عبدالعلی اکبری
نام پدر: - | تاریخ تولد: - / - /1338 |
محل تولد: ایران - اصفهان - لنجان - گرکن | تاریخ شهادت: 02/07/1360 |
محل شهادت: منطقه مرزی میرجاوه | طول مدت حیات: 22 سال |
مزار شهید: قریه کوشگیچه |
زندگینامه
در یکی از روزهای سال 1338 ه.ش در قریه کو شگیچه در اطراف اصفهان عبدالعلی اکبری دیده به جهان گشود. در آغوش پرعطوفت پدر و مادر جای گرفت و رشد کرد. اما مدتی بعد زمانیکه عبدالعلی 4 سال بیشتر نداشت از نوازش دستان پر مهر مادر محروم گشت و تنها یاد او در تمام لحظه های زندگی اش باقی ماند.
اکبری پس از دوران کودکی پای در راه تعلیم و تربیت نهاد تا لوح سپیددلش را با فروغ دانش روشنی بخشد. عبدالعلی دوران دبستان و راهنمایی را پشت سر نهاد اما به دلیل بروز برخی مشکلات از ادامه تحصیل منصرف شد و به کار و تلاش پرداخت.
پس از آغاز نهضت اسلامی او نیز به خیل عظیم مبارزان پیوست و با تکثیر و توزیع اعلامیه های حضرت امام (ره) و شرکت در راهپیمائی ها نقش فعالی را در بیداری مردم روستای خود ایفا نمود.
وی در شهریورماه سال 1357 علیرغم میل باطنی خود به سربازی رفت اما چند ماه بعد به همراه دوستش بنا به فرموده حضرت امام (ره) شبانه از پادگان گریخت. و ماموران در جست و جوی او پدرش را مورد ضرب و شتم قرار دادند. عبدالعلی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تیرماه سال 1358 به خیل پاسداران انقلاب پیوست و به سیستان و بلوچستان رفت تا با اشرار آن منطقه مقابله نماید پس به ساربوک رفت و در مبارزه با اشرار دوستانش صالحی و ساوجی را از دست داد آنگاه در منطقه ذهلکود و هامون جازموریان از توابع کهنوج به فعالیت های فرهنگی پرداخت. اما مدتی بعد به سنندج و دیواندره رفت و در درگیری با نیروهای خودفروخته حضور فعالی داشت.
شروع جنگ تحمیلی و تجاوز نیروهای عراقی اکبری را به «بهمن شیر» کشاند تا متجاوز را به خاک مذلت کشاند. و در آنجا به سختی از ناحیه فک و گردن مجروح شد اما پس از بهبودی مجدداً عازم زاهدان گشت و فرماندهی سپاه میرجاوه را بر عهده گرفت.
سرانجام پس از سال ها تلاش و خدمت عبدالعلی اکبری در سن بیست و دو سالگی و در دوم مهرماه سال 1360 چون شقایقی سرخ در محراب عبادت لبیک اجابت شنید و جام حقیقت نوشید.
اکبری پس از دوران کودکی پای در راه تعلیم و تربیت نهاد تا لوح سپیددلش را با فروغ دانش روشنی بخشد. عبدالعلی دوران دبستان و راهنمایی را پشت سر نهاد اما به دلیل بروز برخی مشکلات از ادامه تحصیل منصرف شد و به کار و تلاش پرداخت.
پس از آغاز نهضت اسلامی او نیز به خیل عظیم مبارزان پیوست و با تکثیر و توزیع اعلامیه های حضرت امام (ره) و شرکت در راهپیمائی ها نقش فعالی را در بیداری مردم روستای خود ایفا نمود.
وی در شهریورماه سال 1357 علیرغم میل باطنی خود به سربازی رفت اما چند ماه بعد به همراه دوستش بنا به فرموده حضرت امام (ره) شبانه از پادگان گریخت. و ماموران در جست و جوی او پدرش را مورد ضرب و شتم قرار دادند. عبدالعلی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تیرماه سال 1358 به خیل پاسداران انقلاب پیوست و به سیستان و بلوچستان رفت تا با اشرار آن منطقه مقابله نماید پس به ساربوک رفت و در مبارزه با اشرار دوستانش صالحی و ساوجی را از دست داد آنگاه در منطقه ذهلکود و هامون جازموریان از توابع کهنوج به فعالیت های فرهنگی پرداخت. اما مدتی بعد به سنندج و دیواندره رفت و در درگیری با نیروهای خودفروخته حضور فعالی داشت.
شروع جنگ تحمیلی و تجاوز نیروهای عراقی اکبری را به «بهمن شیر» کشاند تا متجاوز را به خاک مذلت کشاند. و در آنجا به سختی از ناحیه فک و گردن مجروح شد اما پس از بهبودی مجدداً عازم زاهدان گشت و فرماندهی سپاه میرجاوه را بر عهده گرفت.
سرانجام پس از سال ها تلاش و خدمت عبدالعلی اکبری در سن بیست و دو سالگی و در دوم مهرماه سال 1360 چون شقایقی سرخ در محراب عبادت لبیک اجابت شنید و جام حقیقت نوشید.