دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

هنوز ایثار لبخند می‌زند


بر خلاف تمامی صحنه‌های تصادف، مرد لبخندی زد و گفت: "این پایم در جبهه مجروح شد، پلاتین دارد. خودش به زور با من راه می‌آید حالا که دیگر بهانه‌ای برای همراهی نکردن هم دارد." بعد نگاهی به ما جوانان کرد و گفت: "ما باید الگو باشیم و گذشت داشته باشیم."
هنوز ایثار لبخند می‌زند

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، دیروز بعد از ظهر در هوای گرم تهران، سوار بر اتوبوس به مقصدی در شرق تهران می‌رفتم. دلم را به خنکای کولری که به زور و هن هن کنان باد می‌زد، خوش کرده بودم. به یکباره اتوبوس از سمت راست با یک موتوری برخورد کرد و موتوری به زمین افتاد.

راکب مردی مسن با ریش‌ها و موهای سفید بود. به سختی توانست خود را از موتورش جدا کند. خدا را شکر ضربه جدی ندیده بود اما سر زانوی شلوارش پاره شده بود و لنگان لنگان و با کمک ما به حاشیه اتوبان رسالت رفت.

موتورش را نیز به حاشیه اتوبان بردیم. بر خلاف تمامی صحنه‌های تصادف، لبخندی زد و گفت: این پایم در جبهه مجروح شد، پلاتین دارد. خودش به زور با من راه می‌آید حالا که دیگر بهانه‌ای برای همراهی نکردن دارد.

راننده اتوبوس سر جانباز را بوسید و گفت حاجی جان هرچقدر که بابت خسارت باشد، پرداخت می‌کنم. گفت: من که زیان و خسارت دیده‌ام، شما چرا خسارت ببینید.

بعد نگاهی به من و چند جوان دیگر که در کنارش بودیم انداخت و به راننده گفت: این جوان‌ها نگاه‌شان به من و شماست. من و شما باید در گذشت الگوی این عزیزان باشیم.

هرچقدر اصرار کردیم که موتورش را کناری بگذارد و او را به منزل برسانیم، یا کسی از اقوام به دنبالش بیاید، گفت: نمی‌خواهم کسی را به زحمت بیندازم.

به زحمت موتورش را روشن کردیم و او رفت.

انتهای پیام/

 



[ شنبه 16 خرداد 1394  ] [ 4:02 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]