دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

عبدالله نجف

نام پدر: علی تاریخ تولد: - / - /1341
محل تولد: ایران تاریخ شهادت: 19/06/1360
محل شهادت: بیمارستان خانواده (ارتش) طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
عبدالله نجف در سال 1341 در خانواده ای کارگر به دنیا آمد و در مدرسه های اقبال ولمیکی در خیابان ری مشغول تحصیل شد و تا سال چهارم متوسطه در رشته علوم تجربی دانش اندوخت. در زمان انقلاب فعالیت چشمگیری داشت و پس از انقلاب در کمیته مسجد «امام زمان (عج)» در خیابان ری فعالیت می کرد و در مسجد «دردشت» نیز فعالیت داشت و مشغول ارائه خدمات بود تا اینکه در مورخ 18/6/60 هنگام کمک به یکی از مجروحین که به دست منافقین وابسته و کوردل مجروح شده بود، در خیابان دانشگاه پلیس، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و پس از 24 ساعت در بیمارستان خانواده ارتش در سن 19 سالگی به مقام شهادت نایل آمد.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:21 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ماشاالله نجفی چیمه

نام پدر: حسن تاریخ تولد: 10/12/1314
محل تولد: ایران - اصفهان - نطنز - چیمه تاریخ شهادت: 25/03/1361
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 47 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف80-شماره42-تهران


زندگینامه
ماشاالله در دهم اسفند ماه سال ۱۳۱۴ در خانواده مذهبی در روستای چیمه از توابع شهرستان نطنز به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا آنجا که امکانات محدود زادگاهش اجازه می داد ادامه داد. در کنار تحصیل جهت کمک به خانواده به کار نیز مشغول بود. پس از ازدواج راهی تهران شد و در بانک کشاورزی استخدام گردید. کمک های فراوانی در جهت ایجاد و مرمت چندین مکان مذهبی نمود. علاوه بر مبارزات روزمره مردمی کمک های مادی بسیاری به مراکز مختلف انقلاب می کرد و می کوشید تا به سهم خود پیروزی انقلاب و تحقق اهداف آن را جامعه عمل پوشاند.
در روز بیست و پنج خرداد ماه سال 1361 در حالی که به همراه دو نفر از همکارانش مشغول مهیا کردن مقدمات سفر زائران بیت الله الحرام بود که دو نفر از منافقین تروریست به دفتر این عزیزان حمله کرده و در کمال شقاوت این مردان خدا را به رگبار می بندند و پس از به شهادت رساندن همه آنها ساختمان را منفجر می کنند. 
ماشاالله نجفی در تهران در سن 47 سالگی به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در بهشت زهرا(س) به خاک سپردند. از وی چهار فرزند به یادگار مانده است.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:21 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

محمدعلی نصرآبادی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1319
محل تولد: - تاریخ شهادت: 10/06/1361
محل شهادت: میدان توحید-تهران طول مدت حیات: 42 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
محمدعلی در سال 1319 در آغوش گرم خانواده اش جای گرفت و زندگی اش را آغاز نمود. 
وی پس از گذراندن دوران کودکی و نوجوانی، زمانی که در مناطق جنوب ایران، جنگ بر علیه نیروهای بعثی در حال انجام بود، در میدان توحید تهران در سن 42 سالگی توسط منافقین کوردل ترور شد و به فیض عظم شهادت نایل آمد.
این حادثه در تاریخ 10 شهریور ماه سال 1361 به وقوع پیوست و مادرش را عزادار او کرد.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:21 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

عباس علی ناطق نوری

نام پدر: ابوالقاسم تاریخ تولد: 05/05/1314
محل تولد: ایران - مازندران - نور - اوزکلا تاریخ شهادت: 07/04/1360
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 46 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
عباس علی ناطق نوری در تاریخ 5/5/1314 در روستای اوزکلا در شهرستان نور از توابع استان مازندران در خانواده ای متدین و روحانی پا به عرصه ی هستی نهاد. کودکی را در دامن پر مهر مادر و در سایه ی پدری بزرگوار به نام شیخ ابوالقاسم جمشیدی نوری معروف به ناطق نوری به شادابی و طراوات گذراند.
تا 9 سالگی در زادگاهش بود و پس از آن به همراه خانواده اش به تهران مهاجرت کرد. او بعد از مدتی به عللی مجبور به ترک تحصیل شد و به حرفه ی مکانیکی روی آورد ولی علاقه ی او به مطالعه و تحقیق و سخنرانی بزرگان او را بر آن داشت که با وجود کار و زحمت فراوان به فراگیری علم، خصوصاً دروس مذهبی و تحقیق در ادیان اسلام بپردازد. او با کوشش و تلاش فراوان توانست در مدت زمان کوتاهی سخنران و مدرس قرآن شود. او آنچنان ساده و عامیانه برای مردم خصوصاً کودکان و جوانان صحبت می کرد که آنان را به مذهب و دروس اسلامی علاقمند می ساخت.
وی در گروه های اسلامی نظیر هیأت مؤتلفه اسلامی که زیر نظر استاد مطهری و آیت الله بهشتی اداره می شد فعالیت می کرد. ایشان در زمان حکومت پهلوی تلاش بسیاری جهت تهیه ی بیسیم به منظور شنود مکالمات تلفنی شهربانی و نیروی انتظامی رژیم انجام داد. پس از قتل حسن علی منصور که گروهی از افراد مؤتلفه اسلامی دستگیر شدند ایشان با برگزاری جلسات به روشنگری اذهان مردم پرداخت و از همان سال تحت تعقیب ساواک قرار گرفت و به همین جهت مجبور شد با نام مستعار به مبارزه ادامه دهد. عاقبت ساواک دستور دستگیری او را صادر کرد و ایشان به زندان افتاد.
جوانانی که او تربیت کرد هسته ی گروهی به نام «فدایی اسلام» را تشکیل داده و در ارتباط با روحانیت و همکاری با گروه «فجر اسلام» به انتشار اعلامیه پرداختند. در سال 1357 این گروه شناسایی شده و ساواک به یکی از مخفی گاه ها و منزل شهید ناطق نوری حمله کرده و در این حمله عده ای از افراد گروه همراه با ایشان و فرزندشان دستگیر شدند و تا زمان حکومت دولت بختیار در زندان به سر بردند. اما در آن زمان ایشان همراه فرزندش موفق به فرار از زندان شد.
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی با کسب %67 از آراء مردم شهرستان نور به عنوان نماینده ی مردم نور در مجلس شورای اسلامی به فعالیت پرداخت. سرانجام در تاریخ هفتم تیرماه 1360 بر اثر بمب گذاری در ساختمان حزب جمهوری اسلامی توسط منافقین در سن 46 سالگی به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد. از این شهید بزرگواتر 5 فرزند به یادگار مانده است.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:21 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

رستم نادی

نام پدر: حسین علی تاریخ تولد: - / - /1348
محل تولد: - تاریخ شهادت: 01/12/1379
محل شهادت: ایلام طول مدت حیات: 31 سال
مزار شهید: گلزارشهدای صالح آبادفاز2-ایلام


زندگینامه
سال 1348 به دنیا آمد. پسر سوم خانواده ای پرجمعیت بود و پدر تنهایی از عهده مخارج خانه برنمی آمد و به ناچار رستم نیز از کودکی به یاری پدر شتافت و به همین خاطر خیلی زود بزرگ شد. 
با آغاز جنگ برادرانش در صف جهادگران قرار گرفتند و رستم بی تاب رفتن؛ اما حسین برادر بزرگش به همه سپرده بود، او را در بسیج ثبت نام نکنند؛ سال 1364 اهل خانه را تهدید کرد اگر حسین نگذارد عضو بسیج شود خانه را برای همیشه ترک می کند. بالاخره حسین رضایت داد به شرط آنکه به جبهه نرود. سرانجام در سال 1366 رستم لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن کرد و در یگان حفاظت مشغول خدمت شد تا از این طریق راهی دیار نور گردد. غافل از این که دوستان حسین سخت گیر تر از او مانع حضورش هستند لذا به ناچار با لباس شخصی به ایوان رفت و در جرگه نیروهای مردمی به سومار اعزام شد و با آرپی جی به شکار تانک مشغول شد. دقایقی بعد علمدار عطشان کربلا نذرش را پذیرفت و یک ترکش سربی چشم راست او را نشانه گرفت. بعد از انتقال به بیمارستان ایلام خانواده به ملاقاتش آمدند.
سال 1370 ازدواج کرد و خداوند دو گوهر نایاب را به او هدیه داد. 
با اتمام جنگ دوباره به میدان طلب دانش برمی گردد و موفق به گرفتن مدرک کارشناسی در رشته مدیریت می شود. 
به دلیل هم مرز بودن ایلام با عراق منافقین گاهی به ایلام می آمدند و با به شهادت رساندن تنی چند از شهروندان ایلامی سعی داشتند زهر نا امنی در منطقه بپاشند. سال 1378 منافقین چند تن از جوانان را در روستای چالسرا به شهادت رساندند. آن روز رستم در سمت جانشین حفاظت فرودگاه ایلام خدمت می کرد. سال بعد منافقین شبانه به شهر ریختند و مهدی درویشی یکی از جوانان را به شهادت رساندند. رستم دیگر تاب نیاورد به برادرش گفت:« اگر ما به وظیفه خودمان عمل کنیم آن ها نمی توانند به این راحتی بیایند و جوانی را در کنار خانه اش تکه تکه کنند ما نباید بخوابیم. باید دنبال آن ها بگردیم». آن شب تا صبح رستم و دیگر یلان این سرزمین آسمانی از شهر حفاظت کردند. 
صبح روز بعد دو تن از منافقین اطراف فرودگاه دیده شدند. 
نادی سلاح به دست به همراه برادرش و فرمانده حفاظت آن ها را تعقیب کردند. رستم یکی از آن ها را به هلاکت رساند و دیگری را مجروح ساخت. می خواست او را زنده دستگیر کند تا اطلاعاتی از او بگیرد اما موج انفجار نارنجک او را به هوا پرتاب کرد. منافق، خود را تله انفجاری کرده بود. 
رستم در آخرین لحظه پرواز کرد. کریمی بالای سر رستم رسید، اما تنها نگاه آخر رستم را دید و لبخندی که در یکم اسفند ماه سال 1379 در سن 31 سالگی برای همیشه خاموش شد. 
او یک سال قبل از آرزوی خود نوشته بود، اگر لطف خدا شامل حال این بنده حقیر شد و به شهادت رسیدم، بسیار خوشحال باشید که به هدف خود رسیده ام... 
پیکر پاکش را در گلزار شهدای صالح آباد ایلام به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:20 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حبیب الله مهمانچی

نام پدر: - تاریخ تولد: 11/05/1329
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 07/04/1360
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 31 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
روز یازدهم مردادماه سال 1329 بود، محله ی پامنار شهر قدیمی تهران حال و هوایی دیگر داشت. خانواده ی مهمانچی در انتظار تولد فرزند بودند و بالاخره صدای گریه ی نوزاد سکوت و اضطراب حاکم بر فضای خانه را شکست. مشاهده فقر و استبداد رژیم از همان آغاز کودکی حبیب الله را آزار می داد. او برای ریشه کن کردن فساد حاکم با تمام وجود به تحصیل پرداخت. یک سال پس از اخذ مدرک دیپلم به مدرسه ی عالی بازرگانی راه یافت و در رشته ی علوم بازرگانی درس خواند. با اخذ مدرک کارشناسی، راهی آمریکا شد و در دانشگاه ادموند شهر اکلاهما در رشته ی مدیریت بازرگانی با مدرک کارشناسی ارشد فارغ التحصیل گشت. مهمانچی در آن جا انجمن اسلامی شهر اکلاهما را به راه انداخت و با ترتیب دادن سخنرانی ها و سمینارها به حفظ جوانان پرداخت. کار طاقت فرسای شبانه روزی برای تأمین خرج تحصیلی، او را بر آن داشت تا تحصیلاتش را سریع تر به اتمام رساند. در سال 1355 به علت فعالیت های سیاسی خارج کشور و احتمال دستگیری به وطن بازگشت. در ایران نیز مأمورها مراقبش بودند. بعد از اتمام خدمت نظام وظیفه باوجودی که دولت کارهای زیادی به او پیشنهاد کرد اما او نپذیرفت و برای مدتی در یک شرکت خصوصی تأسیساتی و ...مشغول فعالیت شد. در اوایل سال 1357 گروه مترجمین خبرنگاران خارجی را تشکیل داد چرا که کانال های پخش خبر در دست رژیم پهلوی بود و اخبار مربوطه به جریانات انقلاب به وضوح پخش نمی شد. مهمانچی خبرنگاران خارجی را به مناطق فقیرنشین شهر می برد تا آنان با واقعیت ظلم حکومت آشنا گردند. چندی بعد پس از پیروزی انقلاب اسلامی بنا به دستور و پیشنهاد دولت انتقالی مأمور رسیدگی به وضع سفارتخانه های کشورهای خاور دور شد. وقتی با انبوهی از مدارک مبنی بر وابسته بودن کارکنان سفارتخانه های فوق به بیگانگان به کشور بازگشت، مسئولین ترتیب اثری ندادند. در تیرماه سال 1358 وارد بنیاد مستضعفان شد و در بخش صنعتی تجاری مشغول به کار گردید. سرپرستی تعدادی از شرکت های مصادره شده که صاحبان آن با مقادیر زیادی بدهی به خارج از کشور گریخته بودند به او واگذار شد. راه اندازی دوباره ی این شرکت ها در آن زمان سخت به نظر می رسید. بخصوص که ضدانقلاب با به اعتصاب کشاندن کارگران اوضاع را بدتر می کردند. چند ماه بدون دریافت حقوق در این سمت کار کرد. در آبان ماه سال 1358 با اشغال لانه ی جاسوسی آمریکا به ترجمه ی مدارک به دست آمده پرداخت.
بعد از تشکیل دولت شهید رجائی با سمت معاون پارلمانی و هماهنگی وزارت کار به خدمت مشغول گردید و سرانجام در تاریخ 1360/4/7در 31 سالگی در ساختمان حزب جمهوری اسلامی، انفجار بمب منافقین او و هفتاد و دو تن از یاران امام (ره) را به خاک و خون کشید.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:10 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سیدمحسن میرشریفی

نام پدر: رضا تاریخ تولد: 26/08/1335
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 13/04/1361
محل شهادت: رسالت طول مدت حیات: 26 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
سیدمحسن در تاریخ 26/8/1335 در تهران دیده به جهان هستی گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان رساند. سال 1356 به استخدام نیروی هوایی ارتش درآمد و در قسمت لجستیک به فعالیت پرداخت.
با دیدن اولین طلیعه های انقلاب به صفوف امت حزب ا... پیوست و علی رغم این که به سبب شغلش از محدودیت های فراوانی برخوددار بود با تمام توان به نهضت انقلابی مردم مسلمان ایران یاری رساند.
میرشریفی در راهپیمائی ها فعالانه حضور داشت و در روز نوزدهم بهمن 1357 به زیارت امام (ره) مشرف شد و با ایشان بیعت نمود.
در روز بیست و دوم بهمن همراه با همافران قهرمان به نبرد با مزدوران پرداخت و پس از آن هر کجا نیاز بود حاضر می شد و از بذل جان در این راه دریغ نداشت.
در زمان جنگ تحمیلی برادرش سید مجید را از دست داد. سید محسن بعد از این واقعه مشتاق لقاء حق شد و سرانجام به علت این که تصویر شهید بهشتی را در مغازه سمساری پدرش در بزرگراه رسالت نصب کرده بود، در تاریخ 13/4/1361 منافقین به وی حمله کردند، سید سعی کرد آنان را خلع سلاح کند اما بر اثر اصابت چندین گلوله به پیکرش در سن 26 سالگی به شهادت رسید.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:10 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

اکبر میرحسینی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1335
محل تولد: ایران - لرستان - الیگودرز تاریخ شهادت: 06/02/1361
محل شهادت: سمنگان_ پشت هنرستان طول مدت حیات: 26 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
اکبر در تابستان سال 1335 در یکی ازروستا های شهرستان الیگودرز چشم به جهان هستی گشود. 6ساله بود که به همراه خانواده اش مجبور به ترک زادگاه و عزیمت به تهران گردید و به علت مشکلات اقتصادی از سنین کودکی به کار پرداخت.
وی در نجاری، تعمیرات موتور و بالاخره الکتریکی مشغول شد و در اثر پشتکار و تلاش فراوان و کسب مهارت در رشته ی برق، توانست در جوانی مغازه ی کوچکی را اجاره کند و در همین دوران نیز تشکیل خانواده داد. با اوج گیری انقلاب به جمع یاران امام (ه) پیوست و با پیروزی این نهضت عظیم مردمی به عضویت بسیج درآمد. روزها در مغازه کار می کرد وشب ها را به پاسداری می گذراند.
میر حسینی از کودکی آموخته بود که جز در برابر خالقش سر تعظیم فرو نیاورد و با تکیه بر نیروی خدادادیش مشکلات را کنار زند و با چنین روحیه ای بود که به مصاف خصم اسلام می رفت و آماده بود تا جان خود را در راه آرمان های والایش فدا نماید.
شب پنجم اردیبهشت 1361 تا صبح نگهبانی داد و صبح روز ششم به قصد عزیمت به منزل به طرف اتومبیلش که در خیابان سمنگان پارک شده بود، رفت. درهمین لحظه منافقین که قصد سرقت اتومبیل را داشتند با استفاده از خلوت بودن خیابان به او نزدیک شدند. ابتدا در پوشش ماموران انتظامی او را پیاده کردند. میر حسینی که پی به ماهیت آنان برده بود، در مقابلشان مقاومت کرد. یکی از منافقین چند گلوله در مقابل پایش شلیک کرد اما اکبر هم چنان مقاومت نمود و سر انجام بر اثر اصابت گلوله به سینه درسن 26 سالگی به شهادت رسید.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:10 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

محمد میرزاخان

نام پدر: قنبرعلی تاریخ تولد: 11/02/1333
محل تولد: ایران - خراسان - نیشابور تاریخ شهادت: 10/11/1363
محل شهادت: خیابان راهنمایی-مشهد طول مدت حیات: 30 سال
مزار شهید: بهشت رضا(ع)-خراسان


زندگینامه
محمد در یازده اردیبهشت ماه سال 1333 به دنيا آمد. کودکي را در شهر نيشابور سپري کرد. 7 ساله بود که به مدرسه رفت و تا پايان دوره‌ي ابتدايي درس خواند. در سنين جواني شغل ساعت‌سازي را براي خود انتخاب کرد و از اين طريق به کسب معاش پرداخت. 
در جريان مبارزات ملت غيور ايران عليه استبداد پهلوي او نيز با پخش اعلاميه نهضت را ياري رساند. 
ميرزاخان که همواره حامي و پشتيبان نهضت پرشور امام(ره) بود و جزء بسيجيان جان بر کف محسوب مي‌شد، در روز دهم بهمن ماه سال 1363 در سن 30 سالگي به دست منافقين کوردل در مغازه‌اش واقع در خيابان راهنمايي به شهادت رسيد. 
پيکر پاکش را در بهشت رضا(ع) به خاک سپردند.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:10 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

عباس مهدی پناه(حجت الاسلام)

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1336
محل تولد: ایران - مازندران - بابل - شیخ درزیکلا تاریخ شهادت: 06/06/1360
محل شهادت: - طول مدت حیات: 24 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
عباس در سال 1336 در روستای شیخ درزیکلا در شهرستان بابل در آغوش پر مهر خانواده جای گرفت. هوای مطبوع و سرسبز زادگاهش برایش روزهای شادی را رقم زد تا آن جا با که شور و نشاط به مدرسه رفت و توانست تا اخذ مدرک ابتدایی تحصیل نماید. مهدی پناه به علت علاقه به علوم اسلامی در حوزه علمیه قم ثبت نام نمود و به فراگیری علوم دینی پرداخت.
در سال های پرشور قیام خمینی کبیر (ره) با شرکت در تظاهرات و پخش اعلامیه امام امت را یاری رساند و ستاد فدائیان اسلام در بابلسر را تشکیل داد. او در سال های بعد از پیروزی انقلاب و در زمان جنگ تحمیلی نیز سربازی وفادار برای امام خمینی (ره) بود. حجت الاسلام مهدی پناه سال ها با سرمایه داران و فئودال ها مبارزه کرد و سرانجام در تاریخ 6/6/1360 پس از اقامه نماز جمعه در سن 24 سالگی توسط منافقین کوردل به شهادت رسید.

 


ادامه مطلب

[ جمعه 23 مرداد 1394  ] [ 6:08 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ 1 ] [ 2 ] [ 3 ] [ 4 ] [ 5 ] [ 6 ] [ 7 ] [ 8 ] [ 9 ] [ 10 ] [ > ]