عباس برغمدی
نام پدر: حسین | تاریخ تولد: 16/07/1330 |
محل تولد: ایران - خراسان - سبزوار - برغمد | تاریخ شهادت: 07/06/1360 |
محل شهادت: محله چهارراه فرودگاه-سبزوار | طول مدت حیات: 30 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای مرکزی سبزوار-خراسان |
زندگینامه
عباس برغمدی فرزند حسین در روز 16 مهر ماه سال ۱۳۳۰ در روستای برغمد سبزوار دیده به جهان گشود هنوز کودکی بیش نبود که پدرش از دنیا رفت و به تنهایی سکان زندگی خانواده را به دست گرفت برای همین به مدرسه نرفت و درس نخواند. به همراه مادر و خواهرش به شهر آمد و مشغول کار نقاشی ساختمان شد. با اینکه درس نخوانده بود اما درک و فرهنگ بالایی داشت.
عباس نوجوانی اش با کار عجین شده بود اخلاق بسیار پسندیده و نیکویی داشت چنانکه همه دوستان از ایشان راضی بودند. او با همه به خصوص خانواده اش بسیار مهربان بود هیچ گاه راز و نیاز و عبادتش با خدا قطع نمی شد. اهمیت زیادی به انجام فرائض دینی قائل بود و به همه احترام می گذاشت و اگر مجال کمک به دیگران می یافت از سر شوق مددکار ایشان می شد با آنکه ازدواج کرده بود و یک پسر و سه دختر داشت اما هیچ گاه خواهر و مادرش را فراموش نکرد و همیشه کمک حالشان بود. اوقات فراغت شهید کمک به زیر دستان و همسایگان و همکاری و فعالیت در مسجد و نهادهای انقلابی شده بود.
بعد از پیروزی انقلاب به دلیل علاقه به انقلاب و روحیه انقلابی و مذهبی خوبی که داشت به عضویت کمیته ی انقلاب در آمد در آن زمان مدت شش ماه بود که منافقین و ضد انقلاب ها در خانه ی تیمی علیه انقلاب و نظام مشغول به فعالیت شده بودند و عباس را سدی بزرگ و مانع اهداف پلیدشان می دانستند از این رو همیشه عباس را تعقیب می کردند. حتی یکبار هم به او چاقو زدند عباس به منطقه جنگ اعزام نشد اما همیشه در حال مبارزه با منافقین و گروهک های ضد انقلابی بود . تمام وجودش مبارزه با ضد انقلابی ها بود و سرانجام توسط منافقین در روز ۷ شهریور سال ۱۳۶۰ ساعت ۳ بعدازظهر در محله ی چهار راه فرودگاه هنگامی که در حال رنگ کردن ساختمان بود با شلیک پنچ گلوله به قلب و پهلویش در سن 30 سالگی شهد شهادت را به کام این شهید بزرگوار نشاندند.
پیکر پاک و مطهرش را در گلزار شهدای مرکزی سبزوار به خاک سپردند.
عباس نوجوانی اش با کار عجین شده بود اخلاق بسیار پسندیده و نیکویی داشت چنانکه همه دوستان از ایشان راضی بودند. او با همه به خصوص خانواده اش بسیار مهربان بود هیچ گاه راز و نیاز و عبادتش با خدا قطع نمی شد. اهمیت زیادی به انجام فرائض دینی قائل بود و به همه احترام می گذاشت و اگر مجال کمک به دیگران می یافت از سر شوق مددکار ایشان می شد با آنکه ازدواج کرده بود و یک پسر و سه دختر داشت اما هیچ گاه خواهر و مادرش را فراموش نکرد و همیشه کمک حالشان بود. اوقات فراغت شهید کمک به زیر دستان و همسایگان و همکاری و فعالیت در مسجد و نهادهای انقلابی شده بود.
بعد از پیروزی انقلاب به دلیل علاقه به انقلاب و روحیه انقلابی و مذهبی خوبی که داشت به عضویت کمیته ی انقلاب در آمد در آن زمان مدت شش ماه بود که منافقین و ضد انقلاب ها در خانه ی تیمی علیه انقلاب و نظام مشغول به فعالیت شده بودند و عباس را سدی بزرگ و مانع اهداف پلیدشان می دانستند از این رو همیشه عباس را تعقیب می کردند. حتی یکبار هم به او چاقو زدند عباس به منطقه جنگ اعزام نشد اما همیشه در حال مبارزه با منافقین و گروهک های ضد انقلابی بود . تمام وجودش مبارزه با ضد انقلابی ها بود و سرانجام توسط منافقین در روز ۷ شهریور سال ۱۳۶۰ ساعت ۳ بعدازظهر در محله ی چهار راه فرودگاه هنگامی که در حال رنگ کردن ساختمان بود با شلیک پنچ گلوله به قلب و پهلویش در سن 30 سالگی شهد شهادت را به کام این شهید بزرگوار نشاندند.
پیکر پاک و مطهرش را در گلزار شهدای مرکزی سبزوار به خاک سپردند.