دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

داود چهاردوری

نام پدر: - تاریخ تولد: 08/10/1338
محل تولد: ایران - - - سعیدآباد تاریخ شهادت: 01/09/1360
محل شهادت: خیابان ستارخان-تهران طول مدت حیات: 22 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
داود چهاردوری در هشتم دی سال ۱۳۳۸ در روستای سعیدآباد در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. سال ۱۳۴۵ به منظور تحصیل وارد دبستان ابتدایی سعیدآباد گردید، و سال ۱۳۵۰ برای ادامه تحصیل در مدرسه راهنمایی نیکزاد مهرانشهر ثبت نام نمود، ولی متأسفانه در همان سال به دلیل مشکلات خانوادگی موفق به ادامه تحصیل نشد و برای تأمین مخارج زندگی مشغول به کار شد. 
سال ۱۳۵۶ همزمان با شروع انقلاب اسلامی او پیشتازانه در صف مقدم مبارزه با ظلم و فساد خاندان پهلوی قرار گرفت و همواره به ارشاد اهالی روستا پرداخت و در برپایی مراسم بزرگداشت شهادت حاج آقا مصطفی خمینی شرکت فعالانه داشت، و سال ۱۳۵۷ با اوجگیری مبارزات امت مسلمان پابه پای امت پیش رفت و در پخش اعلامیه های امام تلاش بسیار نمود. علاقه خاصی به رهبر انقلاب داشت و برای اثبات این علاقه در شب های سیاه خفقان بار دوران پهلوی به زدن کلیشه عکس امام و دیوار نویسی می پرداخت و پیوسته در تظاهرات خیابانی در تهران و سعیدآباد شرکت فعال داشت. 
تا اینکه سرانجام این مبارزات به نتیجه رسید و امت مسلمان در روزهای ۲۱ و ۲۲ بهمن سال 1357 انقلاب توانست تخت ظلم و فساد را به زیر بکشد. او که همواره جانش را در راه انقلاب اسلامی گذاشته بود در کنار امت به تسخیر پادگان های نظامی پرداخت ودر تسخیر پادگان باغشاه تلاش فراوان نمود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته حفاظت از پارک ارم مشغول به پاسداری گشت . 
در اواخر سال ۱۳۵۸ به منظور پاسداری و حراست از انقلاب اسلامی و مبارزه پیگیر با منافقین و دشمنان داخلی وارد کمیته انقلاب اسلامی منطقه دو تهران گشت ودر این مدت تلاش های بسیار و خدمات سرشاری به انقلاب اسلامی نمود. در کشف و انهدام چندین خانه تیمی از منافقین آمریکایی کوشش فراوان نمود و سرانجام جانش را در این راه گذاشت و منافقین ضدخلق که همواره با او دشمنی دیرینه داشتند، او را در تاریخ 1 آذر ماه 1360 در سن 22 سالگی در خیابان ستارخان مقابل برق آلستوم تهران همراه سه تن از برادران پاسدار به رگبار بستند که در این حادثه او و یکی از دوستانش برادر ابوالقاسم بذرانبار به درجه رفیع شهادت نائل گشتند و به ندای هل من ناصر ینصری حسین(ع) زمان خود امام خمینی (ره) لبیک گفتند و دو تن دیگر از دوستانش به شدت مجروح گشتند. او همیشه عاشق شهادت بود و بارها گفته بود که اولین شهید سعیدآباد من هستم.

 



[ پنج شنبه 8 مرداد 1394  ] [ 5:22 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]