نام پدر: نادعلی | تاریخ تولد: 02/12/1338 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 22/06/1360 |
محل شهادت: بیمارستان لقمان الدوله-تهران | طول مدت حیات: 22 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف94-شماره19-تهران |
او به خوبي ميدانست که استکبار جهاني از اسلام سيلي خورده است و با تمام قوا عليه آن توطئه خواهد کرد و از همهي ابرازهاي ممکن، از اهرم اقتصادي گرفته تا گروهکهاي داخلي عليه آن استفاده خواهد کرد و لذا بايد آماده و مهيا بود و از سر و جان گذشت تا دين حنيف پابرجا بماند و جهانگستر شود و زنجير از پاي مستضعفان باز کند و عدل و عدالت را جهاني نمايد. از اين رو مهياي مقابله با هر خطري بود و جانش را بيمقدارترين کالايي ميدانست که ميتوانست در اين راه مقدس فدا نمايد.
در بعد از ظهر روز بيست و يک شهريور 1360 خسرو از خانه خارج شد و سر کوچه متوجه هياهويي شد. او ديد که جمعي از منافقين کوردل محل را به اغتشاش کشيده و با تکيه بر اسلحه و ايجاد رعب و وحشت ميخواهند منافع آمريکا را تأمين کنند. شعارهاي اين دار و دسته مزدور را شنيد و تحملش به آخر رسيد و يک تنه به مقابله با تروريستهاي سرتا پا مسلح شتافت و ابراهيموار به خيل نمروديان زمان زد تا آتش نمرود را گلستان کند. مزدوران آمريکا سراسيمه از مقابله با اين پاسدار جان بر کف وي را آماج گلوله ساختند و خسرو بر خاک افتاد و در حالي که چندين گلوله در تن داشت، شکم پاره پارهاش را در دست گرفت و برخاست و نداي رساي «اللهاکبر» سرداد و بار ديگر بر زمين افتاد. منافقين گريختند و امت حزبالله پيکر نيمهجان خسرو را به بيمارستان رساندند. پس از عمل جراحي پزشکان از روحيه او در عجب ماندند که چگونه با آن همه جراحت هنوز قادر به تکلم و تشخيص است. آري جسم او پاره پاره شده بود، اما روح مؤمنش مهياي سفر بود و بر پيکر نيمهجان فرمان ميراند. صبح روز بعد پدر و مادرش بر بالين او حاضر شدند در حالي که خسرو از تشنگي رنج ميبرد و مادر با پارچه خيس گاه به گاه لبانش را تر ميکرد. ساعت هفت صبح حالتي ديگر به او دست داد و در 22 سالگي "انا لله و انا اليه راجعون" سرداد و در 22 شهريور ماه سال 1360 در بيمارستان لقمانالدوله تهران جان به جان آفرين تسليم کرد. پيکر پاکش را در قطعه 24 رديف 94 مزار شماره 19 بهشت زهرا(س) به خاک سپردند.
ادامه مطلب
[ یک شنبه 4 مرداد 1394 ] [ 5:56 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ یک شنبه 4 مرداد 1394 ] [ 5:56 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ یک شنبه 4 مرداد 1394 ] [ 5:56 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ یک شنبه 4 مرداد 1394 ] [ 5:53 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ یک شنبه 4 مرداد 1394 ] [ 5:53 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ یک شنبه 4 مرداد 1394 ] [ 5:53 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ یک شنبه 4 مرداد 1394 ] [ 5:53 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ یک شنبه 4 مرداد 1394 ] [ 5:53 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ یک شنبه 4 مرداد 1394 ] [ 5:52 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
نام پدر: محمدعلی
تاریخ تولد: - / - /1304
محل تولد: ایران - خراسان - بیرجند - میغان
تاریخ شهادت: - / - /1374
محل شهادت: حرم مطهر (مشهد)
طول مدت حیات: 70 سال
مزار شهید: بیرجند
پس از پایان تحصیلات در بیرجند و مشهد در سی سالگی عازم روستا گردید و حدود 20 سال در منطقه بصیران رسیدگی به امور مذهبی مردم را بر عهده گرفت. سپس به خاطر تحصیل فرزندانش در بیرجند ساکن شد. مهربانی، رفتار اسلامی ساده زیستی و همنشینی با طبقه محروم جامعه از خصوصیات بارز این شهید بود. از آنجا که متصدی دفتر ازدواج و طلاق بود برای تشکیل خانواده و تحکیم آن در جامعه تلاش می کرد. در سال 1342 به دلیل اظهار نظرهایش درباره قیام 15 خرداد، دوبار به دادسرای نظامی استان خراسان احضار گردید. او در دوران حکومت رژیم پهلوی سخت مدافع انقلاب اسلامی و رهبری حضرت امام خمینی (ره) بود، پس از انقلاب و شروع جنگ نیز آشنایان و فرزندان خویش را به حضور در جبهه تشویق می کرد. یکی از فرزندان او به نام شهاب الدین نیز به شهادت رسید. سرانجام در ظهر عاشورای حسینی در سال 1374 هنگام زیارت مرقد امام رضا (ع) در بالای سر حضرت به نماز ایستاد.پس از ادای نماز و خواندن دعا بر اثر انفجار بمب توسط منافقین کوردل در سن 70 سالگی به شهادت رسید.پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه بر دوش مردم بیرجند طبق وصیتش در جوار فرزند شهیدش به خاک سپرده شد.از شهید پنج فرزند به یادگار مانده است.
ادامه مطلب
نام پدر: محمد
تاریخ تولد: - / - /1337
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد
تاریخ شهادت: 27/06/1360
محل شهادت: مشهد
طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: بهشت رضا(ع)_ مشهد
او در سنین نوجوانی همراه پدرش در کوره پزخانه کار می کرد و از این راه به امرارمعاش خانواده کمک می نمود. رمضان علی در جلسات مذهبی فعالانه شرکت می نمود. او پس از طی مقاطع ابتدایی، راهنمایی و هنرستان در رشته ی الکترونیک در دانشگاه زاهدان ادامه ی تحصیل داد و همراه با تحصیل، برنامه های مذهبی و اجتماعی را در انجمن اسلامی دانشجویان در پیش گرفت. پس از تعطیلی دانشگاه ها و آغاز انقلاب فرهنگی، در مسجد، مراکز انجمن اسلامی و بسیج تشکیل داد و دوره های آموزش نظامی برگزار نمود. در همین اثنا منافقین که عملکرد وی را زیر نظر داشتند، بارها به او هشدار دادند و حتی او را به مرگ تهدید نمودند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر حضور در جهادسازندگی، رمضان علی در تاریخ 1/11/1359 به عنوان نیروی رسمی، جذب جهادسازندگی شد و مسئولیت بخش فرهنگی این نهاد را پذیرفت. او در تشکیل شوراهای اسلامی در روستاها نیز نقش به سزایی داشت. احمدنژاد در راستای مسئولیت خود در جهادسازندگی که بخش فرهنگی را به عهده گرفته بود، زمانی که مشغول برپایی نمایشگاهی از تجاوزات عراق به کشور جمهوری اسلامی ایران در شهر مشهد بود، مورد اصابت گلوله ی منافقین واقع شد و در تاریخ 27/6/1360 در سنّ 23 سالگی به درجه ی رفیع شهادت رسید.
پیکر وی در بهشت رضا (ع) شهر مشهد به خاک سپرده شد.
ادامه مطلب
نام پدر: زین العابدین
تاریخ تولد: 22/01/1333
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد
تاریخ شهادت: 14/08/1360
محل شهادت: مشهد
طول مدت حیات: 27 سال
مزار شهید: بهشت رضا(ع)-قطعه15-شماره23-خراسان
ایشان برای کمک به معاش خانواده، ناچار تحصیل را نیمه کاره رها و به استخدام دانشگاه مشهد در آمد.
از همان دوران جوانی فعالیت های سیاسی و انقلابی خود را آغاز نمود، به طوری که ایشان را به عنوان فردی مذهبی و سیاسی شناختند.
احمدی با فعالیت های روشنگرانه در جریان انقلاب شرکت داشت و به تکثیر نوارها و اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره) مشغول بود، تا این که انقلاب اسلامی مردم ایران به پیروزی رسید.
پس از پیروزی انقلاب و فعالیت گروهک های معاند و آشوبگر صحنه دانشگاه به محلی برای دامن زدن به درگیری و تشنج مبدل گردید و با انجام انقلاب فرهنگی دانشگاه ها برای مدتی تعطیل گردید و ناصرعلی با استفاده از این موقعیت به سپاه پاسداران پیوست و به جبهه های دفاع از میهن اسلامی شتافت و بارها در جبهه های جنوب و غرب شرکت داشت.
احمدی امام خمینی (ره) را بسیار دوست می داشت و تمام آرزوهایش در خدمت به انقلاب خلاصه می شد .
او بارها مورد تهدید منافقین و ستون پنجم صدام قرارگرفت ولی هیچگاه میدان نبرد را خالی نکرد و سرانجام در شب تاسوعای حسینی 14 آبان ماه سال ۱۳۶۰ به همراه دو تن از همرزمانش، هنگامی که هنوز ۱۰ روز از ازدواج ایشان می گذشت، در مشهد توسط منافقین کوردل ترور در سن 27 سالگی به شهادت رسید.
مزار پاک و مطهرش در بهشت رضا(ع) مشهد قرار دارد.
ادامه مطلب
نام پدر: رحيم
تاریخ تولد: 17/06/1358
محل تولد: ایران - همدان - همدان
تاریخ شهادت: 21/10/1390
محل شهادت: تهران
طول مدت حیات: 32 سال
مزار شهید: گلزار شهدای امامزاده علی اکبر (ع) چیذر
وارد دبیرستان که شد گفت می خواهم رشته ریاضی و فیزیک بخوانم. با اینکه کاملاً اهل درس خواندن نبود و فقط شب امتحان می نشست پای کتاب و دفترش، اما دانش آموز موفقی بود و توی درس ریاضی نبوغ داشت. سال آخر دبیرستان دو هفته مانده به کنکور، یادش افتاد که درس بخواند، نتایج کنکور که آمد رتبه اش پنج هزار شد، از این نتیجه راضی نبود. او عاشق دانشگاه صنعتی شریف بود. با همان رتبه هم می توانست در جایی دیگر قبول شود اما می گفت: فقط شریف!
سال بعد یعنی در سال 1377، وقت بیشتری می گذاشت و همان دانشگاه و رشته ای که می خواست قبول شد، مهندسی شیمی دانشگاه شریف. مصطفی سرگرم کلاس و درس بود. گاهی هم در دفتر بسیج تردد می کرد. قدری که گذشت مسئول معاونت فرهنگی بسیج دانشگاه شد.
روزی مصطفی زنگ زد خانه و گفت: «مامان، می خواهم برم با یکی از خانم های محجبه و خوب هم دانشکده ایم توی مسجد دانشگاه راجع به قضیه ازدواج صحبت کنم، اجازه هست؟» خندیدم و گفتم «مامان جان! برو ایشالا که هرچی صلاحته، همون بشه» و سال 1383 بود که با فاطمه خانم ازدواج کرد. عروس مهربان و باهوشی که بار زندگی پرمشغله مصطفی را صبورانه به دوش می کشید.
مصطفی تحصیلاتش را در مقطع دکتری در دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد، همان سال او 9 ماه منتظر گزینش سایت نطنز ماند و بالاخره به خاطر شایستگی و توانمندی هایش وارد مجموعه سایت نطنز شد. خیلی روی بحث انرژی هسته ای اصرار داشت و می گفت امروز جبهه ها اینجاست، اینجاست که ملت ما می تواند توی دنیا سربلند شود. نگران مصطفی بودم، او مدام در معرض تشعشعات رادیواکتیو بود. سر پرونده غنی سازی اورانیوم اولین خطری که او و دوستانش را تهدید می کرد، سرطان بود اما به هر شکلی بود به یاد سال های جنگ به خدا سپردمش. بیست فروردین ماه سال 1389 که آقای دکتر احمدی نژاد از حرم امام رضا (ع) خبر دست یابی ایران به فناوری هسته ای را به ملت دادند، زنگ زدیم به مصطفی و تبریک گفتیم. او یکی از سه نفر اصلی ای بود که در این قضیه نقش داشت. مصطفی معاون بازرگانی سایت نطنز بود. ایشان چندین مقاله ISI به زبان های انگلیسی و فارسی داشت. او در کارش بسیار محکم و استوار بود و هرجایی که مطمئن بود حق با اوست بی رودربایستی حرفش را می زد. خیلی جاها به او پیشنهاد کار دادند، کارهایی با درآمد بالا و رفاه بالاتر، اما همه عشق مصطفی خدمت به مردم بود. او همه چیز تمام بود، مهربان، شجاع، متوکل، مؤمن و متخصص. انگار خدا همه خصوصیات خوب را در وی جمع کرده بود.
بیست و یکم دی ماه سال 1390 و روز چهارشنبه بود. با اینکه شب قبل مصطفی را دیده بودم ولی نمی دانم چرا دلم برایش هوایی شده بود و دلتنگش بودم. با هم قرار گذاشتیم تا یکدیگر را ببینیم. دیداری که به روز قیامت موکول شد و مصطفی فرزند عزیز 32 ساله ام بر اثر انفجار بمب مغناطیسی در خودروی خود در میدان کتابی ابتدای خیابان گل نبی تهران، به دست عوامل استکبار به شهادت رسید و عطر شهادتش برای همیشه من، خانواده و رهروانش را مست خویش ساخت.
ما و پسرش در روزهای سخت دلتنگی در گلزار شهدای امامزاده علی اکبر (ع) چیذر به زیارتش می نشینیم.
ادامه مطلب
نام پدر: -
تاریخ تولد: - / - / -
محل تولد: -
تاریخ شهادت: 27/06/1360
محل شهادت: -
طول مدت حیات: -
مزار شهید: -
بعد از انقلاب فرهنگی به مشهد آمد و در مسجد محل، انجمن اسلامی و بسیج مستضعفین را تشکیل داد و آموزش اسلحه را برای مردم شروع کرد. برای خدمت بیشتر به اسلام و مستضعفینی که درد های آنان را با گوشت و پوست خود لمس کرده بود، وارد جهادسازندگی شد.
در تشکیل شوراهای اسلامی نقش به سزایی داشت. با آن که بعد از فوت پدرش مسئولیت سه برادر و یک خواهر و مادرش را بر عهده داشت، بارها به جبهه های دفاع مقدس شتافت و از این وظیفه اسلامی و ایرانی غافل نماند.
تا آن که سرانجام در روز جمعه بیست و هفت شهریور ماه سال 1360 به هنگام برپایی نمایشگاهی از تجاوز صدامیان کافر به خاک میهنمان، مورد اصابت گلوله های مسلسل یکی از منافقین کوردل و مزدور بیگانه قرار گرفت و مظلومانه به شهادت رسید و گلی از گلستان انقلاب اسلامی پرپر شد.
ادامه مطلب
نام پدر: -
تاریخ تولد: 02/01/1337
محل تولد: ایران - تهران - تهران
تاریخ شهادت: 13/10/1360
محل شهادت: مشکین شهر
طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: -
ادامه مطلب
نام پدر: حسین
تاریخ تولد: - / - /1329
محل تولد: ایران - تهران - تهران
تاریخ شهادت: 07/04/1360
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی
طول مدت حیات: 31 سال
مزار شهید: -
"حسن اجاره دار" سرانجام در تاریخ هفتم تیرماه سال 1360 بر اثر بمب گذاری در ساختمان حزب جمهوری اسلامی در سن 31 سالگی به همراه هفتاد و یک نفر دیگر از یاران امام (ره)به دیدار معبود شتافت.
ادامه مطلب
نام پدر: علی
تاریخ تولد: 07/10/1336
محل تولد: ایران - خراسان - بجنورد - سنخواست
تاریخ شهادت: 21/06/1360
محل شهادت: خیابان میرزاکوچک خان جنگلی_ بجنورد
طول مدت حیات: 24 سال
مزار شهید: گلزار شهدای بجنورد
خدمت سربازی وی هم زمان با گسترش انقلاب اسلامی در ایران بود. وی بنا بر اعلامیه ی امام خمینی (ره) منبی بر ترک سربازخانه ها از سربازخانه فرار کرد. بعد از مدت کوتاهی دستگیر شد و دوباره به پادگان انتقال یافت. اما برای ادامه ی مبارزه و قرار نگرفتن در زیر لِوای ظلم و ستم رژیم پهلوی دوباره فرار کرد و به امت مسلمان و مبارز ایران پیوست. او در پخش اعلامیه های امام خمینی (ره) و شرکت در تظاهرات و راهپیمایی ها تلاش می کرد؛ وی در سن بیست سالگی ازدواج نمود.
محمدتقی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به جهادسازندگی پیوست و به مناطق محروم و روستاهای کشور رفته، در کمک رسانی به این مناطق همت می گماشت. پس از اعلام جنگ مسلحانه از طرف منافقین مزدور، به تلاش و پیگیری برای مقابله با ضد انقلاب پرداخت. وی روزها در سنگر جهادسازندگی و شب ها با دیگر برادران حزب اللهی گشت شبانه داشت. تلاش همیشگی ابراهیمی در شناسایی و رسوایی منافقین باعث شد که بذر کینه در دل منافقین نسبت به او به وجود آید و سرانجام نیز در تاریخ 21/6/1360 وی به دست منافقین در خیابان میرزا کوچک خان جنگلی در سنّ 24 سالگی در شهرستان بجنورد ترور شد و به شهادت رسید.
پیکر شهید ابراهیمی در شهرستان بجنورد به خاک سپرده شد. از این شهید یک فرزند به یادگار مانده است.
ادامه مطلب
نام پدر: -
تاریخ تولد: - / - / -
محل تولد: -
تاریخ شهادت: 07/04/1360
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی
طول مدت حیات: -
مزار شهید: -
ادامه مطلب