دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

محمدعلی حاجی علی محمدزرگر

نام پدر: محمدرضا تاریخ تولد: 30/08/1324
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 05/07/1360
محل شهادت: خیابان طالقانی-تهران طول مدت حیات: 36 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف97-شماره1-تهران


زندگینامه
محمدعلی در سی ام آبان ماه سال ۱۳۲۴ در خانواده ای مستضعف در جنوب شهر تهران به دنیا آمد و در دامان پر مهر پدر و مادری دلسوز پرورش یافت و از کودکی با تعالیم عالیه اسلام آشنا گشت. پدرش کارگر راه آهن بود و او پس از طی سنین نوجوانی به استخدام اداره حفاظت شرکت نفت درآمد. 
آزاده بود و آزادگی را در مکتب سرور و سالارش اباعبدالله الحسین (ع) آموخته بود و لذا نمی توانست زیر بار زور برود، از همین رو نیز نتوانست ظلم ها و اجحاف هایی را که در شرکت نفت مشاهده می کرد تحمل کند و پس از درگیری با یکی از سرهنگان مزدور حفاظت، به دستور پسرخاله شاه معدوم به عنوان عنصر بی انضباط از شرکت نفت اخراج شد. پس از مدتی توانست به عنوان بازبین موقت مجدداً در بخش دیگری از شرکت نفت استخدام شود و در آنجا نیز دست از فعالیت های افشاگرانه اش برنداشت. 
با مسجد پیوندی ناگسستنی داشت و در همه امور خیر پیش قدم بود. در سال های ۱۳۵۶ و 1357 از هر فرصتی برای پخش اعلامیه های امام و تکثیر مخفیانه آن ها استفاده می کرد و در به حرکت در آوردن کارکنان تأسیسات نازی آباد پیش قدم بود. در یکی از همین تظاهرات ها قبل از همه تصویر بزرگی از امام را به دست گرفت و با حالت خاصی در محوطه ایستاد و با نگاه خود همکارانش را به مبارزه دعوت کرد و پس از جمع شدن تدریجی کارکنان، به راهپیمایی در اعتراض به حضور ارتش در انبار شرکت نفت پرداخت و باعث شد تا مزدوران گارد آن منطقه را ترک کنند. 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در همه صحنه ها حاضر بود. از جهادسازندگی تا کمک رسانی مستمر به جبهه ها در طول جنگ تحمیلی، پس از آن که یکی از مخازن جزیره خارک دچار حریق شد، اولین کسی که داوطلب اعزام به آن محل گردید او بود و توانست به اتفاق همکارانش در زیر بمباران مداوم هواپیماهای بعثی حریق فوق را اطفاء نماید. 
بچه های خوب نازی آباد او را به یاد دارند که هر روز صبح زود در مسجد سیدالشهداء حاضر می شد و به آنان تمرینات رزمی می داد و برایشان کلاس های ایدئولوژی و اصول و احکام برپا می کرد. به همت او گروه سرودی از نوجوانان این مسجد تشکیل شد که به هنگام تسخیر لانه جاسوسی بارها با لباس متحد الشکل و با نظمی خاص سرودهای مذهبی و انقلابی اجرا نمودند.
از اعضاء فعال انجمن اسلامی شرکت نفت بود و اکثر کلاس های آموزش فنون نظامی این انجمن را اداره می کرد و علاوه بر آن در تأسیس کتابخانه انجمن نیز فعالیتی چشمگیر داشت. شهادت را فوزی عظیم می دانست. 
سرانجام حدود ساعت ۱۰ صبح روز ۵ مهر ۱۳۶۰ منافقین در بلوای شومی که به منظور بر هم زدن نظم جامعه به راه انداخته بودند، در حوالی خیابان آیت الله طالقانی اتوبوسی را به آتش کشیده و به عابرین بیگناه حمله ور شده بودند. 
زرگر که در آن روز برای انجام کار اداری به اداره شرکت نفت رفته بود با مشاهده این صحنه با مشت های گره کرده به مقابله با منافقین جنایتکار می پردازد تا آنان را از ارتکاب این فجایع بازدارد. منافقین کوردل او را همچون شمار دیگری از امت حزب الله هدف گلوله قرار می دهند و این سرباز گمنام اسلام با پیکری غرقه به خون به لقاالله می پیوندد.
پیکر پاک شهید زرگر 36 ساله در میان انبوه جمعیت سوگوار از مقابل تأسیسات نفت نازی آباد تهران تا مسجد سیدالشهداء در خیابان یادآوران تشییع، و در بهشت زهرا(س)-قطعه ۲۴ - ردیف ۹۷- شماره ۱ به خاک سپرده شد. 
از او دو فرزند به یادگار مانده است.

 



[ پنج شنبه 8 مرداد 1394  ] [ 6:41 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]