شعبان علی ترابی
نام پدر: علی اوسط | تاریخ تولد: 07/05/1338 |
محل تولد: ایران - مرکزی - ساوه - بالقلو | تاریخ شهادت: 26/05/1361 |
محل شهادت: خیابان دامپزشکی تهران | طول مدت حیات: 23 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای روستای بالقلو-مرکزی |
زندگینامه
شعبانعلي ترابي در 7 مرداد ماه سال 1338 در روستاي بالقلو از توابع ساوه در خانوادهاي مستضعف به دنيا آمد و تحصيلات ابتدايياش را در زادگاهش با تحمل مصائب فراوان گذراند. دورهي راهنمايي را به مدرسهاي در پنج کيلومتري روستاي خود رفت و عليرغم مشکلاتي که رفت و آمدش ايجاب ميکرد توانست تحصيلات خود را به خوبي ادامه دهد و براي طي کردن آخرين سالهاي دبيرستان به تهران عزيمت نمايد.
همزمان با اوجگيري مجدد انقلاب اسلامي همچون ديگر جوانان مسلمان و حزباللهي در صفوف فشرده امت حضور داشت و در راهپيماييها و تظاهرات فرياد رساي آزادي و برقراري حاکميت الله را سر ميداد و در روزهاي حماسهساز پيروزي خون بر شمشير از خود رشادت فراواني نشان داد.
پس از پيروزي انقلاب و اخذ ديپلم متوسطه به خدمت سربازي اعزام گرديد و در پايگاه يکم شکاري منطقه مهرآباد به انجام اين وظيفه مشغول شد و گرچه از زمان جنگ تحميلي بارها درخواست عزيمت به جبهههاي نبرد حق عليه باطل را کرده بود، ليکن هر بار به دليلي از اين فيض عظيم محروم ماند.
پس از پايان خدمت سربازي به کارآموزي در رشته برق صنعتي پرداخت و در اندک مدتي توانست تخصص درجه دو و سه اين رشته را کسب نمايد. با توجه به تخصص فوق ميتوانست در کارگاههاي مناسب به کار مشغول شود ليکن به سبب عشق و علاقهاي که به انقلاب اسلامي داشت ميخواست در نهادي به کار پردازد که بيشترين فايده را به اسلام برساند. به همين منظور کوشيد در پليس قضايي استخدام شود و سپس درخواست پيوستن به نيروي دريايي را نمود. او از اولين کساني بود که پس از تأسيس حزب جمهوري اسلامي به عضويت آن درآمد و در اين حزب خدايي به فعاليت پرداخت و همچنين از خدمتگذاران صادق اسلام در مسجد علياکبر(ع) بود و خالصانه در راه تعالي مکتب رهاييبخش اسلام ميکوشيد.
او که در مغازه خشکشويي برادرش در خيابان دامپزشکي تهران مشغول به کار بود در بيست و ششم مرداد 1361 با 23 سال سن در جريان حملهي تروريستي منافقين کوردل بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيد. پیکر پاکش را در گلزار شهدای رستای بالقلو شهر ساوه به خاک سپردند.
همزمان با اوجگيري مجدد انقلاب اسلامي همچون ديگر جوانان مسلمان و حزباللهي در صفوف فشرده امت حضور داشت و در راهپيماييها و تظاهرات فرياد رساي آزادي و برقراري حاکميت الله را سر ميداد و در روزهاي حماسهساز پيروزي خون بر شمشير از خود رشادت فراواني نشان داد.
پس از پيروزي انقلاب و اخذ ديپلم متوسطه به خدمت سربازي اعزام گرديد و در پايگاه يکم شکاري منطقه مهرآباد به انجام اين وظيفه مشغول شد و گرچه از زمان جنگ تحميلي بارها درخواست عزيمت به جبهههاي نبرد حق عليه باطل را کرده بود، ليکن هر بار به دليلي از اين فيض عظيم محروم ماند.
پس از پايان خدمت سربازي به کارآموزي در رشته برق صنعتي پرداخت و در اندک مدتي توانست تخصص درجه دو و سه اين رشته را کسب نمايد. با توجه به تخصص فوق ميتوانست در کارگاههاي مناسب به کار مشغول شود ليکن به سبب عشق و علاقهاي که به انقلاب اسلامي داشت ميخواست در نهادي به کار پردازد که بيشترين فايده را به اسلام برساند. به همين منظور کوشيد در پليس قضايي استخدام شود و سپس درخواست پيوستن به نيروي دريايي را نمود. او از اولين کساني بود که پس از تأسيس حزب جمهوري اسلامي به عضويت آن درآمد و در اين حزب خدايي به فعاليت پرداخت و همچنين از خدمتگذاران صادق اسلام در مسجد علياکبر(ع) بود و خالصانه در راه تعالي مکتب رهاييبخش اسلام ميکوشيد.
او که در مغازه خشکشويي برادرش در خيابان دامپزشکي تهران مشغول به کار بود در بيست و ششم مرداد 1361 با 23 سال سن در جريان حملهي تروريستي منافقين کوردل بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيد. پیکر پاکش را در گلزار شهدای رستای بالقلو شهر ساوه به خاک سپردند.