دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

مرور دستنوشته‌ها و آثار به جا مانده از شهدا که اغلب دوران جوانی‌شان را سپری می‌کردند، نشان از معرفت و ایمان سربازان امام خمینی (ره)‌ داشت.
 

نوشته بود: به انتظا ر رهایی نشسته‌ام!


مرور دستنوشته‌ها و آثار به جا مانده از شهدا که اغلب دوران جوانی‌شان را سپری می‌کردند، نشان از معرفت و ایمان سربازان امام خمینی (ره)‌ داشت.
نوشته بود: به انتظا ر رهایی نشسته‌ام!

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، شناخت خدا و دین از بارز‌ترین مشخصه انسان‌های برگزیده‌ای بود که عمر خود را با تهذیب نفس گذراندند تا به معرفت آل‌الله دست یافته و در این مسیر، برترین راه رسیدن به خدا یعنی شهادت را نصیب خود کردند. شهید هنرمند ذبیح‌الله عابدی یکی از این جوانان است که به فیض الهی شهادت دست یافت. آنچه در پی می‌آید گفت‌وگوی ما با خواهر شهید ذبیح الله عابدی است که تقدیمتان می‌شود.

خانم عابدی از دوران کودکی و نوجوانی برادرتان بگویید، آیا فعالیت انقلابی هم داشتند‌؟!

برادرم در نیمه مرداد سال 1344 به دنیا آمد. با آن که سن کمی داشت در مبارزات سیاسی قبل از انقلاب و در توزیع اعلامیه‌های حضرت امام (ره) نقش فعالی داشت. در واقعه زلزله طبس هم با دوستانش چند ماه با حضور در این شهر به مردم زلزله‌زده کمک می‌کرد. در تابستان سال 1357 یعنی پنج- شش ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل فعالیت‌های انقلابی، ایشان را به همراه دو تن دیگر از دوستانش به نام‌های مرتضی محرابی و احمد صالحی، که بعد‌ها شهید شدند، به علت توزیع اعلامیه‌های امام و ساخت کوکتل مولوتف بازداشت کردند و دو هفته در زندان ساواک زندانی بود. دستنوشته‌ای از او در رثای امام خمینی (ره) بر جای مانده، با این مضمون که: سکوت همه جا را فرا گرفته بود و دیگر هیچ آوایی از نایی برنمی‌خاست هر که اراده گفتن سخن حقی داشت را می‌گرفتند و گلویش را می‌بریدند. در چنین روزگاری بود که مردی با اسلحه صبح بر شب شورید و پرده‌های سدید را درید به پیروانش در این زمان و هر زمانی راه حسین (ع) را یادآور شد. او آمد با قامتی استوار و عبایی بر دوش و به همراه عبایش بار مسئولیت رهبری همه مستضعفان جهان را بر دوش گرفته است. کلامش ساده و گویاست و بر دل می‌نشیند. همچون ابراهیم (ع)، می‌رود تا دیگر بتی بر زمین نماند.

فعالیت‌های شهید پس از پیروزی انقلاب چه روندی داشت؟!

ذبیح‌الله پس از پیروزی انقلاب با فعالیت در مسجد محل و راه‌اندازی کتابخانه آن، همه نیروی خودش را صرف امور فرهنگی کرده بود. برگ دیگر زندگی ایشان فعالیت در جهاد سازندگی بود. با اینکه شهید علاقه زیادی به کارهای فرهنگی داشت اما در لبیک به فرمان امام به جهاد سازندگی رفت چرا که به شدت ولایتمدار بود و اعتقاد داشت حرف امام (ره) نباید روی زمین بماند، تلاش‌های زیادی هم در این راه کرد.

از چه زمانی رخت رزم و پاسداری بر تن کرد؟!

24 آذر ماه سال 61 برادرم وارد سپاه پاسداران شد. البته در همان زمان آموزش و پرورش هم به دنبال جذب وی بود اما به علت اینکه احساس می‌کرد مسیر فعالیت در سپاه به شهادت نزدیک‌تر است به این نهاد انقلابی پیوست و اولین سمت ایشان هم خدمت در تعاون سپاه اراک به عنوان مسئول بود. اما پس از مدتی همه فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی خود را رها کرد و عازم جبهه شد. در عملیات بیت‌المقدس یکی از دوستانش به فیض شهادت رسید اما برادرم زخمی شد. بعد از این جراحت تصمیم به ازدواج گرفت چرا که معتقد بود تا دینش کامل نشود، به شهادت نخواهد رسید. همسر ایشان هم از طلاب حوزه علمیه قم و خواهر شهید بودند. هنگام تولد دخترش نیز چند روزی پیش همسرش ماند و پس از آن به جبهه رفت و سه ماه بعد به مرخصی آمد. در برگشت به مادرم می‌گوید: دخترم، چقدر تغییر کرده است. مادرم جواب داد با این وضع رفتن و برگشت تو دفعه بعد بچه... برادرم بلافاصله می‌گوید: دفعه بعدی وجود ندارد.

ویژگی‌های اخلاقی برادرتان را چگونه توصیف می‌کنید؟

ذبیح‌الله بسیار اهل مطالعه بود. به طوری که تمام آثار شهید مطهری را مطالعه کرده بود و ما را هم تشویق به مطالعه این آثار می‌کرد. از نکات برجسته دیگر زندگی شهید مباحثات و مبارزات ایشان با عناصر سازمان مجاهدین خلق یعنی همان منافقین بود. برادر شهیدم بسیار دست به قلم و احساسی بود. یکی دیگر از ویژگی‌های شهید احساس مسئولیت نسبت به اطرافیان بود. به طوری که برای جوان‌های فامیل نامه می‌نوشت یا کتاب می‌فرستاد. بسیار آنها را به مطالعه تشویق می‌کرد. از آنها می‌خواست از روی عادت کاری را انجام ندهند و از روی شناخت و هدف مسیر زندگی خود را انتخاب کنند و در آن گام بردارند، به پدر و مادر بسیار زیاد احترام می‌گذاشت.

در چه عملیاتی به شهادت رسید؟!

ذبیح‌الله در تاریخ 11 اسفند سال 62 در جریان عملیات خیبر به فیض عظیم شهادت نایل آمد. او چون معنای نامش قربانی راه خدا شد. پیکرش 13سال مفقودالاثر بود و در نهایت بعد از آن، استخوان‌هایش را برایمان آوردند. دخترش تا مدتی بر سر مزار پدرش نمی‌رفت و می‌گفت از کجا معلوم که این شهید پدر من باشد؟! تا اینکه پدرش در خواب به او گفته بود: سارا خانم از ما خبری نمی‌گیری‌؟! با این خواب، مطمئن شد که پیکر آمده متعلق به پدرش است. یکی از بهترین خاطره‌هایی که من از برادرم به یاد دارم این است که زمانی در جهاد سازندگی در بخش پزشکی فعالیت می‌کردم. یکی از روزهایی که کارم طول کشید و دیر وقت به خانه آمدم، ‌چون دختری 18 ساله بودم، مادرم از من پرسید، چرا دیر آمدی؟! همین لحظه برادرم ذبیح‌الله در دفاع از من گفت: وقتی می‌دانید برای چه رفته، کجا رفته و هدفش چیست دیگر نگرانی شما بی‌مورد است‌.

شهید عابدی نویسنده‌ای توانا بود، از نوع و سبک آثار شهید برایمان بگویید؟

آثار شهید بیشتر شامل دستنوشته‌ها و نامه‌هایش بود. ایشان علاقه زیادی به شهید چمران داشت، از این رو در نوشته‌ها و سروده‌هایش سبکی از نوشته‌های شهید چمران دیده می‌شود. دفتر آثارش با این جملات آغاز می‌شود. . . خدایا بر اضطراب وجودم بیفزا و نعمت داشتن درد را از من نگیر و دلم را در برابر حوادث قوی دار و بر عشق و آگاهی‌ام بیفزا و احساس را بر من غالب مگردان.

در پایان همه نوشته‌هایش هم می‌نوشت:

ان‌شاء الله روزی اسلام در سراسر دنیا حاکمیت کند.

برادرم در عملیات محرم مجروح شد، ایشان این عملیات را با زبان شعر وصف می‌کند.

شبی سرد و هوا تاریک و ابر آهسته می‌گریست

شبی پربار و آبستن که نوزادش سحرگاهان تولد یافت

کمی بارید باران بر سر و روی سپاه حق چه بارانی

زمانی چون گذشت هجرت گزیدند جمله یارانی

به زیرلب‌هایشان نام کربلا یا شهد شیرین شهادت بود

زمین صاف را آهسته پیمودند به پستی و بلندی‌ها به کوه و صخره و صحرا

به یک صف یک نفس با هم گذر کردند

دل عاشق در آن شب حال دیگر داشت

شبی دیگر تو دانی من چه می‌گویم

که ناگه رمز یا زینب ز سوی کربلا آمد

آخرین متن قبل از شهادت شهید ذبیح‌الله عابدی: ماندن دشوار شده، می‌ترسم حسرت پرواز بر دلم بماند، اکنون به انتظار رهایی نشستم، میله‌های نامرئی این قفس جانم را آزار می‌دهد و دنیا با همه فریبکاری‌هایش مرا به سوی خود می‌خواند. خدا عنایتی کن تا از این دالان تاریک سربلند بیرون بیایم.

به نظر شما برگزاری کنگره‌های بزرگداشت شهدا، چه تأثیری در انتقال پیام شهدا به نسل امروز دارد؟

خانواده‌های شهدا شهید خودشان را می‌شناسند. از این رو نیازی به معرفی شهدا به خانواده‌های شهیدان نیست. اما برگزاری کنگره‌ها و یادواره‌های شهدا، بهانه‌ای می‌شود برای معرفی آرمان‌های شهدا و بیان دغدغه‌هایشان به مردم، به ویژه نسل جوان. به نوعی با برگزاری این کنگره‌ها می‌توان شهدا را بیشتر شناخت.

اما ما می‌خواهیم تا نهاد‌های مربوطه حمایت‌های لازم را در جهت نشر آثار باقی مانده از شهدا و خانواده شهدا داشته باشند، زیرا کار فرهنگی تأثیر خوبی روی نسل جوان خواهد داشت.

 

 

منبع: روزنامه جوان



[ یک شنبه 17 خرداد 1394  ] [ 2:51 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]