محمد سالم هوسی خراسانی(حجت الاسلام)
نام پدر: موسی | تاریخ تولد: 01/01/1335 |
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد | تاریخ شهادت: 23/12/1360 |
محل شهادت: تهران_ خیابان یوسف آباد | طول مدت حیات: 25 سال |
مزار شهید: بهشت رضا (ع)_ مشهد |
زندگینامه
حجت الاسلام محمد سالم هوسی خراسانی فرزند موسی در آغازین روز بهار سال 1335 ه.ش در شهر مشهد دیده به جهان گشود. وی از ایام کودکی علاقه ی زیادی به فراگیری علوم دینی داشت و همین امر باعث شد تا خواندن قرآن را در سنّ شش سالگی به خوبی بیاموزد. او پس از گذراندن تحصیلات دوره ی ابتدایی و راهنمایی وارد دبیرستان شد. در سال 1352 به حوزه ی علمیه راه یافت و چون از استعداد سرشاری برخوردار بود، توانست مقدمات صرف و نحو و ادبیات عرب را در مدتی کوتاه به پایان ببرد و در پی آن منطق، فقه و اصول اولیه و بخشی از اصول عالیه را نزد اساتید حوزه از جمله استاد موسوی نژاد، استاد صالحی، حجت الاسلام واعظ طبسی و آیت الله سیدمحمدجواد فقیه فرا گیرد.
وی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شب ها به مساجد می رفت و به مردم بینش و آگاهی می داد و بنا به سفارش امام خمینی (ره) هر جا که مناسب می دید، آن جا را به مجلس وعظ و خطابه تبدیل می کرد. او معتقد به مبارزه ی تشکیلاتی بود؛ به همین جهت با همکاری عده ای از دوستان خود پیشنهاد [ تشکیل ] گروهی را داد. هدف از تشکیل چنین گروهی در کنار مطالعه ی قرآن کریم و تفاسیر قرآنی، برخورد صحیح و اصولی با مسایل یهود و رژیم صهیونیستی بود که بر رژیم پهلوی تآثیرگذار بود. از عمر این گروه مدت زیادی نگذشته بود که با پیروزی انقلاب اسلامی و مشکلات، او دیگر نتوانست این جمع را همراهی کند.
در یکی از شب های ماه مبارک رمضان سال 1356 نیروهای ساواک پس از تصادفی ساختگی، او را دستگیر و بازداشت کردند و چند روز در زندان های رژیم پهلوی زندانی نمودند. محمد پس از فوت پدرش عهده دار سرپرستی خانواده گردید و مسئولیتی دیگر بر دوشش نهاده شد. او به جلسات تفسیر قرآن می رفت. یک بار تصمیم به گردآوری موضوعی قرآن گرفت و تا حدی در این کار موفق شد؛ اما اشتغال بسیار مانع این کار شد و او علی رغم علاقه اش این کار را کنار گذاشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به علت علاقه ی فراوان به تبلیغ احکام مقدس اسلام، خود را به سازمان تبلیغات اسلامی شهرستان تهران معرفی کرد. وی از این سازمان به جهادسازندگی ( وردآورد – کرج ) معرفی گردید و پس از مدتی به عضویت رسمی این نهاد درآمد و در بخش فرهنگی آن مشغول به کار شد. او تلاش زیادی جهت حل اختلافات موجود در محل کارش نمود و تصمیم داشت تا حقوق تضییع شده ی مظلومان را به آن ها بازگرداند.
حجت الاسلام خراسانی در شب قبل از شهادت، تا پاسی از شب مشغول تکمیل دفترچه های توزیع عادلانه ی کالا بود. در این کار شهید مرتضی یزدی – که با محمد سالم هوسی خراسانی برای نبرد با کارشکنان هم پیمان شده بود – هم او را همراهی می کرد. آن دو، شب در مسجد استراحت کردند؛ صبح روز بعد یعنی یک شنبه 23/12/1360 صدای تلاوت قرآن وی، دیگران را به او متوجه کرد. او به آن ها گفت که شب قبل مهمان حضرت امام حسین (ع) بوده است. صبح روز یک شنبه 23/12/1360 پس از تماس تلفنی از سوی فرماندار شهرستان تهران، او به همراه دو نفر از دوستانش به نام های مرتضی یزدی و جواد رجبی رأس ساعت هشت و سی دقیقه به سوی فرمانداری رهسپار شدند. قبل از رسیدن به فرمانداری، در فرعی هشتم اسدآباد، چهلوستان ( یوسف آباد ) در ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه به دست منافقین که در لباس نیروهای پاسدار بودند، گرفتار آمدند.
منافقین پس از متوقف کردن اتومبیل آن ها کارت شناسایی آن ها را گرفتند و آن ها را به رگبار بستند. سپس به وسیله ی نارنجک، اتومبیل را منفجر کردند و متواری شدند. پیکر شهید پس از تشییع باشکوهی در شهرک « وردآورد » به شهر مشهد منتقل شد و در مراسم تشییع جنازه ی شهدای دیگر، در تاریخ 27/12/1360 در سنّ 25 سالگی در بهشت رضا (ع) شهر مشهد به خاک سپرده شد.
وی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شب ها به مساجد می رفت و به مردم بینش و آگاهی می داد و بنا به سفارش امام خمینی (ره) هر جا که مناسب می دید، آن جا را به مجلس وعظ و خطابه تبدیل می کرد. او معتقد به مبارزه ی تشکیلاتی بود؛ به همین جهت با همکاری عده ای از دوستان خود پیشنهاد [ تشکیل ] گروهی را داد. هدف از تشکیل چنین گروهی در کنار مطالعه ی قرآن کریم و تفاسیر قرآنی، برخورد صحیح و اصولی با مسایل یهود و رژیم صهیونیستی بود که بر رژیم پهلوی تآثیرگذار بود. از عمر این گروه مدت زیادی نگذشته بود که با پیروزی انقلاب اسلامی و مشکلات، او دیگر نتوانست این جمع را همراهی کند.
در یکی از شب های ماه مبارک رمضان سال 1356 نیروهای ساواک پس از تصادفی ساختگی، او را دستگیر و بازداشت کردند و چند روز در زندان های رژیم پهلوی زندانی نمودند. محمد پس از فوت پدرش عهده دار سرپرستی خانواده گردید و مسئولیتی دیگر بر دوشش نهاده شد. او به جلسات تفسیر قرآن می رفت. یک بار تصمیم به گردآوری موضوعی قرآن گرفت و تا حدی در این کار موفق شد؛ اما اشتغال بسیار مانع این کار شد و او علی رغم علاقه اش این کار را کنار گذاشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به علت علاقه ی فراوان به تبلیغ احکام مقدس اسلام، خود را به سازمان تبلیغات اسلامی شهرستان تهران معرفی کرد. وی از این سازمان به جهادسازندگی ( وردآورد – کرج ) معرفی گردید و پس از مدتی به عضویت رسمی این نهاد درآمد و در بخش فرهنگی آن مشغول به کار شد. او تلاش زیادی جهت حل اختلافات موجود در محل کارش نمود و تصمیم داشت تا حقوق تضییع شده ی مظلومان را به آن ها بازگرداند.
حجت الاسلام خراسانی در شب قبل از شهادت، تا پاسی از شب مشغول تکمیل دفترچه های توزیع عادلانه ی کالا بود. در این کار شهید مرتضی یزدی – که با محمد سالم هوسی خراسانی برای نبرد با کارشکنان هم پیمان شده بود – هم او را همراهی می کرد. آن دو، شب در مسجد استراحت کردند؛ صبح روز بعد یعنی یک شنبه 23/12/1360 صدای تلاوت قرآن وی، دیگران را به او متوجه کرد. او به آن ها گفت که شب قبل مهمان حضرت امام حسین (ع) بوده است. صبح روز یک شنبه 23/12/1360 پس از تماس تلفنی از سوی فرماندار شهرستان تهران، او به همراه دو نفر از دوستانش به نام های مرتضی یزدی و جواد رجبی رأس ساعت هشت و سی دقیقه به سوی فرمانداری رهسپار شدند. قبل از رسیدن به فرمانداری، در فرعی هشتم اسدآباد، چهلوستان ( یوسف آباد ) در ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه به دست منافقین که در لباس نیروهای پاسدار بودند، گرفتار آمدند.
منافقین پس از متوقف کردن اتومبیل آن ها کارت شناسایی آن ها را گرفتند و آن ها را به رگبار بستند. سپس به وسیله ی نارنجک، اتومبیل را منفجر کردند و متواری شدند. پیکر شهید پس از تشییع باشکوهی در شهرک « وردآورد » به شهر مشهد منتقل شد و در مراسم تشییع جنازه ی شهدای دیگر، در تاریخ 27/12/1360 در سنّ 25 سالگی در بهشت رضا (ع) شهر مشهد به خاک سپرده شد.