دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

محمد حبیب الله زاده

نام پدر: قدیر تاریخ تولد: 18/07/1344
محل تولد: ایران - آذربایجان شرقی - عجب شير تاریخ شهادت: 15/02/1361
محل شهادت: آریاشهر-تهران طول مدت حیات: 17 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف43-شماره46-تهران


زندگینامه
محمد در هجدهم مهرماه سال ۱۳۴۴ در خانواده ای مذهبی و مستضعف در عجب شیر آذربایجان شرقی به دنیا آمد. خانواده اش پس از مدتی به خاطر شرایط سخت زندگی به تهران عزیمت نمودند و در محله نجف آباد ساکن شدند. دوره ی ابتدایی را با موفقیت گذراند و در دوره راهنمایی با همکاری دوستانش کتابخانه ای در مسجد محل تأسیس نمودند.
در روزهای تاریخ ساز ۲۱ و۲۲ بهمن 13۵۷ در تسخیر مراکز انتظامی رژیم شاه نقش فعال و مؤثری داشت. اکثر اوقات خود را به پاسداری می گذراند. علاقه اش در راه اهداف مقدس انقلاب به قدری بود که علاوه بر تحصیل و فعالیت در انجمن اسلامی مدرسه و همچنین بسیج مستضعفین در بخش فرهنگی جهادسازندگی منطقه نیز به کار مشغول شد و شب ها تا دیر وقت به انجام وظایف متعدد و سنگین می پرداخت و زندگی اش را یکسره در خدمت انقلاب قرار داده بود.
تروریست های منافق در روز پانزدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ به محل جهادسازندگی واقع در منطقه آریاشهر-تهران حمله کردند و به این بهانه که از اعضا کمیته هستند و برای بازرسی محل آمده اند به ساختمان وارد شدند و سه تن از جهادگران راه خدا محمد حبیب الله زاده، علی اصغر رحیمی اصل و عنایت الله طباطبایی را آماج گلوله ها خود ساختند و سپس پیکرهای پاک این شهیدان را با بمب منفجر کردند و عاقبت نیز برای نشان دادن اوج شقاوت و ددمنشی اهل نفاق، ساختمان را به آتش کشیده و ضمن سوزاندن کتبی چون قرآن و نهج البلاعه متواری شدند.
محمد در سن 17 سالگی به شهادت رسید و مزار پاکش در بهشت زهرا(س) واقع می باشد.

 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 8 مرداد 1394  ] [ 6:46 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

جلیل حبیبی سفیدی سرا

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1336
محل تولد: - تاریخ شهادت: - / - /1357
محل شهادت: تبریز طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
جلیل در سال 1336 در آغوش پر مهر مادر جای گرفت و از او فرامین دین اسلام را آموخت. هنوز کودکی بیش نبود که عشق اهل بیت (ع) در جانش ریشه کرد و او را با فرهنگ ایثار آشنا ساخت.
حبیبی سفیدی سرا کم کم به خیل کثیر یاوران امام (ره) پیوست و سلاح بر دوش به جنگ با متجاوزین عراقی پرداخت. وی سرانجام در سال 1357 در حالی که 21 سال داشت از خاک تبریز بر اثر ترور منافقان کوردل به ملکوت آسمان پر کشید.

 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 8 مرداد 1394  ] [ 6:46 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سیدصادق حبیب زاده کوزانی

نام پدر: سیدمرتضی تاریخ تولد: 02/03/1323
محل تولد: ایران - گیلان - شفت - کوزان تاریخ شهادت: 10/06/1360
محل شهادت: مقابل مسجدنقره دشت-رشت طول مدت حیات: 37 سال
مزار شهید: گلزارشهدای رشت-گیلان


زندگینامه
سیدصادق حبیب زاده کوزانی در دومین روز از خرداد ماه سال ۱۳۲۳ در خانواده ای متدین و سادات و روحانی در روستای کوزان شهر شفت دیده به جهان گشود، سیدصادق از همان دوران کودکی به اتفاق خانواده به شهر رشت نقل مکان کردند و در محله چمارسرا اقامت گزیدند. وی پس اتمام دوره ابتدایی وارد حوزه علمیه گردید و یک سال پس از آن راهی مشهد مقدس شدند و مدت ۴ سال برای کسب علم و فضیلت و دروس حوزوی در مشهدالرضا اقامت داشتند و سال آخر اقامت ایشان مصادف شد با قیام خونین ۱۵ خرداد سال 13۴۲ به رهبری حضرت امام خمینی (ره) که در این سال همانند دیگر طلبه ها ایشان هم دستگیر می شود. او در سال 1342 ازدواج نمود و حاصل این پیوند مقدس ۵ فرزند پسر است که از ایشان به یادگار ماند. 
حبیب زاده علاوه بر ادامه تحصیل نزد اساتید برجسته و فراگیری علوم دینی، خود هم در دبیرستان های رشت به مدت ۱۳ سال سابقه تدریس(فقه) داشت و علاوه بر آن به عده ای از طلاب جوان تدریس دروس حوزوی می نمود. وی از سال 1356 و 1357 که با اوج گیری انقلاب اسلامی همراه بود، فعالیت وسیعی را آغاز نمود و ایشان یکی از روحانیون برجسته استان به شمار می رفت و برای برپایی کلاس های قرآن و مسائل دینی و حتی حل مشکلات مردم به خصوص جوانان تلاشی مضاعف داشت. 
سرانجام در 10 شهریور 1360 در مسجد کاسه فروشان رشت منبر و مجلسی برای شهیدان باهنر و رجایی با سخنرانی ایشان برپا بود که پس از اتمام آن مراسم معنوی به سوی مسجد نقره دشت که امام جماعت مسجد بود و برای اقامه نماز جماعت به طرف مسجد در حرکت بود، که در نزدیکی مسجد توسط منافقین کوردل مورد ترور قرار می گیرد و توسط منافقین با شلیک تیر در ناحیه قلب مظلومانه در سن 37 سالگی به مقام شهادت نائل می شود. پیکر پاکش در گلزار شهدای رشت به خاک سپرده شد.

 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 8 مرداد 1394  ] [ 6:46 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ابوالفضل حاج رضایی حلوایی

نام پدر: حبیب تاریخ تولد: 28/06/1338
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 18/06/1360
محل شهادت: خیابان آذربایجان-بین خوش و رودکی-تهران طول مدت حیات: 22 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف93-شماره37-تهران


زندگینامه
حاج‌رضايي‌حلوايي در روز 28 شهريور 1338 در يکي از محلات فقيرنشين تهران در خانواده‌اي مذهبي به دنيا آمد. در هفت سالگي پا به دبستان گذاشت و ده ساله بود که با شرکت در جلسات قرآن با کلام‌الله پيوند گرفت و اين پيوند مقدس تا لحظه شهادت استوار و مستحکم باقي ماند. در سيزده سالگي مطالعه کتب سياسي _ مذهبي را آغاز کرد و با اعلاميه‌هاي حضرت امام و نوارهاي ايشان آشنا شد و نور حق در چشمانش درخشيدن گرفت و مسير زندگيش جلايي ديگر گرفت. 
تحصيلات دبيرستاني را در دبيرستان نقش‌جهان شروع کرد و در تمام طول تحصيل شاگردي کوشا و ممتاز بود. در سال سوم دبيرستان به سبب علاقه فراواني که به اسلام و کسب علوم و معارف اسلامي داشت ضمن مشورت با خانواده تصميم گرفت تا پس از اخذ ديپلم متوسطه به حوزه علميه قم وارد شود و لباس مقدس روحانيت را بر تن کند. 
در زندگي روزمره، انساني قانع و سخت‌کوش بود. براي استراحت از رختخواب استفاده نمي‌کرد و مي‌گفت بايد بدنم را براي سختي‌هاي آينده آماده کنم و از اسراف به شدت پرهيز مي‌نمود. 
هم زمان با اوج‌گيري انقلاب اسلامي در راهپيمايي‌ها حضوري فعال و سازنده داشت و به ويژه در مبارزاتي که از مسجد اميرالمؤمنين منشاء مي‌گرفت نقشي شايسته ايفا مي‌نمود. در تحصن پرشکوه روحانيون در دانشگاه تهران حضور داشت و در يوم‌الله 17 شهريور، در ميدان شهدا به نيت شهادت سينه‌اش را سپر گلوله‌هاي مزدوران گارد سلطنتي کرد. در شب‌هاي حکومت نظامي به اتفاق برادرش مواد منفجره تهيه کرده بود با عمال رژيم شاه مبارزه مسلحانه مي‌کرد و براي پيروزي انقلاب اسلامي مي‌کوشيد. 
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در کميته انقلاب اسلامي به خدمت مشغول شد و حراست از ثمره خون شهيدان را بر عهده گرفت و سپس به خدمت سربازي اعزام گرديد. هشت ماه قبل از اتمام خدمت سربازي به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست و به فعاليت‌هاي خود در اين لباس مقدس ادامه داد. در منزل اوقات خود را اکثراً به مطالعه کتب سياسي _ مذهبي مي‌گذراند و اطرافيان را نيز ارشاد مي‌نمود. با لبيک به پيام آيت‌الله‌العظمي منتظري مراسم ازدواجش را به سادگي برگزار کرد و روي کيک عروسي‌اش آيه شريفه "کلوا و اشربوا و لاتسرفوا" را نوشت. 
با شروع جنگ تحميلي در جهت دفاع از کيان اسلام به جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل عزيمت نمود و پس از طي دوره آموزشي سلاح‌هاي سنگين، مدت يک ماه در جبهه آبادان با متجاوزين بعثي مبارزه نمود. علاقه‌اي وافر به حضرت امام و روحانيت داشت و در اکثر نمازهاي جمعه و دعاهاي کميل شرکت مي‌جست و در حالت نماز از خود بي‌خود مي‌شد و هميشه سفارش مي‌کرد که "اميدوارم نماز را به پا داريد، نه اين که فقط بخوانيد." 
عاشقان شهادت عاقبت معشوق را در آغوش خواهند کشيد و ابوالفضل نيز عاشقي شوريده بود. شب قبل از شهادت خواب ديد که شهيد خواهد شد و همان روز به برادرش گفت: "من امروز ديگر برنمي‌گردم." و اين گفته‌اي بود که تحقق پذيرفت. در 18 شهريور 1360، منافقين کوردل به منظور ايجاد رعب و وحشت و خارج کردن امت حزب‌الله از صحنه مبارزه با استکبار جهاني و عوامل داخليش دست به اغتشاش مسلحانه زدند و در اين توطئه شوم جمعي از مردم خداجو را به خاک و خون کشاندند. ابوالفضل حاج‌رضايي در زمره اين مردم بود. منافقين سينه ستبر او را آماج گلوله‌هاي آمريکايي خود ساختند تا مگر شعله حق را خاموش سازند و به اهداف پليدشان دست يابند. او در خيابان آذربايجان تهران بين خوش و رودکي به شهادت رسيد. 
پيکر شهيد 22 ساله را در بهشت زهرا(س) قطعه 24 رديف 93 شماره 37 به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 8 مرداد 1394  ] [ 6:45 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

محسن حاجی هاشم

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1327
محل تولد: ایران - تهران - تهران - کن تاریخ شهادت: 25/12/1363
محل شهادت: دانشگاه تهران طول مدت حیات: 36 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
در سال 1327 در خانواده ای مذهبی و کشاورزی در قریه ی کن فرزندی دیده به جهان گشود و نامش را "محسن" گذاشتند.
پس از گذشت 7 سال وارد دبستان گردید و دوره ی ابتدایی را با موفقیت به پایان رسانید و برای ادامه ی تحصیل پا به دبیرستان گذاشت. پس از شش سال از دبیرستان دکتر هوشیار تهران فارغ التحصیل و در سال 1347 به استخدام نیروی هوایی درآمد.
پس از گذراندن دوره ی آموزشی برای طی دوره ی تخصصی راهی آمریکا شد و پس از اتمام دوره به ایران بازگشت. هم چنان که در دوران اقامت در ایران در انجام فرایض دینی قصوری به خود راه نمی داد، درین کشور خارجی هم که مهد بی بند و باری بود از انجام این امور مهم دست بر نمی داشت. 
در سال 1351 ازدواج نمود که حاصل این پیوند الهی سه فرزند گردید. حاجی هاشم در طول زندگی پر بار خود همیشه رفتارش با والدین و همسر و دوستان و آشنایان بسیار مطلوب بود. در محیط کار انسانی تلاشگر و مقاوم بود و یکی از متخصصین ورزیده ی اسلحه هواپیما به شمار می رفت. در سال 1355 به عنوان استاد اسلحه هواپیما در فرماندهی آموزش ها مشغول انجام وظیفه گردید و پس از مدتی جزو استادان نمونه در سال 1356 معرفی و مورد تشویق قرار گرفت. در سال 1356-1357 جزو افرادی بود که در حد نهایت مخالفت خود را با رژیم ستم شاهی ابراز و در اعتصابات، تحریم صبحگاه، اعتصاب غذا در نیروی هوایی و خصوصاً در کنار امت حزب الله در راهپیمایی های میلیونی شرکت و جزو بیعت کنندگان با امام امت در روز تاریخی 19 بهمن 1357 بود. 
در طی روزهای پرجوش و خروش انقلاب در تمام سنگرها حاضر و بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران سه سال از آخرین سال های پر بار زندگی خود را به عنوان رئیس هیئت مقدماتی مرکز آموزش نگهداری هواپیما سپری کرد. طبق معمول همه هفته در روز جمعه 24 ر 12 ر 3 با عبادتگاه همیشگی و میعادگاه عاشقان الله دانشگاه تهران رفت و دست آمریکا از آستین منافقین برای چندمین بار بیرون آمد و با انفجار بمب ایشان مجروح گردید و در سنّ 36 سالگی در تاریخ 25/12/1363 به لقاءالله پیوست. 
روحش شادو راهش پررهرو باد. 

 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 8 مرداد 1394  ] [ 6:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

رشید حاج آغمیونی

نام پدر: محمد تاریخ تولد: - /06/1344
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 03/06/1361
محل شهادت: نارمک_ سه راه گلستان طول مدت حیات: 17 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
در شهریور 1344 در تهران به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه ی خواجه نصیرالدین طوسی به پایان رساند و در محیط گرم خانواده با تعالیم عالیه ی اسلام آشنایی پیدا کرد به طوری که در هفت سالگی قرآن و نماز را خیلی خوب می خواند. در مدرسه دانش آموزی کنجکاو و جستجوگر بود و با تیزهوشی همه ی مسایل را به دقت فرا می گرفت و هم چنین نسبت به دیگران رفتاری آمیخته با مهربانی و عطوفت داشت و این خصوصیت برجسته در تمام طول عمر کوتاه اما پربارش با وی همراه بود. 
در انقلاب اسلامی ایران هم چون دیگر جوانان متعهّد و مومن فعالانه شرکت داشت و چه در تظاهرات و راهپیمایی ها و چه در پخش اعلامیه و درگیری شبانه با مزدوران گارد، حضوری خلاق داشت و در میان امواج خروشان امت شهیدپرور آبدیده تر گردید. فعالیت مبارزاتی خود را پس از پیروزی انقلاب اسلامی با پیوستن به بسیج مستضعفین، ابعادی نوین بخشید و دوره ی آموزش نظامی بسیج را در اردوگاه شهید باهنر به پایان رساند. روزها در کلاس درس حاضر می گشت و شب ها در مسجد امام رضا (ع) به پاسداری از انقلاب می پرداخت و از این فعالیت شبانه روزی به هیچ وجه احساس کوچک ترین خستگی نمی نمود. در مراسم عبادی سیاسی نمازجمعه حضور دایم داشت و در اکثر مواقع نمازهای یومیه را به جماعت می خواند و در دعاهای کمیل، عاشقانه با پروردگارش راز و نیاز می کرد. به سالار شهیدان کربلا، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) ارادتی و عشقی عجیب داشت. 
پس از چندی جزو نیروهای ذخیره ی کمیته انقلاب اسلامی به همکاری با این نهاد مردمی پرداخت و فعالیت خود در مبارزه با ضد انقلاب، فحشا و منکرات ادامه داد. آن قدر شیفته ی خدمت به اسلام بود که حرفه ی مورد علاقه اش، تراشکاری را رها و به صورت تمام وقت به خدمت کمیته ی انقلاب اسلامی درآمد و لباس مقدس پاسداری را بر تن کرد تا در اقتدا به مولایش حسین (ع) به پیشواز مرگی سرخ بشتابد. 
در شامگاه روز سوم شهریور 1361 صدای رگبار مسلسلی سکوت ملکوتی قبل از اذان مغرب را در هم شکست و دست آمریکا از آستین تروریست های منافق خارج شد تا جنایتی دیگر شکل گیرد. دو نفر از تروریست های منافق برای خوش خدمتی به ابرقدرت های شرق و غرب در آن ساعت روحانی، آغمیونی و برادر جلیل کریمی، اعضای کمیته ی انقلاب اسلامی منطقه ی 5 را در حالی که در سه راه گلستان عازم مأموریت بودند، هدف گلوله قرار می دهند و پس از فرار از صحنه ی این جنایت ددمنشانه، پیکرهای غرقه به خون این عزیزان را بر جا می گذارند. 
رشید در سنّ 17 سالگی بر اثر اصابت گلوله به سینه، صورت و دست به آسمان بیکران شهادت بال گشود. 

 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 8 مرداد 1394  ] [ 6:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

مهدی حاجیان مقدم

نام پدر: - تاریخ تولد: 23/04/1333
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 07/04/1360
محل شهادت: حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 27 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
مهدی روز بیست و سوم تیر ماه سال 1333 در محله ی خانی آباد تهران، در شرایطی چشم به جهان گشود که پدرش همراه دیگر فدا ئیان اسلام، نواب صفوی را در مبارزه علیه رژیم سفاک پهلوی یاری می کرد و در دامان مادری پرورش یافت که هیچگاه بی وضو به او شیر نمی داد. در سال 1351 پس از تحصیل در دبیرستان «دارالفنون» موفق به اخذ دیپلم شد سپس به دانشکده ی مدیریت اقتصاد کرج وارد شد و در خلال این سال ها ذهن حساس و پرسشگر او توسط پدرش با منابع اصیل اسلامی آشنا گردید. مهدی درسال 1355 برای ادامه ی تحصیل عازم آمریکا شد و در شهرهای مختلف آن کشور فعالیت های مبارزاتی خود را که در زمان دانشجویی آغاز کرده بود، به صورت منسجم و منظم ادامه داد. او پس از کسب مدرک دکترای مدیریت مهندسی تحت تعقیب قرار گرفت و به شهری در مکزیک سفر کرد و در این مدت سرخ پوستان ستمدیده و آزادی خواه آن سرزمین را یاری نمود و آنان را با چهره ی حقیقی اسلام آشنا کرد. سرانجام در اردیبهشت ماه سال 1359 به وطن بازگشت و خدمات خود را در نهادهای انقلابی آغاز نمود. وی با عضویت در ستاد هماهنگی کمک به مناطق جنگ زده ، عضویت در ستاد بسیج اقتصادی و همکاری با دفتر طرح ها و بررسی ها ی نخست وزیر به انقلاب خدمات شایان توجهی ارائه داد. حاجیان دوره ی کلاس های آموزش سفارت و کارداری را برای اعزام به خارج از کشور از طرف وزارت امور خارجه گذراند.
او سرانجام در حالی که مسئولیت آموزش واحد مهندسین حزب جمهوری اسلامی را عهده دار بود در روز هفتم تیر ماه سال 1360 بند از پای برید و خود را به جوار معشوق رسانید و همراه 71 تن دیگر از یاران صدیق اسلام در سن 27 سالگی به لقاءالله پیوست.

 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 8 مرداد 1394  ] [ 6:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حسین حاجی زاده

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - / -
محل تولد: - تاریخ شهادت: 27/03/1364
محل شهادت: تاکستان-قزوین طول مدت حیات: -
مزار شهید: -


زندگینامه
حسین حاجی زاده یکی از نیروهای متعهد به نظام مقدس جمهوری اسلامی بودند، که در تاریخ 27 خرداد ماه سال 1364 هنگام صرف سحری در محل کارشان در تاکستان قزوین، توسط فردی از عوامل نفوذی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با رگبار گلوله به شهادت می رسند. 

 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 8 مرداد 1394  ] [ 6:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

اصغر حاتمی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1316
محل تولد: - تاریخ شهادت: - /06/1360
محل شهادت: اتاق جنگ_ لشکر28 کردستان طول مدت حیات: 44 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
اصغر در سال 1316 متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهرستان ملایر گذراند. پس از اخذ دیپلم از طریق کنکور وارد دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش شد و در شهرهای مختلف به خدمت مشغول شد. در دوران انقلاب جز اولین افسرانی بود که وفاداری خود را به امام و انقلاب اعلام کرد. در سال 1358 به دستور سرلشکر شهید فلاحی به کردستان اعزام شد و در آرام کردن کردستان نقش مؤثری داشت، سپس به حکم فرماندهی کل نیروهای مسلح به عنوان فرماندهی ستاد پشتیبانی لشگر 28 کردستان منصوب شد و سرانجام در شهریور ماه سال 1360 در اثر انفجار بمب منافقین در اتاق جنگ این لشگردر سن 44 سالگی به شهادت نائل گردید.

 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 8 مرداد 1394  ] [ 6:41 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

رضا حاتمی

نام پدر: محمود تاریخ تولد: 15/12/1344
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 18/06/1360
محل شهادت: نارمک-تهران طول مدت حیات: 16 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف93-شماره47-تهران


زندگینامه
رضا حاتمي در پانزدهم اسفند 1344 در تهران ديده به جهان گشود. از اوان طفوليت روحي لطيف و سرشار از محبت داشت. علاقه‌اي شديد نسبت به اسلام ابراز مي‌کرد. از کودکي در کلاس‌هاي قرآن مسجد امام حسن(ع) شرکت مي‌کرد و به سبب شور و شوق و علاقه‌اي که نسبت به فراگيري قرآن از خود نشان مي‌داد بارها مورد تشويق قرار گرفت و چند جلد کلام‌الله مجيد و مفاتيح‌الجنان جايزه گرفت. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را با موفقيت به پايان رساند و سپس به هنرستان صنعتي راه يافت و يکي از شاگردان ممتاز آن گرديد و هم‌چنين به عنوان يکي از اعضاء فعال انجمن اسلامي هنرستان فعاليت مي‌نمود. 
در دوران اوج‌گيري انقلاب اسلامي، رضا يکي از پيشگامان صفوف تظاهرات و راهپيمايي‌ها بود و به خصوص در روزهاي خون و شهادت، 21 و 22 بهمن، با ساختن کوکتل و رساندن آن به سنگرهاي رزمندگان اسلام با نيروي کفر مبارزه کرد و سهمي شايسته در پيروزي انقلاب بر عهده گرفت. 
پس از پيروزي انقلاب و تأسيس حزب جمهوري اسلامي به اين حزب پيوست و با شرکت در کلاس‌هاي مختلف آن به خودسازي پرداخت و در عين حال در جهت تحقق اهداف والايش در بخش دانش‌آموزي حزب شرکت جست. 
پس از فرمان تاريخي امام امت مبني بر تشکيل ارتش بيست ميليوني در اويل دي ماه 1359 به بسيج مستضعفين ملحق گرديد و پس از مدتي نيز به عضويت ذخيره سپاه پاسداران درآمد و در کنار فعاليت‌هايش در کانون تبليغات اسلامي طه به کار گسترده فرهنگي _ عقيدتي پرداخت. مؤمن، پرهيزکار و صادق بود و همواره به کساني که شهد شهادت را نوشيده بودند غبطه مي‌خورد و آرزو داشت تا روزي اين سعادت نصيب او نيز شود. 
او سرانجام در هجدهم شهريور 1360 در حالي که در جريان حمله‌ي منافقين کوردل به قصر حزب جمهوري اسلامي در 30 متري نارمک تهران مشغول دفاع از اين قصر بود با 16 سال سن بر اثر اصابت گلوله به شکم و گردن به شهادت رسيد و در مزار شماره 47 در رديف 93 قطعه 24 بهشت زهرا(س) آرميد.

 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 8 مرداد 1394  ] [ 6:41 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 40 ] [ 41 ] [ 42 ] [ 43 ] [ 44 ] [ 45 ] [ 46 ] [ 47 ] [ 48 ] [ 49 ] [ > ]