به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از مشهد،مناجات و دعا، ذکر روز و شب دلاورمردان جبهه بود. فرماندهان و رزمندگان دوران دفاع مقدس، دعای «اللهم اهدنا من عندک» از زبانشان نمی‌افتاد. چراکه باور داشتند اگر خدا هدایت کند، هیچ‌گاه در مسیر گمراهی قرار نمی‌گیرند.آن‌ها در شب‌های عملیات به خدا التماس و التجا می‌کردند. زیرا بر این باور بودند که «ان الله یدافع عن الذین آمنوا» و «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم».

دعا و نیایش، برای رزمندگان در جبهه‌های حق علیه باطل، دقیقاً وسیله دریافت ره‌توشه‌های معنوی بود و آن‌ها این موضوع را کاملاً دریافته بودند.همه‌چیز در جبهه از ارتباط با خدا نشئت می‌گرفت و در آن فضا فقط خدا بود و خدا بود و خدا.

در ماه میهمانی خدا دل و جان خویش را با نیایش و مناجات شهدای خراسان صفا می ­دهیم.

سردار شهید سید علی توکلی

«خدایا! مرا در برقراری و پابرجا شدن راه علی(ع) کمک کن. افسوس که بیشتر از یک جان در کالبدم وجود ندارد که بتوانم با ایثار و ازخودگذشتگی، اسلام عزیز را یاری نمایم. خدایا! شکر می‌کنم که تو این نعمت را به من دادی که بتوانم در برابر تو، در راه اهداف حکومت اسلامی، لذت‌ها و محبت‌های دنیوی را فراموش کنم و فقط راه تو را در نظر داشته باشم.»

شهید علیرضا خاکپور

«با جانی ناقابل ـ که از آن خداست ـ به جبهه آمدم تا پرچم لااله‌الاالله بر تمامی جهان سایه افکنده و دشمن را از خاک عزیزمان بیرون برانم. خداوندا، از تو متشکرم که این نعمت بزرگ را به من دادی تا بتوانم تعلقات دنیوی را فراموش کنم و فقط در راه تو قدم بردارم.»

سردار شهید علی صادقی

«پروردگارا، تو خود گواهی که به‌غیراز فکر تو و خط و قانون تو چیز دیگر در سر نمی‌پرورانم. پس خدایا هرچه که داریم از توداریم.»

سردار شهید مجتبی جهانی دشت بیاض

«پروردگارا، تو خود شاهد باش در راه تو قدم برداشتم و به عشق تو لباس رزم پوشیدم و با امام خمینی میثاق بستم و به او وفادارم، زیرا او به اسلام وفادار است و اگر هزار بار مرا بکشند و زنده بکنند، دست از او نخواهم کشید.»

سردار شهید محمد اسماعیل‌زاده بهابادی

«خداوندا، می‌دانم هرچه دارم از توست. جانم، دنیایم، آخرتم، همه و همه از آن توست. هیچ‌ندارم و نخواهم جز رضای تو. خدایا، ای معبودم، ای همهٔعشقم، هر وقت و هرلحظه که خود می‌دانی لیاقت پیوستن به اولیایت را دارم، این جان ناقابل و این امانت خود را بازستان؛ چراکه نمی‌خواهم جز برای تو و اسلام تو کشته شوم؛ چراکه از آن توأم و به‌سوی تو برگردم.»

شهید علی‌اکبر ابراهیمی

«خدایا! من از روشنی روز فرار کردم و به سیاهی شب پناه آوردم به این امید که در پناه تو باشم و با تو درد دل کنم، مرا از تاریکی شب چه باک و ترس که سیاهی را در درون سینه‌ام دارم و در تاریکی شب می‌نشینم که در تاریکی، سیاهی قلبم را نور دهی.»

سردار شهید محمود امیرخانی

«خدایا! تو را شکر که به دیده‌مان چنان بصیرتی دادی که همواره در پی عقیده‌مان در جهاد بوده و موجودی پویا و سراپا حرکت به سویت باشیم.»

سردار شهید مسعود گنج‌آبادی

«سبحان‌الله که بخشنده و ستار است و کریم و علی‌ام. و شکر خدای را که بر من منت نهاد و مرگم را شهادت در راهش قرار داد که در غیر این صورت مفری از گمراهی بر خود نمی‌دیدم که معاصی‌ام بس بزرگ است و بدحالیم از حد درگذشته است.»

سردار شهید باقر رادمرد

«خداوندا، از تو می‌خواهم تا موقعی که پاک نشده‌ام مرا از دنیا نبر و تا موقعی که گناهانم را نبخشیده­ای نمیران.»

شهید اسدالله نودهی

«خدایا! قلبم را چنان از محبت پرکن که هیچ‌چیز را بر تو مقدم ندارم.»

سردار شهید حسن خوراکیان

«خدایا! از تو می‌خواهم که در لحظهٔمرگ از تمام وابستگی‌ها جز وابستگی به خودت و از تمام عشق‌ها جز عشق به خودت و از تمام امیدها جز امید به رحمتت آزادم سازی.»

سردار شهید عبدالصالح امینیان

«خدایا، تو می‌دانی که من در این راه که قدم گذاشته‌ام فقط و فقط هدفم خواست و رضای تو بوده و بس. من به اختیار خود به این جهاد آمده‌ام و امیدوارم بتوانم تا آخرین قطره خون در راه اسلام دفاع کنم. خدایا، این شهادت را از من قبول کن و مرا در کنار شهدای راه حسین (ع) و راه کربلا قرار بده.»

سردار شهید احمد ترشیزی

«خداوندا، تو را شکر می‌کنم که به این بنده حقیر و ناچیز این توفیق را عطا نمودی که در راه دینت جهاد کند و با دشمنانت کارزار کنم. خداوندا، من که این توفیق را نداشتم، این لطف و کرمت بود که به این بنده گناه‌کار عطا فرمودی و همه بدانند که من این راهی که انتخاب نمودم با آگاهی کامل و با شناخت دقیق بوده و هیچ شک و تردیدی ندارم.»

شهید جواد دوراندیش

«پروردگارا! تو را به فجر و عصر، به شمس و قمر، به لیل و ضحی، به سماء و مرسلات قسم می‌دهم که حقیقت معاد را در دل‌های مردم و دولت‌مردان ما بیفکن تا ایثار بیشتری از خود نشان دهند.»

سردار شهید مصطفی اکرمی

«اکنون‌که قرار است مرگ مرا دریابد پس چه نیکو است که خود با بصیرت کامل مرگ سرخ را ـ ـ که زیباترین مرگ‌هاست ـ ـ در بغل‌گیرم. خدایا، خود می‌دانی که من خجالت می‌کشم بگویم شهیدم، اما عاجزانه می‌خواهم تا شهید نشده‌ام مرا نبری.»

سردار شهید یوسف براهنی‌فر

«خدایا! اگر در جستجوی تقوی کوتاهی کرده‌ام اینک در راه تو به جبهه آمدم و در پی بخشایشت حرکت می‌کنم و آن را دنبال می‌کنم؛ خدایا! اگر درحرکت به‌سوی تو توشهٔمن اندک است، همانا که در توکّل به تو حسن ظن دارم.»

شهید محمود خانی

«خدایا! از این‌که در جبهه هستم و با جان‌ودل به کمک اسلام شتافته‌ام بسیار خوشحالم.»

«خدایا! در اینجاست (جبهه‌ها) که می‌توان معنای انسان بودن را فهمید و دور از مادیات دنیا با خدای خود خلوت نمود.»

شهید حیدر آرام‌جو

«خدایا! قلبی به من ده که خود در آن جای‌گیری

بینایی ده تا راهم را از میان کوره‌راه‌ها و پیچ‌وخم‌ها ببینم و بیابم

شنوایی ده تا صدای الهی‌ات را از میان نغمه‌های شیطانی بشنوم

و سرانجام، شهادتی ده تا به سعادت خویش برسم.»

شهید ابوالفضل نوابی تقی‌آباد

«خداوندا! برای من هیچ نعمت و سرافرازی بالاتر از این نیست که بنده مقرب درگاه تو باشم، پس خداوندا مرا یاری کن تا جهت رسیدن به قرب درگاهت هیچ‌گاه از پای ننشینم.»

شهید احمد جاویدان پور

«بار خدایا! در معرکه و هنگام لقا و به‌سوی تو، می‌خواهم یکه و تنها باشم و درصحنه هنگامی‌که مورد آزمایش عشق و عاشقی تو قرار می‌گیرم، آرزو دارم که فقط تو شاهد من باشی. همچنان که دسته‌هایی از رزمندگان بندگی تو را لبیک گفتند و به قرب رحمت تو شتافتند و باقی منتظرند تا در قربانگاه عشق، خود را فدا کنند.»

سردار شهید سیداحمد رحیمی

«حمد و سپاس خداوند متعال را که با تخصیص عنایت خاصه‌اش به ملت ایران، نعمت اسلام و جمهوری اسلامی را بر ما ارزانی داشت و به ما حیات مجدد بخشید. خدای را شکر که با دست غیبی، ملتی را که در لبه پرتگاه قرارگرفته بود بیدار کرد و قلب‌های متفرق آنان را متحد ساخت و زنگارهای قلوب جوانان را زدود و از آنان انسان‌هایی سرتاپا عشق به خدا، اولیاء خدا و تشنگان جام شهادت ساخت.»

شهید علی جهان‌بین

«ای غفار! در لجن‌زار معصیت غرقم، نجاتم ده؛ در قید نفس و هوا اسیرم، آزادم کن؛ به انواع آلودگی‌ها آلوده‌ام، پاکم کن؛ راه به ظلمت می‌برم، با نور حق هدایتم کن. می‌خواهم تو را ستایش کنم که قادر نیستم و چگونه شکر تو را به‌جا آورم که لایق نیستم؛ تو بالاتر از آنی که من می‌پندارم، گرچه از عهدهٔشکر نعمات بی حدّت برنمی‌آیم.»

سردار شهید ابوالحسن مسیح آبادی

«خدایا، شهادتی را نصیبم کن که در راهت و تحت زعامت پیام‌آورت محمد (ص) و با همراهی دوستان و مقربانت (ائمه معصومین (ع) و پیروان خلف آن‌ها) باشد. خدایا، یاری‌ام ده تا از آن‌کسانی باشم که سرمایهٔوجودشان را به پیشگاه تو تقدیم داشته و ارزش خویش را بازیافته‌اند و بر سر بیعت خود استوار و پابرجا مانده‌اند و ندای محبت تو را با انتخاب قرب جوارت پاسخ داده‌اند.»

شهید مهدی نجفی

«خدایا! تو را سپاس که پایم را در صراط مستقیم که شبانه‌روز پنج بار تکرار می‌کنیم نلغزاندی و توانستم خود را از منجلاب این زندگی بیرون کشیده و به سویت نزدیک کنم.»