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:20 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سیدفخرالدین رحیمی(حجت الاسلام)

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1323
محل تولد: ایران - لرستان - خرم آباد تاریخ شهادت: 07/04/1360
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 36 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
سید فخرالدین رحیمی در سال 1323 در شهر خرم آباد در یک خانواده متدین و روحانی پا به عرصه هستی نهاد. پدر بزرگوارش حجةالاسلام سید علی اکبر رحیمی از علمای بزرگ خرم آباد بود.دوران کودکی را در همان شهر و در کنار پدر و مادر بزرگوارش سپری نمود و پس از خاتمه دوران دبستان تحت تکلف برادر بزرگوارش قرار گرفت و از آن جایی که ایشان جهت آموختن علوم دینی به قم مشرف شده بودند با ایشان به قم آمدند و دوران تحصیل در علوم دینی را آغاز نمودند.
تحصیلات خود را تا دوره سطح نزد اساتید حوزه علمیه ادامه داد. در سال 1342 با وقوع ماجرای مدرسه فیضیه ایشان نیز وارد مبارزات انقلابی بر علیه رژیم پهلوی شدند.درحالی که مشغول چسباندن اعلامیه ای از حضرت امام (ره)بر روی دیوار بودند توسط مأموران ساواک دستگیر و به 6 ماه زندان محکوم شدند.پس از رهایی از زندان به شهر خرم آباد برگشته و پایگاه مبارزاتی خود را در مسجدی به نام علوی ساماندهی کردند که فعالیت های انقلابی و ارشاد جوانان را در آن انجام می دادند. پس از دومین تبعید حضرت امام (ره) به علت کندن تابلوهای خیابان ششم بهمن و گذاردن تابلوی خیابان علوی به جای آن به 6 ماه زندان محکوم گردید و بار سوم محکومیت ایشان به علت افشاگری های خانواده پهلوی صورت گرفت که این بار نیز به 6 ماه زندان محکوم گردید و دو ماه آن را در شهر خرم آباد و در زندان شهربانی و چهار ماه دیگر را در زندان کمیته مشترک (ضد خرابکاری) و در زندان انفرادی توأم با شکنجه های غیر قابل تحمل سپری کردند. 
بعد از آزادی از زندان ممنوع المنبر شد و از آن جایی که عشق به آگاهی تعالیم دینی و اسلامی تمام وجود او را احاطه کرده بود جهت ترویج دین و آگاهی دادن به مردم مسلمان به دهات اطراف خرم آباد و محل سکونت عشایر غیور لرستان رفت و این مردم محروم و ستمدیده را با ظلم پهلوی آشنا ساخت و آن ها را تشویق به مبارزه علیه رژیم منفور پهلوی کرد. پس از آگاهی ساواک به سرعت به زندان منتقل گردید و پس از مدتی به ایرانشهر تبعید شده و در آن جا با حاج سید علی خامنه ای (رهبر معظم انقلاب) ملاقات نمود و پس از مدته ا هم منزلی با ایشان در جهت فعال شدن مبارزات انقلابی گام های مؤثری را بر داشت که این همکاری سبب شد ساواک این دو نفر را از هم جدا کند، پس از آن فخرالدین رحیمی به شهر اقلید فارس تبعید گشت .سپس به خرم آباد سفر کرد و رهبری مردم را در اجتماعات به عهده گرفت.هم زمان با حمله شبانه به خانه علمای خرم آباد برادر بزرگ ایشان به همراه چند تن از جوانان پر شور محل او را فراری دادند و به مدت چند هفته به صورت مخفیانه دریکی از دهات اطراف خرم آباد و برادر بزرگ ایشان به همراه چند تن از جوانان پر شور محل او را فراری داده و به مدت چند هفته به صورت مخفیانه در یکی از دهات اطراف خرم آباد پنهان کردند.
سید فخر الدین رحیمی با پیروزی انقلاب اسلامی مبارزات خود را ادامه داد و پس از پیروزی انقلاب کمیته ای در مسجد علوی تشکیل داد تا بتوانند اهداف انقلاب را دنبال کنند.ایشان به زبان عربی تسلط کامل داشتند و تألیفاتی از خود بر جای نهادند. این شهید بزرگوار در سن 36 سالگی به نمایندگی مردم ملاوی در مجلس شورای اسلامی انتخاب گردید و به عضویت در کمیسیون طرح های انقلاب درآمد و بارها در میادین نبرد حق علیه باطل حاضر شد و سرانجام این روحانی فداکار در جریان انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در تاریخ 7/4/1360به درجه رفیع شهادت نایل گردید.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:15 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

محمود رحیمی شهسواری

نام پدر: - تاریخ تولد: 01/03/1334
محل تولد: ایران - خوزستان - خرمشهر تاریخ شهادت: 20/12/1358
محل شهادت: خانه جوان خرمشهر طول مدت حیات: 24 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
روز اول خرداد ماه سال 1334 خرمشهر میزبان کودکی به نام محمود بود. او در سایه ی پدری فرزانه پرورش یافت و نزد مادر با معارف دین اسلام آشنا گشت . 
7 سال بیشتر نداشت که همراه کودکان هم سال خود به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک دیپلم در رشته ی کمک های اولیه تحصیل نمود. علاقه ی وافر او به مردم باعث گردید تا با جان و دل در کمیته ی امداد مشغول به کار شود. محمود خدمات شایانی به مردم و اجتماع خود کرد.
برای نجات مردم زلزله زده ی طبس یک ماه دور ازخانواده ی خود به سربرد. سرانجام در تاریخ بیستم اسفندماه سال 1358 در سن 24 سالگی در هنگام آماده سازی مجلس سخنرانی خانم طالقانی در خانه جوان خرمشهر بر اثر بمب گذاری منافقین به لقاء الله دست یافت.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:15 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

صفر رحیم نژادفرد

نام پدر: خان علی تاریخ تولد: 07/04/1340
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 01/06/1363
محل شهادت: میدان راه آهن-تهران طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه27-ردیف45-شماره5-تهران


زندگینامه
صفر رحيم‌نژادفرد در هفتم تير 1340 در تهران متولد شد. چهار ساله بود که پدرش را از دست داد. وي توانست با تحصيل هم‌زمان به کار نيز مشغول شود ولي بعد از مدتي تحصيلات متوسطه را ناتمام گذاشت. از نوجواني براي نماز و روزه و فراگيري احکام شرکت در محافل مذهبي و عزاداري خامس آل‌عبا(ع) اهميت خاصي قايل بود. 
او در زمان حرکت‌هاي مردمي عليه رژيم منحوس پهلوي به پخش اعلاميه و شرکت در تظاهرات و راهپيمايي‌ها شرکت مي‌کرد. توسط مزدوران رژيم دستگير شد و مدتي تحت نظر قرار گرفت. او علاقه وافري در خدمت کردن به مردم محروم و مستضعف داشت و ارتباطات خود را با برادران حزب‌اللهي حفظ مي‌کرد. 
با شروع جنگ تحميلي بارها در جمع رزمندگان کفرستيز و مدافعان ميهن اسلامي قرار گرفت و در سال 1362 براي مبارزه با اخلالگران اقتصادي به دادستاني انقلاب اسلامي واحد ويژه امور صنفي پيوست و خدمت شاياني کرد. 
در بحبوحه دفاع مقدس زماني که سرسپردگان دشمن در پشت نقاب حمايت از خلق به منظور تضعيف روحيه امت حزب‌الله و ايجاد رعب و وحشت دست به ترور و بمب‌گذاري در اماکن عمومي زدند و مردم بي‌گناه را به خاک و خون کشيدند. او در فاجعه بمب‌گذاري در اول شهريور 1363 در ميدان راه‌آهن تهران به شهادت رسيد و هم‌چو پرنده‌اي عاشق با بال‌هاي خونين پرکشيد و در 23 سالگي به آرزوي ديرينه خود رسيد. پيکر پاکش را در بهشت زهرا(س) قطعه 27 رديف 45 شماره 5 به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:15 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

توحید رزمجومین

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1330
محل تولد: - تاریخ شهادت: 07/04/1360
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 30 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
توحید در سال 1330 پا بر خاک نهاد و آغازین روزهای حیاتش را در دامان پاک مادری فداکار گذراند؛ 6 ساله بود که به مدرسه رفت. سال اول دبیرستان به علت مشکلات مالی ترک تحصیل نمود و دو سال در یک خیاطی مشغول به کار شد. اما بار دیگر تصمیم گرفت آموختن را ادامه دهد. لذا سال اول دبیرستان را متفرقه امتحان داد و حدود دو سال دیگر را شبانه به پایان رساند، در زمان تحصیل در دبیرستان مروی با افراد مذهبی و انقلابی آشنا شد و در سال 1345 بعد از آشنایی با ،"هادی غفاری "در "مسجد الهادی" فعالیت های مذهبی و سیاسی خود را آغاز نمود. بعد از اخذ مدرک دیپلم به انستیتو تکنولوژی تهران راه یافت؛ یکسال بعد به مدت 6 ماه در زندان قصر به جرم فعالیت سیاسی زندانی شد و بعد از آزادی و اتمام تحصیل در انستیتو به دانشکده تکنیکوم تهران راه یافت. او ضمن تحصیل در شرکت ساراول با عنوان سرپرست کارگاه مشغول کار شد و در سال 1354 با مدرک کاردانی فارغ التحصیل گشت. در سال 1356 بعد از اخذ مدرک کارشناسی رشته صنایع (مکانیک) به خدمت سربازی رفت و دولت به خاطر سابقه فعالیت های سیاسی او، با درجه سرباز صفر او را به چهل دختر تبعید کرد. با شنیدن خبرتاریخی امام (ره) مبنی بر فرار سربازان از آن جا گریخت و بعد از پیروزی انقلاب با درجه ستوان دومی به پادگان بازگشت. در این زمان نیز با بحث و جدل در مقابل گروهک ها از انقلاب دفاع نمود تا آن جا که کمونیست ها قصد به شهادت رساندن ایشان را داشتند. در اردیبهشت ماه سال 1358 بعد از اتمام خدمت نظام وظیفه به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد و در واحد کارگری 5 الی 6 ماه خدمت کرد و شوراهای اسلامی را تأسیس نمود. اواخر سال 1358 به اصرار کارگران شرکت ساراول مدیریت داخلی این مجموعه را پذیرفت و با سعی و تلاش این شرکت را ملی اعلام کرد. چندی بعد سرپرست شورای اسلامی و ریاست انجمن اسلامی کارخانه را بر عهده گرفت. در سال 1359 از طرف سازمان صنایع ملی با سمت عضویت هیئت مدیره گروه صنعتی ملی مشغول به کار گشت و چند روز بعد به وسیله گروهک ها گروگان گرفته شد. توحید با تلاش نیروهای سپاه و کمیته آزاد شد و سرانجام در تاریخ 7/4/1360 در سن 30 سالگی به علت انفجار بمب در ساختمان حزب جمهوری اسلامی عاشقانه به شهادت رسید.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:15 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

علی رضا رحیمی صفت

نام پدر: احمد تاریخ تولد: 05/10/1336
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 14/02/1361
محل شهادت: خیابان استادمطهری-تهران طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف127-شماره2-تهران


زندگینامه
علی رضا در پنجم دی ماه سال 1336 در خانواده اي متدین در تهران دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایي و متوسطه خود را با موفقیت به پایان رساند و مدرك دیپلم خود را گرفت.
پس از پایان تحصیلات متوسطه قصد ادامه تحصیل در خارج از كشور را داشت لیكن ترجیح داد نخست خدمت سربازي اش را تمام كند. اتمام دوره سربازي مصادف با اوج گیري انقلاب شكوهمند اسلامي گردید و تحت تاثیرآن زندگي وي مسیري دیگري یافت. 
پس از پیروزي انقلاب فعالیت هاي خود را در كمیته امداد امام و صندوق قرض الحسنه متمركز كرد. صبح ها در صندوق تعاوني صنفي و عصرها در كمیته امداد امام كار مي كرد. او تمام توان خود را صرف خدمت به مردم مي كرد. در اولین سالگرد پیروزي انقلاب كه در باشگاه افسران ارتش برگزار شد وي مجري برنامه ها بود. در سال هاي بعد نیز مهماندار خانواده معظم شهدا و مجروحین بود و این وظیفه را به بهترین وجه به انجام مي رساند. در كاروان هاي حج از سال 1358 تا 1360 فعالیتي چشمگیر داشت و در سال 1360 افتخار خدمت به جانبازان انقلاب را در این سفر الهي به عهد داشت. پس از شروع جنگ تحمیلي بارها جهت رساندن وسایل پزشكي، بردن آمبولانس و دارو به جبهه هاي غرب و جنوب عزیمت نمود. 
در روز چهاردهم اردیبهشت 1361 چند تن از تروریست هاي مسلح جهت قتل عام كاركنان صندوق قرض الحسنه واقع در خیابان استاد مطهري به این مكان حمله ور مي شوند. تروریست ها به قصد گلوله باران كردن پس از جمع آوري كاركنان صندوق در یكي از اتاق ها آن ها را به رگبار گلوله می بندند که در این جنایت هولناك 5 تن از كارمندان را به شهادت مي رسانند كه علی رضا هم یكي از شهدا بود که در سن 25 سالگی به شهادت رسید.
پیکر پاک و مطهرش را در بهشت زهرا(س) به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:15 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

علی رحمانی

نام پدر: خداداد تاریخ تولد: 22/04/1331
محل تولد: ایران - همدان - تویسرکان تاریخ شهادت: 21/02/1361
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 30 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف18-شماره48-تهران


زندگینامه
علی در بیست و دوم تیر ماه سال ۱۳۳۱ در خانواده مستضعف در شهرستان تویسرکان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را تا کلاس ششم در زادگاهش گذراند. اما به سبب تنگدستی مالی بیش از این نتوانست به تحصیل ادامه دهد و در جستجوی کار راهی تهران شد. پس از ورود به تهران در میدان امام حسین (ع) به کار دست فروشی پرداخت. با مشقت تمام علی رغم تمام مشکلات توانست زندگی محقری را تشکیل دهد. با اوج گیری انقلاب اسلامی در صفوف مقدم انقلاب قرار گرفت. 
در روزهای تاریخ ساز ۲۱ و ۲۲ بهمن حماسه ای از شور و ایمان آفرید. به هنگام بازگشت پیروزمندانه حضرت امام خمینی (ره) به همراه سایر برادرانش مسئولیت انتظامات بهشت زهرا را بر عهده گرفت. 
پس از پیروزی انقلاب به منظور حراست از ثمرات خون شهیدان به کمیته های انقلاب اسلامی پیوست. 
به دنبال آغاز جنگ تحمیلی اگرچه مشتاق آن بود که به خط مقدم نبرد علیه متجاوزین بعثی برود لیکن به حکم وظیفه ای که بر عهده اش گذاشته بودند از طریق کمیته مستقر در دادگستری مسئولیت رسیدگی به شهدای جنگ تحمیلی در پزشکی قانونی را بر عهده گرفت و در این سمت نیز همچون گذشته منشاء خدمات شایسته ای به خانواده معظم شهدا گردید. او علاوه بر خدمت در کمیته های انقلاب اسلامی با شرکت در مسجد الزهرا(س) مسئولیت شورای محل و مساجد اسلام آباد و افسریه را نیز بر عهده داشت و در جهت رفاه مستضعفان محل خدمات ارزنده ای را انجام می داد. از دیگر خدماتی که او عهده دار شد مسئولیت کمیته ۱۳ آبان بود که در این سمت نیز مبارزی پیگیر با سوداگران مرگ و قاچاقچیان بین المللی و عوامل استکبار جهانی بود. او از مال دنیا برای خود هیچ نمی خواست زیرا آن گونه می زیست که شایسته یک مسلمان واقعی بود و تا پایان عمر محقر و ساده زیست. 
در روز بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۶۱ که طبق معمول برای خدمت عازم انجام وظیفه بود به اعتبار لباسی که بر تن داشت مورد شناسایی سه نفر از تروریست های منافق قرار گرفت. تروریست هایی که خود را به عنوان اعضای سپاه معرفی کرده بودند پس از متوقف کردن موتور سیکلت علی و بازرسی بدنی، بیرحمانه وی را آماج گلوله های مسلسل قرار دادند و از صحنه گریختند.
مزار پاک و مطهر علی 30 ساله در بهشت زهرا (س) واقع می باشد. از وی سه فرزند به یادگار مانده است.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 10 مرداد 1394  ] [ 6:14 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 30 ] [ 31 ] [ 32 ] [ 33 ] [ 34 ] [ 35 ] [ 36 ] [ 37 ] [ 38 ] [ 39 ] [ > ]